#دل_نگاره
دعا کنید...
دعا كنيد شهیـــــــــــــــــــــــد " باشيم"
نه اينكه فقط شهیـــــــــــــــــــــــد" بشويم".
.
اصلا تا شهیـــــــــــــــــــــــد نباشيم، شهیـــــــــــــــــــــــد نميشويم. .
تا حالا فكر كرده ايد،
پشت بعضي دعاهاي شهادت،
يك جور فرار از كار و تكليف است.
.
سريع شهیـــــــــــــــــــــــد شويم تا راحت شويم! . اما ..
.
دعا كنيد قبل از اينكه شهیـــــــــــــــــــــــد بشويم،
يك عمر شهیـــــــــــــــــــــــد باشيم.
.
مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او می گوید تو خودت شهیـــــــــــــــــــــــد زنده ای برای ما. مثلا هشتاد سال
شهیـــــــــــــــــــــــد باشیم.... !!!! شهیـــــــــــــــــــــــد كه " باشيم"، خودش مقدمه ميشود تا شهیـــــــــــــــــــــــد هم "بشويم" * ان شاءالله*
🕊تصورش هم زنده به گورم میکند..😔
هوایِ داغِ جنوب..♨️
لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ، غواصی..🏊
درست تا زیر لبت را محکم پوشانده..
دست و پاهای بسته..👐
دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان، زخمی و ترسیده ات..😰
نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟!
اما..
صدای بلدوزر،🚜 وحشت را در نفست به بازی میگیرد..📯
ترس.. چشمهای مادر.. دستهای پدر.. زبان درازی های خواهر.👅. کتانی های برادر.👟.
گل کوچک با توپ پلاستیکی با بچه های محل⛹
آب یخ که شقیقه ات را به درد میآورد..💧
آخ.. خدایا به دادم برس.. تنهایِ تنها..
بلدوزر، پذیرایی اش را آغاز میکند..
خااااااک.. خاااااک
نفست را حبس میکنی به یادِ زمان خریدن برای زندگی در زیر آب..🏊
صدای ِ فریادهایِ خفه ی دوستان، قلبت را تکه تکه میکند..💔
بدنت رویِ زمین داغِ، زیر خاکِ سرد، چسبیده به لباسِ غواصی، آتش میگیرد🔥
دستهای بسته ات را تکان میدهی..👐
دلت با تمامِ بزرگیش، قربان صدقه های مادر را طلب میکند..❣
هوا برای نفس کشیدن نیست..😷
اکسیژن ذخیره شده ات را به یادگار از دریا میهمانِ ریه هایِ خاک میکنی..🌬
اما انگار خاک ظالم است.. هی سنگین و سنگین تر میشود..
دلت نفس میخواهد..❤️
ریه هایت گدایی میکنند، جرعه ایی زندگی را..
مهمان نوازی میکنی..
عمیق..
اما خاک..
فقط خاک است که در ریه ات، گِل میشود..
خدایا..
کی تمام میشود..🙏
صدای ترک خوردن استخوانهایِ قفسه ی سینه ات را میشنوی..👂
دوست داری گریه کنی و مادر باشد تا بغلت کند..😭
کاش دستانت را محکم نمی بست..👐
حداقل تا دلت میخواست، جان میدادی..
نه نفس..🌬
نه دستانی باز، برایِ جان دادن..
گرما و گرما و گرما..🔥
خدایا دلم مردن میخواهد..
مادر بمیرد..
چند بار مردنت تکرار شد تا بمیری؟؟؟!!!!😭💔
(⚠️)
| #تلنگرانه
ای انسان...
مواظب قدم هایی که روی زمین بر میداری باش!
آیا با قدمـ👣ـهایت
به سمت گناه میروی👺
یا به سمت نیکی😌
چون فردا... همین زمین شهادت خواهد داد.
🔹 یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها
🔸 «در آن روز(قیامت)زمین تمام خبرهایش را بازگو می کند».
همه جای زندگی ام باید بوی امام زمان (عج) بدهد
شهر را هر جا می چرخم
همه دارند دنیا را تبلیغ میکنند.
انگار همه ماندنی اند.
هیچ کس فکر خدا نیست..
میخواهم همه ی زندگی ام رنگ و بوی خدا بگیرد
میخوام عقایدم را فریاد بزنم..
خجالت ندارد...
خجالت را بروند آنهایی بکشند که قایم شده اند تا خدا را نبینند..
میخواهم همه جا ، با همه زندگی ام
به همه ثابت کنم دختر فاطمه ام
کیف، موبایل، لیوان ، در و دیوار خانه ام..
باید ثابت کنم...
دختران فاطمه
دختران زینب کم نیستند...
هدایت شده از کانال رسمی شهید حسین معز غلامی
4_1230169493607546898.mp3
5.38M
🔈گوش بدید
👇👇👇
نوای سوزناک : #شهید_حسین_معز_غلامی
🔸یه کاری کن که قلبم یذره آروم بشه میخوام بیام پیش تو یه کاری کن روم بشه🔸
❤️شادی روح شهدای مدافع حرم و سلامتی خانواده شهدا صلوات ختم کنید❤️
همهی هفته را به عشق پنجشنبه ها سر میکنم.
روز دیدار...
دلی تنگ...
چشمهای خیس...
آه برادرم
خواهر به فدای عطر حضورت😭
#یادش_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
تلنـــ⚠ـــگـــر
🔹 🔰 🔸 🔹 🔰 🔸 🔹 🔰
💠💠یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا
💠 شب عاشورا #امام_حسین به یارانش فرمود:
📛هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود
وآن حق را ادا کند که خداوند شهادتش را نمی پذیرد .
🔔او به جهانیان فهماند که حتی #شهید شدن درراه خدا در کربلا
بالاترازرعایت #حق_الناس نیست .
🔶در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند .
و معتقدند یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست.
🔶تصورمردم ازحق الناس همان مال مردم خوردن است که تصورصحیحی است
🔶ولی رعایت اصول وقواعد عرفی وقانونی و عواطفی دیگران هم حق الناس است .
❌دل شکستن پدرمادروخواهروبرادر به طرق مختلف کم محلی بی محلی و....
❌همسایه آزاری مردم آزاری به هرطریق ...
❌گران فروشی و کم فروشی و کم کاری
⚠️همه ی اینها حق الناس است و با یک گریه ی شما پاک نمیشود.
🔔بصیرت و حواسمان را بیشتر کنیم
💎 مادر آفریده شد
تا ما در به در نشویم
مادر آفریده شد
تا ما در پیچ خم و زندگی با دعایش به سلامت عبور کنیم
مادر آفریده شد
تا ما در جمعه عصر ها کسی باشد دلش تنگمان شود
مادر آفریده شد
تا ما در روز اس ام اس کتابی اش را بخوانیم و بفهمیم آن دور دست ها کسی خیلی دوستمان دارد
مادر آفریده شد برای دلگرمی،دلسوزی،دلداری
آفریده شد تا دل ببرد از آدمی
و اگر نباشد جای خالیاش زندگی را خالی کند از سکنه..
آفریده شد تا دستهایش هر غذایی را خوشمزه ،هر دردی را التیام، هر دعایی را مستجاب و هر زندگی را بخیر کند..
بهشت اگر زیر پای مادران است ،
ما بهشت را هر روز در آغوش میکشیم ...
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
1_6905279.mp3
3.3M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃پناه روزهای بی کسیم
🍃چرا به دادم نمی رسی
🎤 #بنی #فاطمه
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه 😭😭😭
https://eitaa.com/piyroo
شما "یا حســین" گفتید و
رساندید خودتان را
تا " #حســــین"...
ڪاش "یا حســــین"،
ما را هم "حســینی" ڪند...
🍃❤🍃
عامل درد و پریشانی من
هجران است..
مثل هر هفته همین وقت
دلم نالان است..
حال من خوب نشد
وضعیتم بحرانی است.
#شب_جمعه_است
فقط کرببلا درمان است
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
1_6923090.mp3
4.29M
ای سلام هر شبم حسین_علیه السلام
#حاج_حسین_سیب_سرخی
از همه بزرگواران التماس دعا داریم
https://eitaa.com/piyroo
👳امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محلههای تهران) از قبل انقلاب تعریف میکرد:
👱♀روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید!
🗣گفتم خانم من هم میخواهم از شما مسالهای بپرسم؛ اگر جواب دادید من هم جوابتان را میدهم!
😳با تعجب پرسید: شما از من؟
🔸گفتم: بله...
🔹گفت: بفرمایید!
💁♂گفتم: شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست؛ غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است!
😔از قضا گرسنهای از کنار او میگذرد. از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت میایستد!
جلوی او مینشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمیکند!
👨شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند اما او میگوید: غذا مال خودم است و نمیدهم!
هر چه او التماس میکند، این به خوردن ادامه میدهد!
خانم؛ این چگونه آدمی است؟؟
😠گفت: این شخص خیلی بیرحم است! از شمر بدتر است!
💁♂گفتم: گرسنه دو جور است: یکی گرسنه شکم، یکی گرسنه شهوت!
🙋♂ یک جوان گرسنه، وقتی یک خانم نیمه برهنه و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد! هرچه با او راه میرود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد، آن خانم اعتنا نمیکند!
🙋♂جوان اظهار علاقه میکند ولی زن محل نمیگذارد! بعد از هزاربار خواهش و تمنا، زن میگوید: من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم!😔
جوان با تمام وجود التماس میکند ولی زن ذرهای توجه نمی کند!
☝️به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟؟
🙆آن خانم کمی که فکر کرد، بلند شد و رفت!
👮فردا درب منزل صدا کرد! رفتم در را باز کردم؛ دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود میخواهد؛
وقتی وارد اتاق شد گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم!
🙎♂وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت!
🌸دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست! نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید!!
ماجرا را برایش تعریف کردم؛
🌼او هم بسیار تشکر کرد و رفت...
📚منبع: کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن
ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدمصطفیصفریتبار(کمیل)
🔶#شهیدمصطفی(کمیل)صفریتبار ، فرزند اسماعیل در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۹شمسی برابر با ۱۴ شوال ۱۴۰۸ قمری در روستای بیشه سر از توابع شهرستان #بابل از یک خانوادة #مذهبی، دیده به جهان گشود.
🔶مراسم سنّتی نامگذاری نیز برگزار شد، در گوش راست او #اذان و در گوش چپش #اقامه گفتند ، پدر بخوبی می دانست که یکی از حقوق فرزندان بر پدر و مادر، انتخاب نام نیک برای آنان است، این بود که پدر به یادِ روزهای #دفاعمقدّس و علاقه مندی به گروه های #چریکی و جنگ های نامنظم #دکترشهیدمصطفیچمران، و هم بیاد #دعایکمیل، فرزندش را در شناسنامه به #مصطفی و در گفتار #کمیل نام گذاری کرد تا هم به #دعایکمیل شب های جمعه برسد و هم در آیندةی نزدیک ضمن شرکت در جنگ های #چریکی، #مصطفی و برگزیدة #خدا شود.
🔶در دبیرستان شهید مطهری بابل بنا به اذعان مدیر و دبیران، در #اخلاق، #رفتار، ک#ردار و #دانشاندوزی از دیگران #برتر بود و سرآمد دیگران گردید و تابستان ۱۳۸۴ در رشته علوم تجربی فارغ التحصیل و به مرحله پیش دانشگاهی #امامحسین(ع) رسید.
#علاوه بر آن موفّق به أخذ دیپلم در رشتة کامپیوتر ICDL هم می گردد.
🔶او زیرک تر از آن بود که در این مرحله توقف کند، حتّی قبولی در رشتة مهندسی شیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و آمل نیز او را راضی نکرد،
🔶بلکه با عنایت #شهداء، همةی اینها را همچون پلی، پشت سر گذاشت تا طبق تعهدی که با #شهداء و #خدای #شهداء بسته بود به دانشگاه اصلی خود یعنی؛ دانشگاه #امامحسین (ع) برسد تا فقط از آن دانشگاه با درجة #شهادت، فارغ التحصیل گردد .
🔶تلاش آقا #مصطفی برای خدمت در #سپاه بی نتیجه ماند، بنابر این برای خدمت وظیفه به لشکر ۳۰ پیاده گرگان ملحق شد، ضمن اینکه همزمان برای جذب رسمی در #سپاه نام نویسی کرده بود، هنوز ۲ ماهی از آموزش #نظامی او نگذشته بود که نامةی جذب او در #سپاه #پاسداران بدستش رسید، با خوشحالی اما با گرفتنِ إمضاهای متعدد از فرماندهان مافوق، بسختی از لشکر ۳۰ گرگان تسویه حساب گرفت و به علت قبولی در#سپاهپاسداران از کسوت #سربازی مرخص و برای ادامة #آموزش بعنوان #سربازگمنامامامزمان (عج) بالآخره دراسفند ماه ۱۳۸۶ وارد دانشگاه #امامحسین (ع) شد و از دو سال تلاش وصف ناشدنی در بهمن ماه ۱۳۸۸ از #دانشگاهافسری و تربیت #پاسداری #امامحسین(ع) با معدل ۱۷/۳۰ فارغ التحصیل گردید.
🔶آقا #کمیل داوطلبانه دو فروردین و تعطیلات عید سال های۱۳۷۸و۱۳۸۸ دورة دانشجویی را در غالب طرح سازندگی #بسیج، اردوی #جهادی به مناطق محروم کشور از جمله کرمان و چهار و محال و بختیاری رفت.
🔶همچنین در خرداد سال ۱۳۸۷با پای پیاده از #اصفهان به مرقد #مطهّر #حضرتامامراحل رفت و در مراسم #نوزدهمین سالگرد ارتحال ملکوتی آن سفر کرده شرکت نمود.
🔶او بخوبی تفسیر آیة شریفة« إنّ اللهَ معَ الصابرین» را فهمیده بود و سعی می کرد در زندگی اش آن را بکار بگیرد.
🔶 او باتّفاق چند نفر از دوستانش، بالاترین جایگاه خدمتی را، در یگانِ ویژة #صابرین می بینند، گرچه سعی داشت، ثبت نام در یگانِ ویژة #صابرین را از خانودة اش مخفی نگهدارد و یا اینکه خدمت در آن را سَهل و آسان معرفی می کرد ، أمّا برای رسیدن به آن، بسیار تلاش کرد؛ و تمامی مقدّماتش را فراهم نمود، می دانست که خدمت در یگانِ ویژة !#صابرین، علاوه بر قدرت #معنوی به قدرت #جسمی هم احتیاج دارد، آقا #کمیل برای جبران آن علاوه بر طیّ دوره های آموزش #تکاوری و #چتربازی به ورزش های #رزمی روی آورد و در این رشته خیلی زود سرآمد شد و مطابق اسناد موجود دو مرتبه موفق به أخذ مدال #طلا و #نقره در جشنواره فرهنگی، ورزشی دانشجویان گردید.
🔶به هر حال پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه #امامحسین، بسختی از پادگان آموزشی #المهدی وابسته به تهران، تسویه حساب خدمتی گرفت و خود را به یگانِ ویژة #صابرین رساند.
🔶تا اینکه بالاخره در نیمه دوم شهریور ۱۳۹۰ به دست #گروهسفاکپژاک به #شهادت رسید .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
─┅═ঊঈঊঈ═┅─
#روایهمسرشهــــــــید:
🔶#کمیل به #آیتالکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون میرفتیم همیشه به من میگفت #آیتالکرسی را بخوان.
🔶یک روز به شوخی به او گفتم که «جان خیلی عزیز است» او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که #جان برای آدم خیلی #عزیز است ولی من دوست ندارم به #مرگطبیعی، #تصادف و #بیماری از دنیا بروم، مرگ یک #بچهشیعه باید با #شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به #مرگطبیعی از #دنیا بروی»
─┅═ঊঈঊঈ═┅─
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
#ارادتشهیدکمیل
#بهحضرترقیه(س)
🔶تو سفر #سوریه به حرم #حضرترقیه(س) رفته بودم شبش #خواب میبینم #کمیل با لباس مشکی اومده بود پیشم که درست مصادف با #شهادتحضرترقیه بود چشماش پراز #اشک بود
🔶امسال هم شب #شهادتحضرترقیه اومد به خوابم با لباس مشکی وچشمانی پر از #اشک
🔶و همچنین قبل #شهادت #حضرترقیه (س) از حوزه #حضرترقیه ( س)از بابل به دیدار مادر اومدن
🔶و اینکه رفیقاشم میگفتن تو اردوی کویری که بودیم #کمیل گفت بچه ها بیاین #روضه #حضرترقیه (س)گوش بدیم.
🔶این راه ده ها کیلومتری برای ما کوتاه شده بود و خستگی معنایی نداشت.
#بهنقلازخواهرشهید
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
#خاطرهایازشبعملیات
🔶شب عملیات پیش #کمیل رفتم ،باهم صحبت می کردیم که من بهش گفتم ،#کمیل اگه #شهید بشی خانوادت چی خانمت چی!اینا رو میخوای تنها بذاری ؟؟
🔶 #کمیل تو فکر رفت بعد گفت: مگه تا حالا من مواظبشون بودم من نگهدارشون بودم!
🔶من چکاره ام #خدا باهاشونه ،تا حالا #خدا نگهدارشون بود از این به بعد هم #خدا تنهاشون نمیذاره...
#روایتازهمرزمشهید
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
🔶#کمیل به #حضرتزهرا خیلی ارادت خاصی داشت .
🔶در همه ی کارها و امورات زندگی به ایشان #متوسل می شد....
🔶شب عملیات #کمیل و همرزمانش آماده رفتن شدن.
🔶هر کدوم #سلاح خودشون و حمل می کردند،#کمیل #تیربارچی بود و با تیرهای آن که ده ها کیلو وزن داشت باید به بالای کوه ۷۰ درجه ای میبرد!!!
🔶یکی از رفقاش بهش میگه #کمیل ،چطور میخوای این اسلحه با تیرهاشو حمل کنی؟؟
🔶#کمیل میگه با ذکر #یازهرا #یازهرا
میبرمشون اون بالا...
#روایتازهمرزمشهید
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
#حرفپایانی
#راویهمسرشهـــــــــــید
🔶کسی نمیتواند درک کند که #رزمندهای به #شهادت میرسد، همسرش چه #سختیها و #مشقتهایی را تحمل میکند.
🔶باید هم نقش #پدر و هم نقش #مادر را برای فرزندانش بازی کند و زمانی که فرزند #بهانه میگیرد با #بغض جواب #گریههای فرزندش را بدهد.
🔶صبحها با خیال اینکه نبود #شهیدش فقط یک #خواب باشد، #بیدار میشود و دوباره #بغض میکند که دوباره باید روزش را بدون #رنگ و #بوی #شهیدش به #شب بگذراند، کسی نمیتواند حتی یک لحظه خود را جای #همسرانشهدا بگذارد چرا که هم باید فرزندانش را #حسینیوار و #زینبیوار بپرورد و هم نبود #عزیزترین فرد زندگیاش را تحمل کند.
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
#وصیتنامه
#شهیدکمیلصفریتبار
#بسم الله الرحمن الرحیم"
🔶سلام، اول حرفم را با یکی از اشعار حافظ که خیلی به آن علاقه دارم شروع می کنم…
🔶درد عشقی کشیده ام که نپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کاردلبری برگزیده ام که نپرس
سوی من لب چه می گزی که مگولب لعلی گزیده ام که مپرس
🔶گفتند که هر مسلمانی باید یک #وصیتنامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد که یک دفعه این زد به سرم که برم #وصیتنامه بنویسم.
🔶شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد!
🔶بازی سرنوشت که این حرفها را نمی شناسد.
🔶اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم بابت این همه زحمات که در حق بنده قدرنشناس داشته اند.
🔶شنیده بودم که #فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین کاری را داشتم که یک بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد که دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند #پاسداری توانستم به #مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم که اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند #پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم .
🔶خوب بریم سر بقیه مطلب که من #مال و #اموالی ندارم که بگم این مال داداشم و این یکی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم که خیلی خیلی دوستشان دارم
🔶اول اینکه #حجاب را رعایت کنند چون #شهدای ما برای حفظ #ناموس و حفظ #اسلام #شهید شدند تا حتی یک تار موی #ناموس آنها را #نامحرم نگاه نکند چه برسد به اینکه بیگانه ها بخواهند نگاه کج به آنها داشته باشند .
🔶منظورم از #حجاب این است که حتی یک تار موی خود را در معرض دید 🔶نامحرم قرار ندهید.
🔶دوم اینکه فرزندان خود را طوری #تربیت کنید که با روحیه #ایثار و #انفاق و #گذشت از جان خود در راه #خداوند تبارک و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش #امام عزیز و راحلمان که می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود .
🔶در اینجا جا دارد که بگویم من از اول به #عشق #شهادت وارد #سپاه شدم ولی وقتی وارد #مادیات آن می شوی منظورم این است که غرق #مادیات شوی فکر #شهادت کم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم که خجالت می کشم از #خدا طلب کنم توی ذهنم فکر می کنم که #خدا به من می گه این همه #گناه کردی الان #شهادت می خوای که هر چی #گناه کردی یکدفعه #پاک بشه، البته فکر مثبت تو ذهنم می آد که می گه #خدا آنقدر #رحمان و #رحیم هست که با #توبه(صد بار شکستیم)حق خودشو می بخشه ولی #حقالناس می مونه که این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند،
🔶در اینجا از تمام کسانی که به گردن #بنده حقیر حقی دارند می خواهم که #حلالم کنند چون اگر یکی را در این دنیا #حلال کنند مطمئن باشند که شخص دیگری هست که اون دنیا #حلالش کنه، اگر هم ما را البته بگویم #بنده حقیر را بهتر است، #حلال نکردند وعده ما #قیامت ان شاالله که #آقامونامام #حسین(ع) شفاعت ما رو بکنه که از سر #تقصیر ما بگذرین.
🔶احساس کردم این مطلب را اینجا ذکر کنم
🔶من خیلی به #حضرتزهرا(س) علاقه داشتم طوری که هر وقت به فکرش می افتم #اشکم جاری می شود و از این #خانم بزرگوار می خواهم که از #خدا بخواد که از سر #تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون #عشق که وارد #سپاه شدم برسم.
#شهادت #شهادت #شهادت
🔶 در آخر با یک #دعا حرفهایم را به پایان می رسونم :
🙏💐 اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده.💐🙏
#آمینیاربالعالمین
۱۳۸۸/۳/۲۸ ساعت ۰۰:۴۸ بامداد
💐#عشق یعنی #شهید غرق #خون
💐به فدای تن زخمیت ای #شهید 😔
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
#تلنگر
🔺سنگريزه" ريز است و ناچيز.
اما اگر در جوراب يا کفش باشد،
ما را از راه رفتن باز میدارد❗️
🔺در زندگی هم بعضی مسائل ريزاند و ناچيز،
اما مانع حرکت به سمت خوبیها و آرامش ما ميشوند❗️
🔺کم احترامی يا نامهربانی به والدين؛
نگاه تحقيرآميز به فقرا؛
تکبر و فخرفروشی به مردم؛
منت گذاشتن هنگام کمک کردن؛
نپذيرفتن عذر خطای دوستان؛
بخشی از سنگريزههای مسير تکامل ما هستند❗️
❌آنها را بموقع کنار بگذاريم تا از زندگی لذت ببریم❌
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
روزهای زیادی نگاهمان به غروب بود و از غروب گفتیم .
از همان غروب دلگیر و دلخواه شلمچه ...
از همانجا که سالها قبل مردانش کاری کردند
که همیشه تاریخ در خاطره ها می ماند .
و تاریخ محال است غروب شلمچه و نجواهایی که با آن شده است را
فراموش کند .
و مگر می توان فراموش کرد که شلمچه کجاست ؟؟؟
از شلمچه بسیار گفتیم و شنیدیم اما
شلمچه را فقط خدا می شناسد،
شلمچه تعبیر "انّی اعلم ما لا تعلمون " است
قدر آنرا رسول الله می داند،مظلوميتشش را علي (ع) ميداند و فاطمه (س)
جای تک تک شهدا را اباعبد الله میداند و از قتلگاههای شلمچه زینب آگاه
است.
شلمچه برای شهیدان مانند مادر است.
اینجا کربلاست ..اینجا قدمگاه فاطمه (س) است..
می بینی شلمچه دل ما را به کجا پیوند داده ای !!!
شلمچه و دلتنگی برای رسیدن به مرزهای کربلا ...
آنقدر گفتیم که آرزو می کنیم که ما هم از یاران آخرالزمانی
حسین (ع) باشیم و یاران
آخرالزمانی حسین (ع) جایی ندارند جز خیمگاه سبز مولایشان مهدی
(عج) ..
خوب که فکر کنیم می بینیم حتی غروب شلمچه هم محو جمال همان یار
دلربا شده .
خورشید شلمچه از شرم جلوه خورشید حقیقی عالم دیگر جلوه ندارد
🌷گرامی باد یاد و خاطره شهدای شلمچه
🌷اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه ست و حسرت يک برگ ِبرات
شب جمعه و دلمان تنگ تو ای راه نجات
باز هم فاصله ها بغض گلوگير شده ست
السلام ای شه بی يار و قتيل العبرات
#شبتون_بخیر✨ https://eitaa.com/piyroo