eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
809 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 راه آزادی 🔸 ما از چه راهی آزاد می ‌شویم؟ چه چیزی ما را در بند می ‌كند؟ ما می‌ خواهیم از چه چیزی آزاد بشویم؟ گناه یك غل و یك زنجیری و یك سلسله ‌ای در دوش، گردن و پای ماست كه ما را می ‌بندد. در سورهٴ مباركهٴ یس آمده است: ﴿وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ سَدَّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدَّاً فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ﴾[1] یا اغلالی بر گردن اینها انداختیم ﴿فَهُمْ مُقْمَحُونَ﴾.[2] 🔸 این گناهی كه ذات اقدس الهی از اینها مشاهده كرده است، باعث شد كه این گناه را خداوند به صورت غلِ جامعه بر گردن اینها آویزان كرد كه اینها جای را نمی ‌بینند اینها «مُقمح» ‌اند، سر به هوا‌ هستند و جایی را نمی ‌بینند، خب پس زنجیر و غل از گناه برمی ‌آید. [1] . سورهٴ یس، آیهٴ 9. [2] . سورهٴ یس، آیهٴ 8. 📚 سخنرانی در جامعة الزهرا تاریخ: 1374/02/12 🔳در نشر و تبلیغ آموزه های وحیانی با همه توان خویش تلاش کنیم. خدا راه را هموار می کند. 🆔 @rahighemakhtoom
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله 📌راه آزادی درانتشار آموزه های ناب اسلامی بدون لینک یا با لینک تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
💠 متن دعای هفتم که امروز به خواندن آن سفارش فرمودند: 🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 (۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. (۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی‌ یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. 🔺ترجمه دعای هفتم: اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مي‌شود، و اي آن كه سختيِ دشواري‌ها با تو آسان مي‌گردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست. سختي‌ها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده‌ي تو موجود شوند، و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند. تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواري‌ها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني. اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگيني‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمده‌ام كه با آن مدارا نتوانم كرد. اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آورده‌اي و به سوي من روان كرده‌اي. آنچه تو بر من وارد آورده‌اي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كرده‌اي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه. و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار. اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بي‌طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو مي‌تواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته‌ي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ. 💠 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (140) 🔅🔅🔅 📌حضرت زهرا انسان کامل ▪ شناخت حضرت فاطمه زهرا)سلام الله عليها( چونان معرفت قرآن كريم، مشروط به طهارت از لَوْثِ حسّ و خيال و رَوثِ وهم و گمان و فَرثِ تمثيل و تشبيه و دَمِ مفهوم و ذهن است، زيرا حقيقتِ آن بانوٍّ، هم چون ساير اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام)، همتاي قرآن مجيد است و حديث شريف و متواتر ثقلين شاهد صادق آن است: «اِنّي تارك فيكم الثَقَلين، كتابَ اللهِ وعِتْرَتي... » [بحارالانوار، ج2، ص225.]، و مساس علمي با قرآن كريم بدون طهارت روح و نزاهت دل ميسور نيست، چه اينكه تماس بدني با الفاظ اين كتاب آسماني بدون طهارت ظاهري روا نخواهد بود؛ (إنّه لقرآنٌ كريم في كتابٍ مكنونٍ لايمسّه اِلّاالمطهّرون).[ سوره واقعه، آيات 77 ـ 79.] ▪ معرفت مفهومي قرآن و معادل آن يعني عترت كه پيشه اهل انديشه حصولي است، محتاج به تحصيل مبادي تصوري و تصديقي مُتْقَن است و شناخت شهودي اين دو ثَقَل الهي، نيازمند خرق حجاب هاي مُلكي وملكوتي است و تمام آنچه براي صاحب نظر پرده است، براي صاحب بَصَر نيز حجاب به حساب مي آيد. ▪ افزون بر آن، آنچه براي معرفت شناس حصولي هدف شمرده مي شود، براي عارفِ شهودي صدف است، زيرا وي طالب مصداق است نه مفهوم، و قاصد عين است نه ذهن، و خواهان شخص است نه كلّي، و جوياي شاهد است نه غايب، و آنچه مُفَسِّر مفهومي و صاحب نظر ذهني در پژوهش فاطمه شناسي مي فهمد، بيش از مفهوم ذهني حضرت زهرا)سلام اللّه عليها( و صورت هاي حصولي كمال و جمال و جلال و عصمت و طهارت و نظاير آن نخواهد بود؛ چه اينكه درباره معاني آيات قرآن مجيد در همين محور مي فهمد و در همين مدار استنباط مي كند، در حالي كه حقيقت آن بانو چونان واقعيت قرآن كريم،مصداق عيني است نه مفهوم ذهني، شخص خارجي است نه معناي كلّي، و شاهد حضوري است نه پرده نشين حصولي، ▪ زيرا آن حضرت در عين آنكه گلاب است، شاهد مشاهد انبيا و اوليا است نه پرده نشين، و اگر صاحب نظري كه درباره آن بانو يا معادل قرآني وي مطلبي را استحصال نمود و چنين پنداشت كه من اين مطلب را از آن جهت كه حاكي واقع و مرآتِ خارج است، ادراك كرده ام، نه از آن لحاظ كه در ذهن من است، بايد در گفته خويش تجديدنظر نمايد تا ببيند آنچه را او به نام «واقع» يا «خارج» ناميد، هرچند به حمل اوّلي «واقع» و «خارج»اند، ليكن به حمل شايع صناعي كه همه آثار از آنِ او است، ذهني است نه عيني، و او غير از علم به واقع بهره اي ندارد؛ يعني معلوم او كه خود واقع است، از اومحجوب است و او تنها از پشت پرده صورت علمي آن را ادراك كرده است و تنها راه نيل به آن معلومِ واقعي خروج از منطقه ذهن به عين و هجرت از كوخ مفهوم به كاخ مصداق و رحلت از غايب به حاضر و بالاخره از علم اليقين به عين اليقين است، و چنين كار سترگي ميسور صاحب نظران مفهومي نيست، بلكه ويژه صاحب بصران مصداقي است: او را به چشم پاك توان ديد چون هلال هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست[ديوان حافظ.] ▪ آنچه در صعوبت شناخت حضرت فاطمهٍّ وارد شد كه مردم از معرفت آن بانو محروم و ممنوع اند؛ «فُطِموا عن معرفتها... » [بحارالأنوار، ج43، ص65.]، ناظر به همين مطلب است، حتي براي بسياري از صاحب بصران شاهد، مشهود نخواهد شد. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش10 💢 مراد از نعمت در هر جاى قرآن كه آمده است ولايت است ▪ {علّامه:} چند آيه در قرآن كريم در اطراف كلمه‌{نعمت‌} وارد شده است؛ و از آيات چنين استفاده مى‌شود كه مراد از نعمت،{ولايت‌} است: ولايت اهل بيت است؛ يعنى راهى را كه اهل بيت بسوى حضرت پروردگار پيموده‌اند، و سَبيل آنان إلَى اللَهِ تَعالَى است، كه همان مقام عبوديّت مَحضه مى‌باشد. 🔹 يكى از آن آيات همين آيه است كه در آن، تبديل نعمت به كفر و ورود در جهنّم و استقرار در دوزخ نشان داده شده است. پس حقيقت نعمت همان صراط مستقيم و اقصر فاصله ايست كه بنده بسوى خدايش مى‌پيمايد، و بمقام عبوديّت مُطلقه و مَحضه نائل مى‌گردد؛ و تبديل اين نعمت بكفر، تبديل اين صراط مستقيم، به پيمودن راههاى مُعْوَج و منحرف و كج است كه آنرا از مقصد دور مى‌كند و بالنّتيجه به دوزخ مى‌افكند. 🔹 و از اين آيه شايد صريح‌تر و بليغ‌تر آيه وارده در سوره تكاثر است كه:{ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ‌} كه بنحو عجيب و غريب در عين حال روشن و واضح، دستگاه كثرت را بر مى‌چيند و بعالم وحدت دعوت مى‌كند؛ و از نعيم كه همان ولايت است انسان را مورد مؤاخذه و پرسش قرار مى‌دهد: {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ* حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ* كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ* ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ* كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ* لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ* ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ* ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ. «1» 🔹 در ذيل اين سوره، در تفسير از حضرت صادق عَليه السّلامُ نقل شده است كه فرمودند: مراد از نعيم، بقول ما نان و پنير و أمثال اينها نيست؛ مراد از نعيم، مراحل عبوديّت و اخلاص در توحيد و راه ولايت است. 👈 در مجلسى كه آنحضرت با أبو حنيفه برخورد داشته‌اند از او مى‌پرسند كه مراد از نعيم چيست كه در اين آيه مورد سؤال و مؤاخذه واقع مى‌گردد؟ ◀ أبو حنيفه مى‌گويد: مراد همين نعمت‌هائى است كه از اغذيه و فواكه و أمثالهما، خداوند بمردم داده است. ✅ حضرت به او مى‌فرمايند: آيا بعيد نيست از كريمى، كه اينهمه نعمت‌ها را در مقابل مردم و در زير دست و پاى مردم قرار دهد، كه بخورند و بنوشند و سير شوند و سيراب گردند؛ و بعداً كه مى‌خواهند بيرون بروند، مأمورى داشته باشد كه از مردم بازپرسى بعمل آورد، كه چه خورديد و چه آشاميديد؟ و آنانرا مورد مؤاخذه و سؤال قرار دهد؟ و آنان در جواب بگويند: مثلًا ما نان و خرما و أمثال اينها را خورده‌ايم! ✅ بلكه مراد از نعيم‌{ولايت‌} ما اهل بيت است. يعنى از مردم سؤال مى‌شود كه تا چه اندازه راه سلوك إلى الله خود را با راه و روش و سيره و منهاج ائمّه خودتان تطبيق نموديد؟ و تا چه مقدار از مقام عبوديّت مَحضه و مُطلقه برخوردار شديد؟ 🔹 و مراد از{جَنَّةِ النَّعِيمِ‌} كه در قرآن وارد است نيز همين بهشت است. يعنى بهشت ولايت كه همان بهشت مُخلَصين و مُقرَّبين از اولياى خدا و واصلين بمقام توحيد ذاتى و مندكّ شدگان در عوالم ربوبىّ و صفات جمال و جلال الهى است؛ بهشت آنانكه شوائب وجودى خود را بطور كلّى بباد نسيان سپردند؛ وهمه را تسليم حقّ كردند. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳️همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
4380702_250.mp3
1M
📌 دعای هفتم سجادیه به هنگام گرفتاری و سختی ها 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله جوادی آملی 📌 اگر خواستیم پیش خدا خجل نشویم چه کنیم؟! اینها که توبه می کنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست ... ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود، از صحنه قلب ما برطرف می کند. هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک، هم پیش انبیا می پوشاند،  هم پیش اولیاء...  لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود، @rahighemakhtoom
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 پيام حضرت آیت الله جوادی آملی به مردم در باره کرونا 🔅 🔅 🔅 ✅برای ارتقای معرفت الهی و نشر آموزه های وحیانی به یکدیگر کمک کنیم. @rahighemakhtoom
📌 خطرات بی ‌غیرتی 🔹 خطرات بی ‌غیرتی چیست؟ از وجود مبارك امام صادق (صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیه) رسید كه «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس‏»،[1] نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است، شیطان كه در كمین و كمان و كمند انسان است، تیرانداز ماهری است. انسان اگر به نامحرم نگاه كرد، یك تیر مسمومی را تحمّل كرد و تیر شیطان به بدن او اصابت كرده است، مگر انسان تحمّل چند تیر را دارد، آن هم تیر سمّی كه از شصت شیطان رها شود؛ «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس‏»، شیطان تیرهای فراوانی دارد. اگر بیان نورانی این ذوات قدسی است، فرمود خودتان را با تیر شیطان مسموم نكنید و اگر كسی در قبال این تیراندازی شیطان كه در كمین بود، سپری در دست داشت و خود را از این تیر و تیراندازی مصون نگه داشت، بهترین پاداشی كه خدا در دنیا به او می ‌دهد، همان بیان نورانی امام صادق (عَلَیهِ السَّلام) است كه اگر كسی نگاهی به نامحرم نینداخت؛ «لِلَّهِ لَا لِغَیرِهِ»، خدای سبحان «أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِیمَاناً یجِدُ طَعْمَه‏»،[2] خدای سبحان به او ایمانی می ‌دهد كه مزه آن ایمان را این جوان می ‌چشد. 🔹 مستحضر هستید كه ایمان برای بسیاری از ما در حدّ تكلیف است؛ یعنی ما فلان عمل واجب را انجام می‌ دهیم و فلان عمل حرام را ـ إِن شَاءَ اللَّه ‏ـ ترك می ‌كنیم؛ اما از نماز لذت ببریم، از روزه گرفتن لذت ببریم، از اعتكاف و حج عمره لذت ببریم، از ادای وجوه شرعی لذت ببریم، این نصیب هر كسی نیست. فرمود اگر كسی چشمش به نامحرم نیفتاد و او برای رضای خدا چشمش را پوشاند، نه برای ریا یا سُمعه یا علل و عوامل دیگر، فقط برای رضای خدا به نامحرم نگاه نكرد، خداوند به او ایمانی عطا می ‌كند كه مزه آن ایمان را این شخص می ‌چشد؛ «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیه‏»[3] و مانند آن؛ «إِیمَاناً یجِدُ طَعْمَه‏» مزه نماز را، مزه گفتگو با خدای سبحان را می ‌چشد. بنابراین تزكیه، بهترین راهش، غیرت‌ مداری است. [1]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص18. [2]. دعائم الإسلام، ج‏2، ص202. [3]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص96. 📚 پیام به همایش حجاب و عفاف تاریخ: 1391/06/18 ✅برای ارتقای معرفت الهی و نشر آموزه های وحیانی همدیگر را یاری کنیم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌 دشمنی با خود 🔳آن کس که با مقام ربوبی به خصومت برخیزد، نجات نپذیرد! خصومت با خدا چه معنا دارد؟ خصومت با خدا معنایی جز عداوت با خویشتن ندارد. ▪️عداوت با خویشتن از کجا ناشی می‌گردد؟ عداوت با خویشتن از عوامل زیادی سرچشمه می‌گیرد؛ این عوامل از بی‌اعتنایی به خویشتن شروع می‌گردد و در افتادن در زباله‌دان تاریخ به پایان می‌رسد. مسیر این عوامل را نکبت و بدبختی‌هایی که تواریخ از انسان‌ها ثبت کرده است تشکیل می‌دهد. ▪️عداوت با خویشتن که از بی‌اعتنایی به خود آغاز می‌شود، در راه مقصد از مسیر زیر عبور می‌کند: 🔅بیگانگی از خویشتن 🔅بیگانگی از دیگر انسان‌ها 🔅نادیده گرفتن ارزش‌ها و عظمت‌های هستی و انسانی 🔅بیگانگی از جهان هستی 🔅بریده شدن از مبدأء اعلای هستی ▪️ممکن است این سؤال پیش بیاید که همهٔ نقاط این مسیر با جهل و ناآشنایی مشخص شده است، و مسلم است که نادانی و بیگانگیِ معرفتی موجب خصومت نمی‌گردد، زیرا خصومت پس از درک موضوع و زشتی آن، به اضافهٔ احساس تصادم با آن موضوع می‌باشد. ▪️ پاسخ این سؤال روشن است، زیرا وقتی که انسان واقعیات پنج‌گانهٔ مزبور را نادیده می‌گیرد، آن واقعیات بدون توجه به نادیده گرفتن انسان نادان، دست از تحریکات خود برنمی‌دارد؛ یعنی وقتی که انسان بیگانه از واقعیات مزبور، خود را مورد اعتنا قرار نمی‌دهد، آن خود از بین نمی‌رود و تا مدت زیادی به تحریکات خود ادامه می‌دهد. ▪️ انسان بیگانه از خود مجبور است با آن تحریکات به مبارزه برخیزد، در این مبارزه است که قیافهٔ عداوت با خود نمودار می‌گردد، مثلاً خود می‌گوید: «حق کسی را پایمال مکن!» و برای اجرای این دستور، تحریکاتی جدی به راه می‌اندازد. ▪️ انسان بیگانه از خود مجبور می‌شود برای خاموش کردن دستور و تحریکات مزبور دست به کار شود، این دست به کار شدن، یعنی وارد شدن به کارزار مبارزه با خود. اگر خود در دستور دادن و تحریکاتش با شکست روبه‌رو شد - که البته مدتی طولانی لازم دارد تا یک خودِ معتدل به کلی از پای درآید - به نظر چنین می‌آید که دیگر بساط کارزار و مبارزه و عداوت برچیده شده است و آرامشی در درون آدمی به وجود می‌آید، ولی این گمان و پنداری است که ناشی از حماقتِ بی‌نهایتِ بشرِ از خود بیگانه می‌باشد، که نمی‌تواند تفاوتی میان مرتفع شدن پیکار به وسیلهٔ انتحاری که انجام داده است، و آرامش میدان درون بگذارد. آری، موقعی که خود یا شخصیت در میدان درون غرقه به خون متلاشی می‌شود، کارزار هم مرتفع می‌گردد. بدین ترتیب می‌توانید خصومت با خدا را که با هیچ چیزی جبران نمی‌پذیرد تفسیر فرمایید. جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۲۴۸ و ۲۴۹ @rahighemakhtoom
برشی از (72) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3) 📌 گزيده‌ي تفسير ▪ رحمتِ فراگير الهي (رحمت رحمانيه) و رحمت خاص او (رحمت رحيميّه) در اين آيه‌ي كريمه دو دليل بر انحصار حمد به خداوند است؛ زيرا رحمت فراگير كه مؤمن و كافر را در بر مي گيرد و همچنين رحمت خاص كه ويژه‌ي مؤمن است، در انحصار خداست و چنين رحمتي سبب استحقاقِ حمد است. پس پرورش دهنده‌ي موجودات، خدايي است كه رحمتي فراگير براي همه و رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و چنين پرورش و پرورنده اي سزاوار ستايش است. ▪ از آيه كريمه‌ي (الحمد لله ربّ العالمين) دو برهان بر اختصاص حمد به خداي سبحان استفاده شد. آيه‌ي كريمه‌ي (الرّحمن الرّحيم) نيز حاوي دو برهان ديگر برمحمود بودن ذات اقدس الهي و ربوبيّت مطلق او و حصر حمد در اوست؛ زيرا دو صفت جمالي «الرحمن» و «الرّحيم»، هر يك مي تواند حدّ وسط برهاني بر اختصاص حمد براي ذات مقدس پروردگار قرار گيرد. ▪ اين دو صفت بيانگر آن است كه ربوبيّت خداي سبحان، ربوبيّتي شايسته‌ي تحميد است و تحميدْ، حق انحصاري اوست؛ زيرا رحمت رحمانيّه كه همان رحمت مطلق است مخصوص خداست و چنين رحمتي سبب محمود بودن خداي رحمان است و نيز رحمت رحيميه كه ويژه‌ي مؤمنان است در انحصار خداي سبحان است و چنين رحمت ويژه اي نيز سبب استحقاق حمد براي خداست. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom)