eitaa logo
محفل علمی رهپویان
282 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
742 ویدیو
220 فایل
محفل علمی دوستان طلبه (با نگاه نیمه کلان) فقط برای طلاب محترم🙏 مطالبی که قرار داده میشود، همیشه به منزله قبول داشتن نیست؛گاهی درحدطرح مساله یا صرفاجهت اطلاع ادمین : امین و... @amin_1409 @amirh68 @kahfolvara110 @abbasibagher
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ حکمت و عرفان| بخش اول موضوع بحث  مقصود از «حکمت و عرفان» که تعیین‌کننده رویکرد معرفتی مباحث می‌باشد چیست؟ ▫️ اسلاید هویت حکمت و عرفان شیعی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/144 ▫️ بيانيه عرفان شیعی فقاهتی: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/148 ▫️ دوره تربیت مدرس و مبلغ حکمت و عرفان: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/145 مسأله بحث اصلی‌ترین زاویه دید برای حرکت مثبت و تعالی‌بخش در زندگی در شبکه هستی چیست و چگونه به ‌دست می‌آید؟ پیش‌فرض­‌ها فرضیه بحث: «عرفان و حکمت»، اصلی‌ترین و جامع‌ترین دید را برای حرکت در زندگی، به انسان می‌دهند. تعیین محتوا در بحث شبکه هستی و انسان شبکه‌ای و معادلات حرکت انسان در این شبکه، به عهده حکمت و عرفان است. تبیین بحث هسته مرکزی ماموریت حوزه‌های علمیه، تامین علمی برای تحقق تمدن اسلام است؛ کشف ، فهم ، تبیین معارف دینی برای پیاده‌سازی در صحنه زندگی فردی و اجتماعی و تمدنی. از سوی دیگر در مبانی «دین‌شناسانه» قاعده‌ای با محتوای زیر مورد پذیرش متخصصین است: «تطابق تشریع با تکوین» یا به تعبیر دیگر «تبعیت اَحکام از مصالح و مفاسد واقعی»؛ بنابراین برای این‌که بتوان به فهم جامع و عملیاتی دین رسید، «هستی‌شناسی» ابزاری قدرتمند خواهد بود. هستی‌شناسی = علم به ساختار و معادلات موجود در کلان هستی «حکمت» علامه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه در المیزان در ذیل آیه شریفه «یوتی الحکمه من یشاء» چنین آورده‌اند: كلمه ”حكمت” به كسره ”حاء” بر وزن” فعلة” است، كه وزنى است مخصوص افاده نوع، يعنى دلالت بر نوع معنايى مى‏كند كه در اين قالب در آمده، پس حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است، آن‌چنان كه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد، و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى‏شود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد. حكمت عبارت است از قضاياى حقه‌‏اى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه در باره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى‏دهد. همچنین فرموده‌اند: منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون می‌سازد؛ به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. از اين ‏رو، مى‏شود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمت ‌اند؛ و پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه ‌وآله مأمور است اين حكمت را به مردم بياموزد. علامه طباطبایی در جایی دیگر فرموده اند: حکمت، نظر و اعتقادی است که مطابق واقع و ملازم با رشد بوده و کذب‌ناپذیر باشد و ضرری بر آن مترتّب نگردد. «فلسفه» تعاريف مختلفی برای فلسفه بيان شده است مانند: ۱. ابن‌سینا: فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آن‌ها آگاهی یابد. (فرهنگ فلسفی، جمیل صلیبا) ۲. جرجانی: فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. (فرهنگ فلسفی) ۳. ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند. (فرهنگ فلسفی) ۴. فیثاغورس: فلسفه یعنی دوست‌داری دانایی. (دائره المعارف بریتانیکا) ۵. افلاطون: خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است. فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل ومبادی آن ها است. ۶. سیسرون: فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریف‌ترین امور و توانایی استفاده از آن در حد امكان. ۷. توماس هابز: فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است. ۸. کریستین وولف: فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است بالفعل حالت تحقق پیدا کند. ۹. فیشته: فلسفه، علم ِعلم، یا علم معرفت است. ۱۰. هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است. ۱۱. اوبروگ: فلسفه،‌ علم به مبادی و اصول است. ۱۲. هربارت:  فلسفه،‌ تحلیل معانی عقلی است. ۱۳. وونت: کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت‌هایی است که از راه علوم مختلف بدست می آید، تا به این ترتیب مجموعه واحد و پیوسته ای ایجاد گردد. ۱۴. پولسن: فلسفه مجموعه معرفت هاست که انتظام علمی پیدا کرده‌اند. ۱۵. کانت: فلسفه، شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد. ۱۶. ملاصدرا: فلسفه كمال يافتن نفس انسان در سايه شناخت واقعيت‌های موجودات و حكم به وجود آنها به صورت قطعی و مستدل است که بدون گمانه‌‏زنی و تقلید باشد. ▫️ برخی تعابیر دیگر [در متن کامل]: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/142 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ بیانیه عرفان شیعی فقاهتی| بخش اول. ✍ استاد عبدالحميد واسطی ▫️ اين نوشتار با استفاده از رساله لب‌اللباب و ديگر تاليفات علامه حسينی طهرانی، تلاش می‏کند عرفان شیعی را در چهار محور «ادراک»، «روش»، «مکتب» و «راهبرد عرفان»، تبيين كلامی کند. مقدمه: تصوير كلانِ رساله لب‌اللباب تقرير و بازنويسی درس‌های عرفانی علامه طباطبائی قدس‌سره، توسط علامه حسينی طهرانی رحمه‌الله‌عليه كه در زمره شاگردان برجسته ايشان قرار دارد، هسته رساله «لب‌اللباب» را منعقد نمود. كتاب در سه بخشِ اصلی متمركز شده است: مقدمه (در ضرورت جمع ميان ظاهر و باطن در زندگی) طرح كلی سلوك الی الله (نقطه عزيمت در سلوك، مراقبه و مراتب آن، عوالم مقدم بر عالم خلوص، خلوص ذاتی) كيفيت سلوك الی الله (شاخص‌های بيست‌وپنج‌گانه برای حركت به‌سوی لقاء خداوند، طريقه معرفت نفس برای انكشاف توحيد) مقدمه كتاب با عبارات زير آغاز مي‌شود: «حسّ گرايش به عوالم غيب و كشف اسرار ماوراء طبيعت جزء غرائز افراد بشر است، و مى‏توان اين غريزه را ناشى از جاذبه حضرت ربّ ودود دانست كه عالم امكان بالأخصّ انسان اشرف را به مقام اطلاق و نامتناهى خود مى‏كشد.» بدنه كتاب با آيه شريفه زير آغاز می‌شود كه اشاره به غايت عرفان يعنی «ادراك توحيد حضرت حق» دارد. «سَنُرِيهِمْ آياتِنَا فِى الْآفَاقِ وَ فِى أنْفُسِهِمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» علامه مولف در انتهای كتاب با جملات زير، عصاره كيفيت سلوك الی الله را چنين توصيف می‌نمايد: «...بنا بر آنچه ذكر شد دو امر مهمّ در تجلّى سلطان معرفت دخالتى عظيم دارد: اوّل مراقبه به انحاء مراتبها، دوّم، توجّه به نفس. چون سالك به اين دو امر اهتمام نمايد كم كم متوجّه مى‏شود كه كثرات اين جهان از يك چشمه سيراب مى‏شوند و هر چه در عالم، صورت تحقّق به خود بگيرد، همه آنها از يك مصدر است. رويّه مرحوم استاد، آقاى قاضى طبق رويّه استاد بزرگ آخوند ملاحسين‌قلى همدانی همان طريق «معرفت نفس» بوده است... اكثر افرادى كه اين سلطان معرفت براى آنان طلوع نموده در يكى از اين دو حال بوده است: اوّل در حين تلاوت قرآن مجيد و التفات به خواننده آن، كه چه كسى در حقيقت قارى قرآن است و در آن وقت بر آنان منكشف مى‏شده است كه قارى قرآن خداست جلّ جلاله. دوّم از راه توسّل به حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام، زيرا آن حضرت را براى رفع حجاب و موانع طريق نسبت به سالكين راه خدا عنايتى عظيم است.» فرضيّه بحث در هويت عرفان شيعی و راهبرد آن «عرفان» بر اساس مبادی تصوری و تصديقی متّخذ از مكتب اهل‌بيت عليهم‌السلام، به‌عنوان يك «ادراك» عبارت است از: شهود قلبی وجود بی‌نهايت خداوند (مقام ولايت). و به‌عنوان يك «روش» عبارت است از: جاری ساختن اراده خداوند به‌جای اراده خود و جايگزين كردن ادراك او به جای ادراك خويش. و به‌عنوان يك «مكتب» عبارت است از: تلاش علمی و عملی برای دست‌يابی به نگرش توحيدی به تمام موجودات. مقصود از «نگرش توحيدی» اين است كه انسان ادراك كند كه تمام موجودات، ظهورات و تجلّيات خداوند هستند و هيچ استقلال وجودی ندارند. «راهبرد عرفان» بر اساس مبادی تصوری و تصديقی، متّخذ از مكتب اهل‌بيت عليهم‌السلام عبارت است از: ايجاد خلوص ذاتی با ابزار معرفت نفس. يعنی با تعمّق در نفس و توجه به اصل وجودِ خود، حسّ استقلال و خوديّت را از دست بدهد و خود را ظهوری از ظهورات حضرت دوست ببيند و با عبور از محدوديتِ ادراكی كه در اثر احساسِ «خود» برای او ايجاد می‌شد، به خداوند متصل گردد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
گزارش همایش بازخوانی حکمت و عرفان شیعی.pdf
حجم: 367.9K
﷽ ⚪️ گزارش اول مناظرات سه‌گانه استاد واسطی و دکتر نصیری در زمینه فلسفه و عرفان. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی معرفت‌شناختی| بخش اول موضوع بحث بسته «معرفت‌شناسی» مبتنی بر هستی‌شناسی حکمت متعالیه، حاوی چه گزاره‌هایی است؟ مساله بحث باورهای صادق مُوجَّه چگونه به‌دست می‌آیند و چگونه می‌توان باورهای صحیح را از توهمات تفکیک کرد؟ فرضیه بحث کلیه مسائل معرفت‌شناسی پاسخگوی ده مساله هستند: ۱. معرفت چیست؟ ۲. سنگ‌بنای معرفت چیست؟ ۳. منابع معرفت کدامند؟ ۴. صدق چیست؟ ۵. مفاهیم چگونه کثرت و طبقه‌بندی پیدا می‌کنند؟ ۶. قضایا چگونه تولید می‌شوند؟ ۷. ملاک صدق و اعتبار در قضایا چیست؟ ۸. عوامل زمینه‌ساز معرفت کدامند؟ ۹. معرفت، ضرورتاً نسبی است یا معرفتِ قطعی ممکن است؟ ۱۰. صعود و نزول معرفتی چگونه حاصل می‌شود؟ بررسی این مسائل با دیدگاه فلاسفه و معرفت‌شناسان مسلمان به نتایج زیر می‌رسد: ۱. واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما). ۲. دست‌یابی به این واقعیت ممکن است. ۳. حقیقت = ادراک مطابق با واقع. ۴. صدق = مطابقت با واقع. ۵. هر کسی مجموعه‌ای از ادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه) ۶. علم حضوری سنگ‌بنای ادراکات انسان است. ۷. با استفاده از ابزار بدیهیِ شکل اول منطق و استدلال‌های مباشر (عکس، عکس‌نقیض)، می‌توان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترش‌پذیری ادراکات یقینی) ۸. معرفت = ادراکات صادق موجّه. ۹. دست‌یابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است = عقلانیت معرفت = رئالیسم (در برابر ایده‌آلیسم به‌معنی ذهن‌گرایی) بنابراین: ۱۰. واقع‌گرایی ممکن است ۱۱. ذهن‌گرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست. ۱۲. پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست. ۱۳. چهارچوب‌های ذهنی (پارادایم‌ها یا هر گونه پیش‌فرض وپیش‌داوری) سرنوشت‌ساز نیستند و می‌توان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد. ۱۴. واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییر است. ۱۵. در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود) ۱۶. منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست. ۱۷. عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند. ۱۸. ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند. ۱۹. ادراک حسی فقط عوارض پدیده‌های مادی را درک می‌کند. ۲۰. مهم‌ترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یا مایصل‌الی البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی) ۲۱. روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، با پیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف می‌شود. ۲۲. مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی» ، «اعتباری» ،«جزیی» ، «کلی» ، «معقولات اولی» ،«معقولات ثانیه» ، «معقولات فلسفی» ، «معقولات منطقی» تقسیم می‌شوند. ۲۳. ابزار ایجاد معرفت‌های ترکیبی، تفکر است. (فرآیند تولید تعریف‌ها و فرآیند تولید حجت‌ها) ۲۴. مفاهیم اعتباری و ارزشی می‌توانند دارای منشاء انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشاء باشند. ۲۵. معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری. ۲۶. پدیده‌ها دارای ابعاد و سطوح و لایه‌ها و مراتبی هستند، پس معرفت نیز می‌تواند در عین این که هسته ثابت دارد دارای مراتب و ابعاد باشد. ۲۷. به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیده‌ها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواخت‌انگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکه‌ای (بررسی پدیده در شبکه هستی از ابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا می‌باشد. ۲۸. به دلیل رئالیسم شبکه‌ای، پارادایم‌های اثبات‌گرایی و تفسیری و انتقادی نمی‌توانند به تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکه‌ای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی) ۲۹. پدیده‌ها از حیث وجودی محدودند لذا قرائت‌های مختلف از یک پدیده بی‌پایان نیست و صدق و کذب‌بردار است. ۳۰. استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است. ۳۱. گزاره‌های وحیانی و نقلی، مانند گزاره‌های علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است. ۳۲. معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارت است از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفت‌ها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزاره‌های دینی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبانی اجتهادی.pdf
حجم: 325.8K
﷽ ⚪️ مبانی اجتهادی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی انسان‌شناختی| بخش سوم. ◽️ پاسخ مکاتب مختلف علوم انسانی مدرن به برخی سوالات اساسی در مورد انسان: 1⃣ آیا سرشت انسان ذاتا خوب است یا بد است یا خنثی؟ ۱. فرویدگرایان: انسان سرشتی اهریمنی دارد و غرائز بر او حاکم است. به ویژه غریزه جنسی و پرخاشگری که صرفا قراردادهای اجتماعی سرپوشی برای آن‌هاست. ۲. تجربه‌گرایان (هابز): انسان فقط در جهت منافع خود حرکت می‌کند. ۳. سودگرایان (بنتام و میل): همه اَعمال انسان حاصل منفعت‌جویی اوست. ۴. لذت‌گرایان (اپیکوری‌ها): انسان فقط در پی برآوردن نیاز به لذت و گریختن از مواجهه با رنج است. ۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر): خوبی یا بدی در اثر پاداش یا مجازات به انسان منتقل می‌شود نه اینکه او اساسا خوب یا بد باشد. ۶. جامعه‌گرایان (باندورا و میشل): انسان اساسا خوب یا بد نیست بلکه محیط اوست که او را می‌سازد. ۷. اگزیستانسیالیست‌ها (سارتر): انسان ذاتا خوب یا بد نیست بلکه اعمال انسان است که او را خوب یا بد می‌کند. ۸. نوفرویدی‌ها (فروم و اریکسن): انسان استعداد خاصی برای خوب بودن دارد ولی خوب بودن او بسته به شرایط اجتماعی او دارد؛ اَعمال خوب، از نیازهای فطری اوست. ۹. انسان‌گرایان (مازلو و راجرز): انسان استعداد خوب بودن و خوب شدن را دارد و اگر نیازهای او دخالت نکنند خوبی او بروز می‌کند. ۱۰. رمانتیست‌ها (روسو): انسان از بدو تولد خوبی فطری دارد و اَعمال او ناشی از شرایط مخرب اجتماعی است نه ذات او. ۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام: انسان با خوبی و گرایش به خوبی‌ها متولد می‌شود (کل مولود یولد علی الفطره) استعداد بد و بدتر شدن و خوب‌تر شدن را دارد (فالهمها فجورها و تقویها) پاداش‌ها و مجازات‌ها در تنظیم او تاثیر دارند اما الزاما تعیین‌کننده نیستند. 2⃣ آیا رفتار انسان نتیجه اراده آزادانه اوست یا تحت تاثیر محیط یا وراثت یا امر ماورائی تعیین می‌شود؟ ۱. فرویدگرایان: جبر محیطی ۲. تجربه‌گرایان (هابز): جبر محیطی ۳. سودگرایان (بنتام و میل) : جبر محیطی ۴. لذت‌گرایان (اپیکوری‌ها): تاثیر زیاد محیط ۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر): جبر محیطی ۶. جامعه‌گرایان (باندورا و میشل) : جبر محیطی ۷. اگزیستانسیالیست‌ها (سارتر): اراده آزاد ۸. نوفرویدی‌ها (فروم و اریکسن): تاثیر زیاد محیط ۹. انسان‌گرایان (مازلو و راجرز): تاثیر زیاد محیط ۱۰. رمانتیست‌ها (روسو): تاثیر زیاد محیط ۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام: محیط و جامعه در تغییر او تاثیر دارند اما تعیین‌کننده نیستند و او دارای اراده آزاد برای تغییر است و این اراده تابع قوانین و ساختار هستی است. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti