فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه مهم و ویژه امام حسن عسکری (ع) برای دوران غیبت
🏴 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر امام زمان (عج) و تمام شیعیان تسلیت باد
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_442
ماکان هلش داد و تو و گفت:
-بی خیال درست میشه.
سوری خانم و آقا مسعود به استقبال مهمان ها آمدند. خبری از ترنج نبود. ماکان به مادرش نگاه کرد و
او هم به باات اشاره کرد.ارشیا چشم چرخاند و وقتی ترنج را ندید تمام شوق و ذوقش کور شد.
ماکان مهمان ها را تا پذیرائی همراهی کرد و بعد به طرف پله رفت.
پله ها را دوتا یکی بالا دوید و بدون در زدن وارد اتاق ترنج شد.
ترنج روی تخت نشسته بود و هنوز لباسش را هم عوض نکرده بود. ماکان شگفت زده گفت:
-ترنج. مهمونا اومدن تو هنوز آماده نشدی؟
ترنج سرش را بالا گرفت و گفت:
من نمی تونم. من نمیام.
-ترنج مگه بچه بازیه.
ترنج عصبی بلند شد و پشت به ماکان ایستاد:
-به من چه من که نگفتم بیان. بابا اینا لج کردن. من گفتم هنوز آماده نیستم.
-ترنج به خدا اذیت نکن اگه ارشیا رو ببینی با چه ذوقی اومده.
ترنج بازوهایش را در آغوش گرفت و گفت:
.-من چایی نمیآرم.
ماکان خنده اش گرفت و گفت:
-باشه من میارم.
- خیلی مسخره اس. مهرناز جون از همه چیز من خبر داره حالا مسخره نیست چایی
ببرم؟
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_443
ماکان دیگر نتوانست و خندید.
ترنج هم خنده اش گرفته بود.
-وضع تو از ارشیا بهتره. مهرناز خانم می خواسته
مجبورش کنه کراواتم بزنه.
ترنج ریز ریز خندید. ماکان هم گفت:
-تو فقط بیا اینجوری خیلی بده. بعد اصلا نخواستی
بگو نه.
لحن ترنج بیشتر شبیه لجبازی بود.
-من که همون اول گفتم نه.
ماکان رفت طرف او و برش گرداند.
-باشه ترنج.
اصلا فکر کن اومدن مهمونی. فقط بیا پائین.
ترنج با خم کردن سر قبول کرد. ماکان روی سرش را بوسید و گفت:
-مثل همیشه زود آماده شو.باشه داداش.
ماکان به او لبخند زد و به پذیرائی برگشت. چشم ارشیا به در بود که ماکان تنها
وارد شد.کنار سوری خانم نشست و گفت:
-ترنج گفته من چایی نمیآرم. خوب راست میگه این مسخره بازیا
چیه.
سوری خانم گفت:
-باشه بیاد پائین هر غلطی دلش خواست بکنه.
هنوز همه گرم حال و احوال و چه خبر و از این
دست تعارافات بودند که ترنج وارد شد.
شال صورتی زیبایی سرش بود و یک چادر سفید گلدار زیبا.آرام سلام کرد
و همانجا کنار ماکان نشست.
ارشیا احساس می کرد توی آن کت در حال کباب شدن است. دلش بی قراری می کرد.
با دیدن ترنج نتوانست برای مدتی چشم از او بردارد.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_444
دست خودش نبود.
دل تنگ بود.آقا مرتضی اولین نفری بود
که جوابش را داد:
-خوبی بابا جان.
لحنش خیلی خودمانی بود انگار که ترنج واقعا عروسش باشد.
روی لبهای مهرناز خانم هم خنده پهنی نشسته بود.
آتنا داشت از خنده می ترکید. ارشیا بد جور سرخ شده بود. و سعی می کرد به ترنج
خیلی نگاه نکند.
ماکان هم که خنده اش گرفته بود به بهانه چای بلند شد و رفت توی آشپزخانه بعد از چند دقیقه برگشت و گفت:
-ببینین چه جوری دست منو گذاشتین توی رنگ.
چای را گرداند و سوری خانم برای اینکه خیلی هم
بد نباشد گفت:
-مهرناز جون خودت دیگه از جیک و پوک دختر ما خبر داری می دونی نهایت هنرش نیمرو درست
کردنه.
مهرناز خنده ای کرد و گفت:
-فدای سرش. اینقدر بپزه که همه یادشون بره بلد نبوده.
ترنج سر به زیر گوش می داد. باورش نمی شد این مجلس خواستگاری او بود . آن هم کی؟؟ارشیا.
ارشیا آمده بود خواستگاری او.
سر به زیر پوزخند زد.
امشب وقت تلافی بود. امشب دیگر مساوی می شدند.از حرفهای اطرافیان چیزی نفهمید.
چون درباره همه چیز حرف می زدند جز موضوع اصلی.ارشیا بس که حرص خورده بود. احساس می کرد الام سکته می کند.
ترنج هم کم کم داشت حوصله اش سر می رفت که آقا مرتضی گفت :
-انگار یادمون رفته برای چی اومدیم اینجا
و با این حرف باعث همه در یک لحظه به ارشیا و ترنج نگاه کنند
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدا قسمت 1182
🎬 #کلیپ | #حجت_خدا
🔻حاج حسین یکتا: شهدای مدافع حرم با سرهای بریده تقدیر را عوض کردند. دهه هفتادیا خونشان برکتی داشت که دهه هشتادیا را حرکت داد...
#شهید_حججی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم 💚
🍁پاییز و دلم هالهای از خون دارد
از عشقِ تو سر به کوه و هامون دارد
جان پُر شده از شعرِ غریبی ای یار
لیلی به سرش هوای مجنون دارد🍂
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
چرخش و #تغییرِ
سـا؏ت هم
بہ دردِ این دلِ
#تـنگــــمـ نخورد🚶🏻♂✋🏻
سا؏ت #دل
روے آن سا؏ت ڪہ رفتے
همچُنان خوابیده است
#حاج_قاسم ❤️
#صبحتون_شهدایی 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
عزا گرفته یوسف زهرا
یتیم شده سلالهی طاها
#شهادتامامحسنعسکری(ع)🍂
#بر همه عاشقان اهلبیت علیهم السلام تسلیتباد🏴
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سلام علیکم
بزرگواران! کانال تا ساعت 16 تعطیل است
یاران شهدایی، آدینه تون مهدوی
✍عادت داشت #مستمر خون بدهد
بہ نیت قربت الی الله!
عاقبت هم خون داد و هم #جان داد
بہ نیت قربت الی الله!
عجب رسم #غریبی است حڪایت فرزندان حضرت زهرا(س)
#شهید_سعید_بیاضی_زاده🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
همسرش می گفت:
برگه ماموریتش را امضاء نکرد تا نگویند مدافعان حرم برای پول می روند
آرامش امروزمان را مدیونشان هستیم
#شهید_عبدالصالح_زارع🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شک کرده ام که روی زمین جای چادر است
از بس فرشته یکسره همپای چادر است
هرگز نترسد از وزش باد سهمگین
آن کس که غرق در دل چادر است
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo