eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📈 اقسام تدبر در قرآن ⏪ تدبر در قرآن کریم بر دو قسم است: ترتیبی و موضوعی ▫ تدبر ترتیبی، فهم مجموعی آیات و سوره­‌های قرآن، مطابق نظم هدایتی مصحف است. ▫ تدبر موضوعی، فهم مجموعی آیات مرتبط با یک موضوع کلی یا جزئی است. ▫ «تدبر» در قرآن با موضوع «سیره رسول الله» و «سیره مقبوله مؤمنان» قرآن کریم، کتاب تمدن­‌ساز است؛ هم امام­‌پرور است و هم امت­‌پرور. سیره رسول الله در قرآن، میزانی برای رهبری رهبران و اولیاء امور است،[۱] زیرا اجرای قرآن، تنها بر مبنای سیره آن حضرت امکان­‌پذیر است؛ و سیره مقبوله مؤمنان در قرآن، میزانی برای تبعیت امت از امامان برحق و اولیاء امور است.[۲] البته امت نیازمند شناخت سیره رسول الله هم هست تا میزانی برای شناخت امامان برحق و اولیاء امور داشته باشد. ▫ قرآن، بهترین، کامل­‌ترین و محکم­‌ترین منبع برای شناخت سیره رسول الله و سیره مقبوله مؤمنان است که این مهم، با تدبر این موضوعات در قرآن به دست می­‌آید. بنابراین، تدبر در قرآن با موضوع سیره نورانی رسول الله و سیره مقبوله مؤمنان، به عنوان راهبردی­‌ترین موضوعات تدبر موضوعی به شمار می­‌آید. ▫ نگرش مجموعی به سیره رسول الله و مؤمنان، مانع نگاه محدود، تک­‌بعدی و حتی غلط به سیره است و بر همین اساس، امری ضروری و لازم است. 🔅 نکته۱: تدبر در سیره انبیاء عظام که در قرآن مطرح شده، خود یکی از راه­‌های تدبر در سیره رسول الله است، زیرا بر اساس آیات قرآن، سیره آن حضرت، از سیره آن بزرگواران جدا نیست[۳] و ذکر سیره انبیاء در قرآن کریم، برای روشن کردن روش عمل به قرآن است. 🔅 نکته۲: سیره اهل بیت عصمت و طهارت، شرح سیره رسول الله است و پس از تدبر در سیره آن حضرت، امکان تدبر در سیره اهل بیت عصمت و طهارت بیش از پیش فراهم خواهد بود. ======== [۱]. اینکه گفته می­‌شود «اولیاء امور»، منافاتی با «ولی امر واحد» ندارد، چون در نظام ولایی، اولیاء امور در طول ولایت امر ولی واحد هستند. [۲]. گفتنی است که مصداق بارز و اتم و اکمل سیره مقبوله مؤمنان در قرآن کریم، حضرت امیر مؤمنان علی است. [۳]. ر.ک. سوره انعام، آیه ۸۳ تا ۹۰ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢تعهد متقابل ▫️ خدای سبحان عهدی را كه از ما گرفت ـ گرچه به گروه دیگر خطاب كرد امّا شامل حال همهٴ تعهّد سپرده هاست ـ فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾؛[1] شما به عهدم وفا كنید من هم به عهدم وفا می كنم. معلوم می شود یك تعهّد متقابلی است بین عبد و مولا، همان طوری كه انسان به خدای سبحان تعهّد سپرد، خدای سبحان هم به انسان تعهّد دارد در مقام عمل. ▫️ یكی از بهترین نشانه های رحمت خاصه حق این است كه به ما اجازهٴ عهد دادند كه با خدا عهد ببندیم. عهد یك امر طرفینی است؛ همان طوری كه نذر یك تعهّد خاصّی است، یمین یك تعهّد خاصّی است، عهد هم یك تعهّد خاصّی است. بزرگان در این زمینه رساله هایی دارند؛ بعضی برای خودشان در زندگی تعهّداتی دارند؛ من عهد كردم این كارها را نكنم! بعضی از بزرگان وقتی سرگذشتشان را مطالعه می كنید رسالهٴ عهدیه دارند؛ عهد كردم كه فلان كار را نكنم؛ عهد كردم كه خودم را به قصّه سرگرم نكنم، آنها كه تفكّر عقلی دارند عهدشان این است. عهد كردم كه فلان كتاب ها را نخوانم، در این رشته كار كنم، نماز شبم ترك نشود، روزی یك مقدار قرآن بخوان، این عهدی است كه بزرگان داشته اند؛ رسالهٴ عهدیه هم می نوشتند. تعهّدات مشترك بین عبد و مولا برقرار بود. ▫️ خدای سبحان هم به اصل كلّی در قرآن وعده داد، فرمود: اگر به عهدتان وفا كردید من به عهدم وفا می كنم، فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾.[2] دربارهٴ شهدا فرمود: ﴿فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ﴾؛[3] فرمود: اینها عهدشان را وفا كردند. خُب، خدا به عهدش وفا كرد؟ آری، فرمود: ﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ﴾،[4] آنها پیش من هستند، من به عهدم وفا كردم. آنها تعهّد سپردند [كه] صحنه را ترك نكنند [و] به عهدشان وفا كردند: ﴿فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ﴾، من هم به عهدم وفا كردم اینها را مهمان خاصّم كردم. اگر در یك جا به عنوان اصل كلّی فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾، نمونه های خاصّش هم ذكر كرد. كسانی كه به عهد خدا عمل كردند چه كسانی بودند و خدای سبحان دربارهٴ آنها به عهد خودش عمل كرد، چه كرد؟ همه را گفت. اگر اینها را نگفته باشد كه كتاب نور نیست. ▫️ كتاب وقتی نور است كه همه نقاط مسئله را روشن بكند كه روشن كرده است، یعنی در سراسر قرآن جای ابهام نیست، منتها ما باید دستی به چشم بكشیم كه گرد و غبار كنار برود [و] ببینیم، نه اینكه باید آیات را كند و كاو بكنیم كه گرد و غبار از آیات كنار برود تا آیه روشن بشود! اگر خدای سبحان فرمود: سراسر قرآن نور است یعنی هیچ جایش ابهام ندارد، كمرنگ و تاریك نیست [و] اگر غباری هست در چشم اندیشهٴ ماست. [1] . سوره بقره، آیه 40. [2] . سوره بقره، آیه 40. [3] . سوره احزاب، آیه 23. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 169. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه بقره ـ جلسه 79 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 💢تلاوت زییا از سوره مبارکه عنکبوت ،آیات ۵۷ الی ۵۹ ◀️⁩قاری: عبدالرحمن مسعد ⁦ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
امید ممدوح و آرزوی مذموم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید.
برشی از کتاب گرانسنگ (20) 🔅🔅🔅 📈 فضاى نزول سوره بقره ⏪ شرايط سياسى و نظامى مدينه در زمان نزول سوره با شكل گيرى حكومت اسلامى در مدينه و آغاز اقتدار مسلمانان، خطر مهم از چهار جهت، حكومت نوپاى اسلام و حتى اصل موجوديت آن را تهديد مى كرد: ▫️ 1- مشركان قريش و عموم بت پرستان شبه جزيره. ▫️ 2- يهوديان كه در تجارت و اقتصاد مدينه نقش محورى داشتند. ▫️ 3- منافقان كه به تدريج و همپاى افزايش قدرت سياسى، نظامى و اقتصادى مسلمانان ، شمار آنان افزونتر و كارشكنى هاى بيشتر مى شد. ▫️ 4- از جهت تجديد دشمنى ديرين اوس و خزرج كه با اخوت اسلامى زبانه هاى آتش كينه آنان فرونشسته بود، ليكن عمده ترين خطر براى نظام اسلامى، يهوديان بودند كه براى نفاق افكنى بين مسلمانان و شكست حكومت اسلامى سخت تلاش مى كردند و از اين رو در سوره بقره بيش از هر گروه مخالفى، سخن از يهوديان است ▪️ و مهمترين اقدامهاى آنان در جهت دشمنى با مسلمانان بدين قرار است: 🔹 1- طرح شبهات براى سست كردن پايه هاى عقيده و عزم امت اسلامى. در اين باره سوره هاى بقره و نساء به تبيين مجادلات آنان و پاسخ به آنها پرداخته است. (73) 🔹 2- كوشش در جهت برافروختن دوباره آتش دشمنى و كينه توزى داخلى بين انصار (اوس و خزرج). 🔹 3- برقرارى روابط پنهانى با مشركان و منافقان. 🔹 4- همكارى با مشركان در نبردهاى مسلمانان با قريش مشرك. ▫️ گرچه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) با يهوديان از اوس و خزرج و همچنين با سه طايفه معروف يهود (بنى قريظه، بنى النضير و بنى قينقاع) پيمانهاى دفاعى بست و از اين راه كوشيد تا مانع كارشكنى آنان شود، ولى دشمنيها و پيمان شكنى هاى آنان به بروز جنگهاى خونين با مسلمانان و سرانجام به نابودى يهوديان در مدينه انجاميد. ======================= 73- ر.ك تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر آيتى ، ص 217 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_دوم (20) #تفسیر_قرآن #تفسیر_تخصصی #سوره_بقره #تفسیر #تسنیم #آ
برشی از کتاب گرانسنگ (21) 🔅🔅🔅 📈 فضاى نزول سوره بقره ⏪ نكات قابل توجه ديگر درباره شرايط سياسى و نظامى مدينه در مقطع نزول سوره، بدين قرار است: ▫️ 1- توان نظامى و رزمى مسلمانان روز به روز افزايش مى يافت و پيمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در سال دوم (74) هجرت با اعزام گروههاى گشت و مراقبت به نقاط مختلف، دست به يك سلسله مانورهاى نظامى زد كه در تاريخ ثبت شده است ؛ (75) مانند سريه اى كه به فرماندهى حمزه بن عبدالمطلب و همراهى سى تن از مهاجران انجام شد و آنان تا كرانه درياى سرخ، مسير كاروانهاى تجارى قريش، پيش رفتند و برخى از آيات سوره مباركه بقره نيز ناظر به پاره اى از اين سريه هاست. (76) ▫️ هدف پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) از اين مانورها كه خود نيز در برخى از آنها، مانند سفر به بواط و ذات العشيره شركت داشتند، از يك سو افزايش آمادگى دفاعى و تهاجمى مسلمانان از سوى ديگر آگاه ساختن مخالفان معاند، به ويژه مشركان مكه، از توان نظامى و اقتدار روز افزون امت اسلامى بود. ▫️ 2- در مقطع نزول سوره بقره هيچ جنگ رسمى بين مسلمانان و مخالفان پيش نيامد. جنگ بدر نيز در ماه رمضان سال دوم هجرت، پس از مقطع نزول سوره رخ داد و برخى از آيات جهادى اين سوره در پى زمينه سازى اين جنگ است. ▫️ 3- با الهام از معارف و تعاليم اسلامى، مسلمانان چنان شيفته جهاد و شهادت در راه خدا شده بودند كه در سپاه بدر برخى نوجوانان نابالغ شركت كرده بودند كه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) از حضور آنان در صحنه كارزار مانع شد. ======================= 74- برخى مورخان ، شروع سيه ها را در سال اول و برخى ديگر در ماه صفر سال دوم هجرى مى دانند. ر.ك تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر آيتى ، ص 218 75- سيره ابن هشام ، ج 2، ص 222 به بعد؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 77 - 78؛ مغازى واقدى ، ج 1، ص ‍ 19-9؛ بحار، ج 19، ص 186 76- مجمع البيان ، ج 1، ص 551، ذيل آيه 217 سوره بقره . 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
Al-Burooj04.mp3
6.51M
🔅🔅🔅 📌نگاشت 32:تفسیر صوتی سوره بروج 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه چهارم(پایان) ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام موسی کاظم سلام الله علیه 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
تفسير سوره بروج جلسه 4.docx
25K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 33:تفسیر متنی سوره بروج 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه چهارم(پایان) ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام موسی کاظم سلام الله علیه 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
اخلاق هدف گرا.mp3
1.29M
فن_اخلاق 💢اخلاق هدف گرا 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/09/12 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
💢اخلاق هدف گرا ⏺ آیا اخلاق هدف‌ گرایی‌ است یا وظیفه‌ گرایی؟ معلوم است که هدف‌ گرایی ا‌ست. یک انسان تنگ ‌نظر به دنبال وظیفه است, یک انسان صاحب ‌نظر به دنبال هدف است؛ می‌ بیند چه کسی این وظیفه را بر او معین کرده و برای چه باید به این وظیفه عمل کند. این دور‌نظر بودن و بلندنظر بودن که در بخشی از دعاهای صحیفه است که خدایا معالی اخلاق را به ما عطا بکن![1] یا آن روایت نورانی سید الشهدا‌ست که از پیغمبر (علیهما آلاف التحیة و الثناء) نقل کرد که «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ مَعَالِی الْأُمُورِ وَ یكْرَهُ سَفْسَافَهَا»؛[2] خدا همت‌های بلند را دوست دارد و همت پست را دوست ندارد. یک وقت کسی وارد حوزه می ‌شود می ‌خواهد روحانی و عالم همان روستایش بشود; این همّت پست را خدا هرگز دوست ندارد. یک وقت است از روستای سُهروَرد کسی بیرون می ‌آید شیخ اشراق می ‌شود. خود شیخ اشراق می ‌فرماید وقف ‌نامه ‌ای در نیامده که خدای سبحان علم را وقف مردم فلان شهر بکند و مردم فلان روستا محروم باشند.[3] یک وقت کسی وارد حوزه یا دانشگاه می ‌شود که مثلاً مدرکی بگیرد، این همّت پست را خدا دوست ندارد: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ مَعَالِی الْأُمُورِ وَ یكْرَهُ سَفْسَافَهَا» از همان اول انسان با هدف بلند و همت والا وارد حوزه و دانشگاه بشود. از او بخواهد تا هر چه خود او داد را بپذیرد. ⏺ پس اصل اخلاق هدف است و چون اخلاق الهی ا‌ست, وظیفه را خدا معین می‌کند، هدف را هم خدا معین می ‌کند; منتها برخی ‌ها دارای هدف ضعیف هستند, به اخلاق علاقمند هستند متخلق به اخلاق ‌اند دستورات اخلاقی را انجام می‌ دهند: «خَوْفاً مِنَ النَّارِ»[4] مبادا عذاب بشوند; طمع ندارد برای اینکه جهنم نرود, بی‌ عفتی نمی ‌کند برای اینکه به جهنم نرود, خیانت نمی ‌کند برای اینکه به جهنم نرود, این نازل ‌ترین مرتبه است. از این مرحله بالاتر «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ» است و از این دو مرحله بالاتر ﴿حُبًّا لِلَّهِ﴾[5] است, «وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَة»[6] است, همان طوری که عبادت سه بخش دارد, سه هدف دارد, اخلاق هم همچنین. انسان وظیفه ‌گرا از آن اصل باز مانده است, نه چون به من گفتند این کار را بکن بله به من گفتند این کار را بکن, من هم باید این کار را بکنم; اما برای چه مطرح است از چه کسی دستور بگیرم و برای چه امتثال بکنم یعنی مبدأ و معاد را در نظر داشتن هر دو مطرح است. بنابراین عنصر اصلی فن اخلاق وظیفه‌ گرایی نیست هدف‌ گرایی ا‌ست و هدف هم سه قسمت است و بالاترین‌ آن هم ﴿حُبًّا لِلَّهِ﴾ است. [1]. صحیفه سجادیه, دعای20; «وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاق‏». [2]. وسائل الشیعة، ج‏17، ص73؛ عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص67؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص246؛ «و قیل للحسین: ما سمعت من رسول الله؟ سَمِعتُه یقُول: إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ مَعَالِی الْأُمُورِ وَ یكْرَهُ سَفْسَافَهَا». [3]. حکمة الاشراق، ص9؛ «فلیس العلم وقفا علی قوم لیغلق بعدهم باب الملكوت و یمنع المزید عن العالمین، بل واهب العلم...». [4]. علل الشرائع، ج1، ص57. [5]. سوره بقره، آیه165. [6]. مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول(علیهم السلام), ج7, ص81. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/09/12 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت 34:تفسیر صوتی سوره بروج 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدرآقای محسن قرائتی 📒 جلسه اول ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام موسی کاظم سلام الله علیه 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت 34:تفسیر صوتی سوره بروج 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدرآقای محسن قرائتی 📒 جلسه دوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام موسی کاظم سلام الله علیه 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
بروج 3.قرائتی.mp3
678.8K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 35:تفسیر صوتی سوره بروج 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدرآقای محسن قرائتی 📒 جلسه سوم ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام موسی کاظم سلام الله علیه 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برداشت از آيه ۹۹ 📌سدّ راه بدترين کارها سدّ راه است، يعنی کسانی که نگذارند مردم به دين برسند و افکار را به آنها تزريق کنند، از چهارچوب آيات و خارج شوند و مطالب نادرست را به خورد مردم بدهند. سدّ راه کرده ‏اند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 تجلّی اعظم ▪️ فرا رسیدن محرم الحرام را به پیشگاه ذخیره عالم ولی عصر (ارواحنا فداه) تعزیت عرض می ‌كنیم. امیدواریم ذات اقدس الهی به همه ما توفیق حق‌ شناسی نهضت عاشورا را مرحمت كند و از این تجلّی اعظم حداكثر بهره را ببریم! ▫️ تجلّی یك فرق جوهری با تجافی دارد. امور مادی اگر كاری از آنها ساخته است در حدّ تجافی است، ولی امور معنوی و علمی كاری كه از آنها ساخته است با تجلّی همراه است. تجافی آن است كه اگر چیزی در جایی باشد هرگز در جای دیگر اثر نمی ‌كند مگر اینكه خودش آن جا را خالی كند و به جای دیگر منتقل بشود تا در آن جا اثر بگذارد، این خاصیت تجافی است كه در قلمرو طبیعت و موجودات مادی است؛ اما تجلّی عبارت از آن است كه یك موجود مجرد و شریف در عین حال كه در مقام رفیع خود موجود است، بدون تجافی و جا خالی كردن جای دیگری را روشن كند، حیات ببخشد، مشكل او را حل كند، بیماری او را برطرف كند، فقر فكری فرهنگی او را بزداید و مانند آن؛ مانند علم، حكمت و معارف الهی. علم این ‌چنین نیست كه از قلب یك عالم جدا بشود، تجافی كند، جا خالی كند و به ذهن جاهل برسد تا او را عالم بكند. ▪️ ذات اقدس الهی آیاتی دارد و سراسر عالم جلوه اوست، اما همه اینها یكسان نیستند، درجات و مراتبی دارند، حتی در بخش نبوت و رسالت هم مراتب وجود دارد ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ﴾[1] در بین این تجلّیات خاص، یعنی كتاب ‌های آسمانی و پیام ‌آوران غیبی انبیا و اولیا یك تجلّی، تجلّی اعظم است و آن تجلّی صادر اول است یا ظاهر اول است؛ آن انسانی است كه اكمل انسان هاست و آن وجود مبارك خاتم (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است. گرچه در آن نشئه بین چهارده معصوم (علیهم السلام) تفاوتی نیست، چون در آن جا نور واحدند[2] و كثرتی نیست تا كسی بر دیگری افضل باشد، اما این تفاوت در عالم طبیعت و ناسوت ظهور می ‌كند. ▪️ بنابراین گرچه همه انبیا تجلّی عظیم هستند و همه كتاب های آسمانی تجلّی عظیم است، ولی حضرت ختمی مرتبت تجلّی اعظم است و قرآن حكیم هم تجلّی اعظم؛ زیرا شخصیت حقوقی ختمی مرتبت (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) همتای قرآن كریم است كه هرگز از او جدا نبود و نیست و نخواهد شد، این می‌شود تجلّی اعظم. اما درباره غیر از حضرت ختمی مرتبت اگر كسی بخواهد دارای تجلّی اعظم باشد باید از پیغمبر باشد اولاً و پیغمبر هم از او باشد ثانیاً؛ لذا وجود مبارك حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌أبی ‌طالب (روحی و ارواح العالمین لمضجعه الشریف الفداء) او می ‌تواند تجلّی اعظم در جهان اسلام، بلكه در جهان بشریت باشد؛ زیرا هم از پیامبر است و هم پیامبر از اوست، هم «حُسَیْنٌ مِنِّی» آمده است هم «اَنَا مِنْ حُسَیْن»[3] آمده است. اگر وجود مبارك سید الشهداء از تجلّی اعظم است یعنی رسول گرامی و اگر رسول گرامی از حسین ‌بن‌ علی است، این هماهنگی نبوت و امامت مایه ظهور و شكوفایی و جلوه خاص ولایت است كه قدر مشترك بین رسالت و امامت است، آن مقام منیع ولایت می ‌شود جلوه أتَم، می‌ شود تجلّی اعظم و می‌ شود تجلّی اكبر. ============================ [1]. سوره بقره، آیه253. [2]. الغیبة للنعمانی، ص93؛ «...یا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ‏ نُورٍ وَاحِد...». [3]. کامل الزیارات، ص52. منابع اهل سنت: سنن الترمذی، ج5 ، ص658؛ «حدثنا الْحَسَنُ بن عَرَفَةَ حدثنا إسماعیل بن عَیاشٍ عن عبد اللَّهِ بن عُثْمَانَ بن خیثم عن سَعِیدِ بن رَاشِدٍ عن یعْلَی بن مُرَّةَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه و سلم حُسَینٌ مِنِّی وأنا من حُسَینٍ أَحَبَّ الله من أَحَبَّ حُسَینًا حُسَینٌ سِبْطٌ من الْأَسْبَاطِ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ». 📚 .سخنرانی در مراسم افتتاحیه نمایشگاه تجلّی اعظم تاریخ: 1382/12/13 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 از سری تولیدات رسانه ای بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء: ▪️ «عشق خونین»؛ سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 🔹پخش از شبکه قرآن و معارف سیما در دهه اول محرم 🔹هر شب ساعت ۲۱ 🔹تاریخ شروع پخش: پنجشنبه ۳۰ مرداد مصادف با شب اول ماه محرم گفتنی است این سلسله برنامه هر شب از شبکه های دو و چهار سیما نیز باز پخش خواهد شد. منبع: news.esra.ir 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 20 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ 61. استوارگويي: «من دلائل العقل النطق بالصّواب»[ همان، ص40.]؛ سخن صواب گفتن، از نشانه‌هاي عقل است. «يُستدلّ علي عقل كلّ امري ءٍ بما يجري علي لسانه»[ شرح غررالحكم، ج6، ص448.]؛ با آنچه بر زبان آدمي جاري مي‌شود، مي‌توان به عقل او پي برد. «يُستدلّ علي عقل الرّجل بحسن مقاله»[ همان، ص449.]؛ با نيك گفتاري انسان، مي‌توان بر ميزان عقل او استدلال كرد. «ينبي ء عن عقل كلّ امري ءٍ ما ينطق به لسانه»[ همان، ص471.]؛ آنچه بر زبان انسان جاري مي‌شود، خبر از عقل او مي‌دهد. «جميل القول دليل وفور العقل»[ همان، ج3، ص369.]؛ سخن زيبا گفتن (گفتار نيكو) دليل فراواني عقل است، «دليل عقل الرّجل قوله»[ همان، ج4، ص8.]؛ نشان دهنده عقل آدمي، گفتار اوست. «كلام العاقل قوتٌ»[ همان، ص626.]؛ كلام عاقل، غذاي جان انسان است. «كلام الرّجل ميزان عقله»[ همان، ص629.]؛ سخن آدمي، ترازوي سنجش عقل اوست. ⏪ 62. عدالت در عمل: «من علامات العقل العمل بسنّة العدل»[ همان، ج6، ص44.]؛ از نشانه‌هاي عقل، عمل به روش و طريقه عدل است. ⏪ 63. رعايت جايگاه خويش: «ما عقل من عدا طوره»[ همان، ص62.]؛ هر كس از حدّ و اندازه خويش تجاوز كند، عاقل نيست. ⏪ 64. دوستي با علما و نيكان: «ما ضادّ العلماء كالجهّال»[ همان، ج6، ص83.]؛ كسي مانند جهّال (نادانان) با علما دشمني نكرده است. «ينبغي للعاقل أن يكثر من صحبة العلماء والأبرار و يجتنب مقارنة الأشرار و الفجّار»[ شرح غررالحكم، ج6، ص446.]؛شايسته براي عاقل آن است كه معاشرت با علما و نيكان را زياد كند و از همراهي با بدان و گنهكاران دوري گزيند. فردوسي درباره تأثير مصاحبت و هم نشيني، چنين سروده است: به عنبر فروشان اگر بگذري شود جامه تو همه عنبري و گر تو شوي نزد اَنگِشت‌گر ازو جز سيا‌هي نيابي دگر ▫ اين معنا در سخن بلند امير بيان، حضرت علي(عليه‌السلام) كه رهنمود حكيمان و اديباني چونان فردوسي شد، چنين آمده است: «صحبة الأخيار تكسب الخير كالرّيح إذا مرّت بالطّيب حملت طيباً»[ همان، ج4، ص202.]؛ همنشيني با نيكان، سبب كسب خير مي‌شود؛ همانند باد كه وقتي بر بوي خوش مي‌گذرد، خوشبو مي‌شود. «صحبة الأشرار تكسب الشرّ كالرّيح إذا مرّت بالنّتن حملت نَتِناً»[ همان، ص205.]؛ همنشيني با بدان براي انسان كسب شرّ مي‌كند، همانند باد كه وقتي بر بوي بد مي‌گذرد، بوي بد مي‌گيرد. 🍀🍀🍀
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 231 🔅🔅🔅 📈 مقدمه بر شرح صحيفه سجاديه جناب آقاي حاج شيخ حسن ممدوحي ⏪ چهارم. رضاي به قضاي الهي و اعتماد به مقدّر آن، به معناي ترك كار و رها نمودن اسباب نيست و چون دعا و سؤال از علل تحقق اشياست، ترك دعا و رها نمودن طلب، به منزله گسستن از نظام علّت و معلول خواهد بود و چنين گسيختگي، نه معقول است و نه مقبول. ▫ مقام رضا آن است كه : 🔹 اولاً سالك صالح، طبق رهنمود عقل و نقل عمل كند، 🔹 و ثانياً اعتماد اصيل وي بر مسبب اسباب باشد؛ نه بر علل وسطيه كه سبب بودن آنها همانند اصل هستي و سعه وجود آنها در ظل تسبيب خداست، 🔹 و ثالثاً نتيجه جمع شرائط و رفع موانع در طول و عرض و حجم هندسه عليت و معلوليت، هرچه باشد، مورد رضاي او قرار گيرد، و چون دعا و طلب از شرايط شمرده شد، بنابراين ترك آن به مثابه انزجار از نظام علّي و معلولي است و چنين كراهتي با رضا هماهنگ نيست، زيرا رضايتمداري كار خداوند كه بدون اسباب كار نمي كند(اعم از سبب عادي و غير عادي، سبب مشهور يا مستور، سبب مُلكي يا ملكوتي)، در پرتو رضا به تمام مظاهر اسماي حسناي اوست كه جريان عليت و معلوليت از آن سنخ است. ▫ آري دعا و طلب مراتب دارد كه يكي از برجسته ترين مراحل آن اين است كه خواسته داعي اين باشد كه در قبال خواسته خداوند چيزي نخواهد. در اين مقام كه افعال چنين سالك كوي وصال، فاني در افعال الهي شد و اوصاف وي فاني در صفات حق شد و هيچ سهمي از بقاي شخصي او نماند و در طلب موحّد ناب شد و طالب و طلب محو گشت و فقط مطلوب ماند، سهم چنان دعا و طلبي، همانا بقاي بعد از فناست و با دعا و طلب الهي زنده است، چنان كه اگر سالكي به مقام منيع فنا نايل نشود و در مرتبه رضا بماند، باز بي دعا و طلب نخواهد بود، زيرا مدعو و مطلوب وي منزلت رضاست و همين را با لسان استعداد و زبان حال مي طلبد، چه اينكه گاهي آن را با زبان مقال جست وجو مي نمايد. كسي كه جز دعا مالك چيزي نيست: «لا يملك الاّ الدعاء» [الاقبال بالاعمال، ص 224.]، چگونه بدون دعا و طلب به سر مي برد. بنابراين نفي دعا، نسبي است؛ نه نفسي، و همّت والاي برخي داعيان در طلب اين است كه چيزي نخواهند و چنين قضيه اي به عنوان موجبه سالبة المحمول مطرح است؛ نه موجبه، و نه موجبه معدولة المحمول، و نه سالبه محضه. به هر تقدير، آنچه در بيت: قوم ديگر مي شناسم ز اوليا كه دهانشان بسته باشد از دعا از رضا كه هست رام آن كرام جستن دفع قضاشان شد حرام [مثنوي معنوي، دفتر سوم، بيت 1880 ـ 1881.] زهر در حلقومشان شكر بود سنگ اندر راهشان گوهر بود كفر باشد نزدشان كردن دعا كاي اله از ما بگردان اين قضا [مثنوي معنوي، ط ك، ص 167، ب 22 و 23 الي 25.] آمده است، بايد توجيه شود، چنان كه سراينده ابيات مزبور، خود معتقد به دعا و دعوت كننده به آن است: اي اخي دست از دعا كردن، مدار با اجابت يا رَدِ اويت چه كار [همان، دفتر ششم، بيت 2344.] ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 231 #آیت_الله_جوادی_آملی #سروش_هدایت #اسلام_شناسی #آموزه_
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 232 🔅🔅🔅 رحمتم موقوف آن خوش گريه هاست چون گريست از بحر رحمت موج خاست [همان، دفتر دوم، بيت 375.] تا نگريد ابر كي خندد چمن تا نگريد طفل كي جوشد لبن [مثنوي معنوي، دفتر پنجم، بيت 134.] اي برادر طفلْ طفل چشم توست كام خود موقوف زاري دان نخست [مثنوي معنوي، ص 192، دفتر دوم، بيت 443.] كام تو موقوف زاري دل است بي تضرّع كاميابي مشكل است گر همي خواهي كه مشكل حل شود خار محرومي به گُل مبدل شود گر همي خواهي كه آن خلعت رسد پس بگريان طفل ديده بر جسد [همان، ص 192، دفتر دوم، بيت 444] ▫ البته ريشه همه اين مطالب درست، گفتار نوراني اميرمؤمنان حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) است كه فرمود: «سلاحه البكاء» [الاقبال بالأعمال، ص 224.]؛ يعني اگر در جنگ با دشمن بيرون، آهن سلاح بُرنده است، در نبرد با دشمن درون و اظهار عجز در پيشگاه خالق بي چون، سلاح برنده «آه» است. در اين كوي، خودستاني كمال است؛ نه خودستايي، عجز هنر است؛ نه قوّت: روي گردآلود بر زي او كه اندر راه او آبروي خود بري گر آب روي خود بري [ديوان حكيم سنائي، ص 657.] 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
واکاوی دعای 23 صحیفه سجادیه 32.mp3
9.64M
53 📼 قسمت: سی و دوم 📌واکاوی دعای 23 🌴🌴🌴 ☑ سلامتی جسمانی نعمتی عظیم و بسیار بزرگ امیرالمؤمنین علیه‌السلام لانِعمَةَ فی‌الدُّنیا اَعظمُ مِن طُولِ العُمرِ وَ صِحَّةِ الجَسَدِ. در دنیا نعمتی بالاتر از طول عمر و سلامتی بدن وجود ندارد. (شرح حدیدی، ج ٢٠، ص ٣٤١) ☑ فهم لذت خوردنی ها امیرالمؤمنین علیه‌السلام بِصِحَّةِ المِزاجِ تُوجَدُ لَذَّةُ الطَّعمِ. كسی لذّت غذا را می‌فهمد كه مزاجی صحیح و سالم داشته باشد. (فهرست غرر، ص ١٩٩). ☑ درک کمال لذت خوردنی ها امیرالمؤمنین علیه‌السلام بِالصِّحَّةِ تُستَكمَلُ الَّلذَّةُ. زندگی كه توأم با صحت و سلامتی باشد كمال لذّت و خوشی را خواهد داشت. (فهرست غرر، ص ١٩٩) ☑ مقایسه امام محمدباقر(علیه‌السلام) سلامَةُ الدّینِ وَ صِحَّةُ البَدَنِ خَیرٌ مِنَ‌المالِ. سلامتی دین و ایمان و تندرستی بدن، از هر چه مال و ثروت (برای انسان) بهتر و بالاتر است. (وسائل، ج ١١، ص ٤٥١) ☑ آفت بزرگ امیرالمؤمنین علیه‌السلام لاصِحّةَ مَعَ نَهَمٍ. با پرخوری و شكم‌پرستی هیچ‌وقت سلامتی وجود ندارد. (جلوه‌های حكمت، ص ٣٤١) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
پیامبران برادرقومشان! استاد ملکی.Mp3
796.7K
@ostad_maleki 💢 پیامبران برادر قومشان! در سوره مبارکه شعرا، از بعضی پیامبران به عنوان برادر قوم شان یاد می شود. به چه جهت خداوند متعال این تعبیر را برای پیامبران نسبت به قوم شان فرموده است و ثانیا چرا در مورد حضرت موسی علیه السلام و حضرت شعیب این تعبیر نیامده است؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراز انزجار از منکرات اگر یک کسی (خدای ناکرده) در خلافی می کند، همین که از اول خیابان حرکت کرده، به نیمه خیابان که رسیده خودش را جمع می کند؛ در صورتی که هر کس او را دیده ابرو ترش کرده باشد؛ همین!! این اولین مرتبه است، بعد از قلبی. اگر یک کسی است، است؛ یا مشکل دیگری دارد، یا دارد می کشد، وقتی از خیابان عبور می کند هر کس او را می بیند با ابروی ترش کرده نگاه بکند؛ این به نیمه خیابان که رسیده خاموش می کند! بالاخره او یک ای دارد! نه گفتن لازم است، نه برخورد لازم است؛ آنچه که لازم و (یعنی واجب فقهی) است بعد از انزجار قلبی، ابرو ترش کردن است، با قیافه آدم این شخص را ببیند. ✅ درس اخلاق _ ۱۳۹۳/۰۹/۰۶ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom