🌹 درمان عجیب بیمار، توسط حضرت #امام_رضا (ع)
🐪🐫 عصر #حضرت_رضا (ع) بود، یکی از شیعیان با کاروان خراسان به سوی #کرمان می رفت، در راه، باندی از دزدهای سرگردنه، به کاروان حمله کردند و آن شیعه را به احتمال یک نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛ از او بگیرند!
❄️ او را در میان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شکنجه کرند و او بر اثر آن شکنجه ها، از ناحیه دهان، آسیب سخت دید، و زبان و لبهایش، زخم و شکاف برداشت و با این حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا کرد خوب نشد!
🌌 او شنید که حضرت رضا (ع) در #نیشابور است، در عالم خواب دید، شخصی به او گفت:
☝🏻حضرت رضا (ع) به خراسان آمده، نزد او برو تا تو را در مورد درمان این بیماری، راهنمائی کند!
👣 در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع) رسانید و ماجرای بیماری خود را بیان کرد.
🌹 حضرت رضا (ع) فرمود:
☘️ مقداری #زیره_کرمان را با #اویشان و #نمک مخلوط کن و بکوب، و روی زخم دهان بگذار دو سه بار این کار را تکرار کن که خوب می شوی!
🐪🐫 او از خواب بیدار شد، و به آنچه در خواب دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع) اکنون در کاروان سرای سعد است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت، شرفیاب شد و ماجرای زخم دهان خود را بازگو کرد و گفت:
👳🏻♂️ به قدری دهانم آسیب دیده که با زحمت و سختی حرف می زنم، داروئی را به من نشان بده، تا با آن، خود را درمان کنم.
🌹 امام رضا (ع) فرمود: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نکردم، برو به همان دستور عمل کن!
👳🏻♂️ او عرض کرد: آن دستور را بار دیگر برایم بیان کن.
🌹حضرت رضا (ع) فرمود: مقداری زیره را با اویشان و نمک، مخلوط کن و بکوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب می شوی او رفت و همین دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت. (۱)
📚 پی نوشت:
📚 کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۵۳، ص ۱۵۴.
📚 عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۲۱.
📗 داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#چهارشنبه_هاي_امام_رضايي
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#کرامات
⛲ #امام_رضا (علیه السلام) و مرد حمامی
📚 از یعقوب بن اسحاق نوبختی #روایت شده حضرت رضا (ع) در شهر #نیشابور به گونه ای وارد حمام شدند که کسی از حاضران متوجه ایشان نداند!
👴🏼 یکی از کسانی که حاضر بود و ایشان را نمی شناخت از ان حضرت خواست تا بر تنش کیسه بکشد.
🌹 حضرت درخواست او را پذیرفتند و مشغول شدند.
👥👤 برخی که امام را می شناختند آن مرد را آگاه کردند و او شروع به عذرخواهی کرد یا این حال امام به او آرامش دادند و به دلاکی او ادامه دادند.
📚 آل ابی طالب، ابن شهر آشوب ج ۲، ص ۴۷۱.
📙 مجموعه داستانهای رضوی (۲) + پوستر
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ