eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
558 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد میان زندگی اش صاحب الزمان دارد به هیچ کس نزند رو، کسی که منتظر است... تمام عمر نظر سوی آسمان دارد هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی هر آن چه دارد ازین بیت و آستان دارد نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست کجاست آن که چنین یار مهربان دارد نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز حکایتی شده این عشق، داستان دارد چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا دلم هوای حریمِ حسین جان دارد از آتشی که فراگیر باشد و باقی هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد به سوی زائر او مادری جوان آید تعجب است چرا قامتی کمان دارد؟! تعجب است چرا چهره اش کبود شده؟! ز دود و شعله به چادر، چرا نشان دارد؟! میان مجمع زوار کربلا، زهرا می آید و همه ی روضه را بیان دارد چه کرده است مگر با حسین و دندانش چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد؟! @raziolhossein
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یا اباصالح چرا مخفی است قبر فاطمه در شهر پیغمبر بیا و پرده از این راز بگشا یا اباصالح در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته که اینجا مادرت افتاد از پا یا اباصالح بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا بگو آن دم چه حالی داشت مولا یا اباصالح
بلند میکنم از سوز سینه آهم را نگاه میکنم از دور نور ماهم را تو غرق در غمی امروز حضرت باران به سمت چشم تو انداخت، اشک، راهم را شبیه تو نه ولی در عزای زهرایم بیا به شام غریبان ببین نگاهم را دلم حسینیه مادر است این شبها ببین به سردر دل بیرق سیاهم را همیشه چادر زهراست سقف روی سرم مگیر از من آواره سرپناهم را از این به بعد فقط بر علی ببار که گفت: گرفته اند ز من لشکرم سپاهم را @raziolhossein
بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هرکه به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیه به آقا ...!؟برایمان سخت است قصور ماست اگر تحبس الدعا شده ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است برای دیده ی هرجایی منِ دلسنگ مجال دیدن دلدار هر زمان  سخت است چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم و‌ راه رفتن با پای ناتوان سخت است اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم نبودن ولیِ مهربانمان سخت است اگرچه دورم از او بین روضه نزدیکم نفس کشیدن بی روضه بی گمان سخت است همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتن یک مادر جوان سخت است ز میخ سخت تر آغاز بی کسی علیست به روضه خوان بگو این روضه را نخوان ..سخت است به ‌پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را اگرچه روضه عیان است در بیان سخت است @raziolhossein
خبر هجر تو از ماذنه تا می آید بوی اشک است که از سجده ی ما می‌آید چِقَدَر آه کشیدی..،نشنیدیم تو را... اشک بر گونه ی این ناشنوا می آید تا که پروانه پرش سوخت به عاشق فهماند وصل دلبر فقط از راه فنا می‌آید مدعی نیست کسی که به تکامل برسد فقط از شیشه‌ی کم آب صدا می‌آید خوش‌به‌حالم که فقط ظرف مرا می‌شکند میل لیلی‌ست اگر گاه بلا می‌آید نه به چلّه ست نه صحرا..،اگر عاشق باشیم یار ، خود ، سرزده تا خانه‌ی ما می‌آید یا اَبانا! فقط این‌بار بغل کن ما را وا کن آغوش خودت را که گدا می آید در دل سختی و غم ذکر نجاتم زهراست حال من با دم یا فاطمه جا می آید جان پهلوی به مسمار گرفته..،برگرد... به سر شیعه از این داغ چه‌ها می آید . . بعد از آن ضربه‌ی سنگین لگد..،آه..،چه شد؟!... پشت در جای علی،فضه چرا می آید @raziolhossein
خبری می‌رسد از راه، خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحرنزدیک است طبق آیات و روایات رسیده، ای قوم! جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع، اثر نزدیک است راه دور دل ما تا به درخیمه او از درخانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گرچه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر، روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می‌لرزد و انگار که شر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله درعرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است داغ مادر به جگر می‌رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است @raziolhossein
تو را تنها رها کردیم ما در کوچه‌ ی غربت تو را از ما چه سهمی هست غیر از غصه و زحمت دعای تو همیشه تا اجابت می‌برد مارا دعای ما برایت می‌شود قربانی غفلت تمام چاره‌ی بی‌چارگی‌هامان تویی اما میان این همه رنج و بلا کو اندکی دقت؟ اگر اندازه‌ی لیوان آبی تشنه ات بودیم تو حالا پیش ما بودی نه پشت پرده ی غیبت   تو از اعمال ما آگاهی و قصدت نجات ماست عبادت های خود را می‌کنی با ما اگر قسمت شبیه مادرت دلسوزی و در می‌زنی هرشب که ما را  لحظه‌ای در آوری از خانه‌ی ظلمت شبیه مادری که گرچه سیلی خورد اما ماند که عشق است و بلاهایش  به هر ترتیب و هر قیمت بهای عشق را با جان و با فرزند خود پرداخت چه پشت در چه در کوچه  چه  در مسجد به هر بابت فقط مسمار از قلبش خبر دارد که در این راه به خونش مُهر کرد و ماند پای کار این بیعت @raziolhossein
تقاصی سخت خواهد داشت خونِ مانده بر دیوار یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی… @raziolhossein
در غُصه و غم، پناه دادی ما را در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را در روضه‌ی مادرت ، عزیزِ زهرا ممنونم از اینکه راه دادی ما را @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با دیده‌ی تر به «در» نظر دوخت علی از آتش جهلشان بر افروخت علی باهر نفسی که فاطمه «آه» کشید چون شمع شد و آب شد و سوخت علی @raziolhossein
  امید جان خسته ام، ازبرمن سفرمکن بمان به پیش من مرو، مرا توخونجگرمکن بی تو غریب وبی کسم ، مرومرو هم نفسم آتش سینه ی مرا ، بیا وشعله ور مکن میان سوزو ساز خود، به چشم نیمه باز خود به یاد محسنت دگر ، نظر به سوی درمکن زدل که آه می کشی، مرا زغصه می کُشی نثار قلب وجان من، زآه خود شررمکن روح من وروان من، سوخت چوشمع جان من برای غُربت  علی گریه تواز جگر مکن صبرمن وقرار من، دلبرو غم گسار من به سوگ وهجرروی خود، مرا تونوحه گر مکن بین حصار دردوغم، زسنگ هجران والم توای شکسته بال من، مرا شکسته پرمکن تو گفته ای که یاعلی ، مراکفن نما ولی نگفته ای که بررُخ کبود من نظر مکن غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای هیچ کسی راتو علی، زتربتم خبرمکن   «وفایی» شکسته دل ، که گشته ای زمن خجل جز به عزای فاطمه، زاشک دیده ترمکن @raziolhossein