#علامه_محمد_تقی_جعفری
#علامه_جعفری
.🌷 حقیقت حیات
حیات، حقیقتى است که از ناچیزترین حرکت ارادى گرفته تا بر حقیقتى که داراى صدها بُعد متنوع است، شامل میگردد. یک سلول در بدن حیوانى کوچکتر از مورچه، داراى حیات است و هشتاد میلیارد سلول متشکل در مغز آدمى که با پانصد میلیون شبکۀ ارتباطى مشغول فعالیت هستند، به اضافۀ هزاران نوع و صنف پدیدهها و فعالیتهاى روانى نیز از مختصات حیات میباشند.
📜هر جاندارى که در مرتبهای پایینتر از جاندار دیگر از نظر مختصات حیاتى قرار بگیرد، در حقیقت مختص یا جزئى از حیات جاندارِ بالاتر را فاقد میباشد. پس میتوان گفت: جاندار پایین در برابر آنچه که جاندار بالا داراست، مُرده است، زیرا در برابر آن بُعدى که نصیب جاندار بالا است، مانند خاک مردهای است که احساس و حرکتى ندارد.
📁بنابراین، اختلاف کمیت نیروها و استعدادهاى حیاتى که در انسان وجود دارد، فاصلۀ او را از سایر حیوانات به اندازۀ فاصلۀ زنده و مرده دور میسازد.
📜 همین فاصله میان افراد انسانى نیز وجود دارد. آیا فاصلۀ انسان زندهای که از حیات بهرهای جز اشباع غرایز جسمانى ندارد و در قالب تنگِ:
جز ذَکَر نِى دین او نِى ذکر او
سوى اسفل بُرد او را فکر او
خود را یکى از زندگان میپندارد، با آن انسان رشدیافتهای که همۀ استعدادها و ابعاد خود را به فعلیت رسانیده و سر تا پاى وجودش آگاهى و حرکت به سوى امتیازات انسانى است، فاصلۀ مرگ و زندگى نیست؟ در آن هنگام که مولوى میگوید: «هرکه او آگاهتر باجانتر است» شعر نمیگوید، بلکه واقعیت حیات انسانى را در فوق زیستشناسىهاى حرفهای توضیح میدهد.
📜وقتى که انسانشناسان ژرفنگر میگویند: هر گامی که انسان در راه گردیدنهای تکاملى برمیدارد، چهرۀ دیگرى از حیات را درمییابد، شوخى نمیکنند. بلکه کسانى شوخى میکنند که حیات را در تنفس و حرکت جبرى و تمایلات خودخواهانه منحصر مینمایند.
📚جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۳، ص ۱۱۷ و ۱۱۸، چاپ قدیم (۲۷ جلدی)
@rahighemakhtoom
✅برداشت از آیات ۶ تا ۷ #سوره_حمد
🔅 «مرحله #صراط_مستقیم»
📜هدایت تنها در دست خدا است. زیرا او علم مطلق است، جهل در او راه ندارد و لذا مطلقاً او است که همه چیز و همه کس را هدایت می کند و هدایت کامل به دست او است.
📜 راه راست آن راهی است که هیچ اشتباهی در آن وجود نداشته باشد و قطعاً و یقیناً انسان را به کمالات روحی برساند آن چنانکه خدای تعالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام را هدایت فرموده و به آنها این نعمت را ارزانی داشته ولی گمراهان، معصیت کاران و منحرفان که مبغوض خدا هستند از هدایت الهی برخوردار نبودند و ما هم طالب آن نیستیم که خدای تعالی راه انحرافی آنها را پیش پای ما بگذارد لذا از خدا می خواهیم که ما را به آن طرف راهنمایی نفرماید و ما را به حال خودمان وانگذارند.
@rahighemakhtoom
📌 یوم الهدم (تخریب قبور بقیع)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#جوادی_آملی
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
#بقیع
#وهابیت
#آل_سعود
#مقاومت
#عذاب
@rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۶ تا ۷ #سوره_بقره
✅«عدم يقظه-خواب #غفلت»
🔰یک عده بخاطر توجّه نکردن به راهنمائی های خدای تعالی، مواعظ انبیاء و اولیاء علیهم السلام و #کفر ورزیدن به #نعمت هدایت، خوابشان به مرگشان منتهی شده و پروردگار، آنها را این گونه معرفی می کند که چه آنها را #هدایت و تبلیغ کنی و چه آنها را بترسانی و چه نترسانی فرقی نمی کند، دل آنها مُهر خورده و جلوی چشم و گوش شان را پرده گرفته و روز #قیامت که از این مرگ روحی برخیزند عذاب بزرگی در انتظار آنها است و لذا همه باید از عاقبت #غفلت هایشان بترسند و نگذارند غفلتشان به بدبختی شان منتهی گردد...
🌷🌷🌷
🔰در رساندن سخن حق پای بندی و استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه_بقیع_علیهم_السلام
#سیر_عمودی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
@rahighemakhtoom
📌 مرصاد=کمینگاه
📜 در قرآن كریم روش كسانی كه انبیا را به شهادت رساندند، مبلغان الهی را در كنار انبیا كشتند نام می برند؛ آنها كسانیاند كه ﴿یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقِّ وَ یقْتُلُونَ الَّذینَ یأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ﴾.[1] مبلغان الهی و مروجان شریعت كه راهیان راه انبیا هستند، محكوم به قتل كسانی اند كه جز خود چیزی را نمی بینند. اینها كه خود محورند و «یحُومُ حَوْمَ نَفْسِهِ»،[2] اینها خیال می كنند انسان از گهواره شروع می شود و به گور ختم می شود و بعد از مرگ خبری نیست و انسان كه می میرد می پوسد نه از پوست به در می آید و هیچ كسی مدیر عامل این عالم نیست و بر اساس ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلی﴾[3] عمل می كنند. فرعون و امثال فرعون روی این سیاست حركت می كردند كه ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلی﴾ هر كسی استكبار بیشتری داشت او برنده است او پیروز است، هر مستكبری پیروز است، هر «مستعلی» پیروز است، هر كسی كه برتری می طلبد پیروز است ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلی﴾، این شعار رسمی فراعنه بود. انبیا كه آمدند این شعار را عوض كردند، فرمودند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّی﴾؛[4] كسی پیروز است كه خود را منزه نگه بدارد، ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها﴾؛[5] كسی رستگار است كه خود را تطهیر كند. این دو شعار محصول دو بینش است، آن كه بینش او بینش افقی است می گوید بشر از گهواره شروع می كند و به گور ختم می شود، نه قبل از گهواره خبری بود و نه بعد از گور خبری هست که شعارش ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلی﴾ است، مستعلی همان مستكبر است. امروز می گویند «﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ﴾ استكبر»، دیروز می گفتند ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلی﴾ لفظ فرق می كند گرچه معنا یكی است؛ ولی اگر كسی افقی و عمودی هر دو را در نظر داشته باشد، هم سیر دنیایی بشر را كه از گهواره تا گور است و هم سیر عمودی بشر را كه او را چه كسی آفرید؟ برای چه آفرید؟ قبل از این عالم چه خبری بود؟ بعد از این عالم چه خبری است؟ و مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسیدن، قهراً شعارش ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّیٰ﴾ است، ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاهٰا﴾ است و مانند آن. پس این دو شعار مختلف محصول آن دو جهان بینی مختلف است.
📜 كسی كه بینش او بینش الهی است هیچ اضطرابی ندارد، گرچه از نظر عاطفه انسان متأثر است اشك می ریزد و غمگین می شود، ولی از نظر عاقله هیچ نگرانی نیست؛ زیرا چیزی را از دست نداد! در قرآن كریم فرمود نه آنها كه در این راه شربت شهادت نوشیدند از بین رفتند بلكه هجرت كردند، نه آنها كه تخریب كردند و دست به كشتن و كشتار زدند پیروزند ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ﴾؛[6] فرمود نیروهای ما در كمین اینهاست، الآن اینها در دست مایند! یك وقت است كه همه اینها را جمع می كنیم ﴿فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیمِّ﴾[7] می ریزیم در دریا، اینچنین نیست كه اینها از دست ما رها شده باشند ﴿وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا سَبَقُوا﴾؛[8] فرمود هرگز اینها فكر نكنند كه جلو افتادند ما به اینها مهلت می دهیم و میدان میدهیم تا در كمینگاه اینها را بگیریم، هم ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصٰادِ﴾ حق است خدا در كمین است، هم اعلان عمومی كرد فرمود مبادا اینها خیال بكنند كه سابق اند و ما مسبوق ﴿وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقینَ﴾؛[9] ما در هیچ امری مسبوق و عقب افتاده نیستیم كه دیگری سابق باشد و جلو بزند؛ فرمان، دین، حكم و امر ما را عقب بزند خودش جلو بیفتد. پس ﴿وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا سَبَقُوا﴾ اینها خیال نكنند جلو افتادند بعد هم فرمود: ﴿وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقینَ﴾ نه ما مسبوقیم نه اینها سابق اند، بلكه ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصٰادِ﴾. اینها خیال می كنند كه پیروزند یك، و خیال میكنند كسی كه شهید شد جایی كه تخریب شد آن آثار از بین رفته است این دو، آن آثار با جلال و شكوه بهتر و بیشتری ساخته می شود این یك، و كسانی كه در این صحنه ها شربت شهادت نوشیدند اینها هجرت كردند از یك تنگنا و محبسی به در آمدند و به عالم وسیع و فصیحی سفر كردهاند این دو.
[1]. سوره آل عمران، آیه21.
[2]. معانی الاخبار، ص104؛ «...الظَّالِمُ یحُومُ حَوْمَ نَفْسِهِ وَ الْمُقْتَصِدُ یحُومُ حَوْمَ قَلْبِهِ وَ السَّابِقُ یحُومُ حَوْمَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
[3]. سوره طه، آیه64.
[4]. سوره اعلی، آیه14.
[5]. سوره شمس، آیه10.
[6]. سوره فجر، آیه14.
[7]. سوره قصص، آیه40.
[8]. سوره انفال، آیه59.
[9]. سوره واقعه، آیه60.
📚 سخنرانی عمومی
تاریخ: 1384/12/14
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
☘☘☘
#رمضان
#تطهیر_درون
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
@rahighemakhtoom
📌 باطن اعمال
📜 هر عبادتی سرّی دارد. نه تنها عبادات اسراری دارند، بلکه هر چه در عالم دنیاست باطنی دارد، چون عالم دنیا تنزل یافتهٴ عالم های بالاتر از خودش هست. هر چه در جهان دنیاست نمونهٴ آنچه که در عالم معناست خواهد بود. احکام و قوانین الهی هم که در عالم دنیا به صورت دین و دستورات عبادی ظهور کرده اند اسرار و باطن هایی دارند.
📜 هر عملی که در جهان طبیعت است باطنی دارد که آن را سرّ آن عمل می گویند. نماز هم یک باطنی دارد که باطن نماز را سرّ نماز می نامند، به عنوان نمونه القاب و اوصافی هم که برای ائمه (علیهم السلام) هست گفته اند اسراری دارد، اینها غیر از آن معانی ظاهری باطن هایی دارند.
📜آنچه که در تعبیرات به عنوان الفاظ عبادات آمده است، اینها را به اندازهٴ فکر ما با ما سخن گفتند، این طور نیست که اسرار و حقیقت نماز همین باشد که ما می خوانیم؛ پشت پردهٴ این الفاظ و معانی و مفاهیم حقیقتی است، به اندازهٴ فکر ما با ما سخن گفته اند، اگر فکرمان را توسعه دادیم از پشت پرده آن مطالب را هم کم و بیش می فهمیم. این طور نیست که حقیقت نماز و باطن نماز همین باشد که آمده و لا غیر.
📜مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) نقل کرده است که رسول خدا فرمود ما موظفیم با مردم به اندازهٴ فکر مردم سخن بگوییم؛ یعنی حرف می زنیم ولی هر کس به اندازهٴ فکر خود می فهمد «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ» یعنی ما سلسلهٴ انبیا «أُمِرْنَا» ماموریت یافته ایم که «أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»[1] با مردم جز به اندازهٴ فکر آنها سخن نگوییم. باز مرحوم کلینی رضوان الله علیه نقل کرد که رسول خدا علیه آلاف التحیة و الثناء در تمام مدت عمر به اندازهٴ کُنه «فی عقل» خود با کسی سخن نگفت «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ»؛[2] یعنی در هیچ وقت حضرت به اندازهٴ عمق عقل خود با کسی حرف نزد! به اندازهٴ فکر مردم با مردم سخن گفت، پس این دستوراتی که به ما داد ه اند این طور نیست که آنچه ما می فهمیم کُنه این عبادات باشد یا آنچه ما درک می کنیم تمام اسرار این عبادات باشد، بلکه آنچه ما می فهمیم قشری از عبادات است و پرده هایی از این عبادات است. اگر خواستید پشت پرده را کنار بزنید دو راه دارد یا راه درس و بحث یا راه تحصیل راه مدرسه راه کتاب خواندن و کتاب نوشتن، یا راه تهذیب نفس تلاش و کوشش برای تطهیر درون و تزکیهٴ باطن.
[1] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص23.
[2] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص23.
📚 سخنرانی ماه مبارک رمضان ـ جلسه 5 تاریخ: 1363
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
☘☘☘
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(134)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅ 9 ـ اوّلين سفر سلوكي
📐 آغاز و انجام صراط مستقيم، خداي سبحان است و سورهي مباركهي حمد به ما مي آموزد كه سفر سالك بايد از «ربّ العالمين» تا «مالك يوم الدين» باشد و اين سفر از خدا به خداست؛ زيرا آغاز راه جز ربّ العالمين و پايانش جز مالك يوم الدين نيست. بنابر اين اولين سفر از اسفار چهارگانهي سلوكي سالكانِ إلي الله، سفر از «حق» به «حق» است، نه از «خلق» به «حق» و حقيقت هستي، از خدا آمدن و به سوي او رفتن است: (إنّا لله وإنّا إليه راجعون) [سورهي بقره، آيهي 156.]و بين اين مبدأ و منتها چيزي جز صراطِ عزيزِ حميد فاصله نيست.
📁 صالحان و طالحان همه از ربّ العالمين اند و به سوي مالك يوم الدين نيز باز مي گردند؛ منتها نيكوكاران با اسماي جمالي او محشور مي شوند و تبهكاران با اسماي جلالي و قهر و انتقام او: (إنا من المجرمين منتقمون)[ سورهي سجده، آيهي 22.].
📁 راه انسانها از ربّ العالمين تا مالك يوم الدين گوناگون است و از اين راهها يكي صراط مستقيم و ديگر راهها اعوجاجي و بيراهه است. كسي كه صراط مستقيم را شناخت نزديكترين و بهترين راه را دريافته است و كسي كه آن را نشناخت نيز سرانجام به مالك يوم الدين مي رسد و مي گويد: (ربّنا أبصَرْنا وسَمِعْنا) [سورهي سجده، آيهي 12.]؛ چون خداي سبحان هستيِ نامحدود است و بريدن از او و پيوستن به غير او در تكوين، به معناي بيرون رفتن از هستي نامحدود است كه استحالهي آن بديهي است.
📝 تذكّر: در خلال بحثهاي گذشته روشن شد كه از لحاظ سير تكويني هيچ موجودي از صراط مستقيم بيرون نيست؛ زيرا زمامدار و قائد همگان خداوند است و كار خداي سبحان نيز بر متن صراط مستقيم است. اين دو مطلب از آيهي مباركهي (ما من دابّةٍ إلاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّي علي صراطمستقيم) [سورهي هود، آيهي 56.]، استنباط مي شود، و در اين جهت بين انسان و حيوان، وموحّد و ملحد فرقي نيست؛ اما از نظر سير تشريعي برخي بر صراط مستقيمند و بعضي از آن خارجند.
☘☘☘
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(135)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅ 10 ـ لغزش از صراط و رهزنيِ راهيان
📐 قرآن كريم دربارهي لغزش از صراط دو گونه تعبير دارد؛ گاهي صراط، عمودي ترسيم شده و خارج شدن از آن به «هُوِيّ» تعبير مي شود: (ولا تَطغَوا فيه فَيَحِلّ عليكم غضبي ومن يَحلِلْ عليه غضبي فقد هَوي)[ سورهي طه، آيهي 81.]. در اين آيهي كريمه به صورت قياسي منطقي مي فرمايد: طغيان و تجاوز نكنيد؛ زيرا غضب خدا بر طاغيان لازم و حتمي مي شود و هر كه غضب خدا بر او حتمي شد سقوط مي كند. «هُوِيّ» (مصدر فعل هَوي) به معناي سقوط و فرو افتادن و نشانهي آن است كه راهِ كمال انساني عمودي و به سمت بالاست؛ چون سقوط، در مسير عمودي مطرح است. تعبير به «صعود» در آيهي كريمه (إليه يصعد الكلم الطيّب) [سورهي فاطر، آيهي 10.]نيز بر همين معنا دلالت دارد.
📁 گاهي نيز مسير، افقي ترسيم شده و خروج از آن به صورت «نُكوب» و انحراف تعبير شده است: (وإنّك لَتَدعوهم إلي صراط مستقيم وإن الّذين لايؤمنون بالآخرة عن الصّراط لَناكبون) [سورهي مؤمنون، آيات 73 ـ 74]؛ پس بازماندگان از صراط يا اهل نُكوبند يا اهل هُويّ.
📁 اگر انحراف يا سقوط دامنگير كسي شد و توان توبه داشت باز مي گردد و راه را ادامه مي دهد، اما اگر همهي قواي خود را تباه كرد و قدرت بازگشت از او سلب شده، براي رهزني بر سر راه مي نشيند و اين گونه، كسي كه براي رهروي صراط آفريده شده بود، به رهزني در آن مي پردازد. اينان حتي اگر موفق به توبه نيز بشوند پذيرش توبهي آنان دشوار است؛ زيرا شرط سنگين پذيرش توبهي آنان هدايت همهي منحرفاني است كه به دست آنان از راه لغزيده اند: (إلاّ الّذين تابوا وأصلحوا وبيّنوا فأولئك أتوب عليهم وأنا التوّاب الرّحيم) [سورهي بقره، آيهي 260.]و اين كاري بس دشوار است؛ زيرا قبل از هر چيز بايد به خطاي خود اعتراف و سپس منحرفان را به راه باز آورند.
📁 آنان كه خود از راه بازماندند و توان حركت از آنان گرفته شد و مانع حركت ديگرانند، همان «شياطين الإنس»اند كه حضرت شعيب (عليه السلام) آنان را از كمين كردن بر سر راه هدايت انسانها و بازداشتن از راه خدا با وعده هاي تهي و تهديدهاي بيجا نهي مي كند: (ولاتقعدوا بكلّ صراطٍ توعدون وتصدّون عن سبيل الله من امن به وتبغونها عِوَجاً) [سورهي اعراف، آيهي 86.]؛ زيرا كمين كردن بر سر راه هدايتْ كار شيطان است: (لأقعدنّ لهم صراطك المستقيم)[ سورهي اعراف، آيهي 16.].
📁 حاصل اين كه، اگر كسي صراط مستقيم را نپيمود و از حركت مستقيم، به انحراف يا به سقوط، بازماند خود راهزن ديگران مي شود و همان گونه كه راهيانِ راه خدا با اولياي الهي محشور مي شوند: (ومن يطع الله والرسول فأولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النّبيّين والصّدّيقين والشّهداء والصّالحين وحَسُن أولئك رفيقاً) [سورهي نساء، آيهي 69.]، رهزنها نيز با شياطين محشور مي شوند: (فَوَرَبّك لنحشرنّهم والشياطين)[ سورهي مريم، آيهي 68.].
📝 تذكّر: سرّ درخواست هدايت صراط مستقيم براي خود و ديگران (به صورت متكلم مع الغير) علاوه بر وجوهي كه در سرّ تعبير به جمع در كلمهي «نعبد» و «نستعين» آمده، اين است كه رهبراني كه استقامت پيروان آنان در نجاح قيام آنها مؤثّر است: (فاستقم كما أُمِرتَ ومَن تابَ معك) [سورهي هود، آيهي 112.]، هدايت و استقامت همراهان خود را از خداوند مسئلت مي كنند؛ چنانكه براي خود آنان، يعني پيشوايان دين (عليهم السلام)، بقاي هدايت و دوام آن از يك سو و تكامل و مزيد اهتدا از سوي ديگر به لحاظ قوس صعود قابل طرح است.
☘☘☘
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_نور
#قرائتی
🔅 🔅 🔅
📌 نگاشت 5 :نکته ها تفسيری آیات 1تا5 سوره اعلی
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5»
«1» نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازهاى نهاد و هدايت كرد.«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
🔅🔅🔅
▪ تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروههاى التقاطى مىگفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»
▪ در قرآن و حديث نشانههاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نامهاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مىفرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مىفرمايد: نام پيامبر را مثل نامهاى خودتان ساده نبريد:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» « نور، 63.» در جاى ديگر مىفرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مىخوانند: «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى» « نجم، 27.» و پيامبر اسلام نامهاى نامناسب ياران را تغيير مىدادند.
▪ مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.
▪ هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مىشود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهىها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مىگردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مىبرد. ذرات خاك ميوه مىشود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مىشود.
▪ «سَوّى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّهبينى. «غُثاءً» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أَحْوى» به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.
🍀🍀🍀
✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_نور
#قرائتی
🔅 🔅 🔅
📌 نگاشت 6 :پیام ها ی تفسيری آیات 1تا5 سوره اعلی
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5»
«1» نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازهاى نهاد و هدايت كرد.«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
🔅🔅🔅
📐 حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مىشود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مىشود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
📁 پیام ها:
✅ 1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
✅ 2- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
✅ 3- نامهاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
✅ 4- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
✅ 5- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»
✅ 6- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
✅ 7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «رَبِّكَ الْأَعْلَى»
✅ 8- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مىباشد. «خَلَقَ فَسَوَّى»
✅ 9- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قَدَّرَ فَهَدى»
✅ 10- فرمانهاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد سَبِّحِ ... الْأَعْلَى، خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى
✅ 11- هدايت تكوينى آفريدهها در چهرههاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعى فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى»
🍀🍀🍀
✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom
پویش موضوعی سوره غاشیه.docx
19.7K
#چشمه_حکمت
#تفسیر_قرآن
#پویش_موضوعی
#تفسیر_سوره_غاشیه
#سوره_غاشیه
📌 نگاشت 23: پویش موضوعی سوره غاشیه
✅فایل متنی پویش موضوعی سوره غاشیه حاوی بیش از 300نکته برای محققان قرآن پژوه،مربیان و کانون های قرآنی و کسانی که در کوتاه ترین فرصت می خواهند پیام های قرآنی را دریافت نمایند.
⏪ رحیق: یعنی باده ناب یعنی شراب بهشتی واژه ای برگرفته از آیه 25 سوره مطففین
🌿🌿🌿
✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom
نساء 39.mp3
4.68M
#استاد_رنجبر
#تفسیر_صوتی
#تفسیر_عمومی
#سوره_نساء
#جلسه39
🔅🔅🔅
🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی
▪️با هشتگ #استاد_رنجبر در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید.
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به #قرآن پناه ببریم.
☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام
@rahighemakhtoom
#علامه_محمد_تقی_جعفری
#علامه_جعفری
✅آیا ناپیدا بودن ابتدا و پایان جهان، میتواند اثبات کند که جهان ابتدا و پایانی ندارد؟
📐اگر گفته شود: «آری، چون ابتدا و انتها برای من ناپیداست و من آن دو را نمیبینم، پس برای جهان ابتدا و انتهایی نیست»، در این سخن که واقعیت را در محسوسات و دریافتشدههای عینی محدود میکند، باید اصل مبنای علوم و معرفت بشری را که قوانین حاکم بر هستی و روابط موجود میان اجزای تشکیلدهندۀ آن قوانین است، منکر شد، زیرا هیچ یک از آنها قابل مشاهده و لمس نیست.
📐بنابراین، از اینکه ما بدایت و نهایتی برای جهان نمیبینیم، دلیل آن نیست که جهان از هر دو طرف بینهایت است. علاوه بر این دلایل علمی، مانند محدودیت عمر انفجار کهکشانها که کیهان فعلی را به وجود آورده است، و آن دلایل عقلی که بر متناهی بودن جهان هستی وجود دارد و اگر کسی از ناپیدا بودن بدایت و نهایت جهان بخواهد نامتناهی بودن جهان را نتیجه بگیرد، به طور قطع، از فعالیت تجریدی ذهن که میتواند تا بینهایت امتداد یابد، استفاده میکند نه از واقعبینی. قدرت تجرید و سازندگی مغز بشری، به گونهای است که حتی با ملاحظۀ یک موجود جزئی، مانند این قلم، میتواند بینهایت فرد و مصداق برای آن بسازد، در حالی که این قلم جزئی و مشخص، با توجه به همۀ خصوصیاتش قابل تکرار نیست. بنابراین، با هیچ منطق علمی نمیتوان از ناپیدا بودن ابتدا و انتها برای جهان، بینهایت بودن آن را نتیجه گرفت.
جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۶، تحلیل شخصیت و بررسی رباعیات خیام، ص ۱۲۲ و ۱۲۳
☘️☘️☘️
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۸ تا ۲۲#سوره_بقره
✅نیرنگ بازان مدعی #ایمان
📂آنهایی که منافق اند و در حقیقت دلشان مرده است و یا قلبی مریض دارند و به فکر علاج و حیات خود نیستند وقتی با مردم و اهل ایمان روبرو می شوند به خُدعه و نیرنگ می پردازند و می گویند: ما هم به خدا و روز قیامت ایمان داریم ولی باید مؤمن، کنجکاو باشد و ادعای هر کسی را نپذیرد زیرا آنها در حقیقت ایمان به خدا ندارند و به مؤمنان نیرنگ می زنند، اینها جز خودشان را گول نخواهند زد و شعور ندارند، روز بروز امراض قلبی آنها شدّت پیدا می کند و بالأخره به عذاب دردناکی مبتلا خواهند شد.
📂این نیرنگ بازان به گمان آنکه مصلح اند در زمین فساد می کنند و درکی ندارند، هر چه مؤمنان اینها را از فساد نهی می کنند آنها نمی فهمند، آن قدر در جهلشان فرو رفته اند که مردم با ایمان و متدین به ادیان را سفیه و نادان می دانند، وقتی با همفکران خود و شیطان سیرتان می نشینند به آنها هم دروغ می گویند و مؤمنان را استهزاء می کنند. امّا روزی می رسد که آنها در عذاب الهی و فشارهای روزگار آن چنان گرفتار می شوند که از ترس مرگ به خود می پیچند و نمی دانند چه باید بکنند.
📂خدای تعالی با کمال مهربانی برای آنها با مثال، با مواعظ، با راهنمائیهای پی در پی انبیاء علیهم السلام و قرآن سخن گفته ولی آنها علاوه بر آنکه هدایت نشده اند همین مواعظ و مثالها را وسیله گمراهی خود قرار داده اند و این بخاطر هواهای نفسانی و فسق و عدم تزکیه نفس شان بوده است...
🌷🌷🌷
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
✔️تقدیر شایسته از امام امت رحمه الله علیه
#آیت_الله_جوادی_آملی
#علامه_جوادی_آملی
#جوادی_آملی
#امام_خمینی
#امام_راحل
🌷🌷🌷
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
✔️تقدیر شایسته از امام امت رحمه الله علیه #آیت_الله_جوادی_آملی #علامه_جوادی_آملی #جوادی_آملی #ام
#ویژه_سالگرد_امام_راحل
#منتظر
#امام_خمینی
#قیام_به_عدل
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
💢نشانه منتظران
📃 منتظران راستین که نجات می یابند و دیگران را نجات می دهند چه گروهی هستند؟ منتظران راستین، بخش های وسیعی از اوصاف اینها به صورت شرح و تفصیل و بخش هایی از عصارهٴ فضیلت اینها هم به صورت اجمال و متن در قرآن کریم آمده است؛ قرآن کریم از اینها به عنوان مجاهد، مهاجر، مؤمن، اهل نماز، اهل روزه، اهل حج، اهل خمس، اهل زکات و مانند این یاد کرد که اینها تفصیل آن مُجمل و شرح آن متن است. اما خود متن؛ فرمود کسانی به مقصد می رسند و مقصود را در مقصد مشاهده می کنند که فرمود: ﴿لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ﴾، ﴿لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ﴾؛ فرمود عالِم به مقصد برسد دشوار است، عاقل به مقصد برسد دشوار است، هر عالِمی به مقصد نمی رسد و هر عاقلی به مقصد نمی رسد؛ نفرمود علما به مقصد میرسند، نفرمود عقلا به مقصد میرسند؛ فرمود: ﴿لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ﴾! ﴿لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ﴾!
📃 ما نژاد و قومی در شرق و غرب عالَم به نام قوم عالِم و قوم عاقل نداریم! این تازی و فارسی نیست که نژاد باشد و قوم داشته باشد! این لُر، ترک، بلوچ و مانند آن نیست که جزء اقوام باشد، مثلاً اقوام آریایی باشد یا اقوام کذا و کذا باشد! ما در تمام کرهٴ زمین قوم عاقل و قوم عالِم نداریم، این قوم به معنای نژاد و شناسنامه و مانند آن نیست. این ﴿لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ﴾، این ﴿لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ﴾،این ﴿لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ﴾و این ﴿لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ﴾ که در قرآن آمده است؛ یعنی مردان و زنان زنده که قائم به عقل باشند، نه عالِم! قائم به علم باشند، نه عالِم!
📃 وجود مبارک حضرت که جهان را اصلاح می کند، چون قائم «بالعقل و العدل» است! پس صِرف عالِم بودن کافی نیست! صِرف عاقل بودن کافی نیست! تا قیام نکند به علم و قیام نکند به عقل، نه مشکل خود را حلّ می کند و نه «غُل جامعه»را از گردن دیگران بر می دارد. اگر رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) ﴿یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیهِمْ﴾ بود، چون قوم عاقل بود؛ یعنی قائم «بالعقل» و «بالعلم» بود! وجود مبارک حضرت حجّت (صلوات الله و سلامه علیه) چون به عقل قیام می کند، به علم قیام می کند، به عدل و قسط قیام می کند، به توحید و وحی و نبوّت قیام می کند، جامعه را از خواب بودن بیدار می کند، از مُستَلقی بودن می نشاند، از نشسته به نیم خیز در می آورد، از نیم خیز اینها را ایستا و قائم می کند که ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ می شوند، جامعه ایستاده و مقاوم جامعه نجات یافته است. او چون قائم به عقل است، نه زیر بار کسی می رود و نه کسی را به زیر بار می آورد، نه بیهوده سخن می گوید و نه بیهوده را می شنود! ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾.
📃 گاهی کار به قدری مهم است که عادل بودن هم کافی نیست، قائم به قِسط بودن هم کافی نیست، فرمود: قوّام به قسط باشید. آنها که مثل #امام_راحل (رضوان الله تعالی علیه) جزء یاران حضرت هستند، او قائم به قسط است، یک؛ در مواقع خطر قوّام به قسط است، دو؛ سیصد و اندی اصحاب مانند #امام_خمینی (رضوان الله تعالی علیه) دارد، اگر یک ولیای در جهان ظهور کرد و بیش از سیصد یار مثل #امام_راحل داشت و جامعه بشری را به عقل و علم قائم کرد، این جامعه نجات پیدا می کند.
📃 مستحضرید که در زمان حضور و ظهور آن ولی مطلق الهی، عقل مردم بالا می آید، اصلاح جامعهٴ عاقل دشوار نیست! ذات اقدس الهی دست عنایت را روی رئوس مردم می کشد که به برکت ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) عقل مردم بالا می آید، اداره جامعه عاقل سخت نیست! آنگاه به حکم نبوی عمل می کند که «إِنَّمَا أَقْضِی بَینَكُمْ بِالْبَینَاتِ وَ الْأَیمَانِ»،از اینجا معنای انتظار منطبع می شود؛ آن کس که عالِم است زمینه انتظار را دارد، ولی آن کس که قائم «بالعلم» است #مُنتظِر است؛ آن کسی که عاقل است زمینه انتظار را دارد، ولی آن کسی که قائم «بالعقل» است #مُنتظِر است. البته ادعیه، اذکار و اوراد، همه اینها زمینه است، وسیله است و عبادت است و لازم، اما قیام به عقل، قیام به عدل، قیام به علم، قیام به قسط، قیام به فکر و قیام به ایمان نشانه منتظران است.
📚 پیام به کنگره مسلمانان آمریکا ایالت میشیگان ـ با موضوع امام مهدی منجی بشریت
تاریخ: 1395/05/10
📠در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 49 #گفتگو #مقالات #تفسیر_قرآن #آسیبهای_فهم_قرآن #فهم_قرآن 🔅🔅🔅 ✅ آسیبهای فهم قرآن
#تحلیل_و_بررسی 50
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#آسیبهای_فهم_قرآن
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
✅ آسیبهای فهم قرآن
📝 برخی آسیبها
↪ ←← ناآگاهی از دانشهای مورد نیاز
📁 ←←← دانشهای انسانی
قرآن مجموعهای از معارف درباره مبدا و معاد و احکام و آداب است و مباحث گوناگون آن به نوعی، در سازندگی انسان نقش دارد. امروزه همه مکاتب مطالعات فراوانی در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی انسان و روابط و مناسبات حاکم بر آن داشته و دارند و متناسب با مبانی فکری و عقیدتی خود، آراء گوناگونی در هر بخش از علوم انسانی مطرح کردهاند، گرچه دانستن این علوم تاثیری مستقیم در فهم ما از قرآن ندارد، ولی آگاهی از آنها سؤالات فراوانی را برای ما به وجود میآورد که هنگام مراجعه به قرآن در صدد پاسخیابی آنها بر میآییم و به سرعت، از آیهها نمیگذریم، حتی از اشارهها و دلالت ایمایی و التزامی آیهها ممکن است بهره ببریم. کسی که از این دانشها بیبهره است ذهنی پر سؤال ندارد و به راحتی، از آیهها میگذرد و در نتیجه، انتظار زیادی از مدلولهای گوناگون آیات ندارد و به نکتههای کمتری دست مییابد. [۵۷]
⏪ ← ناآگاهی و بیتوجهی به منابع فهم
از جمله مواردی که در بحث آسیبشناسی فهم باید مورد بررسی قرار گیرد «منابع فهم» است. شناخت منابع و میزان اعتبار آن، کیفیت بهرهبرداری از آن و اولویت و اهمیت بعضی نسبت به بعضی دیگر از نکاتی است که باید بدان آگاهی داشت.
⏪ ادامه دارد...
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 50 #گفتگو #مقالات #تفسیر_قرآن #آسیبهای_فهم_قرآن #فهم_قرآن 🔅🔅🔅 ✅ آسیبهای فهم قرآن
#تحلیل_و_بررسی 51
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#آسیبهای_فهم_قرآن
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
✅ آسیبهای فهم قرآن
📝 برخی آسیبها
✅ آسیبهای فهم قرآن با قرآن
نخستین و مهمترین منبعی که در فهم این کتاب مقدس به کار میآید خود قرآن است؛ زیرا چنانکه پیشتر گفته شد، قرآن بر اساس اصول محاوره میان مردم سخن گفته است. گویندگان و نویسندگان در سخن خود نکاتی میآورند که با توجه به گفته یا نوشته خویش در جای دیگر معنا مییابد؛ یعنی، برخی گفتههای خود را قرینه برخی دیگر قرار میدهند. مخاطبان نیز بدون توجه به آن گفتهها، که در فهم مراد گوینده مؤثر است، مطلبی را به صاحب سخن نسبت نمیدهند. قرآن نیز از این اصل برکنار نیست و فهم هر بخشی از آن در فهم بخشهای دیگر مؤثر است، به ویژه آن که نزول قرآن به یکباره نبوده و همه مقصود خود را در جای معینی بیان نکرده است.
📜 پیشوایان دین نیز در مواردی، برای توضیح و تفسیر آیهها از دیگر آیات استفاده کردهاند؛ مانند حدیث نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در توضیح آیه «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون» [۵۸] از آیه «لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم» [۵۹] استفاده کرده و به کمک این آیه، مراد از واژه «ظلم» در آیه اول را شرک به خداوند دانستهاند. اینک به ذکر مهمترین آسیبها در این زمینه میپردازیم:
📂 ← بسندهکردن به قرآن
برخی از مفسران که به استفاده از قرآن برای فهم گرایش داشتهاند نسبت به منابع دیگر کم توجهی کرده و خواستهاند فقط با بهرهگیری از آیههای قرآن به فهم معارف آن نایل آیند، ولی پیداست که فهم کامل قرآن با کاوش در همه منابع و استنباط از تمامی ادله و قراین شکل میگیرد. استفاده از یک منبع و وا نهادن دیگر منابع در واقع، از دست دادن زمینههای لازمی است که در فهم قرآن سرنوشت ساز است و از آنجا که برخی توضیحات و قرینهها تنها در روایات آمده و هیچ راهی برای فهم آن از قرآن نداریم، بسنده کردن به قرآن راه فهم درست بخشی از قرآن را بر ما میبندد. مرحوم علامه طباطبایی (رحمةاللّه)، که خود از استوانههای فهم قرآن با قرآن است، در موارد متعددی از تفسیر گران سنگ المیزان، به نقش منحصر به فرد روایات در فهم قرآن تصریح فرمودهاند؛ از جمله: در بیان مراد از «صلاة وسطی» در آیه ۲۳۸ بقره [۶۰] ( [۶۱] )، در بیان مقصود از «اشهر معلومات» در آیه۱۹۷ بقره [۶۲] ( [۶۳] )، درباره آیه۳۳ مائده [۶۴] ( [۶۵] )، در تفسیر آیه ۳۸ این سوره، مراد از دستی که به جرم سرقت قطع میشود (دست راست)، مقداری که قطع میشود و میزان مالی که به سبب آن دست دزد را میبرند ( [۶۶] ) و موارد متعدد دیگر - که بدون مراجعه به روایات قابل فهم نخواهد بود. از جمله کسانی که به این آسیب دچار شده، صاحب تفسیر الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن است.
⏪ ادامه دارد...
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 51 #گفتگو #مقالات #تفسیر_قرآن #آسیبهای_فهم_قرآن #فهم_قرآن 🔅🔅🔅 ✅ آسیبهای فهم قرآن
#تحلیل_و_بررسی 52
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#آسیبهای_فهم_قرآن
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
✅ آسیبهای فهم قرآن
📝 برخی آسیبها
✅ آسیبهای فهم قرآن با قرآن
📂 ← مهجور داشتن قرآن
گرچه مفسران قرآن در طول تاریخ، برای فهم قرآن کم و بیش از این منبع بهره بردهاند، ولی این بهرهگیری چندان در خور این منبع شریف و ارجمند نبوده است. از جمله کاستیهای فهم آنان، بیتوجهی به این گنجینه ارزشمند است، حتی آنان که خود بهترین راه فهم قرآن را مراجعه به خود قرآن دانستهاند [۶۷] آن را در توضیح ابهام یا تبیین اجمال آیهها و بیان تقیید و تخصیص منحصر کرده، در عمل از شمول آن نسبت به همه معارف و قصص کاستهاند، در حالیکه دادههای قرآنی برای فهم در بیان ابهام و اجمال و خاص و ناسخ و... خلاصه نمیشود و حیطه بسیار گستردهتری دارد و کسی که به این راه وارد شود خواهد فهمید که چه گوهرهای بینظیری دست نخورده باقی مانده است.
📜 نباید گمان کرد که فهم قرآن با قرآن کاری سهل و کم دامنه است و هر کسی میتواند با یافتن آیههای همگون (از معجم) از عهده آن برآید؛ زیرا این کار، هم مشکل است و هم درازدامن و تنها از راه انس با قرآن و احاطه کامل بر سراسر آن با ژرفنگری و مو شکافی قابل دستیابی است. اگر کسی بخشهایی از تفسیر المیزان را بنگرد متوجه میشود که چگونه آیههایی که به ظاهر هیچگونه ارتباطی با آیه مورد بحث ندارند به هنگام تفسیر و مو شکافی در فهم به کار میآید «و ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض» [۶۸] مصداق مییابد. نمونه آن بحثی است که مرحوم علامه (رحمةاللّه) درباره آیه «اهدنا الصراط المستقیم» [۶۹] آورده و در آن از۳۹ آیه دیگر بهره گرفته است.
📜 توجه به سیاق آیهها نیز شعبهای از فهم قرآن با قرآن است که در بحث از قرینهها بدان اشارت رفت. همچنین توجه به کاربرد قرآنی واژهها و فهم معانی آنها از رهگذر قرآن بخشی از این بحث (فهم قرآن با قرآن) است که در بخش واژهشناسی میآید.
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 193 پیام های حضرت #آیت_الله_جوادی_آملی به همایش ها و کنگر
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 194
پیام های حضرت #آیت_الله_جوادی_آملی به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی
#سروش_هدایت
#آیت_الله_جوادی_آملی
#اسلام_شناسی
#آموزه_های_اسلامی
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
☘☘☘
📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره)
✅ اصل دوم. فتواي خداي سبحان در نعوت سلبي وحي اين است كه قرآن نه افسانه و افسون است، نه اسطوره و نه افيون، و حكم حضرت باري در اوصاف ثبوتي وحي اين است كه قرآن حيات بخش است؛ يعني نه تنها خود زنده است، بلكه قوام حيات جامعه انساني به او است؛ پس قرآن مظهر حي قيوم است: (...استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم).[ سوره انفال، آيه 24.]
📜 حيات مراتبي دارد و ادراك آن نيز درجاتي، هر اندازه كه به وحي اعتماد شود، حيات شكوفاتر مي گردد و هر اندازه زندگي بشر كامل شد، بهره وري وي از تفسير قرآن بيشتر خواهد شد. اين تعاملِ متقابل بين عقل و وحي از يك سو و بين قلب و وحي از سوي ديگر، همچنان مستمرّ است، همچون داد و ستد پي گير بين معلّم و متعلّم.
📜 در نهان بشر گوهر خلافت الهي نهادينه شد كه از آن به عنوان دفائن العقول ياد مي شود. پيامبران خدا آن گنجينه هاي مستور را مشهور مي كنند تا صاحبان اين گنجينه هاي مشهور، دفائن مغمور وحي را مسفور نمايند و آن پرده نشين را شاهد بازاري كنند. كژ راهه رفتنِ بشر قفل دل است و گرايش به غيرِ پيام الهي تَدْسيه نفس. از آن به عنوانِ (أمْ علي قلوبٍ أقفالها) [سوره محمدصلي الله عليه و آله و سلم، آيه 24.]ياد شد و از اين به عنوانِ (قد خاب من دسّاها) [سوره شمس، آيه 10.]تعبير شد. خامْ انديشي كه به دانش محدود بشري بسنده نمود و به آن خرسند شد؛ (فلمّا جائتهم رُسُلُهم بالبيّنات فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤون)،[ سوره غافر، آيه 83.]گرفتار آن قفل و اين خَيْبَتْ است.
مصطفي اندر جهان، آنگه كسي گويد كه عقل
آفتاب اندر سما، آنگه كسي گويد سُها
[ديوان حكيم سنايي؛ سُها ستاره كم نوري است كه با آن نور چشم را مي آزمايند.]
📜 اگر كسي در ساحت قرآن، ادب عبودي را نسبت به پيام ربوبي حفظ كرد و در قبال نفحه رحمان از خود دم بر نياورد، (و إذا قُرء القرآن فاستمعوا له و أنصتوا) [سوره اعراف، آيه 204]زنده مي شود و از آن قفل مي رهد و از اين تَدْسيه و خَيْبَتْ مي جهد و با اثاره وحي الهي دفينه او شكفته مي گردد و توان تدبّر در آيات الهي بهره او مي شود، و با اين دلمايه، خزائن قرآني را مي گشايد و با حظّ تازه از آن، دفائن ديگري را از نهانخانه جان مي شكفد و با بهترين وضع خود را مي شناسد و با معرفت برتر مجدّداً به خدمت خزائن قرآني مي رود و اين سعي سامي را بين صفاي وحي و مَرْوه دل همچنان ادامه مي دهد و به غُرَر آيات قرآني كه پيرامون توحيد خداست مي رسد،و در آن مقطعِ خاص، سعي عادي را به هَرْوَله تبديل مي نمايد تا به قصور خود و سائر ما سوي آگاه مي گردد و تقصير مي نمايد؛ يعني از غير خدا منفصل و به قرب الهي متصل مي شود، و زادِراهي براي منتظران آن تعاملِ متقابلِ محمود، و اين سعي و تقصيرِ مسعود به همراه مي آورد و آن را «الميزان في تفسير القرآن» مي نامد طوبي له و حُسن مآب و اگر مفسّري چنان نباشد، تفسير وي چنين نخواهد شد، زيرا يا اهل سلوك نيست و يا نيمه راه بر مي گردد؛
نه هر كو آيد از كوهي، بود با دعوت موسي
نه هر كو زايد از زالي، بود با سطوت دستان
اولين شرط رهيابي به قلّه تفسير ناب تضحيه و اراقه دم است؛
اسرار طريقت نشود حلّ به سؤال
ني نيز به در باختن حشمت و مال
تا خون نكني ديده و دل پنجه سال
هرگز ندهند راهت از قال به حال
[اوحد الدين كرماني.]
🌹🌹🌹
💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#عکس_نوشت #تصویر_نگاشت
📌اطاعت از معصومین علیهم السلام
🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم.
🌹🌹🌹 @rahighemakhtoom
#عکس_نوشت #تصویر_نگاشت
📌اطاعت از معصومین علیهم السلام
🖥برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های اصیل دینی خالصانه تلاش کنیم.
🌹🌹🌹 @rahighemakhtoom
#علامه_جعفری
🔰 آن سینۀ آدمى که جایگاه دل است و دل آدمى که جایگاه تجلى انوار الهى است و انوار الهى که از خورشید عظمت خداوندى تشعشع میکند، با پیروى از شیطان مبدل به قفس و آشیانۀ دائمى شیطان میگردد.
🔰معناى قفس شیطان بودن آن نیست که واقعاً یک موجود فیزیکى در سینۀ آدمى داخل شده در گوشهاى مینشیند و شروع به امر و نهى میکند، بلکه همانطور که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
🔰 این موجود پلید که نمود فیزیکى ندارد، همۀ سطوح روانى را اشغال نموده، خیالات و توهمات و وسوسهها و شک و تردیدها را در آن سطوح تولید میکند و مالک مطلق آن سطوح میگردد.
🔰تسلط شیطان بر آدمی، به تدریج انجام میگیرد و چنان نیست که وجدان و عقل و فطرت پاک آدمى ناگهان از درون وى محو شوند و شیطان فوراً جاى آنها را بگیرد.
اندک اندک راه زد سیم و زرش
مرگ و جسگ نو فتاد اندر سرش
عشق گردانید با او پوستین
میگریزد خواجه از شور و شرش
اندک اندک روى سرخش زرد شد
اندک اندک خشک شد چشم ترش
وسوسه و اندیشه بر وى در گشاد
راند عشق لااُبالى از درش
اندک اندک شاخ و برگش خشک گشت
چون بُریده شد رگ بیخآورش
اندک اندک دیو شد لاحولگو
سست شد در عاشقى بال و پرش
عشق داد و دل بر این عالم نهاد
در برش زین پس نیاید دلبرش
خواجه میگرید که ماند از قافله
خندهها دارد از این ماندن خرش
عشق را بگذاشت و دُم خر گرفت
لاجرم سرگین خر شد عنبرش
مُلک را بگذاشت بر سرگین نشست
لاجرم شد خرمگس سرلشکرش
خرمگس آن وسوسه است و آن خیال
که همى خارش دهد همچون گرش
📚منبع :جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۳، ص ۱۳۳ و ۱۳۴، چاپ قدیم (۲۷ جلدی)
@rahighemakhtoom