eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
557 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست هر کس که خاک پای علی نیست مرد نیست یک شب میان صحن نجف داد می‌زدم گشتم نبود بهتر از این‌جا نگرد نیست @raziolhossein
خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست هر کس که خاک پای علی نیست مرد نیست یک شب میان صحن نجف داد می‌زدم گشتم نبود بهتر از این‌جا نگرد نیست @raziolhossein
خون تو می چکد از عمق شکاف سر تو خون دل میخورد امشب به خدا دختر تو گر چه با پارچه ای زخم سرت را بستم می کند آب مرا سرخی پلک تر تو تو نفس میکشی و من زنفس می افتم حق بده جان بدهم پای همین بستر تو چادر خاکی مادر به سر انداخته ام که شده شمع وجودم همه خاکستر تو استخوان درگلویت خار به چشمت مانده از همان روز که افتاد زمین همسر تو هیبت حیدری تو همه را می لرزاند ولی حالا چه قدر زرد شده پیکر تو جان من آه مکش که جگرم می سوزد صحبتی کن به فدای سخن آخر تو دم آخر به حسینت چه وصیت کردی؟ گفتی با گریه : فدای بدن پرپر تو ماجرا چیست که اینگونه به من میگویی دخترم چشم طمع هست برآن معجر تو @raziolhossein
شب وصل است و رسیده است ز ره دلدارش "فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش" شب گذشته‌است یتیمان علی جمع کنید بستری را که گرفته‌است شفا بیمارش بعد سی سال دعایش به اجابت برسید جان برون آمده با ناله آتشبارش* بی‌زبان خواست یکی محرم راز و، چو نیافت در دل شب به دل چاه سپرد اسرارش آخر این با که توان گفت که یک مرد غیور نتوانست حمایت کند از دلدارش عوض هر سخنی گفت بیا فضه بیا کار من نیست... تو بگشای گره از کارش ..... زیر لب زمزمه‌ای دارد اگر گوش کنید چیست؟ نجوای دلی غمزده با غمخوارش: آمدم کوفه نبینم دگر آن منزل را که تو فریاد زدی بین در و دیوارش حال با پای خودت آمده‌ای ای گل من چه گلی؟!... لاله‌صفت داغ به دو رخسارش دیده بر روی پیمبر به چه رو باز کنم؟ فاطمه بود امانت، من امانتدارش اینک ای کوفه علی نیز امانت به تو داد هان مبادا بکشانی به سر بازارش... _________ * نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ‏ @raziolhossein
دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو در انتظار و هوایی آسمانی تو بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نمازخوانی تو چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا  ، رنگ چهره زردت بهار من چه شده زخمی ِ خزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهید روضه زهرای قد کمانی تو شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو @raziolhossein
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم دیگر خجل نباش تو از روی مادرم فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم از پشت در دوباره تو را می زند صدا تا که به دست تو بدهد محسن تو را سی سال در نبودن مادر شکسته ای پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای در کوفه های درد مکرر شکسته ای از مردم و نبودن باور شکسته ای گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر یادت که هست مادر ما قد خمیده بود یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود یادت که هست محسن خود را ندیده بود یادت که هست غنچه خود را نچیده بود آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد موی منم شبیه تو بابا سپیده شد مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد مرهم برای این دل پرپر بیاورد تا خار را ز دیده ی تو در بیاورد حرفی بزن که مونس تو مادر آمده حالا که استخوان زگلویت در آمده بابا بگو به مادرم از غصه های من از کوفه های بعد تو و ماجرای من از بی حسین گشتن من از عزای من از کوفه گردی من و از کربلای من بابا بگو که زینب خود را دعا کند بعد از حسین زود مرا هم صدا کند مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد گریه برای گودی یک قتلگاه کرد پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت @raziolhossein
گفتند به من بیا؛خدا می بخشد امشب شب عفو است خطا می بخشد ده مرتبه(بالحسین)گفتن ؛ یعنی بی واسطه جُرم بنده را می بخشد ------------------------------------ دَرهم بِخَرَد یا که سوا عفو کند جُز قاتل زهرا همه را عفو کند یابن الحسن از خطای من چشم بپوش باید تو ببخشی که خدا عفو کند ------------------------------------ بی حال شدم حال دعا میخواهم باران برسان؛ خُدا هوا میخواهم ای آبروی"مُحرّم"من ای "اشک" امشب فقط‌‌از خدا تورا میخواهم @raziolhossein
وا نشد جبریل اگر سمت نجف بال و پرش بهتر آنکه بر زمین جاری شود خاکسترش خوش به حال آن کبوتر بچه ای که تا سحر میپرد از صحن ایوانش به صحن دیگرش داستان سنگ و زر يعنى که ما و فضه اش قصه شاه و گدا يعنى که ما و قنبرش در مقام آخريت بود ، ديدند اولش در مقام اوليت بود ، ديدند آخرش خاک را گل ميکند گل را خلائق ميکند نيست هرکه خلق مولا خاک عالم برسرش با على يکتاپرستم, ورنه ميخواهم چکار آن خدايى را که اين آقا نباشد مظهرش آرزوى مرگ کردن چاره ى کارش بود سائلی که دست خالى ميرود از محضرش چهارده قرن است دارد رزق ما را ميدهد با همان يک مرتبه بخشيدن انگشترش آه...ظلمت آه...ظلمت آه..ظلمت ميشود واى اگر خورشيد را روزى براند از درش مرتضى يعنى قسيم النار والجنة , ولى هست معيارش در اين تقسيم حب همسرش تازه کعبه آبرویی یافت و قیمت گرفت همچنانی که صدف قیمت گرفت از گوهرش از در کعبه نرفت و بر در کعبه نرفت چونکه باید بعد ازین کعبه بیاید بر درش خاک یا خاکسترش کن مصحفی را که درآن آیه ی"الیوم اکملت"نباشد محورش *مبعث ختم رسل ترویج حب حیدر است تا دهد نشر ولایت حق کند پیغمبرش* به خودش كه جای خود ، حتي به خاك پاش هم هر کسی شک میکند شک میکنم به مادرش کور دلها احمقند ، احمق چه میفهمد علی جان احمد بود که خوابید بین بسترش . . جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش *بیت از * @raziolhossein
نديده غير خدا اول زمانش را نرفته غير نبي اوج آسمانش را سري نمانده كه از وصف او نرفته ز هوش نمانده گوش كه نشنيده داستانش را به خاك بوسي اين خانه دلخوشيم،از ما خدا كند كه نگيرند آستانش را به آن دهان كه متاعي به جز علي دارد بگو كه تخته كند تا ابد دكانش را پيمبران اولوالعزم شيعه اش هستند چرا كه اجر عظيمي ست پيروانش را اگر رسول نگويد علي ولي الله خدا نمي شنود لحظه اي اذانش را كسي كه در وسط كارزار پيغمبر هزار مرتبه پس داده امتحانش را كسي كه كَند در قلعه را به دست اما به زور زانوي خود خرد كرد نانش را نه استخوان گلويش،نه خار در چشمش فراق يار جوانش بريد امانش را به جز علي چه كسي نيمه شب تك و تنها به دست خويش كفن كرده است جانش را شكست پهلوي مادر،شكست فرق پدر خدا به خير كند چوب خيزرانش را @raziolhossein
قرآن شده نازل، بستانید آن را هر قدر توانید، بخوانید آن را بر سر بنهید و "بعلیّ" گویید آمد شب قدر، قدر دانید آن را @raziolhossein
ای خدا داغ غم ام ابیها سخت است بعد از او زندگی با مردم دنیا سخت است آنقدر سخت گذشته است به من این سی سال گر فتد مرگم از امروز به فردا سخت است خون سر ریخت ولی خون دلم را چه کنم با دل خون شده یک عمر مدارا سخت است گر بپرسند از این موی سفیدم گویم که تماشای کتک خودن زهرا سخت است مرد باشی و ببینی که فتاده به زمین همسرت در بر نامرد صفتها سخت است دخترم را دمی از بستر من دور کنید دیدن اشک غم زینب کبری سخت است اوج این واقعه را دختر من میداند دیدن خون به سر و صورت بابا سخت است سر دختر به روی زانوی بابا چه خوش است سر بابا بغل دخترش اما سخت است دست بسته ز روی ناقه بیفتی به زمین گم شوی نیمه شب در دل صحرا سخت است @raziolhossein
مواجب می برد خورشید از انوار ایوانش فلک نان می خورد از سفره احسان سلمانش نرفته دست خالی از درش حتی یهودی هم به هرکس می رسم نقلی است از لطف فراوانش پناه آوردم از آتش به زیر سایه ی حیدر که می بارد تمام لحظه های سال بارانش کدامین حیدر کرار فرزند ابوطالب که شان خاندانش گفته حق در آل عمرانش شهنشاهی که ممسوس است در ذات الوهیت نگیرم عیب بر قومی که می خوانند یزدانش رسیدی تا به ایوان نجف تعظیم کن کانجا به چشم خویش دیدم من خدا را ظل ایوانش به روز حشر خندان است آن شاعر که مصراعی به مدح شاه مردان مرتضی دارد به دیوانش پناه آوردگان کشتی شاه شهیدانیم همان کشتی که در دستان اصغر هست سکانش @raziolhossein