eitaa logo
پرتو اشراق
785 دنبال‌کننده
26هزار عکس
14.4هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
💚 رفیق صمیمی (ع) ⚔ امام حسين (عليه السلام) يك رفيق صميمى داشت، ابن زياد با هزار مأمور به دنبال او مى گشت و او را نمى يافت. 👈 مى گفت: هرجا او را ديديد امانش ندهيد، اما پيدايش نمى كرد! 👳🏻 رفيق امام اين را هم شنيده بود كه امام حسين(عليه السلام) به كربلا آمده است... دل او در كربلا بود. 🏰 دروازه ها همه بسته بود، راه ها همه كنترل مى شد. اسم اين شخص و قيافه او را براى مأموران توصيف كرده بودند و او هم تنها بود. 📜 همكارى هاى سنگينى با مسلم بن عقيل داشت و جزء افرادى بود كه نامه هاى ابى عبدالله را امضا كرده بود، جزء افرادى بود كه مردم را عليه ابن زياد مى شوراند. و ابن زياد در به در دنبال او مى گشت و او هم شخص آبرودارى بود. و اعتبار داشت. در آخر نقشه اى كشيد. 👳🏻 گفت: اين طور نمى شود كه ما زير زمين به زير زمين برويم. امام، كربلا باشد و ما نباشيم. 🌄 يك روز صبح بلند شد و خودش به بارگاه ابن زياد آمد. 🏰 به مأمورها: گفت من فلانى هستم. كه در آسمانها دنبال من مى گرديد. مرا نزد ابن زياد ببريد. جشن گرفتند، كه خودش به پاى خودش آمده است. 👣 وقتى او را روبروى ابن زياد آوردند، گفت: ⁉ من در آسمانها دنبال تو مى گشتم. تو را چه كسى به اينجا آورد؟! 👳🏻 گفت: من خودم آمدم! 👤 گفت: براى چه آمده اى؟ 👳🏻 گفت: آمدم كه بگويم من از همكارى با مسلم، ارتباط با حسين بن على (عليه السلام) سخت پشيمانم و حق بودن شما براى من ثابت است. به من پول و اسلحه و اسب بده، و با يك گردان كه به كربلا مى رود، مرا هم به كربلا بفرست!! 👣 ابن زياد گفت: جلو بيا. پيشانى او را بوسيد... گفت: آفرين. 👈 گفت: به او حواله اسلحه و حواله لباس و حواله اسب بدهند. و او را با يك گردان به كربلا فرستاد. 🌴 وقتى به كربلا رسيد و خيمه هاى ابى عبدالله (عليه السلام) را كه ديد، به گردان گفت: 👳🏻 اگر زنده برگشتيد به اربابتان بگوييد: تدبير ما از شما شيطان ها خيلى بيشتر است!! 🎪 من ديدم هيچ راهى براى رسيدن به مولايم ابى عبدالله عليه السلام ندارم، جز اين كه خاندان شما پليدان را جلوى چشمتان بياورم. 🖥 منبع: پایگاه عرفان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🌺 (علیه السلام) - بخش سوم ⚜ (ص)، در ضمن گفتار مفصلی به امیرالمؤمنین، که فضیلت زیارت قبر علی(ع) و فرزندش حسین و تشویق به زیارت آنان را بیان می کند و ثواب اخروی آن را می گوید، می فرماید: 🔅لیکن عده ای پست و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت می کنند، آنچنانکه زن بدکاره را ملامت می کنند، آنان، بدترین افراد امت من می باشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند... (١) ⚜ در سخنی دیگر، پیامبر اسلام، خطاب به حسین، هنگامی که جای شمشیر را بر پیکر او می بوسید، فرمود: 🔅تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد. 🌷 ، می پرسد: از امت تو، چه کسانی ما را زیارت خواهند کرد؟ 🔅پیامبر فرمود: مرا، و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانی از امت راستین من، زیارت نمی کند. (٢) 📚 در حدیث هم، زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به حساب آمده است. (٣) 👣 زیارت امام حسین(ع)، برای تهیدستان، به جای زیارت حج محسوب می شود و خداوند، پاداش حج را به آنان می دهد.(۴) 🌴 یکی از زنان شیعه، به نام (ام سعید احمسیه) که اهل عراق بود و برای زیارت قبور شهدای احد، به مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت: 🐪 مرکبی برای رفتن به مزار شهدا کرایه کن. 👣 آنگاه، تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت (ع) برود. ⏳در حالی که دیدار وی با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایه چی، معطل گشته بود، خدمتکارش آمد و به (ام احمسیه) گفت: مرکب، آماده است. ⚜ امام صادق(ع) پرسید: چه مرکب؟ کجا می خواهی بروی؟ ✋🏻 آن زن،می گوید: گفتم: سر خاک شهدا... ⚜ حضرت صادق(ع) فرمود: 🔅تعجب از شما مردم عراق است، برای زیارت شهدا، راهی طولانی و سفری دراز را طی می کنید ولی (سیدالشهدا) را وا می گذارید و به زیارتش نمی روید!! ✋🏻 گفتم: سید الشهدا کیست؟ ⚜ فرمود: حسین بن علی(ع). ✋🏻 گفتم: من زنی بیش نیستم! ⚜ امام فرمود: باشد!... 🔅برای کسی مثل تو، مانعی ندارد که به زیارتش بروی، آنگاه از ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود. (۵) 💚 در مورد زیارت عاشقانه که از روی محبت و شیفتگی انجام گیرد، نیز، احادیثی نقل شده است که به ذکر دو نمونه اکتفا می شود: ⚜ امام صادق(ع) فرمود: 🔅روز قیامت، یک منادی ندا می دهد: ✨زائران حسین کجایند؟ 👥👥 جمعی بر می خیزند. ❓به آنان گفته می شود: در زیارت حسین، چه می خواستید و چه اراده کردید؟ 👥👥 می گویند: زیارت ما، بخاطر محبت به پیامبر و علی و فاطمه بود. 🔅به آنان گفته می شود: اینک، این محمد و علی و فاطمه و حسین و حسین! پس به آنان بپیوندید. شما در درجات آنان هستید. به پرچم پیامبر ملحق شوید. 🏳 آنگاه، آنان، در سایه سار لوای خاصی که در دست علی بن ابی طالب است قرار می گیرند تا وارد بهشت گردند. (۶) 💚 محبت، انسان را در دنیا به این دودمان، پیوند می دهد. زیارت محبت آمیز هم، در نهایت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پیوند می دهد. 🌍 آشنایی انسانها را در این دنیا با دستگاه ولایت و خاندان پیامبر عامل جذب به این (عروه الوثقی) است که در آن دنیا هم (حبل المتین) نجات و سعادت خواهد شد. ⚜ از امام صادق(ع) روایت شده است که: 🔅خواستار سکونت در بهشت باید زیارت (مظلوم) را رها نکند. 👥 می پرسند: مظلوم کیست؟ ⚜ می فرماید: حسین (ع) است. هر کس با شوق به او و محبت به رسول الله و فاطمه و علی، او را زیارت کند بر سفره های بهشتی مهمان اهل بیت خواهد بود. (٧) 👌🏻تاکیدی که امام، روی عنصر (مظلومیت) در زیارت سید الشهدا دارد، جای دقت و تامل است و انگیزه حمایت از مظلوم و احیاء یاد او و سپاس از فداکاری انسانی والا در برابر ظالمان را بیان می کند. 👣 ائمه، در صدد تشویق مردم به زیارتند. یعنی ایجاد شوق و رغبت و انگیزه و علاقه، و این اشتیاق، در صورتی فراهم می آید که آثار یک عمل و نتایج یک اقدام، برای شخص، روشن باشد. ❓در زیارت کربلا، چه پاداشی می تواند بزرگتر از (بهشت) باشد؟ ✊🏻 و چه انگیزه ای قوی تر از (مرضی حق) بودن، و خشنودی رسول خدا را جذب کردن؟و چه نتیجه ای بالاتر از پیوند با اهل بیت، در دنیا و آخرت؟ 📚پاورقی ها: ١- بحار الانوار، ج ٩٧، ص ١٢١. ٢ - بحار الانوار، ج ٩٧، ص ١١٩، کامل الزیارات، ص ٧٠. ٣- بحارالانوار، ج ٩٧، ص ١٢۴. ۴- وسائل الشیعه، ج ١٠، ص ٣۶٠. ۵- همان ص ٣٣٩، بحارالانوار، ج ٩٨ ص ٣۶ و ٧١ (با اندکی اختلا و تغیییر در عبارتها). ۶- وسایل الشیعه، ج ١٠، ص ٣٨٧. ٧ - همان. 📗 منبع: کربلا کعبه دلها، محدثی، جواد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌹 (س) 💔 دست از سرم بردار من بابا ندارم ▪زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم ▪گیسو سپیدم احترامم را نگهدار 💔 سیلی نزن من با کسی دعوا ندارم 🌐 @partoweshraq
💚 #یا_رقیـہ_سلام_اللــہ 💔 پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی 👣 گل بوسه ای است کز لب عطشان گرفته ام 👣 از بس که پا برهنه به صحرا دویده ام 💔 یک باغ گل ز خار مغیلان گرفته ام 🌹شادی روح حضرت رقیه (س) پنج صلوات و ارسال به پنج نفر 🌐 @partoweshraq #شعر #تکیه
💚 🌹 قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا ▪که من عزیزم و ذلّت زهیچ کس نپذیرم ▪خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم 🌹 مگر نه دختر ناموس کردگار قدیرم 🌷 🌐 @partoweshraq
🏴 باید حماسہ‌اے دگر از نو به پا ڪنیم 🏴 بیـرق علم بساط عزا را بنا ڪنیم 🏴 باید مثال روز حسین هفتم صفر 🏴 روز حسن عزاے دگر دسٺ و پا ڪنیم 🌷 سالروز شهادت #امام_حسن_مجتبی (ع) تسلیت باد. 🌐 @partoweshraq #شعر #تکیه
🔥سرنوشت قاتل ‌ (علیه السلام) 💰 « »، به تحریک معاویه و با وعده‌ی صد هزار درهم و ازدواج با یزید، همسر خود، امام حسن مجتبی علیه السلام را به شهادت رساند. 🐪️ وقتی جهت گرفتن پاداش به شام رفت، معاویه پاداش مالی را طبق وعده اش به او داد ولی حاضر به ازدواج جعده با یزید نشد! 🏰 معاویه به جعده گفت: «می ترسم فرزندم یزید را هم مثل حسن بن علی مسموم کنی!!» 📜 طبق وصیت امام حسن(ع)، از قصاص جعده صرف نظر نمودند و جعده نیز بعد از شهادت امام حسن(ع) ازدواج کرد و صاحب فرزند هم شد. 🔥ولی همیشه ننگ مسمومیت امام حسن بر پیشانی اش بود به طوری که بچه ها در کوی و برزن به فرزند جعده که حاصل ازدواج مجدد او بود می گفتند: 👈🏻 «ای فرزند کسی که شوهرش را مسموم کرد!» 📚 التذکره الحمدونیه، جلد ۹، صفحه ۲۹۳. 📚 انساب الاشراف، جلد ۳، صفحه ۵۹. 📚 تاریخ مسعودی، جلد ۳، صفحه ۱۸۲. 📚 تاریخ ابوالفرج اصفهانی، صفحه ۳۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
👣 🌹 پیچیده باز هر قدم آهنگ ▪موکب به موکب است جهان رنگ اربعین ▪ویزا و کوله پشتی‌ام آماده کرده ام 💔 بس که شدم هوایی و دلتنگ اربعین 🌐 @partoweshraq
🌹 (ع) ❣ چشمان تو غرق خون و لب‌ها پر آه ▪آتش به دلت شراره می‌زد ناگاه ▪هر قطرهٔ خون، روی لب تو می‌گفت: ❣ لا یَومْ کَیَومِکَ أباعبدالله 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
💧 حکایتی عجیب از اثر یک قطره اشک برای (ع) ❓آیا می‌توان ثواب گریه بر سیدالشهداء (علیه السلام) را با عقل ناقص سنجید؟ ⚜ مرحوم (ره) می گوید: 📚 بعضی از بزرگان در تألیفاتشان از نقل کرده اند که گفته: 🕌 من در مشهدالرضا (علیه السلام) ساکن بودم. 🏴 با عده ای از مؤمنین در روز عاشورا مشغول عزادارای بودیم که یکی از آنان مقتل خوانی می کرد و روایتی خواند که امام باقر علیه السلام فرموده: 💧«هر کس در مصائب امام حسین (علیه السلام) اشک از چشمش خارج شود، حتی اگر به اندازه بال مگس باشد، خداوند گناهان او را می بخشد اگر چه به اندازه کف روی دریا باشد.» 👨🏻 در آن جمع یک جاهل مدعی علم بود. تا این روایت را شنید گفت: اینها دروغ است و با عقل سازگار نیست. بین ما بحث شد و او قانع نشد و اصرار بر تکذیب داشت و با آن حال جدا شدیم و به خانه رفتیم. 👨🏻 آن شخص روز بعد گفت: ⚖ در خواب دیدم که هنگام قیامت است و ترازوی اعمال و حساب و کتاب و هول و‌ هراس قیامت. ⛲ من تشنه شدم بقدری که نزدیک بود هلاک شوم. دیدم یک حوضی که بسیار وسیع است و طول و عرض آن معلوم نیست نمایان شد!! 👨🏻 با خود گفتم‌: حوض کوثر است! 👣 برای رفع عطش به سمت آن حوض رفتم و دیدم یک زن و دو مرد که همگی سیاه پوشیده و‌ گریان و محزون بودند آنجا ایستاده اند. 👨🏻 پرسیدم اینان چه کسانی هستند؟ ⚜ گفتند: رسول اکرم اسلام و امیرالمؤمنین و (سلام الله علیهم اجمعین) هستند. 👨🏻 گفتم چرا سیاه پوشیده اند؟ 🏴 گفتند: مگر نمی دانی روز عاشورا است و زمین و آسمان محزون و گریان است! 👣 من رفتم خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفتم من تشنه ام و آبم دهید. 🌹 ایشان به من تندی کرد و فرمود: ❓آیا تو بودی که ثواب اشک بر فرزند مظلوم و شهیدم حسین را انکار کردی؟ خدا قاتلانش و کسانی که او را از آب منع کردند لعنت کند. 🌌 من از خواب پریدم و لرزان و ترسان بودم. و بسیار استغفار می کردم. حال آمده ام به هر کس که در آن جمع بود و در حضورش انکار روایت کردم، این موضوع را بگویم و اظهار پشیمانی کنم. 📚 منبع: بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، ج ۴۴، ص ٢٩٣. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
👣 💓 اربعین شد دل ما در سفر کرب‌وبلاست 💓 ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🌌 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌷 پیغام حضرت (سلام الله علیه) به یکی از منبری‌ها! 📗 مرحوم (متوفی ۱۳۹۱ ه.ق) در « علیه السّلام» نقل می کند: 🖋 دانشمند بزرگ، ، برای من نقل کرد که، یکی از علمای برجسته و مورد اطمینان نزد من آمد و گفت: 👣 من رسول و فرستاده ی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السّلام) از سوی او هستم، و افزود: 🌌 من آن حضرت را در خواب دیدم، به من فرمود: ❓چرا شیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمی خواند؟! ✋🏻عرض کردم: من همواره می شنوم که شیخ کاظم مصیبت شما را می خواند!! 🌷 فرمود: به شیخ کاظم بگو این مصیبت را بخوان، و آن اینکه: ▪هرگاه سوارکاری از پشت اسب بر زمین سقوط کند دست هایش را به زمین می گذارد، ولی اگر تیرها به سینه ی او فرو رفته باشند و دست هایش نیز بریده باشند... بماذا یتلقی الأرض؟! ❓چگونه و با چه سختی‌ای، به زمین برخورد خواهد کرد؟! 📗 منبع: مقتل الحسین (عبدالرزّاق مقرّم)، ص۲۸۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
#طرح‌| #گلی‌گم‌کرده‌ام‌میجویم‌او‌را... 🌐 @partoweshraq
🌹 ارزش كربلا ☀ یزیدیان فكر كردند كه در كربلا، چون هوا گرم است، اگر چند روز اين بدن ها روى خاك بماند، باد مى كند، بو مى گيرد، متلاشى مى شود و تعفّن آن اين سرزمين را مى گيرد كه حيوان ها نيز در مى روند!! ⏳سه شبانه روز بدن ها را گذاشتند، اما نه بدنى باد كرد و نه متلاشى شد. 🌌 وقتى (عليه السلام) نصف شب آمد تا بدن‌ها را دفن كند، بيابان نشين ها گفتند: ❓يابن رسول الله! اين بوى عطرى كه تا به حال استشمام نكرده بوديم، از كجاست؟ 👥👥 همه را جمع كرد و بالاى سر بدن غلام سياه آورد و فرمود: ▪براى اين شهيد است! 🌹آنهاى ديگر عطرى داشتند كه اين بدبخت‌ها استشمام نمى كردند، ولى اين قسمتى از عطر غلام سياه بود كه بينى اهل دنيا استشمام مى كرد. ❓پرسيدند: اين عطر را از كجا آورده است؟ ⚜ فرمود: وقتى پدرم سر او را به دامن گرفت، رو به پروردگار كرد و فرمود: ▪«أللهمَّ بَيِّض وَجهَهُ وَ طَيِّب ريحَهُ»؛ ▪خدايا! به او آبروى كامل بده و بوى او را مانند بوى خودت طيب و خوشبو كن. 📗کتاب ارزش عمر و راه هزينه آن، نوشته استاد حسین انصاریان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🔥 عاقبت دشمني با (ع)‌ در اين دنيا!! 📸 خبرنگار و عکاس جنگي عراقي داستان غم انگيز عاقبت شوم سرتيپ عراقي که عزادارن امام حسين(ع) را در حسينيه آبادان به توپ بست، را منتشر کرد. 🎙عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي بوده است که در سال هاي جنگ به همراه يگان هاي ارتش عراق به عکاسي مي پرداخته است. 📆 او در سال ١٩٩۴ با در بغداد ملاقاتي داشته است که مطالب زير حاصل آن ديدار است. 👤 سرتيب فوزي السعد فرمانده توپخانه مستقر در السيبه بود. 💥او مسئول به توپ بستن در شب عاشورا است. 📄 وقتي دستور آتش توپخانه از بغداد آمد، سرتيب احمد علوان سرپيچي کرد. او همان روز با يک جيپ به عقبه منتقل شد و به زندان افتاد. 👨🏻 پس از او سرتيپ فوزي السعد فرماندهي توپخان را به عهده گرفت. 🕌 خبر اين بود که هنگام نماز مغرب بخش اعظمي از نيروهاي ايراني براي اقامه نماز مغرب و عزاداري در شب عاشورا در حسينيه اجتماع خواهند کرد. آبادان در محاصره عراقي ها بود. ✍ عبد گفت: من آنجا بودم. بعد از خلع سرتيب احمد علوان کسي جرأت سرپيچي نداشت. 🕌 همه مي دانستند که به توپ بستن حسينيه آن هم هنگام اقامه نماز کاري غير انساني و غير شرعي است. 💥 با اين حال سرتيب جانشين دستور آتش را صادر کرد و حسينيه دقيقاً در هنگام نماز مغرب و در شب عاشوراي سال ١٩٨١ (١٣۶٠) به توپ بسته شد!! 🚑 خبري که نيروهاي نفوذي عراق دادند حاکي از آن بود که گلوله باران توپخانه باعث شهادت و زخمي شدن بيش از ٢٠٠ نفر در آن شب شد. 🎙عبد گفت: سال ها از جنگ گذشت. مي خواستم بدانم سرتيب فوزي کجاست و چه مي کند. 🚙 آدرس او را در بغداد و در منطقه اي فقيرنشين در حومه شهر پيدا کردم و به سراغش رفتم. 🛌 شنيده بودم که او بيمار است. وقتي او را ديدم باور کردني نبود. 👴 دو پاي او قطع شده بود و دست راستش از کتف کنده شده بود. انگار دست راستش را همراه با بخشي از سينه تراشيده بودند. 👁 مرا که ديد زار زار مثل بچه گريه کرد. ❓مي خواستم از او بپرسم آن حادثه در شب عاشورا را يادت هست. 👴 اما او خودش بلافاصله قبل از هر سؤالي گفت: 🌌 آن شب را يادت هست؟ ١٣ سال است با اين وضع تاوان يک دستور و به توپ بستن حسينيه را مي دهم. ‼عبد گفت: برايم عجيب بود که او در فقر کاملي به سر مي برد!! 🖥 منبع: شیعه آنلاین 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🏴 داستان گریه (علیه السلام) برای (عليه السلام) 🔥 عذاب هولناک قاتلین سیدالشهدا(ع) از زبان خدای عالم 🕎 شخصى از حضرت موسى را در حالى ديد كه عجله داشت، رنگش زرد شده بود، بدنش ضعيف بود، مفصلهايش ميلرزيد، جسم شريفش لرزان بود، چشمان مقدسش فرو رفته و نحيف شده بود. ⛰ اين حالت موقعى از خوف خدا به موسى عليه السلام دست مي‌داد كه خدا او را براى مناجات دعوت مى كرد. 👳🏻آن شخص بنى اسرائيلى كه به موسى ايمان آورده بود آن حضرت را به اين علائم شناخت و به آن بزرگوار گفت: ✋🏻يا موسى! من يك گناه كرده ام، تو از خدا بخواه كه مرا عفو فرمايد و موسى اين تقاضا را پذيرفت. 👣 موقعى كه حضرت موسى با خدا مشغول مناجات شد گفت: ▪پروردگارا! گرچه قبل از پرسش من از تقاضايم آگاهى ولى آيا اجازه مي‌دهى كه سؤالى بكنم؟ ⚜ خطاب آمد: هر سؤالى بكنى به تو عطا مي‌كنم، چه حاجتى دارى تا برايت روا كنم. ▪گفت: بار خدايا! فلان بنده اسرائيلى تو گناه كرده و از تو انتظار عفو دارد. ⚜ خطاب رسيد: يا موسى! هر كسى كه از من طلب مغفرت كند او را عفو مي‌نمايم، غير از قاتل حسين(ع)! ⁉️ حضرت موسى گفت: پروردگارا! اين حسين(ع) كيست!؟ ⚜ خطاب شد: حسين(ع) همان كسى است كه در كوه طور براى تو شرح دادم. ⁉️ حضرت موسى گفت: پروردگارا! قاتل حسين كيست؟! ⚜ خطاب شد: امت جدش كه ظالم هستند او را در زمين كربلا شهيد مي‌نمايند. اسب حسين رم و همهمه مي‌كند و فرياد مي‌زند و مي‌گويد: ▪ «الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها؛ ▪ فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيغمبر خود را شهيد نمودند. 🌴 سپس بدن حسين بدون غسل و كفن روى خاكها خواهد ماند، اموال او را به يغما مي برند، زنان وى را در شهرها اسير مي‌نمايند، ياوران او را شهيد مى كنند، سر آنان را با سر حسين(ع) بر فراز نيزه ها بلند خواهند كرد. ▪ «يا موسى! صغيرهم يميته العطش، و كبيرهم جلده منكمش، يستغيثون و لاناصر، و يستجيرون و لا خافر؛ ▪اى موسى! تشنگى افراد كوچك ايشان را مي‌كشد، پوست بدن بزرگان آنان درهم كشيده مى شود، استغاثه مي‌كنند ولى فريادرسى نخواهد بود، پناهنده مي‌شوند ولى پناه گاهى نخواهند داشت. 💔 سپس حضرت موسى گريان شد و گفت: ⁉ پروردگارا! عذاب قاتل هاى حسين چگونه خواهد بود؟! ⚜ خطاب آمد: 🔥 اى موسى! عذاب آنان بقدرى شديد است كه اهل جهنم از آن به آتش جهنم پناهنده خواهند شد. رحمت من و شفاعت جد حسين نصيب ايشان نخواهد شد! اگر براى خاطر او نبود زمين قاتل هاى وى را فرو مي‌برد. ▪حضرت موسى گفت: بار خدايا! من از ايشان و كسى كه به جنايت ايشان راضى باشد بيزارم. ⚜ خداى سبحان فرمود: يا موسى! من رحمت خود را براى پيروان حسين واجب نموده ام. بدان، كسى كه براى حسين گريان شود، يا ديگران را بگرياند يا خود را شبيه به گريه كنندگان نمايد جسدش را به آتش جهنم حرام مى نمايم. 🖥 منبع: پایگاه عرفان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
✋🏻 🌹 به نام نامی‌ سقای کربلا 🌷 به شیر بیشه‌‌ی صحرای نینوا صلوات 🌷 به پاسدار پرآوازه‌ی خیام حسین 🌹 به قدر و شوکت‌ عباس مه لقا صلوات 💚 اَللّهُمَّ صَل‌ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّل‌ فَرَجَهُم 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
⚰ حضور (ع) در لحظه جان دادن! 🕌 زمانى كه در شهر مقدس قم مشغول تحصيل علوم اسلامى و معارف اهل بيت(ع) بودم، گاهى براى دیدار با والدین به تهران مى آمدم. 🌷 در اين میان با يكى از دوستان شهيد، مجاهد فى سبيل اللّه، آشنا شدم و به وسيله او به گروهى پيوستم كه تعدادى از آنان، از اولياى خدا و بندگان خاص حق بودند. پيوستن به آن گروه براى بنده كه در سنين جوانى بودم، بركات معنوى فراوانی داشت و در تربيت و رشد معنوى و حالاتم بسيار مؤثر بود. 💚 آن گروه، انسان هایی با كمال، مؤمن، دانا، عاشق اهل بيت(ع) بوده و در گريه و سوز و گداز براى مصائب آل محمّد(ص) كم نظير بودند. 👤 يكى از آنان انسان با كرامت و بزرگوارى به نام بود. 🚪روزى مرا به خانه اش دعوت كرد، اتاقى را به من نشان داد و گفت: ☝🏻اين اتاق را مدت ها در اختيار « » كه از منبرى هاى والاقدر و داراى سوز و حال كم نظير بود، قرار داده بودم. نظام كه پس از فوت همسرش با تنها دخترش مى زيست، در اين اتاق زندگى مى كرد. او وقتى منبر مى رفت و براى مردم ذكر مصيبت مى نمود، هیچ کس مثل خودش گريه نمى كرد و ناله نمى زد. 🛌 روز آخر عمرش در همين جا وضو گرفت، دخترش را صدا زد و گفت: دخترم كنار من بنشين و دست در دست من بگذار، هنگامى كه دستت را فشردم به سرعت مرا بلند كن، زيرا ارباب باوفايم حضرت امام حسين(ع) به بالينم مى آيد و من مى خواهم نسبت به آن بزرگوار اظهار ادب كنم! 🛌 دختر مى گويد: كنار پدر نشستم و دست در دستش گذاشتم، چون دستم را فشرد به سرعت او را از ميان رختخواب بلند كردم، مشاهده كردم که مودّبانه می گفت: ✋🏻«السلام عليك يا ابا عبداللّه!» و سپس با حالتى خوش جان داد و از دنيا رفت. 📗بر گرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
💚 #حسین_جانم 🌹 #فطرس نفس مرا گوشه ی چشمی کافیست 💔 با پر و بال شکسته به شفا محتاجم 💔 شوق پرواز بده
⚜ شفا گرفتن بال توسط (ع) 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌴 روزی ، به محضر مبارك (ع) مشرّف شد و به حضرت عرض كرد: 👁 مدّتي است نور چشمانم از بين رفته و نمي توانم اطراف خود را به خوبي ببينم، به پزشك هم مراجعه كردم، امّا فايده اي نداشت! 📜امام رضا(ع) نامه اي به فرزند گرامي شان به اين مضمون نوشتند: 🔅ای جوادم! محمّد بن سنان مشكل بينايي دارد، تو از خداوند بخواه تا سلامتي چشمانش را به دست آورد. 📜حضرت اين نامه را به خادم دادند و فرمودند: 🔅به همراه محمّد بن سنان نزد (ع) برو. 📜در آن زمان امام جواد(ع) طفل خردسالي بود. وقتي ايشان نامه پدر را مشاهده كرد، بلافاصله به درگاه الهي دعا كرد. 👳🏼در همان لحظه، نور چشم محمّدبن سنان بازگشت و او مي توانست به راحتي اطراف خود را مشاهده كند، سپس براي امام جواد(ع) اين گونه دعا كرد: ✋🏻«خداوند متعال شما را در آينده، سرور و مولاي اين امّت قرار دهد، همان گونه که عیسی(ع) را سرور قرار داد». 👳🏼سپس خطاب به حضرت عرض كرد: ☝🏻«يا شبيه صاحب فطرس!!» ⏳مدّتي از اين واقعه گذشت، روزی خادم حضرت امام رضا(ع) نزد محمّد بن سنان آمد و گفت: ⁉منظور از صاحب فطرس چه كسي بود؟ 👳🏼 محمّد بن سنان گفت: 🔅يكي از فرشتگان الهي به نام فطرس، مورد غضب پروردگار قرار گرفت. 🏝 خداوند بال هاي او را بريد و او را به جزيره اي دوردست تبعيد كرد. او در اين جزيره، ششصد سال به عبادت پروردگار پرداخت تا اشتباهش را جبران كند. 🌷 زماني كه حضرت سيدالشهدا(ع) به دنيا آمد خداوند به فرمود: 🔅از طرف من نزد (ص) برو و ولادت اين مولود را به ايشان تبریک و تهنيت بگو. 🏝 وقتي جبرئيل خواست پيام الهي را به رسول خاتم(ص) برساند، از آن جزيره عبور كرد، ناگهان متوجه فطرس شد؛ فطرس در عالم ملكوت با جبرئيل آشنا بود. ⚜ وقتي جبرئيل حكايت فطرس را فهميد، به او گفت: 🔅اگر مي خواهي بال هایت را بدست آوري، همراه من بيا، من كسي را مي شناسم كه مي تواند تو را از اين حالت خارج كند. ⚜ فطرس گفت: 🔅من بالی براي همراهي با تو ندارم. ⚜ جبرئيل گفت: 🔅بر پشت من سوار شو تا نزد رسول خاتم(ص) برويم. ⚜⚜ اين دو فرشته نزد پيامبراسلام(ص) آمدند. ✨ابتدا جبرئيل پيام تهنيت پروردگار را به ايشان بازگو كرد، سپس مشكل فطرس را با پيامبر خاتم(ص) در ميان گذاشت. 🌹 پيامبر(ص) به فطرس فرمود: 🔅خودت را به گهواره مولود جديد، حضرت سيّدالشهدا(ع) نزدیک و بدن ايشان را لمس كن. ⚜ در همان هنگام، بال هاي فطرس سالم شدند و با همان بال ها تا عالم ملكوت پرواز كرد.» 🌷 اين ماجرا نيز مقام رفيع حضرت سيّدالشهدا(ع) را نزد پروردگار بيان مي كند. با وجود آن كه ايشان طفل شيرخواره اي بودند، امّا آن چنان نزد پروردگار، عزيز و گرامي بودند كه به واسطه ايشان، فطرس از غضب الهي رهايي يافت. 🖥 منبع: پایگاه عرفان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🌹 خدایا با تو از بلاها وحشتی ندارم... 📖 برداشتی از کلام #امام_حسین (ع) در #دعای_عرفه 🌐 @partoweshra
📖 تفسیر عجیب شعر ! ⚜ مرحوم ، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. 🏴 در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانی از ایشان می پرسد که مقصود از این شعر حافظ چیست؟ 🔅مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ 🔅چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد ⚜ ایشان در پاسخ می فرماید: 🌾 مراد از «شیخ»، (علیه السلام) است که وعده نخوردن گندم را داد، ولی عمل نکرد و مراد از «پیر مغان» (علیه السلام) است که به وعده عمل کرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد. ⚰ درّی سال بعد برای همان مجلس دعوت می شود، ولی قبل از محرّم از دنیا می رود. 🌌 دقیقاً در همان شب به خواب آن جوان می آید و می گوید: 🔅سال قبل برای شعر حافظ معنایی گفتم، ولی وقتی به عالم برزخ منتقل شدم، معنای شعر این طور کشف شد که مراد از «شیخ»، (علیه السلام) و منظور از «پیر مغان»، (علیه السلام) و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم وفای به امر کرد ولی سیدالشهدا (علیه السلام) حقیقت وفا را در کربلا در مورد حضرت (علیه السلام) انجام داد. 📓 منبع: مبلغان، شماره ١٠۴. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
پرتو اشراق
🌹 #اَلــسَّـلامُ_عَـلَـیـکَ_یَـا_قَـتـیـلَ_الـعَـبَـراتِ 💚 یڪ سلامم را اگر پاسخ بگویے می‌روم 💚 لذتش
🐜 تجسم اعمال! 🕌 (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که صدای مردی از را شنید که با یارانش صحبت می کرد و صدایش را به امام حسین (علیه السلام) می شنواند و می گفت: 👳🏾 ما با در نبوت شریکیم و هر چه آنان از خویشاوندی سببی و نسبی دارند ما هم داریم، ولی ما به دست یافته ایم که آنان نیافته اند!! پس به چه چیز بر ما فخر می فروشند و این را سه بار گفت!! 🌹 پس امام حسین (علیه السلام) به جانب او رو کرد و فرمود: 🔅اما اولین بار که گفتی، من از سر بردباری چیزی نگفتم؛ 🔅بار دوم، از سر گذشت چیزی نگفتم؛ 🔅بار سوم، پاسخت را می دهم! ⚜ من از پدرم شنیدم که فرمود: 🔅در وحی نازل شده بر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که چون قیامت کبری بر پا می شود، خداوند، را به شکل محشور می کند و مردم، آنان را لگدمال می کنند تا از حساب فارغ شود!! 🐜🐜🔥 سپس آنان را می آورند و حسابرسی می کنند و به سوی می برند. 📗 منبع: المناقب و المثالب، قاضی نعمان مغربی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌟 حقيقتى عالى از زبان (ره) 📚 شيخ بزرگوار «عمادالدين ابوالقاسم طبرى آملى» كه از شاگردان شيخ ابوعلى فرزند گرانقدر است، در كتاب با قيمت «بشارة المصطفى» كه از كتب نفيسه است با ذكر سند از «اعمش» كه از بزرگان محدّثين است و او از « » كه او نيز از روات بنى اميّه است و اهل سنت در رجال خود تصريح كرده اند كه او انسانى صادق مى باشد، روايت كرده كه گفت: 👣 با جابر براى زيارت حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) به آمدیم. 🏝 جابر غسل كرد و بر خود عطر زد. ✋🏻 دستش را گرفته به روى قبر مطهّر حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) گذاشتم... بيهوش شد... بر صورت او آب زدم... به حال آمد. 💔 با سوز دل سخنانى جگر سوز به محضر حضرت (عليه السلام) عرضه داشت، سپس به شهداى گرانقدر كربلا سلام كرد و در پايان كلامش گفت كه: ☝🏻 ما نيز شريك بوديم در آن كارى كه شما داخل شديد، يعنى مجادله و مقاتله و نصرت و يارى ذرّيه خاتم پيامبران و شهادت در محضر او!! 👳🏻 عطيّه مى گويد: ⁉ به او گفتم: ما رنجى نبرديم، و شمشيرى نزديم، سرهاى اين گروه از بدن جدا، و همسرانشان بيوه، و فرزندانشان يتيم شدند، چگونه در اجر با ايشان شريك باشيم؟!! ⚜ جابر در پاسخ گفت: ☝🏻عطيّه! من با دو گوش خود از (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه: ▪هر كس عمل قومى را دوست دارد، در ثواب آن عمل با آنان شريك است. ☝🏻سپس گفت: اى عطيّه! رسول حقّ فرمود: ▪نيّت من و اصحابم بر همان نيّت حسين و اصحاب اوست. 📙 برگرفته از کتاب عبرت آموز، . 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
☀ اول هر صبح با گریه صدایت می‌زنم ▪ ضجه از داغ فراق کربلایت می‌زنم ▪ تو برات اربعینت را بده، من از نجف ☀ تا خود باب الحسین سینه برایت می‌زنم ✋🏻اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰااَبٰاعَبْدِاللهِ 🌹سلام صبحتون بخیر، فرا رسیدن حسینی (علیه السلام) تسلیت باد. 🌐 @partoweshraq
💚 #حسین_جانم 👣 قسمٺ نشد دوباره بیایَم بہ ڪربـلا 💔 دیگر ڪنار آمده ام با دلِ خـودم 💔 از راه دور، پر زده ام سوے گنبدٺ 👣 با یڪ سـلام، از تهِ دل زائرٺ شدم 🌐 @partoweshraq #شعر #تکیه #اربعین
پرتو اشراق
#طرح | #و‌پایان‌این‌بی‌قراری‌بهشت‌است... 🌐 @partoweshraq
🌹 🔥 (حکایت 3⃣1⃣) 💚 خلیعی شاعر، راهزنی ناصبی که شاعر اهل بیت شد! 📖 یکی از داستان هایی که آثار پر برکت قبر (علیه السلام) را در حسن عاقبت نشان می دهد داستان « » است. 👳🏻 «ابوالحسن جمال الدین علی ابن عبدالعزیز ابن ابی محمد الخلعی» یا، خلیعی یکی از شاعران برجسته و مدیحه سرایان مخلص اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) است که در ابتدا خود و پدر و مادرش ناصبی و از دشمنان اهل بیت (علیه السلام) بودند اما، با عنایت ویژه خاندان اهل بیت راه حق را شناخت و از کرده های بد گذشته خویش توبه کرد. 📚 جریان هدایت او را مرحوم در کتاب شریف چنین بیان فرموده است: 🌴 خلیعی اهل «موصل» و ساکن «حله» بود، پدر و مادرش ناصبی بودند. 🗡مادرش نذر کرد که اگر خدا به او فرزند پسری عنایت فرماید، او را برای راهزنی و آزار و اذیت و کشتن زائران امام حسین (علیه السلام) سر راه کاروان زائران امام حسین (علیه السلام) بفرستد. 👳🏼‍♀ خدای متعال به او فرزند پسری داد. این پسر بزرگ شد و به سنی رسید که آن زن می توانست به نذرش ادا کند. 👌🏻موضوع را با فرزندش مطرح کرد و هم خواست مادر را پذیرفت. 🏜 به بیابانهای منطقه «مسیب» رفت و در کمین زائران امام حسین (علیه السلام) مدتی منتظر ماند تا وقتی کاروانی از زائران امام حسین (علیه السلام) از راه می رسد به آنها حمله کند و نذر مادر را ادا نماید. 👳🏻 هنوز کاروان از راه نرسیده بود که خواب بر چشمان او غلبه کرد. 🐪🐫🐫 قافله زائران امام حسین (علیه السلام) از راه رسیدند اما علیرغم سر و صدای کاروان و گرد و غباری که از آمدن آنها به پا شده بود از خواب بیدار نشد. 🌫 گرد و غبار کاروان لباس و بدن او را هم فرا گرفت. در همان حال «خلیعی» در خواب دید: 🔥صحنه قیامت بر پا شده است. فرمان رسید که او را به آتش بیاندازند، او را به میان آتش انداختند اما، گرد و غباری بر بدن و لباس او وجود داشت که او را از سوختن و گرمای آتش، در امان نگه می داشت. 👳🏻 در عالم خواب متوجه شد که این گرد و غبار، گرد و غبار کاروان زائران امام حسین (علیه السلام) است که بر بدن و لباس او نشسته است و به برکت آن، او از آتش عذاب الهی در امان مانده است. 👣 از خواب بیدار شد. فهمید که اشتباهی بزرگ کرده است. از کرده خود پشیمان شد و از قصد خود بازگشت و همانجا توبه کرد و تصمیم گرفت برای عرض پوزش به برود. 🕌 با دلی پر از اضطراب و نگرانی به کربلا رفت و به حرم مقدس امام حسین (علیه السلام) وارد شد و عرض ادب نمود و به خاطر قصد گذشته خود، از درگاه آن حضرت پوزش طلبید و دو بیت سرود که آن دو بیت را یکی از شعرای حله چنین تخمیس کرده است: 🔅تو را حیران می بینم و شک تو را فرا گرفته - و هوای نفس تو را آشفته و بینابین قرار داده. 🔅پس دلت را پاک کن و چشم را به خدا روشن دار - اگر نجات خواهی، حسین را زیارت کن تا خدا را با روشنی چشم دیدار کنی. 🔅اگر فرشتگان بدانند که تصمیم گرفته ای - او را زیارت کنی نام تو را می نویسند و آتش دوزخ بر تو، قطعاً ، حرام می شود - چونکه آتش نمی رسد به جسمی که بر آن غبار زائران حسین است. 🌹آری، بدین ترتیب او از دوستان خالص و پاک اهل بیت رسالت شد و مورد عنایت و الطاف ویژه آن خاندان گرامی (علیهم السلام) قرار گرفت. 👌🏻جریان خلعت گرفتن خلیعی از امام حسین (علیه السلام): 📗 یکی از عنایاتی که از سوی اهل بیت (علیه السلام) به خلیعی شد و به سبب آن، او را یا، نامیدند جریانی است که در کتاب دارالسلام نوری به این صورت نقل شده است: 🕌 یک روز خلیعی وارد حرم امام حسین (علیه السلام) شد و قصیده هایی در مدح آن حضرت سرود و برای آن حضرت آن را خواند. 💚 در اثناء خواندن این قصیده بود که پرده‌های درب حرم بر شانه او افتاد و در واقع این خلعت و هدیه ای بود که از طرف آن حضرت به او داده شد و از آن پس، او را «خلیعی» یا «خلعی» نامیدند و او خود به همین واژه تخلص می کرد. 📚 منبع: اسرار (جلد دوم)، نویسنده: میرزا حسن ابوترابی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌟 کراماتی از حضرت ‌ (علیه السلام) ⚜ حجت‌الاسلام والمسلمین حاج در یادداشتی ذكر كرده‌اند: ✍ «از مرحوم حاج ، واعظ پرسوز و با اخلاص شنیدم و زمانی در كاشان بر سر منبر نقل كردم. 👥 بعضی از پیرمردان مستمع نیز گفتند ما هم از مرحوم تربتی شنیدیم می‌گفت: 🎙در كاشان خیابان جدیدی احداث كرده بودند و كف خیابان آماده نشده بود، دبستانی در آن منطقه تعطیل شد و بچه‌ها از آن خیابان عبور می‌كردند، ناگهان نقطه‌ای فرو ریخت و یكی از بچه‌ها زیر خاك پنهان شد!! 👥 بچه‌های دیگر درب منزل آن بچه رفتند و به مادرش خبر دادند، مادرش چشمش به پرچم هیئت ابوالفضل كه درب منزل نصب شده بود انداخت و با دل سوخته‌ای گفت: 🏴 ای ابوالفضل من بچه‌ام را از تو می خواهم]... 🎪 در شهر كاشان هیئت ابوالفضل (علیه‌السلام) زیاد است و قرار بود آن شب هیئت به منزل آنها بیاید [ بزرگترها وسائل لازم را آماده كردند و به كند و كاو و جستجو پرداختند، این كار مدت زیادی طول كشید. 🕳 بطوریكه احتمال آنكه بچه در چاهی افتاده باشد یا زیر آوار جان داده باشد زیاد بود، ‌اما پس از مدتی كند و كاو و خاكبرداری، دیدند بچه زیر زمین در حفره ای (مانند زیر پله‌ای) سالم نشسته است! 👥 بیرونش آوردند، از او سئوال كردند چه شد؟ 👦🏻 گفت: وقتی در زمین فرو رفتم، ‌نفس كشیدن برایم مشكل شد، چون خاك و غبار در حلقم رفته بود، فضا تاریك بود، وحشت مرا گرفت داشتم می‌مردم، ناگهان آقای نورانی با لباسی كه روی دوشش انداخته بود و خانمی در نظرم ظاهر شدند. 🌹به من فرمودند: پسرم نترس، ما نزد تو هستیم تا پدر و مادرت تو را بیرون بیاورند و سئوال كردند چیزی نمی‌خواهم؟! 👦🏻 گفتم: بسیار تشنه‌ام، آن آقا از خانم خواستند كه تشنگیم را برطرف كنند، ایشان به من آب دادند، تشنگیم برطرف شد، نفسم آزاد شد با خود فكر كردم چرا آقا خودش به من آب نداد؟!» 👌از فرمایش آقا كه به خانم گفتند بچه را آب دهید معلوم می‌شود كه آن بزرگوار حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) بودند و چون دست نداشتند نمی‌ توانستند خود آن بزرگوار بچه را سیراب كنند! ⚜🌹⚜🌹⚜ ⚜ حجت الاسلام آقای ... و امام جماعت محترم تكیه یزدیها در بازار قم از حاج آقا نقل می‌كند: 🌌 یك شب سرد برفی، در فصل زمستان از شهر كرد اصفهان به طرف قم حركت می‌كردیم، حدود ۲ ساعت بعد از نصف شب در ماشین پیكان‌ بار، با یك خانواده و اثاث بارشان مابین بروجرد و قم حركت می‌كردیم، هوا یخبندان بود، برف زیادی در جاده و اطراف بر زمین نشسته بود، جاده خطرناك بود، كنترل ماشین از دستم خارج شد، اتومبیل در جای خیلی بدی فرو رفت، مرد آن خانواده از ماشین پایین آمد و چند لحظه بعد سوار شد با تب و لرز، حیران و بهت زده، می‌گفت: ⁉ دیدی چه بلائی به سرما آمد؟! 🛣 در آن وقت در آن جاده ماشین كم رفت و آمد می‌كرد، دست توسل به دامان حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) زدم، عرض كردم: ✋آقاجان یهودی ها در خانه‌ات می‌آیند توسل پیدا می‌كنند ناامیدشان نمی‌كنی، من كه نوكر شما هستم؟ 🌹طولی نكشید دیدم آقائی با كلاهخود و زره چكمه روی برفها ایستاده است فرمود: 🔅ماشین را بگذار دنده عقب!! 🚘 وقتی دستور را اجرا كردم ماشین مقداری عقب آمد دیدم ماشین روی جاده ایستاده به من فرمود: حركت كن، حركت كردم هر چه نگاه كردم دیگران آقا را ندیدم!» 📚 منابع: ۱- ربانی خلخالی، علی، چهرة درخشان قمر بنی‌هاشم ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)؛ چ ۵، ج ۱، قم: مكتب الحسین (ع)، ۱۳۷۶. ۲- شریف قرشی، شیخ باقر؛ زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)؛‌ مترجم سید حسن اسلامی؛ چ ۲، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۲. ۳- قمی، شیخ عباس: منتهی الاآمال، تهران، مؤسسه مطبوعاتی حسینی، [بی‌تا]. ۵- موحدی ابطحی موسوی اصفهانی، میز سید علی؛‌ حضرت ابوالفضل (ع) مظهر كمالات و كرامات، ج ۲، قم، ناشر مؤلف، ۱۳۷۶. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7