eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
چه بزرگ است والاترین ندا دهنده آزادگیست تا ما معنای آزادگی را بفهمیم👌 مرگ را به سخره گرفته است تا ما حقارت دنیـ🌍ـا را بفهمیم از همه چیز برید تا گذر گاه بودن این دنیا را به ما نشان👀 دهد پیامبر حماسه انسان است تا به ما درس📚 از خود گذشتگی بیاموزد و شاهدی است که ؛تاریخ را معلّمی🖊 خواهد کرد. 💎 سلام بر شهید و برفرهنگ نورانیش🌟 💎سلام برشهید و رسالت جاودانه اش👌 💎سلام بر شهید که ایستاده و با عزت پرمی کشد🕊 💎سلام بر شهید که به مولای بی سرش😭 اقتدا می کند 💎سلام بر شهید که با خونش درخت🌴 اسلام را آبیاری میکند 💎سلام بر فریاد شهید که ریشه در فریاد📢 "هَل مِن ناصِرٍ" سید الشهدا دارد و 💎سلام بر که بزرگترین نتیجه حرکت در راه ✨♥️✨ 🌹🍃🌹🍃
🌸🍃🌸🍃 🌷🕊 مقصد نیست راه است مقصد ... و معقولترین راه رسیدن به خداست ... الهی طی کردن این راهم آرزوست🕊🌷
❁﷽❁ هرجا حدیثی، آیه ای، دعایی به #دلت خورد، بایست؛  🔺 مبادا یک وقت بگذری و بروی، صبر کن؛ ✨ "رزق معنوی خیلی #مخفی تر از رزق مادی است" 💠 یک نفر از دری، دیواری می گوید و در حقیقت #خداست؛ که با زبان دیگران با شما حرف می زند... 🔷 حاج اسماعیل دولابی (ره) #شادی_روح_مطهرش_5صلوات #سلام_بر_شهیدان #خادمین_پیروان_شهید_97 #ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد https://eitaa.com/piyroo
#تکیه ڪن به شـهـــــدا شهــــدا تڪیه شان به #خداست🕊 اصلا #کنار گـــل بنشینے بوےگل میگیرے👌 پس #گلستــان ڪن زندگیت را با یاد شهــــدا😍 #شهیدمحمدابراهیم‌همت مےخوام مثل تو باشم رفیقم❤️ 💌 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
ڪن به شـهـــــدا شهــــدا تڪیه شان به 🕊 اصلا گـــل بنشینے بوےگل میگیرے👌 پس ڪن زندگیت را با یاد شهــــدا مےخوام مثل تو باشم رفیقم..... https://eitaa.com/piyroo ☘☘☘
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ❗️دوربین های مدار بسته ای که در زندگی ما نصب شده اند 👇👇 🌴دوربین اول: خود . ✨آیه چهاردهم ازسوره ی : آیا نمیدانند که خدا آنها را نگاه میکند! . 🌴دوربین دوم: صلی الله علیه و آله است. ✨آیه ی۴۵ سوره : ای پیامبر ما تو را در امت گذاشته ایم ، هم شاهد هستی و آنها را میبینی .  هرکاری که بکنند آنها را میبینی . . 🌴 دوربین سوم: امامان معصومین علیهم السلام هستند. ✨آیه١٠۵ سوره  که سه دوربین اول در این آیه جمع است: ای پیامبر به مردم بگو هر کاری میخواهید بکنید ، اما اعمال شما را خدا میبیند ، پیامبر میبیند و مؤمنان (امامان علیهم السلام) نیز می بینند... 🌴دوربین چهارم: مقرب خدا هستند . ✨آیه ١٨سوره #ق: ازشماحرکتی سرنمیزند مگر آنکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند. یکی مأمور نوشتن خوبی ها ویکی مأمور نوشتن بدی هاست. فقط این دوملک یک تفاوتی باهم دارند. این یکی اگرنیت خوبی هم کنیم یادداشت میکند. آن یکی نیت بدی کنیم یادداشت نمیکند. 🌴دوربین پنجم: است. ✨سوره : روز قیامت همین زمینی که ما روی آن نشسته ایم می آید و خبرهای خود را میدهد. 🌴دوربین ششم: است. ✨آیات اول سوره و صریحی از علیه السلام داریم که شب جمعه اعمال شما را ثبت میکنند. شب و روز عرفه اعمال شمارا می بینند. ایام هم موجود زنده هستند. 🌴دوربین هفتم:دوربینی که ازهمه تکان دهنده تراست، ما می باشند. آیه ٢١سوره https://eitaa.com/piyroo
شهدا عاشق اند معشوقشان شاگردند؛ معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند... سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان است 🕊 مستحکم اند، تکیه گاهشان  ست...🍃 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
شهدا عاشق اند معشوقشان شاگردند؛ معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند... سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان است 🕊 مستحکم اند، تکیه گاهشان  ست...🍃 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
این 🌹 ←اول از مراقبت ڪردند ←بعد شدند. چون قلب♥️، خونه‌ے از حرم دفاع ڪردند ڪه بهشون لیاقت دفاع از رو دادند✌️🙂 👤 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 که تو آغوش گرم .... ▫سوار بر موتورهایمان، راه افتادیم. موتور و میرافضلی که ترک نشسته بود، از جلو می‌رفت و من هم پشت سرشان. 🔸فاصله‌مان چند متری بیشتر نبود. پایین جاده بود عراقی‌ها روی آن نقطه دید کامل داشتند. درست به موازات نقطه مرڪـزی پد، را مستقر کرده بودند و هر وقت ماشین یا موتوری پایین و بالا می‌شد مستقیمش را شلیڪ می‌ڪـرد. 🌷 ما موتورها را با گل‌مالی بدنه‌شان استتار کرده بودیم. با این حـال ‌ها باز ما را مے‌دیدند. آخَـر فاصلـہ خیلے نزدیڪ بـود. 🔺موتور کشید بالا تا برود روی پد. من هم پشت سرشان رفتم. حسـے به من می‌گفت الآن گلوله می‌شود. ❄رو به گفتم: ! ایـنجا را پُرگازتر بُـرو! در یـڪـ آن، گلـوله شِـلیڪ شُـد. دودیِ غلیظ آمد بین من و موتور قرار گِـرفـت. 🔸 صدای گلوله و انفجارش موجی را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گیج و مبهوت بمانم. طوری که نفهمم اصلاً چه اتفاقی افتده..گاز موتور را دوباره گرفتم و از بین دود باروت آمدم بیرون. انگار یادم رفته بود چہ اتفاقی افتاده و با کی‌ها بوده‌ام.😞 ❄در یک لحـظه، موتورے را دیدم که افتاده بود سمت چپ جاده. دو هم روی زمین افتاده بودند.😭 🔺بـہ خودم گُـفـټـم: این‌ها کِے شده‌اند که من از صبح تا حالا آنها را ندیده‌ام؟ ⚪ آرام از موتور پیاده شدم. رفتم به طرفـشان. اولین نفر را که بَـرگردانْـدم، دیـدم ٺـمام بدنش سالم است. فقط ندارد. ▫موج آمده و صورتش را بود. اصلاً شناخته نمےشد. در یڪ آن، همه چیز یادم آمد!😔 🔸عرق نشست روی پیشانی‌ام. دویدم و رفتم سراغ دومی که او هم به رو افتاده بود. نمے‌توانستم باور کنم که او اسـٺ. 🌷از لباس ساده‌اش او را شناختم. یاد چهره شان افتادم. دیدم و ، هر دو یک نقطه مشترک دارند و آن‌هم زیبایشان است. ⚪ همیشه گفته هر کے را دوست داشـته باشَـد، بهترین چیزش را مـی‌گیرد و چه چیزی بهتر از هاے آنها؟😢💔» ❄بر اثر گلوله مستقیم تانک، که نفر جلوے موتور بود و دستش رفته بود و میرافضلی هم پیشانے و پهلویـش.😔 🌼 انگشترش بر دست راسـت بود و هنگام یڪ پولیور قهوه‌ای بر تن داشت.😭💔 🏴 https://eitaa.com/piyroo
عاشق اند معشوقشان شاگردند معلمشان (ع)است معلم اند... درسشان است مسلح اند سلاحشان است ،مقصدشان است مستحکم اند،تکیه گاهشان ست https://eitaa.com/piyroo
💖رابطه عاشقانه ای با خدا داشت . یک بار به من گفت: خدا خدا خدا همه چیز دست خداست. ⚠ تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد هر چه گفته باید قبول کنیم خیر وصلاح ما همین است. أَلَیْسَ الله بِکَافٍ عَبْدَهُ. ❤️ 🔰آیه ۳۷سوره زمر می گفت: خیلی قشنگ خدا داره با ما حرف می زنه. آدم می خواد از خوشحالی فریاد بزنه. 📚خدای خوب ابراهیم https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
تقدیری که #هادی را مدافع حرم #امام_هادی(ع) کرد🕊 تقدیر هادی این بود که در عراق مدافع حرم امامین عسکر
⁉️ ️🌳ویژگی های هادی ذوالفقاری ۱- همیشه بود. ۲- میکرد. ۳- ذکر📿 میگفت. ۴- عاشق (علیه السلام) و گریه😭 برای ایشان بود. ۵- او زنبان زد رفقا بود. ۶- اگر کسی از او میکرد، خیلی بدش می آمد. ۷- وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، میگفت: را خدا آزاد کرد! یعنی ما کاری نکردیم☺️ همه کاره وهمه ی کارها برای خداست‌. ۸- انرژی اش را وقف و کار فرهنگی کرده بود. ۹- روی صورتش چفیه می انداخت و میگفت: اگر به نگاه کنیم راه بسته میشود. ۱۰- خیلی دوست🌸 داشت از حرم (علیهاالسلام) دفاع کند و میگفت: نباید بگذاریم عمه ی سادات دست تروریست ها👹 بیفتد ۱۱- هیچ وقت از نگران کننده حرف نمیزد. آرامش😌 درکلامش جاری بود ۱۲-نمیگذاشت❌ کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می آمد، از دل💗طرف در می آورد. هیچ وقت دوست🥀 نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود 🌷 https://eitaa.com/piyroo
° سالروز تولد شهید علی جمشیدی 🎂 ♡بسم رب عشق♡ . 🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان . راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان با نام و نشان را روایت میکند🙂 . 🍃 می‌دانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع میکنید❣ . 🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد ، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود می‌آید مادرش نام را در گوشش میخواند و قصه های میشود لالایی شبانه او😌 . 🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد ، قرار نبود از ، خیمه های غارت شده و های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی است❤ . 🍃چند سال بعد خبر آوردند که را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به به سکوت و 😓 . 🍃بارها از رسم و و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس فعل و فاعل هردو گمنامند🌹 . 🍃وحالا سی سال گذشت و امروز تولد توست، هرچه کنم حق مطلب را نمیتوانم ادا کنم ولی... . . 🕊به مناسبت سالروز تولد
📚 ⛅️ 3⃣ 🏴پرتودوم🏴 💢 بایست بر سر زینب! که این هنوز اول 💘 است. سال ششم هجرت بود که تو پا به عرصه وجود گذاشتى اى! بیش از هر کس ، از آمدنت شد.... دوید به سوى پدر و با خوشحالى فریاد کشید: 🖤پدرجان! پدرجان! خدا یک به من داده است!زهراى مرضیه گفت: على جان! دخترمان را چه بگذاریم ⁉️حضرت مرتضى پاسخ داد: نامگذارى فرزندانمان پدر شماست. من سبقت نمى گیرم از پیامبر در نامگذارى این دختر. 💢 پیامبر در بود... وقتى که بازگشت، یکراست به خانه🏡 وارد شد، حتى پیش از ستردن گرد و غبار سفر، از دست و پا و صورت و سر.پدر و گفتند که براى نامگذارى عزیزمان چشم انتظار بازگشت شما بوده ایم. 🖤پیامبر تو را چون جان شیرین ، در آغوش فشرد، بر گوشه خندان☺️ بوسه زد و گفت:نامگذارى این عزیز، کار خود . من اسم آسمانى او مى مانم. 💢 بلافاصله آمد و در حالیکه 😢 در چشمهایش حلقه زده بود، اسم را براى تو از آسمان آورد، اى زینت پدر! اى درخت زیباى معطر! 🌸 از جبرئیل سؤ ال کرد که این غصه و گریه😭 چیست ⁉️ عرضه داشت:همه عمر در اندوه این دختر مى گریم که در همه عمر جز و اندوه نخواهد دید. 🖤پیامبر گریست. و على گریستند. دوبرادرت حسن و حسین گریه کردند و تو هم کردى و لب برچیدى.همچنانکه اکنون بغض، راه گلویت را بسته است.. و منتظر بهانه اى تا رهایش کنى و قدرى آرام بگیرى. و این بهانه را چه زود به دست مى دهد 💢یا دهر اف لک من خلیل کم لک بالاشراق و الاءصیل محرم باشد،.. 🌙 تو بر بالین ، به تیمار نشسته باشى ، سنگینى کند و زمین چون جنین ، بى تاب در خویش بپیچد،جون_غلام_ابوذر، در کار تیز کردن شمشیر🗡 برادر باشد،.. 💢 و برادر در گوشه ، زانو در بغل ، از فراق بگوید و از دست روزگار بنالد.چه بهانه اى بهتر از این براى اینکه تو ات را رها کنى و بغض فرو خفته چند ده ساله را به این خیمه 🏕کوچک بریزى. 🖤نمى خواهى حسین را ازاین درآورى. حالى که چشم به ابدیت دوخته است و غبار لباسش👕 را براى رفتن مى تکاند. اما چاره نیست.... پناه اشکهاى تو، همیشه آغوش حسین بوده است و تا هنوز این آغوش گشوده است باید در سار آن پناه گرفت... 💢 این قصه، قصه اکنون نیست. به برمى گردد که در آرام نمى گرفتى جز در بغل_حسین . و در مقابل حیرت دیگران از مادر مى شنیدى که:بى تابى اش همه از حسین است. در آغوش حسین،چه جاى گریستن ⁉️ 🖤اما اکنون فقط این است که جان مى دهد براى و تو آنقدر گریه مى کنى که از هوش مى روى و حسین را نگران هستى خویش مى کنى.حسین به صورتت مى پاشد... و پیشانى ات را لبهاى خویش مى کند. 💢 زنده مى شوى و آرام بخش حسین را با گوش جانت مى شنوى که: آرام باش خواهرم ! صبورى کن تمام دلم!💗 ، سرنوشت محتوم اهل زمین است . حتى هم مى میرند. بقا و قرار فقط از آن و جز خدا قرار نیست کسى زنده بماند. اوست که مى آفریند، مى میراند و دوباره زنده مى کند.... ..... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚 ⛅️ 💢براى ماجرا است... او از و و و🐲 ، هنوز چیزى نمى داند. دخترى که در تمام عمر سه ساله خویش جز ندیده است ، دخترى که در تلاقى آغوشها، پایش به زمین نرسیده است، چگونه مى تواند با مقوله هایى مثل جنگ و محاصره و دشمن ، آشنا باشد. 🖤او پدر را عازم سفر مى بیند،... سفرى که ممکن است هم باشد. اما نمى داند که چرا خبر این سفر، اینقدر دلش💗 را مى شکند، اینقدر بغضش را بر مى انگیزد و اینقدر اشکهایش😭 را جارى مى کند.نمى داند چرا این سفر پدر را اصلا دوست ندارد. فقط مى داند که باید پدر را از رفتن باز دارد. با مى شود، با خنده 😄مى شود، 💢با شیرین زبانى مى شود، با تکرار کلامهایى که همیشه پدر دوست 🌺داشته ، مى شود، با کرشمه هاى کودکانه مى شود، با دستها مى شود، با نوازش کردن گونه ها مى شود، با حلقه کردن بازوهاى کوچک ، دور گردن پدر و گذاشتن بر لبهاى پدر مى شود، با هرچه مى شود، او نباید بگذارد، پدر، پا از خیمه🏕 بیرون بگذارد. با هر ترفندى که دخترى مثل رقیه مى تواند، پاى پدرى مثل حسین را سست کند، باید به میدان بیاید.... 🖤 او که در تمام عمر سه سال خویش ، هیچ خواهش نپذیرفته نداشته است ، بهتر مى داند که با چه کند تا او را ازاین سفر باز دارد. و این همان چیزى است که تو تاب دیدنش را ندارى... دیدن جست و خیز ماهى کوچکى بر خاك در تحمل تو نیست.بخصوص اگر این ماهى کوچک ، قلب💛 تو باشد، تو باشد، تو باشد.از خیمه بیرون مى زنى... 💢و به خیمه ⛺️اى خلوت و خالى پناه مى برى تا بتوانى را بى مهابا رها کنى و به آسمان🌫 ابرى ☁️چشم مجال باریدن دهى.نمى فهمى که زمان چگونه مى گذرد و تو کى از هوش مى روى و نمى فهمى که چقدر از زمان در بیهوشى تو سپرى مى شود.احساس مى کنى که سر بر گذاشته اى و با این حس ، باورت مى شود که رخت از این جهان بر بسته اى و به دیدار خدا شتافته اى . حتى وقتى آب را بر روى گونه ات احساس مى کنى ، گمان مى کنى که این قطرات کوثر است که به پیشواز چهره تو آمده است. 🖤با حسى آمیخته از و ، چشمهایت را باز مى کنى... و را مى بینى که را به روى گرفته است و با 😢 گونه هاى تو را طراوت مى بخشد.یک لحظه آرزو مى کنى که کاش زمان متوقف بشود و این حضور به اندازه عمر همه کائنات ، دوام بیاورد.حاضر نیستى هیچ بهشتى را با زانوى حسین ، عوض کنى و حتى هیچ کوثرى را جاى سرچشمه چشم حسین بگیرى.حسین هم این را خوب مى داند 💢و چه بسا از تو به این ، مشتاق تر است ، یا محتاج تر! این شاید تقدیر شیرین براى تو که وداعت را با حسین در این خلوت قرار دهد و همه را از این آتشناك ، بپوشاند.هیچ کس تا ابد، جز خود خدا نمى داند که میان تو و حسین در این لحظات چه مى گذرد. حتى از بیم آتش 🔥گرفتن بالهاى خویش در هرم این وداع به شما نزدیک نمى شوند. 🖤هیچ کس نمى تواند بفهمد که با قلب 💜تو چه مى کند؟هیچ کس نمى تواند بفهمد که در جان تو چه مى ریزد؟ هیچ کس نمى تواند بفهمد که بر پیشانى تو چگونه تقدیر را رقم مى زند.فقط آنچه دیگران ممکن است ببیند یا بفمند این است که از خیمه بیرون مى آید. ... ..... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
روۍ هر پله‌ای که باشۍ ؛ خدا یڬ پله از تو بالاتره .. نه به خاطر اینکه به خاطر اینه که دست تورو بگیره 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
⚠️ •°• ڪاࢪگࢪدان دنیا •°• مهم نیست نقش ما ثروتــ💸ـــمند است یا تنگــ💔ـــدست ســـ💪🏻ــالم است یا بیـــ🤕ــمار ... مهم اینست که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده ...! ✖️ نباید از سخت بودن نقش گله مند بود ✖️ چرا که سخت بودن نقش : نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر هست ... https://eitaa.com/piyroo