#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
آتشفشان از کوه غربت بی صدا ریخت
وقتی شرار کینه از تیغ جفا ریخت
زخمی که در کوچه نشدباز از غریبی
سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت
دربین سجده استخوان های شکسته
باخون پیشانی به هنگام دعا ریخت
"فزت ورب الکعبه" مسجد غرق خون شد
یعنی ستون عرش، پای مقتدا ریخت
زهرا میان عرش کوثر را بنا کرد
بااشک چشمی که برای مرتضی ریخت
رزق تمام عاشقانش را خداوند
با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت
#سید_مهدی_میری
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
به دامان خدا سر داشت کعبه
به سینه داغ همسر داشت کعبه
به تیغ نامسلمانی دوباره
شب تاری ترک برداشت کعبه
#میلاد_حسنی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
یک مرد تنهای خمیده
از دیگران طعنه شنیده
داغ غریبی را چشیده
یک عمر بیخوابی کشیده
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
در شهر محنتزای کوفه
شبگرد خسته پای کوفه
بی همنفس آقای کوفه
این رهبر تنهای کوفه
رد میشود از خواب شوم بی خیالیهای کوفه
سی سال اشک بی تبسم
سی سال درد مرقدی گم
سی سال تنها بین مردم
سی سال خون دل ، تلاطم
سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم
این آخر عشق و عبادت
شبها به گریه کرده عادت
مرد میاندار رشادت
بسته کمر بهر شهادت
یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت
با مردم از فردایشان گفت
از آخر آخر زمان گفت
از راههای آسمان گفت
حرف خدا را بی امان
آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت
بیتاب آمد پیش منبر
نیّت نمود الله اکبر
با تیغ برّان خصم کافر
آمد به سوی فرق حیدر
ناگه امیر لافتی شد در میان خون شناور
صدیقهی پهلو شکسته
از آسمان بازو شکسته
فریاد میزد: او شکسته
شد جلوهی یاهو شکسته
فرق امیرالمؤمنین تا اوّل ابرو شکسته
#مجتبی_روشن_روان
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
وجودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود
ز هر شاخه هزاران ميوه دادم
همانا پاسخم نيش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به ديدار اجل مشتاقتر بود
اگر چه شاخههايم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تيغ زهرآلود دشمن
علي يک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاريترِ اين زخم سر بود
به جان فاطمه آنکه مرا کشت
نه تيغ ابن ملجم، ميخ در بود
هزاران استخوان بودم گلوگير
هزاران نيش خارم در بصر بود
به هر آهم هزاران زخم فرياد
به هر زخمم هزارن نيشتر بود
تو اي قاتل مرا کشتي نگفتي
علي يک عمر غمخوار بشر بود
زدي شمشير بر فرق امامي
که حتي مهربانتر از پدر بود
به اشک و خون دل بنويس "ميثم"
علي از فاطمه مظلومتر بود
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتاب یگانۀ زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانۀ زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخنی گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
گفتی امشب دگر به شمع سحر
پر پروانۀ تو نزدیک است
از برای وصال فاطمه ام
دخترم خانۀ تو نزدیک است
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن ، باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد..
گریه ات بی قرار زهرا کرد..
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکه ی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچۀ شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
.... مادرم می دوید، می افتاد
دور او را سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمی شد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده غم مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نَیُفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
زخم فرق تو هم نمی آید
مجتبی هر قدر که می بندد
تا می آیم بلند گریه کنم
ابن ملجم بلند میخندد
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامیِ من را
تو به این کوفیان سفارش کن
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریۀ من برای بی کسی
قتلگاه و شهید بی کفن است
#محمد_جواد_پرچمی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
نَخْلى از اَشك تو سيراب نگرديد دگر
از همان لحظه كه بر فرقِ تو شمشير آمد
حوريان هم به عزاى تو سيه پوشيدند
تا بِگوشِ فَلَكَتْ ، نَعره ى تكبير آمد
شير، تَجْويز به درمان سَرت كرد طبيب
هر كه آمد به مُلاقات تو، با شير آمد
صُحبت از شيرشد و رَفت دلم كرب وبلا
كه به ميدان، پسرى با پدرى پيرآمد
قَدْرِ يك جُرعه ازين شير، اگر داشت رُباب
طفل مى مانْد، ولى حرمله با تير آمد
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
با کولهبار نان ، شبِ آخر قیام کرد
مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد
یک در میان جواب سلامش نمی رسید
آن که خدا به هر قدم او سلام کرد
هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید
او باز هم مقابلشان احترام کرد
از غربتش به قول خودش بس ، که روزگار
با مرتضی معاویه را هم کلام کرد
بر دوش اوست چرخش دنیا ولی بر آن
طفلی نشست وحس نشستن به بام کرد
بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد
سمت مدینه فاطمه اش را سلام کرد
با این سلام روضۀ آخر شروع شد
با خاکهای چادر زهرا تمام کرد
غمگین ترین امیر ۀ الهی که بشکند
دستی که خنده را به لب تو حرام کرد
هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو
آن را علی به گوشه ای از چشم رام کرد
جای صلات ماذنه باصوت مرتضی
حی العزای علی را پیام کرد
بیدار کرد قاتل خود را که حاضرم...
با شوق خویش خون خودش را به جام کرد
تا ضربه خورد عالم آدم به سر زدند
در عرش و فرش گریۀ خواص و عوام کرد
تا ضربه خورد خنده به لبهای او نشست
گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد
دستی به روی دوش حسن تا به خانه اش
هر کوچه را به خون سرش سرخ فام کرد
درخانه زینب است رهایم دگر کنید
آری رعایت دل او را امام کرد
زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس
روی جبین دختر خود استلام کرد
آری رعایت دل زینب سفارش است
وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد
آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است
چشمان بد به دور و برش ازدحام کرد
یک بی حیا که دید کنیزی نمیبرد
از آل مرتضی طلب یک غلام کرد
#موسی_علیمردانی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_مدح
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
ازبسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
#مهدی_رحیمی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#نوحه
#شب_نوزدهم
آید آوای کوفه
وای از غم های کوفه
تا ابرو شکسته شد
فرق مولای کوفه
شد غرق به خون
سرتاپا علی
مظلوم یاعلی مظلوم
مظلوم یاعلی ۳
آتش بر دلها افتاد
در جنان زهرا افتاد
بر روی خاک محراب
با صورت مولا افتاد
آمد از سما
بانگ یاعلی
مظلوم یاعلی مظلوم یاعلی
مظلوم یاعلی۳
بند سوم
دخت علی منتظر
امشب نَنشیند ای کاش.
زخم سر بابا را
زینب نبیند ای کاش
بر روی لبش
واویلا علی
مظلوم یاعلی مظلوم یاعلی
مظلوم یاعلی۳
بند چهارم:
حسن مضطر افتاده
بی بال و پر افتاده
فرق بابا را دیده
یاد مادر افتاده
یاد فاطمه
گرید باعلی
مظلوم یاعلی مظلوم یاعلی
مظلوم یاعلی۳
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
ای سینۀ شکسته دلان نینوای تو
لبریز نینوای وجود از نوای تو
جان حسین و نجل حسن عشق زینبین
آغوشِ گرم حضرت عبّاس، جای تو
قرآن پاره پارۀ پاشیده بر زمین
گلبوسۀ عمو به همه آیههای تو
سر تا سر وجود تو مثل حَسن، حَسن
خُلق تو، خوی تو، سخن تو، صدای تو
تو قاسمی کهشخصحسن خوانده قاسمت
قسمت شود جحیم و جنان، در رضای تو
یک باغ لاله و نفس سیزده بهار
ای ماه چارده شده محو لقای تو
تو بر حسین مثل علیاکبر، او حسن
تو سوختی به پای وی و او به پای تو
پیراهن تو بود زره، سینهات سپر
جوشن شدند بر تن تو، زخمهای تو
بر روی دستهای عمو دست و پا زدی
انگار بود، دست عمو، کربلای تو
در نینوا صدای تو خاموش شد ولی
در هر دلی است، نالهای از نینوای تو
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
اول شهید عشق که پامال شد تنم
در صحنۀ منای تو جان عمو منم
روحم گشوده بال چه حاجت به مرکبم
حِرزم دعای توست چه حاجت به جوشنم
شد باز عقدهام،توچوبستی بهدستخویش
شمشیر را به قدّ و کفن را بگردنم
هر چند کوچکم به تو دل بستم ای حسین!
من عاشق تو هستم و فریاد میزنم
در خاک و خون فتاده یتیم برادرت
دست مرا بگیر که پامال دشمنم
جان عمو به دیدن قاسم شتاب کن
زان پیشتر که فاطمه آید به دیدنم
#سید_رضا_مؤید
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
نجمه در خیمه پریشان شدنت را چهکند
یک حرم چاک گریبان شدنت را چهکند
گفت دنبالِ تو عمه چقدر ماه شدی
حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چهکند
سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو
قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند
بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت
حال ای حنجره قربان شدنت را چهکند
اینقدر چگ مزن روی زمین پیشِ حسن
پدرت دست به دامان شدنت را چهکند
دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را
مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چهکند
کاش میشد که نفهمند یتیمی که نشد
نیزه هم ماند خرامان شدنت را چهکند
با همین پیرهنِ ساده تو را چشم زدند
سنگ فهمید به میدان شدنت را چهکند
آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد
سنگ دانست که خندان شدنت را چهکند
هِی سپاه از روی تو رد شده و برمیگشت
حال این دشت فراوان شدنت را چهکند
سینهات نرم که شد مادرم آمد اما...
مادرم پارهی قرآن شدنت را چهکند
خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی
نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
سپرت سينۀ مجروح و زره پيرهنت
اجلت يار و عسل لختۀ خون در دهنت
سيزده سورۀ قرآن عمو با چه گنه
شسته با خون گلويت شده آيات تنت؟
روي هر زخم تو باشد اثر زخم دگر
جاي مرهم که گذارند به زخم بدنت
آب غسلت شده خون و کفنت زخمِ فزون
تو شهيدي، چهنياز است به غسل و کفنت؟
ميزند چاک، گريبان جگر را يوسف
گر ببيند که به خون شسته شده پيرُهنت
جگر سنگ بسوزد ز غمت چون دل من
تو چهکردي که شودسنگ، جواب سخنت؟
قتلگاه تو شده حجلۀ دامادي تو
ميچکد خونِ سر از زلف شکن در شکنت
چاک چاک است تنت چون جگر پاک حسن
اي ز سر تا به قدم حُسن ِ حَسن در حَسَنت
من نگه کردم و تو ديده به هم دوختهاي
جگرم سوخت از اين ديده به هم دوختنت
هر دلي شمع صفت سوخته در ماتم تو
چون دل «ميثم» دل سوخته در انجمنت
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
این گلِ ترزچه باغیست که لب خشکیدهست؟
نوشکفتهست وبه هرغنچه لبش خندیدهست
روبروهمچودومصراع،دوابرویش بین
شاهبیتست وحق ازشعرحسن بگزیدهست
دید چون مشتریاش ماه شب چاردهم
«سیزده بارزمین دورقدش گردیدهست»
عازم بزم وصال ست،وحسن نیست دریغ!
تا که درحُسن ببیند چه بساطی چیدهست
سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد
نام اخلاص براین سوره، وفا بخشیدهست
حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالیست که بر سرو،قدش بالیدهست
سینه شدمجمر و اسپند،ز دل، مادر ریخت
تا«قیامت قد»خوددیدکفن پوشیدهست
گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر
او که پیش ازپسرخویش مرا بوسیدهست
تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت:
خشک آن دست که این لالۀ ترراچیدهست
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواهد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
خدا سپرده همه چیز را بدستانش
سر قنوت بگو باخدا حسین حسین
بگو به حرمت نام حسین یا عباس
بگو به حرمت عباس یا حسین حسین
اگر نبود که دنیای ما جهنم بود
رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین
تمام لذت گهواره تا شب قبرم
چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین
صدای من که بگیرد فدای نام شما
همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین
به طوس رفتم و ناله زدم غریب غریب
ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین
خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو
تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
#دوبیتی
کمی اسفند از این صحرا بیارید
برای این رخ زیبا بیارید
نمیبینید کوتاه است پایش
رکاب اسب را بالا بیارید
نگاهش معنی قلّ و دلّ بود
اگر کوچک ولی مرد عمل بود
برای زود رفتن بال میزد
برایش مرگ مانند عسل بود
و از بین غبار آمد صدایی
صدایی از گلوی مجتبایی
صدا از درد میپیچید و میگفت
عموجانم عموجانم کجایی
#عباس_شاه_زیدی
@raziolhossein
#امام_حسن_مناجات
مَرا سَری است که اُفتاده زیرِ پای حسن
به تَختِ سَلطَنتِ این دل اَست جای حسن
هِزار حاتَمِ طائی شود گِدای دَرَش
هَرآن کَسی که به دُنیا شَوَد گِدای حسن
دو دَست داده خداوند تا که سینه زَنَم
یکی برای حُسین و یکی بَرای حسن
دو چَشم داده خُداوند تا که گِریه کُنَم
شَبی بَرای حُسین و شَبی برای حسن
حُسین روضه ی هر روزه ی حَسَن بوده
تمامِ زندگی ام نَذرِ روضه های حسن
به ساحَتَش هَمه دَم اِحتِرام باید کرد
به پای خیزَد وَقتی علی به پای حسن
غُروبِ هَفتُمِ ماهِ صَفَر جِگرسوز است
نَوای حَضرتِ زَهرا به کربلای حسن
به عَرش، مادرِ او را که می کُند خوشحال؟
همانکه گِریه کند در غَمِ عَزای حسن
سُروده است چه بِیتی " عَلیِ مَشهوری "
که اَجرِ می دَهَدَش عاقبت خُدای حسن
"دو آرزو به دِلِ مادرِ جَوانَش ماند
کفَن بَرای حُسین و حَرَم برای حسن"
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#امام_حسن_مناجات
نام اعظم نه فقط عشق مسلّم حسن است
بهترین زمزمه ها نغمه ی جانم حسن است
آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل
شده آقای کریم همه عالم حسن است
بعد یا فاطمه اول از علی دم بزنید
بعد یا حیدر کرار مُقدّم حسن است
سر این سفره چه خوب است نشستن دارد
آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است
صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است
آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است
اولین گریه کن خون خدا فاطمه است
دومین گریه کن ماه محرم حسن است
ششمین شب شده و سائل دست حسنم
حَسَنیه است حُسنیه و ذکرم حسن است
#مهدی_شریف_زاده
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند
دوره کردند، دویدند سویش با عجله
دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند
جای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر...
نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدند
یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد
گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند
پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت
نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند
اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او
تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند
نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند
با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند
جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه...
بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند
نجمه ماند و دل خون... تا که پس از ساعاتی
شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
عمّو به غربت من، چشم مرحمت وا کن
بیا و قاسم دل خسته را تماشا کن
گرفته راه ز هر سو، سپاه سنگین دل
نظر به قاسم و، سیر هجوم اعدا کن
به جز تو هیچ کسی، در غم یتیمان نیست
بیا دمی به سرم، عقده از دلم وا کن
رضا مشو که بهحسرت روم به حجلۀخاک
بساط شادی داماد خود مهیّا کن
عمّو به جای پدر، کن برای من پدری
ز لطف، بزم نشاط مرا تو برپا کن
ز تیغ و تیر، شده زخمدار، پیکر من
بیا جراحت جسم مرا مداوا کن!
ز سمّ اسب نگردیده تا تنم پامال
مرا ز لطف، رها از هجوم اعدا کن
چو گشت شادی قاسم عزا دگر «صامت»
ز دست دور فلک، مرگ خود تمنّا کن
#صامت_بروجردی
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن
در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن
ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو
تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن
عطر مدینه می وزد از زخم های تو
آیینه ی برادر من دست و پا مزن
اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت
ای بسمل برابر من دست و پا مزن
خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات
زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن
دشمن دوباره دید که من گریه میکنم
ای وای علی اکبر من دست و پا مزن
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
می رفت میدان و زره شد شرمگینش
آیینه بود و سنگ کینه در کمینش
آغوش گرم او ضریح مجتبی بود
او را زیارت کرد امام سومینش
او با امام خویشتن معراج می رفت
میخواست روی نیزه باشد هم نشینش
مقتل روایت میکند که کشت او را
دلواپسی لحظههای واپسینش
دلواپسی خیمه ها و گوشواره
یک دشت گل با داس های لاله چینش
بر روی لب آوای "اَحلی مِن عسل" داشت
لبیک جاری بود از زخم جبینش
"العِزّهُ لله" روی خاک افتاد
یعنی شکست انگشتری، نقش نگینش
سینه به سینه نقل قول نعل ها بود
شرح حدیث سینه و آه حزینش
بین غبار نیزه گم شد آستانش
می جست او را نوعروس از آستینش *
انگار تابوت حسن بر شانه میرفت
برگشت سوی خیمه جسم نازنینش
* اشاره به نقلی دارد که در آن آمده، نوعروس حضرت قاسم علیه السلام از ایشان پرسید روز قیامت به چه نشانی تو را بیابم.
قاسم گوشه ای از آستین خود را پاره نمود و فرمود: به این نشان که در کنار پیامبر (صلی الله علیه وآله) میباشم و به این آستین پاره شده.
#محسن_حنیفی
@raziolhossein
#حضرت_قاسم_شهادت
#شب_ششم_محرم
هست قالو به لبش گر که بلامی آید
از سما نعره لا حول و لا.. می آید
از حرم آمده و قبله نما می آید
بر دل کفر ببین شیر خدا می آید
داده با هُرم عطش خنجر خود را صیقل
هر کجا حمله برَد رفته به آن سمت اجل
رجز اوست نهفته به کفِ شمشیرش
اَلفرار است فقط هر طرف شمشیرش
وای بر آنکه شود او هدف شمشیرش
زنده و مرده نشسته به صف شمشیرش
ذوالفقارست بحق ، لایقِ این شه زاده
شده در رزم عمو ، عاشقِ این شه زاده
رفت میدان که دگر ، جان عمو حفظ شود
این شده حرف پدر ، جان عمو حفظ شود
ضربه گر خورد به سر، جان عمو حفظ شود
سینه شد خورد اگر ، جان عمو حفظ شود
باز یک نقطه پر از نیزه و خنجر شده است
باز دور بدنی غارت پیکر شده است
پیکرش حرف دلم را به معما آورد
غربتش باز غمِ آل عبا را آورد
باز انگار دلم روضه زهرا آورد
مرکبی سینهٔ او را به صدا تا آورد
گو به زینب که دوباره به برش طشت آرد
جگرِ خون حسن را زِ زمین بردارد
#حامد_آقایی
@raziolhossein