eitaa logo
خط رهبری
3.6هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3هزار ویدیو
131 فایل
🔰«خط رهبری»: صفحه ویژه تولیدات مربوط به رهبر انقلاب در خبرگزاری #فارس ✔️ تبیینِ شخصیت، مواضع، مطالبات و نظام فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | قتل امیرکبیر کار انگلیسی‌ها بود 📝 «امیرکبیر میخواست اقتصاد کشور و توانایی‌های حیاتی کشور را مستقل کند؛ سفارت با خباثتش، با رذالتش، با وسوسه‌هایی که درست کردند، ناصرالدّین‌شاه را وادار کردند تا او را از صدراعظمی عزل کرد، بعد هم [او را] به قتل رساندند؛ کار انگلیس‌ها بود.» رهبر معظم انقلاب ۹۹/۵/۱۰ @rahbari_plus
🔰 | ایران قبل انقلاب ابزار دست قدرتهای سلطه‌گر بود 📝 «وقتی‌که یک کشوری در ذیل یک قدرتی تعریف شد، همه‌ی امکانات او در واقع به طور خواه یا ناخواه متعلّق میشود به آن قدرت؛ در جنگ جهانی، قدرتهای دنیا با همدیگر میجنگیدند، به ما هم ربطی نداشت منتها چون روسیه یک طرف ما و در یک طرف ما، امکاناتی داشتند و پایگاهی داشتند، اینها ایران را به اختیار خودشان و بدون اینکه از کسی اجازه بگیرند، وسیله‌ی عبور سلاح از یک نقطه به یک نقطه‌ی دیگر قرار دادند. این خطّ راه‌آهن سراسری -که اسمش سراسری بود که سراسری هم نیست- در آن‌وقت ساخته شد برای خاطر اهداف آنها... انگلیس و شوروی باید با همدیگر وصل میشدند منابع کشور و بازار کشور میشد مال اینها، یک کشوری بنشیند تا بیایند مسش را ببرند، فولادش را ببرند، آهنش را ببرند، امکانات گوناگونش را ببرند، نفتش را ببرند، گازش را ببرند با قیمت بخس، بعد هرچه خودشان ساختند که باید فروش برود، باید درآمد برایشان تولید بکند، آن را بفرستند در این کشور... این، آن چیزی بوده که در ایران اتّفاق افتاد.» ۱۳۹۵/۰۷/۲۸ ➕ به مناسبت ایام فرار محمد رضا از کشور @rahbari_plus
🔰 | ایرانی که آمریکا می‌پسندد... ✏️ نویسنده: «زینب نجیب» 📝 «خط رهبری» در ایام الله و به مناسبت اشاره اخیر رهبر انقلاب به ویژگی‌های ایرانِ مورد پسند آمریکا، در روایتیِ تحلیلی بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایرانِ موردنظر ایالات متحده را تبیین می‌کند. * از ملکم خان تا کودتای ۱۳۳۲ 🔸 از همان زمان که سرجان ملکم روشنفکر قاجاری ساعت‌های جواهرنشان، جعبه‌های زرکوب، لوسترهای شیشه‌ای، تپانچه‌های زیبا، تفنگ بادی، الماس گران‌بها و آینه‌هایی که بردن آن‌ها سختی فراوانی برای گروه همراه ملکم داشت را برای پیشکش نزد شاه برد و دست و پای شاه ایران در برابر این رشوه‌ها لرزید، نوعی از استعمار در ایران ریشه دواند. البته نه از نوع هند و آفریقا بلکه با فریب پادشاهان طمعکار. در اکثر این سال‌ها طرف بیگانه کسی نبود جز دولت انگلیس و دولت روس. 🔹 سال ۱۳۳۲ بود که دولت انگلیس پس از ملی شدن صنعت نفت، به جهت از دست‌دادن یکی از منابع عمده ارزی خود لحظه‌ای آرام نداشت. ملی کردن صنعت ، ملت ایران را رویاروی دولت انگلیس قرار داد و در نهایت را به این نتیجه رساند که تنها راه‌حل مسئله نفت سرنگونی دولت ملی مصدق است. اما به جهت موقعیت بین‌المللی ناگزیر از جلب موافقت و همراهی قدرتی دیگر شد. 🔸 به همین منظور با عنوان کردن خطر سعی در متقاعد کردن آمریکا برای شکل‌دهی به حرکتی در مقابل جریان ملی شدن صنعت نفت کرد. در این رابطه ریچارد کاتم می‌گوید: "احساس من در آن موقع این بود و هنوز هم هست که انگلیس از میزان ترس بیمارگونه آمریکاییان از کمونیسم آگاه بود.... انگلیسی‌ها زیرکانه از این ترس برای ترغیب ما به درگیرکردن خودمان در سوء استفاده کردند." (دکتر مصدق، ترجمه محمود عنایت) 🔹 این مذاکرات در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور جواب داد و آمریکا که تا اواخر دهه ۱۳۲۰ سابقه‌ی استعماری در ایران نداشت، ورود استعماری خود را با انجام کودتای ۲۸ مرداد تحت عنوان آغاز کرد. نتیجه این شد که آمریکایی‌ها در کشور مسلط شوند و ایرانی بسازند که منطبق با اهداف آنها باشد. به‌عبارتی ایران، کشوری شود. این ایران ویژگی‌هایی داشت که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم. * عدم استقلال سیاسی در ایران، سیاستی آمریکاپسند 🔸 از لحاظ سیاسی، ایران استقلال و عزت سیاسی نداشت، مطیع و فرمانبر کامل بود زیرا شاهی که خود به دست بیگانگان انتخاب شده باشد و آن‌ها تداوم حضورش را تضمین کرده باشند؛ طبیعی است که وزرا و وکلایش نیز وابسته به آنها باشند. رضاخان خود یک عامل انگلیسی بود و به محض آنکه گرایش او را به سمت آلمان هیتلری را دیدند او را کردند. پس از او با بررسی کامل شخصیت محمدرضا مبنی براینکه کاملا مطیع قدرت‌های استعماری باشد، او را به‌عنوان شاه ایران برگزیدند. 🔹 محمدرضا پهلوی خود در کتاب درباره اعمال نفوذ بیگانگان در مهم‌ترین رکن کشور می‌گوید: "بعد از رفتن پدرم (شهریور ۱۳۲۰)، مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام می‌گرفت و به طوری که در کتاب ماموریت برای وطنم شرح دادم صبح، مستشار سفارت انگلستان با یک به سراغ مراجع مربوطه می‌آمد و عصر همان روز کاردار سفارت روس با لیست دیگری می‌آمد." 🔸 بعد از کودتای ۲۸ مرداد این دخالت‌ها مستقیما از سوی دولت آمریکا صورت می‌گرفت. محمدرضا نیز پس از ۲۰ سال پادشاهی به سبک وابستگی به انگلیس، بسیار خوب می‌دانست که حفظ و ثبات پادشاهی‌اش را زین‌پس، وام‌دار آمریکاست. از این رو بیش از پیش از آنها تبعیت می‌کرد: «شما ملاحظه کنید که روزگاری نه چندان دور، در این تهرانِ مرکز کشور، حکومتی بر سرِکار بوده است که شاهِ آن وقتی می‌خواست نخست‌وزیری برای خود انتخاب کند، اوّل از امریکاییها می‌پرسید: شما موافقید من فلانی را انتخاب کنم یا نه؟ وقتی می‌خواست مدیر شرکت نفت یا وزیر دفاع و یا رئیس ستاد ارتش را عوض کند - «زید» را بردارد و «عمرو» را بگذارد - از خواهش می‌کرد که «شما یک تُکِ پا به محلّ اقامت من تشریف بیاورید تا ببینیم سیاست شما با چنین تعویضهایی مخالفت دارد یا ندارد؟» به معنیِ ساده‌تر، از آنها کسب تکلیف می‌کرد!» ۱۳۷۳/۰۱/۲۴ @rahbari_plus
🔰 | ایرانِ تحت سلطه آمریکا چگونه نجات یافت؟ - ۱ ✏️ نویسنده «زینب نجیب» 📝 «خط رهبری» به مناسبت ایام‌الله دهه فجر، در این یادداشت بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب، وابستگی عمیق به آمریکا و نقش انقلاب اسلامی در رهایی ایران از این وابستگی و دستیابی به استقلال را بررسی و تحلیل می‌کند. * ایران، جزئی از امپراطوری آمریکا 🔸 "نمی‌توانیم"، "نمی‌شود"، "نداریم"، "آیا اجازه می‌دهید؟"، "هرچه شما بگویید". این‌ها عبارت‌های یک کودک در مقابل بزرگترها نیست که به جهت ناتوانی و وابستگی‌های طبیعی بر زبانش جاری می‌شود بلکه واژگانی است از زبان حاکمانی که ۵۰-۶۰ سال بر «یک کشور با استعداد، غنی، بزرگ، دارای سابقه فرهنگی بی‌نظیر» ۱۹/۰۲/۱۳۸۶ حکومت کردند و به جای تکیه بر نیروی جوان، توان داخلی و تزریق روح اعتماد و امید، آویزان شدند. بیگانگانی که برای منافع و اهداف خود، آن‌ها را بر اریکه قدرت نشاندند: «رضاخان را انگلیسى‌ها در این کشور سرکار آوردند؛ همچنان‌که وقتى احساس کردند رضاخان دیگر به دردشان نمى‌خورد، او را برکنار کردند و محمدرضا را سرکار آوردند... کسانى‌که آنها را سر کار آوردند، همانها سعى مى‌کردند با انواع سیاست‌هاى گوناگون، آنها را وابسته‌ى به خودشان نگه دارند.» ۱۳۸۴/۰۱/۳۰ 🔹 و آنان به‌راستی نوکرانی وفادار برای اربابان خود بودند: «عقیده راسخ آنها این بود که ایرانی، باید بماند.» ۳۰/۰۱/۱۳۸۴ چرا که این را ارباب از آن‌ها خواسته بود. هرچقدر ایرانی وابسته‌تر باشد، منافع داخلی و خارجی بیگانگان بیشتر تأمین می‌شود. البته پهلوی‌ها نیز «برای حفظ حکومت خودشان خود را ناچار می‌دانستند که به خارجی‌ها متکی شوند.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳ 🔸 از سوی دیگر این رفتار خود را ترقی‌خواهی می‌نامیدند و برای توجیه آن «می‌گفتند: "، یا بعضی از ممالک اروپایی، پولدار، قوی، صاحب علم و دارای سلاحند. چرا ما خودمان را از اینها جدا کنیم؟! چرا ما دنباله‌رو این قدرتها نباشیم؟! بالاخره هر چه باشد اینها ارباب و آقایند!"» ۱۳۷۳/۰۲/۱۳ با همین استدلال «در عمق جان مردم اين فكر را به وجود آوردند كه ايرانى بايد علم و تجربه را و حتى توليد و مصرف را از ديگران بياموزد.» ۱۳۷۰/۰۹/۱۲ 🔹 نتیجه این شد که ما با کشوری مواجه شدیم که «از لحاظ سیاسی وابسته و تابع بود. هر كاری كه دولت امریكا در آن برهه اراده می‌كرد، در ایران انجام می‌گرفت. هر كاری می‌خواستند، می‌توانستند بكنند.» ۱۳۷۸/۰۷/۰۹ سردمداران وابسته پهلوی کاری کردند که «ثروتهای ملی به صورت در اختیار امریكا بود. عناصر سیاسی، دولت، مجلس فرمایشی و نمایشی و دستگاه قضائی وابسته‌ی آن روز، همه در اختیار اراده‌ی آمریكاییها بود.» ۱۳۸۱/۰۸/۱۳ بطوری که ما «جزئی از مجموعه‌ی امپراتوری آمریکا در منطقه شده بودیم.» ۱۳۸۱/۰۸/۱۳ * توسری‌خوری سیاسی 🔸 اولین قدم آن‌ها بود چراکه می‌دانستند «وابستگی‌های سیاسی است که بقیّه‌ی چیزها را فراهم میکند... وابستگی سیاسی موجب میشود که طبعاً فرهنگ هم نفوذ کند، اقتصاد هم نفوذ کند و در همه‌ی بخشها وابستگی به‌ وجود بیاید، حتّی در بخش امنیّت.» ۱۳۹۶/۰۷/۲۶ همچنین «وابستگی سیاسی، توسری‌خوری می‌آورد... یک ملّتی که از لحاظ سیاسی وابسته است، مجبور است توسری‌خوری را برای خودش بپذیرد.» ۱۳۹۶/۰۷/۲۶ لذا این عدم عزت نفس در تمام لایه‌های زندگی‌اش اثر می‌گذارد. 🔹 مانند آن زمان که شاه مملکت، محمدرضا پهلوی برای جذب نظر مساعد با هدف رسیدن به پادشاهی حتی حاضر شد به کانالی از رادیو که باب میل آنها نبود گوش ندهد و یا علی امینی، برای اینکه آمریکائی‌ها را قانع کند که نخست‌وزیر شود به آمریکا می‌رود تا آن‌ها را راضی کند. پس از آن‌که نخست‌وزیر شد «بعد از یکی دو سال، شاه که با او مخالف بود، بلند شد رفت آمریکا، آمریکائی‌ها را قانع کرد که او را از نخست‌وزیری عزل کند... برای انتخاب نخست‌وزیر، شاه مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و بود! در بسیاری از مسائل، شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت میکرد تا تصمیمی را که میخواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملی نمیشد.» ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ * از چپاول نفت تا واردات مصرفی 🔸 از لحاظ اقتصادی، كاملًا و بودیم «در كشور ما «دسته‌ی بیل» وارد می‌كردند؛ سوزن خیاطی وارد می‌كردند؛ انواع و اقسام خوراكیها وارد می‌كردند؛ انواع و اقسام محصولات صنعتی وارد می‌كردند! همه چیز مصرفی بود؛ یعنی این ملت، این استعدادها، این مغزها و این جوانان، قدرت یا فرصت این را نداشتند كه بخشی از نیازهای خودشان را خودشان تولید كنند.» ۱۳۷۸/۰۷/۰۹ آن روز که صنعت نفت ایران ملی شد، این تحول برای انگلستان، آمریکا و در نتیجه رژیم پهلوی، غیرقابل‌تحمل بود؛ چرا که آن‌ها حتی لحظه‌ای استقلال ایران را برنمی‌تافتند. @rahbari_plus
🔰 «اعتماد به آمریکا» چگونه باعث شکست نهضتِ نفت شد؟ 🔸 انگلیسی‌ها «نفت ما را میبردند، تمدّن خودشان را میساختند، کارخانه‌هاى خودشان را راه مى‌انداختند و در دوران جنگى که بود، از این براى پیروزى خودشان استفاده میکردند و یک چیز مختصرى هم به ما میدادند.» ۱۳۹۸/۰۲/۱۱ 🔹 مصدق عقیده داشت برای مقابله با می‌توان روی حساب کرد و از این جهت به کمک آمریکا چشم امید دوخته بود. اما این خوشبینی نتیجه مطلوبی به‌همراه نداشت چرا که «آمریکایی‌ها آمدند وسط میدان و در یک کشور مستقل با یک دولتی که دولت ملّی و مردمی هم بود و به آنها اعتماد هم کرده بود... کودتا کردند.» ۱۳۹۸/۰۸/۱۲ در واقع «کودتای بیست‌وهشتم مرداد نه به‌وسیله‌ی انگلیس [بلکه] ‌به‌وسیله‌ی آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق.» ‌۱۳۹۶/۱۱/۸ 📝 «خط رهبری» به مناسبت سالروز ملی شدن نفت، در این گزارش تحلیلی روایت تاریخی نفت ایران از دوران تا نهضتِ ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را بررسی کرده است. ➕ اینجا بخوانید @rahbari_plus
🔰 | درس‌های ماندگارِ نهضت ملی نفت ✏️ نویسنده: «زهره صابر» 🔸 صنعت ملی شدن نفت در سال‌ ۱۳۲۹، از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است. این نهضت، نه تنها یک جنبش اقتصادی برای ملی‌کردن صنعت نفت، بلکه روایتی از ملتی است که در برابر ایستاد. آینه‌ای شفاف است که باطن غرب را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد قدرت‌های استعماری، حتی در لباس دوستی و حمایت، می‌توانند به دشمنانی تبدیل شوند که منافع ملی یک کشور را قربانی اهداف خود می‌کنند. فرصتی است تا مردم ایران به وضوح دریابند که تکیه به غرب نه تنها راه‌گشا نیست، بلکه مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت و استقلال است. 🔹 دکتر محمد ، در آن روزها به عنوان پیشاهنگ این نهضت، با تکیه بر خواست مردم، قدم در راهی گذاشت که سرنوشت‌ساز بود. او با هدف ملی‌کردن صنعت نفت، با - که سال‌ها بر منابع نفت ایران تسلط داشت - مبارزه کرد؛ و در این میان امیدوار بود آمریکا، به عنوان کشوری که خود را مدافع دموکراسی و حقوق ملت‌ها می‌دانست، از ایران حمایت کند. اما این امید، به یأس تبدیل شد. ، که در ظاهر دست دوستی به ایران داده بود، در پشت پرده، نقشه‌های شومی در سر داشت. 🔸 کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقطه‌ی پایانی بود بر این امید واهی. کیم روزولت، عنصر شناخته‌شده‌ی سازمان سیا، با پول و امکانات آمریکا، کودتایی را ترتیب داد که نه تنها را سرنگون کرد، بلکه ایران را برای دهه‌ها در چنگال استبداد و انداخت. این رویداد، درس بزرگی برای ایران و جهان داشت: تکیه به غرب، نه تنها کمکی به پیشرفت نمی‌کند، بلکه مانعی بزرگ در مسیر استقلال و توسعه است. غرب، با هر پدیده‌ای که در تعارض با منافعش باشد؛ بی‌رحم برخورد می‌کند؛ گاه مستقیم، مانند کودتای ۲۸ مرداد، و گاه غیرمستقیم، از طریق حکومت‌های دست‌نشانده، مانند کشتار نیمه خرداد ۱۳۴۲. غرب سلطه‌گر، با هر جنبشی که منافعش را تهدید کند، به شدت مقابله می‌کند، حتی اگر به قیمت نابودی یک ملت تمام شود. 🔹 در تاریخ بنویسید نهضت ملی ، روایتی از مقاومت و ایستادگی است؛ مقاومتی که در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب قد علم کرد و نشان داد که ملت‌ها می‌توانند در برابر استعمار بایستند، حتی اگر نتیجه‌ی آن، سرکوب و باشد. این نهضت، یادآور تلاش برای دست‌یافتن به و است. استقلالی که تنها با تکیه بر اراده‌ی ملی و خوداتکایی امکان‌پذیر است و پیشرفتی که حاصل امید به است و نه قدرت‌های خارجی. 🔸 ۲۹ اسفند چراغی است که راه آینده‌ی و ملت‌های آزاده را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که مقاومت در برابر استعمار، هرچند سخت و پرچالش، اما ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. این روز بر هر آزاده‌ی متفکر و هوشمندی مبارک است؛ زیرا اتفاقی است که باطن غرب را به ما نشان می‌دهد. این روز را به‌خاطر بسپرید و برای فرزندان ایران روایت کنید. راهنمای مجرب و کارآزموده‌ای برای ملت‌هاست. @rahbari_plus
🔰 | رژیم صهیونی، نیروی نیابتی شیطان بزرگ 📝 بیش از هفت دهه است که سایه‌ای شوم بر سرزمین فلسطین گسترده شده است، سایه‌ای که هر روز بر عمق زخم‌های این سرزمین کهن می‌افزاید. پدیده‌ای جعلی که چونان خنجری زهرآلود در قلب منطقه غرب آسیا فرو رفته و هنوز نیز با تیزی تیغش، مردمان بی‌دفاع را به خاک و خون می‌کشد. این رژیم که با حمایت‌های بی‌دریغ قدرت‌های استعمارگر به حیات خود ادامه می‌دهد، گویی تنها رسالتش در این جهان خلق فجایع و نابودی عدالت است. * صهیونیست‌ها، ابزاری در دستان استعمارگران غربی 🔹 سرآغاز این تراژدی را باید در دوم نوامبر ۱۹۱۷ جستجو کرد، زمانی که آرتور بالفور وزیر خارجه وقت با نوشتن نامه‌ای گویی فرمانی برای غارت، خونریزی و بی‌خانمان کردن ملتی مظلوم صادر کرد. این نامه نه فقط جرقه‌ای برای آغاز بحران، بلکه شعله‌ای بود که آتشی خانمان‌سوز را در دل تاریخ افروخت؛ آتشی که تاکنون نیز فروکش نکرده و شعله‌هایش هنوز بر جان و مال مردم فلسطین و فراتر از آن تمام منطقه‌ی می‌سوزد. 🔸 رژیم نامشروع صهیونیستی همچون ابزاری در دستان عمل کرده است؛ نیرویی نیابتی که مأموریت دارد تا در راستای منافع آنان، جنگ و ویرانی را در منطقه غرب آسیا بگستراند. در برابر این خوش‌خدمتی، غرب نیز در حمایت از آن هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. چشمانشان را بر جنایت‌ها می‌بندند، اخلاق را در مسلخ منفعت‌طلبی قربانی می‌کنند و با بی‌شرمی تمام، از و کودک‌کشی حمایت می‌کنند. 🔹 این اتحاد شوم لکه‌ی ننگی بر پیشانی است، تمدنی که دم از حقوق بشر می‌زند اما خود همدست بزرگ‌ترین ناقضان آن است: «در اظهارات سیاسی‌ای که غربی‌ها میکنند، مکرّر شنیده‌اید که از نیروهای نیابتی اسم می‌آورند؛ ملّتهای شجاع منطقه، جوانان غیور منطقه را به نیابتی بودن متّهم میکنند. من میخواهم بگویم در این منطقه[غرب آسیا] فقط یک نیروی نیابتی وجود دارد و آن، رژیم صهیونی غاصب فاسد است. رژیم صهیونیستی به نیابت از استعمارگران آتش‌افروزی میکند، نسل‌کشی میکند، جنایت میکند؛ اگر دستش برسد به کشورهای دیگر تجاوز میکند.» ۱۴۰۴/۰۱/۱۱ * صهیونیسم، سگ هار نظام سلطه 🔸 استعمار غرب و مشخصا دولت به عنوان رأس رژیم صهیونیستی را به‌عنوان سگ هارش در منطقه گماشته تا همچون درنده‌ای وحشی و جنایتکار، منافع مستکبرین را تأمین کند. معامله‌ای ننگین میان غرب و رژیم صهیونیستی برقرار است: آن‌ها از این حمایت بی‌قیدوشرط می‌کنند و در ازای آن، صهیونیست‌ها وظیفه دارند که منطقه‌ی غرب آسیا را در آتش جنگ و خونریزی فرو ببرند. 🔹 این رژیم پلید و غاصب که از لحظه‌ی تولدش در بطن تاریخ چیزی جز آتش جنگ، جنایت و خونریزی به ارمغان نیاورده، همچنان در مسیری گام برمی‌دارد که از آغاز با خیانت و سفاکی درهم تنیده شده است. دستان خون‌چکانش لحظه‌ای از قتل بی‌گناهان بازنمی‌ایستد، گویی که تشنگی سیری‌ناپذیرش جز با ریختن خون آرام نمی‌گیرد؛ کودکان را در گهواره‌هایشان خاموش می‌کند، خانه‌ها را بر سر ساکنان بی‌پناه‌شان فرو می‌ریزد و شهرهای آباد را به ویرانه‌هایی سوخته بدل می‌سازد. 🔸 اما این هیولای بی‌سیرت که از جنایت سیراب نمی‌شود، تنها به خاک اکتفا نکرده و در توهمات بیمارگونه‌ی خود، سودای بلعیدن سرزمین‌هایی از نیل تا فرات را در سر می‌پروراند. از تجاوز به کشورهای غرب آسیا ابایی ندارد گویی که جهان را به نامش سند زده‌اند. این اهریمن که از خاکستر تغذیه می‌کند، جز با ویرانی و مرگ آرام نمی‌گیرد و تا زمانی که این غده‌ی سرطانی از پیکره‌ی منطقه ریشه‌کن نشود، غرب‌ آسیا روی صلح و آرامش را نخواهد دید. * شعله‌های مقاومت، نابودکننده غده سرطانی 🔹 اما تاریخ در صفحات خود بارها ثابت کرده است که هیچ ظلمی نمی‌تواند تا ابد باقی بماند و هیچ غاصبی در سایه‌ی دسیسه‌های خود برای همیشه بر سرزمین‌های اشغال‌شده تسلط نخواهد یافت. مردم فلسطین اگرچه در زیر قدم‌های سنگین و زهرآگین در بندند، اما شعله‌های مقاومتشان همچنان فروزان است. 🔸 اراده و ایمان آنان همانند سروهایی تناور، در برابر فشارها و خباثتها سخت خواهد کرد و آن روز که حق بر باطل پیروز گردد، این غده‌ی چرکین و سرطانی به دست عدالت و حقیقت از ریشه برکنده خواهد شد. به حول و قوه‌ی الهی، آن روز دیر نیست: «این گروه تبهکار باید از فلسطین ریشه‌کن بشود و به حول و قوّه‌ی الهی ریشه‌کن هم خواهد شد.» ۱۴۰۴/۰۱/۱۱ @rahbari_plus
خط رهبری
🔰 #بازخوانی | جنایات بی‌پایان: پرونده سیاه یک رژیم تروریست - ۱ * زشت ترین مسئله قرن 🔸 در میان زشتی
🔰 | جنایات بی‌پایان: پرونده سیاه یک رژیم تروریست - ۲ * از دروغ تا اشغال: مسیر پیدایش یک رژیم نژادپرست در فلسطین 🔸 این‌ها ابتدا که وارد شدند، نگفتند «ما مهاجر به فلسطین می‌آوریم.» مردم فلسطین تعجّب می‌کردند که اینها چه‌کسانی هستند که می‌آیند؟! به دروغ گفتند «متخصص می‌آوریم!» مطالبی که می‌گویم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه بوده که افشا شده است. 🔹 ... در این اسناد، افسر انگلیسی‌ای که در فلسطین مسؤول کاری بوده، در گزارش خود می‌نویسد: ما به مردم فلسطین گفتیم کسانی که وارد فلسطین می‌شوند، متخصّص و مهندسند؛ دکترند و فلان و بهمانند که می‌آیند کشور شما را آباد کنند! وقتی هم سرزمین شما را آباد کردند، می‌روند. همین افسر انگلیسی در نامه‌ای نوشته است: ولی ما به این مردم، می‌گوییم! 🔸 یهودیان فاقد تخصّص و بی‌هنر را از اطراف دنیا جمع کردند به فلسطین بردند و امکانات و زمین و همه چیز در اختیارشان گذاشتند؛ چون میخواستند فلسطین را از آن کشور بیرون کنند! ۱۳۷۱/۰۱/۰۷ @rahbari_plus
🔰 | چرا حوزه به قم آمد؟ ✍️ عبدالله گنجی 🔸 روح حاکم بر پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت صدمین سالروز تأسیس در دو بعد برجسته‌تر است. اول اینکه حوزه فقط محل تحصیل و تدریس نیست و مسئول گره‌گشایی از مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی جامعه است و دوم اینکه حوزه باید در حکمرانی نقش بی‌بدیلی ایفا کند تا تمدن‌سازی دچار التقاط و سکون نگردد. آنچه در این یادداشت مدنظر است علت دقیق انتقال حوزه علمیه از سلطان‌آباد (اراک/عراق عجم) به قم است. 🔹 البته قم از سال ۲۳ هجری که به دست مسلمانان افتاد مرکز علم بوده است و در قرن سوم و چهارم و حضور نماینده ائمه، قم برجسته‌تر شد و در دوران حوزه آن نه به اندازه قزوین و اصفهان، اما فعال بود. اما نقطه عطف در اولویت بودن قم به انقلاب مشروطه برمی‌گردد. 🔸 انقلاب مشروطه و سردرگمی علما در مواجهه با این پدیده و سرنوشت غمبار علمای تراز اول بعد از آن، باعث شد که علمای وقت به فکر نزدیکی به پایتخت یا بزرگ‌ترین جهان یعنی تهران بیفتند (تهران هنوز بزرگ‌ترین شهر تشیع در جهان است)؛ بنابراین بعد از مشروطه ایده نزدیکی به پایتخت و تأثیر بر تحولات آن برجسته شد و با حضور پهلوی اول در قدرت تصمیم انتقال نهایی شد. قبل از شیخ حائری، دیگران نیز به این فکر افتاده بودند، اما کار آنان کامل نشد. 🔹 ۹ سال بعد از مشروطه مرحوم محمد فیض قمی در سال ۱۳۳۳ هجری به این فکر افتاد، هشت سال قبل از حائری، اسدالله مامقانی در این زمینه گام برداشت و محمدتقی بافقی در سال ۱۳۳۷ هجری (۱۲۹۷ شمسی) به این مهم همت گمارد، اما این مسیر را تیزبینانه و دوراندیشانه به تکامل رساند. 🔸 سردرگمی علما در به دو دلیل بود. اول دوری علمای تراز اول از پایتخت (حضور در نجف) و دوم تعطیلی بعد سیاسی اندیشه تشیع از پایان صفویه (۱۱۳۵ هجری) تا ۱۳۲۴ هجری است. به همین دلیل یکی از علما (آخوند خراسانی) بلافاصله مشروطه را تأیید کرد، دیگری (میرزای نائینی) درصدد پیدا کردن مبنای شرعی برای آن بود و فرد دیگر (شیخ فضل‌الله نوری) جلوی آن ایستاد. 🔹 بدون تردید اگر سیاست در ۲۰۰ سال فاصله صفوی تا انقلاب مشروطه با اندیشه شیعه عجین مانده بود، آمادگی برای مواجهه با مطالبات غرب‌گرایان در انقلاب مشروطه هوشمندانه‌تر بود و وحدت علما همچون سدی در مقابل تئوری‌پردازی‌های رخ‌نمایی می‌کرد؛ بنابراین دلیل اصلی انتقال حوزه از اراک به قم را باید نزدیکی به پایتخت دانست که بعد از مشروطه به شدت دستخوش شد و با پهلوی اول کاملاً رنگ دین‌ستیزی به خود گرفت و البته حکومت هم متوجه تهدید خود از جانب حوزه شده بود. 🔸 اینکه رهبر معظم انقلاب می‌نویسند طلاب روز‌ها به بیرون قم می‌رفتند و شب‌ها برای درس برمی‌گشتند، دقیقاً در تاریخ معاصر ما ضبط و ثبت است. چرا چنین بود؟ چون حکومت نیز فهمیده بود حوزه به ایران حساس شده است و بدون تسویه حساب با آن نمی‌شود نهاد‌های مدرن و رفتار‌هایی همچون کشف حجاب را به انجام رساند؛ بنابراین انتقال حوزه به قم دقیقاً در راستای تأثیرگذاری بر حکمرانی در پایتخت و بزرگ‌ترین شهر تشیع بود که قبل از امام نیز توسط شهید مدرس و آیت‌الله کاشانی تداوم یافت. البته دوراندیشی اولیه آیت‌الله حائری، وی را از برخورد مستقیم با پهلوی اول بر حذر داشت تا بتواند پنجاه و اندی سال بعد با همین حوزه نزدیک پایتخت، دودمان را بر باد دهد. 🔹 اما با طلوع امام و ، حوزه از اپوزیسیون حکومت به همراه آن مبدل شد و قم نیز به یکی از کلان‌شهر‌های ایران با صد‌ها مدرسه و مؤسسه مطالعاتی و علمی - حوزوی تبدیل شد. آنچه رهبری می‌خواهند تولید نرم‌افزار حکمرانی توسط این حوزه است. روزآمد شدن در عین غربی نشدن معادله‌ای است که برای متوجه حوزه است. 🔸 البته در حوزه هستند نحله‌هایی که روزآمدی را سازگاری با و در قطب دیگر دین را جدا از سیاست می‌دانند که امام نیز از آنها آزرده بود. اما آنچه مهم است به میدان آوردن دین در عرصه اجتماعی است به صورتی که هم از اصول تخطی نشود، هم نسخه بومی آن مؤید جامعیت اسلام و حل مسائل آن در همه ابعاد باشد. جامعیت از خصایص است که کلید باورپذیری برای حل مسائل است. @rahbari_plus
🔰 | نفت، کودتا، آمریکا؛ داستان تلخ ۲۸ مرداد - ۱ 📝 «خط رهبری» به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد، بر اساس بیانات رهبر انقلاب، روایت تلخ ۲۸ مرداد و دشمنی بی‌پایان علیه ملت ایران را در این گزارشِ تاریخی-تحلیلی بررسی می‌کند. 🔸 در میانه‌ی قرن بیستم، ایران در آستانه یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی خود قرار گرفت؛ تحولی که نه تنها سرنوشت کشور بلکه مسیر استقلال و آزادی مردم ایران را برای دهه‌ها تحت تأثیر قرار داد. در تابستان ۱۳۳۲، تهران صحنه جدالی سرنوشت‌ساز میان خواست ملت برای و توطئه‌ی قدرت‌های خارجی بود. 🔹 دولت ملی دکتر محمد مصدق با وجود پشتوانه مردمی، در برابر فشار‌های بی‌امان انگلیس و آمریکا و نیرو‌های داخلی وابسته به دربار قرار گرفت. این جدال سرانجام به کودتایی ختم شد که با نام رمز «آژاکس» در تاریخ ثبت گردید؛ کودتایی که نه تنها دولت قانونی ایران را سرنگون کرد، بلکه سلطه دوباره بیگانگان را بر کشور تحمیل ساخت. * نفت به‌عنوان میدان نبرد 🔸 ریشه ماجرا به بازمی‌گشت؛ ثروتی که باید سرمایه ملی ایران می‌بود اما دهه‌ها در چنگال استعمار انگلیس گرفتار شده بود. از قرارداد دارسی تا قرارداد ۱۹۳۳، همه‌چیز به گونه‌ای طراحی شده بود که سود عظیم نفت به جیب انگلیس سرازیر شود و سهم ایران ناچیز باقی بماند. این نابرابری آشکار، بذر نارضایتی و اعتراض را در میان نخبگان و مردم ایران کاشت. 🔹 پرچمدار این اعتراض‌ها، دکتر محمد مصدق همراه با آیت‌الله کاشانی و دکتر حسین فاطمی بود که پرچم ملی شدن صنعت نفت را برافراشتند. سرانجام در سال ۱۳۲۹، قانون ملی شدن نفت به تصویب مجلس رسید و در اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق به نخست‌وزیری رسید تا این آرمان ملی را تحقق بخشد. خلع ید از شرکت نفت انگلیس_ایران نقطه آغاز تقابل مستقیم تهران با لندن شد. 🔸 که منافع عظیم نفتی‌اش را از دست داده بود، به همه ابزار‌ها متوسل شد: تحریم کامل نفت ایران، خروج کارکنان خود از آبادان، شکایت به شورای امنیت و سپس دیوان لاهه. اما دیوان در رأیی کم‌سابقه جانب ایران را گرفت. قضات دیوان اعلام کردند این نهاد صلاحیت ورود به پرونده را ندارد؛ چراکه شرکت نفت انگلیس ـ ایران یک مؤسسه خصوصی بود و نه یک نهاد دولتی. به همین دلیل، موضوع از دایره دعاوی میان دولت‌ها خارج می‌شد و در چارچوب صلاحیت دیوان قرار نمی‌گرفت. این رأی برای ایران یک پیروزی حقوقی مهم و برای انگلیس شکستی سنگین به شمار می‌آمد. این شکست دیپلماتیک انگلیس، آنان را مصمم‌تر کرد که تنها راه حفظ منافعشان، سرنگونی دولت است. 🔹 در آن مقطع تاریخی، انگلیس دیگر قدرت بلامنازع گذشته نبود؛ کشوری که روزگاری امپراتوری‌اش بر بخش بزرگی از جهان سایه افکنده بود، حالا به قدرتی درجه دوم (Great Power) در عرصه بین‌الملل بدل شده بود. لندن به‌خوبی میدانست که بدون اتکا به یک ابرقدرت (Super Power) توانایی پیشبرد طرح‌هایش را ندارد. 🔸 از همین رو، با بزرگ‌نمایی خطر نفوذ شوروی و هشدار درباره گسترش کمونیسم در ایران، کوشید آمریکا را وارد میدان کند و را به دخالت در بحران قانع سازد: «وقتى نهضت مصدق در این کشور پیش آمد - که یک نهضت ملى بود - جایى‌که بیشترین احساس خطر را کرد، دستگاه حکومت و سلطنت نبود؛ انگلیسى‌ها بیشترین احساس خطر را کردند. بعد هم که انگلیسى‌ها دیدند از عهده‌ى کار برنمى‌آیند، امریکایى‌ها را وارد کار کردند. آن‌ها به یک معنا آمدند صحنه را از دست انگلیسى‌ها ربودند و حاکم شدند.» ۳۰/۰۱/۱۳۸۴ @rahbari_plus
🔰 | شروع نفوذ استعمار انگلیس در ایران به روایت آیت‌الله خامنه‌ای «از اوایل قرن نوزدهم میلادی كه مأمور انگلیسی - «سرجان ملكم» - از مرز هندوستان وارد ایران شد؛ یعنی از زمان حكومت فتحعلی شاه قاجار كه با هدایای اغواكننده و گرانقیمت برای رجال درباری و سیاستمداران فاسد وارد ایران شدند و انگلیسی، یا به تعبیر دیگر، نفوذ ویرانگر انگلیسی - چون استعمار به معنای متداولش در ایران پیش نیامد؛ اما بدتر از استعمار پیش آمد - حكومتهای ایرانی را به‌شدّت در مشت گرفت و هر كار خواست به وسیله آنها انجام داد؛ از آن روز تا روزی كه انقلاب پیروز شد، در حدود صدوهفتاد، هشتاد سال طول كشیده است. در تمام این مدّت، همه عوامل قدرت - قدرتهای بزرگ جهانی، عوامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی - كار كرده بودند برای این‌كه این ملتِ ریشه‌دارِ تاریخیِ بافرهنگِ شجاعِ بزرگ را آن‌چنان ضعیف و خُرد و ناامید و مأیوس كنند كه هیچ خطری از ناحیه آن، قدرتهای بزرگ را تهدید نكند. امام در مقابل چنین واقعیتی قرار گرفت. البته از این صدوهفتاد، هشتاد سال، عمده مدّتش دولت ، از سال سی‌ودو به بعد دولت امریكا و در اواسط هم نفوذ دولت روسیه و رقابتهای روس و انگلیس در ایران بود؛ در دوران قاجاریه یك طور، در دوران رژیم پهلوی به مراتب خطرناكتر و سخت‌تر.» ۱۳۷۸/۰۷/۰۹ ➕به مناسبت ۱۲ شهریور سالروز شهادت رییس‌علی دلواری و روز مبارزه با @rahbari_plus
🔰 | استعمار انگلیس چگونه در ایران پا گرفت؟ 🔸 در نگاه استراتژیست‌های انگلیسی، ایران چیزی فراتر از یک کشور بود؛ حلقه‌ای طلایی میان غرب‌آسیا، مدیترانه و اقیانوس هند، جایی که اگر در اختیار دیگران قرار می‌گرفت، مسیر امپراتوری بریتانیا به خطر می‌افتاد. 🔹 زمانی پایش به ایران باز شد که دو هدف بزرگ را در سر داشت. اولین هدف، حفاظت از هند بود که سیاستمداران لندن آن را «جواهر تاج بریتانیا» می‌نامیدند. 🔸 دومین هدف اما دست‌یابی به منابع زیرزمینی ایران بود. نفتِ ایران، آن مایع سیاه و جادویی که هنوز در جهان تازه شناخته می‌شد، بعدها چرخ‌های ماشین جنگی انگلیس را در هر دو جنگ جهانی به حرکت درآورد. 📝 «خط رهبری» به مناسبت روز مبارزه با در این گزارش به تاریخچه‌ی استعمارگری بریتانیا در ایران و اهداف آن می‌پردازد. ➕ متن کامل را اینجا بخوانید @rahbari_plus