❓چرا امام حسن علیهالسلام فقرا را ناامید نمیکردند؟
🌹 « #امام_حسن علیه السلام در پاسخ به سوالی که چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمی گردانید؟ فرمود: من هم سائل و گدای درگاه خداوندم و می خواهم که خدا مرا محروم نکند و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من داده، می خواهد که من هم به مردم کمک کنم».
📗 منبع: زندگانی امام حسن علیه السلام، قرشی، ترجمه حجازی، ص ۱۳۵.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌹 گوشهای از مکارم الاخلاق و کرامات امام حسن مجتبی (علیه السلام)
⚜ ۴ #داستان_کوتاه
1⃣ مردی شامی #امام_حسن علیه السلام را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مَرکب بودند. مرد شامی شروع به ناسزا گفتن نمود. حضرت سکوت کرده و پاسخ او را ندادند. وقتی فارغ شد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی زدند و فرمودند:
🔅«ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شدهای! اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو و اگر چیزی بخواهی عطایت میکنیم! اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت میکنیم، اگر مرکبی بخواهی آن را به تو میبخشیم، اگر گرسنه هستی غذایت میدهیم، اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم، اگر حاجتمندی حاجتت را روا میسازیم، اگر از وطن رانده شده باشی پناهت میدهیم، اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده میسازیم، بهتر است وسایلت را به خانهی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا وسیع است و آسایش در آن فراهم میباشد»، وقتی کلام امام را که شنید گریست و گفت:
✋🏻 شهادت میدهم تو خلیفۀ خدا بر زمین هستی و حقیقتاً خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا در نزد من بودید، اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست ندارم. و اسبابش را به منزل امام برد و تا در مدینه بود مهمان ایشان بود و از محبین شد.
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۸۴.
2⃣ قصابی از مقابل امام حسن مجتبی علیه السلام ماده گاوی را برد که بکشد، امام فرمودند:
🔅«این ماده گاو آبستن است و گوسالهای هم که در شکم او هست ماده است و در پیشانی و سر دم آن سفیدی هست».
🐃 ابن عباس گفت: من با آن قصاب رفتم و چون آن گاو را کشت، گوساله به آن صفت بیرون آمد که حضرت فرموده بود!!
👤 پس من به نزد آن حضرت رفتم و گفتم: آیا خداوند عزوجل نفرموده است: ﴿ وَيعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ - لقمان/۳۴﴾ «و اوست كه از رحمهای مادران با خبر است»!؟
🌹حضرت فرمودند:
🔅«ما میدانیم علم مخزون مکتوم را که هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسل آن را نمیدانند مگر محمد و ذریه او علیهم السلام».
📔 دلائل الإمامة، ص ۱۷۱
📔 نوادر المعجرات، ص ۲۳۵
📔 فرج المهموم، ص ۲۲۳
📔 رياض الأبرار، نعمة الله الجزائري، ص ۱۰۳
📔 بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۲۸، ح۷
📔 مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، ج۳، ص۲۴۱.
3⃣ قیصة بن إیاس می گوید: با امام حسن علیه السلام همسفر بودم و به طرف شام میرفتم آن حضرت #روزه بود و جز مرکبی که داشت هیچ زاد و توشهای با خود برنداشته بود همین که سرخی نور خورشید ناپدید شد و وقت فریضه فرا رسید نماز را بپا داشت،
پس گویا درهای آسمان گشوده شد و چراغهائی آویزان گردید فرشتگانی فرود آمدند و با خود ظرفهای غذا و میوه و نیز طشتها و ظرفهای آب را بر زمین نهادند سفره گسترانیده شد و ما هفتاد نفر بودیم از سرد و گرم آن سفره خوردیم امام حسن علیه السلام و ما همگی سیر شدیم، دو مرتبه بدون اینکه چیزی کم شده باشد آنها را برگردانیدند.
📔 دلائل الإمامة، ص ۱۶۷.
4⃣ حلبی میگوید: از امام صادق عليه السلام درباره فضیلت پیاده روی سؤال کردم، پس حضرت فرمودند:
🔅«حسن بن علی عليهما السلام سه بار، تمام درهم دینار و اموالش حتی کفش و پیراهنش را در راه خدا به فقراء انفاق کرد و او بیست بار پیاده - بدونه اینکه سوار مرکب بشود - به حج مشرف شد.»
📚 تهذيب الأحكام، ج ۵، ص ۱۴، ح ۲۹.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌷 درد دل آخر مولا با امام حسن (علیه السلام)
⛰ خواب عجیب امام علی علیه السلام
🌌 اضطراب سراسر وجود زينب را گرفته و نگران است. به نزد پدر مى آيد كه بابا، امشب تو به مسجد مرو، كه دلم نگران است. بگذار ديگرى به جاى تو رود.
🌷 فرمود: «لا مقر من القدر»؛ گريز از قدر و قضاى خدا ممكن نيست. اگر بلاى زمينى باشد بر رفع آن قادرم اگر بلاى آسمانى (مرگ) باشد كه بايد جارى گردد». (۱)
🕌 حضرت #امام_حسن (ع) برخاست و از پى پدر بزرگوار خود به مسجد رفت، پيش از آنكه داخل مسجد شود به آن حضرت رسيد و گفت: اى پدر بزرگوار چرا در اين وقت شب از خانه بيرون آمده اى؟
🌷 گفت: اى نور ديده من، خوابى وحشتناكى ديدم.
🌹 جناب امام حسن (ع) گفت: اى پدر خواب خود را براى من بيان كن!
⛰ 🕋 فرمود: ديدم جبرييل بر كوه ابوقبيس فرود آمد و دو سنگ از آن كوه برگرفت و به سوى كعبه رفت، و بر بام كعبه ايستاد و آن سنگ ها را بر هم زد كه ريزه ريزه شدند، پس بادى وزيد و آن ريزه هاى سنگ را پراكنده كرد، هيچ خانه در مكه و مدينه نماند مگر آنكه ريزه اى از آن سنگ در آن داخل شد.
🌹حضرت امام حسن (ع) پرسيد: پدر اين خواب را چگونه تعبير كردى؟
🌷 فرمود: اين خواب دلالت مى كند بر آنكه پدر تو شهيد شود، و هيچ خانه در مكه و مدينه باقى نمى ماند مگر آنكه اندوهى از مصيبت او در آن خانه داخل شود.
🌹 حضرت امام حسن (ع) فرمود: آيا مى دانى كه اين واقعه وحشتناكى خواهد بود؟
🌷فرمود: حبيب من رسول خدا (ص) خبر داده است كه اين واقعه هایى كه خواهد بود. پيامبر به من فرمود:
🩸كه در دهه آخر ماه مبارك رمضان شهيد خواهم شد به ضربت شمشير ابن ملجم مرادى!
🌹امام حسن (ع) فرمود: اى پدر هرگاه مى دانى كه او قاتل تو خواهد بود او را به قتل برسان!
🌷حضرت فرمود: اى فرزند گرامى! قصاص پيش از جنايت نمايم؟ فرمود: اى فرزند به رختخواب خود برگرد.
🌹امام حسن (ع ) گفت: اى پدر مى خواهم با تو بيايم!
🌷فرمود: تو را سوگند مى دهم كه برگردى، پس امام حسن (ع) به خانه برگشت و با ام كلثوم محزون و غمگين نشستند، بر سخنان و حالات آن حضرت مى گريستند. (۲)
📚 پی نوشت ها:
۱. در مكتب امام اميرالمؤمنين (ع)، ص ۴۲۱.
۲. تاريخ ۱۴ معصوم، ص ۳۴۰- ۳۳۷.
📗 ۴۰۰ داستان از مصايب امام على عليه السلام، عباس عزيزى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#شهادت_امام_علی
#داستان_کوتاه
#امام_علی
#روایت
☝️🏻برخورد منطقى با سخن چين
🌴 شخصى سخن چين، به حضور امام حسن رسيد.
👳🏻♂✋🏻عرض كرد: فلانى از شما بدگويى مى كند.
🌹امام به جاى تشويق چهره درهم كشيد و به او فرمود: «تو مرا به زحمت انداختى. از اين كه غيبت يك مسلمان را شنيدم بايد درباره خود استغفار كنم و از اين كه گفتى آن شخص با بدگويى از من، مرتكب گناه شده بايستى براى او نيز دعا كنم». (۱)
📚 پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۰.
📚 داستانهاى بحارالانوار، جلد سوم، محمود ناصرى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_حسن
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌷 سخن از غيبت، بعد از پيشگويى شهادت سه امام
🌊 در غيبت نعمانى از حضرت صادق عليه السلام روايت مى كند كه در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام وقتى آب فرات زياد شد حضرت با دو فرزندش #امام_حسن و #امام_حسين عليهما السلام سوار شده و از قبيله ثقيف گذشتند.
👥👥 مردم گفتند: على آمده است آب را برگرداند.
🌹حضرت فرمود:
▪️«قسم به خدا كه حتماً من و اين دو پسرم كشته خواهيم شد و خداوند به يقين مردى از فرزندانم را در آخرالزمان برانگيخته خواهد كرد. او خونخواه ما خواهد بود و حتماً از مردم پنهان خواهد شد تا اهل گمراهى تميز يابند. (كار به جايى خواهد رسيد) تا اين كه جاهل گويد: خدا را به آل محمد نيازى نيست!!» (۱)
📚 پی نوشت:
۱. الغيبة، ص ۱۷۳، ح ۸.
📗 برگى از آسمان، شرحى بر توقيعات حضرت مهدى (ع)، حجت الاسلام ميرزا على بابائى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#محرم
#پیشگویی
#امام_علی
#داستانک_مهدوی
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #کاغذوتا
🔬 رمزگشایی از جنس زهر شهادت #امام_حسن علیه السلام
📚 در احادیث و روایات، علت شهادت امام حسن علیهالسلام زهر عنوان شده، اما نوع دقیق زهر مشخص نشد. در این کلیپ با بررسی اسناد تاریخی به این موضوع پرداختیم.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
🔺 #اینفوگرافیک
💚 ۷ ویژگی اخلاقی امام حسن علیه السلام
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
پرتو اشراق
🩸شهادت فرجامى شايسته
🏛 سياست خردمندانه #امام_حسن عليه السلام و جايگاه والاى او در ميان امّت، معاويه را واداشت تا در قدرت خويش نسبت به مخالفت با آن حضرت و ناشايستگى اش در تكيه زدن بر مسند خلافت به ترديد افتد، زيرا او گامى مخالف با مصالح خدا يا امّت بر نمى داشت مگر آنكه امام حسن علیه السلام و در پى او امّت اسلامى بر وى اعتراض مى كردند.
🔥 از اين رو كوشش هاى معاويه با شكست مواجه شده و آرزوهايش به تباهى گراييده بود.
💭 بنابراين در پى يافتن چاره اى بر آمد كه او را تا اندازه بسيارى موفّق گرداند.
🩸اين چاره، ريختن خون امام حسن علیه السلام از طريق زهرى بود كه براى همسر امام فرستاده بود.
🔥 در منطق معاويه، ارتكاب هر جنايتى توجيه شده به شمار مى آمد.
🍯 بنابر تعبير سخيف وى، خداوند سپاهيانى در عسل داشت. هرگاه كه او از كسى ناخشنود مى شد مقدارى از عسل را به زهر مى آميخت و وى را بدين حيله از ميان بر مى داشت.
🍶 معاويه اين حيله را چند بار عليه امام حسن عليه السلام نيز آزمايش كرد، امّا اين زهر در آن حضرت كارگر نيفتاد و كوشش معاويه با شكست مواجه شد.
📜 از اين رو معاويه به پادشاه روم نامه اى نوشت و از وى درخواست كرد كه زهرى كشنده برايش ارسال دارد.
✝ پادشاه روم در پاسخ معاويه گفت: در آيين ما روا نيست در كشتن كسى كه با ما سر ستيز ندارد، همكارى كنيم.
📜 معاويه در پاسخ به او پيغام داد. اين مرد (امام حسن)، فرزند كسى است كه در ديار تهامه خروج كرد (۱) و خواستار سرزمين پدرت شد. من مى خواهم او را با زهر از ميان بردارم تا مردم و كشور را از شرّ او آسوده سازم.
🍶 پادشاه روم آن زهر كشنده را براى معاويه فرستاد و معاويه نيز آن را به وسيله جعده، همسر خيانتكار امام حسن عليه السلام، كه به خاندانى بدكار انتساب داشت، (۲) به آن حضرت نوشانيد!
⏳ چهل يا شصت روز از نوشيدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام وصاياى خود را به برادرش امام حسين باز گفت و دانست كه مرگش فرا رسيده است، با خداوند به راز و نياز پرداخت و گفت:
🤲🏻 «بار خدايا من خود را در بارگاه تو مى پندارم. اين گرانترين حالت بر من است كه تاكنون به مانند آن دچار نيامده ام.
▪️خداوندا مرگم را با من مأنوس گردان و تنهايى ام را در آرامگاهم با من انس ده.
▪️شربت او - معاويه - در من اثر گذاشت به خدا سوگند او به وعده اى كه داده بود وفا نكرد و آنچه را كه گفته بود، راست نبود».
🦋 آنگاه تا هنگام پيوستن به «رفيق اعلى» آياتى از قرآن مجيد را زمزمه كرد.
📚 پی نوشت ها:
۱. مقصود معاويه، پيامبر اسلام بوده است.
۲. پدر جعده در قتل اميرمؤمنان و برادرش در قتل امام حسين مشاركت داشتند.
📗 زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على (ع)، هدايتگران راه نور، سيد محمد تقي مدرسی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#شهادت_امام_حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗡 شجاع تر از پسر على عليه السلام!
🚩 در جنگ جمل، حضرت على عليه السلام فرزندش محمد حنفيه را طلبيد و نيزه خود را به او داد و فرمود:
- با اين نيزه به سپاه دشمن حمله كن!
🛡محمد حنيفه نيزه را گرفت و به دشمن حمله كرد، گروهى از سپاه دشمن جلوى او را گرفتند، او نتوانست پيش روى كند، به عقب برگشت و به خدمت پدر رسيد.
🌷 در اين هنگام، #امام_حسن عليه السلام نيزه را گرفت و به سوى دشمن شتافت.
🩸پس از مدتى، با نيزه اى خون آلود نزد پدر آمد.
💧هنگامى كه محمد حنفيه آن شجاعت را از امام عليه السلام مشاهده كرد، بر اثر احساس شكست، سرخ و سرافكنده شد.
🌹حضرت على عليه السلام به او فرمود:
- ناراحت نباش! او پسر پيامبر و تو پسر على هستى! (١)
📚 پی نوشت:
۱. بحار، ج ۴۳، ص ۳۴۵.
📗 داستانهاى بحارالانوار، جلد اول، محمود ناصرى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#امام_حسن_مجتبی
پرتو اشراق
🔥 نفرين پدر!!
🕋 امام حسن عليه السلام هماره پدر ارجمندش على عليه السلام براى طواف به مسجدالحرام رفتند، نيمه هاى شب بود، ناگاه شنيدند شخصى در كنار كعبه به سوز و گداز خاصى مناجات مى كند، امام على عليه السلام به #امام_حسن عليه السلام فرمود:
👈🏻 پيش او برو و به او بگو نزد من بيايد.
👣 امام حسن عليه السلام پيش آن شخص رفت، ديد جوانى است بسيار مضطرب و هراسان، كه سرگرم دعا و راز و نياز با خداى بزرگ است به او گفت:
✋🏻 اميرمؤمنان، پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آله مى گويد نزد من بيا!
🧔🏻 آن جوان با شور و اشتياق وافر برخاست و به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود:
🌹حاجت تو چيست كه اين گونه خدا را مى خوانى؟
🧔🏻✋🏻 عرض كرد: من جوانى بودم بسيار عياش و گنهكار، پدرم مرا از گناه و آلودگى نهى مى كرد ولى من به حرف او گوش نمى دادم، بلكه بيشتر گناه مى كردم تا اينكه روزى پدرم مرا در حال گناه ديد، باز مرا نهى كرد، ناراحت شدم، چوبى برداشتم او را طورى زدم كه به زمين افتاد، در نتيجه مرا نفرين كرد، نصف بدنم فلج شده (و با دست لباس را عقب زد و قسمت فلج شده بدنش را به امام عليه السلام نشان داد) از آن به بعد خيلى پشيمان شدم، نزد پدرم رفتم با خواهش و گريه و زارى، از او معذرت خواستم، و از او خواستم كه براى نجاتم دعا كند، او حاضر شد كه با هم برويم در همان مكانى كه مرا نفرين كرد، در حقم دعا كند تا خوب شوم، با هم به طرف مكه رهسپار بوديم، پدرم سوار شترى بود، كه در بيابان مرغى از پشت سر، شتر را رم داد و پدرم از روى شتر بر روى زمين افتاد، تا به بالينش رسيديم از دنيا رفته بود، همانجا دفنش كردم و اينك خود تنها به اينجا براى دعا آمده ام!!
🌹حضرت فرمود: از اينكه پدرت با توبه طرف كعبه آمد تا دعا كند تو شفا يابى معلوم مى شود، از تو راضى شده است، اينك من در حق تو دعا مى كنم.
🤲🏻 آنگاه امام عليه السلام دست به دعا بلند كرد و سپس دستهاى مباركش را به بدان آن جوان كشيد، جوان در دم شفا يافت. و بعد على عليه السلام به فرزندان توصيه كرد به پدر و مادر خود نيكى كنند. (١)
📚 پی نوشت:
۱. جامع النورين، ص ۱۸۵.
📗 عاقبت بخيران عالم، جلد ۲، على محمد عبداللهى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#پندها
#روایت
#کرامات
#امام_علی
#داستان_کوتاه
🔥 جنایات مغیرة بن شعبه (لعنة الله عليه) در شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌹امام مجتبی علیه السلام به مغیره فرمودند:
👈🏻 «و امّا تو اى مغيرة بن شعبه، تو دشمن خدا، و تارك قرآن، و تكذيب كننده رسول خدايى، تو مرتكب زنا شده و مستوجب حدّ رجم (سنگسار شدن) می باشى، و بر اين گناهت افرادى عدول صالح پرهيزگار گواهى دادند، پس رجم تو به تأخير افتاد، و حقّ به باطل دفع، و راستى به دروغ و كذب ردّ شد، و اين بخاطر آن است كه خداوند برايت عذابى دردناك مهيّا فرموده است، و خوارى در دنيا، و رسوايى عذاب آخرت بدتر است!
▪️و تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را ضربه زدى تا آنجا كه خون آلود شده و فرزند در شكمش را سقط كرد، اين كارت از سر خوار ساختن رسول خدا و مخالفت با امر او ، و هتك حرمت او بود، حال اينكه رسول خدا به فاطمه فرموده بود: «تو بانوى زنان بهشتى هستى»، و خداوند خود تو را راهى آتش نموده است، و وبال آنچه بر زبان جارى ساختى متوجّه خودت خواهد ساخت...!»
📚 الإحتجاج الطبرسي، ج ۱، ص ۲۷۷.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#حضرت_محسن
#بانـوے_همـیـشہ
#داستان_کوتاه
#امام_حسن
#فاطمیه
#روایت
🌹بخشندگی بی نظیر
🕋 آن روز به خانهی خدا رفته بود... همان هنگام می شنید که مردی با خدا به گفتگو نشسته است که:
🤲🏻 خداوندا، ده هزار درهم نصیبم کن...
🌴 امام حسن (ع) هماندم به خانه بازگشت و آن پول را برای او فرستاد.
💐 یک روز، کنیزی از کنیزان او، دسته گلی خوشبویی به تحفه، پیشکش کرد، امام (ع)، در مقابل او را آزاد فرمود و چون پرسیدند چرا چنین کردی؟
🌹 فرمود: خدا ما را چنین تربیت کرده است و این آیه را باز خواندند:
🔅«و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»:
🔅یعنی چون به شما هدیه ای دادند، به نیکوتر، پاسخ گویید. (١)
⏳سه بار در زندگی، هر چه داشت، حتی کفش و پای افزار - را به دو نیم تقسیم کرد و در راه خدا داد. (٢)
📚 پی نوشت ها:
١- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۴۳ - ۳۴۲.
۲- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۳۲ - تاریخ الخلفاء ص ۱۹۰.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_حسن
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ