eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
249 ویدیو
3 فایل
🇮🇷 روایت مردم ایران از پیکرهٔ حوزه هنری انقلاب اسلامی 🖋 هنر خوب دیدن و خوب نوشتن وابسته به نویسندگان مردمی 🌱 خرمشهرهای پیش‌رو، آوینی‌ها می‌خواهد... ✉️ نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال روایت: ˹ @ravina_ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 سر قرار بهش گفتم: «خواهش می‌کنم! بهم اعتماد کن» برای بار هزارم روسری‌اش را جلوتر آورد. نگاهش را از چشم‌های من به طرف فواره‌های وسط پارک چرخاند و گفت: «به نظر من که رأی دادن فایده نداره ...» همانطور ساکت نگاهش کردم. معلوم بود که هنوز می‌خواهد جمله‌اش را ادامه دهد؛ هنوز حرف دارد. بعد از نیم ساعت گفتگو یک‌جورهایی احساس می‌کردیم حرف هم را می‌فهمیم، با اینکه او مانتویی بود و من چادری. او مدام روسری‌اش در حال افتادن بود و من هی موهایم را قایم می‌کردم، او صورتش را حسابی آرایش کرده بود و من فقط یک کرم آبرسان به پوستم زده بودم. _ ...ولی باشه رأی می‌دم. به ريیسی هم رأی می‌دم. فقط باید قول بدی چهار سال دیگه مثل الآن، شب انتخابات بیای اینجا کنار فواره‌های این پارک! گفتم: «باشه، قول!» گفت: «خدا کنه روت بشه بیای! خدا کنه تو روسفید بشی.» حالا دلم می‌خواهد زودتر بروم سر قرار بهش بگویم دیدی آن کسی را که انتخابش کردی انتخاب خدا هم بود؟ بهش بگویم یادت هست می‌گفتی آدم خوب توی این کشور پیدا نمی‌شود. دیدی پیدا می‌شود؟ آنقدر خوب که خدا هم برای خودش انتخابشان کند؟ باز هم آدم خوب هست. به خدا هست! این کشور پر از آدم‌های خوب است. پر از مسئولین دلسوز. کاش قبل از انتخاب خدا انتخابشان کنیم محدثه اکبرپور سه‌شنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 برای جوانان ظهر جمعه ۲۲ بهمن سال ۹۵ برای کلنگ‌زنی پروژه احداث مجتمع مسکونی زوج‌های جوان راهی بلوار شهید ناصری می‌شدیم؛ منطقه‌ای که به تازگی به شهر ملحق شده بود. به محل رسیدیم. از آنجا که این پروژه توسط آستان قدس رضوی ساخته می‌شد، در انتظار تولیت آستان قدس برای کلنگ‌زنی بودیم. حدود یک ساعت می‌گذشت و انواع خودروهای مدرن آمدند. چشم انتظار خروج آیت الله رئیسی از خودرو بودیم. اما خبری از ایشان نبود. بعد از مدتی خودروی سمند مدل پایینی نزدیک شد. در خودرو که باز شد، چهره نورانی تولیت را که دیدم، از سر شوق فریاد زدم: «بچه‌ها بیاین حاج آقا اومدن» چه رجایی‌وار و مردمی در بین ما حضور یافت انتظار داشتیم با یکی از ماشین‌های مدل بالا بیایند اما..... همکاران که انگار هنوز باور نکرده بودند، توجهی به حرف‌های من نکردند و من اولین نفر به تولیت آستان قدس خوش آمد گفتم و با ایشان مصاحبه کردم و از دغدغه و آرزوهای ایشان برای خانه‌دار شدن زوج‌های جوان نوشتم. این خاکی و مردمی بودن‌شان، جرقه‌ای برای دلدادگی‌مان به ایشان که بعدها سمت ریاست جمهوری را عهده‌دار شدند، شد. فاطمه رحیم زاده سه‌شنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 معضلات عکاس تبلیغاتی سال۹۶ از دفتر روحانی (رئیس جمهور وقت) برای ثبت عکس دعوت به همکاری شدم، اما هرچی با خودم فکر‌کردم، دیدم‌ نمی‌توانم از شخصیتی عکاسی کنم که دوستش ندارم تا اینکه زمان تبلیغات ریاست‌جمهوری شد. از دفتر آقای رئیسی دعوت شدم برای عکاسی. قرار به ضبط مصاحبه تلویزیونی بود تا در شبکه خبر پخش بشه! گفته بودند از حاج‌آقا، برای پوستر عکس پرتره بگیر! گفتم: خب اونجا نور میخواد، تا عکس خوبی بشه! گفت: باید با ایشون مطرح ‌کنیم. بعد چند دقیقه تماس گرفتند که حاج‌اقا میگن: من عکاسی نمیرم! همینجا خوبه دیگه! حالا عکس نگیرید! پوستر نزنید! مگه چی میشه! گفتم: انتخابات ریاست جمهوریِ، بدون پوستر که نمیشه!‌‌‌ اگر اجازه بدید، میام تا چند فریم بگیرم... رسیدم، وارد یه اتاق خیلی کوچیک شدم که هیچ‌ نور استانداردی نداشت. کار خیلی سخت بود! بعد از چند دقیقه آقای رئیسی بدون محافظ وارد شد ‌سلام و احوال پرسی کرد. کار شروع شد.‌‌‌ بخاطر مزاحمت صوتی برای ضبط تلوزیون خیلی نمیشد شاتر زد و‌‌ زمان بسیار محدودی داشتم سعی کردم از همه زمانم استفاده کنم. صدای شاتر دوربین ۱دی تمام اتاق ۱۶،۱۷ متری رو گرفته بود.‌‌ شاترها که پیاپی شد، حاج‌آقا با خنده و‌ شوخی خیلی محترمانه گفت: از چی انقدر عکس میگیری؟ من که اینجا نشستم، تکون نمیخورم ‌‌‌چیزی نگفتم و‌ دوباره ادامه دادم. تا اینکه حاج‌آقا مشغول صحبت شد و من فرصت پیدا کردم عکس هایی که گرفتم را ببینم. صحبتشان که تمام شد، گفتم: اجازه هست یه عکس بهتون نشون بدم که ببینید چی‌ گرفتم! رفتم جلو و‌همه عوامل دور ما جمع شدن تا عکس را نشان بدهم! عکس را که دید، لبخندی زد و تشکر کرد و تحسینم‌ کرد! گفت: این‌همه در قوه قضاییه و‌ آستان قدس دوستان عکس ازم گرفتند، ولی چنین عکس خندانی از خودم ندیده بودم، احسنت به شما! عکس را بفرست، یادگار از شما داشته باشم...! ‌‌‌ زهیر صیدانلو سه‌شنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
دلم روضه سیدالشهدا میخواهد.mp3
4.17M
📌 📌 دلم روضه سیدالشهدا می‌خواهد کاش یک جایی پیدا می کردم که سر صبحی روضه بخوانند. از اول صبح تا به حال دارم فکر می کنم امروز چکار کنم؟ از در خانه که می آم بیرون جلوی در مغازه میوه فروشی چند نفری دارند بحث می کنند. بحث شان درباره رییس جمهورهاست و مقایسه این با آن که کدام یکی واقعا خدمت کرده و کدام یکی شعار داده. حوصله شان را ندارم. 📃 متن کامل ✍ بهزاد دانشگر | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 بدرقه بخش دوم در مسیر مدام فیلم و کلیپ از منش و تواضع رئیس جمهور می‌بینم. یکجا خواندم، رئیس‌جمهور تواضع داشت. نوشته بود بعد از جایگاه ریاست تا قبلش تغییر نکرد. رئیس‌جمهور متواضعمان آخرین سفر استانی‌اش را در قم گذراند. خرده‌کارهایش را در تهران به سرانجام رساند و فردا از مشهد به بهشت بدرقه می‌شود. حالا خودش هم نخواهد‌‌‌، تغییر کرده است. دیگر آن رئیس جمهور سابق نیست؛ همه می‌گویندش، شهیدجمهور. رسیده‌ام تربت‌حیدریه؛ بوی حرم را می‌شود استشمام کرد. و من مدام فردای حرم را تصور می‌کنم... ادامه دارد.... ملازاده | از چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | در مسیر ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 بدرقه بخش سوم فضای سبز پشتِ تابلوی مشهد 5، توجه ام را جلب کرد. باران باریده و همه بوته ها سبزند حتی آنها که خار دارند، آنها هم سبزند. جاده پُر است از ماشین هایی که عکس آیت الله رئیسی، پشتشان لبخند دارد یا زل زده است به آسمان. خط سفید و ممتد، وسط جاده کشیده شده و ماشین های زُوار توی جاده مرتب و پشت سر هم به سمت حرم امام رضا در حرکتند. همه جا آرام است و سبز. به خودم یادآوری کردم، چندین نفر مسئول و غیر مسئول، چند شبانه روز را مخلصانه کار کرده اند و می کنند که امنیت جاریست. یادِ زیر نویس تلویزیون افتادم، «رهبر انقلاب: مردم نگران نباشند هیچ خدشه ای در روال اداره کشور، ایجاد نخواهد شد.» و بلافاصله این جمله از شهید آوینی را زمزمه کردم: «در عالم رازی هست كه جز به بهای خون فاش نمی‌شود. هنر آن است كه بمیری، پیش از آنكه بمیراندت، مبدأ و منشأ حیات آنان‌اند كه چنین مرده‌اند. ای شهید! ای آنكه بر كرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای! دستی برآر و ما قبرستان ‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون كش.» رئیس جمهور، ما مردم ایران، از همه جایش، همه قشر و طایفه‌اش؛ قدر دانیم. ما منتقد منصفیم... شهادت در راه خدمت نوشت باد! ادامه دارد... ملازاده | از چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | در مسیر ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
خیرِ گم شدن.mp3
3.81M
📌 📌 خیر گم شدن دارم به گم شدن ها در طول تاریخ فکر می کنم. انگار همیشه توی گم شدن یک رشد و خیری بوده است. هم برای گمشده هم برای کسی که عزیز گم کرده است. اصلا تاریخ زمین با گم شدن و فقدان شروع شد. آدم که سال ها حوا را گم کرده بود. ✍ مریم زمانی | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 بدرقه بخش چهارم رسیده بودم مشهدالرضا. غسل زیارت و یک استکان چای و قدم‌هایی که برا رسیدن به حرم و زیارت بی قراری می‌کردند. با خودم قرار گذاشتم سرم را بیاندازم پایین و بدون اینکه با کسی گفتگو کنم و به مغازه‌هایِ بین راه سرک بکشم، بروم زیارت. داشتم جملاتی که قرار بود با انبوهی از دلتنگی به آقا بگویم، بالا و پایین می‌کردم که عکس شهید آیت‌الله رئیسی تمام چشمم را پُر کرد. استُپ شدم. قرار داشتم با کسی گفتگو نکنم، اما این مرد طوری نشسته بود که انگار منتظر بود تا من از کرمان بیاییم و برسم و حرفهایش را بزند و من را تکان بدهد. پسر شهید بود؛ شهید غلامرضا شریعتی که در شلمچه به شهادت رسیده بود. می گفت؛ آیت الله رئیسی مثل پدرش بود؛ همانقدر حامی همانقدر سایه... بارها دیده بودش و بارها آیت الله جلوی پایش بلند شده بود. پریدم توی حرفش؛ شما جلوی پایش بلند می شدید، درسته؟ نه، درست شنیده بودم آقای رئیسی جلوی پایش بلند می‌شد. هر کس سمتش می آمد جلوی پایش بلند می‌شد؛ می خواست اسنپ موتوری باشد، می خواست پیک باشد یا مسئول و کارخانه دار. به راهم ادامه دادم سمت امام رضا. این توقفم نه تنها خللی در تمرکزم به زیارت ایجاد نکرد بلکه تندتر می رفتم تا زودتر برسم؛ برسم به امام رضا یک گوشه ای از خانه‌اش بنشینم و از آقا بپرسم که خادمش را چطور توی دامنش پرورانده که با تمام سِمت‌هایش جلوی پای مردم کشورش بلند می شد. ادامه دارد... ملازاده | از چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت تهران بخش دهم چه قدر زود اربعینی شد اینجا... خیل پیاده‌هایی که دارند به قلب مصلی وارد می‌شوند، و مطبوعی هوایی که همچون شب‌های اربعین است، وقتی برای فرار از گرما به آن پناه می برم. کودکان بندهای کوچک دستشان را در حلقه‌ی دستان مادران گره زده‌اند. شیعه همیشه در حرکت است. وسط خیابان‌های نسبتا بزرگ مصلی دخترکانی را دیدم که بطری‌های زمزم را دست گرفته‌اند، جالب است که نمی‌گذارند ازشان عکس بگیرم. با خود می‌گویم یعنی این دست‌ها که عاشقانه هم را در آغوش می‌کشند و شانه‌های زوج جوان را با یک نت تکان می دهند؛ اگر روزی برسد که از هم جدا شوند می توانند به یک «یادت باشد» اکتفا کنند؟ پاسخم آری است، اگر پای حریم حرم در میان باشد. آری ای مردمان محب علی، از ته پرسپکتیو تاریخ دارید می‌آیید تا با مالک دیگری وداع کنید... این احساسات را با حسین حسینِ بلندگوها حلقه‌ی اشک می‌کنم و راهی سفر امشب می شوم انا لله و انا اله راجعون... ادامه دارد... مهدی کیانی سه‌شنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | مصلی ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 بدرقه بخش پنجم بازنشسته استانداری بود. سال قبل چشم‌ها و قلبش را عمل کرده بود و حالش خوب بوده. هر روز عصر اطراف خانه قدم می‌زد و جسم و روحش میزان و کوک؛ تا اینکه... پشت دستش را کشید روی چشمش: «تا اینکه خبر شهادت آقای رئیس جمهور را شنیدم؛ قلبم را انگار تازه عمل کرده باشم سنگین شد و کند می زد. هر قطره اشکی که ریختم پشت حدقه چشمم به فشار آمد و درد کل سرم را گرفت.» آهی کشید و ادامه داد: «به خدا توکل کردم، آروم‌تر شدم. امروز اومدم یه کم قدم بزنم تا فردا برای تشییع نفس کم نیارم.» ادامه دارد... ملازاده | از چهارشنبه | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا