#امام_حسن
#تخریب_بقیع
#رباعی
بردرد دل خلق طبیب است حسن
هرچند زغصه غم نصیب است حسن
مهدی به کنار قبر او میگرید
تا خلق نگویند غریب است حسن
@raziolhossein
#امام_حسن
#تخریب_بقیع
برات اشک چشمام، میشه جاری آقا
تو رویا میدیدم، حرم داری آقا
چه صحن قشنگی، چه ایوون طلایی
چه روزای خوبی، چه نیمه شبایی
"غریب مدینه"
شده آرزوی، دلم که یه بارم
برا کفترای، تو گندم بیارم
چی میشه یه روزی، ببینم که بینه
درای حریمت، یه باب الحسینه
"غریب مدینه"
آره خیلی وقته، محاسن سپیدی
هنوزم نگفتی، تو کوچه چی دیدی
بازم حرف کوچه، دلت رو کجا برد
یه مادر که پا شد، دوباره زمین خورد
"غریب مدینه"
#میلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ
محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند، گفت زود سند را بده به من
گفتند، بعد از آن که ستم بی شماره شد
باپنجه وسعت فدکش راوجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
گفتند مست بود و صدایی نمی شنید
آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد
پا زد که بارِ شیشه ی او را بیفکند
اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره ، شد
چادر به پای مادر سادات گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد
گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
#حسین_قربانچه
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت #فاطمیه
#امام_حسن #کوچه
ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد
داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد
الماس ریزهها جگرت را بهم زدند
اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد
حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو
با روزِ تو چه سایهٔ دستی پلید کرد
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
آن نانجیب امید مرا نا امید کرد
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#امام_حسن #فاطمیه #کوچه
دارایی من برابرم خورد زمین
انگار تمام باورم خورد زمین
رفتم سپر بلا شوم اما حیف
قدم نرسید... مادرم خورد زمین
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #کوچه #امام_حسن
غم بود و داغ بود و وداع سپیده بود
خورشید هم زشهر به مغرب خزیده بود
رد می شدند مادر و طفلی سیاه موی
از کوچه ای که وقت غروبش رسیده بود
حتی فرشته بال نمی زد به گردشان
حتی نسیم هم رخشان را ندیده بود
مثل همیشه بر سر این راه جبرئیل
از رد پای خاکی شان بوسه چیده بود
آئینه ای که طاقت آهی نداشت آه
این چند روز زخم ترک را چشیده بود
حالا غریبه ای سر راه عبور او
یک دست را برای کشیده، کشیده بود
نامحرمی که کینه این خانواده داشت
حالا دوباره نام علی را شنیده بود
کودک دوید تا نگذارد ولی نشد
دستی حرام بر رخ محرم رسیده بود
دیوارهای خاکی این کوچه شاهدند
افتاده بود مادر و طفلی بریده بود
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
در هر دو گونه جای کبودی کشیده بود
رد می شدند مادر و طفلی سپید موی
از کوچه ای که قامتشان را خمیده بود
شاعر؟؟؟
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #امام_حسن #کوچه
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را، نشد
مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد ولی دستان مادر وا نشد
دست مادر آخرش وا شد، نمیگویم چطور
اینقدَر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
من فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود
هرچه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد
هرچه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود
هرچه گشتم، گوشواره آخرش پیدا نشد...
آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری آن قامت بهجز در پای یکتا، تا نشد...
چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #امام_حسن #کوچه
تو کوچهها خدا خدا کردم
من التماسِ بیحیا کردم
مادر من زیر کتکهاش بود
مادرمو ازش جدا کردم
نشد نذارم بزنه بد زد
وقتی شنید علی ، مجدد زد
خودم رو روی مادر انداختم
با گریه بابا رو صدا کردم
چشاش سیاهی رفت و اُفتادش
چشام سیاهی رفت و اُفتادم
میون گرد و خاکای کوچه
تا نفسش بیاد دعا کردم
چشام دیگه دو کاسهی خونه
دلم خوشه بابا نمیدونه
داغی نشسته روی این شونه
شونمو تا براش عصا کردم
روضهی کوچه درد ِسر داره
کی از دل حسن خبرداره
مادر دلش خوشه پسر داره
روضهمو تو سینه به پا کردم
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#تخریب_بقیع
#امام_حسن
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه
حرم برای تو شه کرم می سازه
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم
شبیه گنبد امام رضا می سازیم
سر مزارت ضریح طلا می سازیم
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم
سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس
سر قبر ام البنین مادر عباس
دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم
حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم
آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا
بقیع تو آباد می شه به جان مولا
#جواد_حیدری
@raziolhossein
#امام_حسن
#تخریب_بقیع
#رباعی
بردرد دل خلق طبیب است حسن
هرچند زغصه غم نصیب است حسن
مهدی به کنار قبر او میگرید
تا خلق نگویند غریب است حسن
@raziolhossein
#امام_حسن
#تخریب_بقیع
برات اشک چشمام، میشه جاری آقا
تو رویا میدیدم، حرم داری آقا
چه صحن قشنگی، چه ایوون طلایی
چه روزای خوبی، چه نیمه شبایی
"غریب مدینه"
شده آرزوی، دلم که یه بارم
برا کفترای، تو گندم بیارم
چی میشه یه روزی، ببینم که بِینِ
درای حریمت، یه باب الحسینه
"غریب مدینه"
آره خیلی وقته، محاسن سپیدی
هنوزم نگفتی، تو کوچه چی دیدی
بازم حرف کوچه، دلت رو کجا برد
یه مادر که پا شد، دوباره زمین خورد
"غریب مدینه"
#میلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ
محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند، گفت زود سند را بده به من
گفتند، بعد از آن که ستم بی شماره شد
باپنجه وسعت فدکش راوجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
گفتند مست بود و صدایی نمی شنید
آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد
پا زد که بارِ شیشه ی او را بیفکند
اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره ، شد
چادر به پای مادر سادات گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد
گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
#حسین_قربانچه
@raziolhossein