eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
776 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
52 📼 قسمت: سی و یکم 📌واکاوی دعای 23 📌 عوامل تامین کننده عافیت و عافیت ساز امام سجاد علیه السلام می فرمایند «وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّة»، به خدا عرض می‌کند: پروردگارا، بر من منّت بگذار، احسان کن. با چه چیزی؟ با این‌که صحیح باشم، سالم باشم، تندرست باشم، صحّت داشته باشم، امنیت داشته باشم. این امنیت بسیار مهم است که انسان در امن و امان باشد. (فردی که از صحت شخصیت و بدن برخوردار است طبعاً و قهراً در مسیر زندگی درست و خیر و اعمال صالح خواهد بود.) ▫️ تندرستی و سالم بودن جسم 🔹 صحیح: حقیقی، درست، صواب، واقعی، سالم، بی عیب، راست و متضاد آن سقیم و معیوب 🔹 صحت: به معنای سلامت از بیماری و شاید منظور از صحت سلامت در درون و حوزه انسان باشد در مقابل سلامت استفاده از صحت بدن در انجام اعمال دینی و وظایف و حقوق و تکالیفی که انسان در زندگی مومنانه دارد صحت: بهبود، تشفی، شفا، بهداشت، تندرستی، سلامت، صحه، راستی، واقعیت و متضاد آن سقم بیماری، عارضه ▫️ ناسپاسیِ موهبتِ سلامتی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم اَلصِّحَّةُ وَ الفراغُ نِعمتانِ مَكفورَتانِ.سلامتی و آسایش و آسودگی دو نعمتی هستند كه همواره محلّ ناسپاسی و كفران هستند (آن گونه كه باید و شاید از آنها بهره‌برداری نمی‌شود). (مواعظ صدوق، ص ٥٥) قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید امیرالمؤمنین علیه‌السلام اَلصِّحةُ لایَعرِفُ قَدرَها الاّ المَرضی. جز بیماران، کسی ارزش صحت و سلامتی را نمی‌داند. (مواعظ عددیّه، ص ۱۲۷) ▫️ مفهوم حسنه پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم اَلحَسَنَةُ فی‌الدُّنیا، اَلصِّحّةُ وَ العافِیَةُ، و فی‌الآخِرَةِ، اَلمَغفِرَةُ وَ الرَّحمَةُ. مقصود از حسنه (در آیه شریفه «ربّنا آتنا فی‌الدنبا حسنة و ...») در دنیا عافیت و تندرستی و در آخرت آمرزش و رحمت الهی است. (بحار، ج ٨١، ص ١٧٤) 👈 ادامه دارد.... 🌴🌴🌴 👈 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 بـے دین ها، به ویژه یهودی هایـی را که آیه ها و نشانه های ما را باور نکردند، در آتشی مهیب سرخ و سوخته خواهیم کرد. هر وقت پوستشان جزغاله شود، پوست تازه به جایش می رویانیم تا دم به دم عذاب را بچشد! بله، خدا شکست ناپذیر کاردرست است.‌( _ایه56) جالـب است بدانید اعصابـے که حرارت و سوختگے را احساس می کنند، عمدتا در لایه های پوست قرار دارند، بنابر این اوج درد ناشـے از سوختن مربوط به سوختگـے پوست می باشد. با سوختن پوست بخش عمده اے از گیرنده های حسـے به خصوص گیرنده های حرارتی (اندام های ) از بین می روند . در نتیجه هنگامے که سوختگـے از لایه های پوست می گذرد و به بافت های داخلی می رسد ، از درد آن کاسته می شود، و چه زیبا خداوند در این آیه ، با اشاره به خلق پوست جدید برای چشیدن اوج رنج سوختن، این حقیقت علمـے را بیان می کند. اندام های رافینی نورون اکسون دندریت اناتومی عصب شناسی بافت شناسی pns cns حرارت علمی Anatomy histology neural tissue neuron system Dendrites axon receptor ruffini corpuscle scientific miracles in the Quran Histology skin Anatomy 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۷۷ ـ ۷۵ 📌بعضی از مردم روز نمی‏ شوند الی بايد اعمالی انجام دهد که مردم او را خود بدانند و اگر چيزی به او سپردند لازم نباشد که با زحمت از او بگيرند. الی بايد به عهدش کند و داشته باشد زيرا خدا را دوست دارد. الی بايد در که با بسته و برای ايمانش ارزش زيادی قايل باشد زيرا اگر اين چنين نبود خدای تعالی در روز به او محبّت نمی‏ کند، با او حرف نمی‏ زند، به او نگاه نمی ‏کند و او را از صفات رذيله نمی‏ نمايد و طبعاً در دردناکی باقی خواهد ماند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت25:نکته های تفسیری آیه18 و19سوره بروج ✅ فِرْعَوْنَ‌ وَ ثَمُودَ ▫ «فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ»: مضاف، محذوف است و در اصل جنودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ، بدل از (الْجُنُودِ) و مجرورند. «ثَمُودَ»: قوم پیغمبر خدا صالح بودند . ✅ ۱ - فرعونیان و قوم ثمود، لشکریانى درگیر با راه خدا و دشمن مؤمنان بودند. (فرعون و ثمود) به قرینه بدل بودن فرعون براى «الجنود»، قوم فرعون و آل او نیز مورد نظر است و اکتفا به نام او، به جهت ریاستش بر آنان است. ثمود، نام قوم حضرت صالح است که در برابر او، به دشمنى برخاسته و ناقه الهى را پى کردند. ✅ ۲ - فرعونیان و قوم ثمود، قدرت مندترین و سرسخت ترین مخالفان پیامبران، در امت هاى پیشین بودند. (فرعون و ثمود) در قرآن، خبر از هلاکت بسیارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراین یاد کردن فرعونیان و ثمودیان از بین آنها، نشانه آن است که این دو دسته، از دیگران بارزتر بوده اند. ✅ ۳ - سرنوشت هلاکت بار فرعونیان و قوم ثمود، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآمیز خداوند با کافران است. (إنّ بطش ربّک ... فرعون و ثمود) ✅ ۴ - فرجام فرعونیان و قوم ثمود، نشانگر حاکمیت اراده خداوند و ناتوانى سپاه کفر از رویارویى با او است. (فعّال لما یرید ... فرعون و ثمود) ✅ ۵ - فرجام فرعون و قوم ثمود، داستانى آشنا براى اهل مکّه و مایه عبرت براى همه مردمان (هل أتیک ... فرعون و ثمود) سوره «بروج» از سوره هاى مکى است و نام بردن امت هایى مخصوص براى عبرت گرفتن مکّیان از فرجام آنها، بیانگر آگاهى آنان از تاریخ اجمالى آن امت ها است. 🔅🔅🔅 ✅ بَلِ‌ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا فِي‌ تَکْذِيبٍ‌ ▫ «الَّذِینَ کَفَرُوا»: مراد کافران سراسر تاریخ به طور عام، و کفّار مکّه به طور خاصّ است. «فِی تَکْذِیبٍ»: غرق در تکذیب هستند. عشق به تکذیب، انگار خرد دوراندیش و چشم حق بین ایشان را تباه کرده است و به ژرفای دریای غفلتشان انداخته است. ✅ ۱ - وعده ها و تهدیدهاى الهى براى کافران عصر بعثت، ثمربخش و کارساز نبود. (بل الذین کفروا) حرف «بل» اضراب از ما قبل است; یعنى، تهدیدهاى پیش براى کافران بى تأثیر است. عنوان «الذین کفروا»، ممکن است عنوان مشیر و ناظر به مصادیق خارجى آن باشد که کافران مکه بودند و نیز مى تواند به تمام کافران در طول تاریخ نظر داشته باشد. برداشت یاد شده، براساس احتمال اول است. ✅ ۲ - کفرپیشگان، بر تکذیب وعده ها و تهدیدهاى الهى، اصرار ورزیده و از فرجام پیشینیان عبرت نمى گیرند. (بل الذین کفروا فى تکذیب) حرف «فى»، ظرفیه و بیانگر غوطه ور بودن کافران در تکذیب است. متعلق تکذیب به قرینه «بل هو قرآن مجید» - در آیات بعد - قرآن است که وعده ها و تهدیدهایى که در آیات قبل آمده بود، بخشى از آن است. ✅ ۳ - خداوند، تهدید کننده کافران و تکذیب کنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونیان و قوم ثمود (هل أتیک ... فرعون و ثمود . بل الذین کفروا فى تکذیب) ✅ ۴ - اصرار کافران بر تکذیب تهدیدهاى الهى، مانع عبرت گیرى آنان از فرجام هلاکت بار پیشینیان (هل أتیک ... بل الذین کفروا فى تکذیب) ✅ ۵ - پافشارى بر تکذیب تهدیدهاى خداوند، نشانه کفر است. (بل الذین کفروا فى تکذیب) نکره بودن «تکذیب»، دلالت بر شدّت آن دارد. ✅ ۶ - اصرار کافران مکّه بر تکذیب تهدیدهاى الهى، با وجود آگاهى آنان از هلاکت فرعونیان و ثمودیان، شگفت آورتر از کفرورزى پیشینیان است. (بل الذین کفروا فى تکذیب) اضراب که از حرف «بل» استفاده مى شود ممکن است نظر به این داشته باشد که تکذیب گرى مردم مکّه در قیاس با کفر پیشینیان اعجاب آورتر است; زیرا به رغم دیدن سرنوشت آنها، تهدید را دروغ شمردند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق(تفسیر و قرآن پژوهی) (تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت26:نکته های تفسیری آیه20سوره بروج ✅ وَ اللَّهُ‌ مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ مُحِيطٌ ✅ ۱ - خداوند، بر کافران قدرت کامل و سیطره همه جانبه دارد. (و اللّه من ورائهم محیط) ✅ ۲ - کردار و حالت هاى کافران، در احاطه علمى خداوند است. (و اللّه من ورائهم محیط) ✅ ۳ - کافران، از سیطره خداوند بر آنها غافل اند. (و اللّه من ورائهم محیط) «من وراء» (از پشت سر)، کنایه از غافلگیرانه بودن است; همان گونه که دشمن براى هجوم غافلگیرانه، از پشت سر حمله مى کند. ✅ ۴ - کافران، هیچ راه گریزى از عذاب خداوند ندارند. (و اللّه من ورائهم محیط) آیه شریفه، تهدید کافران به بسته بودن راه نجات است، به گونه اى که اگر تصمیم به فرار داشته باشند، خود را در احاطه خداوند خواهند دید. ✅ ۵ - احاطه تکذیب گرى بر اندیشه کافران، موجب احاطه غافلگیرانه عذاب الهى بر آنان است. (فى تکذیب . و اللّه من ورائهم محیط) تعبیر «فى تکذیب»، بر احاطه تکذیب گرى بر کافران دلالت دارد و جمله «و اللّه ... محیط»، کافران را به احاطه خداوند تهدید کرده است; که حاصل آن بسته بودن راه فرار از عذاب فراگیر است. ✅ ۶ - تناسب مجازات با گناه، در نظام کیفرى خداوند (فى تکذیب ... محیط) ر.ک. توضیح ۵ ✅ ۷ - خداوند، تهدیدکننده کافران و تکذیب کنندگان قرآن، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونیان و قوم ثمود (هل أتیک حدیث الجنود ... و اللّه من ورائهم محیط) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق(تفسیر و قرآن پژوهی) (تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت27:نکته های تفسیری آیه21و22سوره بروج ✅ بَلْ‌ هُوَ قُرْآنٌ‌ مَجِيدٌ ▫ «مَجِیدٌ»: شریف. دارای منزلت و مکانت. عالیقدر. ✅ ۱ - پندار دروغ بودن قرآن، پندارى موهوم و از اندیشه هاى باطل کافران است. (فى تکذیب ... بل هو قرءان مجید ) ✅ ۲ - آیات قرآن، بر پیامبر(ص) خوانده شده است و ساخته و پرداخته آن حضرت نیست. (بل هو قرءان) کلمه «قرآن»، هرگاه با حرف «ال» ذکر شود، عَلَم است و آن گاه که نکره باشد، مصدر و به معناى مفعول (مقروء) مى باشد. مراد از وصف «مقروء» (قرائت شده)، این است که پیامبر(ص)، آن آیات را دریافت کرده است; نه این که به دروغ آن را ساخته باشد. ✅ ۳ - قرآن، کتابى شریف و پرفایده است. (قرءان مجید) «مجید»، به معناى رفیع (قاموس) و مجد به معناى عزّت و شرف است. (مصباح). اصل این کلمه از «مَجَدَتِ الابل» گرفته شده است; یعنى، شتران به چراگاهى وسیع و پر علف دست یافتند. (مفردات راغب) 🔅🔅🔅 ✅ فِي‌ لَوْحٍ‌ مَحْفُوظٍ ▫ «لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ»: لوح محفوظ چیزی است که خدا از آن خبر داده است، و کتاب خود قرآن را در آن به ودیعت گذارده است و ما را با حقیقت آن آشنا نفرموده است. در قرآن از آن تحت عنوان: کتاب مبین و امّ الکتاب سخن رفته است. ✅ ۱ - قرآن، بر صفحه لوحى نوشته شده که حقیقت آن ناشناخته است. (فى لوح) «لوح»، به تخته یا چیز دیگرى گفته مى شود که بر روى آن بنویسند (مفردات راغب). نکره آمدن «لوح»، ممکن است به منظور بیان ناشناخته ماندن آن باشد. ✅ ۲ - لوحى که قرآن بر آن نوشته شده است، از نابودى و تغییر مصون است. (فى لوح محفوظ) کلمه «محفوظ»، بدون متعلق آمده است تا محفوظ بودن از هر خطر احتمالى را بفهماند. بنابراین خطر نابودى، تغییر و تحریف یا حذف، اضافه، سرقت و نظایر آن، نمى تواند آن را تهدید کند. ✅ ۳ - تکذیب قرآن از سوى کافران، هر چند بر آن اصرار ورزند، به حقیقت قرآن آسیبى نمى رساند و از مجد و عظمت آن نمى کاهد. (بل الذین کفروا فى تکذیب ... بل هو قرءان مجید . فى لوح محفوظ) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 با سلام و عرض ادب ⏪ جهت یادآوری همراهان صفحه قرآنی رحیق عرض می شود که ارائه مباحث تفسیری اعم از آیه به آیه (سوره های جزء سی ام) و تفسیر ترتیبی کتاب ارزشمند و گران سنگ تفسیر استاد علامه حضرت آیت الله جوادی آملی (جزء اول قرآن )روزهای زوج هفته به استثناء جمعه ها ارائه می شود. ⏪ مطلب برداشت های قرآنی به ترتیب از اول قرآن و به صورت هر روز تقدیم حضور می گردد. ⏪ استدعا می کنم پست های کوتاه و عمومی تر را به منظور بهره مندی مومنین و معرفی کانال در گروههایی که عضو هستید انتشار دهید تا در سایه تلاش مخلصانه از پاداش مبلغان و مروجان دین خدا برخوردار گردیم. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
👈 توجه توجه! به حول و قوه الهی تفسیر صوتی و متنی (قالب word) سوره بروج استاد جوادی آملی و تفسیر صوتی همین سوره از جناب آقای محسن قرائتی در روزهای دوشنبه و چهارشنبه همین هفته در کانال بارگذاری می شود.ان شاء الله🌹🌹 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 نور واحد ▫ اسلام گذشته از اینکه یک سلسله احکام فقهی برای ظاهر دارد، گاهی هم آن اسرار باطنی را در فقه هم می‌ آورد. «بِهال» یک تضرّع و زاری است که «دعای ابتهال، دعای ابتهال» می ‌گویند یعنی تضرّع و زاری. در این بِهال، لعان هم مطرح است و اصلاً لعان را قسمی از مباهله دانستند و این لعان گاهی در اصول دین است و گاهی در فروع دین. در اصول دین همان جریان مباهله معروف با نصارای نجران است که همین لعان است و غیر از لعان چیز دیگری نبود. در فروع دین همین مسئله «نفی ولد» است. ▫ قرآن کریم هر دو را مطرح کرده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» و سوره مبارکه «نور»[1] این دو بخش مطرح شده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» لعان و مباهله‌ای که به اصول دین برمی‌گردد، در سوره مبارکه «نور» بِهال و لعانی که به حکم فقهی برمی‌گردد. در سوره مبارکه «آل عمران» آیه شصت و 61 این است: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلاَ تَكُن مِنَ الْمُمْتَرِینَ ٭ فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ﴾ در همین حق، ﴿مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم﴾ برای تو مطلب مسلّم است، ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با ابتهال و تضرّع ـ چه ما و چه شما ـ منکر حق را لعنت می ‌کنیم، ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با تضرّع از خدا می ‌خواهیم که منکر حق را لعنت کن! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ﴾؛ آن‌ قدر این بِهال اثر دارد که نمی‌ گوییم خدایا تو او را لعنت کن! وقتی ما به جایی رسیدیم که دعای ما مستجاب است، خود ما لعنت را بر آن شخص قرار می ‌دهیم، نه «نَسئَلُ اللهَ أن یلعَنَهُ»! حالا این مطلب در خصوص این ذوات قدسی است و نمی‌ شود این را به همه جا سرایت داد. نفرمودند ما از خدا می‌ خواهیم که خدایا او را لعنت کن، ما با ابتهال به جایی می ‌رسیم که کلید لعنت به دست ماست! ما آنها را لعن می ‌کنیم و لعن یعنی طرد، این کم حرفی نیست! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ﴾. بعد هم فردا شد و آن ذوات قدسی را آوردند. ▫ به عرضتان رسید که این جریان «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»[2] (سلام الله علیهما)، انسان خیال می‌کرد به اینکه «حُسَینٌ مِنِّی» (سلام الله علیهما) برای اینکه نوه اوست؛ «أَنَا مِنْ حُسَین» برای اینکه به وسیله کربلا و عاشورا و شهادت این خاندان، دین زنده شد، این توجیهی بود که قبلاً می‌ کردند. بعد معلوم شد که این حرف درباره وجود مبارک امام حسن (سلام الله علیه) هم هست،[3] یا این دو تعبیر درباره وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) هم هست: «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏»،[4] این یک قدری توجیه می‌ خواست. وقتی شما به آیه «مباهله» برمی ‌خورید می ‌بینید که خیلی روشن و شفاف است؛ وقتی می ‌فرماید: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾،[5] این ذات همان ذات است، «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏»، این نیازی به توجیه ندارد؛ چون اینها «مِنْ نُورٍ وَاحِد»[6] هستند، «حَسَنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْه‏»،[7] «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»، «فَاطِمَةُ مِنِّی‏»[8] (سلام الله علیهما)، ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾! ▫ بنابراین آنها برکات دیگری است؛ دین را یاری کردند، جانشین او بودند، امامت را حفظ کردند، اینها سر جایش محفوظ است؛ اما مصحّح این دو جمله ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾ است، «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏» یا «فَاطِمَةُ مِنِّی‏»، اینها یکی هستند. [1]. سوره نور، آیات4 الی 10. [2]. كامل الزیارات، النص، ص52. [3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط ـ القدیمة)، النص، ص156؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه‏». [4]. الأمالی (للصدوق)، النص، ص9. [5]. سوره آل عمران، آیه61. [6]. علل الشرائع، ج1، ص134. [7]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306. [8]. وسائل الشیعة، ج‏20، ص232. 📚 درس خارج فقه نکاح _ جلسه 308 تاریخ: 1396/11/25 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 طهارت دل ▫ در سورهٴ «حشر» سخن خدای سبحان این است كه مردان الهی از خدای سبحان طهارتِ دل می ‌طلبند ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾؛[1] خدایا توفیقی عطا كن، كه ما كینه كسی را در دل نداشته باشیم! یعنی بهشتی زندگی كنیم؛ یعنی شما در قرآن فرمودید، مردانی كه در بهشت زندگی می ‌كنند، زنانی كه در بهشت زندگی می‌ كنند، آنها اهل كینه نیستند، ﴿وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ﴾[2] بهشتی‌ ها كینه یكدیگر را ندارند، مهربان‌، عطوف و ودود هستند. همان معنایی را كه بهشتی‌ ها به عنوان حیاتِ سالم و سلامتِ دل و سلامتِ تن در بهشت دارند، همان را مردان الهی از خدا مسئلت می ‌كنند و همان را امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: سخنان ما تأمین می ‌كند، «وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ».[3] ▫ مستحضر هستید، این مَثل معروف كه می‌ گویند، سنگ روی سنگ، بند نمی‌ شود، یك پایگاه و پناهگاه علمی و عقلی داشته و دارد و سخنی بر حقّ است. این برج هایی كه ساخته می ‌شود، با ملات نرم بالا می‌ رود؛ بین دو سنگ سخت و سرد، یك ملات رقیق و نرم است، آن نرمی ملات، این سنگ‌ ها را كنار هم جمع می ‌كند، وگرنه سنگ روی سنگ، بند نمی ‌شود. جامعه را مهربانی و عطوفت و صداقت و لطف و صفا، سامان می ‌بخشد، اگر بخواهند كاخ رفیع شوند، در سایه عطوفت و مهربانی است. اختلاف مرض است؛ كینه مرض است؛ دروغگویی مرض است؛ اختلاس مرض است؛ سرقت مرض است؛ روی میزی و زیر میزی گرفتن، هر دو مرض است. اگر ربا، ریا، «سُمعه» و مانند آن شد، اینها مرض است؛ با بیماری هرگز نمی ‌تواند، كاخ رفیع امّت اسلامی را بنا نهاد، پس اساس قرآن، بنابر سورهٴ «انفال» حیات‌ بخشی است و اساس قرآن بنابر سورهٴ «نحل» حیات طیب‌ بخشی است. ▫ سخنان نورانی امام ششم (سلام الله علیه) بر این است که جامعه را مهربانی، اداره می‌ كند، كمك، اداره می ‌كند، تعاون، اداره می‌ كند، ایثار، اداره می ‌كند. می ‌فرماید، كمك یكدیگر باشید، ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏﴾،[4] نه تنها كمك یكدیگر باشید، دیگری را بر خود در وسایلی كه مورد نیاز است مقدّم دارید، ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾.[5] ▫ الگوی ایثار هم در سورهٴ «انسان» در جریان امیرمومنان و فاطمه زهرا و امام مجتبی و امام حسین (سلام الله علیهم) آمده است كه ﴿وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یتیماً وَ أَسیراً﴾،[6] آن معنا اگر مقدور ما نبود، كارِ انصار مدینه، مقدور ما هست. آن چه که گفته می ‌شود، مقدور ما نیست یا بسیار دشوار است، آن است كه در سورهٴ «انسان» خدای سبحان، فرمود؛ اهل بیت (علیهم السلام) كه روزه گرفتند، هنگام افطار سهمیه خود را به یتیم و مسكین و اسیر دادند. مستحضر هستید، در مدینه اسیر مسلمان نبود و مسلمان در مدینه به اسارت در نمی‌ آمد، جنگ‌ هایی كه بین مسلمین و كفّار رخ می ‌داد، از طرفین اسیر می‌ گرفتند؛ مشركین و كفّاری كه در جنگ‌ ها به اسارت مسلمان ‌ها در می‌ آمدند، در مدینه به سر می ‌بردند. این اسیر ممكن است که اسلام آورده باشد; ولی سابقه كفر داشت و دلیلی هم بر اسلام آوردن او نبود و اگر علی و اولاد علی (سلام الله علیهم اجمعین)؛ یعنی اهل بیت روزه می‌گیرند و سهمیه افطار خود را به یك كافر می‌دهند، این نشان آن است كه حیاتِ جامعه در سایهٴ ایثار است. ▫ ما اگر نتوانیم، در پرتو قرآن، به این بارگاه رفیع بار یابیم، حداقل از كارگاهی كه در آن گرفتار هستیم باید نجات پیدا كنیم و برابر آیهٴ سوره «حشر» به ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ برسیم، اگر به آن نرسیدیم، لااقل به آیهٴ ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏﴾ برسیم. [1]. سوره حشر، آیه10. [2]. سوره اعراف، آیه43؛ سوره حجر، آیه47. [3]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص186. [4]. سوره مائده، آیه2. [5]. سوره حشر، آیه9. [6]. سوره انسان، آیه8. 📚 پیام به همایش سلامت در پرتو قرآن مجید تاریخ: 1393/08/1 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فیش جامع محرم.apk
17.68M
🔰 🔰 📚عنوان : نرم افزار فیش جامع محرم 📖موضوع نرم افزار : سخنرانی 📌 فقط با ذکر منبع مجاز است 💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید : 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (15) 🔅🔅🔅 📈 فضاى نزول سوره بقره پس از بررسى اجمالى فضاى عمومى نزول سوره هاى مدنى، اكنون بايد با فضاى نزول ويژه سوره بقره كه اولين سوره مدنى است، آشنا شويم. براى آشنايى با چنين فضايى بايد موقعيت اجتماعى و فرهنگى شهر مدينه در دوران پس از هجرت و همچنين شرايط سياسى و نظامى حاكم بر آن بررسى شود. ⏪ دورنمايى از موقعيت فرهنگى و اجتماعى مدينه دهكده سر سبز يثرب كه در امتداد دره طولانى وادى القرى راه بازرگانى يمن به شام، قرار داشت و پس از هجرت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به آن جا، به مدينه موسوم شد، محل سكونت دو طايفه معروف اوس و خزرج بود. اينان كه از مهاجران عرب يمن (قحطانى) بودند، از اوايل قرن چهارم ميلادى در اين منطقه مى زيستند و پس از هجرت نبوى به اسلام گرويده، آداب جاهلى يا آيين غير اسلامى را رها كردند و پس از جنگهاى خونين يكصد و بيست ساله داخلى، دست برادرى به يكديگر دادند. در كنار اوس و خزرج، سه طايفه بزرگ و سرشناس يهود به نامهاى بنى قريظه، بنى النضير و بنى قينقاع كه از مهاجران شبه جزيره بودند، به سر مى بردند. آنان نسبت به ديگران از جايگاه ممتازى برخوردار بودند، زيرا اين طوايف سه گانه در ميان اوسيان و خزرجيان كه از اميين عرب بودند، به عنوان اهل كتاب شناخته مى شدند و مشركان عرب با اين كه گرايشى به پذيرش دينشان نداشتند، آنان را بر اثر داشتن كتاب آسمانى، از خود داناتر مى دانستند و اساسا يكى از زمينه هاى گرايش ‍ اوسيان و خزرجيان به اسلام ، بشارت بعثت پيامبر اسلام بود كه از آنان شنيده بودند. از اين رو براى رهايى از حقارت فرهنگى و رسيدن به ثقافت دينى و جبرن جهالت هاى گذشته، به آينده اميدوار كننده اى رو آوردند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (16) 🔅🔅🔅 📈 فضاى نزول سوره بقره ⏪ موقعيت اجتماعى و فرهنگى مدينه پس از هجرت پس از هجرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و استقرار حكومت اسلامى، ساكنان مدينه چندگروه بودند: ◀ 1- مسلمانان انصار: در سال يازدهم بعثت شش نفر از قبيله خزرج در موسم حج در مكه با رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) ملاقات كرده، به اسلام گرويدند و اينان اولين گروهى بودند كه از خارج مكه به جمع مسلمانان پيوستند. (64) ▫ بر اثر كوششهاى فرهنگى گروه مزبور، در سال دوازدهم بعثت، دوازده نفر از مردم مدينه، در عقبه (65) نخستين پيمان اسلامى را با پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) بستند كه به پيمان عقبه معروف شد. با درخواست اين گروه، اولين مبلغ اعزامى از سوى رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) به نام مصعب بن عمير راهى مدينه شد (66) و سپس در ماه ذى الحجه سال سيزدهم بعثت (67) در محل عقبه پيمان ديگرى بين پيامبر (صلى الله عليه وآله) و بيش از هفتاد تن از مردم مدينه منعقد شد- به پيمان دوم عقبه موسوم گشت. گروه مزبور پيش از اين، با تبليغ مصعب بن عمير اسلام آورده بودند. ▫ پس از ورود پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به مدينه بيشتر اوسيان و خزرجيان مسلمان شدند و اينان بر اثر نصرت دين خدا و يارى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و پذيرش و پناه دادن مهاجران مكى در تاريخ اسلام به نام انصار شناخته شدند. از عوامل گرايش سريع آنان به اسلام، مى توان به دريافت بشارت بعثت پيامبر جديد از يهوديان و نيز به ستوه آمدن از درگيريهاى صد و بيست ساله داخلى اشاره كرد. از اين رو آنان با اين كه از مركز انتشار اسلام (مكه) دور بودند زودتر از مكيان به اسلام پيوستند و چند ملاقات كوتاه آنان با رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) از تبليغات سيزده ساله آن حضرت در مكه نسبت به مكيها موثرتر افتاد؛ زيرا حجاب معاصرت، قوميت، رقابت قبيله اى و منافسه هاى جاهلى شهروندان يك شهر يا روستائيان يك دهكده همواره به جاى رايزنى، راهزنى مى كند. ▫ همه تيره هاى اوس و خزرج در سال اول هجرت مسلمان شدند به جز چند تيره معدود كه پس از جنگ بدر اسلام آوردند. (68) اوس و خزرج، پس از اسلام، دشمنيهاى ديرين صد و بيست ساله داخلى را رها كرده، با اعتصام به حبل متين الهى از عدوات به مودت هجرت كردند و برادرانى ايمانى يكديگر شدند. 📝 پی نوشت: 64- تاريخ طبرى ، ج 2، ص 86 65- گردنه اى است نزديك منا در مكه . 66- سيره ابن هشام ، ج 1، ص 131 و 438 - 444 67- تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر آيتى ، ص 171 68- سيره ابن هشام ، ج 1، ص 500. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر فهم در مقابله با جعلیات دینی به تعبیر مرحوم (رضوان الله علیه)، یک عده ای برای اینکه را بد نام کنند، را بد نام کنند، را در ماثور وارد کردند، گفتند: (اَوَّلُ شَجَرَه آمَنَت بِالله اَلباذَنجان). یک وقتی خرید و فروش بادنجان کم بود، یعنی بعضی ها به بادنجان علاقه نداشتند؛ یک‌ کسی بادنجان فروش بود، بازارش کساد بود، این کالاهای دست او مانده بود؛ این را کرد که (اوّل بوته ای که به خدا ایمان آورد، بوته بادنجان است)، بادنجان یک موجود پر برکتی است، اول موجودی است که به خدا ایمان آورد، خوردنش ثواب دارد، وارد بهشت می شود؛ با این بالاخره بادنجان ها را فروخته! با این جعلی برای آدم مثل نفس کشیدن واجب است که چیز بفهمد. حرف آدم نفهم را گوش دادن خطر است، هم مثل نفس کشیدن است!! 🔷️ ر.ک رساله فی الحدوث / ملاصدرا ✅ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم _ آمل ؛ حسینیه هدایت _ ۸۱/۰۱/۰۴ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۸۰ ـ ۷۸ 📌 و الی بايد از هر چيزی مهمتر و بدتر بستن به و خدا را بداند و از آن پرهيز کند. الی برای حکمتی که در قلب او قرار داده نبايد شود و مردم را به خود دعوت کند فقط بايد بداند که زمانی وجودی پيدا می‏ کند که خود را رابط بين خدا و خلق در تعليم کتاب بشناسد. الی بايد بداند که هيچ کس در رديف خدای تعالی حتّی ملائکه و انبياء مستقلی ندارند بلکه تنها آنها واسطه فيوضات الهی هستند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آزادگان، تنها مدیون خدا هستند ؛ بعضی ده سال، بعضی یازده سال، بعضی کمتر، بعضی بیشتر؛ دست شان از همه جا کوتاه بود. آن نماز شب هایشان، آن دعای توسل شان، آن مناجات شان ...! خدا هم اینها را طرزی آزاد کرد که احدی بر اینها منت نداشت؛ نه امام، نه ماموم! اولین گروه چه جور آزاد شدند؟ چه کسی وساطت کرد؟! امام (رضوان الله علیه) که رحلت کرده بود، دیگران هم که دست اندر کار نبودند، رابطه ما با هم که کاملاً منقطع بود. ذات اقدس اله بر اساس (کَذلِکَ نُوَلّی بَعضَ الظالِمینَ بَعضاً)، ظالمی را بر ظالم دیگر مسلط کرد؛ جنگ خلیج نفت، جنگ خلیج فارس تشکیل شد، دو ظالم به جان هم افتادند؛ این مظلومان فرصتی پیدا کردند، اولین گروه شان آزاد شد. اینها سرفراز به میدان رفتند، سرفراز از میدان برگشتند، احدی بر اینها حق منت ندارد! 🔷️ ر.ک سوره انعام / آیه ۱۲۹ ✅ نماز جمعه قم _ ۱۳۷۷/۰۵/۲۵ 💠 بیست و ششم مرداد . آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢فیض خاص ▫️ سالگرد بازگشت آزادگان سرفراز ایران اسلامی است. این گروه جزء مظلوم ترین افراد انقلاب و این نظام بودند و ذات اقدس الهی مستقیماً پاداش اینها را داد. در دعاها یك راهی است كه این فقط در عرفان مطرح است، در كتاب های كلامی و حكمت نیست. معمولاً در كلام و حكمت از راه اسباب و مسببات با نظام علت و معلول سخن می‌ گویند، اما یك راهی كه مستقیماً بنده با خدا داشته باشد و خدا با بنده داشته باشد و هیچ واسطه ‌ای در كار نباشد این در كتاب های حكمت و كلام نیست، ولی در عرفان هست و منشأش هم این ادعیه است كه منشأ ادعیه قرآن كریم است. گرچه نظام علّی و معلولی را قرآن تثبیت می‌ كند، اما این‌‌چنین نیست كه سلسله علل وقتی به آن اوج رسید سر آغاز سلسله خدا باشد وگرنه او می شود محدود. خدا جایش اول سلسله نیست، خدا «هو الاول» است، «هو الاخر» است، «بین الاول و الاخر» است، «هو الظاهر» است، «هو الباطن» است، بین «هو الظاهر» و «هو الباطن» است. اگر همه جا اوست ﴿هُوَ مَعَكُمْ﴾،[1] گاهی ممكن است یك فیض خاصی به انسان برساند كه احدی دخیل نیست و آن جریان آزادگان است. این آزادگان سرفراز می ‌دانید که خیلی رنج دیدند و دعاها كردند ‌آزاد بشوند، اما در روی كره زمین كسی اقدام نكرد آنها را آزاد بكند، كسی حرف اینها را گوش نمی ‌داد! این روابط دیپلماسی بی اثر بود، خواهش ها بی اثر بود، ذات اقدس الهی به استناد آیه سوره «انعام» كه فرمود: ﴿كَذلِكَ نُوَلّی بَعْضَ الظّالِمینَ بَعْضًا﴾؛[2] ما از ظالمی به وسیله ظالم دیگر انتقام می ‌گیریم، این صدام بعثی افلقی پلید را بر امیر كویت مسلط كرد كه كویت مظلوم بود و نه مأجور، در این گیر و دار كه ظالمی به جان ظالم افتاد ناچار شدند در زندان را باز كنند و آزادگان آزاد بشوند، كسی وساطت نكرد! حرف كسی اثر نكرد! آزادی این شرافتمندان مَرهون احدی نیست. ▫️ هفده ربیع كه به عتبه بوسی ثامن الحجج مشرف بودیم، این عزیزان سرفراز پیاده از حرم امام تا بارگاه ملكوتی امام هشتم مشرف شدند. شانزده روز این هشتصد كیلومتر راه را پیاده طی كردند، روز دوم پای بعضی از این آزادگان در اثر آسیب های فراوانی كه دیده بود، حساسیت داشت، تاول زده و متورم شده، یکی خواست برگردد مردد بود كه آیا راه را با پای ورم كرده و تاول زده ادامه بدهد یا نه؛ به عالمی كه در بین این كاروان بود مراجعه كرده استخاره بكند كه آیا با پای ورم كرده روز سوم به بعد را ادامه بدهد یا همین دو روز بس است. وقتی قرآن را باز كرد این كریمه آمد ﴿فَاخْلَعْ نَعْلَیكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی﴾،[3] این روحیه است! این پاداش نصیب هر كسی نیست! اینها ذخایر مملكتند! این پیاده روی نشان می‌ دهد كه افراد مشتاق هنوز در كشور هستند كه اگر خدای ناكرده بیگانه خواست طمع خامی در سر بپروراند همین نیرو هست و هیچ فرق نكرد! [1]. سوره حدید، آیه4. [2]. سوره انعام، آیه129. [3]. سوره طه، آیه12 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1375/05/26 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 18 🌴🌴🌴 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 ⏪ 54. مشاوري هدايتگر: «من استشار ذوي النّهي و الألباب فاز بالحزم و السّداد»[ شرح غررالحكم، ج5، ص396.]؛ كسي كه با صاحبان خرد مشورت كند، به دورانديشي، درستي، استحكام و استواري در كردار و گفتار (سداد) دست يابد. «من استعان بذوي الألباب سلك سبيل الرّشاد»[ همان.]؛ كسي كه از خرد پيشگان كمك بگيرد، راه رشد را سير خواهد كرد. «شاور ذوي العقول تأمن الزّلل و النّدم»[ همان، ج4، ص179.]؛ با صاحبان خرد مشورت كن تا از لغزش و پشيماني در امان باشي. «استشر عدوّك العاقل و احذر رأي صديقك الجاهل»[ همان، ج2، ص236.]؛ با دشمن خود اگر عاقل است مشورت كن، ولي از رأي دوست جاهل خود بر حذر باش. «رأي العاقل ينجي»[ همان، ج4، ص95.]؛ رأي عاقل، نجات بخش است. ⏪ 55. رهايي از غفلت و آمادگي براي سفر آخرت: «من عقل تيقّظ من غفلته و تأهّب لرحلته و عمر دار إقامته»[ همان، ج5، ص397.]؛ كسي كه عاقل شد، از غفلت خود بيدار و براي كوچ كردن آماده مي‌شود و خانه اقامت خويش (آخرت) را آباد مي‌كند. ⏪ 56. تسلّط بر خواهش‌ها: «من لم يملك شهوته لم يملك عقله»[ همان، ص416.]؛ كسي كه مسلّط بر خواهش‌هاي خويش نباشد، عاقل نيست. «لا عقل مع شهوة»[ همان، ج6، ص361.]؛ عقل با خواهش نفس جمع نمي‌شود. «الشهوات تسترقّ الجهول»[ همان، ج1، ص230.]؛ هوسها و خواهشها،نادان را به بردگي مي‌گيرد. 📚 ادب فناي مقربان جلد2، صفحه 44 🍀🍀🍀
🔅🔅🔅 💢 فواید تدبر در قرآن ▫ نگاه متدبرانه به قرآن کریم، صرف نظر از اهمیت نفسی­‌اش، آثار و فواید فراوانی در سطوح و ابعاد مختلف دارد که توجه به این آثار، ضرورت تثبیت و توسعه این نگاه را بیش از پیش می­‌نمایاند. برخی از این آثار و فواید عبارت است از: ▫ معنی­‌یابی بسیاری از فعالیت­‌های قرآنی مانند استماع، قرائت و حفظ قرآن؛ که این مهم، موجب تقویت انگیزه جامعه به­‌ ویژه قشر فرهیخته در توجه بیشتر به قرآن کریم می‌شود. ▫ افزایش ایمان به توحید، معاد، رسالت، قرآن و امامت؛شکوفایی عقل و دست­‌یابی به موازین قرآنی بینشی، گرایشی و کنشی؛ تحفظ به تقوا و سیره جهادی و مبارزه با شیطان، طاغوت، ظلم، کفر، فساد، جهل و باطل؛تحکیم پایه­‌های ولایت­‌پذیری و وحدت ایمانی؛ زیرا نگاه جامع هدایتی به قرآن کریم، ظرفیت اجتماعی و حاکمیتی قرآن را به بروز اعلای خود می­‌رساند و استفاده از قرآن کریم در جایگاه ویژه خود به عنوان قانون اساسی اسلام عزیز را تثبیت و تقویت می­‌کند. ▫ تقویت بنیان معرفت و ایمان و بصیرت دینی؛ به گونه­‌ای که مقاومتی بومی دربرابر فتنه­‌ها و شبهات و عرفان­‌های نوظهور و تبلیغ مکاتب انحرافی ایجاد می­‌کند. ▫ فراهم­‌سازی هرچه بیشتر امکان طراحی و اجرای حیات طیبه قرآنی و سبک زندگی اسلامی؛ چون به نظر می­‌رسد مهم‌ترین خلاء در مباحث سبک زندگی، فقدان نگاه جامع به مسائل این حوزه است که این خلأ با تدبر در قرآن کریم تا حد زیادی جبران می­‌شود. ▫ زمینه­‌سازی قرآنی کردن علوم اسلامی و اسلامی کردن علوم انسانی؛ چون نگاه متدبرانه باعث ظهور پویایی معارف قرآنی است و آن هم مقدمه تولید علم و تحول در روند تکامل علوم اسلامی بر مبنای قرآن و اسلامی شدن علوم انسانی و حتی مدیریت علوم تجربی و ریاضی با قرآن کریم است. ▫ تقویت پیوند حوزه و جامعه و حکومت اسلامی؛ چون قرآن زبان مشترک است و فهمی مشترک در دایره اصول و احکام الهی ایجاد می­‌کند. ▫ پیش­برد اهداف عالیه اسلام و انقلاب اسلامی در سطح بین­‌المللی به­ ویژه تقویت بیداری اسلامی و سرعت­ یافتن گرایش کیفی به اسلام در میان ملل جهان؛ چون اهداف قرآن و زبان انتقال معارف آن جهانی است و یکی از مهمترین چالش­‌های مردم دنیا در مواجهه با قرآن و پذیرش آن، خلأ نگاه منسجم هدایتی به این کتاب عزیز است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom