eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (101) 🔅🔅🔅 ▪ دانشگاه هم منبع دانش هاي گونه گون است و هم مخزن آن؛ به طوري كه قلمرو صدور دانش بعد از جوشش، اعمّ از داخل و خارج است؛ چه اينكه منطقه اختران آن بعد از پذيرش، اعم از درون و بيرون است. اختران پرفروغ دانشگاهي فراميهني فكر مي كنند، زيرا علم موجودي است سپهري و همانند نجوم آسمان مشرق و مغرب را روشن مي كند و سبب اصلي چنين نگرشِ جامعي، رشته هستي علم از يك سو و تجرّد عالم از سوي ديگر است؛ نه در شناسنامه علم مُهرِ اقليم خاص ثبت شد، و نه در هُويّتنامه عالِمْ خاتَم مرز و بوم مخصوص زده شد. ▪ اكنون كه هم دانش و هم فطرت دانش پژوه و روح ملكوتي انديشمند، همانند شجر طوباي زيتون هسته مركزي باغ عقل و عدل اند كه نه شرقي است و نه غربي، رسالت دانشگاه، هم در خيزش و رويش، هم در پذيرش و پالايش، در جامع نگري و شرح صدر و نيل به معالي امور و رهايي از سفساف آنها است تا جهاني سازي را وقف ديگران نداند و دلمايه الهي خويش را به دست نسيان نسپارد و در صحنه انساني خود را همسان ديگران بداند، به طوري كه هم از گزند افراطِ خودبرتربيني مصون باشد، و هم از آسيب تفريطِ خودكم بيني محفوظ بماند و اعتماد به نفس و خودكفايي را با غرور و غفلت اشتباه نكند و فروتني را به فرومايگي مبدّل ننمايد و از اقسام مغالطه در هويّت شناسي در امان باشد. ▪ رهنمود قرآن حكيم هماره بر رعايت اعتدال در امور است، زيرا خداي سبحان اقتصاد و ميانه روي را صريحاً تدوين و ارائه كرد؛ (...وعَلي الله قَصْدُ السبيل)، هرچند عدّه اي جائرانه كژراهه مي روند؛ (ومنها جائرٌ) [سوره نحل، آيه 9.]، و ليكن مقتصدان و ميانه روهاي هر گروهي و هر كيش و آييني شايسته تقديراند؛ (منهم أُمّةٌ مقتصدة)، چنانكه تندروان در هر مرامي درخور نكوهش؛ (...وكثيرٌ منهم ساء ما يعملون).[ سوره مائده، آيه 66.] ▪ فضاي حاكم بر دانشگاه، بعد از استقرار بر پايه عدل و رهايي از تقدّم بر ولايت اهل بيت وحي(عليهم‌السلام) و نجات از تأخّر و عقب افتادگي از آن، هماهنگ با هدايت و حمايت ويژه آن، هم وراثت از رهبران ديني را در نشر مآثر كتاب آسماني و حكمت حفظ مي نمايد، و هم در گسترش آثار تزكيه نفوس، و هم وظيفه خويش را گشودن در به روي افكار ناب بشري و پذيرش ره توشه انديشه هاي انساني كه آنها نيز چيزي جز افاضه معلّم غيبي نخواهد بود، مي داند تا آنچه خود مي داند، بدون ضِنّت به دانش پژوهان ديگر عطا كند و آنچه خود نمي داند، بدون تعلّل از انديشوران ديگر اخذ نمايد. ▪ و اين تعاطي متقابل، آيين جهاني انديشيدن و منطقه اي زيستن را به همگان منتقل مي كند تا وسعت چشم انداز علمي مستلزم چشم طمع دوختن به ذخائر ديگران نباشد و سِعَه نگرش دانشوري سبب بدچشمي نگردد، زيرا خداي سبحان، نه تنها از خيانت هاي گونه گون چشم به معاني مختلفِ آن آگاه است؛ (يَعْلَم خائنَة الاَْعْيُن)، بلكه از آنچه در نهان خانه دل مي گذرد، باخبر است؛ (وما تُخْفي الصدور)[ سوره غافر، آيه 19.]. به هر تقدير تا جامعه، جام جهان نما نشود و از جام جم ننوشد، جهاني شدن سخت سست بنياد است؛ او زتو داند آنچه در دل توست زانكه او خالق دِل و گِل توست [حديقة الحقيقه و شريعة الطريقه، ص103.] ستد و داد را مباش زبون مرده بهتر كه زنده و مغبون مرد باشي به گاه بيع و شِري از ثُريّا نيوفتي به ثَري[همان، ص307.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» 🔸 وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ 🔸 «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» «قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است. ✅ ۱ - آزمایش هاى الهى، گوناگون است. (إذا ما ابتلیه ... و أمّا إذا ما ابتلیه) ✅ ۲ - خداوند با فشارهاى اقتصادى و کاهش درآمدها، انسان را مى آزماید. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 «قَدَر» با «ضَیَّق» (تنگ گرفت)، به یک معنا است.(مصباح) ✅ ۳ - رزق انسان به دست خداوند است و کاهش و افزایش گاه گاه آن، داراى نظام و اهدافى خاص است. (ابتلیه ربّه فأکرمه ... ابتلیه فقدر علیه رزقه) ✅ ۴ - آزمایش انسان با فقر و تنگدستى، در راستاى تربیت او و جلوه ربوبیت خداوند است. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 ضمیر فاعلى در «إبتلاه»، به «ربّه» در آیه قبل برمى گردد. ✅ ۵ - انسان ها، تنگدستى و کاهش روزى را، اهانتى از جانب خداوند قلمداد کرده، اظهار شکوه مى کنند. (و أما إذا ... فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 «اهانة» از ریشه «هَوان» (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح) ✅ ۶ - تهى دستى، حتى براى مؤمنان، زمینه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او است. (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۷ - غفلت از آزمایش بودن فقر، زمینه ساز پیدایش تحلیل هاى نادرست درباره عوامل آن (و أمّا إذا ما ابتلیه ... فیقول ربّى أهنن) ✅ ۸ - تهى دستى، نشانه تحقیر شدن از سوى خداوند نیست. (و أمّا إذا ... قدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 در آیه قبل، پیش از جمله «نعّمه»، خداوند با جمله «أکرمه» بر گفته «ربّى أکرمن» صحّه گذاشته است; ولى در این آیه پیش از «قدر علیه رزقه» نفرمود: «أهانه» و در نتیجه گفته «ربّى أهانن» را مردود شمرده است. این نکته به ضمیمه لحن ملامت بار آیه شریفه - که گوینده «ربّى أهانن» را نکوهش کرده - بیانگر برداشت یاد شده است. ✅ ۹ - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست از فقر (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۱۰ - رفاه و فقر، دو کمین گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه ... قدر علیه رزقه) ✅ ۱۱ - طبیعت انسان، رفاه دوست و فقرگریز است. (فأمّا الإنسن ... أکرمن ...أهنن) ✅ ۱۲ - آزمایش با نعمت، سخت تر از امتحان با فقر است.* (نعّمه ... فقدر علیه رزقه) تقدیم امتحان با نعمت بر آزمایش با فقر، ممکن است بیانگر اهمیت آن باشد. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
✳️قضای الهی از مسیر اراده و اختیار بشر می‌گذرد شرح کلمه 78 از سخنان گهربار مولا امیرالمومنین در : ▪️در جریان جنگ صفین یک سائلی از حضرت سؤال می‌کند آیا اینکه ما به طرف شام می‌رویم قضا و قدر خداوند است؟ خود سید رضی دارد که پاسخ حضرت به این سوال مفصل و طولانی است، ولی این گوشه‌ای از آن حدیث است. ▪️وجود مبارک حضرت امیر در اینجا فرمود: تو خیال کردی یک قضای لازم و اراده حتم و تخلف‌ناپذیر در جریان است؟ «لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ»؛ خیر! قضای الهی سرجایش محفوظ است، اما اختیار ما هم سرجایش محفوظ است و خدای سبحان در نظام تکوین یک قضایی دارد یک قدری و در نظام تشریع نیز یک قضایی دارد یک قدری، قدر یعنی اندازه. خدا یک قضایی دارد، یک اصلی کلی مثل اینکه هر انسانی می‌میرد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ یک قَدَری دارد که اندازه‌گیر است که فلان شخص اگر این شرائط را رعایت کند فلان مقدار عمر دارد و اگر مثلاً بهداشت را رعایت نکند فلان مقدار عمر دارد، این می‌شود قَدَر و آن ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ می‌شود قضا. ▪️حضرت در پاسخ آن فرد می فرماید، قضای الهی از مسیر اراده بشر می‌گذرد، از مسیر اختیار بشر می‌گذرد؛ «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْییراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ كَلَّفَ یسِیراً وَ لَمْ یكَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ كَثِیراً وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یطَعْ مُكْرِهاً»؛ هیچ اجباری در کار نیست، آن کسی هم که معصیت کرده اینطور نیست که علیه قدرت خدا کار کرده باشد، خدا او را امتحان کرده و دستش را هم باز گذاشته؛ آن کسی هم که اطاعت کرده این طور نبود که مجبور باشد اطاعت کند. 25 مهر98 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دفاع از قرآن شریف 💢 جانفشانی جناب ابوذر رحمة الله علیه برای حفظ کلام و معنای قرآن (شرح آیه 34 سوره مبارکه توبه) 🔅🔅🔅🔅 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (14) 🔅🔅🔅 📌 تفسير :بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ◽️الرّحمن و الرّحيم: 🔹الرحمن و الرحیم ؛ دو صفت از صفات علياي خداي سبحان است كه از «رحمت» مشتق شده است. رحمان صيغه‌ي مبالغه است وبر «كثرت» دلالت مي كند و رحيم صفت مُشبهه است و «ثبات و بقا» را افاده مي كند. 🔹فرهنگهاي لغت براي «رحمت» معاني فراواني مانند: رقّت، رأفت، لطف، رفق، عطوفت، حبّ، شفقت و دلسوزي ذكر كرده اند؛ در حالي كه اوّلا ً اينها مراحل پيشين رحمت است، نه خود آن؛ زيرا با مشاهده‌ي صحنه هاي رقت آور، ابتدا در قلب انسان رقّت، لطف، عطوفت، دلسوزي، محبّت، شفقت و رأفت و سپس رحمت پديد مي آيد. ثانياً آنچه گفته شد، ويژگي مصداقي از مصاديق رحمت است كه در آدمي حادث مي گردد؛ امّا رحمتي كه به ذات اقدس خداوند اسناد داده مي شود، منزّه از هر گونه انفعال و تأثر است؛ چنانكه اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند رحيمي است كه به رقّت موصوف نمي شود: «رحيم لا يوصف بالرّقة»[ نهج البلاغه، خطبه 179، بند3.]. بنابراين، معناي جامع رحمت، همان «اعطا و افاضه براي رفع حاجت نيازمندان» است و به اين معنا به خداي سبحان نيز اسناد داده مي شود: «الرحمة من الله إنعام وإفضال».[ مفردات راغب، «رحم».] 🔹دو واژه‌ي رحمان و رحيم كه در مادّه مشترك است، بر اثر تفاوت در هيئت و ساختار لفظي، داراي دو معناي مختلف است: رحمان بر وزن فعلان وبراي مبالغه است و وزن فعلان بر فراواني و سرشار بودن دلالت دارد؛ مانند: «غضبان» كه به معناي «سرشار از خشم» است. پس رحمان مبدأ سرشار از رحمت است و رحمت رحمانيّه‌ي ذات اقدس الهي همان رحمت فراگير و مطلقي است كه همه‌ي ممكنات را فرا گرفته، بر مؤمن و كافر افاضه مي شود. 🔹اين رحمت فراگير همان فيض منبسط و نور فراگير وجود است كه هر موجودي را روشن كرده است: (قل من كان في الضلالة فليمدد له الرّحمن مدّاً)[ سوره‌ي مريم، آيه‌ي 75] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» 🔸كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ🔸 «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» ◽️«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است. ✅1- رفاه و فقر، نشان ارجمندى یا سقوط نزد خداوند نیست. (أکرمن ... أهنن ... کلاّ) حرف «کلاّ»، براى بازداشتن مخاطب از اندیشه یا گفتارى است که در جمله هاى قبل مطرح بوده است. ✅2- لزوم پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها (یقول ... یقول ... کلاّ) ✅ 3- محروم ساختن یتیمان از اکرام و احترام و بها ندادن به شخصیت آنان، فرهنگى حاکم بر مردم عصر بعثت (لاتکرمون الیتیم) ✅۴ - خداوند، کسانى را که به شخصیت یتیمان بها ندهند، گرامى نخواهد شمرد. (یقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅ 5- لزوم ارج نهادن و احترام به یتیمان (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅۶ - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است. (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) آیه شریفه، عنایتى ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه اى که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است. ✅7 - بى اعتنایى رفاه مندان به یتیمان، به دور از انتظار و نکوهیده تر از بى توجهى هاى دیگران است. (فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅8 - راه دستیابى به عزّت و گران قدرى در پیشگاه خداوند، گرامى داشتن یتیمان است; نه برخوردارى از رفاه و ثروت. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅9 - ذلّت و خوارى در پیشگاه خداوند، نتیجه بى احترامى به یتیمان است; نه کاهش ثروت. (ربّى أهنن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅10 - بى اعتنایى به یتیمان، نشانه رد شدن در امتحان الهى است. (إذا ما ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅11 - پندار ذلّت براى یتیمان، مایه توهّم معیار بودن ثروت براى عزّت مندى است. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) کلمه کلاّ - به قرینه تقابل «اکرمن» و «لاتکرمون» این نکته را گوشزد مى کند که گوینده «ربّى اکرمن»، اگر یتیمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مایه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زیرا در آن صورت معترف بود که یتیم با وجود محرومیت از ثروت نیز گرامى است; ولى حال که یتیمان را گرامى نمى شمارد، این گمان براى او پدیدار شده است که فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌دعای مضطر ▪️ آیه ٢١٤ سورهٴ [مبارکه] بقرهٴ به این صورت آمده است: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ﴾؛[1] یعنی شما فكر كردید كه همین طور مستقیماً و بدون آزمون وارد بهشت می‌ شوید؟ اینها كسانی بودند كه نمازهای پنج ‌گانه را پشت‌ سر بهترین پیش نمازهای جهان می‌ خواندند؛ نمازهای پنج‌ گانه را به پیغمبر اقتدا می‌ كردند، نماز صبح، ظهرین و مغربین، این پنج نماز را در پنج نوبت به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) اقتدا می ‌كردند، آن هم در مسجدالنبی كه بعد از مسجدالحرام از بهترین مساجد است. در چنین فضایی آیه نازل شد كه شما فكر می ‌كنید بدون آزمون جبهه و جنگ اهل بهشتید؟ این‌چنین نیست! ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ آزمون امّت های دیگر را هنوز پشت سر نگذاشتید! اینها كسانی ‌اند كه ﴿مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ﴾؛ دشواری ها، سختی ها، گرانی ها، قحطی ها و مشكلات دیگر [اگر] با اینها برخورد می‌كرد ﴿وَ زُلْزِلُوا﴾ متزلزل می شدند و به لرزه می‌ افتادند تا حدّی كه ﴿حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾؛ پیامبرشان می ‌گفت كه پس یاری خدا كجاست؟! مردم هم می‌گفتند پس یاری خدا كجاست؟! ▪️ معلوم می ‌شود كه خود پیامبر هم ـ معاذالله‌ ـ گاهی می ‌تواند مثلاً گلایه داشته باشد یا مثلاً گمان بكند كه این گزارشات درست نبود و مانند آن؛ البته این نارواست! برای اینكه مستحضرید ﴿ حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ﴾ یك جمله است، ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ یعنی «حتی یقول الذین آمنوا معه»، پس دو قول است هم پیامبر فرمود و هم مردمی كه با پیامبر بودند، منتها پیامبر كه می ‌فرماید: ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استدعای نصر است که از خدای سبحان درخواست كمك می ‌كنند، [اما] دیگران كه كم‌حوصله ‌اند، وقتی می‌گویند ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استبطای نصر است؛ [می گویند] دیگر طول كشیده و بطیء شده است. استدعا كمال است، ولی استبطا جسارت است. اگر كسی استدعا و دعا كند كه دعا «مُخُ‏ الْعِبَادَةِ»[2] است، عبادت است اینكه بد نیست! همیشه دعا بكند ﴿وَ انْصُرْنَا عَلَی القَوْمِ الكَافِرِینَ﴾[3] و مانند آن، استدعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انبیا دیگر اینها عبادت است؛ امّا استبطا یعنی بطیء شده، كُند شده، دیر شده، نیامده، چرا نیامده؟! این جسارت است. تعیین وقت، تعیین تكلیف و تعیین وظیفه برای كسی كه ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلِیمٌ﴾[4] است، اینكه با ایمان كامل سازگار نیست. پس وقتی رسول می‌فرماید به عنوان استدعا است و عبادت است و كمال، وقتی افراد كم‌ حوصله می‌ گویند استبطا است، جسارت است، تعیین وقت است و نقص. ▪️ امّا ﴿أَمَّن یجِیبُ المُضْطَرَّ﴾،[5] مضطرب را خدا جواب می ‌دهد؛ اینها می‌دانند كه وقتی مضطرب شدند و مضطر شدند بگویند «یا الله» كه می‌ شود استدعا، لکن آنها چون نمی ‌دانند وقتی مضطرب شدند می‌ گویند پس كجاست؟! خب خیلی فرق است! یك آدمی كه مضطر است می ‌گوید «اللَّهُمَّ انْصُرْنَا» این عبادت است، امّا كسی كه ایمانش كامل نباشد می ‌گوید پس كجاست؟! پس چرا نیامد؟! این پس چرا نیامد استبطا ‌كردن و وقت ‌گذاری ‌كردن، این با ایمان كامل سازگار نیست. 📚 سوره مبارکه یوسف جلسه 73 🔅🔅🔅 📖پی نوشت: [1] . سورهٴ بقره، آيهٴ 214. [2] . الدعوات (للراوندي)، ص17؛ وسائل الشيعه ، ج7، ص27. [3] . سورهٴ بقره، آيهٴ 250. [4] . سورهٴ بقره، آيهٴ 29. [5] . سورهٴ نمل، آيهٴ 62. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
❇️ حضرت آیت الله العظمی در جلسه درس : 🔹اگر شما بخواهید به اخلاق الهی متصف بشوید، سعی کنید آن چیزی که بوی گدایی و فقر می‌دهد، را رها کنید. 🔹زنده به امید باشید نه به آرزو. آن کسی که مزرعه دارد، کاری کرده، بذرافشانی کرده، آبیاری کرده، او امید و رجا دارد. اما کسی که هیچ کاری نکرده، می‌گویند منیه و تمنّی دارد. فرمود شریف‌ترین بی‌نیازی آن است که انسان خود را از آرزو منزه کند. 🔹برای خندیدن و خنداندن، در روزنامه و رسانه نقص اشخاص را نوشتن و آبروی اشخاص را بردن، نهی از منکر نیست بلکه اشاعه فحشاء است. 🔹هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی‌کند، باید حواستان جمع باشد، اگر کسی خواست به مقصد خوب برسد، باید بداند، مقصد خوب از راه خوب قابل رسیدن است. 1397/08/03 @rahighemakhtoom
📌 دشمن بزرگواری و کرامت ▪️ ما یك دشمن جدی داریم كه شب و روز با او درگیریم و آن ابلیس است كه ما را رها نمی‌كند ـ نه در خواب و نه در بیداری ما ـ ما باید بدانیم میدان جنگ كجاست و او از ما چه می‌خواهد، چون تا زمانی که ما ندانیم میدان جنگ كجاست و از كدام طرف دارد حمله می‌كند كه ما نمی‌توانیم سنگر بگیریم. او از ما چه می‌خواهد و چه چیزی از ما می‌خواهد بگیرد؟ مال می‌خواهد؟ جان می‌خواهد؟ چه كار می‌خواهد بكند؟ دشمن‎ های بیرون معلوم است كه اینها یا معدن نفت می‌ خواهند یا معدن گاز می‌ خواهند و اگر نشد آدم را می ‌كشند تا ببرند، اگر كسی معدن نفت و گاز را به آنها دهد كاری با آدم ندارند، این معلوم است. در عداوت ‎های دیگر هم معیار عداوت مشخص است، بالأخره میدان مبارزه مشخص است. اصرار قرآن كریم این است كه میدان مبارزه را مشخص كند كه این با چه چیز شما مخالف است؛ با سواد شما مخالف است؟ با علم شما مخالف است؟ با مقام شما مخالف است؟ فرمود می‌خواهید عالم شوید، شوید؛ می‌خواهید مقام داشته باشید، داشته باشید؛ این دشمن با هیچ ‎كدام از این امور مخالف نیست و اصرار قرآن هم این است كه این نمی ‌خواهد شما را بكشد، یك دشمنی نیست كه دشمن خون شما باشد، اگر شما را كشت این پیروزی برای او حاصل نمی‌شود. این دشمن تمام تلاشش این است كه در میدان جنگ اسیر بگیرد، آن‌گاه هر چه می‌ خواهد روی این اسیر پیاده كند و اگر نتوانست به آن صورت اسیر محض بگیرد، فقط با آبروی شما كار دارد، همین! او با مال شما یا علم شما کار ندارد. می‌خواهید با سواد شوید، بشوید؛ می‌خواهید مقام پیدا كنید، بكنید او می‌ خواهد شما را «مسلوب الحیثیة» كند. ▪️ خدای سبحان هم فرمود من انسان را با آبرو آفریدم ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾،[1] من او را یك موجود عادی خلق نكردم، با كرامت آفریدم. بنابراین میدان جنگ مشخص است كه چیست و كجاست و او از ما چه می‌ خواهد ببرد؛ ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾،[2] اما خدای «اكرم»، خدایی كه فرمود: ﴿كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾، خدایی كه در همان محكمه و میدان، انسان را بر شیطان برتری داد و خود شیطان اعتراف كرد كه ﴿هذَا الَّذی كَرَّمْتَ عَلَی﴾ به ما راه نشان داد و فرمود فیض من دمِ دست شماست، او شما را می ‌بیند و شما او را نمی ‌بینید. این فیض من و این سنگر من دمِ دست و زیرِ گوش شماست، فوراً بیایید داخل! آن‌گاه تو او را می ‌بینی و او شما را نمی ‌بیند، كاملاً این صحنه نبرد به عكس می ‌شود، مگر نه آن است كه ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ وقتی وارد «حِصن» من شدید، من از طرف شما باید دفاع كنم، آن وقت من او را می ‌بینم و او كه ما را نمی ‌بیند، او كه خدابین نیست! لذا انسان وارسته راحتِ راحت است و یك عمری را با آبرو زندگی می ‌كند. ▪️ غرض این است اینكه گفتند جهاد اكبر است و تلاش و كوشش است و مدام مراقبت كنید و محاسبت كنید و مشاركت كنید، برای اینكه اول ما باید میدان جنگ را بفهمیم که با چه كسی در جنگیم و با چه می‌جنگد؟ اگر ما همیشه علم خودمان را زیاد كنیم یا درجات مقام را زیاد كنیم او كه با اینها مخالف نیست، اگر ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها﴾[3] شد این است، مگر سامری یك آدم عادی بود؟ این همه در آن صحنه بودند تنها كسی گفت ﴿فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ﴾[4] او بود! نه سامری یك آدم عادی بود و نه آن بلعم باعورا، وقتی خدا فرمود: ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا﴾ معلوم می ‌شود آدم عادی نبود. بنابراین با فضل ما، با علم ما، با فقه ما، با فلسفه ما و با تفسیر ما هیچ مخالف نیست، فقط با آبروی ما مخالف است و تمام تلاش و كوشش او این است كه انسان را «مسلوب الحیثیة» كند. 📚 درس خارج فقه قبض جلسه 9 تاریخ: 1392/11/09 📚پی نوشت: [1]. سوره اسراء, آیه70. [2]. سوره اعراف, آیه27. [3]. سوره اعراف, آیه175. [4]. سوره طه, آیه96 🆔 @rahighemakhtoom
🌿🌿🌿 📌 دلایل تکرار در 1- تکرار، گاهی برای و یادآوری نعمت های گوناگون است. نظیر تکرار آیه «فبای آلاء ربّکما تکذبان» 🔅🔅🔅 2- گاهی برای و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه «ویل یومئذٍ للمکذّبین»[1] 🔅🔅🔅 3- گاهی برای است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره. 🔅🔅🔅 4- گاهی برای است. نظیر تکرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»[2] 🔅🔅🔅 5- گاهی برای بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه «واذکروا اللّه ذکرا کثیراً»[3] 🔅🔅🔅 6- گاهی برای بیان جدید است. نظیر تکرار «یا ایها الّذین آمنوا. . » 🔅🔅🔅 7- گاهی به منزله قطعنامه برای هر فراز از مطلب یا سخنی است. چنانکه در سوره شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبری، می فرماید: «انّ ربّک لهو العزیز الرحیم» 🔅🔅🔅 8- گاهی تکرار، نشان دهنده هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «واتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تکرار شده که بیانگر آن است که شعار و هدف همه آنان یکی بوده است. 🔅🔅🔅 9- تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پله های نردبان بالا می رود، در ظاهر، پای او کاری تکراری انجام می دهد ولی در واقع در هر حرکت گامی به جلو و رو به بالا می گذارد. کسی که برای حفر چاه کلنگ می زند، در ظاهر کاری تکراری می کند، ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر می شود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیه ای گامی به خدا نزدیک می شود تا آنجا که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «دنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی»[4] چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیک تر شد. 🔅🔅🔅 10- تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبه های نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است. 🔅🔅🔅 11- اصولا بقای زندگی با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل می شود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمی شود، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار می شوند. 📚پی نوشت ها: [1] . مرسلات، 15 [2] . قمر، 17 [3] . احزاب، 41 [4] . نجم، 9 🔳برای رساندن پیام خداوند با ما همراه باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب 🔅🔅🔅 📌 پرهیز از تکلّف (بخش اول) 🌱اسلام برای شئون گوناگون زندگی انسان برنامه دارد و در هیچ یک از عرصه های عبادی و اخلاقی و مادی و معنوی تکلیف توانفرسا ندارد. اهل بیت (سلام الله علیه) در همه زمینه ها، زندگی راحت و معتدل و بی تکلف را برای پیروان خود توصیه کرده اند. 🌱رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در احادیثی می فرماید: من متکلفان را دوست ندارم. مهمانت را به چیزی وادار نکن که بر او دشوار است. خودت را برای مهمان به سختی نینداز. 🌱گرامیداشت برادر دینی به این است که شخص هدیه اش را بپذیرد و از آنچه دارد بدو هدیه دهد و خود را برای او به زحمت نیندازد. 🌱امیر مومنان (سلام الله علیه) می فرماید: گواراترین زندگی دور افکندن تکلف است؛ همچنین به فرزندش می فرماید: پسرم! روزی دو گونه است: آنچه تو آن را می جویی و آنچه آن تو را می جوید، پس اگر تو به سوی آن نروی آن به سوی تو می آید، پس غم سالانه ات را بر غم یک روزت تحمیل نکن؛به فکر مشکلات همان روزی باش که در آن هستی. 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌 خون بهای امام حسین علیه السلام 🔅🔅🔅 📗کسانی که در پی حق هستند باید خون بهای حسین(ع) را بگیرند... 💠شعار رسمی ما در ایام و این دعا است که به محضر خداوند عرض می کنیم « أَعْظَمَ اللَّه اجورنا بمصابنا بالحسين عليه السّلام، و جعلنا و إيّاكم من الطالبين بثاره»؛ بخش اول این دعا برای ثواب بردن است اما بخش دوم این دعا، رسالتی که بر عهده ماست را نشان می دهد، که از خداوند می خواهیم به ما آن توفیق را بدهد که خون بهای حسین بن علی(ع) را بگیریم. 💠 در اینجا چند نکته مطرح می شود اول اینکه خون بهای هر کسی را اولیاء او باید بگیرند و کس دیگری حق این کار را ندارد، دوم اینکه کسی از قاتلین سید الشهداء زنده نمانده تا خون بهای حضرت را از او بگیریم. معلوم می شود جریان حسین بن علی(ع) جریان حق و عدل و مبارزه با باطل است که در همه اعصار وجود دارد، کسانی که در هر زمانی با حق و عدل مخالفت کردند باید مورد قرار بگیرند و کسانی که در پی حق هستند باید خون بهای حسین(ع) را بگیرند. از طرف دیگر وجود مبارک پیامبر(ص) فرمود «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»؛ بیاید فرزندان ما باشید، و ما پذیرفتیم، حالا که ما فرزندی را قبول کرده ایم و فرزندان ائمه(ع) شدیم در نتیجه آنها پدر ما را کشتند بنابراین، این وظیفه ماست که خون بهای سیدالشهداء را مطالبه کنیم. 💠ما یک داریم و یک ؛ علم الدراسه همین علم اکتسابی است که استاد درس می دهد و شاگرد آن را می آموزد، اما علم الوراثه اکتسابی نیست و از راه درس و بحث حاصل نمی شود، بلکه از راه پیوند که همان «تولّی» است حاصل می شود. 💠 اگر کسی یک پیوند تام داشت و با تمام وجود گفت «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ، وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ» این شخص داری پیوند است و از راه این پیوند به او علم الوراثه می دهند، لذا شما می بیند در بین آن همه آقایان ، یک پیدا می شود. 💠در اینجا باید فرق وارث مال و وارث علم نیز مشخص شود؛ در مساله مال تا مورث نمیرد چیزی به وارث نمی رسد، اما در مساله تا نمیرد چیزی به او نمی رسد؛ «موتوا قبل ان تموتوا»، «حاسبوا أنفسكم قبل أن تُحَاسبوا» یا در جای دیگر می فرماید « زنوا أنفسكم من قبل أن توزَنوا »، لذا شما باید هم در مدار علم الدراسه حرکت کنید و هم تلاش کنید تا به علم الوراثه برسید. 💠فقه ما با تلاش و مجاهدت علما، هم رجال و هم درایه اش تامین شده است، اما در تفسیر، مقتل، تاریخ و حقوق هنوز مشکل داریم، باید تلاش شود که نیز مانند فقه بیّن الرشد شود. 💠 دیدار جمعی از اعضاء موسسه وارث انبیاء وابسته به عتبه حسینی سلام الله علیه با آیت الله العظمی جوادی آملی 🗓24 مهرماه 97 @rahighemakhtoom
برشی از (15) 🔅🔅🔅 ◽️و امّا «رحيم» بر وزن فعيل و صفت مُشْبِهه است كه بر ثبات و بقا دلالت دارد و به تناسب هيئت خاصّ آن به معناي مبدئي است كه رحمتي ثابت و راسخ دارد كه از گسترش كمّي به ميزان رحمت رحمانيه برخوردار نيست و اين همان رحمت خاصّي است كه تنها بر مؤمنان و نيكوكاران افاضه مي شود: (...وكان بالمؤمنين رحيماً).[ سوره‌ي احزاب، آيه‌ي 43.] 🔹كلمه «رحمن» همانند «إله»، بدون الف و لام بر غير خداي سبحان نيز قابل اطلاق است؛ امّا با الف و لام، جز بر ذات اقدس خداوند اطلاق نمي شود.[ التحقيق، ج4، ص91؛ مفردات راغب، «رحم»؛ الميزان، ج1، ص18.] 🌿🌿🌿 ◽️متعلَّق باء در بسم الله...: بحث درباره‌ي متعلَّق باء در بسم الله مبتني است بر آنچه معروف بين مفسران است كه لفظ «باء» حرف جَرّ است و مجموع جار و مجرور كلمه است، نه كلام و امّا اگر لفظ «باء» حرف جرّ نباشد و مجموع (بسم الله الرّحمن الرحيم)، يا خصوص (بسم الله) عنوان و سرفصل شروع كاري مانند گفتار، نوشتار و كارهاي ديگر قرار گيرد و از سنخ كلمات تجزيه و تركيب پذير وابسته به قبل يا بعد (محذوف يا مذكور) نباشد، در اين صورت بحث از تعيين متعلَّق حرف جر روا نيست؛ چنانكه برخي درباره‌ي عنوانهاي بعضي از سُوَر مانند «الحاقّة» و «القارعة» همين احتمال را داده اند. البته چنين احتمالي نه سند عقلي دارد و نه پشتوانه نقلي، بلكه صرف احتمال است. 🔹همچنين اگر لفظِ «باء» در بسم الله و نيز ساير حروف اين كلمه هر كدام رمز خاص و خلاصه اي از اسم مخصوص الهي باشد، نظير آنچه درباره‌ي برخي حروف مقطعه وارد شده، باز هم بحث مزبور بي ثمر است؛ زيرا لفظِ «باء» در اين حال جزئي از اجزاي اسم خاص الهي است و نيازي به تعلّق به غير ندارد؛ چون حرف جرّ نيست تا در مورد متعلق آن گفتگو شود[1]؛ ليكن اين احتمال نيز مُبَرْهَن نيست. ◽️آنچه به نظر مي رسد همان مبناي مشهور بين اهل تفسير است كه لفظ «باء» حرف جر است و متعلّق مي طلبد. گرچه بحث درباره‌ي تعيين متعلّق آن نسبت به ساير معارف قرآني اهميّت ويژه اي ندارد. از اين رو صدرالمتألّهين (قدس سره) تحقيق درباره‌ي مطالبي از قبيل: تعيين متعلَّق باء، تقدم يا تأخر متعلَّقِ محذوف، معناي تعلق اسم به قرائت در (اقرء باسم ربك)، سرّ مكسور شدن لفظ باء، با اين كه حرفهايِ بسيط مانند كاف تشبيه، لام ابتداء، واو عطف و فاء عطف مبنيّ بر فتح است، و ساير مباحثِ اين سطح را به تفاسير مشهور به ويژه كشّاف زمخشري ارجاع كرد و خود به تحقيق آن نپرداخت[تفسير القرآن الكريم، ج 1، ص 29 ـ 30.]، ليكن براي تفسير دارج و رايج توجه اجمالي به آن سودمند است. از اين رو استاد علامه طباطبايي با عبارت كوتاهي چونان مفسران گزيده گوي ديگر، از تعيين متعلَّق و اشاره به آن دريغ نكرده است[الميزان، ج 1، ص 15.] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (102) 🔅🔅🔅 ✳ اصل دوم. نهاد محترم ولي فقيه كه مسئول سوق انديشه به صَوْب انگيزه و انقياد گرايش در برابر دانش ناب است، بايد جمع ميان علم نظري و عقل عملي را نهادينه كند تا بهره بهينه از فضاي دانشگاهي ميسور دانشگاهيان عزيز شود. استاد در تعليم، تدوين و هدايت فكري كامياب گردد و دانشجو از برنامه هاي جامع درسي و شكوفايي روحي سيراب شود تا سراب استعمارسياه را سرِ آب تمدّن سَرَه به حساب نياورد؛ دور است سَرِآب از اين باديه هشدار تا غول بيابان نفريبد به سَرابَتْ[ديوان حافظ.] و نه گوش به صفيري كه از خانه صياد مي آيد برون، فرا دهد و نه چشم به مار خوشرنگ فرنگ بدوزد و نه به تعبير حضرت ختمي مرتبت به عِفريتِ نفريت كه مبغوض ترين خلق خداست، اعتنا كند.[ نهج الفصاحه، ج2، ص1038.] ▫ براي دستيابي به چنين مقصد سامي، صدري مشروح لازم است كه شارح آن همان فاطرش است؛ چه اينكه فاطر آن همان خداي الهام بخش است كه با تعبيه تقواي صالحان و جدا ساختن آن از مرز طغواي طالحان، روح انساني را مستوي الخلقه كرد و در اين زمينه چنين فرمود: (ونفسٍ وما سوّاها فَألْهَمَها فجورها وتقواها).[ سوره شمس، آيات 7 ـ 8.]شرح صدر كه مهم ترين جانمايه رهبران الهي است، مورد درخواست حضرت موساي كليم(عليه‌السلام) بود؛ (رَبّ اشرح لي صدري)[ سوره طه، آيه 25.]. خداي سبحان به منظور براندازي نظام سلطه، استعباد، استبداد و استثمار آل فرعون، اين خواسته را همراه با سائر خواسته هاي برخاسته از نياز ضروري امامت وخلافت به او عطا فرمود و آن حضرت را با تعبير نمكينِ (قد أُوتيتَ سؤلك يا موسي) [سوره طه، آيه 36.]، مجهّز و ضمناً مسرور فرمود. ▫ همين كرامت، يعني برخورداري از صدر مشروح، از موهبت هاي ابتدايي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بود و عبارت آهنگينِ (اَلَم نشرح لك صدرك) [سوره شرح، آيه 1.]، مژده چنين گشايشي را به همراه دارد. كسي كه جام شرح صدر نوشيد و جامه صدر مشروح پوشيد، بر سرير نور الهي نشسته است و پايه نوراني و مايه نورافكني خواهد داشت؛ (اَفَمَنْ شَرَحَ الله صَدره للاسلام فهُو عَلي نورٍ من ربّه).[ سوره زُمَر، آيه 22.] ▫ اين سرمايه والا براي رسالتي برين است، زيرا حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم براي تفسير حقائق و شرح آنها انتخاب شد و چنين سِمَتي بدون چنان سِعَه وجودي ميسور نخواهد بود. اميرمؤمنان(عليه‌السلام) درباره اصطفاي رسول گرامي براي چنين مقصد عالي فرموده اند: «...ورسولُهُ المجتبي مِنْ خلائقه والمُعْتامُ لشرح حقائقه والمختصُ بعقائل كِراماته».[ نهج البلاغه، خطبه 178.] ▫ عالمان دين كه هر يك در اثر جمع بين علم و عقل، تركيب صلاح دانش و فلاح منش، وارثان انبياي الهي اند، لازم است مشروح الصدر بوده،و به لوازم لذيذ آن ملتزم باشند، وبارزترين نشان شرح صدر، تجافي از دار غرور و اِنابه به سوي دار خلود است. اين دنياگريزي و آخرت گروي آن چنان جاذبه دارد كه صد قافله دلِ دانشجويي كه گمشده خويش را در صحابه اين كِسوَه و در اصحاب اين جامه مي جويد، او را كو به كو صدا مي زند: «اَيْنَ وارث الأنبياء» وچون تبلوري از آن را در امام راحل)قده( ديدند يا شنيدند، هم اكنون تشنه آن كوثرند: جانا زمي عشق يكي قطره به دل ده تا در دو جهان يك دل بيمار نماند ▫ اگر راهنماياني كه با سيرت و سنت نَبوي و عَلَوي مزين اند، با بَنان و بَيان خويش فضاي دانشگاه را معطر نمايند، كاروان دانشجويي ره به كوي محبوب حقيقت مي برد و محقّقانه دانش پيدا مي كند و متحقّقانه گرايش مي يابد و نغمه آشنا مي شنود و مترنّمانه چنين انشاد مي نمايد: زِلاف فتنه تاتار كم كن زناف آهوي تا تار برگو برو پهلوي قصرش خانه اي گير كه تا ايمن شوي از درد پهلو از او يابد طَرَب هم مست و هم مي از او گيرد نمك هم رو و هم خو[ديوان شمس تبريزي.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 تدبر در قرآن (تفکر در قرآن براى کشف مفاهيم و روابط ناپيدا) 🔹 «تدبر» از ريشه «دبر» به معناى انديشيدن در ماوراى امور و فراتر از ظاهر کارها و مسائل است که ژرف‌انديشي، عاقبت‌انديشى و درنتيجه کشف حقايقى را درپي‌دارد که در ابتداى امر و با نظر سطحى به چشم نمى‌آيد. ✅ تدبّر در قرآن عبارت است از: 1. انديشيدن در وراى ظواهر آيات به منظور روشن شدن چهره باطنى قرآن، در حد امکان؛ 2. جست‌وجو براى کشف مفاهيم و روابط ناپيدا در هريک از آيات و ارتباط آن‌ها با يکديگر؛ 3. پى‌گيرى و کشف انسجام و هماهنگى بين آيات. ✅ مشتقات اين واژه چهار بار به شرح ذيل در قرآن به‌کار رفته است: 1.((أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا) ؛ )آيا در [معانى] قرآن نمى‌انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‌يافتند (نساء// 82) ؛ 2.((أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ...) ؛ )آيا در [عظمت] اين سخن نينديشيده‌اند (مؤمنون// 68) ؛ 3.((أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا) ؛ )آيا به آيات قرآن نمى‌انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است (محمد// 24) ؛ 4.((كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ) ؛ )[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‌ايم تا در [باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند (ص// 29) . در روايتى از اميرمؤمنان على (ع) آمده است: «ألا لا خَيرَ فى قَراءة لَيس فيها تدبُّر؛ هان! هيچ خيرى در قرائت قرآن بدون تدبر وجود ندارد». [1]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد1;صفحه (449-455) [2]سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، 849 - 911ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (368-371) 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
: ✳️باید «جسم» و «روح» انسان، همزمان، مساله باشد ✳️چنانچه می خواهید وارد شوید، باید عمل صالح و عقیده پاک را با هم داشته باشید اعضای چهارمین کنگره بین المللی «(ص) در طب»، با حضور در بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با دیدار و گفتگو کردند. آیت الله جوادی آملی در این دیدار اظهار داشتند: 🔷 قرآن کریم تنها برای تامین نیازهای دنیوی بشر نازل نشده است، بلکه جنبه ملکوتی انسان را نیز در نظر داشته است. 🔷 انسان یک حریم اجتماعی دارد که به جای خود محفوظ است، اما یک حریم شخصی نیز دارد و آن عبارت است از اینکه انسان موجودی ابدی است که در مواجهه با مرگ، مرگ را می میراند و از پوست به در می آید، نه اینکه بپوسد. 🔷اگر ابدیت با پیوند خورده است در نتیجه انسان یک موجود «ثابت» است نه «ساکن»! موجود «ثابت» از مرز زمان و مکان فراتر است، لذا دلیل اینکه انسان در هرگز خسته نمی شود همین مساله است. 🔷آیت الله جوادی آملی با اشاره به روایتی از امام صادق علیه السلام ابراز داشتند: طبق بیان حضرت، دین آمده تا ما را وارد دروازه ملکوت کند و به ما خوی فرشته ها را ببخشد و ما را فرشته کند. از سوی دیگر قرآن کریم به ما فرمود چنانچه می خواهید وارد ملکوت شوید، باید عمل صالح و عقیده پاک را با هم داشته باشید. 🔷 اختلاس، حقوق های نجومی، رشوه و بی حجابی از جمله بیماری ها و آلودگی هایی است که برخلاف آلودگی های ظاهری، باران آنها را پاک نمی کند. تنها خون شهید این توان را دارد که جامعه را از این آلودگی ها و بیماری ها پاک کند، صغرای مساله این بخش از زیارت وارث است که می خوانیم «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»؛ یعنی سرزمینی که شهید در آن آرمیده است سرزمین طیب و طاهر است و کبرای مساله این آیه سوره مبارکه اعراف است که می فرماید « وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»؛ سرزمین طیب و طاهر باید میوه طیب و طاهر بدهد و بهترین میوه، عقل و عدل است که اسباب فرشته شدن آدمی است. 🔷قرآن کریم، مرز انسان و حیوان و مرز جسم و روح را از هم جدا کرده است، وقتی درباره عسل حرف می زند می گوید این عسل بیماری های جسم شما را شفا می دهد، اما وقتی درباره قرآن سخن می گوید می فرماید قرآن، بیماری های جان و روح انسانها را شفا می دهد، بعد برخی بیماری های روح و جان انسان را بر می شمارد و می فرماید کسی که همسر دارد و با این وجود در دیگری طمع می کند قلب او مریض است، یا در جای دیگر می فرماید کسی که نفوذی بیگانه است و اخبار داخلی را به دشمنان می رساند دارای قلب بیمار است و بیماری سیاسی دارد، در جای دیگر مرجفون یعنی کسانی که اراجیف در جامعه پخش می کنند را مصداق بیمار معرفی می کند. 🔷 این بیماری ها را طب ظاهری نمی تواند درمان کند لذا اولین وظیفه شما عزیزان آن است که طب را از سطح بیطاری بالاتر ببرید تا هم جسم و هم روح و جان انسان، همزمان، مساله طب باشد. 🔶درابتدای این دیدار گزارشی از روند برگزاری چهارمین کنگره بین المللی «سیره نبوی(ص) در طب» که قرار است 28 تا 30 آبان ماه سال جاری در شیراز برگزار شود، و همچنین نتایج عملیاتی دستاوردهای کنگره های گذشته، خدمت معظم له ارائه شد. 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب 🔅🔅🔅 📌 پرهیز از تکلّف (بخش دوم) 🌱امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید: مومن، خود را برای دوستان به تکلف و مشقت نمی اندازد. و نیز می فرماید: آن برادری که با او راحت نیستم کسی است که خود را برای من به زحمت می اندازد و من از او خویشتن داری می کنم و آن برادری که با او راحت ترم کسی است که من با او همان گونه هستم که با خود هستم. 🌱همان گرامی می فرماید: هرگاه مهمانی {سرزده} نزد تو آمد آنچه داری برایش بیاور؛ ولی هرگاه دعوتش کردی خود را {مقدار قابل تحمل} به زحمت بیانداز. و نیز می فرماید: سزاوار نیست که مومن خود را ذلیل کند. پرسیدند: چگونه خود را ذلیل می کند؟ فرمود: به کاری می پردازد که در توانش نیست. 🌱و همچنین از آن حضرت (سلام الله علیه) نقل شده که سختگیری (وسواسی گری) از اخلاق صالحان و شعار پرهیزگاران نیست.خدا به پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) فرمود: بگو: من از شما مزد رسالت نمی خواهم و من از متکلفان نیستم. پیامبر هم فرمود: ما پیامبران و اولیاء از تکلف بیزاریم، پس تقوا پیشه کن و صبر و استقامت داشته باش تا خدا تو را از تکلف بی نیاز کند و سرنوشت ایمانی به تو دهد و سرگرم غذایی نباش که پایانش مدفوع است و پوشاکی که پایانش پوسیدگی و خانه ای که پایانش ویرانی و مالی که پایانش به ارث ماندن و دوستانی که پایانش جدایی و عزتی که پایانش ذلت و متانتی که پایانش ستم و ناسپاسی و عیشی که پایانش حسرت است. 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 لوح زرین زمان:4/08 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 لوح زرین زمان:3/21 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 لوح زرین زمان:4/08 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌 بر محور و ▪️ دعاها واقعاً نورانی است، یك وقت انسان دعا را برای ثواب می‌خواند، البته همه ما این كار را می ‌كنیم، اما اساس دعا فهم است و فهم، او از یك خارج فقه و اصول خیلی سنگین ‌تر است. اصرار این دعاها این است كه آدم را آبرومند كند؛ یعنی طوری انسان را می ‌پروراند كه در صحنه نبرد مبارزه با ابلیس پیروز در بیاید. یك بیان نورانی از امام عسکری (سلام الله علیه) است که فرمود هر كاری كه پایانش بی ‎آبرویی است را انجام نده! «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»[1] یك چیزی كه پایانش بی ‎آبرویی است، هوس آن كار را نداشته باشید؛ سخن از جهنم و اینها بعد است. ▪️ در این دعای ندبه این همه سفارش، تنها برای ثواب است یا اینها واقعاً علم است؟ می ‌بینید ما به ائمه (علیهم السلام) اقتدا می ‌كنیم، در چه اقتدا می ‌كنیم؟ در آغاز همین دعایی است كه «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا»،[2] ما به كسی سر سپرده ‌ایم كه خدای سبحان اگر خواست به آنها مقام دهد ـ چه اینكه داد ـ اولین شرط آن زهد است «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا». این دعای نورانی امام زمان (سلام الله علیه) را كه غالب روزها می ‌خوانیم «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ»، دارد «عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ»،[3] زاهد یعنی بی ‎رغبت، آدم وقتی رغبت نداشت اگر چیزی نبود، نبود و دیگر دنبال آن نمی ‌رود تا شود «مسلوب الحیثیة». ▪️ اینها فهمیدند كه میدان جنگ كجاست و اصرار اینها هم این است كه در پی یك چیزی كه آبروریزی به دنبال دارد نرو، زیرا آن‎جا پیروزی شیطان را به همراه دارد؛ این را می گویند علم، یعنی یك چیزی كه انسان با تجربه و بحث‎ های فلسفی و كلام و مانند اینها به دست آدم نمی ‌آید، با آبروی آدم به دست می ‌آید که محل ابتلای خود ما هم هست؛ این را به صورت دعا بیان كردند، به صورت حدیث بیان كردند که می ‎گویند شما هر كاری كه می ‌خواهید انجام دهید، ببینید كه می‌توانید یا نمی‌توانید یا یك هوس بی ‎جاست؟ اگر هوس بی ‎جاست «مسلوب الحیثیة» بودن به ‎جا را به همراه دارد، كسی كه بی ‎جا كار می ‌كند آبروریزی به ‎جا به دنبال او هست «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ». فرمود مسئله جهاد و دفاع و رعایت حقوق محرومان و اینها سر جایش محفوظ است، مگر امام مسئولیت او همین زاهد بودن است؟ این همه وظایف او را در كتاب ‎های كلامی می ‌گوید برای امام هست که همه آنها دارا هستند، اما آن وظیفه محوری كه در دعای ندبه و امثال ندبه آمده این است كه «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ»، نفرمود «بعد ان شرطت علیهم الجاه» یا «بعد ان شرطت علیهم الاقتصاد»، اینها مسائل عادی است كه خود بشر عادی هم می ‌فهمد. آن چیزی كه آدم را بی ‎آبرو می ‌كند رغبت بی ‎جاست و همین را هم وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) در آن دعای «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ» می‌ رسد به جایی كه می ‌فرماید: «عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ». 📚 درس خارج فقه قبض جلسه 9 تاریخ: 1392/11/09 [1]. تحف العقول, ص489. [2]. الاقبال (ط ـ الحدیثه)، ج1، ص504. [3]. البلد الأمین، ص349. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 بر محور زهد و نصیحت زمان:3/57 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب آیت الله 🔅🔅🔅 📌 برخی آموزش های مورد نیاز 🍃 آموزش علوم دینی: 🌱امام رضا (سلام الله علیه) می فرماید: خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده بدارد. راوی پرسید: چگونه امر شمارا زنده کند؟ آن حضرت فرمود: علوم ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد ، چرا که مردم اگر زیبایی های کلام ما را بدانند از ما پیروی می کنند. 🌱امام حسن عسگری (سلام الله علیه) به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: هرکس از پیروان ما به علوم ما دانا باشد و جاهلی را هدایت و ارشاد کند و شریعت ما را به او بیاموزد، در بهشت همراه ما خواهد بود. 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
؛ (3) ✳️ نیك گفتاری! وظایف شخصی منتظران در بنان و بیان آیت الله : 🔰3. زبان، ترجمان عقل و اندیشه انسان است، از این رو توفیق نیك گفتاری زبان صیانت از آن برای اهل انتظار ضروری است. طبق آموزه های این دعای شریف، منتظران راستین می باید با توجّه به آنچه در پی می آید در صیانت زبان خویش كوشا باشند: 🔷أ. سخن صائب گفتن: منتظر راستین آن حضرت می باید جز از سر راستی سخن نگوید و گفتار غیر صائب را (به جدّ یا به هزل) وا نهد: وسدّد ألسنتنا بالصواب. 🔷ب. حكیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بی محتوا و بی فایده كه نه در امر دین سودی می بخشند و نه در كار دنیا، كاری حكیمانه نیست. آنچه حكیمانه نیست لغو است و اهل ایمان از لغو اعراض میكنند. بر همین اساس بر اهل انتظار شایسته است كه حكیمانه سخن بگویند و زبان را از سخنان لغو صیانت كنند: والحكمة. 📚کتاب امام مهدی، موجود موعود 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (16) 🔅🔅🔅 ▪ لازم است توجه شود كه چون خداوند سبحان به مقتضاي (هو الأول) آغاز هر كار و هر شأن است، اگر كاري بدون توجه به او آغاز شود منقطع الاول است؛ چنانكه اگر كار و شأني بدون قصد قرب به او كه «هو الآخر» است، انجام شود منقطع الآخر و اَبْتَر خواهد بود. از اين رو لازم است هر كاري به نام خدا آغاز شود. قهراً چنين كاري بي رجحان نيست؛ زيرا كار مرجوح كه خدا از آن ناراضي است هرگز به خداوند نسبت ندارد. ▪ معناي ابتداي كار به نام خدا اين نيست كه خصوصِ لفظ (بسم الله) در آغاز آن مورد عنايت قرار گيرد، بلكه هر چه مايه‌ي تذكر الهي است، هر چند كلمه‌ي ويژه (بسم الله) نباشد كافي است. بر اين اساس، برخي از ادعيه بدون كلمه‌ي (بسم الله) و با تحميد، تسبيح يا تكبير آغاز مي شود كه در همه‌ي موارد مزبور توجه به اسمي از اسماي حسنا و صفتي از اوصاف علياي الهي است؛ چنانكه در امتثال دستور خداوند درباره‌ي حليّت و طهارت مذبوح يا منحور و اشتراط آن به تسميه، در آيه‌ي (فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بآياته مؤمنين)[ سوره‌ي انعام، آيه‌ي 118.] و آيه (ولا تأكلوا مما لم يُذْكَر اسم الله عليه وإنّه لفسقٌ)[ سوره‌ي انعام، آيه‌ي 121.] 📝 نقل شده است: شخصي هنگام ذَبْح، تسبيح يا تكبير يا تهليل يا تحميد خدا كرده است (كافي است يا نه؟) امام (عليه السلام) فرمود: نام خداوند در همه اين كلمات آمده است و چنين سر بريدني صحيح و آن مذبوح يا منحور حلال است: «سئلته عن رجل ذبح فسبّح أو كبّر أو هلّل أو حمد الله قال: «هذا كلّه من أسماء الله، لا بأس به».[ وسائل الشيعه، ج 16، ص 327.] ▪ گاهي اسم معنا با فعل معيّن همراه با لفظ باء كه حرف جرّ است ذكر مي شود؛ مانند: «بحول الله وقوته أقوم وأقعد» و (إقرء باسم ربّك الذي خلق) در اين گونه موارد ابهامي در تعيين متعلق باء نيست و گاهي كار معيني به نام خدا شروع مي شود كه به مثابه قرينه مُعِيّنه مي تواند تعيين كننده متعلَّق حرف جرّ باشد؛ مانند آن كه كسي بخواهد سوره اي تلاوت كند يا از جايي برخيزد يا به جايي بنشيند.[ تفسير طبري، ج 1، ص 78.] ▪ و نظير آن كه ذابِح يا ناحِر در هنگام ذبح گوسفند يا نَحْر شتر مي گويد: بسم الله...؛ يعني به نام خداوند قرباني مي كنم و به نام او حيوان را سر مي برم و نيز مانند شروع مُؤلّف يا مدرّس يا صاحب صنعت مُعَيّن كه در اين گونه موارد احتمال تعيّن متعلّق حرف جر كاملا ً بجاست؛ گرچه احتمال تعلّق آن به متعلّق عام كه در موارد عمومي متحمل است، نظير «ابتداء» و «استعانت» نيز معقول خواهد بود. ▪ البته ممكن است متعلَّقْ اسم باشد تا جمله، اسميّه شود و ممكن است فعل باشد تا جمله، فعليّه گردد؛ مانند: ابتدائي (ابتدائي ثابت كه ظرف مستقر باشد، نه لغو) بسم الله...و ابتدأت بسم الله...؛ زيرا حرف جرّ نيازمند به متعلق است تا از نقص برهد و به تماميّت برسد و اين نتيجه گاهي با اسمِ معنا حاصل مي شود؛ مانند: «ابتدائي» و زماني با فعل حاصل مي گردد؛ مانند: «ابتدأت». بحث درباره‌ي تعيين متعلَّق از آن جهت است كه حرف جرّ نيازمند به آن است و از اين لحاظ تفاوت بين اقسام مجرور نيست؛ يعني اگر گفته مي شد: «بالله» و كلمه‌ي اسم ذكر نمي شد نيز تعيين متعلَّق قابل طرح بود. ادامه دارد ... 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom