#حضرت_زینب_مدح
کان عصمت کوه همّت بحر رحمت زینب است
دومین بانوی دربار ولایت زینب است
در وفاداری نظیر وی نیامد در وجود
در وفا و در صفا فرخنده آیت زینب است
در برادر دوستی نامد عدیلش خواهری
وه چه خواهر بیعدیل اندر محبت زینب است
بحر علم و دانش و فضل و کمال و قدس و دین
کان صدق و طاعت و تقوی و رحمت زینب است
شیردل دخت حجاز آن قهرمان سرفراز
همچو باب خود علی اندر شجاعت زینب است
در شجاعت نی همین تنها چو باب خویش بود
چون علیّ مرتضی کان فصاحت زینب است
نی فصاحت را همین تنها ز باب خویش داشت
چون شه مردان در آیین بلاغت زینب است
خطبه چون درکوفهخواندی خلق گفتندی علیست
چون هماهنگ علی اندر خطابت زینب است
او عقیله، او علیمه، او علیّه، عالیه
او ولیّه در ولایت بینهایت زینب است
خود به شأن اوست «انَّاللّه یُحبّالصّابرین»
صابرات دهر را بخشافضیلت زینب است
نی همین از جمله عالم، صبر او افزونتر است
آنکه افزونتر بود او را مصیبت زینب است
او بود امّالمصائب، اوست امّالصّابرات
عظّماللّه اجورک فیالرزیّه زینب است
آنکه داغ شش برادر دید صبحی تا به ظهر
بانوی عصر و زمان خاتون عزّت زینب است
اندر آن کوفه که بودی پایتخت باب او
شد اسیر و آنکه دید اینگونه محنت زینب است
وانکه در ویرانه پنهان کرد گنج خود به خاک
چون رقیّه، عمّۀ خم گشته قامت زینب است
آنکه خود امروز گیرد دست هر افتاده را
وان که «خوشدل» را کند فردا شفاعت زینب است
#خوشدل_تهرانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
او جلوهء خدیجه به چشم پیمبر است
زین اب است و ام ابیهای حیدر است
صبر است سربلند که این مادر من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است
نازد به او حسین که این خواهر من است
با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی
یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال
یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال
یک کربلا مجاهده یک پنجتن جمال
بر صبر او درود خدا و رسول و آل
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمهء بی معلمه
ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است
فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است
فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است
آیینۀ حسین نما کیست؟! زینب است
آمد گلی که خون خدا پایبست اوست
گلبوسه های دست خدا روی دست اوست
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل او رایت جمیلا سروده است
آیات نور معنی سیمای زینب است
چشم حسین محو تماشای زینب است
إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است
تفسیر فتح خطبهء غرای زینب است
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود
وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش
وقتی خطابه خواند همانند مادرش
وقتی که گفت از پدر و از برادرش
کوفه دوباره دید علی را به منبرش
فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش
نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش...
بدر منیر و شمس ضحای علی تویی
بعد از بتول عقده گشای علی تویی
آیینهء تمام نمای علی تویی
یادآور صدای رسای علی تویی
با خطبهء تو پردهء ظلمت دریده شد
از حنجرت صدای محمد شنیده شد
بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین
بر خطبهء دمشق تو از مادر آفرین
زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو لنگر سفینهء نوح ولایتی
مکتب نرفته بحر عمیق روایتی
تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی
تنها نه صدر سورهء مریم به شأن توست
در صبر هرچه آیهء محکم به شأن توست....
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
ز دامان مام درخشان زینب
عیان شد مه روی رخشان زینب
مه و مهر زهرا و حیدر قرین شد
وز آن شد عیان نجم تابان زینب
بنازم بدین نجم آن مهر و این مه
که شد مهر و مه مات و حیران زینب
مهین بانوی بانوان آن که مریم
چو فضّه بود از کنیزان زینب
به پنجم ز ماه جمادیِّ اوّل
بود عید میلاد ذیشأن زینب
پیمبر به مسجد درون با علی بُد
که شد فضّه تبریک گویان زینب
روان شد نبی با علی سوی خانه
که بیند رخ پرتو افشان زینب
گرفتش به بر تا زند بوسه از جان
به لعل و عقیق بدخشان زینب
ولی هیچ از گریه ساکت نگشتی
دو چشم گهرریز گریان زینب
نهادی به دامان بابش که شاید
شود کم سرشک چو باران زینب
نگردید آرام و بنهاد او را
به ذیل حسن بحر احسان زینب
ولی در بر مجتبی هم نگشتی
کم از ناله و آه و افغان زینب
که ناگه بیامد حسین آنکه بودی
ز روز ازل مونس جان زینب
چو چشمش به چشم حسین اوفتادی
شد آرام آن قلب سوزان زینب
بخندید بر روی سلطان عطشان
که ای یار همعهد و پیمان زینب
تو را همسفر در ره کربلایم
از امروز تا روز پایان زینب
سر من به دامانت امروز و فردا
سر تو بود زیب دامان زینب
من آن روز رگهای حلقت ببوسم
گر امروز بوسی تو چشمان زینب
مَنَت میهمان در مدینه ولی تو
به ویرانۀ شام، مهمان زینب
خدایا به خون گلوی شه دین
الهی به موی پریشان زینب
گذر از گناهان «خوشدل» که باشد
چو این انجمن از غلامان زینب
#خوشدل_تهرانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
ای که شدی ماتِ رخِ شاهِ عشق
قامت تو، عمود خرگاه عشق
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق، تو را عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشۀ آل کسا
به درک تو عقل رسا، نارسا
چکیدۀ همّت و اسوۀ صبر
دو چشم تو، دو آسمان پُر از ابر
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو
شهرۀ شهر شور و حال و وفا
زبانزد آینهها در صفا
تو گردش ثبات اهلبیتی
تو مجمع صفات اهلبیتی
دفاع،تو! صبر،تو! احساس،تو!
حسین،تو! حسن،تو! عباس،تو!
تو بودهای سنگ صبور همه
تو بردهای فیض حضور همه
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
کوی تو طعنهها به مینو رده
پیش قدِ تو سرو زانو زده
به وسعت چرخ بباید دهن
که گوید از روح بلندت سخن
مدرسۀ تو دامن فاطمه
معلمی ندیده و عالمه
صدای تو دل ز علی میبرد
ناز تو را فاطمه هم میخرد
نرگس تو تا به پدر باز شد
پیش نبی علی سرافراز شد
نیست فلک به قدر، هم پایهات
ندیده همسایۀ تو سایهات
عمّۀ ساداتی و زینِ اَبی
عقیلۀ هاشمیان زینبی
لبت یکیگوی و دو تا نگفته
هر چه شنیده جز خدا نگفته
ولادتت ولادت گریه بود
گریۀ تو شهادت گریه بود
ای تو به هر غمی امید حسین
کشتهٔ حقّی و شهید حسین
تو روح صوم و معنی صلاتی
تو ساحل سفینةالنّجاتی
معنی اگر ز خالق و رب یکی است
نام حسین و نام زینب یکی است
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه حسین دیدنت
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
دختر نگو ، بگو گُهرِ مرتضی علی
زینت نگو که تاج سرِ مرتضی علی
أولادُهُم مساویِ أکبادُهُم ، لذا
دختر نگو ، بگو جگر مرتضی علی
حق داشت افتخار کند بر تو بوتراب
ای میوهء دل و ثمرِ مرتضی علی
نوع نگاهِ او به تو ، اثبات می کند
زهراست زنده در نظرِ مرتضی علی
زهراست آسمان علی آسمان عشق
زینب ستارهء سحرِ مرتضی علی
غم از میان خانۀ مولا جواب شد
تا بوده ای تو دور و برِ مرتضی علی
ارباب با نگاه تو اُنسی عجیب داشت
آرامشِ دل پسرِ مرتضی علی
عباس آمد و قمرِ این عشیره شد
تو آسمانِ آن قمرِ مرتضی علی
کرببلا به پای شکوه تو سجده کرد
ای در وجود تو اثرِ مرتضی علی
لرزید پشت کوفه به هنگام خطبه ات
وقتی شدی تو جلوه گر مرتضی علی
شد شام و کوفه زیر و زِبَر با کلام تو
اما به شیوه و هنرِ مرتضی علی
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
"ها علی بشر کَیفَ بشر
که بشر میشود اینگونه مگر؟*
مثل یک قایقِ طوفان زدهام
مثل یک شیشهی باران زدهام
مثل یک دست به دامان زدهام
که خوش این فال به دیوان زدهام
آمده جانِ علی جانِ نجف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف
به جلال و جبروتش سوگند
به کمال و ملکوتش سوگند
به قمات و به قنوتش سوگند
به ثُبات و به ثبوتش سوگند
نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست
باء بسمالله زهرا و علیست
باز زهراست که مولا شدهاست
یا علی هست که زهرا شدهاست
چه در این قاب هویدا شدهاست
که حسن غرقِ تماشا شدهاست
جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب
سومین معنیِ زهرا زینب
جلوه در جلوه تنزُل دارد
نور در نور تسلسل دارد
مصطفی در بغلش گُل دارد
فاطمه هست ؛ تامل دارد
روز اول به خدا گفت بَلا
اِنَماالعِشق هوالکرببلا
ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست
آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست
آنکه از صبر قدم دارد اوست
به عُلُوَش که تمام دین است
نام زینب چقدر سنگین است
زینبی هم قدمِ ثارالله
زینبی با عَلَمِ ثارالله
معنیِ محترمِ ثارالله
در حجابِ حرم ثارالله
"زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست"
نفس او دو هَجا بود: حسین
زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همهجا بود: حسین
هم حسن هم بخدا بود: حسین
تاکه او هست سری خَم نشود
سرِ مویی زِ علی کم نشود
کیست او راویِ راه سه امام
کیست او خطبهی پولاد و پیام
کیست او شیرِخدا در احرام
کیست او معنیِ ویرانیِ شام
کیست اوبیرقِ غیرت باشد
قسمِ حضرت حجت باشد
شب که تا تربت مادر میرفت
هر قدم با سه برادر میرفت
پیشِ رو حضرت حیدر میرفت
زود عباس جلوتر میرفت
نور جز نور از این آیه ندید
سایهاش را زنِ همسایه ندید
بارَش از کوه کمر میشکند
داغش از مَرد سپر میشکند
بال او از همه پر میشکند
زینب است او و مگر میشکند؟
رفت از کوفه جگر درآورد
رفت از شام پدر درآورد
کربلا دید پَرَت تیر کشید
پایِ گودال سَرَت تیر کشید
بی حسینت کمرت تیر کشید
نیزهای زد جگرت تیر کشید
کربلا دید اسیرش کردند
آه یکروزه چه پیرش کردند
*از سلیمان امیـنی تبریزی
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
دوست دارم که ترک لاف کنم
خلوتی رفته، اعتکاف کنم
تا شوم مُحرم حریم دمشق
کعبهی عشق را طواف کنم
سخن از کاف و ها و یا گویم
صحبت از عین و شین و قاف کنم
حرف از معنی حجاب زنم
یاد از بانوی عفاف کنم
اوّلین حرف و آخرین مطلب
السّلام علیکِ یا زینب!
السّلام ای ملیکة الدّنیا!
السّلام ای شفیعة العقبا!
السّلام ای نبیرۀ یاسین!
السّلام ای نتیجۀ طاها!
السّلام ای سلالة الحیدر!
السّلام ای سلیلة الزّهرا!
السّلام ای حسن ز پا تا سر!
السّلام ای حسین سر تا پا!
بردی ای نور عین و عین نور!
تو از این پنج نور، فیض حضور
ای تو ناموس قادر متعال!
مایۀ افتخار احمد و آل
فاطمه عصمت و علی خصلت
مجتبی سیرت و حسین کمال
ای حریم تو احسن المأمن!
وی مدیح تو افضل الاعمال!
دم ز تو میزنیم در همه دم
یاد تو میکنیم در همه حال
ای که یادت نمیرود از یاد!
پدر و مادرم فدای تو باد!
فاطمه زاده و علی حسبی
علوی ذات و فاطمی نسبی
کرمت شامل رجال و نسا
حرمت مستجار شیخ و صبی
ای ملقّب به زین اب! زینب!
تو سزاوار اینچنین لقبی
زینبت خوانده است گر چه خدا
به خدا زِین جدّ و امّ و ابی
ای تو آیینۀ صفات حق!
عفّت تام، عصمت مطلق
خطبههایت مبلّغ مکتب
گریههایت مروّج مذهب
از تو باید سرود در هر روز
بر تو باید گریست در هر شب
چه بگویم که در رسالۀ عشق
عشق فتوا دهد بر این مطلب:
با ادب با وضو بباید برد
نام عُلیا مخدرّه زینب
وه! که نامت به وحی، تمثیل ست
زآن که نامآور تو جبریل ست
ای خداوند عشق! یا زینب!
عبد در بند عشق یا زینب!
گر نبُد عشق تو جدا میگشت
بند از بند عشق یا زینب!
زیر و رو کردهایم کون و مکان
نیست مانند عشق، یا زینب!
عشق اگر عشق توست ما همهایم
آرزومند عشق، یا زینب!
کیستی؟ ای به عشق سنگ محک!
عشق را با تو هست حقّ نمک
عقل، مجنون توست سیّدتی!
عشق، مفتون توست سیّدتی!
ماندگار است تا ابد اسلام
لیک مدیون توست سیّدتی!
حج و صوم وصلوة وخمس و زکات
همه مرهون توست سیّدتی!
نه فقط کربلا و کوفه و شام
کعبه ممنون توست سیّدتی!
همه هستیّ خود فدا کردی
دِین خود را به دین ادا کردی
محو صبر تو حضرت ایّوب
مات اشک تو یوسف و یعقوب
یاد تو در ضمیر جان محفوظ
نام تو در کتاب دل مکتوب
گَرد و خاک حریم پاک تو را
حور با گیسویش کند جاروب
تویی آن کس که بس مصیبت دید
شد به امّ المصائبی منسوب
چه مصائب؟ که پیر کرده تو را
بلکه از عمر، سیر کرده تو را
آن که از بار غم خمیده تویی
داغ بر روی داغ دیده تویی
آن که هم بوده مادر دو شهید
هم شده مادرش شهیده تویی
آن که از خیمهگاه تا گودال
همۀ راه را دویده تویی
آن که فریاد واحسینایش
از زمین بر فلک رسیده تویی
تویی آن زن که رفت مردانه
کوفه، زندان و شام، ویرانه
تویی آن بانویی که فاضله بود
بری از نقص بود و کامله بود
تویی آن بانویی که در دل شب
گرم راز و نیاز و نافله بود
تویی آن بانویی که بر لب او
نه گلایه نه شِکوه نه گله بود
تویی آن بانویی که چل منزل
در اسیری امیر قافله بود
راه را با حسین کردی طی
تو به محمل، حسین بر سر نی
چون که میرفتی ای علیرفتار
به سوی قبر احمد مختار
تا حریم رسول اکرم بود،
پیشگاه تو حیدر کرّار
هم حسن همرمت بدی ز یمین
هم حسین از پیات شدی ز یسار
تو کجا روی ناقۀ عریان؟
تو کجا بین کوچه و بازار؟
خاطر عاطر تو آزردند
بزم نامحرمان تو را بردند
ای مهین جلوۀ دلارایی!
وی بهین اسوۀ شکیبایی!
ما همه ذرّه و تو خورشیدی
ما همه قطره و تو دریایی
ای وجودت مطاف درد و غم
در لقب کعبة الرّزایایی
آن همه داغ دیدی و گفتی
من ندیدم به غیر زیبایی
همه مبهوت و مات بینش تو
آفرینها بر آفرینش تو
گر شود صبر با تو رو در رو
پیش پای تو میزند زانو
صابران را تو برترین اسوه
شاکران را تو بهترین الگو
درد جان را محبتت درمان
زخم دل را ولایتت دارو
ما فقیر تو و تو مستغنی
ما گدای تو و تو شهبانو
هر چه هستیم خوب یا که بدیم
چنگ بر تار چادر تو زدیم
من کجا مدح دخت دخت رسول؟
نازپروردۀ علیّ و بتول
ای عقیله میان هاشمیان!
عاجز از درک تو تمام عقول
تا بیایم به آستانبوسی
کی به من میدهی تو اذن دخول؟
به سر آمد مدیحه و پایش
بزن از راه مهر، مُهر قبول
"تربتم" لیک کمترم از خاک
باد ارواح العالمین فداک!
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
تندیس وقار و آیت حلم
تدریس وفا حکایت علم
مستوره ی بزم گاه عرفان
منظومه کهکشان ایمان
اثبات حیا ثبوت عصمت
بینایی چشم قدس و عفت
ماه فلک آفرین تقوا
همزاد حیا قرین تقوا
اسطوره همت و شهامت
اعجوبه کارگاه خلقت
ترکیب حیا و جوش مذهب
آورده زنی به نام زینب
#مرحوم_عابد_تبریزی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#حضرت_زینب_ولادت
شب تولد زینب بلند شو مادر
بیا بخاطرم امشب بلند شو مادر
شب تولد زینب دعای مرگ نکن
بیا و خانه مهیا برای مرگ نکن
شب تولد زینب پس از دو ماه بخند
ببین که خانه مان نیست روبراه بخند
شب تولدِ من را بهانه کن مادر
بیا و موی مرا باز شانه کن مادر
شب تولد زینب به من کفن دادی
به جای هدیه به من کهنه پیرهن دادی
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب
پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب
چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی
که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب
فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا
کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب
امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست
کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب
به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه
اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب
بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات
سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب
چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین
فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین
سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها
کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها
تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله
تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها
نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت
حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها
تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را
حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها
چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت
تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها
سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان
سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان
در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای
سرآمد حسینیان ، میان هر زمانه ای
زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که
نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای
توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما
بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای
علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی
برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای
خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک
نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای"
بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای
شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای
حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو
به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو
همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا
بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو
به غیر چارده نفر ، خدا به کس نمی دهد
اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو
تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی
بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو
گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی
مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو
معجزه مانده عاجز از ، نامگره گشای تو
کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو
تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت
تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت
رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود
گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت
مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو
کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت
کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای
معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت
تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله
بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت
شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها
چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت
خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان
که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت
تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ
بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟!
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_زمان
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
سوگند بہ هر ڪلام زینب… یا رب
بر ذڪر علے الدوام زینب… یا رب
از ڪار فَرَج گِره گشایے فرما
امشب تو بہ احترام زینب… یا رب
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
آمده زینب شود زهرا شود کوثر شود
بین فرزندان عصمت بهترین دختر شود
دختر انسیه الحورا چه می دانی که چیست
آمده مریم شود حوا شود هاجر شود
آمده تا پله ای از هر چه مریم ، بیشتر
آمده تا پله ای از فاطمه کمتر شود
آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند
آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود
وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست
مثل جدش می تواند صاحب منبر شود
خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین
زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود
آمده تا کوه ها مغرور تر گردن کشند
سرو را قامت شود، در استقامت سر شود
آمده در روشنای چشم های اهلبیت
چشم را روشن کند یک جا چهل اختر شود
بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست
می تواند سال ها این گونه خوش محضر شود
دختر است و در سجایا پا به پای مادر است
می تواند پس خطاب سوره ی کوثر شود
این چنین با آیه های نور بخش کوثرش
می رود در کربلا تا شاهد وانحر شود
فصلی از نیلی کبودی های مادر سهم اوست
در مدینه یاس بوده شام نیلوفر شود
اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند
می تواند در رشادت صد علی اکبر شود
دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش
دست های حضرت عباس را خواهر شود
روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه
تا اگر لازم شود خواهر شود مادر شود
نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت
جلوه اش خواهی ببینی باش تا محشر شود
زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش
جای آن دارد که او فرمانده ی لشکر شود
تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین
مثل زینب یک نفر باید روایت گر شود
مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم
ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود
جای آن دارد تمام کهکشان های خدا
بر زمین آید فدای دختر حیدر شود
#ایوب_پرندآور
@raziolhossein
#تک_بیتی
از حسینش نتوان کرد جدا زینب را
موج هر قدر که بی تاب شود با دریاست
#معنی_زنجانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
بانوی دل سپرده به تقدیر زینب است
در بیشه ی رضای خدا شیر زینب است
بر آیه های صبر که در مصحف آمده
شأن نزول و معنی و تعبیر زینب است
مرد آفرین زنی که زبان خطابه اش
دارد شکوه و شوکت شمشیر زینب است
در محمل جلال و سیادت نشسته است
در قاب نور ، صبر به تصویر زینب است
دیدند اهل کوفه که با نطق حیدری
توحید را نشسته به تفسیر زینب است
از عصر روز واقعه در امتداد دهر
چون آتشی به خرمن تزویر زینب است
غمدیده خواهری که فقط نصف روز دید
اندوه شش برادر و شد پیر زینب است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
از عشق بخوان به نام زینب
فطرس بگو از مقام زینب
برداشت کلاه از سر خویش
تاریخ به احترام زینب
زهرا و علی نمود دارند
در آینه ی مرام زینب
اندازه ذولفقار مولاست
بُرّندگی کلام زینب
شد ملتمس دعای خیرش
از نافله ها امام زینب
ما را ز جهان همین لقب بس
باشیم اگر غلام زینب
تشبیه به کوه کمترین است
در مرتبه ی مقام زینب
نقش است بر آسمان ایثار
تصویر علی الدوام زینب
تاریکی جهل را گذشتیم
با روشنی پیام زینب
مصباح هدی نگشت خاموش
با معجزه ی قیام زینب
تندیس غرور شام و کوفه
بشکست به زیر گام زینب
از یاد نبرده مقتل عشق
در عصر دهم سلام زینب
#حسن_کردی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جوشن حجاب اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است
دوای درد بی دوا زینب است
ای نفس حضرت ختمی مآب
دختر آسمانی بوتراب
در صدف بحر وفا درّ ناب
روی تو حسرت دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتی به خواب
مصحف مستور خدا زینب است
شب که به امید سحر آرمید
صدای تکبیر فلک را شنید
شب زدگان نسیم رحمت وزید
دوباره شمس روی حیدر دمید
آینه ای به دست زهرا رسید
فاطمه ی علی نما زینب است
دانه تسبیح تو شمس ضحی
چادر تو، پرچم حجب و حیا
به زیر سایه تو عرش خدا
نه فلک از خاک رهت شد بنا
خانه تو مطاف ارض و سما
کعبه سیار خدا زینب است
بیا و جلوه ی پیمبر ببین
شیرزنی چون یل خیبر ببین
ادامه سوره کوثر ببین
حسن حسن نیز مکرر ببین
دوباره یک حسین دیگر ببین
پنج تن زیر کسا زینب است
آمدی ای جان جهان حسین
آمدی ای روح و روان حسین
آمدی ای دل نگران حسین
جان حسین جان تو جان حسین
آمدی و زد ضربان حسین
حسین مروه و صفا زینب است
شمس چراغ در این خانه ات
ماه غبار در کاشانه ات
ارض و سما گر شده پروانه ات
یافته این گونه شفاخانه ات
تهمت عقل است به دیوانه ات
دوای ما نعره ی یا زینب است
هیبت روی تو سر ا پا علی
فاطمه ای به شکل مولا علی
نیست کسی مثل تو الّا علی
میوزد از نطق تو هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی
کوری چشم خصم با زینب است
کرببلا دیده که پیغمبری
فاطمه ای و یک تنه لشگری
فاتح هر رزم چنان حیدری
نیست اگر چه مثل تو خواهری
حسین را برادر دیگری
حسن به دشت کربلا زینب است
پلک بزن شام و سحر خلق کن
چشم بچرخان و قمر خلق کن
حماسه ای بار دگر خلق کن
به بانگ اسکوتو جگر خلق کن
خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن
آیینه دار مرتضی زینب است
گرمی عشق و هرم این تب یکی است
تا به سحر مسیر هر شب یکی است
هر چه نوشتیم مرکب یکی است
چنان که نام خالق و رب یکیس
نام حسین و نام زینب یکیست
جان میان هر دوتا زینب است
روز قیامت که جهان مضطر است
بی سر و سامان صف محشراست
عرصه حشر از نم گریه تر است
هر که خودش مانده و بی یاور است
غم نخورد آن که تورا نوکر است
سایه روی سر ما زینب است
در کف تو چرخ چو دستاس بود
با نفست دهر پر از یاس بود
خاک رهت گوهر و الماس بود
بس که به اکرام تو حساس بود
پله منبر تو عباس بود
ستون خیمه سما زینب است
سیل کرم لحظه باریدنت
گل بکشد منت گل چیدنت
یاس در آرزوی بوییدنت
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه حسین دیدنت
حسین را چهره گشا زینب است
از نگهت نور خدا منجلی
هرچه خدا خواست تو گفتی بلی
هیبت تو قصه هر محفلی
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بود در بر دخت علی
حیدر صحرای بلا زینب است
آمده بر جنگ تو غم از الست
کرببلا غم به بلا داد دست
جنگ تورا حق به تماشا نشست
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را تنوان دست بست
فصل خطاب خطبه ها زینب است
#موسی_علیمرادی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
جلوهی مُشترک حیدر و زهرا ؛ زینب
فیض جاری شده از عالم بالا ؛ زینب
نه فقط فخرِ تو؛فخرِ پدرت هم بوده
به تو گفتند اگر زینت بابا ؛ زینب
نیمیاز هیمنهیتو بهخدیجهرفتهست
نیمهی دیگر تو رفته به طاها؛ زینب
مادرت اُمِّأَبیهاست از این رو باید
لقب تو بشود "سِرّ أَبیها" ؛ زینب
مادرت مرتبهی عصمت کبری دارد
توازاینروشدهایعصمتِصغری؛زینب
کعبهراضیست؛اگرمَضجعِتوسَمتخودش
بِکشد عقربهی قبله نما را؛زینب
....
اشتباه است اگر فکر کنم در عالم
فاطمه نائبهای داشته اِلّا زینب
سینهام را که ببویند ملائک در قبر
مینویسند به روی کفنم "یا زینب"
مِنّت از هیچطبیبی نکشم چون که مرا
اشک در داغ تو کردهست مداوا ؛ زینب
اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود
دستِتو بستهشد؛او کرد تماشا ؛ زینب
نیزه دار سر ارباب دلش سنگی بود
با دلت چونکه نمیکرد مدارا ؛ زینب
نیزهداران همه مستند؛در این راه دراز
بیسببنیستزمینخُوردنِسرها؛زینب
حرمله،شمر،سنان،زجر ؛ مُقصّر هستند
که شدی غرق کبودی تو سراپا ؛ زینب
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
#دوبیتی
بر طاق سپهر نور ، کوکب زینب
حرف دل عشق را مرکب ، زینب
ذکر تپش قلب حسین و حسن است
زینب زینب زینب زینب زینب
#حامد_آقایی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#دوبیتی
زینب که على با جلوات دگریست
زهراى بتول، در حیات دگریست
از عشق حسین و فیض همصحبتی اش
او نیز سفینه النّجاة دگریست
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
تمام باور زینب حسین بود حسین
همیشه یاور زینب حسین بود حسین
چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز
کلام آخر زینب حسین بود حسین
عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت
که نیم دیگر زینب حسین بود حسین
در آن خزان که زمین غرق حسن یوسف بود
گل معطر زینب حسین بود حسین
کشید شعله آهی ز دامن محمل
که در برابر زینب حسین بود حسین
دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا
شکسته شد سر زینب حسین بود حسین
به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد
خطاب منبر زینب حسین بود حسین
#حسن_شیرزاد
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبله قبله نماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!
رحمت خانه مولا زینب..
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا،نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟!خدای متعال!
جبل الصبر خدا یا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
مانده ام بود علی یا زینب!
دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابره عالم بود...
تکیه محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود
بی برادر شد و تنها زینب..
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچه بازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب..
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
شروع با خطاب به #امام_زمان
ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیم
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
#سیدروح_الله_موید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#رباعی #صلوات
بر عصمتِ داوری زینب صلوات
بر خلق پیمبری زینب صلوات
بر قلبِ صبور و خطبه ی فاطمی و
بر هیبت حیدری زینب صلوات
#؟؟
....
بر منزلت ام ابیها صلوات
برام و اب و همسر زهرا صلوات
بر محسن و کلثوم و حسین و حسنش
بر آینه اش زینب کبری صلوات
#محمد_خرمفر
@raziolhossein
یا زینب
این دخت علی که زینبش آمده نام
بر طاق سپهر علم قدریست تمام
تا مادر دهر دختر آورد و پسر
دختر نشنید کس بدین قدر و مقام
#فواد_کرمانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر زِینِ اَب و برادرانش صلوات
بر قلب صبور و مهربانش صلوات
او زائر هفت حجت معصوم است
تقدیم به هفت آسمانش صلوات
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
با چه توان میتوان وصف تو گفتن
آی که ناممکن است گفتن از این زن
عاجز و گُنگاند و لال و اَبکَم و الکن
موقع وصفت همیشه دوست و دشمن
مدح کجا و دَم از جلالت زینب
شاه نجف محو تو دیارِ علی هم
پیش تو خم گشته ذوالفقار علی هم
زینت زهرایی و اقتدارِ علی هم
فخر خدایی و افتخارِ علی هم
صحبت کروبیان کرامت زینب
کیستی ای چادر تو کعبهی سیّار
کیستی ای معنیِ علی دلِ پیکار
کیستی ای معدنِ تحمل اسرار
هیچ نگفتیم و در مقابل بسیار
ما همه هیچیم پیش شوکت زینب
ای متوسل به تو تمام ملائک
ای متوجه به تو سلام ملائک
ای مترنّم به تو امام ملائک
ای متبرک به تو کلام ملائک
درکِ فرشته کجا و قدمت زینب
قلهی صعبالعبورِ آل علی تو
داد شهادت فلَک مثالِ علی تو
وارث قدوسی جلال علی تو
بعدِ حسین از خدا سوالِ علی تو
آلِ علی زنده از صلابت زینب
نورِ جلالی و جلوههای جلیله
مُتَّصَفی بر همه اسماء جمیله
مصطفوی فاطمی علیمه عقیله
قبلهی آلِ حسین و قلبِ قبیله
ای قسم قدسیان قداست زینب
چشم خدا گرم این شکوه و یقین است
فاطمه آن است و یاکه فاطمه این است
زن اگر این است و خواهری به همین است
مردی اگر هست طفلِ خاکنشین است
عقل نبرده است پِی به ساحت زینب
ای همهی تو حسین و ای همهاش تو
اول این راه او و خاتمهاش تو
فاضلهی فاهمهاش فاطمهاش تو
زمزمهی تو حسن و زمزمهاش تو
هست حسن پردهدار عزت زینب
محوِ تو عمری همه حواس حسین است
هر نظر مرتضی شناس حسین است
فیض دعای تو التماس حسین است
پشت سپاه غمت سپاس حسین است
هست نگاهش به استجابت زینب
نامِ تو کرببلا روی نگین زد
اذن ، حماسه گرفت و نقش جبین زد
نی که فقط خطبهات به کوفه کمین زد
زلزلهاش کاخ شام را به زمین زد
هیمنهها شد غبارِ همت زینب
با تو ستون حرم به جای خودش ماند
با تو حرم باز روی پای خودش ماند
بیرق شیعه در اعتلای خودش ماند
شامِ جهالت در انزوای خودش ماند
کرببلا مانده از امامت زینب
امر به صبرت نمود حکم برادر
تا که نبیند جهان تلاطم حیدر
امر به صبرت نمود ورنه مُسَخر
پیش شکوه تو بود آنهمه لشکر
چشم علمدار بر شهامت زینب
ماندی و خورشید از غبار برآمد
از نفست تیغ آبدار برآمد
قلب فشردی و لالهزار برآمد
بر سر نخل حسین بار برآمد
تازه شروع میشود قیامتِ زینب
کوفهی بیچاره تا نهیب تو را دید
شام در آتش شد و لهیب تو را دید
بیرق طوفانیات شکیب تو را دید
کرببلا فتحِ عنقریب تو را دید
حضرت نهجالبلاغه حضرت زینب
آه که سرنیزهای غریبِ تورا برد
داد که سنگی لبِ حبیبِ تورا برد
پیرهنی پاره شد نصیبِ تورا برد
ضربهای آوای یامُجیبِ تو را برد
کرببلا گریه کن به غربت زینب
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
شوکت به سیادتِ تو باشد زینب
جود و کرم عادتِ تو باشد زینب
ایکاش که روز فرج آل الله...
در روز ولادتِ تو باشد زینب
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهی زینب، ندیدهایم
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
@raziolhossein1