eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با آمدن ستاره باران آمد گفتند که مورها; سلیمان آمد با ذوق امامزاده ها میگفتند در اصل پدربزرگ ایران آمد @raziolhossein
مژده‏ اى دل که به ماتاج سرى داد خدا شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا شجرطیبه ى گلشن طاها را باز هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف صدف بحر ولارا گهرى داد خدا اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف صادق آل نبى را پسرى داد خدا ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا بهر آزادى ابناء بشر باردگر به بشر رهبر فریادگرى داد خدا تا کندزیرو زبر کاخ ستم را اى دل مژده ‏ى آیت فتح و ظفرى داد خدا تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا شادمانم من ژولیده که از رحمت خود به من بى هنر امشب هنرى داد خدا @raziolhossein
ای وجودت مطلع الانوار یا موسی ابن جعفر  ای جلالت برترازگفتار یا موسی بن جعفر ای رواقت کعبه دل وی حریمت طور سینا  ای هزاران موسیت زوّاریا موسی بن جعفر ای خوش آن بیمار کز فیض تو می جوشد شفایش ای هزاران عیسیت بیماریا موسی بن جعفر ازتو می گیرد تجلّی سینه ام چون طور سینا  وزتوباشد چشم دل بیداریا موسی بن جعفر دردمندم مستمندم بی پناهم روسیاهم هرکه هستم باتودارم کاریاموسی بن جعفر کظم غیظ و حسن خلقت دل برد حتّی زدشمن همچو جدّت احمد مختاریا موسی بن جعفر می توانی در زخیبر سرزجسم عمر وگیری  در غزا چون حیدرکرّار یا موسی بن جعفر در دهانم می شود درّ سخن قند مکرّر  چون کنم مدح توراتکراریاموسی بن جعفر پیش هفو و پای جود ونزد احسانت بود کم هرچه باشد حاجتم بسیاریا موسی بن جعفر هر که بودم با تو بودم هر که هستم با تو هستم  در گلستان شمایم خار یا موسی بن جعفر ای که دشمن داد دشنام و نوازش کردی از او  دوستم دستی به سویم آریاموسی بن جعفر نیست آن قدرم که گردم زائرصحن وسرایت  خاک زوّارت مرابشماریاموسی بن جعفر هدیه هر کس از برای یار آرد گوهری را  این من واین چشم گوهرباریا موسی بن جعفر من به عالم گفته ام خاک دراین آستانم لطف کن پابرسرم بگذار یا موسی بن جعفر از چه در زندان به جز زنجیر غمخواری نداری ای به خلق عالمی غمخواریاموسی بن جعفر با کدامین جرم شد ساییده ساق پات مولا ازچه دیدی روزوشب آزادیاموسی بن جعفر بر تو می گریم که زندان تو حتّی روز روشن بوده تیرتر زشام تار یا موسی بن جعفر بر تو می گریم که از زنجیر و کند و تازیانه  برتن پاکت بود آثار یا موسی بن جعفر بر تو می گریم که درخاک وطن ذرّیه ات را گردغربت مانده بررخساریاموسی بن جعفر برتو می گریم که بود ی روزه و هنگام مغرب  کردی ازخون جگرافطاریا موسی بن جعفر برتو می گریم که از خرمای زهرآلود دشمن بود در قلبت شرارنار یا موسی بن جعفر برتو می گریم که تابوت تو بود از تخته در  در میان کوچه و بازار یا موسی بن جعفر کند بر پا غل به گردن ، اشک بررخ ، زهردردل  شدنصیب حضرتت هرچاریاموسی بن جعفر من نمی دانم در آن زندان چه دیدی لیک دانم مرگ خودرادیده صدباریا موسی بن جعفر @raziolhossein
زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن @raziolhossein
بی تو کس تا خدا نخواهد رفت تا خدا هم دعا نخواهد رفت تا که "باب الحوائجی" آقا جای دیگر گدا نخواهد رفت واگر تو نخواهی این کعبه سمت قبله نما نخواهد رفت بی توسل به نام زیـــبایت هیچ کس ‘کربلا’ نخواهد رفت شیعه،" ذی حجّه '، بی تولدتان پیشواز عـــزا ،نخواهد رفت چه کسی گفته با تو این" مِس" دل در هوای" طلا" نخواهد رفت؟ راه حج بسته ...کاظمین که هست.. زائرت تا منا نخواهد رفت بی ولای شما، کلیـــم الله دست او  بر عصا نخواهد رفت بی تو کس تا به کُـنـْه معرفت "نقطه ی تحت با"نخواهد رفت.. @raziolhossein
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری انّه شُرباً طهوراً طیّباً لاریب فیه آمد از میخانه‌ی كوثر، شراب دیگری بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرییل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری مثل بغدادش خرابم كرده درد اشتیاق بسته بالم را فراقش با طناب دیگری یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری @raziolhossein
دل هر کس به دلبر افتاده دست ساقی کوثر افتاده سروکار دلش در این دنیا با شفیعان محشر افتاده من بدم لیک در دل زارم مهر اولاد حیدر افتاده آنکه دنبال گوشه ی چشمش  میثم افتاده قنبر افتاده  تازه در کشورم خدا را شکر شیعه از شمس اظهر افتاده با حساب رضا و معصومه ماه افتاده اختر افتاده میشود گفت اینچنین ایران دست موسی ابن جعفر افتاده . @raziolhossein
ویرانی دل اگر که خواهی آباد باید «حرمین کاظمین» آری یاد درگاه جواد و بارگاه موسی کاین باب حوائج است و آن باب مراد @raziolhossein
ای آفتاب حُسن به زیبائی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانائی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبائی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهائی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم  آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا @raziolhossein
ای چشم و چراغ کاظمین! ادرکنی ای فاطمه را نور دو عین! ادرکنی ای خفته به خاک غربت! آیند مدام پابوس تو زوّار حسین، ادرکنی @raziolhossein
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر به یمن مولد مسعود موسی جعفر امام کلّ اعاظم، ولی حقّ کاظم که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر به جعفر بن محمّد عطا شده پسری که بوده است به پیر خرد هماره پدر هزار موسی عمران فدای آن موسی که بود گوشة حبسش ز طور نیکوتر امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک رسد نداشکه ده عقل را تویی رهبر خدیو هستی کز یک اشاره‌اش آید قدر به جای قضا و قضا به جای قدر چراغ دودۀ احمد که دیدة دل را فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر به عزم طوف حریم مقدّسش دارند هماره قافلۀ دل، به کاظمین سفر چگونه وصف امامی کنم که در قرآن خدای عزّ و جلّ آمدش ثنا گستر شرف بس است همین خاک پاک ایران را که زیر سایة فرزند اوست این کشور گرفته شهر قم از دخت او شرف آنسان که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر بود بهشت خراسان، ز مقدم پسرش چنانکه خاک نجف راست فیض از حیدر اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین به صاحبش ندهد سود در صف محشر گدای درگه اویند اسفل و اعلی رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد مراد و حاجت خود را بگیر از این در خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر خوشا دلی که بگردد به گرد تربت او خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر زمام سلطنتم گر دهند، نستانم مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور اگر به جههۀ خورشید پای بگذارم گمان مبر که از این آستان بگیرم سر ز اهلبیت نگردد جدا دلم آنی جدا کنند اگر جان هماره از پیکر چراغ بزم عزای حسینیان «میثم»! مه جمال منیرش بود به ماه صفر @raziolhossein
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده ی موسی بن جعفرند @raziolhossein