eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
673 ویدیو
33 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌جایگاه تفکر و پرسشگری و تبیین در حکومت اسلامی، از منظر رهبر معظم انقلاب 🔸️"یکی از را اعلام می‌کنم تا همه شما مردم برای امروز و برای همیشه بدانید که آن حکومتی است که مردم را به کردن دعوت می‌کند". (بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۳۶۰/۰۴/۰۵) 🔸️ایشان به این سخن خود عمیقاً معتقد است؛ چون سال‌ها بعد و در دوره رهبری خود، مبتنی بر همان اصل فرموده است: "، اساس کار ما است. ما با ذهن‌ها مواجهیم، با دل‌ها مواجهیم؛ باید دل‌ها قانع بشود. اگر دل‌ها قانع نشد، بدن‌ها به راه نمی‌افتد، جسم‌ها به کار نمی‌افتد؛ این فرقِ بین تفکر اسلامی و تفکرات غیر اسلامی است". (بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۳۹۵/۰۴/۱۲) 🔸️تفکرات غیر اسلامی (مانند حکومتهای مبتنی بر "لیبرال دموکراسی" و "سوسیال دموکراسی") هستند که برای همراه کردن مردم، به جای این روش از سرکوب تفکر و پنهان کردن حقایق و ، از راه و جَوسازی و اَنگ زدن استفاده می‌کنند. نشانی در ایتا و تلگرام: 🆔️ @rajaaei_ir ⚠️انتشار با نشانی کانال.
📌مدرسه نانوایی محله؛ سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! 🔰امروز صبح برای خرید نان به نانوایی سنگک محله رفتم. پسربچه‌ای دبستانی جلوتر از من در صف ایستاده بود. نوبتش که شد، کارت بانکی‌اش را به نان‌درآر داد و گفت: "چهار تا". 🔰نان‌درآر همان‌طور که کارت را کنار دستگاه کارت‌خوان می‌گذاشت تا بکشد گفت: "سه تا بیشتر نمی‌تونم بدم؛ آرد برامون نیاوردن و امروز خمیر کم داریم. سه تا بیشتر نمی‌دیم که به همه برسه". 🔰پسرک گفت: "آخه ما چهار تا نان لازم داریم. حالا سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! به من چهار تا بدی چطور می‌شه؟!" 🔰تا خواستم از شهامت پسر در بیان خواسته‌اش لذت ببرم، نان‌درآر بحثی را شروع کرد که آن لذت به‌کلی فراموشم شد. گفت: "عمو جان، فرض کن من به تو چهار تا نان دادم؛ وقتی بقیه این رو ببینند، یکی‌شون نمی‌گه خب برای منم همین‌طور حساب کن و بگو سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟!" پسربچه فکری کرد و گفت: "شاید"! نان‌درآر گفت: " شاید نه، حتماً. اون وقت کم‌کم بقیه هم همین رو می‌گن و من ناچارم بی‌خیال سه تا بشم و بگم کسی بیشتر از چهار تا نبره". 🔰این را گفت و همان‌طور که داشت به سمت تنور می‌رفت ادامه داد: "تا اینجاش هم بده، ولی بدترش اینه که یهو یکی هم پیدا بشه و بگه حالا چهار تا با پنج تا چه فرقی می‌کنه؟! اون وقت تو به من بگو؛ دیگه از قانونی که ما به نفع خلق الله گذاشتیم تا به بقیه هم نان برسه، چی باقی می‌مونه؟!" 🔰جمله‌اش که تمام شد، سه تا نان سنگک از تنور درآورد و راه افتاد سمت میز جلوی در و گذاشت جلوی پسرک. بعد هم گفت: "نه عمو جان، همین سه تا رو ببر، نرخ منم نشکن. چون اگه من الآن از حرف خودم کوتاه بیام و بیشتر از سه تا به تو نان بدم، یه ساعت دیگه اینجا برای بردن پنج تا نان هم از من طلبکار می‌شن!" 🔰من که از این بحث قشنگ و ساده اما عمیق مفهوم "حدّ یقف" و فلسفه محدودیت و قانون حسابی کیفور شده بودم، با خودم گفتم: یعنی چند نفر از های این طفل‌های معصوم در هایشان این‌طور منطقی با آن‌ها بحث می‌کنند و این مفاهیم اجتماعی را برایشان تبیین می‌کنند؟! 🔰به نظرتان اگر این مفهوم برای نوجوان‌های ما جا بیفتد و به آن پایبند شوند، دیگر کسی مثلاً در این‌طور می‌گوید که "مگه بیرون بودن چند تا تار مو یا یه ساق دست چه اشکالی داره؟! اگر هم کسی همچه حرفی بزند، با یادآوری ضرورت "حدّ یقف" در هر چیزی از جمله حجاب و اینکه اگر از آن کوتاه بیاییم، کار به جاهای باریک می‌کشد، اگر داشته باشد و نخواهد کند، می‌پذیرد. پ.ن: قابل توجه دوستانی که به بهانه نداشتن وقت و تمرکز کافی، از نوشتن و انجام مسئولیت تبیین طفره می‌روند: این مطلب را در فرصتی کمتر از نیم ساعت که در خودرو منتظر نشسته بودم و هیچ کار دیگری نمی‌توانستم بکنم، نوشتم. حتی اگر خواندنش از یک نفر دستگیری کند، من برده‌ام و این نیم ساعت برکت یافته است. 🆔️ @rajaaei_ir