eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
598 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
  در کربلا شمیم گل یاس آمده لرزه به جان دشمن خناس آمده از میمنه به میسره طوفان به پا شده شاگرد رزم حضرت عباس آمده -------- هردم که لب به لعل لبت واکنم علی اسرارعشق خویش هویداکنم علی از بس شبیه مادرمان راه میروی قدری قدم بزن که تماشا کنم علی ------- در سرزمین عشق تو سامان عالمی جان حسین فاطمه جانان عالمی ارباب زاده ای و همه نوکر توییم تو سرور تمام جوانان عالمی ------ امشب سخن ز جام می ناب میکنم کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم نذر قدوم یوسف لیلائی حسین خود را ذبیح خانه ارباب میکنم @raziolhossein
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را بنویسید غلام علی اکبر من را از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس مثل یک شیشه ی عطری که درش وا میشد از لبت شهد بهارانه شکوفا میشد چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد امدی سهم پدر شادی بی اندازه ست با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟ در تو دیده ست هرانچه به پیمبر دیده ست یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست اینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است شعر لالایی تو قسمت میکاییل است از دو سر سلسله توفیق سیادت داری حسنی هستی و معیار کرامت داری چون ابالفضل هر ایینه شهامت داری بر سر گم شدگان دست عنایت داری از مزامیر جهان لحن اذانت بوده پدرت بند دلش بند به جانت بوده اتش بام تو فانوس بیابان ها بود ۱ خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود شعر بخشندگی ات ورد زبان ها شده بود چشمهایت غزلی فوق بیان ها شده بود امده مرد مسیحی به تماشای نبی خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی هست در او عطش دیدن سیمای نبی ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است اشهدُ انكَ پیغمبری ات را عشق است هم جوار پدرت مقصد میقات شدی چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است طرز جنگ اوری ات وقت خطر دیدنی است چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است بر لب دشمن تو اَينَ مَفر دیدنی است ایه های رجزت داغ تر از شمشیر است در کمان خم ابروت هزاران تیر است گرد باد است چنین پا به رکابت باشد دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد صولت مصطفوی پشت نقابت باشد لشکر سنگ دلان خانه خرابت باشد کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند چقدر گردش چشمان تو سر می شکند گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت رفتی و رفت به دنبال تو اه پدرت نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد دست بر اشک محاسن زده و می سوزد ای که ممسوس خدایی کمی اهسته برو پیری ام را تو عصایی کمی اهسته برو بر دلم عقده گشایی کمی اهسته برو دلبر کرب و بلایی کمی اهسته برو می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد از نسیم تن تو دشت گلستان شده است جای جای بدنت فرش بیابان شده است پدرت زائر این پیکر بی جان شده است اربن اربایی تو سهم جوانان شده است اولین داغ حرم اینه ی یاس شده ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده @raziolhossein
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی ما همه  خاک ترین  و گهر ناب تویی چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی نفس و هستی آرام دل و جان حسین جان ِعالم به فدای لب خندان حسین آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را خنده آورده ای امروز لب لیلا را در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده همه جا پخش شده شاه پسردار شده پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده دلبری نیست که با دیدن تو دل داده در حصار تو که ماندیم شدیم  آزاده مات و مبهوت صدای تو موذن زاده ای به قد قامت تو نماز قامت بسته به قد و قامت ِ تو  کارِ  قیامت بسته از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند به پیمبر  شدنت  خَلقا و خُلقا گفتند بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟ با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟ به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را @raziolhossein
ما گرفتار آفريده شديم عاشق ِيار آفريده شديم به اميدى که ذبح مان بکنند نذر دلدار آفريده شديم نسل در نسل عاشقت هستيم آبرو دار آفريده شديم خوب شد چون تو دست ميگيرى ما گنهکار آفريده شديم چون که آخر تو ميخرى ما را سرِ بازار افريده شديم لذتى دارد اين اسير شدن پاىِ اين خانواده پير شدن روزگاريست در تمنائيم مثل قطره ميان دريايیم پسرِ ارشد امام حسين ما همه نوکره تو آقايیم هر کجا بوى زلف تو آيد سر گرفته به دست مى آییم کاش مادر بزرگ تو می بود همه امشب به ياد زهرایيم بى جهت نيست عاشقت شده ايم بى جهت نيست مست و شيدايیم در ميان عروس هاى على ما گرفتار ام ليلايیم ريشه دارد کسى که نوکر توست مادر ما کنيز مادر توست خوش بحالِ دلی که ساغر شد گریه ها کرد تا مطهر شد هرکسی دید ابروانِ تو زائر صورت ِ پیمبر شد راه می رفتی و به دنبالت دلِ سادات تنگ ِ مادر شد همه گفتند پنج تن یک جا رویِ دستِ حسین اکبر شد دست پرورده امام حسن چه کسی نا امید از این در شد نمکِ سفره علی خوردی طرز جنگیدنت چو حیدر شد با تو شش گوشه شد ضریح حسین چون مقامِ تو فوقِ باور شد ما همیشه حرم که آمده ایم قبل از ارباب بر تو رو زده ایم از پسرها جگر درست شده از جگرها پسر درست شده چقَدَر باغبان خميده تا پيش چشمش ثمر درست شده وقت نقاشىِ سرِ زلفت شاهکار هنر درست شده قد کشيدى و زير ساية تو بهر عمه سپر درست شده وقت جان دادنِ جوان انگار دردها در کمر درست شده با تماشاى دست و پا زدنت قتلگاه پدر درست شده بهر يک پيرِ مرد ِخورده زمين چقدر درد سر درست شده از على ِ حسين بر دستش صد و ده تا پسر درست شده زود عباس با عبا آمد کار دست قمر درست شده عمه مضطر شده زجا بر خيز حرف معجر شده ز جا برخيز خواستم تا بغل کنم بدنت ريخت از روی دست من بدنت يوسفم گير گرگ افتادى پنجه پنجه شدست پيرهنت جگرم ريخته بهم چه کنم با تماشاى دست و پا زدنت چه کنم تا کمى نفس بکشى چه کنم  وا شود کمی دهنت از لبت خون لخته مى پاشَد مثل جان دادن عمو حسنت مثل کوچه تو گير افتادى همه با هر چه بود ميزدنت پشت در يک عبا روى مادر کربلا اين عبا شده کفنت قد خميده يکى يکى ازخاک در عبا جمع ميکنم بدنت @raziolhossein
امشب همه های و هو علی می گوید لبهای حسین گو علی می گوید با آمدن علی اکبر ،دیگر زینب به حسین ابوعلی می گوید @raziolhossein
حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری جلوه ی عباس داری از همه دل می بری بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری نور زهرا در نگاه مهربانت منجلی ست جشن میلاد علی بن حسین بن علی ست مست گشتم با نوای دلنشین یا علی غصه و غم را زدودی تو ز سینه یاعلی با تو هستم فارغ از هرگونه کینه یاعلی اشبه النّاسی به آقای مدینه یاعلی خُلق و خویی که تو داری روشنای هر شبی ست خَلقاً و خُلقاً وَ حتی منطقاً مثل نبی ست این دل دیوانه ام مست کلامت می شود این سر شوریده ام مات مقامت می شود هر که بی تو سر کند قطعا ملامت می شود عاشق دلخسته مشتاق سلامت می شود تا سلامت می کنم پاسخ نشانم می دهی مطمئن هستم که روزی رخ نشانم می دهی زندگی سامان بگیرد در نهایت با شما التماسی بی جوابم پس کرامت با شما اشتیاقش با من و اذن زیارت با شما چون روا می گردد امشب هر چه حاجت با شما حضرت بخشنده ای مثل عموجانِ خودت زنده کردی مرده را با لطف چشمانِ خودت نام تو می آید و در هر نفس تب می کنم روز خود را در هوای عشق تو شب می کنم ذکر زیبای تو را ختم مجرّب می کنم اقتدا بر تو یل سالار زینب می کنم نور حق؛ ای مرز بین کفر و ایمانِ جهان یاعلی ای اسوه ی نیک جوانانِ جهان آینه در آینه تکثیر هر احساس؛ تو در نماز عاشقی تکبیر با اخلاص ؛ تو نوح تو یعقوب تو داوود تو الیاس تو دانش آموز کلاس غیرت عباس ؛ تو در شب ظلمتکده مهتاب ما هستی علی قوّت قلب حسین ؛ ارباب ما هستی علی علت سرمستی تبدار هر چه خوشه ای راز و رمز روشن امضای هر چه پوشه ای بینوایان را همیشه بانی رهتوشه ای صاحب پایین پای مرقد شش گوشه ای ما اسیر کربلاییم و هواخواه نجف کربلایی می شویم اینبار از راه نجف کشته مارا ماجرای تلخ تنها بودنت پیش چشمان حرم وقت مهیّا بودنت خسته و لب تشنه روی خاک صحرا بودنت می کشد مارا عزای ارباً اربا بودنت ای عصای پیری بابا زمین خوردی چرا رفتی و با رفتنت صبر مرا بردی چرا آه بابا را ببین با قامتی خم آمده در کنار پیکری پامال و درهم آمده چشم وا کن تا ببینی عمه ات هم آمده بسکه پاشیده شدی حتی عبا کم آمده جعفر و عبدالله و قاسم بیایید از حرم ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم قاتل تو پیش چشم خنجرش را تیز کرد با شکیبایی تنت را ریزِ ریزِ ریز کرد به دوچشمان تر من خنده هایی نیز کرد غارت جسم تو را به دیگری تفویض کرد هر کجا را دیده ام زخم تنت را دیده ام روی خاک کربلا پاشیدنت را دیده ام @raziolhossein
نَبی خَلق و نَبی خُلق و نَبی سیما،علی اکبر چه غوغایی نموده حق تعالیٰ باعلی اکبر! جمالش حضرت طاها،جلالش رَبِّیَ الاعلا رخش‌جنت،لبش کوثر،قدش طوبی،علی اکبر امیرالمومنین برحضرت زهراتبسم کرد همینکه خنده زد برصورت لیلا،علی اکبر خدادیدم،نبی دیدم،علی دیدم به یک صورت شدم مجنون،زدم فریاد مولاناعلی اکبر... نمیدانم بگویم یاعلی بن ابیطالب؟ ویاگویم رسول الله حالا،یاعلی اکبر؟ تمنادارد این لحظه،تماشادارداین صحنه روی دست علــیِّ عــالیِ اعـــلا،علی اکبر بنی هاشم وصال مصطفی راخواستنداز حق نــدا آمــد کــه «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر بنازم این شرافت را،بنازم این اصالت را علی بن حسین بن علی ،آقا علی اکبر قمر می گفت لٰاحَولَ ولٰا...تا دیدخوابیده به روی دستهای حضرت سقا،علی اکبر شبی درمحفلی ذکرعلی بود،عاشقی فرمود علی مولا علی مولا علی مولاعلی اکبر اَوَلَسْنا عَلیَ الحَق گفت،بااین جمله ثابت کرد که حیدر جای خود دارد،بگوحق* باعلی اکبر حسین بن علی اسم علی رادوست می دارد دلش میخواست گیردازخداصدها علی اکبر حسین بن علی مَمسوسْ فی ذات اللَّهَش گوید عجب نزدیک شد باحضرت مولا،علی اکبر اگرمَمسوسْ درذات خداونداست،پس حتماً بودعالِم به عِلمِ عَلَّمَ الاَسمٰا،علی اکبر چنان مانندحیدر یک تنه می تاخت درمیدان که لشگرنعره می زد«لافتی الا»علی اکبر اَنابنُ قاتلُ الکُفار،انابن حیدرِالکَرّار بود ذکر رجزخوانیِّ مولانا علی اکبر نوای اشهداَنَّ علیـّــاً حُجت اللَّــه را شنیدن دارد ازلعل لب آقاعلی اکبر قسم‌برحرمت‌مُصحَف،ابوفاضل‌به‌یُومُ الطَٓف کَفیلِ زینبِ الحَوراست، اما باعلی اکبر ـــــــــ هم آقایی هم آقازاده، اِی جانم به قربانت چه نسلی!هل اتی،تطهیر،اعطینا،علی اکبر سِزدگوئی به گهواره سَلامُ الله عَلَیّْ یَومَ وُلِدتُ وَ اَموتْ ، وَ اُبعَثُ حَیّٰا،علی اکبر نقابی زن به سیمایت.که ترسم جای پیغمبر بَرَندَت تا مقام قُربِ اَو اَدنی،علی اکبر! چه کردی بادل زینب،چه کردی بادل لیلا چه کردی باپدر بااین قدوبالا علی اکبر دلت انگوراگرخواهد،خداوندامرفرماید شود انگور کل جنت الاعلی علی اکبر همیشه سفره ات مثل امام مجتبی پهن و زهردروازه نور خانه ات پیدا،علی اکبر حرم رفتم،زیارت خواندم وعرض ادب کردم وپرسیدم‌چراخوابیده‌پایین‌پا،علی‌اکبر؟ ندایی آمداز پایین پا،این است جُبرانِ محبتهای پایانی بابا، باعلی اکبر پدر بوسیدرویم‌رامیان‌خاک‌وخون،باید ببوسد پای بابای غریبش را،علی اکبر مرومیدان که بابایت به حال احتضارافتاد ترحم کن به اشگ زینب کبری،علی اکبر به یوم الطف تمامی شهیدان،لحظه ی آخر درآغوش حسین جان باختند،الاّعلی اکبر دوچشم اوسیاهی رفت،ومرکب اشتباهی رفت خدایا مانده بین لشگری تنها...،علی اکبر پسرتنهای تنها شد،زمین خوردارباارباشد پدر برسرزنان می گفت واویلا علی اکبر *اشاره به علی مع الحق و الحق مع علی @raziolhossein
خواندیم تو را علی و اعلی دیدیم در ملک جنون و عشق لیلا دیدیم هر کس که ندیده بود پیغمبر را تا روی تو دید، گفت حالا دیدیم ... گرفته بوی نجف هر دلی، به عشق علی شده است عرش خدا منجلی، به عشق علی به یاد فاطمه بوسید روی طفل، حسین گذاشت نام پسر را علی، به عشق علی @raziolhossein
چون گشودند زهم دفتر دانائی را زمزمه کرد ملک نغمۀ شیدائی را کرد پُر ،نور خدا این شب رؤیائی را تاببینند همه جلوۀ زیبائی را را هانفی گفت در رحمت حق واشده است خلقت روی علی اکبر لیلا شده است این گل سرخ که رخسارۀ احمد دارد خال برگونۀ خود ،ابروی ممتد دارد رنگ و بو از چمن گلشن ایزد دارد صورت وسیرت خود را زمحمد دارد همه گل ها بنشتند به نظارّۀ او تا که بابا بزند بوسه به رخسارۀ او شاد شد قلب همه از دل خرسند حسین شد زمین محو جمال گل دلبند حسین آسمان مات شد از چهرۀ فرزند حسین مثل غنچه زده لبخند به لبخند حسین او لیلا همه دم غنچۀ خود می بوید با حسین بن علی شکر خدا می گوید مادر افکند نظر تا به مه دلجویش دید یک هالۀ نوری به رخ نیکویش که گل انداخته از بوسۀ بابا رویش بوسه زد بر رخ او کرد چو غنچه بویش گفت ای نوگل من، یوسف لیلا هستی بهتر ازماه شب عید تو زیبا هستی خوبرویان جهان محو جمالش هستند باکمالان نه همین مات کمالش هستند عرشیان باخبر ازقدر وجلالش هستند فرشیان عاشق دیدار وصالش هستند بنگرد هـرکه ورا جلوۀ سرمد دیده هم علی اکبر و هم روی محمّد دیده در وجودش زازل روح عبادت دیدند روی پیشانی او نور سعادت دیدند درقد و قامت اوشور قیامت دیدند قدسیان دردل او شوق شهادت دیدند شادی وغم شب میلاد علی درهم شد غم چو آمد طرب وشوق ومسّرت کم شد کاش ما آینه دار گُل مولا باشیم همه جا آبروی اهل توّلا باشیم ای «وفائی» همه آسوده به فردا باشیم گر محبّان علی اکبر لیلا باشیم هرکه در راه خدا با علی اکبر باشد روز محشر همه جا با علی اکبر باشد @raziolhossein
شعر یعنی ردیف و وزن و خیال شعر یعنی پلی برای وصال شعر یعنی ترنمی پر شور قالبی از صفا و صدق و شعور شعر یعنی نَمی ز علم لدن فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن شعر خوب است پر بها باشد مدحت آل مصطفی باشد شعر اگر شعر اهل بیت شود شاعرش دعبل و کمیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود تیر غیب است و "اِذْ رَمَیْت" شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت در بیت شاه بیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت آن در بهشت بیت شود شعر اگر بی علی بیان گردد حیف وقتی که صرف آن گردد همه ی خاندان او ولیَ اند اکبر و اصغرش همه علی اند دست ما بر قماط اصغرشان سر ما زیر پای اکبرشان زلف مشکین اکبرش عشق است تار قنداق اصغرش عشق است چشم اگر هست چشم اکبر اوست حُسن اگر هست حُسن اصغر اوست اصغرش آبروی اکبر ها ست من چه گویم از اکبرش که چه هاست چون نبی متصف به خلق عظیم چون علی صاحب کلام و حکیم آسمان خاک راهت ای اکبر مهر در روی ماهت ای اکبر نَقل شیرین میان انجمنی همچو جدت علی، ابالحسنی هر که در خاندان پیغمبر تنگ می شد دلش بر آن رهبر می نشست و تو را نظر می کرد باز یاد پیامبر می کرد ای به مدح تو دشمنت گویا این شنیدم معاویه، گویا پرسشی کرد و پاسخش را خواست که چه کس لایق خلافت ماست؟ چاپلوسان تخت و تاج بسی همه گفتند جز تو نیست کسی باز آن ناخلیفه گفت سخن که ای سفیهان ابله و کودن لایق تخت و تاج پیغمبر هیچ کس نیست جز علی اکبر ای اسیر کلام تو دشمن معترف بر مقام تو دشمن پیش تو آنچه که سعادت بود بهترین فیض ها شهادت بود جان فدایت که محترم بودی اولین کشته حرم بودی اولین کشته بنی هاشم تشنه لب در تهاجم ظالم تشنه لب در جهاد کوشیدی کوثر از دست دوست نوشیدی السلام علی‌‌‌‌ٰ علی اکبر حضرت عشق یا علی اکبر عشق را ابتدا علی اکبر حُسن را انتها علی اکبر اَشهدُ لااله الا الله جلوه بگرفت با علی اکبر نور "الله اکبر" آمده است از سوی عرش تا علی اکبر خون آبروی او وادی طف شاهد کربلا علی اکبر اربا اربا شدن مدالی شد رفت پایین پا علی اکبر رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو در سلام زیارت عاشور سه سلام است بر تو ای همه نور تا سلام امام می گوییم بعد بر تو سلام می گوییم هم تو زینب فزای اولادی هم در اصحاب جزء اوتادی ای جمالت نشانه ی ازلی منطق احمدی و نطق علی پسر ارشد حسین تویی علی و احمد حسین تویی استقامت به قامتت بسته چشم ما بر کرامتت بسته الگوی زندگانیم شده ای آبروی جوانیم شده ای ای جوان حسین ممنونم تا ازل بر حسین مدیونم لطف ارباب انتخابم کرد مست از این حسن انتسابم کرد در جوانی چو گُل جوانه زدم سر به این کویِ عاشقانه زدم عشق در چشم من فقط ارباب روحِ در پیرهن فقط ارباب آب اینجاست در سراب مرو در پی عکس بازتاب مرو هر کسی گفت عاشقی دارد یا دل عشق لایقی دارد هر کسی گفت دوستت دارم در دلم عکسی از تو بگذارم هر کسی گفت عاشقم با تو از همه خلق فارغم با تو هر کسی ادعای عرفان داشت گر چه بر جهل خویش ایمان داشت همه را جمع کن نصیحت کن همه را بر حسین دعوت کن3 عشق و عرفان فقط حسین حسین دین و ایمان فقط حسین حسین شور و مستی فقط حسین حسین حق پرستی فقط حسین حسین مظهر لایزال رحمت اوست بهترین چشمه ی محبت اوست شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی  "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان  زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده  ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو @raziolhossein
آسمان دل ارباب قمر می خواهد شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد... الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان الفرار از دم این صید که سر می خواهد هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته که عدو روبرویش چند تبر می خواهد هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد... شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده اشهد ان علیاً ولی الله شده @raziolhossein
چشمانمان بر دست ذره پرور لیلاست مستی ما از نام مستی آور لیلاست یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست دل می تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده محبوب مان مارا به دیدار خدا خوانده دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده ما را برای جشن فرزندش فراخوانده این مُهر و دعوت نامه لطف دیگر لیلاست امشب برای شمس دین قرص قمر آورد بانو برای شاه عالم شیر نر آورد یک دسته گل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد صاحب نفس ، صاحب لوا ، صاحب جگر اورد میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست از مقدمش شهر مدینه نور باران شد گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد از برکتش هجر پیمبر نیز آسان شد با اقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد با این حساب او حضرت پیغمبر لیلاست در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد در مهربانی فاطمه و در کمال احمد در بین میدان مرتضی و در جمال احمد ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد این تازه مولود مدینه محشر لیلاست "والیل"  قطعا مدحت گیسوی او باشد مصداق ناب "والضحی" هم روی او باشد عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد "إنا هدیناه السبیل "اش سوی او باشد شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست با یک نظر از مُهر تربت باده میسازد سجادها از وصله ی سجاده میسازد "قد قامت…" او قبله را آماده میسازد با یک نفس صدها مؤذن زاده میسازد الله اکبر ؛ او علی اکبر لیلاست در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی با ذوالفقار تشنه و بران به تنهایی سر میزند مثل سپهداران به تنهایی شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست رود زلالی هست و دریا میشود گاهی در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی مثل عموی خویش سقا میشود گاهی جمع تمام آینه ها  میشود گاهی عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست با روضه اش راز پریشانی شش گوشه ست مرثیه ی همواره طوفانی شش گوشه ست هم رونق شبهای روحانی شش گوشه ست هم شک ندارم باعث و بانی شش گوشه ست کرببلا سرمست سیب نوبر لیلاست قطعا تحمل کردن زخم زبان سخت است بوسه گرفتن از عزیز نیمه جان سخت است راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است داغ جوان دیدن برای مادران سخت است مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد غرق به خون از پشت مرکب بی هوا افتاد با "یا أبا"یش ولوله در خیمه ها افتاد این اربا اربایی که زیر دست و پا افتاد ای کربلایی ها! جوان پرپر لیلاست @raziolhossein