پرتو اشراق
#طرح| #گلیگمکردهاممیجویماورا... 🌐 @partoweshraq
🌹 ارزش #غلام_سياه كربلا
☀ یزیدیان فكر كردند كه در كربلا، چون هوا گرم است، اگر چند روز اين بدن ها روى خاك بماند، باد مى كند، بو مى گيرد، متلاشى مى شود و تعفّن آن اين سرزمين را مى گيرد كه حيوان ها نيز در مى روند!!
⏳سه شبانه روز بدن ها را گذاشتند، اما نه بدنى باد كرد و نه متلاشى شد.
🌌 وقتى #امام_زين_العابدين (عليه السلام) نصف شب آمد تا بدنها را دفن كند، بيابان نشين ها گفتند:
❓يابن رسول الله! اين بوى عطرى كه تا به حال استشمام نكرده بوديم، از كجاست؟
👥👥 همه را جمع كرد و بالاى سر بدن غلام سياه آورد و فرمود:
▪براى اين شهيد است!
🌹آنهاى ديگر عطرى داشتند كه اين بدبختها استشمام نمى كردند، ولى اين قسمتى از عطر غلام سياه بود كه بينى اهل دنيا استشمام مى كرد.
❓پرسيدند: اين عطر را از كجا آورده است؟
⚜ فرمود: وقتى پدرم سر او را به دامن گرفت، رو به پروردگار كرد و فرمود:
▪«أللهمَّ بَيِّض وَجهَهُ وَ طَيِّب ريحَهُ»؛
▪خدايا! به او آبروى كامل بده و بوى او را مانند بوى خودت طيب و خوشبو كن.
📗کتاب ارزش عمر و راه هزينه آن، نوشته استاد حسین انصاریان.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#تکیه
#کرامات
#داستان_کوتاه
💧شرم!
⛺ در خیمه تنها #امام_حسین (علیه السلام) بود و او.
🗡 شمشیر را به دست مبارک مولایش داد و گفت آماده است یابن رسول الله.
🌹امام نگاهی به او و سپس شمشیر افکند و گفت:
▪هم اینک از این جمع فاصله بگیر و تا میتوانی دور شو؛ تا ساعاتی دیگر سپاه کافران بر ما خواهند تاخت... به بلای ما مبتلا نشو، برو، تو آزادی.
👁 اشک در چشمان و بغض در گلوی پیرمرد جمع شد. شرم و ادب و حفظ شأن مولایش، دهانش را بسته بود و زبان در کامش نمیچرخید تا حرفش را بگوید؛ اما گفت:
✋مولای من، آزادی من همه آن ایامی بود که غلام تو بودم و بندگی ذات یگانه را کردم.
⁉ تو میخواهی در این واپسین لحظات مرا رها کنی و به بندگی غیر بدهی؟!!
⁉ آیا چون سیاهم، مرا لایق بهشت نمیدانی؟
⛺ این بار امام بود که شرم کرد و زبان در کامش نمیچرخید.
🌹سر به زیر انداخت و گفت بمان... آنگاه سر بلند کرد و گفت:
▪شمشیرت را تیز کن.
✍ سید مصطفی فرقانی
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#ماه_محرم
#غلام_سیاه
#جون