.
عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست
شب زیارت مخصوص سیدالشهداست
🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل
والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
لبیک یاحسین
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان
ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات
.
#مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
گدای نیمه شب آمد گدا پذیر کجاست
کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست
دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم..
نشسته ام دم این خانه،دستگیر کجاست
دوباره ریزه خور سفره ی کمیلم من
نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست
فدای دست کریمی که هرشب جمعه..
میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟!
شبیه طفل که گم میشود هراسانم
فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟!
جوانیم به بطالت گذشت شرمندم
پناه گریه ی این شرمسار پیر کجاست
.
فدای نام شهیدی که حضرت سجاد..
زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
احساس میکنم که شبیه کبوترم
هرگز به غیر بامتو جایی نمیپرم
از لحظهای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم زهرای اطهرم
حتی حبیب هم به دلم غبطه میخورَد
هرجا میان روضهی تو فیض میبرم
بالای عرش میرسم از بین روضهها
آندم که در عزای تو پایین منبرم
هرگز ملائکه به مقامم نمیرسند
وقتی که در حسینیه پای سماورم
هیات، محل تربیت خانوادههاست
سینهزدم کنار پدر، با برادرم
گریهکن مجالس روضهست مادرت
جاروکش مجالس روضهست مادرم
جاماندم از زیارت ششگوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم
شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صدای نالهی بیبی بیحرم:
از فرط غصه موی سر من سفید شد
لبتشنه و گرسنه حسینم شهید شد
#محمد_زوار
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
از بس حسین بخشش بسیار می کند
لطفش مرا همیشه بدهکار می کند
این اشک های قیمتی روضه های او
خیلی برای عاقبتم کار می کند
دستش درست انکه دلم را به دست عشق
در این جهان دین زده دیندار می کند
او دلبرانه بین من و هر چه غیر خود
با دست های عاطفه دیوار می کند
با دانه های اشک که خون نامه های ماست
ما را چه عاشقانه وفادار می کند
خاکش مسیح بود و چه زیبا دل مرا
دوری کربلاش گرفتار می کند
#حسن_کردی
@raziolhossein
May 11
#حضرت_معصومه_شهادت
فراق رفته نشانه دلی مطهر را
گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را
نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا
کشیده بر رخ خواهر غم برادر را
فقط نه اینکه برادر برای او پدر است
همان که برده دل بی قرار دختر را
یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه
کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را
شده است حب علی علت غریبی شان
شدند وارث جرمی که کشت مادر را
همان کبوتر زخمی که پشت در افتاد
برای حفظ ولی داد از کفش پر را
همان که خورد لگد از حرامزاده ی پست
ولی نکرد رها دست های رهبر را
میان جنگ در و سینه میخ شد پیروز
شکست آینه ی حق نمای حیدر را
همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد
زمین زدند به ضربی امیر خیبر را
نفس اسیر قفس شد میان سینه تنگ
که آخر این نفس تنگ کشت کوثر را...
#علی_اکبر_نازک_کار
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
جاي شُكر است كه قم ، خار دل آزار نداشت
سـنـگ با ساحتِ پيشانيِ تو كار نداشت
جاي شُكر است كه برعكس دمشق اين وادي
چشــم ناپـاك ، سر كوچه و بازار نداشت
قُـم "علي" داشت به لب لحظه ي استقبالت
واي بر شام كه از سـبّ علي ، عار نداشت
روســپيديِ قمي ها ، عــوض شــامي ها
احتياجي به نشان دادن و اِظهــار نداشت
چون ادب كرده ي دستان كريـمـان بودند
ناز رقّـاصه در اين خطّه ، خريدار نداشت
دسته دسته به سر محمل تو گُل باريد
ساقه ي هيچ گلي بر تن خود ، خار نداشت
درد سر ساز نشد فاطــمه بودن در قـم
كار با پهلويت اينجا در و ديوار نداشت
سـدّ راهت وسط كوچه نشد هيچ كسي
عطش خون تو را حَنجرِ مسمار نداشت
تو پـرستار فراوان به كنارت بود ، آه
فاطمه جُـز عليِ خسته پرستار نداشت
همه با گريه ي تو گريه كُنان ضجّه زدند
در غـمت هيچ كسي غـيرِ دل زار نداشت
قم پس از دفن تو تا چند صباحي بانو
روزهايش به خدا ، غيرِ شبِ تار نداشت
ميثم شهر تو با داشتن چــــندين نخل
مدح مي گفت ولي سر به سر دار نداشت
سائلت را به صف حشر خُدا آمرزيد
چون به جز دوستيِ حيدر كرّار نداشت
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
آمد به مشرق مِهر خاور را ببیند
اما نشد روی برادر را ببیند
در حسرت دیدار او بود از مدینه
میخواست تا مرات کوثر را ببیند
در خاطرش عکس رضا را قاب کرده
باشد که تمثال پیمبر را ببیند
میخواست تا حیران آن قد و قیامت
پا تا سرش را جلوه ی حیدر ببیند
هنگام دلتنگی جوادش را نظر کرد
گویا که زینب حضرت اکبر ببیند
یارب چه حالی میکند پیدا برادر
در شهر غربت داغ خواهر را ببیند
اما رضا با دیدن معصومه خواهر
میخواست تا زهرای اطهر را ببیند
موسی ابن جعفر را خبر کن ای مسیحا
آید به قم غوغای دختر را ببیند
در روز استقبال او محشر به پا شد
روز فراقش حشر دیگر را ببیند
در آن کویرستان داغ از داغداران
سرچشمه ها و دیده تر را ببیند
#محسن_غلامحسینی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
ای سایه ی بالا سرِ خواهر، برادر!
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر!
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر، برادر!
ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یك بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
چیزی به غیر از چشم تر دارم، ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم-ندارم
دیدم كمالاتِ پدر را در برادر
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی؟
دارالشِفای من دوایی می فرستی؟
افتاده ام در گوشه ی بستر، برادر!
اینجا مسیرِ كوچه تا خوب است خوبم
وقتی نگاهِ مردها خوب است خوبم
حالا كه احوالِ رضا خوب است خوبم
از بس فنا گردیده ام من در برادر
در كوچه ها با حالِ بیمارم نبردند
وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند
این معجری را كه سرم دارم نبردند
این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر!
ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند
جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند
هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند
افتاده روی تلِّ خاكستر برادر
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یك یك تماماً رو سوی اموال بردند
هر آن چه را كه بود در گودال بردند
تسبیح عبا عمامه انگشتر ، برادر
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
رواق دختر موسى بن جعفر است این جا
حریم فاطمه بنت پیمبر است این جا
درِ بهشت برین گر طلب کنى به خدا
ببوس با ادب آن را که آن در است این جا
زمین قم به مثل چون صدف بُوَد آرى
وجود حضرت معصومه گوهر است این جا
ببند عقد نماز اندر این مقام رفیع
که جاى گفتن الله اکبر است این جا
مخوان به خلد برینم ز کوى او واعظ
براى من ز دو صد خلد، برتر است اینجا
حبیبه ی حق و ریحانه ی رسول و على
یگانه دختر زهراى اطهر است این جا
ببوس از سر صدق و صفا ضریحش را
که مورد نظر حىّ داور است این جا
مسیح زنده شود در حریم این بانو
عجب ز فیض دمش روح پرور است اینجا
ز یمن موکب اجلال فاطمه بنگر
که درّ تاج سر هفت کشور است این جا
فروغ روضهی او پرتو افکن است به مهر
چرا که مطلع خورشید انور است این جا
اگر به دیده ی ادراک بنگرى بینى
که مهر و ماه هم از ذرّه کمتر است این جا
از آن شدند سلاطین مقیم در کویش
که خاک درگه او زیب افسر است این جا
کند به درگه او سجده صبحدم خورشید
که از فروغ ولایت، منور است اینجا
اگر تجلى حق بینى از در و دیوار
عجب مدار که دخت پیمبر است این جا
تبارک الله از این روضه ی بلند رواق
که از تصوّر و از وصف برتر است این جا
برو طهارت دل کن بیا به روضه ی او
که جاى مردم پاک و مطهّر است اینجا
از آن پناه به کوى تو آرم اى بانو!
که فیض روح ز لطفت میسّر است این جا
مرا که نام بُوَد حیدر، آمدم به درت
چرا که نور دو چشمان حیدر است این جا
زمین قم شده روشن از آن به غیب و شهود
که نور حق به جمالت برابر است این جا
ز آفتاب قیامت، غمى نخواهد بود
مرا که سایه ی لطف تو بر سر است این جا
سزد که «معجزه»! قم هم چنان بهشت بُوَد
چرا که دختر موسى بن جعفر است اینجا
#حیدر_تهرانی_معجزه (فرزند مرحوم #مرشد_چلویی_ساعی)
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه پرواز میشود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز میشود
فهمیدهام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سببساز میشود
کو چشم روشنی که ببیند در این حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز میشود
اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست
قلب تپنده حرم قم، حریم توست
اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحه شهود و تجلی معطر است
برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت
دارالعلومِ مریم آل پیمبر است
اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است
خاک در حریم تو علامه پرور است
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آینه است
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
صحن تو غرق بوی گل یاس میشود
اینجا حضور فاطمه احساس میشود
با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه
اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه
بیاختیار پای ضریحت رسیده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه
فرمود آشیانه امن الهی است
صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه
خورشید آل فاطمه از راه میرسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
ای عمه امام زمان! کاش در حرم
یک صبح جمعه لایق دیدار میشدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا
محبوبه حبیب خدا إشفعی لنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج
ای زینب امام رضا(ع) إشفعی لنا
عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت
ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا
در هر سحر به سوی ضریح اجابتت
میآورم دو دست دعا إشفعی لنا
روی سیاه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا
مهر و ولایتت شده حبل المتین ما
در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا
یوم الحساب تو همه امید شیعهای
تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعهای
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شک زده
از چشمههای فیض تو سیراب میشود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک زده
شبهای جمعه طوف حرم میکنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده
امشب گره گشاست دم یا رضا رضا
در دست توست تذکرهی کربلای ما
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
دختر فاطمه هستی و منم نوکرتان
اهل بیتم به فدای پدر و مادرتان
نگذارید که دل بسته جایی بشویم
بگذارید بمانیم به دور و برتان
کاش در صحن تو می شد که کبوتر باشیم
تا که هرروز بگردیم به دور سرتان
از طفولیت خود عالمه بودی بانو
فیض بردند بزرگان همه از محضرتان
چون علی دگری خلق نشد هیچکسی
نیست هم کفو شما تا بشود همسرتان
عصمت فاطمه در تو متجلی شده است
که شدی وارث معصومیت مادرتان
با ورود تو به قم شهر قیامت شده بود
صف کشیدند ملائک همه در محشرتان
صاحب خانه تویی ما همه مهمان توایم
آمدی تا بشود کشور ما کشورتان
آنقدر دور و برت پر شده بود از محرم
باد هم دست نینداخته بر معجرتان
لحظه آخرتان جای برادر خالی است
همدم و همنفسی نیست دم آخرتان
#آرش_براری
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد
تا خراسان رضا آینه در قم دارد
توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست
بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد
((بُعد منزل نبود در سفر روحانی))
هر سلامی بفرستیم ، علیکم دارد
می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر
موج تا در دل دریاست تلاطم دارد
عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم
شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد
هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو
پس گدا در حرمش حق تقدم دارد
لطف بی بی ست که در جمعیت شاعر ها
شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد
مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف
از سر گنبد او حسرت گندم دارد
#مجتبی_خرسندی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
آقا سلام خواهرتان روبراه نیست
دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست
می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد
ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست
وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد
آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست
یک مرد هم نیامده نزدیک محملش
شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست
اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان
در قم محب فاطمه بودن گناه نیست
دروازه را که دید به یاد رباب گفت
در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست
زینب کجا و محمل بی سایبان کجا
بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا
___
زهر فراغ خورد ولی دست و پا نزد
معصومه ات بجز تو کسی را صدا نزد
مسموم شد ولی به هوای زیارتت
با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد
میخواست تا شهیده شود مثل مادرش
هرچند تازیانه به او بی حیا نزد
از کوچه ای گذشت که نامحرمی نداشت
اطراف او کسی سخن نابجا نزد
آقا اجازه؟! فاطمه ی تو زمین نخورد
اینجا کسی به ساحت او پشت پا نزد
اصلا به جان فاطمه سوگند یارضا
اورا کسی برای رضای خدا نزد
اذنم بده به طعنه بگویم مدینه را
قم ،امن بود، فاطمه را بی هوا نزد
این کوچه ها کجا؟! غم آن کوچه ها کجا
زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا
#مجید_تال
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
معصومهای که تالی زهرای اطهر است
ناموس حقّ و دختر موسی بن جعفر است
همچون رضا برادر والاتبار خویش
باشد غریب و دور ز بابا و مادر است
اوّل به گریه پاک شو و بعد سر گذار
بر آستانهاش که به کعبه برابر است
نومید کس نرفته و هرگز نمیرود
تا حشر هر که چشم امیدش بر این در است
جبریل گرد این حرم آهسته میپرد
خواهر دلش شکستهی هجر برادر است
گویی که یاد روی رضا میکند هنوز
بهر برادر اشک فشان چشم خواهر است
با پهلویی شکسته به قم آید از بقیع
زهرا دلش گرفتهی غمهای دختر است
چشم و چراغ فاطمه است و به ماتمش
هر دیده را که بنگری از خون دل، تر است
معصومه خود به عمّهی خود گریه میکند
زینب که از ستاره غم او فزونتر است
آن خواهری که هر چه نظر کرد روی نی
دید آفتاب، نیزه نشین است و محشر است
گفت: ای هلال یکشبهام! ای که همرهت
هجده ستاره است و مرا در برابر است!
چون آسمان کوفه گرفته دلم حسین
قرآن بخوان که صوت تو تسکین خواهر است
ای «رستگار»! کاش نمیشد به خون، خضاب!
مویی که جای شانه زدن های مادر است
#سيد_محمد_رستگار
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
اى دختر عقل و خواهر دین!
وى گوهر درج عزّ و تمکین!
عصمت شده پاىبند مویت
اى علم و عمل مقیم کویت!
اى میوهی شاخسار توحید!
همشیرهی ماه و دخت خورشید
وى گوهر تاج آدمیّت!
فرخنده نگین خاتمیّت
شیطان به خطاب «قم» براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جاى حوّاست
ناموس خداى، جایش این جاست
اندر حرم تو عقل مات است
زین خاک که چشمهی حیات است
جسمى که در این زمین، نهان است
جانى است که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان
عکسى بُوَد از قم و خراسان
ایران شده نوربخش ارواح
مشکاة صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دِلا! چه پرسى؟
حق داند و وصف عرش و کرسى
هر کس به درت به یک امیدى است
محتاج تر از همه «وحیدى» است
#آیت_الله_وحید_خراسانی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_مدح
#عاميانه
مريمِ قبيله ي خُـدا ، سلام
دختره تمام خوبيا ، سلام
به نيابت از امام رضا ميگيم :
اي حبيبه ي امام رضا ، سلام
الـسّـلام اي بركاتـت عـلوي
السّلام اي كرمت مُجتَـبوي
السّلام اي جَـلَواتِ فاطـمه
السّلام اي سَكناتت رضوي
اي كه داري به گدا لطف زياد
لقب كريمه خـيلي بِـت ميــاد
با بهشت معادله ، زيــارتت
اين حديثو فرموده امام جواد
تو حساب كتابِت از همه جُداست
شأن تو خدا ميدونه تا كُجاست ؟
ثواب زيارتـت تو شـهر قــم
ثواب زيارت امـام رضاست
دلمــون خوشه مُجاور توأيم
گـرد و خاك دورِ حائر توأيم
حرم تـو عُـشّ آل فاطـمه س
خوشبحال ما كه زائر توأيم
عرض حاجتاي مارو ميشنوي
صوت ربـّـنـاي مارو ميشنوي
اعتـقـادمونــه كه ، نگـفـته هـم
إشــفعي لَناي مارو ميشـنوي
باز داره شـباي بي ماه ميرسه
روزاي بي كـسيِ شاه ميرسه
روزيِ اشـــك مارو يادت نـره
فــاطمـيّه داره از راه ميـرسـه
بده چــشما واسه زهرا تر نَشَن
توي روضه ش دلا خونجگر نَشَن
قول ميديم آستين بگـيريم يه دهن
تا كه نامحـرما با خـبر نَشَـن
گــريه بر غُـربت مولا ميكنـيم
دستارو با صورت آشنا ميكنيم
جيگرامون به خدا تير ميكِشه
وقـتي يادِ غُـسل زهرا ميكنيم
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
چه حیف شد، نشد آخر به دلبرش برسد
دوباره باز به وصل برادرش برسد
به سرنوشت نوشتند از ازل ،در قم....
شکوه تربت زهرا به دخترش برسد
علاقه ای که پیمبر به دختر خود داشت
نوشتهاند به موسیابنجعفرش برسد
کنار محملش آهستهتر قدم بزنید
مباد گرد و غباری به معجرش برسد
ندید دیده نامحرمی عبایش را
خدا کند که به گوش برادرش برسد
ز پا فتاد و نیفتاد یا رضا زلبش
امید داشت که ساعات آخرش برسد
تنش کفن شد و اما برادرش نرسید
برای دفن تنش کاش بر سرش برسد
شبیه عمه خود ماند بین نامحرم
رضا کجاست به فریاد خواهرش برسد
ز ره رسید برادر،نخواست دست کسی
پس از وفات به جسم مطهرش برسد
همیشه روضه معصومه ستمدیده
به عمهجان گرفتار و مضطرش برسد
.......
به وقت ناقهسواری زشش برادر او
یکی نبود به فریاد خواهرش برسد
نه قاسمی نه علی اکبری نه عباسی
نه یک پسر که به یاری مادرش برسد
نگه به پیکر صدپاره حسینش کرد
سری نداشت که آن سایه سرش برسد
فتاد لرزه به پایش چو دید نزدیک است
که شمر داد زنان در برابرش برسد
نگاهی از روی حسرت به سمت علقمه کرد
امید داشت علمدار لشکرش برسد
صدا زد ای کس و کارم بلندشو عباس
گره فتاده به کارم بلندشو عباس
میان این همه دشمن غریب افتادم
کفیل زینب حورا برس به فریادم
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
من اگر منتظر یار نباشم چه کنم؟
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم
سالها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته وبا قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟
بنویسید که عشاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید..
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود،خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آنقدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
...
بنویسید سری بر سر نی جا میکرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#حضرت_معصومه
#دوبیتی
هر دَم به ضَريح بي نِشانَت اي ماه
بسته ست دَخيل قَلب مَن با هر آه
عمري ست تَپش هاي دِلَم مي گويد:
« يا فاطِمة اِشفَعي لَنا عِندَالله »...
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
گرچه از دوریِ برادرِ خود
ذره ذره مریضتر میشد
عوضش میهمانِ مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانهها وا بود
در میان اهالی این شهر
سرِ مهمانیِ تو دعوا بود
خوب شد پردههایِ محمل تو
هر کجا رفتهای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
آب پاشیدهاند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقهی تو از بازار
محملِ چوبیات سرت نشکست
کوچهها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
میروی کوچه کوچه میگویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
میرسی و حواسِ مردم هست
آب هم در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصهای کم داشت
جایِ زنجیر و خار و نامحرم
گِردِ خود چند چشمِ مَحرم داشت
معجرت احترامِ خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
رویِ سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار رویِ آن سر نیست
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضهی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریزِ روضهی تو
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمهاش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_معصومه_شهادت
برای بار غمت سوگوار باید شد
تمام عمر از این غصه زار باید شد
برای خضرشدن در کنارصحن تو با
غلام و نوکر تو همجوار باید شد
نوشته اند برای زیارت زهرا
بسوی مرقد تو رهسپار باید شد
برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی
به روی فرش حریمت سوار باید شد
برای اینکه امام رضا مرا بخرد
ز داغ روضه ات ابر بهار باید شد
ندیدی آخر کاری برادر خود را
از این مصیبت تو غصه دار باید شد
نوشته اند: کریمه، به مصحف نامت
به شوق دانه رسیدم دوباره بربامت
تو آمدی و همه آمدند دیدن تو
بهار شد همه جا با تب رسیدن تو
شبیه خیمه و گودال کربلا که نبود
کریمه،پشت امام رضا دویدن تو
اگرچه از نفس افتادی و شدی پرپر
ولی نبود چو زینب نفس بریدن تو
تو آمدی و در این شهر دلسپرده کسی
به تازیانه نیامد برای چیدن تو
تو را نبرد کسی بر دهانه بازار
فقط فراق شده علت خمیدن تو
عنان ناقه ی تو دست محرمان بود و
نیامدند برای اسیر دیدن تو
ولی زسینه ی زینب زبانه بالا رفت
به هرکجا که رسید تازیانه بالا رفت
سه ساله دخترکی زیر دست و پا افتاد
به روی گونه ی این تک ستاره جا افتاد
هزار مرتبه جای همه کتک زدنش
هزار مرتبه از ناقه بی هوا افتاد
به تازیانه کتک خورد و پاشد از جایش
ولی دو مرتبه با ضربه های پا افتاد
زمین که خورد سه ساله کنار او عمه
به یاد صحنه گودال کربلا افتاد
کنار دیده درخون نشسته اش صد بار
سر عموی رشیدش ز نیزه ها افتاد
شبی که گم شد و آن زجر رفت دنبالش
به روی ناقه روان بود و بی صدا افتاد
ولی به عمه پر از بوی فاطمه برگشت
به سوی قافله زخمی تراز همه برگشت
#مهدی_نظری
@raziolhossein