eitaa logo
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
2.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
813 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @Sayyedali1997 @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 بیعت با خدا 🔸 طبق بیان نورانی امیرالمؤمنین علی ‌بن‌ ابی ‌طالب (علیه افضل صلوات المصلین) كه در نهج البلاغه آمده است در قیامت ارزش ها مشخص می ‌شود «الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ»؛[1] یعنی بعد از عرض بر خدا و بررسی حساب ها معلوم می ‌شود كه چه كسی فقیر است و چه كسی غنی است، چه كسی سواره است و چه كسی پیاده، چه كسی جانباز است و چه كسی جانباز نیست، چه كسی امیر است و چه كسی اسیر. «بسا امیر كه فردا اسیر خواهد شد ٭ ٭ ٭ بسا اسیر كه فردا امیر خواهد شد» «بسا پیاده كه فردا سواره خواهد شد ٭ ٭ ٭ بسی سواره كه فردا پیاده می‌آید»[2] 🔸 امروز چه كسی سوار. است معیار نیست. عزیزانی كه اعضای خود را از دست داده ‌اند مستحضر باشند كه چرا دست یازم چرا پای كوبم ٭ ٭ ٭ مرا خواجه بی ‌‌دست و پا می‌پذیرد[3] دیگران گفتند چشم باز كنید تا ببینید، اهل دل گفتند چشم ببندید تا ببینید! بنابراین همه ما باید مستحضر باشیم آن كوثری كه ذات اقدس الهی به این عزیزان مرحمت كرده است از این كوثر تبرك بجوییم و این كوثر را گرامی بداریم. اگر بخواهیم دنیای ما تأمین باشد اینها را تكریم كنیم و اگر آخرت ما تأمین باشد اینها را تأمین كنیم، فرهنگ جانبازی را درست تشریح كنیم، ببینیم جان را باختیم، سر را باختیم یا خریدیم؟ چه كردیم؟! 🔸 من در یكی از سخنرانی ها گفته بودم مفقودالاثرها مشمول عنایت حق باشند! چندین سال قبل بود، شاید در حدود ده سال یا دوازده سال قبل بود. نامه ‌ای از یك بسیجی آگاه از یكی از سنگرهای جبهه برای من آمد كه فلانی ما در اینجا به این عزیزان نمی‌ گوییم مفقودالاثر، می ‌گوییم مفقودالجسد! اینها اثرشان زنده است، ما اثر اینها را از دست ندادیم. آثار اینها كشور را حفظ كرده، جسد اینها را از دست دادیم. این یك بسیجی ساده از سنگر جبهه نامه‌ ای نوشت كه شما در سخنرانی این ‌چنین گفتید و ما بعد از آن در هیچ سخنرانی نگفتیم مفقودالاثر، همیشه مواظب بودیم كه بگوییم مفقودالجسد؛ آثار اینها محفوظ است. ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: ﴿نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ﴾؛[4] یعنی آثار اینها را ما حفظ می ‌كنیم و اگر خدا بنویسد ﴿فی كِتَابٍ لا یضِلُّ رَبّی وَ لا ینْسی﴾[5] نه فراموش می‌ كند نه گم می‌ كند، بنابراین اثر عزیزان همیشه محفوظ است. باید یك نامی انتخاب كرد كه آن لباس به اندام زیبا و بلند این عزیزان رسا باشد، جانبازی كم است برای این عزیزان! باید به فكر یك فرهنگ و لغتی بود كه آن معنای بلند را و آن پیام الهی را به همراه داشته باشد. 🔸 به هر تقدیر انسان با دوست معامله می ‌كند و چون دوست او را می ‌پذیرد بنابراین چیزی كم ندارد، با خدا بیعت كرده است و معنای بیعت كردن یعنی بیع كردن و فروختن. اگر كسی جان و مالش را با خدا بیعت كرد و به خدا فروخت دیگر مالك جان و مالی نیست، می ‌گوید خدایا این امانت هایی كه به ما داده‌ای سالم به تو برگردانده‌ ایم. معنای سلامت امانت آن است كه ما به لطف تو در این امانت خیانت نكرده ‌ایم، با این چشم گناه نكردیم، با این دست گناه نكردیم، این چشم و دست را سالم به تو برگرداندیم. [1] . نهج البلاغه، حکمت452. [2] . دیوان اشعار سعدی، قصیده23. [3] . غزلی منتسب به مرحوم نشاط اصفهانی. [4] . سوره یس، آیه12. [5] . سوره طه، آیه52. 📚 سخنرانی در جمع جانبازان تاریخ: 1375/07/24 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (149) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ✅ اصل دوم. عزّت و افتخار انسان كه موجودي متفكر و مختار است، در پرتو معرفتِ صائب و عملِ صالحِ او تأمين مي شود. بررسي معرفتِ عالَم و آدم و پيوند بين آنها، مسبوق به شناخت اصل معرفت و آگاهي از مقدار واقع نمايي آن و كيفيّت انطباق «ذهن» بر «عين» و نحوه انتقال عين به ذهن است. 📐 معرفت شناسي گاهي بر محور احساس و تجربه حسّي است، نظير آنچه در دانش هاي تجربي مطرح است كه يقين منطقي در آنها اندك است، هرچند سوددهي حسّي آن فراوان است، و زماني بر مدار تفكّر رياضي است كه يقين منطقي در آنها وافر است، هرچند انطابق ذهن بر عين در آن وفور ندارد، زيرا براساس تركّب جِرم از ذرّات ريز اتمي، آنچه در عين موجود است، حجم مجتمع است نه جرم متصل، و ترسيم خط، سطح و حجم مَحصولِ بُعد متصل است، نه مجتمع؛ البته خودِ ذرّه ريز اتمّي داراي بُعد اتصالي است، ليكن تنظيم اشكال هَنْدسي بر اجرام عيني است، نه ذرّات ريز اتمي. 📐 دانش رياضي در عين استحكام منطقي، عهده داوري هاي كلان را ندارد؛ مثلاً نمي تواند درباره ازلي يا ابدي بودن جهان فتوا دهد، درباره خداوند كه نه مُتَزمِّن است و نه مُتمكّن، نه عدد دارد و نه رقم، و نه محسوس است و نه متخيّل و نه موهوم، و نيز حقيقت وحي، نبوّت، رسالت، امامت و ولايت كه از سنخ حقايق غيبي اند، اظهارنظر مثبت يا منفي نمايد، و گاهي براساس تعقّل كلامي و فلسفي است كه گذشته از امكان يقين منطقي، البته نه به وفور دانش رياضي، دسترسي به معارف غيبي را دارد و مي تواند درباره آنها به اثبات يا نفي نظر دهد، ولي موادّ اصيل استدلال آن را مفاهيم حصولي تشكيل مي دهد كه ارتباط آن با عَيْن غالباً در محدوده حمل اوّلي ذاتي است، نه شايع صناعي؛ لذا، مشتاق واقع با تغذيه مفاهيم فلسفي و كلامي قانع نمي گردد، چنان كه رنج عاشق با داوري طبيب درمان نمي شود: فكر بهبودِ خود اي دل ز درِ ديگر كن درد عاشق نشود به زمداواي حكيم بَعد صد سال اگر بر سر خاكم گذري سر برآرد زِگِلم رقص كنان عظم رميم[ديوان حافظ.] ◀ و زماني بر پايه شهود عرفاني است كه گذشته از جامعيت راه هاي قبلي، از انطباق معلوم بر موجود برخوردار است و ضمن تصحيح روش هاي پيشين، بر آنها اشراف داشته، عيب يا نقص آنها را برطرف مي كند، ليكن خود گرفتار عيب و مبتلا به نقص سهو و نسيان از يك سو، و جهل و خطا از سوي ديگر، و اختلاف و گاهي مخالفت، بلكه محاربت با هم از سوي سوم است. ◀ لذا، پاي عارفان، چونان حكيمان و متكلمان، چوبين است و پاي چوبين براي طي عقبه كئود جهان بيني سخت سست، موهون و مدهون است و بايد به معرفتِ ناب منتهي گردد كه همان سلطان علوم و ملكه معارف، يعني وحي معصومانه انبيا و اولياي معصوم الهي است كه در پرتو عروج به مقام مخْلَصين، هر چه مي يابند، حق است. ره آورد آن ذوات مقدّس به مثابه مبادي بيّن و بديهي، بلكه اوّلي است نسبت به دانش هاي بشري كه البته اصول صحيح اين دانش ها نيز به الهام خداي سبحان حاصل شده است. ◀ به هر تقدير، همه معارف ياد شده در ساحت وحي معصوم خاضع اند و بايد به آن معروض گردند و افزايش يا كاهش آنها برطرف شود: عقل گويد گوهرم، گوهر شكستن شرط نيست عشق گويد، سنگِ ما بستان و بر گوهر بزن سنگِ ما گوهر شكست و حيف هم بر سنگ ماست حيف هم بر روح باشد، گر شدش قربان بدن[ديوان شمس تبريزي.] 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب #سروش_هدایت(149) #آیت_الله_جوادی_آملی #اسلام_شناسی #آموزه_های_اسلامی #قرآن_شناسی #آموز
برشی از کتاب (150) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 قرآن كريم، مخلَصان را اجازه وصف نمودن خداوند داد؛ (سبحان الله عَمّا يصفون إلّا عبادالله المُخْلَصين)[ سوره صافات، آيات 159 ـ 160.]. كسي حقّ وصفِ الهي را دارد كه حقّ معرفت او را واجد باشد، زيرا وصف كردن چيزي، مسبوق به شناخت موصوف و كيفيت معرّفي اوست و كسي حق شناخت خداوند را به اندازه ممكن دارد كه در همين محدوده، از گزندِ تشبيه و آسيب تعطيل و آفتِ اُفْتِ زَنْدَقه و مانند آن مصون باشد، و كسي به اين بارگاه منيع بار مي يابد كه از كارگاه دانش بشري رهيده و به مقام عصمت برين، در مراحل سه گانه تلقّي، ضبط و املا و ابلاغ و انشا رسيده باشد، و اين شخص همان خليفه كامل الهي است كه معرفتِ ناب را از «مُسْتَخلفٌ عنه» خود دريافت مي دارد و به «مُسْتَخلفٌ عليهم» به مقدار وسع و صلاح مي رساند. 📐 كلام نوراني سيّدالشهداء(عليه‌السلام) در اين باره چنين است: «... جَعَلْتَ قلوبَ أوليائك مَسْكناً لمشيّتك، و مَكْمناً لإرادتك، وجَعَلتَ عقولَهم مناصبَ أوامِرك ونَواهيك، فأنتَ إذا شئتَ ما تَشاءُ حرّكتَ مِن اَسْرارِهم كوامن ما أبْطَنْتَ فيهم، وأبْدَأتَ مِن إرادتك علي ألْسِنَتِهم ما أفْهَمتهم به عنك في عقودهم بعقولٍ تدعوك وتدعو إليك بحقائق ما مَنَحْتَهَم به وإنّي لأَعْلَمُ ممّا عَلَّمتَني ممّا أنت المشكورُ علي ما منه أرَيْتَني وإليه آويتني».[ بحار الانوار، ج 82، ص 214.]اراده فعلي خداوند(نه ذاتي) موجود امكاني است. دل هاي معصومانْ قرارگاهِ مشيّت فعلي خداست، عقول آنان آشيانه و محلِّ نصب دستورهاي الهي است. هرگاه خداوند چيزي را اراده فرمايد، مرغ ملكوتي مشيّت حق از وَكْر و لانه دل معصومان ظهور مي كند و بر بنان و بيان آنان قرار مي گيرد و از آن سكوي پرش به فضاي جامعه بشري به پرواز درمي آيد و مخاطبان خود را آگاه مي نمايد و آنها را طبق رهنمود معصومان به خداي سبحان دعوت مي كند.... ◀ سرّ ضرورتِ عرضه همه معارف بشري به ميزان آسماني، در گفتار ديگر حضرت امام حسين(عليه‌السلام) چنين آمده است: «... إلهي أنا الفقير في غناي فكيف لاأكون فَقيراً في فَقْري، إلهي أنا الجاهلُ في علمي فكيف لاأكون جهولاً في جهلي».[ همان، ج 95، ص 225؛ دعاي عرفه امام حسين(عليه‌السلام).] ◀ موجودي كه هويّت او عين فقر و ربط به خداست و حدوث و بقاي وي عين وابستگي به حق است، چگونه در مانند علم، محتاج او نباشد. صحتِ علم و مصونيّت آن از مغالطه، به همان وابستگي به علمِ خداست كه از ناحيه وحي، توسط معصومان مخلَص ارايه مي شود: يكي از عقل مي لافد، يكي طامات مي بافد بيا كاين داوري ها را، به پيش داور اندازيم[ديوان حافظ.] ⬅ همان طور كه در معرفت شناسي معيار ارزيابي حق و باطل، وحي معصومانه خلفاي الهي است، اساس معارف از منظر امام حسين(عليه‌السلام) نيز شناخت خداوند و اوصاف ذاتي و فعلي آن ذات اقدس است، تا نظام علمي با نظام عيني هماهنگ شود؛ يعني در نظام عيني، تمام موجودات، هستي خود را در حدوث و بقا از خداوند دارند و از ناحيه وجود خداي سبحان فيض هستي به ماسوا مي رسد، و در نظام علمي اشيا نيز معرفت هر چيزي، مسبوق به معرفت خداوند و اسماي حسناي اوست؛ «... به تُوْصَفُ الصفاتُ لابها يُوْصَفُ وبه تُعْرَفُ المعارف لابها يُعْرَف فذلك الله لاسَمِّي له» [تحف العقول، ص244.]؛ يعني هرگونه صفتي را با شناخت خداوند مي توان شناخت، نه به عكس، و هر معروف و معرفتي به وسيله خداوند و معرفت او حاصل مي گردد، نه به عكس. با اصالت معرفت خداوند نسبت به معارف ديگر، تطابق نظامِ عَيْن وعلم روشن مي شود، زيرا در نظام عيني هستي خداوند اصل هر وجود ديگر است؛ نتيجه آنكه برهان لمّي در هر دو مرحله عين و علم، كامل ترين براهين خواهد بود، و از اين راه، عزّتِ معرفتي و افتخار علمي، بهره پژوهنده محقّق مي گردد، وگرنه ذلّت پيروي از افكار ديگران، دامن گير متَتبّع خواهد شد. ◀ آري، كسي كه كسوت تبعيّت از غيروحي را از تن به درآورد و در معرضِ تابش نور قرآن و عترت گيرد، به مقدار قابليت خويش از آن بهره مند خواهد شد: لباس فكرت و انديشه ها برون انداز كه آفتاب نتابد مگر كه بر عوران[ديوان شمس تبريزي.] 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لحظاتی برای تبادل لینک👇👇👇
070.mp3
12.55M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌 دار عدل 🔸 امروز دوازده فروردین از بهترین روزهای سال است، زیرا سالگرد استقلال نظام پربرکت جمهوری اسلامی است که در این نظام بسیاری از احکام و حکم الهی بسیاری از معارف فقهی و عقلی، تفسیری و قرآنی قرآن و عترت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) شکوفا شد. امیدواریم خدای بزرگ امام و شهدا را با انبیا و اولیا محشور بکند، همه کسانی که برای استقرار این نظام تلاش و کوشش کردند یا تلاش و کوشش می کنند مشمول ادعیه زاکیه ولی¬ عصر قرار بده و همه ما را هم قدردان این نظام پربرکت قرار بده، امکاناتی را که به برکت خون های پاک شهدا برای همه ما فراهم شده است که معارف الهی را خوب بفهمیم، عمل کنیم و به جامعه منتقل کنیم، این امکانات را ذات اقدس الهی توسعه بدهد و این توفیق را روز افزون بکند. 🔸 خدای سبحان به انسان خطاب می کند که چه چیزی تو را مغرور کرده؟[1] باید پاسخ بدهد که فریب چه چیزی را خوردی، بعد معلوم می شود که هیچ کس او را فریب نداد مگر خودش فریب خورده، خودش به وسیله خودش فریب خورده است. پس غروری هست که انسان مغرور می شود، غبنی هست که انسان مغبون می شود. در قیامت که ﴿یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴾[2] است، «یوم السؤال» است، سؤال می شود. فرمود ﴿لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴾،[3] هم انبیا و هم امم مورد سؤال قرار می گیرند خدای سبحان یکی از چیزهای که از انسان سؤال می کند این است که چه کسی فریبت داده؟ چه کسی گولت زده؟ انسان هر چه بررسی می کند می بیند هیچ چاره ای ندارد مگر اینکه بگویید من خودم، خودم را فریب دادم، از بیرون کسی آدم را فریب نمی دهد. وجود مبارک حضرت امیر این را خوب تحلیل کرده که تنها کسی که انسان را فریب می دهد خود انسان است.[4] اینکه در جریان جهاد داخلی شهوت و غضب از یک سو، وهم و خیال از سوی دیگر اینها صف کشیدند، در مراحل اندیشه و علم و باسواد شدن و ملا شدن وهم و خیال صف می بندند در برابر عقل، در مراحل تزکیه و تهذیب و آدم شدن شهوت و غضب صف می بندند، بیرون خبری نیست تا درون آدم آسیب نبیند بیرون قدرت نفوذ ندارد. 🔸 وجود مبارک حضرت امیر می فرماید دنیا دار امانت است، دار علم است، دار عقل است، دار عدل است، سرتا پای دنیا عدل است و عقل، دنیا کاری به کاری ندارد. دنیا اگر حوزه و دانشگاه و بازار را به شما نشان داده، بیمارستان و تیمارستان و قبرستان را هم نشان داده، این طور نیست که قبرستان و بیمارستان را کتمان کرده باشد کوی و برزن را نشان داده باشد؛ بیماری را نشان داده، مرگ را نشان داده، زندان را نشان داده، تمام بدی ها را نشان داده و در کف دستش گذاشته است. خب اگر کسی بیمارستان را نبیند، تیمارستان را نبیند، قبرستان را نبیند، فقط کوی و برزن و پارک را ببیند البته فریب می خورد. در این تحلیل وجود مبارک حضرت امیر فرمود دنیا چه چیزی را مخفی کرده؟ اگر آن زشتی ها را آن نقص ها را آن افت و آفت ها را کتمان کرده باشد بله می شود عامل غبن و غرور، اما همه را در کف دست گذاشته گفته این قبرستان، این تیمارستان، این بیمارستان، این هم پارک؛ بیراهه بروی جایت آنجاست، در راه باشی جایت اینجاست. [1] . سوره انفطار، آیه 6. [2] . سوره مطففین، آیه 6. [3] . سوره حجر، آیه92. [4] . نهج البلاغه، خطبه223. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/01/12 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (151) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ✅ اصل سوم. عزّت وافتخار انسان، بعد از جهان بيني صحيح و اعتقاد كامل، در ظلّ استقلال، آزادي، تماميّت ارضي و ساير حقوق فردي و اجتماعي در سطح محلّ، منطقه و بين الملل است، و چون اقتضاي آزادگي اخلاقي به استناد جهان بيني توحيدي، خواستن و حفظ نمودن حقوق يادشده براي ديگر همنوعان است، بنابراين مقتضاي اعتزاز و افتخار جامعه برين انساني، همانا نزاهت از سلطه گري و برائت از سلطه پذيري است. 📐 هرچند همه حقوقِ مزبور تحديد شده اند، ليكن هيچ كدام ذاتاً محدِّد و عامل تعيين مرز ديگري نيستند؛ چه اينكه عدالت نيز ذاتاً مايه تحديد حقوق مذكور نخواهد بود، بلكه تنها شريعت الهي است كه با اعتماد بر جهان بيني توحيدي ناب، توانِ تحديدِ تمامِ احكام، اخلاق و حقوقِ فردي و اجتماعي، به معناي عام را داراست، زيرا بدون استمداد از دين، هرگز رمز عدالت معلوم نخواهد بود و هنگامي كه قلمرو عدل مشخص نباشد، مرز ظلم معلوم نمي شود و مادامي كه منطقه عدل و ظلم مُعيّن نباشد، نمي توان تحديدِ سايرِ حقوق را به عدل سپرد، چون شي ء مبهم، صلاحيّتِ تعيينِ امور ديگر را ندارد. 📐 بنابراين، لازم است به شريعتِ غرّا كه هر رشدي را از غَي جدا كرد و هر ضلالتي را از هدايت تفكيك نمود، و هر عدلي را از ظلم و هر معروفي را از منكر، و بالاخره هر حقّي را از باطل تفريق فرمود، رجوع نمود و حدود آنها را از آن استنباط كرد؛ غرض آنكه هيچ محدودي حق تحديد چيز ديگر را ندارد، تمام اشيا و اشخاص غير از خداي سبحان محدودند، تنها موجودي كه اطلاق و عدم تناهي ويژه اوست، خداوند است؛ لذا تنها موجودي كه صلاحيّتِ تحديد اشياي تكويني و احكام و حقوق تشريعي را داراست، خدا است. ▫ حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) درباره اطلاق ذاتي خداوند و محدوديّتِ اشيا و استناد تحديد آنها به خداوند چنين فرمود: «ولايقالُ له حَدٌّ ولانهايةٌ» [نهج البلاغه، خطبه 186.]؛ «حَدَّ الأشياء عند خَلْقِه لها»؛[ همان، خطبه 163.]«وحَدَّ لكم حدوداً فلاتَعْتَدوها».[ نهج البلاغه، حكمت 105.] ▫ منبع اصلي اين معارف ژرف، قرآن كريم است كه در زمينه تحديدِ احكام و حقوق، چنين فرموده است: (تلك حدود الله فلاتقربوها).[ سوره بقره، آيه 187.] 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب #سروش_هدایت(151) #آیت_الله_جوادی_آملی #اسلام_شناسی #آموزه_های_اسلامی #قرآن_شناسی #آموز
برشی از کتاب (152) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 آنچه لازم عنايت است، اين است كه تحقيق مسايل كلامي، غالباً نتيجه اعتقادي دارد، نه اجرايي؛ يعني اثبات يك عقيده ديني براي گروه اندكي ثمربخش است، زيرا بركات معنوي آن را در دنيا و آخرت مشاهده مي كنند؛ چه اينكه اثر تلخ تمرّد از آن، در معاد به صورت دوزخ سوزان، دامن گير تبه كار مي شود، و صرف اثر كلامي براي تأمين استقلال، آزادي، تماميّت ارضي و ساير حقوق متمدنانه يك امّت متديّن كه تمدّن اصيل خود را در تديّن مي داند، كافي نيست. 📐 بنابراين، بايد در كنار معارف كلامي، مسايل سياسي اسلام مطرح و پياده شود تا حقوق ياد شده، ضامن اجرا داشته باشد، و اين همان حكومت ديني است كه جامعه دين مدار، قانون اساسي و عادي خود را به كمك عقل، از منابع نقلي و وَحْياني استخراج مي نمايد و با پشتوانه مردمي، احكام و حِكَم دين را تبيين، تعليل، اجرا، حمايت و دفاع مي كند. 📐 داشتن چنين حكومتي و زندگي در فضاي سبز آن، از منظر حسين بن علي(عليهما‌السلام)، از برجسته ترين نعمت هاي معنوي خداست؛ آن حضرت(عليه‌السلام) در اين باره چنين فرموده است: «...فلم أزَل ظاعناً مِنْ صُلْبٍ إلي رَحِمٍ في تقادُم الاَيّام الماضية والقرونِ الخاليةِ، لَمْ تُخْرِجْني لرأفتك بي ولُطْفِك لي وإحسانِك إليّ في دَوْلَةِ أيّام الكُفْرة الّذين نَقَضُوا عهدَك وكَذَّبُوا رُسُلَك، لكنّك أخْرَجْتَني رأفةً منك وتحنّناً عليّ للّذي سبق لي مِنَ الهُدي، الذي فيه يَسَّرتَني وفيه أنشأتَني و... »؛[ بحار الانوار، ج 95، ص 216؛ دعاي عرفه امام حسين(عليه‌السلام).] 📐 يعني پروردگارا تو را سپاس مي گويم كه مرا در عهد جاهليت و حكومت جابرانه كافران به دنيا نياوردي، بلكه هماره از اصلاب و ارحام عبور دادي تا عصر بعثت و تكامل آن در مدينه به استقرار حكومت ديني كه در آن اهتدا آسان است، زيرا قدرتِ مشروع ديني كه پايگاه مردمي آن تزلزل ناپذير است، حافظ حقوق عزّت آفرين و افتخارآور، يعني استقلال، آزادي، تماميّت ارضي و مانند آن خواهد بود. ▫ اگر نظام تشريع با تكوين هماهنگ باشد، حتماً اعتزاز ملّت و افتخار امّت، در پرتو صيانت حقوق مزبور تأمين است، زيرا بالْعَدلِ قامتِ السمواتُ والأرضُ: دور فلكي يكسره بر منهج عدل است خوش باش كه ظالم نبرد راه به منزل[ديوان حافظ.] 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
1 🔅🔅🔅 📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان سخن گفتن درباره تفسير الميزان و مؤلف گران‌قدر آن، مرحوم علامه بزرگوار آيت‌الله سيدمحمدحسين طباطبايي تبريزي رحمه‌الله كار آساني نيست. اما به اجمال اشاره مي‌كنم كه در اطراف اين دو موضوع كه به هم مربوط هستند جاي مطالعات و تحقيقات بيشتري است كه ان‌شاءالله دوستان جوان، پرانرژي، خوش ذوق و با نشاط اين كارها را دنبال مي‌كنند و به نتايج ارزنده تري خواهيم رسيد. 📐 اما انگيزه مرحوم آيت‌الله طباطبايي براي نوشتن اين تفسير چه بود و اصلا اين انديشه از كجا شروع شد و چه عاملي باعث شد كه ايشان اين كار را عهده‌دار شوند و با اين‌كه زمينه پيشرفت در بسياري از علوم ديگر در ايشان بود عمده وقت خويش‌- دست‌کم نيمي از وقت شريف علمي‌اشان ‌- را در آن دوراني که اين تفسير را مي‌نوشتند صرف اين تفسير كردند؟ ويژگي‌هاي اين تفسير چه بود؟ مسلما اين ويژگي‌ها تابع آن هدفي بود که ايشان براي اين تفسير در نظر گرفته بودند. بالاخره ايشانْ خود براي اين تفسير چه امتيازاتي قائل بودند؟ و سؤال بعد اين‌که آيا اين اهداف به طور كامل تحقق پيدا كرد يا هنوز براي دست‌يابي به آن اهداف نياز به كار و تلاش هست؟ 📐 مروري بر مقدمه تفسير الميزان که به قلم خود مرحوم علامه طباطبايي رضوان‌الله‌تعالي‌عليهاست کم يا بيش نشان مي‌دهد که انگيزه ايشان براي نوشتن اين کتاب چه بوده است. ايشان به تاريخچه تفسير از صدر اسلام تا عصر حاضر اشاره‌اي مي‌کنند تا نشان دهند كه چه گرايش‌هايي در دانش تفسير پيدا شده، تحقيقات تفسيري چه تحولاتي پيدا كرده، چه مذاهب تفسيري شكل گرفته، و ويژگي‌ها و نقاط قوت و ضعف هر کدام از آنها چيست. ايشان به اين نکته اشاره مي‌کنند که عوامل مختلفي ‌- كه عمده آن اختلاط فرهنگ‌ها بود- باعث شد مسائل جديدي براي مسلمانان مطرح شود، و چون قرآن کريم مهمترين منبع و اصلي‌ترين خزانه پاسخ‌گويي به مشکلات مسلمانان به شمار مي‌رفت، هر گروهي تلاش کرد نيازهاي خود را از اين کتاب مقدس تأمين کند. اما هر کدام از ايشان در استفاده از اين كتاب مقدس بيشتر بر مسائلي تمركز پيدا كردند كه براي خودشان اهميت داشت و در آن رشته تخصص داشتند. 📐 براي مثال متکلمان تلاش داشتند آياتي را مورد بحث قرار دهند که سوالات كلامي آنها را پاسخ مي‌داد و طرفداران هر مکتبي به طور طبيعي آيات را به گونه‌اي تفسير مي‌کردند که خود درك مي‌كردند و مي‌پسنديدند. براي مثال، معتزله بيشتر بر آياتي تأکيد مي‌کردند که با مذهب خودشان سازگاري داشت، و اشاعره بر بخش ديگري از آيات اصرار مي‌ورزيدند که عقايدشان را تأييد مي‌کرد. 🔹 همچنين فرهنگ‌هاي ديگري که احيانا از مشرق زمين و به‌خصوص از فرهنگ هندي به جامعه مسلمانان انتقال يافته بود مسائلي را مطرح کرده بود و متفکران حل آنها را آيات قرآن مي‌خواستند. اما غالبا گرايش‌هاي خاص آنها بر استفاده بي‌طرفانه از قرآن کريم غالب مي‌شد. سرانجام نوبت عصر حاضر رسيد. 🔹 در دو قرن اخير، پيشرفت علوم مادي، تکنولوژي، و علوم انساني که در مغرب زمين مطرح شده و مذاهب مختلفي را بوجود آورده بود، طبعا براي مسلمان‌ها سؤال‌هايي کليدي را مطرح مي‌کرد و گروه‌هاي خاصي متأثر از اين تحولات هم با توجه به گرايش خاصي که داشتند سعي مي‌کردند از قرآن براي تأييد همان گرايش‌هاي خودشان استفاده کنند. ....ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
2 🔅🔅🔅 📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان 📐 علامه طباطبايي وجه مشترکي را به عنوان يک نقطه ضعف تقريبا مشترک بين همه اينها مورد اشاره قرار مي‌دهد و آن اين است که نوعي تفسير به رأي در همه اين مذاهب وجود دارد؛ به اين معنا که کساني پيش از اين‌که نظر قطعي قرآن را از حاق قرآن استفاده کنند، ابتدا جوابي را مي‌پسنديدند و به آن گرايش پيدا مي‌کردند و بعد سعي مي‌کردند آيات را با آن وفق دهند و بر طبق آن، تفسير يا نظريه‌اي را تأييد کنند. 📐 علامه اين را يک نقطه ضعف مي‌دانند و به حق هم اين امر نقطه ضعف است که انسان پيش از آن‌که به يک متن مراجعه کند، ابتدا خود نظريه‌اي را بپذيرد و بعد سعي کند که آن متن را بر نظريه خود تطبيق دهد. اين در واقع تفسير نيست، بلکه تطبيق است. به نظرم ايشان هم همين واژه را به‌کار مي‌برند. 📼 بنده به طور شفاهي از ايشان شنيدم که همين انحرافاتي که در يک قرن اخير در بين مسلمانان در زمينه تفسير پيدا شده بود، مهم‌ترين عاملي بود که ايشان براي پرداختن بحث‌هاي تفسيري احساس وظيفه کردند. شايد بهترين نمونه‌اش در مصر بود. چون مصر ارتباط نزديک‌تري با کشورهاي اروپايي داشت، و فرانسه و بعد ساير کشورهاي اروپايي در آنجا مسلط شدند و همين امر موجب شد مراودات فرهنگي مصري‌ها با اروپا زياد گردد؛ بيشتر دانشجويان خود را براي تحصيل به پاريس مي‌فرستادند و اساتيد فرانسوي به آنجا سفر مي‌کردند. اين امر زمنيه گرايش به علوم طبيعيِ روز و علوم انساني با ديدگاه‌هاي غربي را در آنجا رواج داد. 📐 حتي در بين علماي الأزهر اساتيدي که بايد مدافع اسلام و قرآن باشند تمايلاتي به همين تفسير به رأي و تطبيق آيات قرآن بر دستاوردهاي علوم غربي پيدا کردند. حتي در تفسير المنار که مثلا از طرف استادي بزرگ در الأزهر القا مي‌شد گرايش‌هايي کم يا بيش در اين جهت پيدا مي‌شد. قدر مشترک اين گرايشات، تمايل به تفسير آيات قرآن بر اساس دستاوردهاي علوم تجربي بود. براي مثال، آنها حقايقي قرآني مانند لوح، قلم، عرش، کرسي، ملائکه و ... را بر عوامل و موجودات مادي تطبيق مي‌کردند؛ حتي وحي، کرامات، مکاشفات و چيزهايي از اين قبيل را هم به نوعي تفسير مادي مي‌کردند. ◀ اين موج که در کشورهاي اسلامي و کشورهاي شيعي به‌خصوص در ايران، هم طرفداراني پيدا کرد و در حال رشد و رواج بود در مرحوم علامه طباطبايي احساس خطر ايجاد کرد. ايشان احساس خطر مي‌کردند که اين روش ادامه پيدا کند و ما ابتدا دستاوردهاي علوم غربي را بپذيريم و بعد تلاش کنيم آيات قرآن را بر آنها تطبيق کنيم يا نظريات علوم انساني از قبيل مسائل حقوقي، سياسي و ... را از آنجا اخذ کنيم و بعد تلاش کنيم که آيه‌اي مطابق آن پيدا کنيم و بگوييم قرآن هم همين را مي گويد ‌- تطبيق‌هايي که بسيار اتفاق افتاده است. ....ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
تلاوت سوره والعصر توسط آیت الله خامنه ای.mp3
614.1K
🔅🔅🔅 📼 تلاوت حضرت آیت الله خامنه ای (زید عزه) 📈 فضیلت تلاوت سوره «عصر» چیست؟ 📐 درباره فضیلت تلاوت این سوره، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ قَرَأَ «وَ الْعَصْرِ» فِی نَوافِلِهِ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُشْرِقاً وَجْهُهُ ضاحِکاً سِنُّهُ قَرِیرَةً عَیْنُهُ حَتَّى یَدْخُلَ الْجَنَّةَ»؛ (هر کس سوره «و العصر» را در نمازهاى نافله بخواند، خداوند او را در قیامت برمى انگیزد در حالى که صورتش نورانى، چهره اش، خندان و چشمش [به نعمت هاى الهى] روشن است، تا داخل بهشت شود!). (1) 📐 معلوم است این همه افتخار، سرور و شادمانى از آن کسى است که این اصول چهارگانه را در زندگى خود پیاده کند، نه این که فقط به خواندن قناعت نماید. (2) 📝 پی نوشت: (1). «مجمع البيان»، جلد 10، صفحه 535. (2). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 316. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom