eitaa logo
پرتو اشراق
809 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
🌷 قبرش، چون قدرش مخفى ⚰⚰⚰ امام حسن (عليه السلام) وقتى از دفن بدن مطهر پدر بزرگوارشان برگشتند به منظور جلوگيرى از تخريب يا نبش قبر مطهر حضرت على (عليه السلام) توسط بنى اميه و مرواني ها، سه تابوت تهيه كرد و بر يكى از آن تابوت ها نماز خواند تا به عنوان اينكه مى خواهند آنرا در خانه دفن كنند ببرند و يك تابوت را فرستاد در خانه جعدة بن هبيره به عنوان اينكه مى خواهند آنجا دفن كنند و يك تابوتى را در دالان مسجد گذاشتند به عنوان اينكه مى خواهند بدن مطهر امام را در مسجد دفن كنند و در روايتى ديگر دارد كه سه تابوت ديگر هم تدارك كرد و يك تابوت را فرستاد بيت المقدس كه مردم بگويند جنازه امام را برده اند بيت المقدس و يك تابوت ديگر را فرستاد مدينه و يك تابوت ديگر را فرستاد مكه و به اين شكل محل اصلى قبر مطهر پدر خود را مخفى نمود!! 🏴 حضرت سجاد (عليه السلام) پس از واقعه كربلا چند مرتبه پنهان به زيارت آمد و به بعضى از خواص مثل ابوحمزة ثمالى قبر امام را نشان داد (صاحب دعاى مشهور ابوحمزه) بعد امام باقر (عليه السلام) از مدينه چند مرتبه به نجف آمد و به اصحاب خاص خود نيز قبر حضرت را نشان داد تا زمان امام صادق (عليه السلام) كه امام به صفوان چند درهم پول داد تا با اين پول چند سنگ روى قبر حضرت بگذارد! 🏹 صفوان هم سنگ هايى تدارك كرد و دور قبر را كمى مثل تل بالا آورد تا اينكه روزى هارون الرشيد وقتى از بغداد رفته بود براى شكار به اين صحرا رسيد، سگ هاى شكارى خود را به دنبال عده اى آهو رها كرد!! 🦌 هارون ديد آهوان به تل خاكى رسيدند و آنجا سر به خاك سائيدند و سگ هاى او برگشتند، آهوان دوباره پس از اينكه از قبر دور شدند هارون دوباره سگها را به سمت آنها رها كرد ولى دوباره همان اتفاق افتاد و حتى براى سومين بار نيز اين كار تكرار شد!! 📚 شعيه و سنى اين موضوع را نقل مى كند، مورخ مشهور ابن خلكان سنى نيز آنرا نقل كرده است. ⁉️ هارون تعجب كرد كه اينجا چه خبر است؟! 🌴 هارون پرسيد در اين محدود اگر آبادى هست پيدا كنيد و پيرمردى از آن را حاضر كنيد. 👳🏼‍♂ لشكريان هارون گشتند و پيرمردى را پيدا كردند و پيرمرد گفت: ✋🏻 من با پدرم اينجا مى آمديم، پدرم مى گفت: كه من همراه امام صادق (عليه السلام) اينجا مى آمدم اينجا قبر اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است. 🕌 هارون وضو گرفت و نماز خواند، بعد هم صندوقى تهيه كرد و اتاقى بر روى آن قبر شريف بنا كرد تا سال ۳۰۰ هجرى كه مرحوم عضدالدوله ديلمى خودش را به نجف رساند و ساختمان مجللى را در آنجا بنا كرد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. فرحة الغرى و ارشاد القلوب. 📔 ۱۰۰۱ داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام )، محمد رضا رمزى اوحدى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq  
پرتو اشراق
🌌 نزول فرشتگان در شب قدر 🌴 عصر پيامبر (صلى الله عليه و آله) بود، هرگاه عمر و ابوبكر به حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى آمدند مى ديدند كه آن حضرت سوره قدر را با خشوع و گريه قرائت مى كند و آن را با حالى جانسوز مى خواند! 👥 عمر و ابوبكر عرض كردند: اى پيامبر (صلى الله عليه و آله!) چقدر دلت هنگام قرائت اين سوره می سوزد؟ چرا؟! 🌹 پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ▪️«براى آنكه در چشمم فرشتگان را ديده و دلم فهميده است و براى آنچه كه دل اين شخص - اشاره به على عليه السلام - پس از من در شب قدر آن را مى فهمد و در مى يابد، مى گريم!» 👥 عمر و ابوبكر عرض كردند: مگر شما در شب قدر چه ديده ايد و او - عليه السلام - در آن شب چه مى بيند؟ ☝️🏻پيامبر (صلى الله عليه و آله) روى زمين براى آنها نوشت «تَنَزَّلُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمۡرࣲ»، آنگاه فرمود: ▪️«پس از آنكه خداوند مى فرمايد: براى تقدير هر كار آيا ديگر چيزى باقى مى ماند؟» 👥 عمر و ابوبكر عرض كردند نه، چيزى باقى نمى ماند! 🌹 پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ❓«آيا مى دانيد، كه شخصى كه هر امرى بر او نازل مى شود كيست؟» 👥 آنها عرض كردند: او تو هستى، اىرسول خدا. 🌹پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ❓«آرى، ولى آيا بعد از رحلت من نيز شب قدر وجود دارد؟» 👥 آنها گفتند: آرى وجود دارد؟ 🌹 پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ❓«آيا بعد از من باز در شب هاى قدر آن امر (تقدير كارها) نازل مى شود؟» 👥 عمر و ابوبكر گفتند: آرى! 🌹 پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ❓«بنابراين بعد از من نزول هر چيزى در شب قدر بر چه شخصى است؟» 👥 عمر و ابوبكر گفتند: نمى دانيم! ✋🏻 آنگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله) دست مبارك خود را بر سر على (عليه السلام) نهاد و فرمود: ▪️«ان لم تدر يا فا در يا هو هذا من بعدى»؛ ▪️اگر نمى دانيد، اينك بدانيد، آن شخص بعد از من اين اشاره به على (عليه السلام) است! 📔 ۱۰۰۱ داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام)، محمد رضا رمزى اوحدى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 اختصاص کلمه امیرالمؤمنین به مولا علی علیه السلام 🌤 روزی حجر بن عدی بر علیه‌السلام وارد شد و گفت: ✋🏻 «السلام علیک یا امیرالمؤمنین!!» 🌹امام به او اعتراض کرد و فرمود: ▪️«قال علیه‌السلام ویحک، یا حجر، تسمینی بامرة المؤمنین؟! و ما جعلها لی و لا لأخی و لا لأحد ممن یأتی الا أمیرالمؤمنین وحده خاصة. أو ما سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله قال لأبی: ان الله سماک بامرة المؤمنین و لا یشرک معک فی هذا الاسم أحد. فما یسمی به غیرک و الا فهو مأفون فی عقله و مأفون فی ذاته». [۱] 🌹امام حسن علیه‌السلام فرمود: ▪️«وای بر تو ای حجر! مرا با نام امیرالمؤمنین می‌خوانی؟ در حالی که این نام ارزشمند، نه برای من و نه برای برادرم حسین علیه‌السلام و نه برای امامانی است که در آینده می‌آیند، این نام، تنها به پدرم علی علیه‌السلام اختصاص دارد. ▪️آیا نشنیده‌ای که جدم رسول خدا «که درود خدا بر او و خاندانش باد» خطاب به پدرم فرمود: ای علی! همانا خدا تو را با نام «امیرالمؤمنین» خوانده است و هرگز شخص دیگری در این نام با تو شریک نخواهد بود، و هرگز فردی غیر از تو با این نام، خوانده نخواهد شد مگر آن که عقلش ناقص و در ذاتش نقصی باشد». 📚 پی نوشت ها: ۱. الیقین و التحصین. مقدمه‌ی کتاب، ح ۵. 📚 دانشنامه امام حسن علیه السلام، نویسنده، جمعی از نویسندگان، جلد ۱، صفحه ۷۵. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🏳 فاتح خندق 🌕 به مناسبت ۱۷ سالروز جنگ خندق 🏇🏇 در عمرو بن عبدود و ضرار بن حطاب توانستند اسب خود را به آن سوى خندق برسانند. 🐪 عمرو بن عبدود در قدرت و زورمندى بعضا بچه شترى را بلند مى كرد و به عنوان سپر خود از آن استفاده مى كرد و با هزار نفر جنگ مى كرد! 🩸البته عمروبن عبدود در اوائل سنش از بعضى از كاهنها شنيده بود كه قاتل او شخصى است بنام حيدر، اما او بدون خبر از اينكه على (عليه السلام) در اين ميدان به جنگ او خواهد آمد، طلب مبارز مى كرد. 🔥 ابتدا عمر بن خطاب به اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله گفت كسى نزديك او نرود كه كشته خواهد شد و آشكارا اظهار عجز مى كرد!! 🥷🏻 على (عليه السلام) در آن وقت جوانى بيست و پنج ساله بود و در مقابل مردى مى خواهد بجنگد كه با دست خود بچه شتر را سپر مى كند و با دست راست شمشير مى زند! 🥷🏻 بالاخره على (عليه السلام) به ميدان عمرو بن عبدود رفت على (عليه السلام) طى رجزى خود را معرفى كرد! 💭 عمروبن عبدود تا نام حيدر را شنيد ناگهان به ياد پيش بينى كاهنان افتاد و ترس او را گرفت، خواست كارى بکند كه على (عليه السلام) برگردد!! 👈🏼 شروع كرد به ترساندن حضرت، و گفت تو جوانى چگونه مى توانى با من بجنگى؟ معلوم مى شود محمد صلى الله عليه و آله حسابش را نكرده و تو را فرستاده به جنگ من، چه اطمينانى دارى كه من اين نيزه را به شكمت فرو كنم و بين آسمان و زمين نگهت دارم؟! 🥷🏻 حضرت فرمود: اين حرفها را رها كن من هم خيلى دلم مى خواهد كه تو بدست من كشته شوى... على (عليه السلام) سه پيشنهاد به او كرد؛ + اول اينكه به او گفت، بيا و مسلمان شو! - او گفت اين پيشنهاد تو غير قابل قبول است اگر كوه ابوقبيس را روى گردنم بگذارم سبك‌تر و آسان‌تر از اين است كه بگويم: لا اله الا الله! 🥷🏻 على (عليه السلام) فرمود: برگرد با من جنگ نكن! - عمرو گفت: من نذر كردم كه با مسلمانان جنگ كنم و تلافى جنگ بدر را بكنم 🥷🏻 حضرت على (عليه السلام) پيشنهاد سوم خود را مطرح كرد و فرمود: تو سواره اى و من پياده هستم پياده شو، تا با من مطابق شوى و جنگ كنيم. (١) 👈🏼 عمرو خشمگين شد، و گفت: من باور نمى كردم كسى از عرب چنين جراتى كند به من بگويد كه از اسب پياده شوم، از اسب پياده شد و ضربه اى بر سر على (عليه السلام) زد! ⚔ على (عليه السلام) ضربه را با وسيله سپر خود دفع كرد ولى شمشير از سپر گذشت و سر على (عليه السلام) لطمه اى خورد در اينجا على (عليه السلام) از روش خاصى استفاده كرد و فرمود: - تو قهرمان عرب هستى و من با تو جنگ تن به تن دارم اينها كه پشت سر تو هستند براى چه آمده اند؟ 🗡 تا عمرو نگاهى به پشت سر خود كرد، على (عليه السلام) با ضربه اى پاى او را قطع كرد، و او بر زمين افتاد. 🥷🏻 حضرت وقتى بر سينه او نشست تا سر او را جدا كند، عمرو در صورت حضرت آب دهن انداخت، حضرت برخاست و دوى زد و مجدد اراده كرد تا سر او را جدا كند، سپس سر او را جلوى رسول خدا صلى الله عليه و آله انداخت 🌹اينجا بود كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود اگر اين كار امروز تو را با اعمال جميع امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم مقايسه كنند بر آنها برترى خواهد داشت. 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۹. 📔 ۱۰۰۱ داستان از زندگانى امام على عليه السلام، محمد رضا رمزى اوحدی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
✋🏻 فرزند عمر و مدح مولا علی‌ علیه السلام 🗡 عبیدالله بن عمر یک سردار ایرانی را کشته، و عثمان بن عفان از اجرای حد الهی در مورد او سر باز زده بود، از این جهت وی در زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از عدالت وی ترسید و به معاویه پیوست! 🪑 معاویه از آمدن فرزند خلیفه ثانی خیلی خوشحال گشت، و از او خواست در بالای منبر مردم را بر ضد مولا علی علیه السلام شورانیده و چنین قلمداد کند که او عثمان را کشته است، و هر چه می‌تواند از فحش و ناسزاگویی و... در مورد امام علی علیه السلام کوتاه نیاید. ‼️ عبیدالله پس از سخنرانی مفصل کوچکترین سخنی در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام نگفت!! ⁉️ چون معاویه از وی پرسید که چرا به علی علیه‌السلام بد نگفتی؟! ☝️🏻جواب داد: معاویه! چگونه علی را متهم به قتل عثمان کنم که او کوچکترین دخالتی در این امر نداشت؟ و چگونه بر وی بد بگویم که او بدی نداشته، و دچار دروغ گردم؟ آنگاه اشعاری در مدح علی علیه‌السلام و بی‌تقصیری او، و خیانت و حقه بازی معاویه سرود!! [۱] 📚 و نظیر این جریان در مورد برادر امیرالمؤمنین «عقیل» پیش آمد: او چون از علی علیه‌السلام درخواست بذل و بخشش از بیت المال مسلمین نمود، حضرت با مفتول داغ او را جواب گفت و با این عمل خود نشان داد که خیانت به بیت المال نتیجه‌اش ندامت ابدی، و گرفتاری به آتش سوزان است. 🐪 🏰 عقیل چون از عطاهای بی‌جای علی مأیوس شد وارد شام گردید، و معاویه از او به گرمی استقبال نمود، و در یک قلم صد هزار درهم به وی بخشید! و از او خواست درباره اصحاب علی و معاویه تعریف کند، او در سخنرانی خود گفت: ✋🏻 ای معاویه! هنگامی که به حضور علی علیه‌السلام رسیدم، دیدم محضر او همانند محضر رسول خدا است، مردم به نماز و روزه و عبادت و خودسازی مشغولند، و او در جایگاه پیامبر قرار گرفته است... 👥👤 اما اینک می‌بینم که منافقین دور تو را گرفته‌اند، همان افرادی که با پیامبر جنگیدند، و بارها خواستند آن حضرت را ترور کنند. [۲] 📚 پی نوشت ها: ۱. شرح نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۶۱ و ۶۲ و ۱۰۰ و ۱۰۱. ۲. شرح نهج‌البلاغه، فیض، خ ۲۱۵، ص ۷۱۳، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۱۳ و ۱۱۴ و ابن ابی‌الحدید، ج ۲، ص ۱۲۴ و ج ۱۱ ص ۲۵۳. 📚 دانشنامه امام علی علیه السلام، نویسنده: جمعی از نویسندگان، جلد ۱، صفحه ۱۳۲۶. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: 🔅«من صدیق اکبر هستم، و اگر کسی پس از من این ادعا را کند دروغگو است». 📚 سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🏳 مولا علی علیه السلام قاتل پرچمداران لشکر کفر 🚩 در تمام جنگ‌ها پرچم نشانه استقلال و پیشروی و صلابت لشگر بود و اگر سقوط می‌کرد نشان شکست و نابودی به حساب می‌آمد. از این رو پرچم را همیشه به دست افرادی دلیر و توانا می‌سپردند، استقامت و پایداری پرچمدار و اهتزاز پرچم در رزمگاه، موجب دلگرمی جنگجویان بود، و بر عکس، کشته شدن پرچمدار و سرنگونی پرچم مایه تزلزل روحی آنان می‌گردید، به همین جهت پیش از آغاز جنگ به منظور جلوگیری از شکست روحی سربازان، چند نفر از شجاعترین رزمندگان به عنوان پرچمدار تعیین می‌گردید. ⚔ در جنگ اُحُد نیز قریش به همین ترتیب عمل کردند، و پرچمدارانی از قبیله «بنی عبدالدّار» که به شجاعت معروف بودند، انتخاب کردند ولی پس از آغاز جنگ پرچمداران آنان یکی پس از دیگری به دست توانای علی علیه السلام کشته شدند و سرنگونی پی در پی پرچم باعث ضعف و تزلزل روحی سپاه قریش گردید و افرادشان پا به فرار گذاشتند!! 🌹 از امام صادق علیه السلام‌نقل شده است که فرمود: 🩸«پرچمداران سپاه شرک در جنگ اُحُد نُه نفر بودند که همه آنها به دست علی علیه السلام به هلاکت رسیدند». [١] 📚 ابن اثیر نیز می‌نویسد: 🗡 «کسی که پرچمداران قریش را شکست داد، علی علیه السلام بود». [۲] 📚 به نقل مرحوم شیخ صدوق، علی علیه السلام در استدلال‌های خود در شورای شش نفره که پس از مرگ خلیفه دوّم، جهت تعیین خلیفه تشکیل گردید، روی این موضوع تکیه نموده و فرمود: ☝️🏻«شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا در میان شما کسی جز من هست که نُه نفر از پرچمداران بنی عبدالدّار را (در جنگ احد) کشته باشد؟» 👥👤👥 پاسخ دادند: نه. 🌷 سپس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: 👹 «پس از کشته شدن این نُه نفر بود که غلام آنان بنام صوأب که هیکلی بس درشت داشت، به میدان آمد و در حالی که دهانش کف کرده بود و چشمانش سرخ گشته بود، می‌گفت: به انتقام اربابانم جز محمّد را نمی‌کشم.شما با دیدن او جا خورده، خود را کنار کشیدید ولی من به جنگ او رفتم و ضربت متقابل بین من و او ردّ و بدل شد و من آنچنان ضربتی به او وارد کردم که از کمر دو نیم شد». 👥👤👥 اعضاء شوراء همگی سخنان علی علیه السلام را تصدیق کردند. [۳] 📚 پی نوشت ها: ۱. اختصاص شیخ مفید ص ۴۷. ۲. ابن اثیر، الکامل فی التّاریخ ج ۲ ص ۱۵۴. ۳. کتاب خصال شیخ صدوق ص ۵۶۰. 📚 دانشنامه امام علی علیه السلام، نویسنده: جمعی از نویسندگان، جلد ۱، صفحه ۳۱۳ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
گفتگوی امام حسین علیه السلام در میدان صفین با سردار معاویه و توبه او 🌗 به مناسبت ایام جنگ صفین 🌹 سیره و روش رسول خدا صلی الله علیه وآله این بود که در میدان جنگ با ایثارگری، خویشاوندان و عزیزان خود را به خطّ مقدّم جنگ می‌فرستاد. 🏳 حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرزندان خود را به خطّ مقدّم پیکار می‌فرستاد. فرماندهی خط شکن ها را در جنگ جمل به دست پسرش محمّد حنفیه داد و چون او نتوانست، امام حسن علیه السلام را فرماندهی داد. ⚔ در میدان صفّین امام حسن علیه السلام و علیه السلام بارها در دل خطرها پیش می‌رفتند و خطّ مهاجمان را می‌شکستند، که این نوع ایثارگری‌ها در تقویت روحیه فرماندهان و سربازان نقش بسیار سازنده‌ای داشت. 👳🏻‍♂ روزی از سپاه معاویه شخصی به نام «زبرقان» به میدان آمد و هماورد طلبید، امام علی علیه السلام امام حسین علیه السلام را به میدان فرستاد، وقتی رو در روی هم ایستادند، آن شخص امام حسین علیه السلام را شناخت و شمشیر را غلاف کرد و گفت: ✋🏻 از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که: ▪️«حُسِینُ مِنّی و أنَا مِنْ حُسَینْ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَین سَیدا شَبابَ أهْلِ الْجَنَّة»؛ ▪️حسین از من و من از حسین می‌باشم، و حسن و حسین دو بزرگ جوانان بهشت می‌باشند. 🌷‌امام حسین علیه السلام فرمود: آیا از جدّم نشنیده‌ای که فرمود: ▪️«الْحَسَنُ وَ الْحُسَین خَیرُ النّاسِ وَ أبوهُما خَیرٌ مِنْهُما»؛ ▪️حسن و حسین علیهم السلام بهترین انسان‌ها هستند، و پدرشان علی‌ علیه السلام، از آن دو بهتر است. 🏇 زبرقان، با شنیدن این حدیث تکان خورد و به اردوگاه امام علی پیوست. [۱] 🎪 و بارها امام حسن و امام حسین علیهم السلام دست به حملات کوبنده می‌زدند و در قلب سپاه شام فرو می‌رفتند و خیمه فرماندهی معاویه را مورد تهدید قرار می‌دادند که تنها برق شمشیرشان را می‌دیدند. 🌷 در این حال امام علی علیه السلام خطاب به فرماندهان سپاه می‌فرمود: ▪️«امْلِکُوا عَنِّی هذَا الْغُلَامَ لَا یهُدَّنِی، فَإِنَّنِی أَنْفَسُ بِهذَینِ - یعْنِی الْحَسَنَ وَالْحُسَینَ عَلَیهِمَا السَّلَامُ - عَلَی الْمَوْتِ لَئِلَّا ینْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله»؛ ▪️این جوان را نگهدارید، تا پشت مرا نشکند، که دریغم آید مرگ، حسن و حسین علیهم السلام را دریابد، نکند با مرگ آنها نسل رسول خدا صلی الله علیه وآله از بین برود. [۲] (جمله این جوان را نگهدارید، در مرتبه والای سخن و از فصاحت بالایی برخوردار است). 📚 پی نوشت ها: ۱. مجالس الواعظین، ج ۱، ص ۱۴۲. ۲. خطبه ۲۰۷ نهج‌البلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است: ۱- تاریخ طبری ج ۳، ص ۱۰۷ (در حوادث سنه ۳۷ (طبری شافعی (متوفای ۳۱۰ ه) ۲- منهاج البراعة، ج ۲، ص ۳۲۱: ابن راوندی (متوفای ۵۷۳ ه) ۳- تذکرة الخواص ص ۲۹۲: ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴ ه) ۴- بحارالانوار ج ۳۲ ص ۵۶۲ ح ۴۶۷ ب ۱۲: مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه) ۵- ربیع الابرار ج ۴ ص ۲۶۸ ح ۶۴: زمخشری معتزلی (متوفای ۵۳۸ ه) ۶- الکامل ج ۲ ص ۱۹۸: ابن أثیر شافعی (متوفای ۶۰۶ ه). 📚 دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده: جمعی از نویسندگان، جلد ۱، صفحه ۱۳۱۹. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌹 وصیت‌‌هاى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و‌آله) در آخرین لحظات عمر 💕 درخواست دیدار با یک دوست! 🛌 در ۲۴ صفر بیماری پیامبر شدت یافت پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) هنگام بیماری فرمودند: ▪️«حبیبم را نزد من حاضر کنید!» 👥 عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند! 🛌 پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) روی مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: ▪️«حبیبم را نزد من حاضر کنید!» 🌷 سپس دنبال علی بن ابی طالب علیه السلام فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و کلماتی به حضرت فرمود. 👣 هنگامی که علی بن ابی طالب علیه‌السلام از نزد آن حضرت خارج شد عمر و ابوبکر به او گفتند: 👥 «خلیلت به تو چه گفت؟» 🌷 فرمود: «هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود». 🌹 وصایای پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) 🛌 پیامبر (صلی الله علیه و‌آله) در دوران بیمارى خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت مى‌‌داد و در آخرین روزهاى بیمارى خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش مى‌‌کرد و مى‌‌فرمود: ▪️«با بردگان (خادمان و زیر دستان) به نیکى رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آن‌‌ها دقت کنید و با آنان به نرمى سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید». 👳🏼‍♂ روزى «کعب الاحبار» از خلیفه دوم پرسید: «پیامبر صلی الله علیه و‌آله در موقع احتضار چه گفت؟» 👈🏽 خلیفه به امیرمؤمنان علیه‌السلام که در آن مجلس حاضر بود، اشاره کرد و گفت: «از او بپرسید!» 🌷 امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: 🌹 «پیامبر در حالى که سر او روى شانه من بود، مى‌‌فرمود: ▪️«الصلاة الصلاة» (نماز، نماز)... ✋🏻 در این موقع، کعب افزود که پیامبران گذشته نیز بر همین روش بودند!! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. الطبقات الکبرى، ج ٢ ، ص  ۲۵۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌷 لیلة المبیت، فضیلتی برتر از حضور اسماعیل علیه السلام در قربانگاه ⚜ سید مرتضی رضوان الله علیه در بیان عظمت فضیلت امیرالمؤمنین در لیلة المبیت چنین می‌گوید: 🪶 «ماجرای لیلة المبیت فضیلتی بزرگ و منقبتی عالی قدر برای امیرالمؤمنین علیه السلام است و همواره شیعه این جانفشانی را برتر از تسلیم حضرت اسماعیل علیه السلام هنگام ذبح می‌داند. ❤️ شیعیان می‌گویند: تفاوت این دو کار بزرگ در این است که اسماعیل با یک پدر مهربان و دلسوز و مورد اعتماد مواجه بود و عادت روزگار چنین نبوده و نیست که فرزندان به دست پدران کشته شوند. 🗡 ولی امیرالمؤمنین علیه السلام با دشمنان کینه توز و خشمگین و غیر قابل اعتماد مواجه بود. خصوصاً اینکه این فداکاری او باعث شد که رسول خدا صلّی الله علیه وآله دور شود و نقشه‌ی دشمنان بر آب شود. پس این فداکاری علی علیه السلام موجب خشمگینی بیشتر آنها شده بود و روا بود که به او آسیب برسانند. 📜 شرح القصيدة المذهبة في مدح أمير المؤمنين عليه السلام للسيد الحميري، ص۲۶۴. ✍🏻 پی‌نوشت ۱: در زیارت غدیریه امام هادی علیه‌السلام می‌فرمایند: 🔅«وأشبَهتَ فِي البَياتِ عَلَى الفِراشِ الذَّبيحَ عليه السلام؛ إذ أجَبتَ كَما أجابَ، وأطَعتَ كَما أطاعَ إسماعيلُ صابِرا مُحتَسِبا؛ إذ قالَ لَهُ: «يَـبُنَىَّ إِنِّى أَرَى فِى الْمَنَامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَـأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّـبِرِينَ» وكَذلِكَ أنتَ لَمّا أباتَكَ النَّبِيُّ صَلَّى اللّه ُ عَلَيكُما وأمَرَكَ أن تَضطَجِعَ في مَرقَدِهِ واقِياً لَهُ بِنَفِسَك، أسرَعتَ إلى إجابَتِهِ مُطيعاً، ولِنَفسِكَ عَلَى القَتلِ مُوَطِّناً، فَشَكَرَ اللّه ُ تَعالى طاعَتَكَ، وأبانَ عَن جَميلِ فِعلِكَ بِقَولِهِ جَلَّ ذِكرُهُ: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»؛ 🔅[با] شب خوابيدن در بستر [ پيامبر صلى الله عليه و آله]، به [ اسماعيل] ذبيح در قربانگاه مانند بودى، هنگامى كه همچون او [به پيامبر صلى الله عليه و آله] پاسخ مثبت دادى و همانند اسماعيل، صبورانه و خالصانه اطاعت نمودى، آنگاه كه ابراهيم عليه السلام به او گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را قربانى مى‌کنم، نظر تو چيست؟ گفت: اى پدرم! آنچه را فرمان يافته‌اى، انجام بده، كه ـ ان شاء الله ـ مرا از صابران مى يابى». 🔅و همين‌گونه تو، آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله تو را ـ كه درود خدا بر شما دو تن باد ـ بر بستر خويش خواباند و به تو فرمان داد كه در خوابگاه او بيارامى تا با بذل جانت او را حفظ كنى، از سرِ اطاعت، بى درنگ اجابتش كردى و خود را براى كشته شدن، آماده ساختى. پس، خداى متعال از اين فرمانبردارى‌ات سپاسگزارى نمود و اين كار زيبایت را در گفته‌ خويش ـ كه يادش بزرگ باد ـ ، چنين آشكار كرد: «و از مردم، كسى است كه در طلب رضايت خدا، جان فشانى مى‌كند». ✍🏻 پی‌نوشت ۲: در لیلة المبيت، آیه ۲۰۷/بقره {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد} = {از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند می‌فروشد و خدا بر بندگان مهربان است}، در شأن امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام نازل شد. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🐪 علت های یک هجرت تاریخ ساز 🕋 🐪 🌴 اول سالروز هجرت پيامبر از مكه به مدينه 🗓 پيغمبر (ص) از ابتداي تولد تا ۵۳ سالگي در مكه بودند و در سن ۵۳ سالگي به مدينه هجرت كردند. 🐪 دليل هجرت يكي اين بود كه: 🕯 پيغمبر (ص) دو يار داشت كه آن‌‌‌‌ها را از دست داد و تقريبا بي يار شد. يكي از يارها حضرت ابوطالب پدر (ع) بود و چون كه شخصيتي مهم بود و در مقابل فشار كفّار حمايت مي‌‌‌‌كرد و كفّار هم به احترام ريش سفيدي ابوطالب، يك خرده حيا مي‌‌‌‌كردند. و يك يار ديگر به نام خديجه داشت و وقتي آن‌‌‌‌ها را از دست داد يك مرتبه ديد كه پشتش خالي شد. 🌴 دو: بعضي از فاميل‌‌‌‌هاي پيغمبر (ص) مدينه بودند مثلاً قبيله خزرج و بني نجاب از بستگان پيغمبر (ص) بودند مثلاً مادربزرگ پيغمبر(ص) كه مادر عبدالمطلب بود اهل مدينه و قبر پدر ايشان نيز در مدينه بود. پدر پيغمبر(ص) در سفري كه از شام بر مي گشت در مدينه مريض شد و از دنيا رفت. 🌴 جايگاه شهر مدينه: 🌍 مدينه يك جايي بود، در ايران ما شبيه قم كه چهارراه بود و به چند استان مي‌‌‌‌رفت. در مكه زميني براي كشاورزي نبود بر خلاف مدينه. در مکه يهودي‌‌‌‌ها زندگي مي‌‌‌‌كردند و آن‌‌‌‌ها هم در كتاب‌‌‌‌شان تورات خوانده بودند كه پيغمبري مي‌‌‌‌آيد در مدينه ساكن مي‌‌‌‌شود و هجرت مي‌‌‌‌كند. يك آمادگي فرهنگي بود گرچه وقتي آمدند يهودي‌‌‌‌ها نارو زدند. مردم مدينه اصالتا از يمن بودند و مردم يمن مردمي متدين بودند. آن قتل و غارتي كه در مكه بود در مردم مدينه نبود جاي ديگري هم بود كه پيغمبر(ص) هجرت كند، مثلًا حبشه. اما مي‌‌‌‌خواست كه جايي باشد نزديك مكه، طائف رفت نشد و مي‌‌‌‌خواست جايي هجرت كند كه مكه را از دست ندهد. 🐫🐪 كيفيت و چگونگي هجرت پيامبر از مكه به مدينه: ⚡️اين‌‌‌‌ها زمنيه‌‌‌‌هاي سياسي، اقتصادي و جغرافيايي است و اصلش فرمان خداست. 🐪 فرم برنامه‌‌‌‌هاي تاكتيكي‌‌‌‌اش هم اين بود كه يك مشرك را اجير كردند كه سه شتر به ما اجاره بده و خودت هم شتربان باش. اگر شتربان مسلمان بود مي‌‌‌‌گفتند ببنيد شتر كجا مي‌‌‌‌رود پيگيري مي‌‌‌‌كردند و پيغمبر(ص) لو مي‌‌‌‌رفت. 🌄 غاري كه پيغمبر(ص) در وقت هجرت انتخاب كرد بر خلاف مسير مدينه بود. 🛌 جاي خودش علي(ع) را خواباند و بستر را خالي نگذاشت چون اگر بستر خالي بود كفار مي‌‌‌‌گفتند پيغمبر (ص) توي رختخواب هايش نيست از سر شب بسيج مي‌‌‌‌شدند و ممكن بود كه طرح لو برود. يك كسي توي رختخواب خوابيد كه اين‌‌‌‌ها مطمئن شدند خود پيغمبر(ص) است و تا صبح اين‌‌‌‌ها سرگرم شدند. ⛰ در اين سه روز بعضي‌‌‌‌ها براي پيغمبر(ص) و ابوبكر غذا مي‌‌‌‌بردند در غار منتهي فرمي بود كه با گله گوسفند غذا را حمل مي‌‌‌‌كردند و اين چوپاني كه غذا مي‌‌‌‌برد جلوي گوسفندها راه مي‌‌‌‌رفت كه بعد وقتي راه مي‌‌‌‌رفت جاي پاي گوسفندان جاي پاي آن آقايي را كه غذا برده را محو كند. سه روز در غار بودند كه كفار مأيوس شوند و بگويند كه پيغمبر(ص) نيست. 👌🏻 به هر حال مسلمان و مؤمن بايد زرنگ و تيز باشد و نبايد در مقابل دشمن راه و خط را گم كند. چيزي لو ندهد و حركت هايش اطلاعاتي باشد. 🛌 هنگام هجرت پيامبر علي(ع) در بستر پيامبر خوابيد: 📚 در بحار ديدم كه بعضي‌‌‌‌ها همين كه ديدند پيغمبر(ص) در رختخواب خوابيده نمي‌‌‌‌دانستند حضرت علي(ع) است به همان رختخواب سنگ پرتاب مي‌‌‌‌كردند يعني حتي حوصله‌‌‌‌شان نمي‌‌‌‌رسيد كه صبح بشود. 🗡 توطئه اين بود كه از هر قبيله‌‌‌‌اي يك نفر تروريست انتخاب شود دور خانه پيغمبر(ص). وقتي بگويند چه كسي او را كشته بگويند از هر قبيله‌‌‌‌اي يك نفر بود يعني فاميل پيغمبر(ص) با همه قبيله‌‌‌‌ها كه نمي‌‌‌‌تواند طرف بشود. 🛌 سني و شيعه اين را قبول دارد كه پيغمبر(ص) امام علي(ع) را در جاي خودش خواباند منتهي بعضي براي اين كه ارزش را از بين ببرند نامردي مي‌‌‌‌كنند و مي‌‌‌‌گويند حضرت علي(ع) مي‌‌‌‌دانست جاي پيغمبر(ص) بخوابد كسي با او كاري ندارد بنابراين هنري نكرد اما علامه اميني در الغدير جواب مي‌‌‌‌دهد و مي‌‌‌‌گويد حضرت علي(ع) در افتخاراتش فرموده كه جاي پيغمبر(ص) خوابيدم «وَ لَسْتُ أَدْري» نمي‌‌‌‌دانستم مي‌‌‌‌كشند مرا يا نه و از جاهايي كه ندانستن ارزش است اين جاست. در اين جا بين دو اصحاب پيغمبر(ص) مي‌‌‌‌شود مقايسه‌‌‌‌ كرد: ابوبكر با پيغمبر(ص) در غار بود و همسفر بودن با پيغمبر(ص) افتخارست و امام علي(ع) در جاي پيغمبر(ص) خوابيد و فضيلت براي دو تا از ياران. اما كدام يك بهتر است؟ اين را خود قرآن مي‌‌‌‌گويد كه ابوبكر در غار ترسيد: (لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا) (توبه/۴۰). نترس. ولي امام علي(ع) خوابيد و نترسيد. بالاي سر ابوبكر دشمن نبود و ترسيد ولي بالاي سر امام علي(ع) دشمن بود و نترسيد. 📚 درس هایی از قرآن، محسن قرائتی، جلد ۱،  صفحه ۱۷۸۳.
پرتو اشراق
علت ماندن ۲ - ۳ هفته‌ای پیامبر در قبا چه بود؟ 🕌 به مناسبت ۱۵ ربیع الاول سالروز بنای مسجد قبا توسط پیامبر (ص) در سال ۱ ه.ق 🌴 مردم مدينه که از هجرت پيامبر (ص) مطلع شده بودند، ‌به استقبال ايشان رفته و آن‌ها را به قبا آوردند. پیامبر (ص) پس از آنکه استراحت کردند در حالي که همه منتظر بودند پيامبر (ص) حرکت کند،‌ ايشان تأمل نمودند و ۲ - ۳ هفته در قبا ماندند. ❓چرا بايد ايشان اين مدت مردم و بزرگان مدينه را معطل نمايند؟ 🕌 اهل سنت مي‌گويند: براي اينکه اولين مسجد را بسازند حال آنکه منطقه قبا قداست ويژه‌اي نداشته که پيامبر (ص) بخواهند در آنجا مسجد بسازند، اگر ساخت مسجد اهميت داشت، چرا در آن منطقه؟ ⏳ اما بر طبق روايات ما توقف صرفاً براي اين بوده است که اميرالمؤمنين (ع) به پيامبر (ص) برسند. 🌹 پيامبر (ص) فرموده بودند: تا علي (ع) به من ملحق نشود، من به يثرب نخواهم آمد. ايشان به اميرالمؤمنين فرموده بودند که بعد از من امانت‌هايي که در نزد من بوده است را به صاحبانش برگردان و فواطم و بني‌هاشم را بردار و به مدينه بياور.علت تأخیر در آمدن امیرالمؤمنین؛ دادن امانت‌های پیامبر 🕋 پيامبر (ص) در عين اينکه مورد سوء قصد مشرکان در شهر مکه است، اما همين‌ها او را امين ترين مي‌دانند و مالشان را به ايشان سپرده بودند. 🌹 پيامبر (ص) اگر بخواهد فقط براي حفظ جانش، امانت‌ها را رها نمايد خيلي بد خواهد بود. عرب اگر به فضيلتي شناخته مي‌شد، به هر قيمتي که بود آن را حفظ مي‌نمود، لذا پيامبر (ص) حضرت علي را مأمور بازگرداندن امانات آنان نمودند و حتي اگر ايشان کشته هم مي‌شدند باز وجهه پيامبر (ص)‌ حفظ مي‌گرديد. 🌷 رشادت‌های امیرالمؤمنین در رساندن بنی‌هاشم به مدینه 🏜 حضرت علي (ع) ظرف سه روز امانت‌ها را پس دادند و به همراه فاطمه بنت اسد (مادرشان)، فاطمه زهرا (س) (که هنوز به عقد علي (ع)‌ در نيامده‌ است) و فاطمه بنت زبير (زبير فرزند عبدالمطلب و نه زبير ابن عوام، زبير ابن عوام اصلاً‌ از بني‌هاشم نبوده است، ‌همسر او صفيه از بني‌هاشم بوده ولي خودش از قبيله بني اسد بوده است) به مدينه رفتند؛ که در اين هنگام ايشان حدود ۳ - ۲۲ سال داشتند. 👣 امیرالمؤمنین خانم‌ها و عده‌اي از افراد ضعيف را بر مرکب سوار کردند و خودشان با پاي پياده به سمت مدينه حرکت کردند. مشرکان آنان را تعقيب کردند و در جايي از مسير با هم درگير شدند، ولی حضرت آنان را به عقب راندند، به همين دليل شب‌ها حرکت مي‌کردند و روزها پنهان مي‌شدند. 👣 حضرت علي (ع) در نزديکي‌هاي قبا هنگامي که خيالشان راحت شد که به قبا رسيده‌اند، ‌از شدت خستگي از پاي افتادند. 🩸 پيامبر (ص) به استقبال ايشان رفتند و وقتي پاهاي ايشان را آن‌چنان مجروح ديدند،‌ دستي بر آن کشيدند و پاي حضرت خوب شد. 🌷 ايشان بعدها فرمودند:‌ ديگر هيچ گاه دردي در آن ناحيه احساس نکردم. 🕌 پيامبر (ص) تصميم گرفتند در مدتي که در قبا منتظر حضرت علي (ع) مي‌مانند فعاليت مفيدي انجام دهند و مسجدي بنا نمايند، نه اينکه اصل توقف براي ساختن مسجد بوده باشد. 🌷 گفته شد که اگر اميرالمؤمنين شهيد هم مي‌شدند باز امانتداري پيامبر (ص) زير سؤال نمي‌رفت، خدا و پيامبر مي‌دانند که جان ايشان حفظ خواهد شد، اما خودشان نمي‌دانستند. ❓در قبا ابوبکر به پيامبر (ص) مي‌گويد که چرا نمي‌رويم؟ ☝️🏻 و ايشان نيز مي‌گويند تا علي نيايد من نمي‌روم، خدا به من خبر داده که علي را حفظ کرده است، اما خود علي (ع) نمي‌دانست که جانش حفظ خواهد شد. 🎙دکتر محمد حسین رجبی‌ دوانی، دهمين جلسه از سلسله جلسات کارگاه آموزشي- تحليلي تاريخ اسلام به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq