eitaa logo
رایِح‍ه‍
286 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
10 فایل
خیال وصل تو شیرینه... رایحه ای از جنس لحظه ظهور💫🌱 تأسیس:1400/5/15
مشاهده در ایتا
دانلود
آخه‌اینو‌چطوری‌قبول‌کنم‌که‌تور‌و تو‌ی‌ِکوچه‌سیلی‌زدن؛ ای‌وای‌مادرم 💔
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 دور و برمو نگا کردم تا محمد سجادو دیدم خداروشکر کردم که اتوبوس نرفته خواستم برم سمت محمد سجاد تا بپرسم اتوبوس کجاست ولی همون لحظه بچه هارو دیدم و رفتم پیششون ترنم:کجا رفتی تو دختر؟ _هیچ جا به خدا تا به خودم اومدم دیدم ساعت از ۳ گذشته ترنم:به کی فکر میکردی که ساعت از دستت در رفت؟🤪 _خجالت بکش😂به هیچکی به خدا🥲 آقای محمدی پور:خانما سریعتر سوار اتوبوس بشید میخوایم حرکت کنیم ساعت ۳ و ۵۰ دیقه بود و حوصلمون سر رفته بود تصمیم گرفتیم پاشیم بازی کنیم رفتیم سمت صندلی آجی و ترنم وایسادیم و یه نفر یه اسم میگفت و ما با آخر اون یه اسم دیگه میگفتیم و کلی کیف داد حاج آقا میخواست صحبت کنه و ما هم به احترام ایشون نشستیم و به حرفاشون گوش کردیم قرار بود بریم طلاییه و راجب طلاییه صحبت کردن ساعت ۵ و نیم بود رسیدیم طلاییه و تا اذان موندیم و نماز خوندیم و رفتیم پادگان مسعودیه... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده:@RAHIL_313M
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 ۳ روز بعد امروز روز آخره و داریم میریم شلمچه! ازینکه این چند روز حالم خوب بود و شاد بودم و آرامش داشتم خوشحال بودم.ما رسیدیم شلمچه! وااااااای چقد خوب بود،حال و هواش توصیف نشدنی بود،با همه مناطق فرق داشت وقتی وارد شدیم انگار رفتی تو بین الحرمین و و خیلی خوشحالی تو همین افکار بودم یهو سارا گفت:عارفه بقیه کوشن پس؟ دور و برمو نگاه کردم ولی کسی رو ندیدم! وای نه!یعتی گم شدیمم؟ من فقط چند دیقه تو خودم بودم! گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به تکیه گاه😍❣(سرحلقه ی عزیز) - - - ۳ تا بوق خورد تا جواب داد آجی:الو؟ _الو سلام آجی کجایین؟ آجی:سلام عارفه جان ما اومدیم نماز شما کجا رفتید یهو؟ _ما با شما بودیم یهو گم شدیم آجی:اشکال نداره نماز رو بخونید و بیاید سمت گنبد آبی _چشم خدافظ آجی:خدافظ رفتیم یه گوشه!چفیمو انداختم زیر پام و مهر گذاشتم و شروع کردم به خوندن نماز راحت ترین و نمازمو اونجا خوندم چون هیچ فکر و خیالی نداشتم حضور شهدا رو آدم حس می‌کرد نماز که تموم شد رفتیم سمت گنبد آبی و تا بچه ها و دیدیم رفتیم پیششون و آجی گفت باید بریم سمت جایی که روایتگری میکنن و ما پشت آجی راه میرفتیم رسیدیم و یه گوشه نشستیم و همین که شروع شد اشکام ریخت و نتونستم خودمو کنترل کنم گریه هام دست خودم نبود! اخرای روایتگری گفتن پاشید روی پاتون وایسید و برگردید سمت چپ حرم آقا امام حسین و حضرت ابوالفضل این سمته😭💔 آخ چقد اون لحظه خوب بود _اربابم چقد نزدیکم بهت!کاش الان حرمت بودم! من لیاقت اینکه بیام ازینجا بهت سلام بدم و نداشتم آقا ولی شما انقد مهربونی که این کارم برام کردی😭❤️ آقا خیلی مَردی... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده: @RAHIL_313M
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 تو اتوبوس بودم و به شلمچه فکر میکردم یعنی سال بعد هم میام؟🥺 ساعت ۰۰:۵۴:۲۸ دقیقه سال تحویل بود اتوبوس حرکت می‌کرد به سمت پایگاه شهید کلهر حوصلمون سر رفته بود پاشدیم باز بازی کردیم و یک لحظه اتوبوس وایساد و همه افتادیم کف اتوبوس آخخخخخ کمرم😫 تصادف کرده بودیم همین که بلند شدم سرمو گذاشتم رو پام و زدم زیر گریه کمرم خیلی درد میکرد یه نگاه کردم به مشکات نمیتونست دستشو تکون بده😥 دستش ضرب دیده بود نگران مشکات بودم و گریه میکردم و همه میگفت آخی واسه دختر داییش گریه میکنه😂 خلاصه با چشمای اشکی رفتم نشستم سر جام و یه آب قند دادن دستم😂 گوشیم زنگ خورد و علی فهمیده بود تصادف کردیم و نگران شده بود هیچکس چیزیش نشده بود فقط ما چون وایساده بودیم افتادیم و آسیب دیدم ازینکه داره تموم میشه دلم گرفته بود ساعت ۱۲ شب رسیدیم پادگان ساک هارو یه گوشه گذاشتیم رفتیم سمت سالن غذاخوری و غذا خوردیم و بعدش رفتیم توی حسينيه ی پادگان نشستیم... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده:@RAHIL_313M
من‌سراغِ‌هرکسی‌رفتم‌دلم‌را‌زد‌شکست غالباًاین‌لحظه‎ها‌مادر‌به‌دادم‌می‎رسد ؛
- چادر ، کوچه ، دیوار و حسن .. - چه مراعات النظیریست .. خدا رحم کند .. !💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 ـاِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
4_5841357995908270265.mp3
19.43M
☘️زیارتِ آل یاسین ☘️ به امام زمانت سلام دادی⁉️
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 گفتن باید بریم پیش شهید گمنام موکت انداخته بودن و رفتیم اونجا نشستیم و ۱ ۲ ۳ آغاز سال ۱۴۰۲ شمسی رو به همه عزیزان تبریک میگیم سال تحویل شد و همون لحظه مامانم زنگ زد😍 سال جدید و تبریک گفتم و عمم،دختر عمم،خالم،رفیقم سارا،بابام،مامان بزرگم و بابا بزرگم و... همه زنگ زدن و تبریک گفتن لحظه ی بدی بود خدافظی از شهدا💔 خدافظی از پادگان شهید کلهر💔 متاسفانه سوار اتوبوس شدیم حرکت کردیم سمت خونه😭 انقد گریه کرده بودم که از شدت سر درد خوابم برد ساعت ۱۲ و خورده ای صدامون کردن داشتن یه ساک صورتی با یه تابلو میدادن بهمون یادگاری از راهیان🥲🌱 محمد سجاد مسئول پخش بود یادگاری ها به دست منم رسید تابلو عکس گنبد امام حسین بود برای بقیه فرق داشت ولی ماله من و دختر خالم حرم امام حسین بود ساک صورتی رو باز کردم دیدم توش یه مفاتیح مشکیه یه مهر و تسبیح تربت،یه پلاک بزرگ که روش نوشته بود یا اباعبدالله الحسین،یه آینه روش نوشته بود من حجاب رو دوس دارم😅 خیلی قشنگ بودن عاشق تابلوعه شده بودم ۲۰ دیقه بعدش رسیدیم کرج... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده:@RAHIL_313M
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 از اتوبوس پیاده شدم دل کندن از بچه ها و بقیه اعضای اتوبوس خیلی سخت بود خلاصه خدافظی کردیم و بابامو دیدم که داره میاد سمتم بغلش کردم و روبوسی کردم😍 بابا:سلام عزیزم _سلام😍 بابا:ساکت رو بده بریم سوار ماشین بشیم بابام از سرحلقه و مسئول اتوبوس تشکر کرد و سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه رسیدم خونه مامان:سلام خوش اومدی😍 _سلام ممنون خوبین؟ مامان:خداروشکر محمد حسن رو دیدم و دوید اومد سمتم و پرید بقلم🥺 (محمد حسن داداش کوچیکمه کلاس اوله) وسایلامو گذاشتم تو اتاق و مستقیم رفتم حموم از حموم اومدم و لباس پوشیدم رفتم بیرون دیدم همه نشستن تو حال عمم و مامان بزرگم و عموم اومده بودن خونمون! رفتم با همشون رو بوسی کردم و عید رو تبریک گفتم و اونا زیارت قبولی گفتن و نشستم یه گوشه خیلی حالم بد بود دلتنگ بودم نمیخواستم برگردم به زندگی عادی خودم دلم برای بچه ها تنگ شده بود یه گوشه نشستم و تو خودم بودم بقیه ام همش سوال میپرسیدن خوش گذشت؟ منم با ذوق میگفتم خیلی😍 عمم میگفت انقد زیر آفتاب بودی صورتت سوخته😂🤦🏻‍♀ ۱۰ دیقه بعدش زنگ در خورد داداشم بود اون با رفیقاش اومد من با بابام اومد و با همه سلام علیک کرد و رفت حموم مهمونا رفتن و به مامانم گفتم من میرم بخوابم رفتم تو اتاق و گوشیمو برداشتم و عکسارو دیدم و یه قطره اشک ریختم و انقد خسته بودم نفهمیدم کی خوابم برد... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده:@RAHIL_313M
بسم الله الرحمن الرحیم والعِشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 با صدای محمد حسن از خواب پاشدم محمد حسن:آجی پاشو مهمون اومده پاشدم نگا کردم دیدم علی هم خوابه حوصله نداشتم یه مانتو پوشیدم روی لباسم و روسریمو سرم کردم و رفتم بیرون از اتاق داییم بود داییم:سلام دختر خاکی😍😂 _سلام خوبین؟😂 داییم:قربانت به زنداییم هم سلام کردم و نشستم رو مبل مامانم هم از مهمونا هم از من پذیرایی کرد😅 خیلی خسته بودم ۵ دیقه بعد علی هم پاشد اومد بیرون سلام کردو نشست بغل من انقد خوابم میومد هیچی از حرفاشون نمیفهمیدم فقط نگاشون میکردم بعد نیم ساعت داییم و زنداییم هم پاشدن رفتن و پشت سرش مادر بزرگم اینا اومدن دیگه پاشدم و خودم پذیرایی کردم ازشون مادربزرگم و بابا بزرگم همش باهام حرف میزدن که خوش گذشت چطور بود؟ منم با فقط با اره خیلی یا نه جواب میدادم🤦🏻‍♀ یه جوری بودم ولی نمیدونم چجوری انگار دلم تنگ شده ولی نمیدونم برای کی؟ مادر بزرگم و بابا بزرگم هم رفتن ساعت ۸ شب بود و مامانم گفت اگه گشنتونه غذا رو بیارم همه گفتن اره بیار ولی من اشتها نداشتم ولی پاشدم و کمک کردم و سفره رو پهن کردیم غذا خورشت کرفس بود منم عاشقه کرفس😋 چون مامانم واسه من پخته بود دلم نیومد نخورم و بخوره تو ذوغش به زور ۴ تا قاشق خوردم و رفتم کنار مامان:همین؟ _اره اشتها ندارم آخر شب میخورم مامان:باشه تلویزیون سریال پخش می‌کرد زول زده بودم به تلویزیون ولی فکرم یه جا دیگه بود نمیدونستم چرا اینجوریم... ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee آیدی نویسنده:@RAHIL_313M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجای عالم زنی مثل فاطمه داره رو کنه... اُمُنا زهرا💔
- تـو در هـَـرحال مَحبوبِ قَلبمـی!🥹♥️ִֶָ𓏲࣪
YEKNET.IR - shoor - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
3.46M
احساسی غبار ماتم تو، آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 ـاِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
4_5841357995908270265.mp3
19.43M
☘️زیارتِ آل یاسین ☘️ به امام زمانت سلام دادی⁉️
برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : خداونـدا نه برای بهشت و نه برای شهـادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است. شهید
📸 تصویری از دیدار هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور با رهبر انقلاب
مقام عرشی حضرت زهرا_1.mp3
12.24M
س ۱ رضایت و خشم حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، محور رضایت و خشم خداست ! کمی به این حدیث، عمیق فکر کنید! «تمامِ الله در یک زن، جلوه کرده است که حبّ و بغض او، دقیقاً منطبق با الله است» ! این یعنی عصمت مطلق! ※ چنین الگویی را چگونه باید شناخت و چگونه ارتباط برقرار کرد؟
سایه ات مستدام امید دل ما🌱
_
رایِح‍ه‍
_
پروردگارا! یاری‌ام کن، تا نگاهم در افق این فضای مجازی جز برای تو نبیند و انگشتانم جز برای تو، کلیدی را فشار ندهند...!
اینکه در زمان گناه بعضی‌ها میگویند: دلم خواست،دروغ است!دل خانه خدا است و غیر خدا نمیخواهد.این نفس است که بدنبال معصیت است..!