eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
8.3هزار دنبال‌کننده
647 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه گویم از کرم و بخشش و سخای علی که هست حاتم طایی خودش گدای علی پی شناخت حیدر مباش ای عالِم! "علی شناس" کسی نیست جز خدای علی قسم به حق ز خدا ما نمی شویم جدا اگر چو گَرد بچسبیم بر عبای علی منی که پای کسی کج نمی کنم گردن همیشه خم شده ام تا کمر به پای علی که گفته است که من آدمِ علی هستم؟ مرا بس است که باشم سگِ سرای علی عدو! امید به اسلام خود نداشته باش که نیست دین نبی هیچ! بی ولای علی اگر نبود، "فلانی" هلاک میشد، هان!* که بسته زندگیِ خصم هم به رایِ علی به کفر میرسد آن دین که باورش بشود علی جدای خدا و خدا جدای علی... *لولا علیّ لهلک عُمَر @raziolhossein
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند @raziolhossein
. اینجا کریمی اَست که بسیار می بخشد لب وا نکردی تا کُنی اِقرار می بخشد . تاثیرِ اِستغفار اوجِ باورِ عبد است قبل از گُنه کردن تو را غَفّار می بخشد! . وقت گناه او پَرده روی ما می اندازد مشغولِ عُصیانیم که سَتّار می بخشد! . هر قدر هم دوری کنیم او در پیِ ما هست گاهی به خلوت، گاه در اَنظار می بخشد . این صبر که دارد خدا، شرمندگی دارد... هر چه گُنه را می کُنی تِکرار، می بخشد... . ظرفِ تَرَک خورده در اینجا بند خواهد خورد رفتی و برگشتی اگر صدبار، می بخشد . پیچیدگیِ زندگی تمرینِ رُشدِ ماست اینها مَقاماتی ست که دلدار می بخشد . مؤمن در اَمواجِ بلاها دَم نخواهد زد زیرا بلاها نخلِ او را بار می بخشد . در میهمانی، هوشیاری جُزوِ اَرکان است این صاحبِ خانه به ما اَسرار می بخشد . حُبِّ علی در سینه باشد کارِ ما جور است ما را به مِهرِ حِیدرِ کَرّار می بخشد . آبِ حیاتی که خدا فرموده؛ این اشک است این هدیه را بر دیده ی بیدار می بخشد . فرموده است شِیخُ الاَئِمّه: "حَق، کسی را که... ...اشکی بریزد در عزای یار، می بخشد" . ذکرِ "حسین" در تشنگی تسبیحِ ما باشد جان را صفا این ذکرِ گوهربار می بخشد . امشب خدا ما را به حَقِّ آن یتیمی که اُفتاد از ناقه در آن بازار، می بخشد . امشب خدا ما را به حَقِّ چشم هایی که گردیده بود از ضَربِ سیلی تار، می بخشد . @raziolhossein
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر به شام گریه های من سپیده سر نمی زند خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز  بود بدون تو شکوفه ای به برگ بر نمی زند تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند @raziolhossein
دلم خونست و چشمانم پرآب است تمام  سینه ام  از  غم  کباب  است ببین  زینب  به  روی  دست هایم هنوزم  رد  سرخی  طناب  است ..... درون دیده دارم خار از آن روز شدم از زندگی بیزار از آن روز حسن جان، مُردم و با من نگفتی چرا شد چشم مادر، تار از آن روز؟! @raziolhossein
همه با کاسه‌ی شیر آمده بودند امشب غیرِ عباس که با کاسه‌ی آب آمده بود @raziolhossein
كم كم شِنَوَم فاطمه جان بوي تورا در پرده ي خون مينگرم روي تو را از ضربه ي تيغ بر سرم حس كردم در پشت در آن ضربه ي پهلوی تو را @raziolhossein
عاميانه اي براي اميرالمؤمنين عليه السّلام از زبان يتيمهاي كوفه رو لباي ما يتيما بعد از اين حتّي يه ثانيه لبخند نمياد كاش ميشد خون ماهارَم بريزن حالا كه خون سرش بند نمياد --------------------------- اي خدا كاشكي طبيب شهرمون كاري واسه اين جراحــت بكنه كاش نگه به پسر بزرگترش بگــيد آقاتــون وصيّت بكنه ---------------------------- دره خونه ش ميشينيم گريه كنون كاسه هاي شير توي دستامونه به حسن با گريه ميگيم آقاجون شنيديم ، شير دواي بابامونه !!! ----------------------------- باچشاي غرق اشك و خون حسين ميگه بسّه بچه ها ديگه پـاشين انگاري كه با نگاش به ما ميگه كاشكي بَعدَنم همينجوري باشين ----------------------------- امّا... بعضي از همين يتيما كه حالا به نشستن دم اين خونه خُـوشن واسه چند تا قطره آب تو كربلا بچّه ي شيرخوارشونـم ميكُشن @raziolhossein
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر اشکی که شده نذر غم فاطمه سی‌سال انگار شده چندبرابر شب آخر انگار همین چند شب پیش شبانه... آمد چه به روز دل حیدر شب آخر حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده‌ست ز همسر شب آخر با اشک غریبانۀ خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر شب آخر از کرب‌و‌بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر @raziolhossein
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را @raziolhossein
دوباره پای غریبی به خانه ام واشد دوباره اشک یتیمان کوفه دریا شد دوباره بستری از غصه قسمت ما شد دوباره خاطره ی تلخ کوچه احیا شد میان بستر خون داشت دست و پا می زد همیشه محسن و زهراش را صدا می زد صدای ناله ی مادر به گوش می آمد تمام غیرت زینب به جوش می آمد چگونه خون سرش از گلوش می آمد غم جدایی از این گفت و گوش می آمد بمان دوباره عزیزم فقط پناهم باش میان کوفه ی نامرد تکیه گاهم باش بگو عزیز دل من مدینه یادت هست هجوم و حمله و بن بست کینه یادت هست مغیره بود و تو در این زمینه یادت هست هجوم میخ در و زخم سینه یادت هست بلند شو که دوباره دلم زمین نخورد دوباره طعنه و لبخند آن و این نخورد بلند شو پدرم بین خانه راه برو بمان کنارم و با این بهانه راه برو برا یتیم نوازی شبانه راه برو دلم گرفته ز دست زمانه راه برو بلند شو که حسن بین خانه دق نکند دوباره از غم زخم زمانه دق نکند بمان کنارم از این سیل آه می ترسم میان کوفه تک و بی پناه می ترسم من از غریبی و شهر گناه می ترسم میان این همه زخم نگاه می ترسم مخواه تا که اسیر شبی سیاه شوم مخواه تا که در این شهر بی پناه شوم خدا کند که تو باشی دلم تکان نخورد دوباره زخم ز چشمان این و آن نخورد هجوم غصه به دامان اهل مان نخورد لب حسینت از این چوب خیزران نخورد شنیدم از لب مادر ز روضه ی گودال شنیدم از تن زخمی میان خون پامال شنیده ام که حسینم غریب می ماند تمام کرب و بلا بوی سیب می ماند میان ناله ی غربت عجیب می ماند برای من فقط امن یجیب می ماند "سری به نیزه بلند است در برابر من خدا کند که نباشد سر برادر من" @raziolhossein
ای نخل آب خورده زچشم تر علی دیشب تو بودی و نگه آخر علی امشب بریز اشک که در خانۀ خدا محراب شسته بخون سر علی از زهر خند قاتل و نومیدی طبیب پیداست شرح داغ دل دختر علی امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب فردا به گریه جمع شود بستر علی آئینه دار غربت زهراست زان سبب باید شبانه دفن شود پیکر علی مولا خموش و مسجد و محراب هم خموش خیزد صدای یا علی از منبر علی کو آن یتیم خسته که شب در خرابه بود چون کودک عزیز علی در بر علی ای چاه غم گرفته، تو هم بی علی شدی محروم گشتی از دم جان پرور علی این بود مزد آن همه مهر و وفا که گشت گلگون زخون، جمال خدا منظر علی میثم کسی به فرق علی تیغ زد که زد سیلی به روی فاطمه در محضر علی @raziolhossein