eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید @raziolhossein
شب انتظار احمد به مبارکی سر آمد دل تشنگان منوّر جَلَواتِ کوثر آمد سر و جان فدای زهرا، همه خاکپای زهرا به در سرای زهرا ملکوت چاکر آمد بشری ز جنس حورا، ملکی به شکل زهرا به خدا توان و یارا به دل پیمبر آمد شده مکّه نور باران ز فروغ نور ایمان پی خدمتش شتابان، مه و مهر و اختر آمد به زمین ملک زد امشب علم خوشامد امشب برکات ایزد امشب به رسول اطهر آمد دگر آن عنید کافر به نبی نگوید ابتر خبر ظهور کوثر ز خدای اکبر آمد دل من بخوان ترانه به نوای عاشقانه که به مهدی زمانه شب و روز مادر آمد @raziolhossein
دریایی و دل دادی یک روز، به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو، دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» @raziolhossein
امشب دل من که جز جنون یادش نیست: صیدی است که غیر عشق صیادش نیست الحق که به یُمن مقدمت بی بی جان: دلشاد تر از علی و اولادش نیست ...... غیر از تو کسی بضعه ی پیغمبر نیست هم رتبه و هم شان تو جز حیدر نیست تو آمدی و زنی حسوده امشب: فهمید که نسل عاشقی ابتر نیست! @raziolhossein
تا خیره بر آن ماهِ دل آرا میشد خورشید، میان خانه پیدا میشد هربار نبی فاطمه را می بوسید در عرش، گل یاس شکوفا میشد! @raziolhossein
تا خیره بر آن ماهِ دل آرا میشد خورشید، میان خانه پیدا میشد هربار نبی فاطمه را می بوسید در عرش، گل یاس شکوفا میشد! @raziolhossein
چنان که قصد میسازند از الفاظ ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده ، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی زهرا نمی دیدیم نه احمد را ، نه حیدر را ، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا!  فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه ، دریا را نشسته از الف تا یاء ، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی باشد الفبا را حماسه می تراود آنقدر از خطبه هایش که به خطبه میکَند از جای کوهِ پای بر جا را زهی عفّت ، زهی عصمت ، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش ، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه اش حتی فرستاده خدایش "سوف یعطیک فترضی" را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او بهم زد حیله ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می کند امروز و فردا را مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمیدانم که سیلی با رُخش...اصلا چه میگویم؟! که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش : به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته ی ما را گره وا میکند از کار شیعه ، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را @raziolhossein
انبیا خاک بوس تربت او جان عالم فدای حضرت او گره خورده ست این دوتا برهم دست خالی ما سخاوت او فاطمه خود نهایت خوبیست لطف ها دیدم از کرامت او مردم از لطف هاجر و مریم بی نیاز اند در ولادت او رو به او کور هم اگر باشد کم نمیگردد از نجابت او مادر شاه ، همسر معراج دختر عرش به به‌هیبت او مادر خانواده خورشید از خدیجه رسد اصالت او ای که دنبال مرقدش هستی برو شهر نجف زیارت او سر به زیریم در صف محشر میرسد موعد قیامت او خیل دلدادگان کمی آرام به همه میرسد شفاعت او @raziolhossein
فيض‌بي‌خاتمه‌ي‌خالق‌ِ سَرمد زهراست آن‌که‌باشدکرمش‌بیشتر از حَدزهراست ای که محتاج توسّل به رسول‌اللهی بهترین‌واسطه‌ در نزد مُحمّد زهراست آن‌که‌ نسبت‌به‌‌جهانی شدن‌ِمعرفتش پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست نور سبزی که پذیرفت بیاید به‌ زمین‌ تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست آن‌كه‌بي‌واسطه‌ي وحي از اسرار جهان ميتوانست خبر داشته باشد زهراست آن‌که‌در محضر ذات‌ِاحدیّت ز اَلَست چون‌علی‌و پدرش‌داشته‌مَسند زهراست ‌به‌خدا؛فاطمه‌یک جلوه‌ی بی‌تکرار‌ است فاطمه مهبط وحی‌است‌و خداگفُتار است سیزده نور خدا شاهد این عرض مَن‌اند چه کسی علّت پیدایش این انوار است گِرد او چرخ زدند آل علی دایره‌وار تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است                         دلِ بی‌فاطمه‌ با ریگ ته جو همسنگ دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است فضّه‌‌‌اش دختر شاه‌است ولی می‌داند دور اگر لحظه‌ای ازاو بشود بیچاره‌ست در خور همسری فاطمه در هردوجهان حضرت حیدر کرّار بلا فرار است هرچه‌ داريم همه از کرم فاطمه است نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است این‌همه‌ گوهرِ بیرون‌زده از سطح زمین بی‌گمان از برکات قدم فاطمه‌ است سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید خُطبه‌ی‌مسجد؛تیغ‌ِ دودَمِ‌ فاطمه است مادرم خاص‌ترین صحن جهان را دارد در دل شاه ولایت حرم فاطمه است آبرومند ترین بانوی ایرانی‌هاست شهربانو که عروس عجم فاطمه است گرچه‌ما غرقِ‌گناهیم‌ولی باکی نیست عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده همدل و همسر و هم‌رُتبه‌ی مولا نشده شعر درباره‌ی او کم ننوشتند امّا مدح او قدر دوتاصفحه‌ هم انشا نشده رفته‌بسیار به نزد پدر امّا یک‌بار ننوشتند به پایش پدرش پا نشده غیرِ انسیه‌ی‌حورا که بهشتش هم بود دستبوس‌ِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده وصف بانوی پیمبر بُوَد‌ این یک‌مصراع جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده واضح‌است اینکه‌ بجز دُختر پیغمبرِ ما هیچکس دُختر او زینب کبری نشده در ره کعبه‌ی مقصود بگو یازهرا در دل آتش نمرود بگو یازهرا تاکه روح‌القُدُس آید به هواداری شعر هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من خیز و با احمد‌ِ محمود بگو یازهرا هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا هرکجا که گره کور به کارت افتاد عوض هر کاری زود بگو یازهرا وقت آتش زدن‌ آن‌دونفر بودی اگر محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا @raziolhossein
آسوده شوید لطف بی حد زهراست برکل زنان دین سرآمد زهراست گفتم که خوش است آن که بابش نبی است دیدم سبب خلق محمد زهراست @raziolhossein
می نهم سر به درگهی که دراو آسمان فرش آستان باشد می برم التجا به درگاهی که مطاع پیمبران باشد قرة العین مصطفی زهرا که شفیع جهانیان باشد در حمایت به خلق عرصهٔ حشر مهربان تر ز مادران باشد سایبان حریم منزلتش آسمانی بر آسمان باشد از چراغ وجود او دایم روشن این تیره خاکدان باشد در شفاعت به امت پدرش بسکه دلسوز و مهربان باشد سبزهٔ تربت مبارک او سر به سر بوی مادران باشد گرد نعلین زایر حرمش نور چشم جهانیان باشد فرق در عرش و کرسی قدرش از زمین تا به آسمان باشد پیکرم را ضعیف همچو کمان پوستی گر بر استخوان باشد تیر طعنم به جانب خصمش تا بود جان به تن روان باشد پدر نامدار توست آن کو سبب خلقت جهان باشد صاحب خانهٔ تو بعد رسول بهترین جهانیان باشد گرد راه دو نور دیدهٔ تو قرة العین انس و جان باشد دیگری در علو رتبهٔ جاه چون تو حاشا که در جهان باشد بر در مطبخ تو از انجم آسمان ریزه چین خوان باشد چون صدف در گلوی بدخواهت قطرهٔ آب استخوان باشد @raziolhossein
هزاران دور اگر سرگشته، این دارِ فنا گردد کجا پیداشود ذاتی که چون خیرالنّسا گردد به عالَم کو کسی مادر ،خدیجه ،باب ،چون احمد حسینی باحسن فرزند و شوهرمرتضی گردد چوزهرا مادری باید پسرهمچون حسین آرد که از دهربلایِ کربلا ،قالوا بلی گردد نه هردُختِ نبی ،مخدومهء اهلِ سما باشد زنی مردانه باید ثالثِ آلِ عبا گردد نه هرزن می تواند زوجهء شیرِ خدا باشد هم او خوشنود بافقر وسخایِ مرتضی گردد اگر حوّا بدانستی که چون او دختری دارد چرا بگریستی گر صد، چوهابیلش فنا گردد تورا چون درجوانی ،جای دربیت الحزن باشد خوشا گلزار عالم سربه سرماتم سرا گردد تورا گرزین زمانه بهره درد و محنت و غم شد به عالم کاش شادی چون طلا و کیمیا گردد کجا زیبد چو من ،مدحِ کسی گویم که درعالم که حورش خادمه ،جبریل دربانِ سرا گردد ولیکن هرقدر خورشید محبوب است درعالم چو حِربا نیست شیئی ،محوِ آن نور وضیا گردد ایا خاتونِ محشر چشم دارد "فانی "بیدل که عفوت روز محشر شافعش از جرمها گردد مرحوم کَهاردی @raziolhossein
ای شــأن نـــزول آیــه هـای کــوثـــر از آسـیــه و هـاجـر و مــریــم بـرتـر وقتی که خدا تو را به احـمد بخـشـیـد فـرمـود به او: صَـلِّ لـِرَبّک وَالـنحَـر بــر آیــنــۀ جــمـــال داور صــلــوات بـر آبــروی آل پــیــمــبــر صـلــوات بر فـاطـمـه ای که شد به شأنش نازل از سـوی خـدا سـوره کـوثـر صلوات این مـژدۀ جـانـبـخـش ز سـرمـد آمـد مـیــلاد  یـگــانـه بـنـت احــمــد آمــد ای شیـعـه تو را دهـم بـشارت امشب  یـک دانــه گــل بــاغ مــحــمــد آمــد امشب همه جا جـشـن مبـارکباد است دلـهـا همه از مـقـدم زهـرا شـاد است از بـهـر مـحـمـد و خـدیـجـه صلوات روشن همه جا ز نور این اُولاد است این جشن وسرور سرمدی ما را بس از فاطمه یک خوش آمدی ما را بس لبـخـنـد به لـب مهدی زهــرا بـاشـد عـطـری ز گـل مـحـمـدی مـا را بس تــو را هــر كــس نــدارد دل نــدارد مــيــان ســيــنــه جــز بـاطـل نــدارد دلــم را هــدیــه دادم بــر تــو مـــادر نــوشـــتــم روي آن قـــابـــل نـــدارد ذات سـرمدی مـدح تو را می گـویـد عـفـّت ز قـدم هـای تـو رَه می جـویـد از سـیـنـۀ تـو عــطـر جـنـان می آیـد وقـتـی کـه مـحــمــد تـو را می بـویـد @raziolhossein1
هزار شکر که داریم این سعادت را خدا بگو که نگیرد ز ما محبت را (توان واژه کجا و مدیح گفتن تو) ببخش بر من و بر این خطوط لکنت را برای مدح تو با عجز دست و پا زده ام که شرح گویم آن بیکران فضیلت را برای کامل مطلق زبان من قاصر همان درست که گویم همین عبارت را محبت تو و اطفال تو هویت ماست خدا نگیرد از امثال ما ارادت را حدیث کامل لولاک مثل خورشید است شناختیم به این خط دلیل خلقت را تورمت قدماهای تو زخیل نماز به عابدان جهان یاد داد عبادت را برای مدح تو کس مرد شعر گفتن نیست (زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست) بتول راضیه صدیقه انسیه حورا زکیه حانیه نوریه زهره و زهرا نمی ز دفتر فضلت هزار اقیانوس غریق تاول دستت هزار تا دریا کدام چشم رسیده به ساحت خورشید به محضر تو بشر سائلیست نابینا چه گویم از قدرت ای تو دختر یاسین که ایستاده به پای تو بارها طه چنان بلند و رفیعی که طفل کوچک تو به پای بوس تو شد شاه ظهر عاشورا زمان ضعف رسول خدا پناهش چیست؟ به خانه‌ی تو رسید و گرفت از تو کسا تو حجت الحججی و همین سخن کافی‌ست که در صفت به تو گویم عمود آل عبا چه گویم اینکه کسی در مقام زهرا نیست (چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست) تو امتحان شدی و ساده برگزیده شدی برای ظلمت محض جهان سپیده شدی تو از قدیم تو از ابتدا تو قبل از خلق کدام گوش شنیده است آفریده شدی تو مونس شب تنهایی خدا بودی وحید بود تو هم بودی و وحیده شدی جهان تلالو نام تو از زبان خداست و در سکوت زمین بارها شنیده شدی توان حمل تو بر شانه‌ی رسولان نیست به شکل سیب شبی از بهشت چیده شدی به درک ذات تو عقل کدام خلق رسید کسی ندید تورا هر زمان که دیده شدی خدا سپرد تورا پس به پادشاه نجف (تو آن دری که برون ناید از هزار صدف) رضای توست چو شرط رضایت یزدان به دست توست کلید خزانه‌ی غفران هر آن سخن که تورا وصف کرده است حدیث فقط بخاطر کوثر کتاب شد قران امام، آنکه مرید تو بود از آغاز رسول، هرکه به زهرا بیاورد ایمان علی که کنده در قلعه را ز جا با دست مقابل تو چگونه‌ست؟ گوییا دربان بمیرد از غم روز سقیفه‌ات عالم فدای شوق غدیر تو فطر با قربان غبار چادر صد وصله‌ی تو آسیه یکی ز خیل غلامان خانه‌ات سلمان تو آفتابی و شب از وجود تو روشن از آن ز دیده‌ی ما در شبی شدی پنهان خدا گواست به از کیمیا کند پیدا (نسیم اگر برباید غبار کوی تورا) روایت است که آدم نگاه افکندت نشسته‌ای به سراپرده با خداوندت دو گوشواره‌ی گوشت حسین بود و حسن رسول تاج تو بود و علی گلوبندت سوال کرد که این نور بی نظیر از چیست چه بود پاسخ او؟ جلوه ای ز لبخندت زمان گذشت و نیامد شبیه تو هرگز ندید چرخ فلک هیچگاه مانندت تویی همان زن در کشفیات یوحنا نجات بخش بشر کودک برومندت تویی همان که به هنگام دیدن تابوت برای مرگ تورا دیده اند خرسندت تویی که هم سخن مادر از رحم بودی نه آنچنان که سخن گفت باتو فرزندت که کشته ام من و با من طرب نخواهی دید (در این مقام طرب بی تعب نخواهی دید) نشسته است به چادر زهی به شان غبار رسیده است به میل تو خوش به حال انار خوشا به نان که به طبخ تو میرسد هر روز دخیل بسته‌ی دستاس توست گندمزار جهان برابر تو سبحه ایست خاک آلود که چرخ خورده به انگشت تو هزاران بار شب زفاف مگر از چه چشم پوشیدی که حق به عرش ندا داد بارک الستار نماز و روزه و حج کی نشان ایمان است که بندگان خدا را محبت تو عیار برای مثل تویی سایبان حسین و حسن به سایه‌ی تو پناهنده حیدر کرار زمان غسل تو اشک علی تورا می‌شست که غسل می‌کند از خون سینه‌ات مسمار (خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر) که طهر را چه نیازی به آب یا تطهیر بیتهای تضمین به ترتیب از @raziolhossein
چون فـاطـمـه مظهر خـدای یکتاست انـوار خــدا ز روی زهـرا پـیـداسـت همتای علی،در دوجهان بی همتاست زهـراست محـمد و محـمد زهـراست   با نـام تـو دل چـه با صـفـا می گـردد با مـهـر تو دل ز غـم رهـا می گـردد بـاشـی تو کـلـیـد راز هـسـتـی زهـرا با نـام تـو قـفــل بـسـتـه وا مـی گـردد   یا فاطمه از تو دلْ بریدن سخت است پا از سر کوی تو کشیدن سخت است بـــر زائـــر تــو کــه از ره دور آیــد برگشتن و قـبـر تو ندیدن سخت است   دلی که نیست در او مهرفاطمه سنگ است چرا که مهر حق و مهر اوهماهنگ است اگر قـدم نـگـذارد به عـرصـۀ محـشر کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است   عـمـريـست رهـيـن مـنّـت زهـرائـيـم مــشـهـور شـده بـه عـزّت زهـرائـيـم مـُرديـم اگـر بـه قــبـر مـا بـنـويـسـيـد مـا پـيـر غــلام حـضـرت زهـرائـيــم   یکــتا گُهـر بـحـر رسـالت زهـراست محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست هـمـتـای عـلـی، نـور دو چـشـم احمد سـرچـشـمۀ دریـای امامت زهـراست  همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه تا بگویم روز و شب مدح وثنای فاطمه گر نمیشد خلقت نور علی در روزگار همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه   یا فـاطـمـه! روز حـشـر سـتـّاری کن دل سـوخـتگـان را ز کرم، یاری کن ما بـا هـمه گفـتـیـم که بـا فـاطـمـه ایم تــو نــیــز بـــیــا و آبـــروداری کــن   ما زنـده به لطف و رحمت زهـرائیم مـأمـور بــرای خـدمـت زهــرائــیــم روزی که تـمـام خلق حـیـران هستند مـا مـنـتـظـر شـفــاعـت زهــرائــیــم    تامادرِ دهر زاده فرزند ونژاد صدگونه پسرچو انبیا زاد ونهاد دختر که نبی شود نپرورد جهان چون برتر ازانبیا یکی فاطمه زاد چون فاطمه مظهر خدای یکتاست انوار خدا ز روی زهرا پیداست همتای علی، در دو جهان بی همتاست زهراست محمد و محمد زهراست @raziolhossein
۲۲ جمادی‌الثانی، سالمرگ غاصب اول و بانی احراق بیت حضرت زهرا سلام الله علیها، تبریک و تهنیت باد
دنبال خدای زر و درهم رفتند با فیل، سوی کعبه‌ی عالم رفتند از بهر حکومتی دو  یا ده ساله یک عمر به تابوت جهنّم رفتند ❤️۲۲جمادی‌الآخرة مبارک
چون بود و چون گذشت ؟ به مطلب همین بس است گوساله ای به مطبخ دوزخ روانه شد... .
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک کند ز ظلم بفرزند مصطفی ابرام من آن امیر نخواهم که آتش افروزد بر آستانه ی کهف انام و صدر کرام من آن امام نخواهم که در خلا و ملا برند تا به ابد مردمش به لعنت نام قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع چه اعتبار بقول زن و تعصب عام . . . . . امام اوست که خلق جهان غلام وی‌اند نه آنکه از هوس افتد به زیر بار غلام @raziolhossein
پیمبــــر شهـــر علم ایزد منــــان ، علی باب است «علی بن ابیطـالب» ، چقــدر این اســـــم جذاب است فقط «صدّیق اکبـــــر»حیـــدر کــــــــــرار می باشد وهرکس این لقب را بر خودش بگذاشت کذّاب است @raziolhossein
حرفی بجز از ثنای زهرا ...ممنوع در سینه بجز ولای زهرا ...ممنوع از روز ازل خدا به آتش فرمود: سوزاندن آشنای زهرا ...ممنوع @raziolhossein
صد شکر که نخل سخنم خوش ثمر افتاد اظهار غم شوق امامم به سر افتاد آمد به زبان قصه پر غصه مهدی وان راز که بر دل بنهفتم به در افتاد از دشمن ایشان طمع خیر مدارید کش روز ازل قرعه طینت به شر افتاد بس تجربه کردم در این دیر مکافات با آل نبی هر که در افتاد بر افتاد اصحاب پیمبر همه را نیک مدان فیض زان قوم بسی بود که از بد بتر افتاد @raziolhossein
بر سر "آهی"، علی خواهد نهد تاج ولا را چون ابارکب و رمع را بر خدا کافر گرفته (آهی قمی) @raziolhossein
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشکل گشای بی سر و پایان عالمی خوش گشته‌ایم بی سر و پا یاعلی مدد @raziolhossein1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷جمادی الثانی سالروز شهادت حضرت علیه السلام در اردهال عطر حضور داشت نفس های آخرش آغوش جان گشود جنان در برابرش تنگ غروب "درهء ازناوه " شوق وصل پیچید شور نعرهء الله اکبرش سلطانعلی ادامهء خط حسین بود در این مسیر خون خدا بود رهبرش جان داد یک قبیلهء عاشق به پای او در غربتی عجیب که سخت است باورش کرب و بلای دیگر شیعه شد اردهال یک باغبان و این همه گلهای پرپرش حُسن ختام بهتر از این می شود مگر ؟ در سجده بود کز تن او شد جدا سرش در جمعه ای که جلوهء شور و شعور بود پیچیده شد به قالی اندوه پیکرش جان ها فدای غربت جدش که بارها سیلی زدند بعد شهادت به دخترش اشک "کمیل" اگر که نمی‌شد روان ز چشم می‌سوخت در شرارهء اندوه دفترش...
حریم حضرت سلطانعلی صفا دارد نسیم تربت او عطر کربلا دارد به پایبوسش اگر با نیاز روی آری خدا به خاطر او حاجتت روا دارد گشوده بر قدم زائران خود آغوش چقدر عاشق دیدار آشنا دارد ز آستان ملک پاسبان تو مولا کجا روم که دلم کار با شما دارد حدیث غربت تو در دل زمان جاری است هنوز جلوه به قالی و چوب ها دارد به اشک دیده بشوییم گرد قالی را که هر چه دارد از آن قطعه بوریا دارد بسان چشمه ی فین عاشقانه می گرییم حساب گریه ی ما را فقط خدا دارد به کربلای علی ابن باقر از سر درد "کمیل" نای دلم شور نینوا دارد @raziolhossein
سلام اي سيد وسلطان دلها درود اي عشق تو مهمان دلها سلام اي سبز پوش دشت اشراق به پابوست ملك پيوسته مشتاق زلال چشمه سار كوثري تو علي ابن امام باقري تو حديث عشق را فصل الخطابي گل صدبرگ عصمت وگلابي فروغ پنجمين مهر كمالي صفاي سرزمين اردهالي به باغ آرزوي ما بهاري حريم نور را آيينه داری سخاوت آبرومند عطايت شجاعت بوسه زد بر خاك پايت قيامت امتداد كربلا بود كه خونت جوشش خون خدا بود شهادت وامدار خون پاكت بهشت از عاشقان سينه چاكت گل توحيد شد خون جبينت فداي آن نماز آخرينت شكسته خاطريم از ماتم تو چه سنگين است انبوه غم تو غمت ياﺩ آور داغ حسين  است كه جاري اشك زهرا از دوعين است دهد بوي مدينه مشهد تو دلم شمع مزار و مرقد تو جلاي مهر ﺑﺮ آیينه ام زن مدال نوكري بر سينه ام زن نگاه خواهشم سوي  تو باشد « كميل » از جان ثناگوي تو باشد @raziolhossein