#امام_حسین_شهادت
میخواست بهر جنگ کند راست قامتی
قامت که راست کرد ندید استقامتی
از روی ذوالجناح و به گودال قتلگاه
افتاد قامتی و به پا شد قیامتی
شمشیرها برهنه شد و سمت آن بدن
هر غارتی دوید به سودای غارتی
شد قطعه قطعه پیکر قرآن کربلا
هر قطعه سوره ای شد و هر سوره آیتی
تا استخوان سینه او را کنند نرم
لشگر به نعل تازه رقم زد جنایتی
انگشت را به خاطر انگشتری برید
دیو و ددی ز دست سلیمان جلالتی
آغوش مصطفاست مقام سری که رفت
طشت و تنور و نیزه چه غمگین حکایتی
بس کن "یتیم" ازینهمه مرثیه ساختن
ترسم ز سمت فاطمه آید شکایتی
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_سجاد_مدح
#امام_سجاد_شهادت
ای که در سلسله سر سلسلهی اهل خدایی
شمع این حلقه و سر حلقهی جمع اُسرایی
نه علیلی که دلیلی نه مریضی که طبیبی
نه طبیبی که دوایی نه دوایی که شفایی
تو کریم ابن کریم ابن کریم آیت حقّی
تو علی این حسین ابن علی نور خدایی
پسر مکه و حلّ و حرم و مشعر و میقات
قمر چارم منظومهی والشمس ضُحایی
پسر دختر شاهنشه ایرانی و الحق
که سزاوار ولیعهدی شاه شهدایی
لقبت سید ساجد ، شرف مردم عابد
که به زوّار مشاهد ادب آموز دعایی
زآنچه در کرب و بلا رفت به ما نیز خبر ده
ای که پروانهی پر سوختهی شمع هُدایی
تو چه دیدی که همه عمر تو با گریه سر آمد
هر کسی دید تو را ، دید که در حال بُکایی
مثل آن شمع که از سوختناش چاره نباشد
همه تن سوخته از داغی زنجیر جفایی
به فدای تن تبدار تو ای لالهی زهرا
که دل افروختهی داغ ذبیحاً بِقَفایی
مگر از فاطمه آموختهای خطبهی سوزان
کآتش انداخته در مجلس اِبنُ الطُّلَقایی
به "یتیم" از سر احسان چه شود دست بگیری
تو که گیرندهی دست همه از شاه و گدایی
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
زبانزد همه خوبان عالمی عباس
اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس
برای شاه شهیدان تو کاشف الکربی
که مانع محن و رافع غمی عباس
سرت گرفته به زانو به کربلا زهرا
که پیش او تو یکی بس مکرمی عباس
نظر به صورت ناموس کبریا کردی
قسم به عصمت زهرا که محرمی عباس
به رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورند
چرا که تاج شهیدان عالمی عباس
کسی ندید برای حسین پشت و پناه
که از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباس
اگر هلال محرم به نیمه کامل شد
تو ماه کامل ماه محرمی عباس
اگر که مرده بود زنده میشود بی شک
نفس به صورت هر کس که میدمی عباس
تمام اهل حرم چشم شان به دست تو بود
که ساقی همه از نهر علقمی عباس
عجیب نیست امید حرم شدی زیرا
تو قرص ماه در آن روز مظلمی عباس
به زیر آنهمه باری که روی دوش تو بود
به ابروان تو نیاورده ای خمی عباس
ایا منادی انی احامی عن دینی
که در رکاب امامت مصممی عباس
خدا قلم کند آن دست بی مروت را
که زد به دست تو شمشیر محکمی عباس
به روضه ی شهدا بعد سیدالشهدا
تو در مقام مصیبت مقدمی عباس
نگفته بود که پشتم شکست اما گفت
حسین دید چو بی دست و پرچمی عباس
همینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشت
نشست بر دل زینب چه ماتمی عباس
از آنچه بر سرت آمد خدا خبر دارد
که در مقام مصیبت تو اعظمی عباس
ز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسین
هنوز راز مگوی محرمی عباس
خدا به نام تو کم عزتی نبخشیده است
چه میشود که ببخشی به ما کمی عباس
"یتیم" هر چه سرود از تو کم سروده هنوز
که در تمام فضائل مسلمی عباس
ازین دو چشم که دارم چه طرف بربندم
که من بمردم و رویت ندیدمی عباس
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
گوش کنید عاشقان قصه ی ناشنیده را
کس نشنیده در جهان قصه ی این قصیده را
خونجگر سه ساله ای با دل غرق ناله ای
میزند این چنین صدا باب گلو بریده را
وه چه شود اگر شبی بر لب من نهی لبی
تا به لب تو بسپرم جان به لب رسیده را
مانده سه غم به سینه ام شرح کدام یک کنم
سیلی و گوشواره یا گوش ز هم دریده را
ای لب تو ترک ترک زخمی چوب خیزران
داغ لب تو میکشد دختر داغدیده را
آه که داده در جهان؟ با سر باب تسلیت
دختر خورده سیلی و داغ پدر کشیده را
ای به فدای چشم تو جان سه ساله گوش کن
قصه ی غصه ی من و عمه ی قد خمیده را
موی تو داشت بوی جان از چه گرفته بوی نان
هر چه که بوی میکشم موی سر بریده را
اشکم اگر شود تمام دور سر تو ای امام
باش که خون فشان کنم از غمت این دو دیده را
گشته خرابه ام سرا هست وصیتی مرا
عمه خرابه دفن کن جسم تکیده ی مرا
عمه کفن مکن به تن مثل شهید بی کفن
چادر پاره پاره بس جسم من شهیده را
مرثیه ی یتیم را جز ز یتیم نشنوی
گوش کنی اگر غم تک به تک آفریده را
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای دختر سه ساله ی سلطان کربلا
وی کوثر سه آیه ی قرآن کربلا
تو یادگار فاطمه بودی رقیه جان
جان حسین بودی و جانان کربلا
خواندت نگین حلقه ی آغوش خویشتن
از شدت علاقه سلیمان کربلا
بر پای ذوالجناح زدی دست خود گره
وقت وداع شاه شهیدان کربلا
بابا سفر که رفت تو را همره اش نبرد
برگشت روی نیزه ز میدان کربلا
هم گوش رفت غارت و هم گوشواره ات
آن شب که بود شام غریبان کربلا
چون عمه ی تو گفت علیکن بالفرار
پای تو بود و خار مغیلان کربلا
سمت نجف بسان غزالی دوان شدی
از چنگ گرگهای بیابان کربلا
خفتی به زیر بوته ی خاری که چشم تو
بیدار شد ز سیلی عدوان کربلا
کردی صدا عموی خود عباس را ولی
دیگر نبود ساقی طفلان کربلا
از کوفه تا به شام شدی ای اسیر عشق
با اشک چشم آینه گردان کربلا
شعر "یتیم" در گره افتاد از غمت
تا شانه زد به موی پریشان کربلا
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسن_مدح
نایب دوم پیغمبر خاتم حسن است
پسر اول مظلوم به عالم حسن است
قهرمان جمل از تربیت شیر خدا
آنکه پی زد شتر فتنه چو ضیغم حسن است
آن سخی مرد که از فرط سخاوت به حجاز
عربی یاد نمیکرد ز حاتم حسن است
یادگاری به حسین آنکه به عاشورایش
دو سپر داد و دو شمشیر مصمصم حسن است
آنکه فرمود به عباس به هنگام وداع
بعد من جان تو و جان حسینم حسن است
آنکه لایوم کیومک به حسین است ازو
با خبر از غم و اندوه محرم حسن است
آنکه بر مادر او ثانی دون راه گرفت
شاهد زنده ی آن سیلی محکم حسن است
آنکه از سب علی اول هر خطبه خطیب
جان او را به لب آورد و نزد دم حسن است
آنکه میدید همه عمر به چشم تر خویش
قاتل مادر و میسوخت ازین غم حسن است
آنکه تنها نشد از زهر' دلش زخمی و بس
بلکه زخمی شده از زخم زبان هم حسن است
آنکه از قوت روان ریخته یاقوت روان
دل و جان و جگرش سوخته از سم حسن است
آنکه در عمر به جز دشمنی از دوست ندید
در حرم هم شده محروم ز محرم حسن است
آنکه او را وسط جنگ رها کرد و فروخت
به زر و سیم معاویه پسر عم حسن است
آنکه زد تیر بر او امت و با خویش نگفت
پاره ی پیکر پیغمبر اکرم حسن است
آنکه بر تخته ی تابوت' تنش پر خون شد
مثل آن گل که شود غرقه ی شبنم حسن است
آنکه شد منع که در جنب نبی دفن شود
گشت محروم ازین حق مسلم حسن است
گر جهان دور سرش گشت عجب نیست "یتیم"
معنی کعبه و زیبایی زمزم حسن است
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_رباب
آه از دل رباب امان از دل رباب
سوزد دل تمام جهان از دل رباب
جانها رسیده اند به لب از غم حسین
دلها کشیده اند فغان از دل رباب
صبح و مسا به گریه ی ششماهه ی رباب
خون گریه کرد امام زمان از دل رباب
زینب که داشت صبر عظیمی به کربلا
صبر اینچنین نداشت گمان از دل رباب
در بین داغ های توانکاه کربلا
داغی گرفته است توان از دل رباب
توصیف داغ آن دل خونین که میکند؟
لکنت گرفته است زبان از دل رباب
دانی که تیر وقت وداع کمان چه گفت؟
آهی کشید و گفت امان از دل رباب
تیر سه شعبه کرد اصابت سه جا ولی
اول گرفته بود نشان از دل رباب
بوسید حلق اصغر و بازوی شاه دین
وانگه گذشت ناله کنان از دل رباب
تیر و کمان دو چشمه ی خون باز کرده است
تیر از دل حسین و کمان از دل رباب
زان خون که شد به چشم رباب از دلش روان
یارب به چشم ما برسان از دل رباب
زیرا به چشم گریه کنانش دو چشمه خون
تا صبح محشر است روان از دل رباب
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
آتشی بر جگر شعله ورش بود حسن
شاهد آتش دل چشم ترش بود حسن
نفسش تنگ میآمد ز رمق می افتاد
اگر از کوچه ی تنگی گذرش بود حسن
داغ او را نه دوا بود به عالم نه طبیب
که فقط زهر ، شفای جگرش بود حسن
مادر و کوچه و سیلی نرود از نظرش
عمری آن منظره پیش نظرش بود حسن
گاهی از درد کسی جان به لبش میاید
داشت دردی که از آن جان به سرش بود حسن
مثل مادر که تمنای اجل داشت و بس
ز خدا مرگ، دعای سحرش بود حسن
زیر بار فقرا پینه زد و گشت کبود
هر دو کتف اش ، که شبیه پدرش بود حسن
فخر دارد که دو سرباز حسین است ازو
زانکه عبداله و قاسم پسرش بود حسن
دیدن صورت زیبای اباالفضل و حسین
خوشتر از دیدن شمس و قمرش بود حسن
کام او تلخ شد از جرعه ی آلوده به زهر
آن شب تلخ که وقت سفرش بود حسن
بر غم و محنت آن سوخته جان سنگ صبور
خواهرش بود که نور بصرش بود حسن
صبر میکرد به هر زخم زبان تا چه کند
عبد راضی به قضا و قدرش بود حسن
قاتل مادر خود دیدن و دم بر نزدن
بدتر از زهر به کام و جگرش بود حسن
ز یتیمان و فقیران و مساکین همه جا
هر کسی بود همه زیر پرش بود حسن
بارها آمد اجل دور سرش گشت و گذشت
به سراغش همه جا در به درش بود حسن
چه دوا بود بمیرم که یکی جرعه ی زهر
آب بر آتش داغ جگرش بود حسن
گر چه بسیار رثا گفت غریبانه "یتیم"
ناظر مرثیه در هر اثرش بود حسن
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
شادم که بند بند دلم پاره میشود
این دل رها ز داغ جگر خواره میشود
زهر آمد از دلم غم زهرا برون کند
گاهی به زخم زخم دگر چاره میشود
از زهر مهلکی جگرم پاره پاره شد
کان را به سنگ اگر بزنی پاره میشود
یارب به جز محبت و خوبی ز من چه دید
آن همسری که قاتل و مکاره میشود
با نرم تر از آب دلی چون دل حسن
قلبی چگونه سخت تر از خاره میشود
باور نکن ز قتل حسن خصم شد خلاص
از نو به فکر ظلم دگر باره میشود
از تیر خوردن تن من در کفن عدو
بر بام رفته سرخوش نظاره میشود
از تیرهای فتنه ی فتانه ای تنم
خونین کفن ز خصم ستمکاره میشود
خواهند اگر به جنب نبی مدفنم شود
دشمن به جنگ' دست به غداره میشود
بر روی دوش هاشمیان هر طرف روان
این پیکر من است که آواره میشود
هر مرثیت به رنگ غزل درنیآمده است
مرثیت "یتیم" غزلواره میشود
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای دختر سه ساله ی سلطان کربلا
وی کوثر سه آیه ی قرآن کربلا
تو یادگار فاطمه بودی رقیه جان
جان حسین بودی و جانان کربلا
خواندت نگین حلقه ی آغوش خویشتن
از شدت علاقه سلیمان کربلا
بر پای ذوالجناح زدی دست خود گره
وقت وداع شاه شهیدان کربلا
بابا سفر که رفت تو را همره اش نبرد
برگشت روی نیزه ز میدان کربلا
هم گوش رفت غارت و هم گوشواره ات
آن شب که بود شام غریبان کربلا
چون عمه ی تو گفت علیکن بالفرار
پای تو بود و خار مغیلان کربلا
سمت نجف بسان غزالی دوان شدی
از چنگ گرگهای بیابان کربلا
خفتی به زیر بوته ی خاری که چشم تو
بیدار شد ز سیلی عدوان کربلا
کردی صدا عموی خود عباس را ولی
دیگر نبود ساقی طفلان کربلا
از کوفه تا به شام شدی ای اسیر عشق
با اشک چشم آینه گردان کربلا
شعر "یتیم" در گره افتاد از غمت
تا شانه زد به موی پریشان کربلا
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein