eitaa logo
رصد فرهنگی
57 دنبال‌کننده
29 عکس
6 ویدیو
0 فایل
📡 به کانال #رصد_فرهنگی بپیوندید 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @fata120
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بررسی #کتاب #رمان #مارش_رادتسکی از مصادیق #نفوذ_فرهنگی ‼️ رصد رمانی که #اول_کردند برای #براندازی در کانال #رصد_فرهنگی 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @rasadef
🔴 « » در جامعه ایرانی چه چیز را هدف قرار می دهد؟ / قسمت اول ✅ حسین معصومی‌همدانی، بهمن ماه ۱۳۹۶ درباره «مارش رادتسکی» سخنانی داشته و آن را یادآور «محلۀ کشتارگاه» فروغ فرخزاد دانسته است. ✅ معصومی همدانی گفت: وقتی مارش رادتسکی را می‌خواندم بی‌اختیار یاد مصرع‌های فروغ فرخزاد افتادم، البته فروغ فرخزاد از محلۀ کشتارگاه در جنوب تهران حرف می‌زند، همان جا که حالا فرهنگسرای بهمن است، و وقایع رمان یوزف روت در امپراتوری اتریش ـ هنگری می‌گذرد. ✅ حسین ادیب و محقق کشورمان و از داوران جایزه ابوالحسن نجفی در اختتامیه مراسم این متن را قرائت کرد. ✅ از هم اکنون به همت مترجم این کتاب آقای همتی تبریک می‌گویم و انتخاب داوران را می‌ستایم و گمان می‌کنم که اگر آقای نجفی هم در میان ما بود در این تبریک و ستایش شریک می‌شد. 👈(جالب است در به این رمان جایزه داده شده است‼️) ✅آنچه می‌خواهم بگویم، و به دلیل حساسیت موضوع متأسفانه ناچارم برخلاف میل خودم از رو بخوانم، تأملاتی است دربارۀ این رمان. بیان محتوای یک رمان به زبان مفاهیم، به تعبیری که ناظم حکمت دربارۀ ترجمۀ شعر حافظ کرده، مثل کشتن بلبل است برای خوردن گوشت آن، مگر این که مقدمه‌ای باشد برای خواندن اصل اثر. 👈(آیا منظورشان برای در اختیار داشتن و برقراری مورد نظر غرب وحشی است‼️ در ادامه متوجه موضوع خواهیم شد) ✅ معصومی می گوید: وقتی مارش رادتسکی را می‌خواندم بی‌اختیار این مصرع‌های فروغ فروخزاد به یادم می‌آمد: و مردم محلۀ کشتارگاه که خاک باغچه‌هاشان هم خونی است و آب حوض‌هاشان هم خونی است و تخت کفش‌هاشان هم خونی است چرا کاری نمی‌کنند؟ چرا کاری نمی‌کنند؟ البته فروغ فرخزاد از محلۀ کشتارگاه در جنوب تهران حرف می‌زند، همان جا که حالا فرهنگسرای بهمن است، و وقایع رمان یوزف روت در امپراتوری اتریش ـ هنگری می‌گذرد، در امپراتوریی که این رمان داستان زوالش را حکایت می‌کند و هرچند بیشتر این رمان در محیط پادگان می‌گذرد، یعنی در جایی که مردم برای کشتن و کشته‌شدن تربیت می‌شوند، اما در آن کمتر حرفی از خون و خونریزی به میان می‌آید. نظامیان این داستان، و شخص کارل یوزف فون تروتا که قهرمان اصلی آن است، فقط یکی دو بار دست به اسلحه می‌برند. یک بار در یک دوئل، بار دیگر برای فرونشاندن یک اعتصاب و بار آخر در اواخر رمان، در آغاز جنگ اول جهانی. در بقیۀ رمان در واقع کاری نمی‌کنند بلکه دارند خودشان را برای جنگ آماده می‌کنند و همه می‌دانند که این جنگ سرانجام درمی‌گیرد و روزی که دربگیرد به شکست اتریش تمام می‌شود. 👈(رمان به دنبال القاء این موضوع است که ما دائم برای جنگ با و آماده می شویم و همه می دانیم که در صورت آغاز جنگ، شکست خواهیم خورد، خُب، چرا کاری نمی کنند؟ نمی کنند‼️) ✅ این رمان داستان زندگی سه نسل از یک خانواده است. پدر بزرگ، سروان تروتا، در جنگ سولفرینو، در 1859، جان فرانتس یوزف امپراتور اتریش را نجات می‌دهد و به پاداش آن قهرمان سولفرینو نامیده می‌شود و لقب اشرافی می‌گیرد؛ پدر به موهبت این موقعیت اجتماعی جدید، بخشدار یکی از بخش‌های این امپراتوری می‌شود و تا مرگ در همین سمت می‌ماند؛ و پسر از همان ابتدا به مدرسۀ نظام می‌رود و افسر سواره نظام و سپس افسر پیاده‌نظام می‌شود و سرانجام در نخستین روزهای جنگ جهانی اول کشته می‌شود. 👈(روایت داستان ناخودآگاه تطبیق ذهنی ایجاد می کند که برخی با و همراه بودند و به نان و نوایی رسیدند، اما نسل بعدی سرانجام مطلوبی نخواهد داشت‼️) 📡 به کانال بپیوندید 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @rasadef
🔴 « » در جامعه ایرانی چه چیز را هدف قرار می دهد؟ / قسمت دوم ✅ گسترۀ زمانی این رمان شصت و پنج سال است، از نبرد سولفرینو در 1859تا شروع جنگ جهانی اول در 1914 و پهنۀ جغرافیایی آن از شهرکی در اوکراین تا وین، مرکز امپراتوری و مرزهای آن را باروسیه در بر می‌گیرد. اما مارش رادتسکی، به رغم نظر برخی از منتقدان که در مقدمۀ مترجم به آن اشاره شده، نیست. به این دلیل ساده که وقایع آن حول هیچ رویداد مهم یا شخصیت بزرگ تاریخی شکل نمی‌گیرد. البته فرانتس یوزف اول، امپراتور اتریش، در چند صحنه ظاهر می‌شود و آغاز و انجام رمان هم دو رویداد مهم تاریخی است: و کشته شدن در سارایه‌وو. اما نبرد سولفرینو وقایع این رمان را در دل تاریخ قرار نمی‌دهد، بلکه سبب می‌شود که پدر بزرگ از دل یک صحنۀ بزرگ تاریخی بیرون بیاید نه برای آن که شاهد یا کنش‌گر صحنه‌های تاریخی دیگر باشد، بلکه برای آن که در حاشیۀ تاریخ زندگی کند. فرانتس یوزف اول هم جزو شخصیت‌های رمان نیست، جزو اسباب صحنۀ آن است. توصیف‌هایی که در رمان از او می‌شود و شبیه توصیف طبیعتی است که رمان از آن سرشار است، طبیعتی که گاه دلنشین و ملایم و گاه خشن و سخت است، اما در همه حال کند و بر یک روال است و جز یک بار، در صحنۀ جشن پایان رمان، هیچ چیز تازه‌ای در آن رخ نمی‌دهد. امپراتور هم مثل قهرمان‌های رمان هیچ کار تازه‌ای نمی‌کند. او هم منتظر جنگی است که می‌داند رخ می‌دهد و می‌داند که رخ دادنش به شکست امپراتوری می‌انجامد. 👈(رهبری هم می داند که اگر با به جنگیم محکوم به شکستیم‼️) ✅ پیام مارش رادتسکی چیست؟ می گوید: «از اثری چنین چندلایه و پیچیده نمی‌توان توقع پیامی صریح داشت... همۀ ما ماجرای دیالکتیک خدایگان و بندۀ هگل را می‌دانیم. بنا به تعبیر رایج از این نظر هگل، بنده در بندگی خدایگان و از راه بندگی او به آزادی می‌رسد. اگر این تعبیر از سخن هگل درست باشد، باید گفت که مارش رادتسکی در مجموع پیامی ضد هگلی دارد. آدم‌های این داستان بندگی می‌کنند اما به آزادی نمی‌رسند. از این نظر مثل قهرمان رمان بازماندۀ روزند که عمری را به بندگی می‌گذراند اما حتی در روابط شخصی خود هم طعم آزادی را نمی‌چشد. آنچه در صحنۀ جشن در مارش رادتسکی رخ می‌دهد طلیعۀ آزادی نیست، آغاز آشوب و جنگ است و آثار این آشوب تا روزگار ما باقی مانده است. می‌توان گفت که تاریخ دو سه قرن اخیر در سایۀ تعبیری از سخن هگل بوده است. هر از گاه صداهایی از ما می‌خواهند که به بندگی حزب، پیشوا، فلان مرام یا مسلک، سیر ناگزیر تاریخ، پیشرفت تکنولوژی، دست پنهان بازار آزاد، و بت‌های دیگر تن دردهیم تا روزی به آزادی برسیم. اگر مارش رادتسکی پیامی داشته باشد آن پیام این است که سرانجام بندگی آزادی نیست، شورش بندگان است و شورش بندگان غالبا مقدمۀ بندگی دیگری است. راه آزادی از می‌گذرد. ✅ به عبارتی با ملاحظاتی مدعی است این رمان معتقد است با ، و هدایت های داهیانه به خوشبختی و سعادتمندی نمی رسند بلکه با غربی و کنار گذاشتن نقش خدا در هدایت بشر است که می توان خوشبخت بود‼️ ✅ با پیام در اجازه نشر گرفته و حتی آن را ، می گیرد و به خواندن آن تشویق می شوند‼️ ✅ این کتاب هم خوبی است برای شناسایی رگه های در و برنامه ریزی برای حفظ ، برنامه ریزی برای تولید های متعدد و جذاب در راستای نیل به اهداف مقدس و‌ خشکاندن رگه های نفوذی، ان شاالله 📡 به کانال بپیوندید 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @rasadef
🔴جایزه ابوالحسن نجفی چیست؟ ✅ جایزه ابوالحسن نجفی جایزه‌ای است که از سوی به یک برجسته اهدا می‌شود. نام جایزه برگرفته از ابوالحسن نجفی است. اولین دوره اعطای جایزه در سال ۱۳۹۵ برگزار شده است. ✅ هیأت داوران اولین دورهٔ جایزه عبارت بودند از: ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، عبدالله کوثری، مهستی بحرینی، مژده دقیقی و محمود حسینی‌زاد. ✅ با توجه به تأویلات انجام شده در خصوص کتاب برگزیده این جمع در سال ۱۳۹۶ یعنی به نظر نیاز است بر واقایع فرهنگی این چنینی از سوی مراجع رسمی و برای جلوگیری از نظارت گردد. 📡 به کانال بپیوندید 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @rasadef
🔴 بررسی ﺍﺯ ﺍﺯ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺼﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ، ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﺎﺭ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﺎﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻓﻀﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ . ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺷﮕﻔﺖ ﻭ ﻏﺮﯾﺐ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺟﺸﻦ ﻧﯿﻤﻪﺷﻌﺒﺎﻥ ﻭ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﭘﺮﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ « ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ » ﺳﺮﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ … ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﮐﻪ : « ﺁﻗﺎ ﻧﯿﺎ »… ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﺬﺍﺏ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖﻫﺎﯾﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺪﻋﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﺷﻌﺎﺭﻫﺎ ﻣﯿﺮﺳﺪ، ﺁﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ . ﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﺑﯿﺰﻣﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻭ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﺑﺎ ﻗﺼﻪ ﻇﻬﻮﺭ … ﻭ ﮐﺸﻒ ﭼﺮﺍﯾﯽ « ﺁﻗﺎ ﻧﯿﺎ » ﯼ ﺟﻮﺍﻥ . ﺳﯿﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﻗﺸﺎﺭ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﻬﺎﻧﻪﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﺍﻣﺮ ﻇﻬﻮﺭ، ﺩﻗﯿﻖ ﻭ ﻇﺮﯾﻒ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﺣﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺪﯾﻊ، ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ . ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺩﺭ « ﮐﻤﯽ ﺩﯾﺮﺗﺮ » ﻫﻤﻪ ﺁﻓﺖﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖﻫﺎﯼ ﻗﺼﻪﺍﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﺶ ﻣﯿﺪﻫﺪ … ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﻣﺪﻋﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ، ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺭﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻗﺸﺮ ﻭ ﺻﻨﻒ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺩﯾﻖ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺷﻤﻮﻝ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺷﮑﺎﻓﯿﻬﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﻧﻘﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ « ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ » ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﻪ ﺩﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯿﺘﭙﺪ ﻭ ﺍﺧﻼﺻﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﻨﺘﻈﺮﺍﻧﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ … 📚 بزرگان، خواندن و هدیه دادن این با ارزش را توصیه کرده اند. 📦 ناشر این کتاب نشر است و تا کنون ده بار در نوبت چاپ قرار گرفته و توزیع شده است. ارتباط با ما @rasadef
🔴 بررسی آثار / قسمت دوم آنچه که در آثار جوجو مویز برای ما اهمیت دارد، سمت و سو و پیامدش در میان مخاطبین ایرانی آن است به همین جهت نظر مترجم یک به علاوه یک او را از نظر می گذرانیم: « مريم مفتاحي در جشن رونمايي از رمان جديد جوجو مويز « يك به علاوه يك » كه در محل پرديس كتاب مشهد برگزار شد گفت: طبق ذهنيت نويسنده موضوع رمان‌هاي مويز در باب دغدغه هاي انساني و ارتباط با جامعه و افراد است . اين مترجم ادبيات انگليسي خاطر نشان كرد: كتاب‌هاي جوجو مويز مورد استقبال شديدي قرار گرفت به اين دليل كه به مسائل انساني جدا از فرهنگ و مذهب و دين مي‌پردازد، انسان‌ها در سراسر دنيا مانند هم زندگي و فكر مي‌كنند و به همين دليل كتاب مويز به دل مخاطب مي‌نشيند. مفتاحي افزود: يك به علاوه يك به داستان زندگی یک زن تنها به اسم «جس توماس» که در جامعه رها شده است می‌پردازد، این زن یک دختر نابغه دارد و تلاش‌ می‌کند تا دخترش پله‌های ترقی را طی کند و با داشتن مشكلات فراوان سرپرستي پسر بچه‌اي را نيز قبول مي‌كند. مترجم رمان يك به علاوه يك با بيان اين كه خانم مويز بسيار روان و روزمره می‌نویسد، اظهار كرد: زماني كه من پيش از تو را خواندم برخلاف نظراتي كه از عاشقانه بودن رمان عنوان شد معتقد بودم اين رمان عاشقانه نيست تا اين كه خانم مويز طي مصاحبه اي گفت: رمان‌هاي من عاشقانه نيست و داراي يك پيام اجتماعي است و از عشق كه يك رفتار طبيعي انساني است به عنوان چاشني استفاده می‌شود. وي گفت: شخصيت كتاب يك به علاوه يك زن ساده و درستكاري است كه به فرزندانش آموزش می‌دهد در جامعه كنوني درستكار باشند و صادقانه محبت بورزند . مفتاحي افزود: رمان يك به علاوه یک شاهكاري از جوجو مويز است كه بعد از رمان من پيش از تو و من پس تو جزو بهترين آثار اين نويسنده است و من صرفا مترجم اين آثار بودم. اين مترجم زبان انگليسي تصريح كرد: رمان يك به علاوه يك بعد از من پس از تو نوشته شده اما من به دليل اينكه من پيش از تو ادامه رمان من پس از تو بود ابتدا من پس از تو را ترجمه كردم و بعد به ترجمه يك به علاوه يك پرداختم. وي عنوان كرد: من معتقدم بخش زيادي از ادبيات و هنر براي لذت بردن است و قسمت عظيمي از رمان بر اين مبنا است كه به خواننده چيزهاي جديدي آموزش دهد و تاثير مثبتي در زندگي و افكار آن‌ها بگذارد. مترجم كتاب يك به علاوه يك اضافه كرد: رمان هاي مويز ادبيات ميانه محسوب می‌شود و سرگرم كننده و لذت بخش است و اطلاعات زيادي را در اختيار خواننده قرار می‌دهد. » ارتباط با ما @rasadef
🔴 بررسی آثار / قسمت سوم همانطور که ملاحظه فرمودید: 👈 عاشقانه بودن های به نظر مترجم اصل و هدف نیست بلکه یک ، برای جذب و در مخاطب برای انتقال های اجتماعی نویسنده است. 👈 رمان‌هاي مويز در باب دغدغه هاي انساني و ارتباط با جامعه و افراد فارغ از مسائل فرهنگی ، مذهبی و دينی است. 👈 به همين دليل های مويز تبلیغ می شوند و به دل مخاطب مي‌نشيند و پرفروش می شود. 👈 بخش زيادي از ادبيات و هنر براي لذت بردن و برای بهترین وسیله است، از راه رمان بر اين مبنا به خواننده مطالب مورد نظر را آموزش می دهند و تاثير بسیاری در زندگي و افكار او می گذارند. 👈 رمان هاي مويز سرگرم كننده و لذت بخش است و خواننده را در راستای اهداف ، اصالت انسان منهای خدا، هدایت می کند. 👈 در جامعه ایرانی دختران و بانوان مخاطبین اصلی رمان های عاشقانه هستند، بنابر این سمت و سو و رمان های جوجو مویز در میان مخاطبین ایرانی، اصالت دادن به انسان جدای از مذهب است، به عبارتی «از اینکه خداوند ما را آفرید متشکریم ولی من بعد خودمان می خواهیم زندگی و جامعه را مدیریت کنیم و کاری به مذهب و هدایت های الهی نداریم‼️» و در واقع آن این است که دختران و بانوان ما، مادران جامعه که تربیت نسل ها را بر عهده دارند در صورت تاثیر گرفتن از این آثار، جامعه را به سمت فضای و بی دین خواهند برد. جامعه ای که دیگر هویتش و نظامش نخواهد بود. ارتباط با ما @rasadef
🔴 رصد / قسمت اول 👈 یک گام به جلو، دوگام به عقب یا اساساً چندگام به عقب در ‼️ ✅ بیان انتقادات با لحنی تند یا ..... رمان تالیف رضا امیرخانی جدیدترین اثر این نویسنده است که طی چند ماه ۹ مرتبه به چاپ با تیراژ ۳۰۰۰نسخه رسیده است‼️ در حالیکه درحال حاضر معمولاً حداکثر تیراژ کتاب بطور متوسط ۵۰۰ نسخه است. 👈 رمان توسط نشر افق و در حدود ۲۰۰ صفحه به چاپ رسیده است. ✅ قسمت اول در بخش اول با انتقادات تندی نسبت به معماری فعلی شهر تهران و ساخت ساختمان های بلند مرتبه و... آن آغاز می شود: «رفته بودیم همدان همگتانه را ببینیم،از همان اردوهایی که هیچ وقت نفهمیدیم به چه کارمان می آید؟ -با این نمادهای رومی-شده است برشی از معادن سنگ! معدن سنگ عمودی شده ی بی ریختی است منطقه یک تهران..... تهران امروز را با تعداد می شناسند تودنیا بعد از بیشترین تاور تو است این تاور امروز توزمین همسایه است فردا تو خانه ما.... سالها پیش دیواری نبود بین خانه ما و هم سایه..... تا قبل از ظهر می نشستیم زیر درخت هم سایه و بعد از ظهرها هم سایه ها می نشستند زیر درخت ما صبح سایه می افتاد توخانه ما و بعداز ظهرها سایه می افتاد تو خانه ما..... من ومادر دو صندلی تا شو ارج داشتیم که باز می کردیم و می نشستین زیر درخت بید مجنون. پدر صبح زود می رفت برای کوه نوردی. نمی شد پدر را دید سر صبحانه ما پدر آینه ی کوچک آرایش مادر را برداشته بود... هر روز آنقدر زل می زدیم به مسیر کلک چال تا عاقبت انعکاس نور تند آینه بابا را پیدا می کردیم وقتی مادر مریض شد و رفت همان‌ آینه، یادگار مادر بود برای پدر یکبار که با هم رفتیم کلکچال ... [پدر گفت] :می بینی لیا هرچه نگاه کردم چیزی ندیدم جز یک ساختمان شیشه ای بدقواره -که سرکاشانک ساخته بودند و حالا در سال دوم معماری می دانستم که زیرش د‌و طبقه تجاری است و طبقه بالا هم اداری ...پدر گفت پشت آن ساختمان بید مجنون ما است.... قبل ترها نور میخورد وسط قلب مادر من و باقی اش فتوسنتز می شد و از موهای آویزان بید مجنون... یک قطره نور حرام نمی شد...» 👈 نویسنده به به تهران نقد وارد کرده اما نویسنده واژه های و را بکار برده است‼️ ✅ نویسنده ادامه می دهد: «چند ماه پیش در حضور معاونت محترم منطقه یک راه کلکچال برای رسیدن به با سیمان فرش شد اولین کاری که معاونت محترم انجام داد این بود که به دو کارگر کنترات داد که سنگ را با پتک بشکنند که مسیر را باز تر کنند که مردم به شهدا برسند و شهدا از انقلاب بودند و انقلاب انفجار نور بود و وسط آن انفجار نور ، آینه سویی نداشت‼️» 👈 در حال آشکار شدن است، این پازل را بعد از بکارگیری واژه های و واژگان و تکمیل می کند. دلسوزی می کند یا جسارت‼️ که مأموریت شهرداری جاده صاف کنی چابلوسانه زائر ویژه است، کلکچال که نور سبز پرژکتور برفراز قبور آن تاثیری بیشتر از آینه پدر دارد‼️ آینه در کلکچال فرستنده است یا سخنان ‼️ ✅ نویسنده ادامه می دهد: «سنگها قصه دارند، مثل سنگهای قبرستان قدیم کاشانک تو آجودانیه که حالا مردم روش خانه ساخته اند به علا که اعتراض میکنم میگوید: توبهشت زهرا مردم بالاسرقبر مرده هاشان چهار ساعت گاز با گاز پیک نیک آش رشته درست نمیکنند؟ حالا اینجا علاوه بر آش رشته حمام هم می روند شب ها با هم میخوابند زنده گی هم میکنند...» 👈 آیا نویسنده فراموش کردن استقرار نظام روی خون شهدا را یاد آور می شود یا ...‼️ ادامه دارد...... 👇👇👇 📡 به کانال بپیوندید 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d ارتباط با ما @rasadef