#امیرالمومنین_مدح
#رباعی
آنجا که بوَد فخر،خدا را به علی
هر کس به کسی نازد و زهرا به علی
غم نیست ز لغزیدن پا روی صراط
سنی به عمر تکیه کند ما به علی
#سید_محمد_رستگار
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#تدفین
چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید
خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید
<لحدم را بگذارید و به روی لحدم >
چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید
#امیرحسین_ثابتی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_بیست_و_یکم
#تشییع
تا بیابان نجف، او را شبانه می برند
مثل زهرا نیمه ی شب ، مخفیانه می برند
آن که عمری بارغم بر روی شانه می کشید
حال جسمش را غریبانه به شانه می برند
باز هم داغ مزار مخفیانه تازه شد
چون علی را هم به قبری بی نشانه می برند
بچه های داغدیده از کنار تربتش
بار سنگین غم او را به خانه می برند
کوفیان کشتند حیدر را، ولی در کربلا
اهل بیتش را چرا با تازیانه می برند
کودکان خسته ی او را به جرم بی کسی
بی بهانه می زنند و بی بهانه می برند
ای «وفایی» آل عصمت ،در ره احیای دین
حرف خود را بر در حی یگانه می برند
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
روزی از بیت علی پیدا و پنهان میخورَد
عالم از دست امیرالمؤمنین نان میخورد
#محمد_صمیمی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#حدیث
ماجرای #اصبغ_بن_نباته در شب شهادت مولا شنیدنی است.
او به همراه اصحاب می آید پشت در و گریه و زاری می کند.
مولا به امام حسن علیه السلام میگوید که به اصحاب بگو بروند.
همه می روند،اصبغ نمی تواند برود.
این نتوانستن در همین جمله مشخص است.
والله یا بن رسولالله ما تتابعنی نفسی
(قسم به خدا نمیتوانم بروم.قلبم اینجاست)
امام حسن از امیرالمومنین علیه السلام اجازه می گیرد و اصبغ وارد خانه می شود و دو حدیث از مولا می شنود و اصبغ می شود آخرین راوی حدیث امیرالمومنین.
چنان وجود مرا کرده مهر دوست احاطه
که تاب هجر ندارم چو اصبغ بن نباته
#شایان_مصلح
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شام_غریبان_مولا
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيم ها
بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حسنينند اي غريب
بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند
حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#بعدازشهادت
خلاصه رفت علی و دوباره زینب ماند
به آسمان حسینش ستاره زینب ماند
گذشت آن شب تدفین گذشت آن جا که
به اشکهای حسن در نظاره زینب ماند
یتیم شد حسن و شد غریب تر ، اما
برای تشت و غم بی شماره زینب ماند
اگرچه فاطمه رفت و اگرچه حیدر رفت
برای بوسه به رگ های پاره زینب ماند
نشست شمر و میامد دوان دوان خواهر
همین که کرد برادر اشاره زینب ماند
گرفت شعله به دامان دختری تنها
بدون یافتن راه چاره زینب ماند
علی کجاست ببیند که یکه و تنها
میان حمله ی چندین سواره زینب ماند
تنی به زیر قدمهای این و آن چون رفت
کنار دختر بی گوشواره زینب ماند
تمام دلخوشی زینبش سر نیزه
خلاصه رفت حسین و دوباره زینب ماند
#سید_حجت_بحرالعلومی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#بعدازشهادت
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی یتیم بی قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد
دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد
رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد
رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد
فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#دفن_مولا
باز داغِ سینه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد
شب رسید و بامِ كوفه تار شد
باز دردی آشنا تكرار شد
گرچه شب بود و فلک در خواب بود
سینههایی تا سحر بی تاب بود
آه فصلِ زخمها آغاز گشت
نیمهشب آرام دَربی باز گشت
میچکد خون از دلی افروخته
باز شد در مثلِ دربِ سوخته
رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت
سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت
گریهای بر سینه خنجر میزند
باز هم عباس بر سر میزند
چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود
بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود
میكِشد آه از جگر از بی كسی
میرود تابوتی از دِلواپسی
روضههایش مانده اما در گلو
میرود بابایِ زینب پیشِ رو
بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد
چشمها و گونههایش زخم شد
با دلی پُر خون و زار و آتشین
ناله زد بر شانهی امالبنین
دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست
رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#دفن_مولا #شام_غریبان_مولا
#رباعی
بر قبله ی آفتاب می ریخت تراب
با چشم پر از گلاب می ریخت تراب
امشب چه گذشت بر دل خون حسن
بر روی ابوتراب می ریخت تراب
#محمدحسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#دفن_مولا #شام_غریبان_مولا
#رباعی
از چشم ستاره خواب را مي بردند
یا نیمهشب آفتاب را می بردند؟
دور از چشم تمام مردم، حسنين
تابوت ابوتراب را می بردند
#خروش_اصفهانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شام_غریبان_مولا
#بعدازشهادت
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
میدمد از سنگها نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein