eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
566 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از کتاب وصف تو یک حرف هر کس خوانده باشد از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد هر کسی از سجده بر نورت تمرد کرد، رد شد عدل حق است این که شیطان را ز عرشش رانده باشد هر سری در ارتش علم تو باید پا بکوبد خواه او سرباز باشد خواه او فرمانده باشد جز برای مرتضی افلاک در خاطر ندارد حکم تو خورشید را از راه، برگردانده باشد بیت تو صُنع خداوند است پس جا دارد آقا اینکه عزرائیل پشت در معطل مانده باشد آتشی بر پا کنی قبل از قیامت تا که در آن نامه‌ی اعمال ما را دخترت سوزانده باشد @raziolhossein
ابلیس نمی شود حریف صلوات در رتبه ندیده ام ردیف صلوات زیبا شود و معطر و پر برکت هر روز تو با ذکر شریف صلوات @raziolhossein
دامن دامن گل معطر بفرست بر فاطمه و احمد و حیدر بفرست با صوت جلی به عشق اولاد علی ذکر (صلوات) را مکرر بفرست @raziolhossein1
ای حُسن بی پایان و ممتد یامحمد در بندگی هستی سرآمد یامحمد از برکت لبخند تو جریان گرفته مِهر و محبت هایِ بی حد یامحمد دیوانۂ عطر خوش پیراهنت شد تا یوسف از پیش ِ تو شد رد، یامحمد کوهِ اُحُد زانو زد و هر روز حک کرد بر سنگ یاقوت و زبرجد؛ «یامحمد» آیات قران شوق دیدار تو را داشت شد قلب تو مقصود و مقصد یامحمد قطعاً خدا میخواست عشقش؛ کوثرش را بر دست های تو سپارد یامحمد تکیه کلامت «بِضعةٌ مني» شد و هست- عشق تو بر زهرا زبانزد یامحمد تنها وصیّ تو علی بود و همه عمر سنگ تو را بر سینه اش زد یامحمد حیدر به هر نامی صدایت زد دلت ریخت یامصطفی، محمود، أحمد، یامحمد ختم الرُسُل، شمسُ الضحی، یا نورُ عیني صَلّوا علیکَ یامحمد یامحمد! @raziolhossein
به بهار گفتم ثمرت مبارک به بهشت گفتم شجرت مبارک به سپهر گفتم قمرت مبارک به وصال گفتم سحرت مبارک به وجود گفتم گهرت مبارک به شکیب گفتم ظفرت مبارک به کلیم گفتم شب احمد آمد به مسیح گفتم که محمّد آمد چه خوش است امشب شب عیش و نوشم چو ملک ز گردون گذرد سروشم چو شراب کوثر ز درون بجوشم به وصال ساقی ز شعف بکوشم من و های وهوی و دولب خموشم که هماره جانم دهد و ستاند ز نبـی بگویـد، ز علی بخواند ز خدا بوَد پر همه‌جای مکه شده غرق، عالم به فضای مکه زده پر وجودم به هوای مکه به زمین مکه، به سمای مکه به مقام کعبه، به صفای مکه به رسول اکرم، به خدای مکه به شکوه کعبـه، به جلال احمد که خداست پیدا به جمال احمد شب شام روشن ز فروغ رویش رهِ «ایمن» ایمن، به پناه کویش یم بی‌نهایت نمی از سبویش  قد خضر سروی به کنار جویش دل خلق بسته به کمند مویش به بهار خلقش، به بهشت خویش به کـدام دم، دم زنـم از ثنایش به کدام سر، سر فکنم به پایش نفسش روایت، سخنش درایت هدفش نبوت، کنفش ولایت جلوات رویش، همه را هدایت اثرات دستش، همه‌جا عنایت منم و عطایش، دو خجسته آیت نه در آن حدود و نه بر این نهایت به خدا به قرآن، به رسول و آلش که بـس اسـت فردا نگه بلالش به خداست عبد و به دلش خدایی به ثناس بسته دهن سنایی همه خسروان را به درش گدایی همه دلبران در قدمش فدایی قد و قامتش را همه کبرایی دمد از وجودم دم نارسایی نـه توان ثنایش به زبان بیارم نه توان قلم را به زمین گذارم به تمام قرآن، به رسول داور به جلال زهرا، به مقام حیدر به صفا، به مروه، به منابه مشعر به دو دخت زهرا به شبیر و شبر به مقام سلمان، به قیام بوذر به کمال میثم، به خلوص قنبر که خدا ندارد بشری چو احمد که بشر ندارد پدری چو احمد هله‌ ای دو عالم همه دم به کامت ز فلک گذشته اثر کلامت تو بگو که گویم سخن مقامت تو بخوان که عالم شنود پیامت ز بشر درودت ز خدا سلامت همه جا قیامت شده با قیامت چه شود بخوانی به نوای دیگر چه شود برآیـی ز حرای دیگر تو پیمبر استی به همه زمان‌ها تو خدایگانی به خدایگان‌ها کمی از زمینت همه آسمان‌ها به کفت زمامِ همه‌کهکشان‌ها قدمت فرازِ قلل جهان‌ها کلمات نورت، همه نقش جان‌ها تو زعیم بودی، همه انبیا را تو پیمبر استی همه اولیا را تو رسول بودی که نبود عالم تو امام بودی و نبود آدم به همه مؤخر ز همه مقدم تو نبی اعظم تو رسول‌اکرم تو دلیل بودی به کلیم در یم تو مسیح بودی به مسیح در دم تو خـدا جلالـی، تـو خـداپرستی توهمیشه بودی، تو هماره هستی تو رسول حق تا صف محشر استی تو پیمبران را همه رهبر استی تو مطهر استی، تو مطهر استی تو فروتن استی، تو فراتر استی تو امام حیدر، تو پیمبر استی  تو ز انبیا هم، همگی سر استی نگهـی بـه «میثم» که ره تو پوید همه از تو خواند، همه از تو گوید @raziolhossein
مكه را امشب شكوهى ديگر است مروه امشب با صفا پا تا سر است نور باران باختر تا خاور است دامن بانوى شب پر اختر است آسمان گشته زمين بوس زمين دفتر شوق است قاموس زمين سبز در سبز است صحراى حجاز وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز يا محمد گشته آواى حجاز وسعت ام القرى لبريز راز مى فروشد بر بهشت و عرش ناز آمنه خاتون مهر و آفتاب روح پاكش پاكتر از روح آب درد او را ميكشد در پيچ و تاب شعله ور پا تا سرش در التهاب درد را اما تحمل ميكند در دلش ياد خدا گل ميكند آمنه امشب پسر مى آورد آفرين قرص قمر مى آورد مژده صبح سحر مى آورد مرد ايمان و ظفر مى آورد از تبار بت شكن نسل خليل گمرهان وادى شب را دليل اين پسر درّ يتيم انّماست بين خوبان دو عالم مصطفاست سينه ی او ساحت صدق و صفاست قلب او آئينه ی وحى خداست دين حق از فيض او تكميل شد معجز ميلادش عام الفيل شد او بود حسن ختام انبيا اول و آخر كلام انبيا آخرين جرعه ز جام انبيا سيد خلقت امام انبيا در صف نوبت اگر چه خاتم است ليك در رتبه رسول اكرم است با شمايم آى بت ها بشكنيد اى هبل اى لات و عزى بشكنيد تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد دستهاى فتنه آرا بشكنيد جان هستى ، عشق سرمد مى رسد جلوه ی حسن محمد مى رسد @raziolhossein
داوود سرود ایزدی میخواند محمود نوای احمدی میخواند طبع شعرای آسمان گل کرده عیسی غزل محمدی میخواند ...... یار آمد و واژه ی ادب معنا شد نوری زد و گوهر صفا پیدا شد با دست گره گشای سالارِ رُسل کلِّ صُحَفِ پیمبران امضا شد ...... مخدومِ ملک به عالم خاک آمد عالم به طرب، زان نفَسِ پاک آمد از ناحیه ی اَحد به گوش احمد لولاک لَما خَلَقتُ الافْلاک آمد . @raziolhossein
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید» سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق @raziolhossein
بر خاتم انبیا محمّد صلوات بر شرع نبی، رسول امجد صلوات بر سی‌صد و ده لعن خدا تا محشر بر یک‌صد و ده به وجه ابجد صلوات @raziolhossein
در ميخانه اين شب ها شلوغ است كماكان بيت زاهد بي فروغ است يقين دارم تولا بي تبرا دروغ است و دروغ است و دروغ است... @raziolhossein
بر اهل جهان مژده زِ بالا آمد جِبرْيل اَمين بَهرِ تماشا آمد بفرست در این ماه مکررصلوات چون خاتم الانبیا به دنیا آمد ...... ‌ از سمتِ مدینه این ندا آمده است باقر به لبش ذکر و ثنا آمده است بفرست به مصطفی و آلَش صلوات چون صادق آل مصطفی آمده است ....... جِبرْیلِ اَمین دوباره پَر را وا کرد بر روی زمین بَزم شعف برپا کرد بر باقر و اُمّ فَرْوه چون امشب حق یک دسته گلِ محمدی اهدا کرد @raziolhossein
به محشر جُنب و جوشش را ببیند تمام فکر و هوشش را ببیند عدوی مرتضی و جَنت حق؟؟؟ مگر که پشت گوشش را ببیند @raziolhossein