eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
278 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها از گلستان لاله های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال ها از ماجرای کربلا گذشت و باز هر نظر آن صحنۀ حزن آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه های اصغرم آید به یاد می شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه ی غم پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز از نظر نارفته داغ دیگرم آید به یاد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود کاروان مهدویت در مسیر فتنه‌ها بی امیر کاروان می‌ماند اگر زینب نبود مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود در شناسای مسیر حق و باطل فکرها بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود شد گلستان کربلا از لاله های احمدی وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود خون ثار الله رمزی را که بر صحرا نوشت تا ابد بی ترجمان می‌ماند اگر زینب نبود فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود ای «مؤید» هر چه هست از زینب و ایثار اوست جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كانچه خواهی عطا كند زهرا خانه ی وحی را ز رخسارش رشك غار حرا كند زهرا بضعه ی مصطفی بُوَد زان رو جلوه چون مصطفی كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود چه ها كند زهرا چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا جان خود را و محسن خود را در ره دین فدا كند زهرا تا سه شب قوت خانه ی خود بر مساكین عطا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر ز رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه دل شکسته ی من انس با علی دارد امید از همه بگسسته تا علی دارد منم ز شهر ولایت، ز کوچه ی عشاق شناسنامه ی من مُهر یا علی دارد خدا مدال علی دوستی به ما داده است به غیر کشور شیعه کجا علی دارد؟ خدا یکی و علی هم یکیست در عالم علی چنانکه خدا را، خدا علی دارد در آن محیط که از دست و پا نیاید کار دل شکسته ی بی دست و پا علی دارد نه در گذشته، در آینده نیز هر ذی روح نظر به مرحمت مرتضی علی دارد به روز حشر برای شفاعت امّت علی، حسین و رسول خدا، علی دارد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه آفرینش ز غبار قدم توست حسین آسمان سایه نشین عَلم توست حسین کعبه و سعی و صفا، حِلّ و حرم، رکن و قیام صفحه ای از حَرَم محترم توست حسین هر کجا عشق و کمال و عظمت دایره بست نقطه دایره، نوک قلم توست حسین نعمتی را که خداوند از آن می پرسد دوستی تو و یک از نعم توست حسین ذکر نام تو کنم در همه جا چون گویند هر کجا نام تو آید حرم توست حسین اشک روز و شب ما وقف تو ای کشته عشق گریه گر هست سزاوار غم توست حسین در میان حرم جمله امامان هدی پرچم سرخ، نشان حرم توست حسین من نگریم به عزایت که بهشتم بدهند ور بهشتم بدهند از کرم توست حسین گر خدا بگذرد از جرم دو عالم به جزا یک جزای کمِ اصحاب کم توست حسین جگرم پاره شد از داغ جگر گوشه تو آن که افروخته سرو اِرم توست حسین کمرت بعد ابوالفضل دگر راست نشد شاهدم، اشک تو و قدّ خم توست حسین در ره عشق زدی گام و در این راه خطیر طفل شش ماهه‌ی تو، هم قدم توست حسین بر سرافرازی اسلام و براندازی کفر قهرمان خواهر تو، هم قسم توست حسین آیه‌ی کهف که خواندی خبر پیروزی است سر بر نیزه بلندت عَلم توست حسین @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه به دریای ولایت گوهرم من بر اورنگ شهامت افسرم من نگینم، گوشوار عرش دین را در انگشت شرف، انگشترم من به صورت شد علی اصغرم، نام به معنی خود، ولی اکبرم من علی اکبر، نبی را بود، مظهر علی مرتضی را مظهرم من حسین بن علی، فلک نجات است بر این پر بار کشتی، لنگرم من حریم او بهشت آرزوهاست بهشت آرزوها را، درم من بود حبل المتین، بند قماطم مخوان اصغر، که سرّ اکبرم من اگر عیسی، سخن در مهد، می گفت مسیح عترت پیغمبرم من لبم، سرچشمه آب حیاتست کجا، محتاج شیر مادرم من گلاب نوگلان باغ دینم گلی نشکفته، اما پرپرم من حسین، اتمام حجت کرد با من خدای عشق را، پیغمبرم من اگر امروز آب از تیر خوردم به فردا جرعه بخش کوثرم من ره صد ساله را شش ماهه رفتم ز همراهان در این وادی سرم من پدر خون مرا بر عرش پاشید بلی، عرش خدا را زیورم من چو زهرا، پای در محشر گذارد شفاعت را اساس دیگرم من به خون حنجر و قنداق گلگون شفیع عاصیان در محشرم من در آن غوغای وانفسا، ز رحمت «موید » را به جنت رهبرم من @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه یادگار سه امام ای عباس به حضور تو سلام ای عباس ای پیمبر به جلال تو گواه عبد صالح تو و او عبدالله هر دو در نور عبودیت غرق هر دو را تاج عبادت بر فرق تویی آن گل که خدا پرورده قدرت الله تو را پرورده دل و بازوی قوی داری تو مهر و قهر علوی داری تو ای کرامات ز کاف کرمت کعبه سنگی ز حریم حرمت حرم عشق حسینی را در بر حسین از همه کس عاشق تر آن مواسات و اخوت که نبود جز ز پیغمبر و حیدر مشهود، در حسین و تو به اکمال رسید که کس آنگونه ندید و نشنید ای سراپا همه عشق و باور هست هر دایره را یک محور به جز از دایرهء عاشورا که خدا داده سه محور او را آن سه محور که بود نور دو عین نیست جز زینب و عباس و حسین ای فروغ دل و چشم هستی دستگیر همه با بی دستی بازوانت چو جدا شد عباس دست تو دست خدا شد عباس زان خداوند مدالت بخشید جای دو دست دو بالت بخشید لطف جعفر ز کلامت مشهود حمزه از همزهء نامت مشهود روز محشر شهدا والایند بهترین مرتبه را دارایند گر چه در بحر کرم غوطه ورند باز بر رتبهء تو غبطه برند ای جمال کرم آل الله تکیه گاه حرم آل الله دُر گفتار علی در گوشت پرچم کرببلا بر دوشت همه کار تو شگفت آور بود لیک سقایی تو دیگر بود دلت از فاطمیان آگاه ست رخ تو هاشمیان را ماه ست ماه ما چهرهء نورانی داشت اثر سجده به پیشانی داشت شهد کوثر ز لبش می ریزد نور عصمت ز رخش می خیزد که نه معصوم ولی معصوم ست شب قدرست که نامعلوم ست گرنه معصوم چرا پنج امام دست بوسیده از او با اکرام؟ گر نه معصوم چرا دشمن و دوست همه را شاهدی از عصمت اوست؟ گرنه معصوم چرا رخصت یافت بهر غسل تن معصوم شتافت؟ همرهی کرد به سرّ و علنش با حسین از پی غسل حسنش گرنه معصوم، عزیز زهرا از چه فرمود شب عاشورا؟، که برافراز لوایت عباس جان من باد فدایت عباس گرنه معصوم چرا پیکر او پاره پاره بدن بی سر او، حجت عصر امام سجاد خود به تنهایی در قبر نهاد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها لطف حسین ما را تنها نمی‌ گذارد گر خلق وا گذارد، او وا نمی‌ گذارد او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم مولا به کام غرقاب ما را نمی‌ گذارد هل من معین او را باید جواب دادن شیعه امام خود را تنها نمی‌ گذارد زهرا به دوستانش قول بهشت داده است بر روی گفته ی خویش او پا نمی‌ گذارد ما و فسرده حالی مولا نمی‌ پسندد مسکین و دست خالی مولا نمی‌ گذارد از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم باید که سوخت ما را، زهرا نمی‌ گذارد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه دل شکسته ی من انس با علی دارد امید از همه بگسسته تا علی دارد منم ز شهر ولایت ز کوچه ی عشاق شناسنامه ی من مهر یا علی دارد خدا مدال علی دوستی به ما داده است به غیر کشور شیعه کجا علی دارد؟ خدا یکی و علی هم یکیست در عالم علی چنانکه خدا را، خدا علی دارد در آن محیط که از دست و پا نیاید کار دل شکسته ی بی دست و پا علی دارد نه در گذشته، در آینده نیز هر ذی روح نظر به مرحمت مرتضی علی دارد به روز حشر برای شفاعت امّت علی، حسین و رسول خدا، علی دارد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها ای گُلِ زیر گِلم، یا زهرا به تو خوش بود دلم یا زهرا رفتی و ترک عزیزان کردی جمع ما را تو پریشان کردی محرم راز علی، باز بیا راز دل تا کنم ابراز بیا یاد باد آنکه به شب‌های دراز من و تو هر دو به خلوتگه راز تا سحرگاه خدا می‌گفتی تو به همسایه دعا می‌گفتی من هم از سینه نوا می‌کردم بر شفای تو دعا می‌کردم ماه محرابِ نماز شب من! بی‌خبر از من و از زینب من! یاد تو شمع من و محفل من غم تو عقدۀ لاینحل من مانده‌ام بی کس و تنها چه کنم؟ دور از فاطمه، آیا چه کنم؟ ای شده عمر تو ناکام به سر از فراق پدر و مرگ پسر هم سلامم برسان بر پدرت هم ببوس از عوض من پسرت @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها من آن گلم که دگر با خزان گلاویزم رسیده از پی هجده بهار، پائیزم من آن گلم که شکفتن ز خاطرم رفته است به گریه خوی بگیرم، ز خنده بگریزم بگو بلال بیاید اذان بگوید باز که غم ز دل برد آن نغمه ی دلآویزم اگر ز جای بخیزم که برنخواهم خواست تمام عمر از آن کوچه هست، پرهیزم تمام نیروی خود را ذخیره می سازم که چون علی بزند در، ز جای برخیزم دو قطره اشک که در مقدم تو چیزی نیست اگر اجازه دهی جان به پات می ریزم @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها از داغ تو من به خویشتن می‌پیچم این نُسخه‌ی دردی‌ست که من می‌پیچم تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک من دستِ تو در بندِ کفن می‌پیچم @poem_ahl