eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ، پناه‌گاه آدمی! 🍉 اگر شب یلدا را میراث اسطوره‌ها بدانیم و اسطوره را همان استوری یا داستان؛ گره یلدا با قصه محکم‌تر می‌شود. گو اینکه یلدا خود زاده قصه‌ها و اسطوره‌هاست و از همین رو در دامان بلند یلدا، بزرگترها می‌نشینند به قصه‌گویی و حکایت‌خوانی. 🍉 کارن آرمسترانگ در کتاب «تاریخ مختصر اسطوره»، پیرامون «نسبت انسان و داستان» می‌گوید: «انسان‌ها همواره اسطوره‌ساز بوده‌اند.» و پرسش ما دقیقا همین است: در این قصه‌های دور و دراز چه چیزی نهفته که انسان همواره تلاش می‌کند از آنها جدا نیافتد؟ چرا انسان همواره به خلق داستان میل داشته و اسطوره‌ها را آفریده است؟ 🍉 آرمسترانگ پاسخ می‌دهد: «چون ما موجوداتی در جستجوی معناییم»، به دیگر سخن «چون ما انسان‌ها به آسانی دچار نومیدی می‌شویم، از همان آغاز داستان‌هایی ابداع کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد زندگی خود را در چارچوب بزرگتری بگذاریم و این حس در ما ایجاد می‌شود که به رغم همه شواهد افسرده کننده و پرآشوب، زندگی دارای معنا و ارزش است.» 🍉 «اساسا اسطوره داستانی نیست که به خاطر خودش و محض سرگرمی نقل شده باشد، بلکه به ما نشان می‌دهد چگونه باید رفتار کنیم و به ما می‌آموزد با مخمصه‌های معضل‌آفرین بشری چگونه رویاروی شویم. به انسان‌ها یاد می‌دهد تا جای خود را در جهان و جهت‌گیری درست خود را پیدا کنند.» 🍉 بنابراین خطاست که اسطوره را شیوه‌ی پست‌تری از اندیشه بدانیم که اگر انسان‌ها به عصر خرد رسیدند می‌توان آن را دور انداخت. بلکه بعکس، اسطوره با به حرکت انداختن خیال انسان، او را به مرزهای جدیدی از اندیشه و دانش داخل کرده و نگاهی نو را به او هدیه می‌کند. مثلا «داستان‌های خدایان یا قهرمانانی که به جهان زیرین نزول می‌کردند، هزارتوها را پشت سر می‌گذاشتند و با هیولاها نبرد می‌کردند، کارکردهای رازآمیز روان را روشن می‌نمودند و به مردم نشان می‌دادند که با بحران‌ها چگونه باید روبه‌رو شد. از این رو اسطوره‌ها‌ با اساسی‌ترین نیازها و ترس‌ها و آرزوهای انسان ارتباط دارند.» 🏫 مدرسه تاریخ اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🍉 بیایید از یلدا دور نشویم. درباره‌ی رمز و راز چله‌نشینی ایرانی‌ها در یلدا، داستان‌ها ساخته‌اند. مثلا این اسطوره که می‌گوید: جهان در تاریکی سختی فرو رفته بود. درست در شب اول زمستان، که امروزه آن را به بلندترین شب سال و طویل‌ترین تاریکی می‌شناسیم، از ایزدبانویی به نام آناهیتا، طفلی زاده شد به نام مهر یا میترا. او با تاریکی سر ستیز داشت و با آمدنش شب‌های سیاه به نفع روزهای روشن، کوتاه‌تر شدند. 🍉 این داستان کوتاه و رمزآلود، اگر چه واقعیت ندارد اما حقیقتی به نام امید به غلبه‌ی روشنی بر تاریکی را به انسان ارزانی می‌کند. به دیگر بیان، برای انسانی که روزگاری از ترس زمستان سخت و سیاه و یا از غصه‌ی خشکسالی و بلاهای طبیعی و یا حتی از نگرانی ظلم حاکمان، به ورطه ناامیدی و افسردگی می‌افتاد، تنها همین داستان‌ها با مضمون غلبه‌ی روز بر شب و پایان تاریکی‌های بلند، نجات بخش بود و به او نوید آمدن بهار و شکفتگی و باروری و رویش و تنعم را می‌داد. 🍉 این همه پرده‌خوانی و داستان‌سرایی و اسطوره‌سازی از یلدا، یعنی انسان ناگزیر از داستان است تا بتواند به زندگی معنا دهد و تسلیم اهرمن‌ها نشود. بیایید در یلدای برجای مانده از اسطوره‌ها، به درازنای تاریکی‌های امروزمان بپردازیم و به این بیاندیشیم داستان ما برای امید به فردا چیست تا از رهگذر این اندیشیدن، سنت یلدا را به جای مصرف کردن، زنده نگاه داریم؟! 🍉 اگر این استعاره‌های آناهیتا و مادر آب بودن و تولد روشنایی از دامان این ایزدبانو، برای ما معنادار است پس می‌توانیم داستان ظهور روشنایی را ما روایت کنیم... به شرط آنکه طبق رسم یلدا، در این طولانی‌ترین سیاهی بیدار بمانیم. 🏫 مدرسه تاریخ اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسماء بنت عمیس.mp3
4.61M
🎙 بشنوید | اسماء بنت عمیس 🗂 پرونده: ازدواج های تاریخی 📌 این روزها در میان روضه‌های حضرت زهرا، نام یک فرد را بسیار می‌شنویم: اسماء. شخصیت بارزی که بسیاری اطلاع چندانی از زندگی او ندارند؛ به ویژه از ماجرای ازدواج‌های ایشان با سه شخصیت مهم و موثر تاریخی. در این شما در جریان این ازدواج‌ها قرار می‌گیرید. 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 حزن سرمدی . ▪️ حادثه‌ی عاشورا تنها حادثه‌ی جهان است که بنی‌بشر و انبیاء و اولیاء از پیش و پس وقوع آن در صحرای کربلا، با آن گریسته‌اند. شکی نیست که موضوع روضه و مصیبت‌خوانی، ملک طلق سیدالشهداست. اصلا سنت است که حتی اگر برای موسی‌بن‌جعفر یا امام عسکری هم کسی روضه خواند، باید گریزی به کربلا بزند. سنتی که شاید ریشه در همان روایت معروف داشته باشد که: "یابن‌شبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین." (امالی صدوق، ص۱۳۰) ▪️ حالا تاریخ یک صحنه‌ای از غربت و تنهایی سراغ دارد که روضه‌ی آن را حسین خوانده است. یعنی در میان اوراق عالم، حادثه‌ای چنان غم‌بار مدفون است که حسین-این موضوع ازلی‌ابدی تمام گریستن‌های پربها- خودش روایتش کرده و روضه‌اش را خوانده. اصل ماجرا، روایت تقریبا بلندی است که به زعم پر از قصور و تقصیرم چند بزنگاه اساسی دارد و آنها را برای‌تان ترجمه می‌کنم. به امید آنکه تقریر روضه‌خوانی ابی‌عبدالله را تلقی به روضه‌خوانی ما کنند. ▪️ حضرت فرمود: 《پدرم صورت قبر را برهم زد تا اثری از مدفن هویدا نباشد. خاک دست‌ها را که تکاند، دلتنگی تازه رخ عیان کرد. اشک بر گونه‌هایش سرازیر شد. غم‌بار، مصیبت‌زده و دردآلود رو به سوی مرقد جدمان رسول خدا زبان به گلایه گشود که: یا رسول‌الله! زهرا را از من ربودند. دلتنگی‌ام همیشگی شد.》(امالی مفید، ص۲۸۱) ▪️ گریه کرده‌ها می‌دانند، گاهی اشک‌ها جان ندارند، چنان کم‌رمق که انگار باید با فشار پلک پمپاژ شوند. باید هول‌شان بدهیم. بعد آرام آرام، نمناکی از گوشه‌های چشم راهی پیدا می‌کند و به گونه نرسیده می‌خشکد. اشک‌های سرد، اشک‌های بی‌حرارت. اما گاهی اشک داغِ بی‌محاباست. سوز دارد و شتاب. مذاب و غلتان است و نشانه‌ی عمق جراحت قلب. بی‌پلک زدن می‌ریزد. آنقدر سریع و پرمایه که داغی‌ش سرد نشده به گونه‌ها می‌رسند. من از روایت، برای علی چنین اشکی می‌فهمم. ▪️ بعد حالا علی در این وضعیت گلایه‌ها دارد. عبارات یک حال و حالتی دارند -نمی‌دانم چقدر درست، چقدر غلط- اما حال و حالت‌ها چسبیده‌اند به پهنای ذهنم. حس می‌کنم علی شرم‌آگین، گلایه می‌کند. امانتی رسول خدا را آورده ولی امانتی شکسته. بعید است تاریخ چنین صحنه‌ای را باز تجربه کرده باشد. صحنه‌ی شکوائیه بردن با حالتی سربه‌زیر؟! مطالبه کننده‌ای در مقام پاسخ!! مسئولی در جایگاه سوال!! اوضاع غریبی است. باید از خدا بخواهیم یک‌بار حسین منبری برپا کند و خودش پریشان‌حالیِ علیِ بعدِ فاطمه را بازروایی کند. از بیان نحیف ما ساخته نیست. . 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🏴 @qasas_school
سالِ پنج‌تومانی 🔹 جنگ جهانی دوم که در گرفت، ایران درعین اعلام بی‌طرفی، شد میدان تاخت و تاز قوای بیگانه. یکی از مهم‌ترین پیامدهای جنگ‌افروزی ابرقدرت‌ها، قحطی در ایران بود. انگلیسی‌ها در رفسنجان، حوالی قنات عباس‌آباد اردو زده بودند و به گواه تاریخ اصلی‌ترین نقش را در ایجاد قحطی ایفا کردند. 🇬🇧🇬🇧 🔸 این سالِ قحطی که سختی زمستان را چندبرابر می‌کرد، به سال پنج تومانی معروف شد و هنوز بسیاری از قدیمی‌ترها این اصطلاح را به خاطر دارند. اما چرا «سال پنج تومانی»؟ 🇬🇧🇬🇧 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔹 در خاطرات دکتر ریاضی آمده: «بعد از شهریور ١٣٢٠ قحطی معروف به «سال پنج تومانی» شروع شد. وجه تسمیه آن این بود که قوای انگلیسی رفسنجان را اشغال و اعلام کردند که ما هر من گندم را پنج تومان می‌خریم. هر من غلات دیگر را نیز پنج تومان می‌خریم. 🇬🇧🇬🇧 🔸 این مبلغ پول زیادی بود و سبب شد که مردم هر چه از گندم و حبوبات در خانه و انبار داشتند، به نماینده کنسولگری انگلیس بفروشند و نوعی قحطی که 50 درصد آن طبیعی و 50 درصد مصنوعی بود، ایجاد شد. این حبوبات را با شترهایی که در کنترات داشتند، از رفسنجان حمل و این طور شایع می‌کردند که در کرمان قحطی شده و اینها را به آنجا می‌بریم. 🇬🇧🇬🇧 🔹 در کرمان نیز همین را می‌گفتند. آن طوری که منقول است تمام اینها را در محلی در کبوترخان تخلیه می‌کردند و آتش می‌زدند. چندین بار شایعه کردند که از انگلستان و هندوستان گندم وارد خواهد شد، امّا هر بار که ماشین‌ها می‌آمدند، سرباز می‌آوردند و حتی یک دانه گندم نیز نبود.» 🇬🇧🇬🇧 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔸 در خاطرات محمد جدیدی همچون خاطرات دکتر ریاضی از آتش زدن گندم‌ها توسط انگلیسی‌ها صحبت به میان آمده است. حاج محمد شریفی نیز در خاطراتش از آتش زدن گندم‌ها توسط انگلیسی‌ها و کشتن حیواناتی که در اختیار داشتند، سخن به میان می‌آورد. 🇬🇧🇬🇧 🔹مرحوم علی باقری‌نسب یکی از معمرین رفسنجان مشاهدات خود را در روستای خالق‌آباد رفسنجان چنین بیان می‌کند: «با چشمان خود ‌دیدم که انگلیسی‌ها از فقر مردم استفاده می‌کردند. چند کیسه آرد را پهن می‌کردند و چند تا ده شاهی یا یک ریالی در آنها می‌ریختند و دست‌های تعدادی از مردم را می‌بستند و با چشمان بسته، هر کس پول‌ها را پیدا می‌کرد، به او می‌دادند و بعد نگاه می‌کردند و می‌خندیدند.» 🇬🇧🇬🇧 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
قحطی بزرگ.pdf
1.29M
سرمای زمستان همواره در تاریخ گره خورده با قحطی‌های سخت برای مردمان جهان بوده است. اما برهه‌ای در تاریخ ایران وجود دارد که قحطی طبیعی به علاوه قحطی تحمیلی، بزرگ‌ترین جنایت بشری و عظیم‌ترین نسل‌کشی را به همراه داشته است. در این کتاب (فایل پی‌دی‌اف) ماجرای قحطی بزرگ را بخوانید. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔺در مقدمه این کتاب آمده: «پژوهش حاضر به جنبه‌ی سرنوشت‌ساز جنگ در ایران، خصوصا قحطی بزرگ 1917-1919 می‌پردازد. برای ایران این دوره سرنوشت‌سازترین مرحله جنگ بود. در این برهه انگلیسی‌ها کشور را اشغال کردند؛ و درست در همین زمان بود که ایران به بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ خود یعنی قحطی 1917-1919 دچار شد. حدود 8 تا 10 میلیون نفر- حدود نیمی از جمعیت کشور در آن زمان - در این قحطی تلف شدند. 🔺 ایران هنگامی بزرگ‌ترین فاجعه را تحمل می‌کرد که در اشغال نظامی انگیس بود. انگلیسی‌ها جز چند اقدام جزئی تسکینی و بی‌اثر، نه تنها برای کاستن از شدت قحطی کاری انجام ندادند، بلکه با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی – از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران - قحطی را شدت بخشیدند. در نتیجه تعداد بیشتری از مردم ایران با سیاست‌های انگلیسی‌ها از بین رفتند. این اقدام را می‌توان با اطمینان مصداق عینی جنایت علیه بشریت تلقی کرد. ایران بزرگ‌ترین قربانی جنگ جهانی اول بوده و از بدترین نسل‌کشی های دوره معاصر لطمه دیده است. بدون درک آنچه که در 1917-1919 بر سر ایران آمده، نمی‌توان تاریخ معاصر ایران را دریافت.» 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا