پرتو اشراق
💔 داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم 🌹لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم 🌹 یا ایّها الرّسول بدون دعای تو 💔
🌟 کراماتی از #پیامبر_اعظم_حضرت_محمد_مصطفی (ص) - {١}
🐊 سخن گفتن سوسمار
🌴 روزی #رسول #خدا - صلّی اللَّه علیه و آله - در جمع #اصحاب نشسته بود، عرب بادیه نشینی که سوسماری را گرفته و در آستین خود مخفی کرده بود، خدمت پیامبر آمد.
👳🏾 اعرابی گفت: «این شخص کیست؟»
👥👥 اصحاب گفتند: «پیامبر خداست».
👳🏾 اعرابی گفت: قسم به لات و عزّی، در دنیا هیچ کس مبغوضتر از تو نزد من نیست، اگر قبیله ام به من نمی گفتند عجول، فوراً تو را به قتل می رساندم!
🌹 پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- فرمود: «چه چیز تو را به این کار وادار کرده است؟ به من ایمان بیاور».
👳🏾 اعرابی گفت: «به تو ایمان نمی آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد!!»
🐊 در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت!
🌹 پیامبر فرمود: ای سوسمار!
🐊 سوسمار گفت: «لبیک و سعدیک! ای زینت کسی که به قیامت ایمان دارد».
🌹پیامبر فرمود: «چه کسی را می پرستی؟»
🐊 سوسمار گفت: کسی را که عرش او در آسمانهاست و سلطنت او در زمین و دریاها جاری است و در بهشت، رحمت و در آتش جهنم، عذاب دارد.
🌹 پیامبر فرمود: «من کیستم ای سوسمار؟»
🐊 سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستی. رستگار است کسی که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسی که تو را تکذیب نماید.
👳🏾 اعرابی خطاب به پیامبر گفت: «وقتی پیش تو آمدم مبغوضترین شخص نزد من بودی ولی الآن محبوبترین فرد هستی».
⛺ آنگاه اسلام آورد و به یگانگی خدا و رسالت پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- گواهی داد و پیش قبیله خود «بنی سلیم» برگشت و قضیه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها مسلمان شدند. [١]
📚 پی نوشت ها:
[١]. بحار: ١٧/ ۴٠۶، حديث ٣٠.
📘 منبع: جلوه های اعجاز معصومین(علیهم السلام)، ص ٢٨.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#کرامات
#روایت
#داستان_کوتاه
#پندها
🌟 کراماتی از #پیامبر_اعظم_حضرت_محمد_مصطفی (ص) - {٢}
💎 الفقر فخری!
☀ «روزی #پیامبر_اکرم(ص) روی حصیری خوابید و آثار زبری #حصیر بر بدن مبارکش ماند!
👣 عایشه از روی دلسوزی به حضرت عرض کرد:
🏛 یا رسول اللّه! « #کسری» و « #قیصر» (پادشاهان ایران و روم) کشورهای وسیعی را تحت سلطه خود دارند و از همه گونه نعمت دنیوی برخوردارند؛ ولی شما که پیامبر الهی هستید، از متاع دنیوی چیزی در اختیار ندارید؛ روی حصیر می خوابید و لباس ارزان قیمت می پوشید!
🌹پیامبر(ص) فرمود:
⛰ عایشه! چه خیال می کنی! هر گاه من بخواهم، کوهها طلا می شوند و در اختیار من قرار میگیرند!
🗝 روزی جبرئیل(ع) بر من نازل شد و کلید گنجینه های جهان را در اختیار من گذاشت؛ امّا من نپذیرفتم!
🌹آنگاه حضرت فرمود: ای عایشه! حصیر را بلند کن!
💎 او نیز سخن پیامبر(ص) را اطاعت کرد و با کمال شگفتی مشاهده نمود که در هر گوشه آن مقدار زیادی #طلا است که یک مرد به تنهایی قدرت حمل آن را ندارد.
🌹سپس به عایشه فرمود:
🔅نگاه کن! و طلاها را از نزدیک مشاهده نما، امّا بدان که دنیا و تمام زیبایی های فریبنده و ظاهری آن از نظر خدای تعالی به اندازه بال پشه ای ارزش و اعتبار ندارد!»
📚 حليه الاولياء، ابونعيم اصفهاني، ج ٨، ص ١٣٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#پندها
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌟 کراماتی از #پیامبر_اعظم_حضرت_محمد_مصطفی (ص) - {٣}
💧جارى ساختن آب و بركت غذا و تسبیح سنگریزه ها
🔰 ۵ #داستان_کوتاه
🌴 در #جنگ_خندق، مشركين، مدينه را محاصره كردند.
🍪 در #مدينه، آذوقه كمياب شد. و مردم دچار گرسنگى شدند.
✊ حضرت پارچهاى را گسترد و يك مشت #خرما در آن ريخت و دعا كرد. بعد به يك نفر دستور داد كه مردم را براى غذا فراخواند.
👥👥 اهل مدينه جمع شدند و از آن خرما خوردند و سير شدند. همان طور خرما از اطراف پارچه مى ريخت. (١)
🕋 هنگامى كه در #حديبيه، مشركين جلو پيامبر را گرفتند و مانع ورود حضرت به مكّه شدند، مردم از كمبود آب شكايت كردند. حضرت يك سطل آب خواست.
💧بعد در آن #وضو گرفت و مضمضه كرد و در سطل ريخت و از تركش خود تيرى درآورد و دستور داد آب را در چاه ريختند و تير را به چاه پرتاب كرد.
⛲ در اين موقع آب فوران كرد و به لبه چاه رسيد و مردم از آن برداشتند و مصرف نمودند.
👳🏻 در اين هنگام اوس بن خولى به عبد اللَّه بن ابى سلول گفت: آيا وقتش نرسيده كه چشمهايت را باز كنى و ببينى. (٢)
🌴 مسلمانان در حديبيه بيشتر از ده روز ماندند. و ره توشه آنها تمام شد. دچار گرسنگى گرديدند. از اين جهت به پيامبر شكايت كردند.
🌹 #رسول_خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - سفره اى را پهن كرد و فرمود: «اگر از غذا چيزى مانده بياوريد».
🌹همه را جمع كردند، يك مشت خرما شد. حضرت برخاست و دعا كرد تا خدا به آن بركت دهد. بعد از آن، دستور داد تمام ظروف خود را آوردند و پر كردند تا اينكه چيزى خالى نماند. (٣)
🕳 در جنگ #تبوك مسلمانان به بى آبى مبتلا شدند، و نزديك بود كه مردم و چارپايانشان تلف شوند.
💧پيامبر اكرم - صلّى اللَّه عليه و آله - در آب كمى كه مانده بود، دعا كرد و داخل مشك ريخت و انگشتان را در آن گذاشت.
💦 در اين هنگام آب از زير انگشتان آن حضرت جوشيد تا تمام سى هزار لشكر، بعلاوه چهارپايان آشاميدند و سيراب شدند. (۴)
🌹پيامبر اكرم - صلّى اللَّه عليه و آله - سنگ ريزه هايى را بر كف دستش گذاشت و همه گفتند:
🔅«سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر». (۵)
📚 منـابـع:
١- بحار: ٢٠ / ٢۴٧، حديث ١۶.
٢- بحار: ٢٠ / ٣۵٧، حديث ۶.
٣- بحار: ٢٠ / ٣۵٧، حديث ٧.
۴- بحار: ٢١ / ٢٣٢، حديث ٧.
۵- بحار: ١٧ / ٣٧٩، حديث ۴٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#کرامات
#روایت
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌟 کراماتی از #پیامبر_اعظم_حضرت_محمد_مصطفی (ص) - {۴}
🦌 پیمان آهو و اسلام آوردن منافق
📚 مرحوم شیخ طوسی و علاّمه مجلسی و دیگر بزرگان آورده اند:
⚜️ امام صادق (صلوات اللّه علیه) به نقل از امیرالمؤمنین، علیّ (علیه السلام) حکایت فرماید:
⛺ روزی #رسول_خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبورش بر آهوئی افتاد که با طناب به میخ چادر و خیمه ای بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت:
🦌 یا رسول اللّه! من مادر دو نوزاد هستم که تشنه و گرسنه اند و پستان هایم پر از شیر گشته است، مرا آزاد گردان تا بروم بچّه هایم را شیر دهم و چون سیر شوند دو مرتبه بر می گردم؛ و مرا با همین طناب ببند.
🌹 رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، فرمود:
❓چگونه تو را آزاد کنم در حالی که شکار این خانواده هستی؟
🦌 آهو در جواب گفت: یا رسول اللّه! من بر می گردم و با دست خودت مرا به همین شکل ببند.
🌹پس رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، پیمان و میثاق از آهو گرفت که سریع باز گردد، بعد از آن حیوان را آزاد نمود.
🦌 آهو رفت و پس از لحظاتی برگشت و حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله)، آن را به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤال نمود:
❓این آهو از کیست؟ و چه کسی آن را شکار کرده است؟
👥 گفتند: از فلان خانواده است!
⛺حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالی که شکارچی از منافقین بود، با دیدن چنین صحنه ای و شنیدن تمام جریان دست از نفاق خود برداشت و آهو را آزاد کرد و سپس جزء یکی از یاران با وفای حضرت رسول صلوات اللّه علیه، قرار گرفت.
📚 بحارالأنوار ج ۱۷، ص ۳۹۸،
📚 أمالی شیخ طوسی، ج ۲، ص ۶۸.
📕 چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ