#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را
زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را
تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد
به دست فاطمه داده زمام اختیارش را
نخی از چادر او را به همراه خودش برده
از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را
هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد
بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را
لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود
زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را
زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در
میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را
علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و
غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را
تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد
شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را
از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی
به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را...
#علی_علی_بیگی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
زهرا مگیر از حرمم آفتاب را
بر چهره ات مبند عزیزم نقاب را
شرمنده ام که پای غریبیِ مرتضی
کردی تحمل این همه رنج و عذاب را
دیدی فراریان اُحد با چه کینه ای
بستند دور گردن و دستم طناب را
لعنت بر آن که با لگدی فتح باب کرد
با که بگویم آخرِ این فتح باب را
در خانه ام زدند زنم را مقابلم
زهرا حلال کن، منِ خانه خراب را
سوزاند آن که غنچه ی نشکفته ی مرا
خواهد چشید آتش یوم الحساب را
زینب کنار بسترت از حال رفته است
از بس که خوانده سوره ی اُم الکتاب را
فهمیدم از نفس زدنت، درد پهلویت...
از پلک تار و بی رمقت برده خواب را
ریحانه ی مجلله و سرو قامتم
بیچاره کرده قد خمت، بوتراب را
حالا دگر سفارش تابوت می دهی؟!
بغضم شکسته، فاطمه کم کن شتاب را
هر شب حسین تشنه لب از خواب می پرد
بگذار بازهم به برش ظرف آب را
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
خودم دیدم گلم افتاد ای داد
زدم از سوز دل فریاد ای داد
زدم هی دست پشت دست و گفتم
شدم بی فاطمه ای داد ای داد...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
شکر! به اذن خدای حضرت زهرا
هستم مدحتسرای حضرت زهرا
شاید بیگانه گردد از همهی خلق
هر که شود آشنای حضرت زهرا
غیر خدا و علیّ و احمد و آلش
کیست شناسد بهای حضرت زهرا؟
هست روایت چنین ز ختم رسولان
گفت که جانم فدای حضرت زهرا
بوی شفاعت نمیرسد به مشامش
هر که ندارد ولای حضرت زهرا
فخریه دارد بر انس و جان به فضیلت
هر که دهد جان، برای حضرت زهرا
فیض عظیم از دو دیده دیده کسی کاو
گریه کند در عزای حضرت زهرا
"شیفته" از بس که شیفته است به مدحش
میکند از جان، ثنای حضرت زهرا
#عزیزالله_مبارکی
#شیفته_تهرانی #شیفته
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
سوختن را به عِینه معنا کرد
آنچه با یاس ، هُرمِ گرما کرد
گُل در آتش اگر که جمع شود
دیگر آن را نمی توان وا کرد
رُک بگوئیم..،مادرِ ما سوخت
شعله با صورتش چه بد تا کرد!
بانویی بیپناه و چل نامَرد...
قتلگاهی شلوغ برپا کرد
" دُوُّمی داد زد سر زهرا..."
یک نفر هم نگفت: بیجا کرد!
نَفَسش رفت..،تا لگد کوبید
فضّه او را دوباره احیا کرد
صدف افتاد..،گوهرش افتاد
نسلِ سادات لطمه پیدا کرد
کاش می شد دروغ روضه نوشت:
چکمه با چادرش مُدارا کرد
تازیانه دخیلِ بالَش شد
مرگِ خود را از او تقاضا کرد
قنفذِ رذل پشت هم می زد...
حیدر این صحنه را تماشا کرد
فاطمه دست از علی نکشید
نقش خود را چه خوب ایفا کرد
آه! مانندِ یک شَبَحشُدَنَش
وضعِ این جسم را معما کرد
فاطمه سِرِّ خَلقِ عالم بود...
راز را میخِ داغ افشا کرد
.
تا ابد هیچکس نمی فهمد
آنچه مسمار با دل ما کرد
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر می اندازیم محشر زیر پای فاطمه
یک گلوبندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدای فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغامبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسول الله در شأنش فِداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه؟
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهى نشد
دارد از انصار پيغمبر گلايه فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ ِ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
گشت آگاه از دل ِ درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب می ریزد برای بچه هق هق می کند
ای به قربان حسین سر جدای فاطمه
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
فاطمه غش کرد با صدای اذانی
دق کرد یار جوان من چه جوانی
اشهد انّ علی غریب مدینه
فاطمه در غربتم شدهست هزینه
غصه به هم ریخت آشیانهی من را
دشمن من زد ستون خانهی من را
آه که اهل مدینه جای تسلی
داغ نشاندند روی سینهی زهرا
فاطمه ام بی گناه بود و زدندش
فاطمه ام پا به ماه بود و زدندش
در زد و دیوار گریه کرد به حالش
سرخی مسمار گریه کرد به حالش
لشکری او را در این مصاف زدندش
فاطمه ام را چهل غلاف زدندش
زخم به دنبال زخم خورد ز دشمن
یار من اما دمی جدا نشد از من
دست علی را به این طریق ولش کرد
بس که غلافش زدند فاطمه غش کرد
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
از این آتش زدن هرگز تن زهرا نمیسوزد
که مادر جز برای غربت بابا نمیسوزد
زدند آتش در این خانه را اما نفهمیدند
که با آتش زدن هرگز تن دریا نمیسوزد
خود آتش هم از این غصه دارد شعله میگیرد
که دارد بالهای زخمی پروانه میسوزد
همین آتش ولی از چشم تو دستور میگیرد
اگر امروز می سوزد اگر فردا نمیسوزد
کسی که سوخت از داغت در این دنیا بدون شک
در آن دنیا نمیسوزد در آن دنیا نمیسوزد
#علی_نقیب
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
مادر از دست دادهای تنها، معنی داغدار می فهمد
کوهِ غم روی دوش بردن را، شانه ای زیر بار می فهمد
وسط شعله ها عذاب شدن، سوختن ذره ذره آب شدن
بین دیوار و در گلاب شدن، گل میان فشار می فهمد
هرکه پرسید درد یعنی چه، سرخیِ رنگ زرد یعنی چه
سیلی از دستِ مرد یعنی چه، هاله ی چشم تار می فهمد
بارِ شیشه اگر زمین بخورد، بی سپر در گذر زمین بخورد
یک زن از پشتِ سر زمین بخورد، بانویی باوقار می فهمد
ضربه ی تازیانه را تنها، لگد وحشیانه را تنها
درد های زنانه را تنها....یک زنِ باردار می فهمد
نایِ ناله نوای ناموسی، مُردن از ماجرای ناموسی
داد با درد های ناموسی، مردِ غیرت مدار می فهمد
علّت پرشکسته بودن را، عَرَقِ سرشکسته بودن را
معنیِ ورشکسته بودن را، صاحب ذوالفقار می فهمد
سهم بازو اگر غلاف شود، باعث حلِ اختلاف شود
از مواجب کسی معاف شود، قنفذِ جیره خوار می فهمد
#ظهیر_مومنی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
آشوب فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوار بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه می کشید از خانه ی مولا
این شعله ها در آسمان ها ولوله انداخت
دنیا به عاشق ها همیشه سخت می گیرد
مابین زهرا س و علی ع هم فاصله انداخت
جای غلاف تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان دست علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانی ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
#محمدحسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مناجات
#فاطمیه
میان کوچه ها،در پُشت درها..،گریهها کردم
تمام شهر را با اشک هایم زابرا کردم
شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم...
سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..،ها کردم
تویی آن ذات افلاکی،تویی مستوجب پاکی
که من با چهره ای خاکی،به نامت اقتدا کردم
پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می گفت:
من این فرزند را نذر حسن جان شما کردم
زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می شد
به یک "یا فاطمه" در روضه،تجدید قُوا کردم
همیشه ذکر تو از شرِّ عصیانها خلاصم کرد
قدم برداشتم..،گفتند:"یا زهرا"..،حیا کردم
بگیرم دامنت را صدهزاران بار می گویم
خطا کردم خطا کردم خطا کردم خطا کردم
نمی از روضه ات را ریختم در عُمق اقیانوس
تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم
از آن وقتی که پی بُردم دلت پُر بود از دنیا
تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم
قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند...
چِقَدر این روزها یا ربّنا یا ربّنا کردم
برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو...
برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم
چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه ی من بود
که تا نام تو را بُردم..،تو را مادر صدا کردم
اگرچه نیستم "سیّد"،به فرزندی قبولم کن
که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم
منِ بی تاب آنقَدر از "بُنَیَّ" ات سوختم تا که
تمام این محل را با حسین ات آشنا کردم
.
.
به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار
خودم با دستم هایم بر تن او بوریا کردم
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
دانی ز چه رو سرشک، مأنوس علی است؟
یا آه چرا به سینه، محبوس علی است؟
یک مرد نبود تا بگوید: نامرد!
این زن که تو میزنیش ناموس علی است
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein