eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده ام که دین خود به شیعیان ادا کنم بوصف حجت خدا لب بلب آشنا کنم مدح علی مرتضی خسروانما کنم زگفتن صفات او خدای را رضا کنم کور دو دیده ی عدو زنعت مرتضی کنم بنام نامی علی غنچه ی لب چوواکنم نثار طبع من کند هزارمرحباعلی خیزوزجا وتیشه را بریشه ی اسف بزن تیر دعای خویش را درست بر هدف بزن دم زولای مرتضی قائمه ی نجف بزن دست بدامن علی  امیر لوکشف بزن پای بکوب برزمین خنده به صد شعف بزن بنام نامی علی بگو علی و کف بزن که هست بعد مصطفی امیر ورهنما علی کعبه تویی حرم تویی سعی تویی صفا تویی رکن تویی حجر تویی مروه تویی منی تویی لطف تویی عطا تویی جود تویی سخا تویی مهرتویی وفا تویی قدرتویی قضا تویی شاه تویی گدا منم درد منم دوا تویی بیکس وبینوا منم مونس ویار ما تویی بکن زراه مرحمت یک نظری بما علی تویی که یازده گهر به ماسوا عطا کنی محیط دهر با صفا زصلخ مجتبی کنی بیاری حسین خود تویاری خدا کنی به زهد عابدین بنا عبادت و دعا کنی زعلم باقر العلوم فامت جهل تا کنی زصدق صادفت بیان اصول ما سواکنی بنام موسیت کنی درد همه دوا علی جان جهانیان تویی جان جهان فدای تو رضاست بررضای حق دردوجهان رضای تو به احتزار آورد جوادتو نوای تو رنج کشد برای دین هادی توبرای تو تکیه زند چوعسکری بعد نقی به جای تو شاعر "ژولیده" زند زدل دم ازولای تو بهر ظهور مهدیت زلطف کن دعا علی @raziolhossein
عمریست که دم ز عشق دلبر زده ام در پشت در خانه اش هی در زده ام تا کور شود هرآنکه  نتواند دید ششدانگ دلم به نام حیدر زده ام @raziolhossein
در شب میلادت ای وجه خدا نور می تابد به جان ماسـوا ماه امشب چشم دارد بر زمین تا ببیند روی ماهِ خورشید آفرین مکه امشب مهبط نور خداست کعبه امشب قبله نه، قبله نماست کعبه امشب در طواف روی توست چشم اشک آلود زمزم سوی توست حاصل حب و وداد حق تویی فاش گویم خانه زاد حق تویی × مریم آن کاخ عبادت را ریاض دید چون در خویش آثار مخاض وحی آمد گرچه هستی محترم لیک بیرون رو بدین حال از حرم این مکان غیر از عبادتگاه نیست مسجد است اینجا ولادتگاه نیست گرچه فرزندت بود عیسی ولی فرق ها دارد مسیحا با علی مرده را گر زنده عیسی می کند دردها را گر مداوا می کند این همه از لطف و جود حیدر است بودِ طفلت از وجود حیدر است × مریم ار چه مام پاکی خوانده شد این چنین از خانه حق رانده شد × لیک بهر مادرت از آسمان در چنین حالی ندا آمد بمان فاطمه، بنت اسد ،ام اسد غم مبادا بر دلت یک دم رسد آمدی در کوی ما محزون مرو همچو مریم از حرم بیرون مرو کشتی دین را تو نوح آورده ای بهر جسم کعبه روح آورده ای ای شُکوه محض، معنای وقار ای عفاف و زهد را آموزگار باغبانا! بـه از این دادم تورا غنچه ای گل آفرین دادم تورا فاطمه ای درّ هستی را صدف هست طفلت آفرینش را هدف مژده ای شمس ولایت را فلک هست او بر سفره هستی، نمک  گرچه فخرکون و مافیهاست او فخرش این بس، همسر زهراست او × فاطمه از این ندا مسرور شد درد، شیرین و دلش پرشور شد همسفر با دل شد و پرواز کرد چشم خود را سوی کعبه باز کرد  × کعبه دست و پای خود گم کرده بود بر رخش اما تبسم کرده بود زانکه مهمانی بلند آوازه داشت از حضورش شور و حالی تازه داشت کعبه یک در داشت آن هم مشرکان رفت و آمد می نمودندی از آن گفت با خود هوش باش او حیدر است نی سزاوار ورود از این در است باز کن ای بیت پاک داوری بهر باب الله باب دیگری این بگفت و نعره بر افلاک زد بهر مولا سینه خود چاک زد: کای به رضوان ساقی کوثر بیا وی در رحمت ، تو از این در بیا ای فدای مقدمت حِجر و حَجَر گشته از هجر تو زمزم دیده تر ای تو چشم حق، ببین چشم ترم وی تو دست حق، بنه پا بر سرم میهمان ای جان تو بر جانانه ای میهمان نه، بلکه صاحب خانه ای × ای بلند آوازه از نامت حرم حرمتت کرده حرم را محترم تا زند بوسه به پایت چشمِ خاک کعبه هم چون گل، بزد بر سینه چاک خانه ی معبود بر روی زمین در طوافت بود و می گفتا چنین: با ولای تو، عبادت کامل است طوف من، بی حب حیدر باطل است @raziolhossein
یاعلی اسدالله در وجود آمد در پس پرده هرچه بود آمد @raziolhossein @raziolhossein1
علی ساقی‌ست، از این تشنه ساغر پس‌ نمی‌گیرد اگر فیضی به ما بخشیده کوثر، پس نمی‌گیرد نخواهم رفت جایی از چنین مضمون شیرینی چنان طفلی که لب از ثدی مادر پس‌ نمی‌گیرد چه مضمونی؟ که یعسوب‌ست پیر طرزآموزَش چه یعسوبی؟ که از ما ذوق شکّر پس‌ نمی‌گیرد پرید این دل ز بام سینه تا آغوش درگاهش از آن گرمای جان‌پرور کبوتر پس نمی‌گیرد بر آن رخسار آتش‌گون سپندآیین دلی دارم که جز خالی سیاه از روی مجمر پس نمی‌گیرد مؤذّن اشهدش را گر به کوه آواز بردارد جواب از کوه جز الله اکبر پس‌ نمی‌گیرد سلونی گفتنش جودی‌ست لاهوتی، نه ناسوتی زمین این حرف را از عرش دیگر پس‌ نمی‌گیرد به او هم عشق خود را می‌دهد هم جامه‌ای نو را علی آن هردو را از دست قنبر پس‌ نمی‌گیرد دو انگشتی گر از جا می‌کند در را، همان در را به جز دستان حیدر نیز خیبر پس نمی‌گیرد تنم بسیار بخشنده‌ست، ای بسیاربخشنده! که گر سر داد در راه تو پیکر پس نمی‌گیرد بیا جبریل! این انگشتری برادر و بالا رو! زکاتی را بخشیده‌ست، حیدر پس نمی‌گیرد به ما این وعده را داده‌ست، هستیم آن جهان با او اگر او وعده‌‌ای کرده‌ست، داور پس‌ نمی‌گیرد @raziolhossein
روز خلقتش آدم، گفت یا علی لبیک از خروش او عالم گفت یا علی لبیک این صدا الهی بود ، ذکر دادخواهی بود هر نفس بنی آدم گفت یا علی لبیک قبل خلقت انسان شد ملائکه حیران دید عرش مستحکم گفت یا علی لبیک این بشر قدیمی بود، با خدا صمیمی بود زان زبان و جان هر دم گفت یا علی لبیک مُرده گر شود احیا شک نکن که در آنجا روح عیسیِ مریم گفت یا علی لبیک تا وِرا حقِ داور خواند ساقیِ کوثر سلسبیل با زمزم گفت یا علی لبیک هر که راه را گم کرد رو به مرتضی آورد نور دید و شد خرّم گفت یا علی لبیک در مراحل منهاج پله پله در معراج خود پیمبرِ اکرم گفت یا علی لبیک مستی مَلک از او هستی فلک از او نور نیّر اعظم گفت یا علی لبیک هر کجا ظفر دیدی صاحب هنر دیدی هر نفس بدان او هم گفت یا علی لبیک سوی کربلا کن رو با حسین شو همسو در مُحرّم آن مَحرم گفت یا علی لبیک ماند اندر آن بحران آل مرتضی عطشان آب دجله و علقم گفت یا علی لبیک با تواضع و اخلاص ساقی وفا عباس بر فرات زد پرچم گفت یا علی لبیک این شعار زیبا را فاطمه به ما آموخت آن معلم اعلم گفت یا علی لبیک @raziolhossein
علی است مرغ حق و کعبه آشیانه اوست حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست پس از گذشت زمان‌ها هنوز گوش بشر به نغمه‌های دل انگیز و عاشقانه اوست زلال چشمه زمزم کجا و اشک علی صفای این حرم از گریه شبانه اوست علی است محرم اسرار رب بی همتا کلید دار عطابخش هر خزانه اوست بهشت ماحضر سفره عطای علی است جحیم سوزش یک ضرب تازیانه اوست وسیله کرم ذات حق یدالله است خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست علی به پله آخر رسید در ایمان نبی سر است و علی پای تا به شانه اوست علی است خانه یکی با خدای بی همتا درون بیت خدا زادگاه و خانه اوست علی است فرد نمودار خلقت کامل که عقل در عجب از خالق یگانه اوست مقام صید علی برتر از تفکر ماست چو بی نظیر به عالم غم زمانه اوست تو صید شیرخدا بین که روبهی مکار به قصد کشتن زهرا در آستانه اوست حسان معرف الله شد ولی الله چو در تمام صفات علی نشانه اوست @raziolhossein
تقدیم به فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها مادر امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فقط یک بار در کعبه قرارِ جان و جانان بود دمی که فاطمه بنت اسد مهمان در آن بود زنی پاکیزه تر از هاجر و والاتر از مریم زنی که چون عروسش ، قدر او هم نیز پنهان بود سخن می‌گفت با آن کودکی که بود در بطنش سخن می‌گفت باطفلی که درجسم حرم جان بود فرشته ها برای او طعام از جنت آوردند سه روز آن برترینِ  بانوان در کعبه مهمان بود محمد خاتم پیغمبران را او وصی آورد شبیه آمنه از برترین زنهای دوران بود زنی یکتا پرست از پیروان  دین ابراهیم زنی که چون ابوطالب وجودش غرق ایمان بود دو دریای بهم پیوسته ، فرزند و عروس اوست بخوان مادر بزرگ حضرت " لؤلؤ وَ مرجان" بود به طبع "طالبش" اشعار نعتِ مصطفی جاری "عقیلش" را نخستین عقل عالم از محبان بود خدا به "جعفرش" دو بال در محشر عطا کرده خدا مداح فرزندش "علی" در متن قرآن بود علی که باعثِ خلقت ، علی که وارثِ یس علی که مومنون و عادیات و نور و انسان بود به دامانش نبی را پرورش می داد و میدیدند که آتش تا همیشه دور از آن آغوش و دامان بود @raziolhossein
انگور ضریح و مدح آن شاه هستند علی السویه گیرا گر تشنۀ مدح مرتضایی بسم الله العلی الاعلی شاهی که نخست کعبه می‌خواست درمدحت او دهان کند وا شاهی که عقابِ طیر مشوی بر ساعدِ فضل او کند جا شاهی که به قدر او گواه است تحریم و نساء و نحل و شوری شاهی که خدا به صوت او خواند در عهد الست ما خلق را پس تیغ دو دم به شکل لا شد تا گفت جماعتی به او: لا آنگاه خطابه کرد تیغش: یا معشرُ لا! علیٌ أولی مرهب جسمش هجا هجا شد از ضربت آن امیرِ هَیجا قربان یلی که در مقامش خیبر شده شاه بیتِ غرّا روزی که چو شیر آن دلاور می‌زد به سپاه، بی محابا می‌کرد فلانی از سر ترس اسباب فرار را مهیا آنگونه دویده بود از بیم کز بعد سه روز گشت پیدا !! در روز احد چو همزه ی قطع باری کمر علی نشد تا برداشت تن علی نود زخم در معرکه ایستاد تنها آن شب که فلان خلیفه در غار از خوف نخفت گاه اخفا در بستر مصطفی علی بود آمادۀ امر حق تعالی فرق است میان وحی منزل با یاوه و مهمل، ای دریغا فرق است میان در و گوهر با آن کمتر ز سنگ خارا پیغمبر ما زمان انذار می گفت به قومش از تولا ابلاغ نهایی اش غدیر است اکملت لکم پیام والا مانند علی به دست احمد دست احدی نرفته بالا بر دست نبی کسی دهد دست کو بر سر شانه‌اش نهد پا بر دست نبی کسی دهد دست کو خاتم داده در مصلا بر دست نبی کسی دهد دست کو راست عصای دست موسی بر دست نبی کسی دهد دست کو رایتِ امت است عقبی بر دست نبی کسی دهد دست کو جان پیمبر است هرجا در انفسنای آل عمران راجع به علیست واژۀ نا در شان، ضمیر جمع آمد یعنی که علیست جان طاها ای جان به فدای خاک پایش تنها نه منم خراب و شیدا از غرب به شرق رفته خورشید نشناخته پیش او سر از پا توصیف علی ز ما نیاید ما شاعرکان گنگ اعمی قدر زر زرگری شناسد پس قدر علی است نزد زهرا @raziolhossein
به شب‌نشینیِ خورشید، سایه ها دورند اگر که نور تویی چشم‌های شب کورند نخواست تا که پرستش شوی، فضائلِ تو میانِ سینه‌ی شخصِ رسول مستورند به غیرِ ذات، همه... هرچه بوده از آغاز به پای بوسیِ دستِ دعات مامورند به ناودانِ طلایت چقدر می‌بارند ملائکی که ز جنس لطافتِ نورند به شوقِ بوسه به تاکِ ضریح، لب‌هایم چهار فصل پیاپی دخیلِ انگورند به خاکِ پای تو این‌ها که خاکمالِ تواند یکی یکی به دیارِ خود امپراطورند دو تن ز خیلِ گدایانِ کوچه گردِ نجف به قومِ خود به کلیم و مسیح مشهورند به روز واقعه تازه اگر اجازه دهی پیمبران همه با قنبر تو محشورند غلام‌های غلامانِ قنبرت غِلمان کنیز‌های کنیزانِ فضه‌ات حورند به وصله‌های عبایت قسم به ما بی تو هرآنچه وصل شود وصله‌های ناجورند به انتظارِ تو از شوقِ "مَن یَمُت یَرَنی" هزارها چو من اینجا به مرگ مسرورند به زندگانِ سرِ دارِ باقی‌ات سوگند که مردگانِ تو مشتاقِ نفخه‌ی صورند @raziolhossein
توحید و ولا، به یک کنف باید دید در جلوه ی شاهِ "لوکشف" باید دید عاصی اگرت‌ میل خدا دیدن هست در سایه ایوان نجف باید دید @raziolhossein
پدر خاک آمده به زمين از فراسوي قله‌ی ادراك رونمايي شده‌ست در خلقت دومين قيد جمله‌ی لولاك من چه گويم ز شأن مادر او بي نظيري كه بي نظير آورد غير از اين نيست وصف بنت اسد دختر شير بود و شير آورد مستجيري به مستجار آمد روح تازه گرفت بيت عتيق كعبه‌اي كه علي درونش نيست چون ركابي شود بدون عقيق صاحب خانه رفته در خانه ديگر اذن دخول لازم نيست حيدر از حفظ بود قرآن را با وجودش نزول لازم نيست بين آغوش احمد مكي آيه‌هايي ز مومنون مي‌خواند عقل كل بود و با كراماتش عاشقان را سوي جنون مي‌خواند كيست مولا، همان كه در كعبه بر روي شانه‌ی پيمبر رفت شانه‌هاي نبي همان عرش است حيدر از عرش هم فراتر رفت گردش روزگار دست علي است كهكشان دانه‌هاي تسبيحش درِ خيبر شكسته، چيزي نيست فتح آن قلعه بود تفريحش چند سالي درست قبل از ما زندگي را شروع كرده علي هر زمان رزق مي‌رسد از راه شک ندارم ركوع كرده علي شب معراج مصطفي حس كرد در پس پرده روبروي علي‌ست به گواه فمن يمت يرني بازگشت همه به سوي علي‌ست @raziolhossein
فلک امشب مگر ماهی دگر زاد ز ماه خویش ماهی خوبتر زاد غلط گفتم که خورشید درخشان که مه یابد ز نورش زیب و فرزاد شهنشاهی بزرگی نامداری که شاهان بر رهش سایند سر زاد صدف آسا، جهان آفرینش درخشان گوهری والا گهر زاد ز بعد قرن‌ها گیتی هنر کرد که این سان قهرمانی با هنر زاد پدرها بعد از این هرگز نبینند که دیگر مادری این‌سان پسر زاد فری بر مادر نیکو سرشتش غزال ماده، گفتی شیر نر زاد نبودش بستگی گر با خداوند چرا در خانه‌ی آن دادگر زاد؟ @raziolhossein
گر دم ز ولایش نزنم می‌ میرم گر پر به هوایش نزنم می‌ میرم در هر نفسی علی علی می‌ گویم یک لحظه صدایش نزنم می‌ میرم ...... با چشم ترم علی علی می‌گویم وقت سحرم علی علی می‌گویم حالا که «پدر» نیست کنارم، مولا! جای پدرم علی علی می‌گویم @raziolhossein
شکست گوهر اسراء در صدف، کعبه گشود پنجره بر ساحل شرف، کعبه در آبگینه ذهنم علی تجلی کرد به دست غیب چو زد پرده یک طرف، کعبه قسم به قبله که با جلوه‌ی نخستین سنگ نداشت غیر ظهور على هدف، كعبه درید سینه و در خویشتن خدا را دید که زیر پرده نگنجید از شعف، کعبه طواف را ز پی تهنیت تماشا کرد ز انبیا و ملایک هزار صف، کعبه سزد اگر به ریاض بهشت فخر کند ز يمن مقدم مولای لو کشف، کعبه ره حجاز مرو پرده‌ی عراق بزن تو را به مکه و ما راست در نجف، کعبه @raziolhossein
قرار شد که بیایی چراغ دین بشوی به روی چمبر ایمان ودین نگین بشوی شکفتن تو خبر برهمه جهان داده است که دلنوازترین گل به باغ دین شوی خدا تو را به حرم میهمان خود فرمود که محرم حرم رب العالمین بشوی تو لب به خواندن قرآن گشودی و دیدند که آمدی نفس ختم مرسلین بشوی تو آمدی که به راه تجلی اسلام امین ومحرم پیغمبر امین بشوی رسیده ای زجنان تا برای اهل یقین شکوفه بارترین گلشن یقین بشوی سعادتی است برای بشر که چندین سال چنین بیایی ومهمان درزمین بشوی تو آمدی که به باغ شرافت وتوحید نسیم مرحمت رحمت آفرین بشوی کلید باغ بهشت است درکفت اما بناست ساکن کاشانه ای گلین بشوی پس ازپیمبر رحمت ترا خدا می خواست امیر ملک تمامی مسلمین بشوی به قاف منزلت تو نمی رسد  جبرئیل خدا اراده نموده که بی قرین بشوی قسم به جلوۀ تقوا که آمدی مولا طلایه دار سحرگاه متقین بشوی اراده کرد خدا تا یدالهش باشی که دست لطف الهی در آستین بشوی «وفایی»  از سر اخلاص آرزو دارد شفیع اهل یقین روز واپسین بشوی @raziolhossein
تویی که می‌دمی از عرش هر پگاه، علی منوّرند به نور تو مهر و ماه، علی زمان بدون تو مثل کلافِ سردرگم زمین بدون تو یک تودۀ سیاه، علی چه حاجت است به برهان؟ حقیقت تابان! که خود تویی به کمالات خود گواه، علی یکی شبیه تو کو در عوالم امکان؟ چگونه عقل نیفتد به اشتباه، علی؟ کجا کسی به حریم تو راه خواهد یافت؟ هنوز محرم تو نیست غیر چاه، علی.. بدون جنگ، جهان را به صلح خواهی برد که عشق، فتح قلوب است بی‌سپاه، علی مگر اشارۀ تو صبح را بتاباند دعای نیمه‌شب و ورد صبحگاه، علی.. چقدر این در و آن در زدن، کریم تویی مرا گدای در این و آن مخواه، علی به جدّ و جهد میسّر نمی‌شود دیدار مگر مرا برسانی به یک نگاه، علی از آستان تو سائل نمی‌رود محروم فقیرم و به تو آورده‌ام پناه، علی به دل‌شکسته نظر می‌کنند اهل وصال شکسته‌ایم و گواه است اشک و آه، علی جواب پرسش دشوار «ماالحقیقه» تویی درآمدی و رسیدم به صبحگاه، علی @raziolhossein
کیست الله؟ بیا از ولی‌الله بپرس مقصد قافله را از بلد راه بپرس پاسخی می‌دهدت بی‌حد و اندازه، فقط به رکوعی برس و پرسش کوتاه بپرس... راز مقبولیت بندگی حق را از «اَشهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُ الله» بپرس یازده آینه تفسیر کرامات علی‌ست آخرین آینه پنهان شده، از آه بپرس چارده قرن گذشت و غم مولا جاری‌ست در دلش بغض عمیقی‌ست که از چاه بپرس یوسف فاطمه زندانی بی‌مهری ماست ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس @raziolhossein
خدا یکی و نبی یک تن و امیر یکی است پس از رسول خدا رحمت کثیر یکی است نگاه شیعه همیشه به پرچم علوی است برای اهل یقین تا ابد مسیر یکی است اگر تمام حقیقت به یک نفر برسد امیر لایق این لفظ دلپذیر یکی است خبر همین که علی برگزیده ازلی است خبر همین که پسندیده غدیر یکی است به واژه واژه ی آیات بینات قسم که در کتاب خدا منذر و بشیر یکی است علی است جان نبی و نبی است جان علی برای انفسنا مرجع ضمیر یکی است دم طواف ادب کن که خانه خانه ی اوست به مستجار بگو منجی و مجیر یکی است حدیث منزلت این نکته را به عالم گفت برای سرور افلاکیان وزیر یکی است سپرد هستی خود را به ساقی کوثر که کفو فاطمه آن چشمه حریر یکی است هنوز تکیه اسلام بر وجود علی است میان حادثه ها  جوشن کبیر یکی است بگو به اهل تغابن خیال بد نکنند که همچنان اسدالله بی نظیر یکی است احد به فتنه گران گفت هیچ دم نزنید که کوه غیرتی ورطه ی خطیر یکی است چنان که ضربه خندق به اهل خیبر گفت هنوز هم که هنوز است آن دلیر یکی است بگو به دشمن او آن یلی که از پایش طبیب وقت عبادت کشیده تیر یکی است کسی که از غم طفل یتیم و آه فقیر به قدر وعده ی نانی نخورده سیر یکی است دلا گدای علی شو که در طریقت او مقام و منزلت شاه با فقیر یکی است هزار وعده خوبان یکی وفا نکند کسی که وعده ی خود را نکرده دیر یکی است بگیر دامن او را که شرط بندگی است مرو به سوی دگر شاه دستگیر یکی است @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
خدا کند که بمیرم به بارگاه نجف کنند جسم مرا دفن بین راه نجف چو می‌رود شب جمعه علی به کرببلا رسد به سنگ مزارم قدوم شاه نجف @raziolhossein
خدا کند که بمیرم به بارگاه نجف کنند جسم مرا دفن بین راه نجف چو می‌رود شب جمعه علی به کرببلا رسد به سنگ مزارم قدوم شاه نجف @raziolhossein
ما مصیبت زده‌ی کرب وبلاییم حسین بال و پر سوخته‌ی آل عباییم حسین     بسکه خون دل از این دیده ز غم‌های تو رفت همنشین لب دریای بکاییم حسین     عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین     روز محشر که همان یوم یفرّالمرء ست ما سراسیمه به سوی تو بیاییم حسین     چون که احداث شود منبر منصور ملک باز پا منبری یار تو ماییم حسین       همه آبادی دل از کرم مادر توست ورنه ویرانه دل از شام بلاییم حسین     ما خجالت زده‌ی غافله سالار غمیم که سر افکنده‌ی «نحن الاسراءیم» حسین   چادر و معجر و عمّامه اگر سوخته شد ما به جا مانده از آن سوخته‌هاییم حسین چون برآریم به عشق تو سر از خاک مزار گرد راه پسر خیر النسائیم حسین تا شویم عارف و آماده‌ی ایام ظهور بر سر و سینه زنان غرق دعاییم حسین @raziolhossein
نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان اي كاش نه مي گُــذشت از آن دشت كاروان، اي كاش نه مي گُـذشت از آن دشــت كاروان و نه بود در آن مسير كـسي سدّ راهشان ، اي كاش كسي كه داشت مكان نـزد لامكان ز اَلَست نمي گرفت بـه واديِ طَـف مكـان ، اي كاش كنار كُـشته ي اكبر ، خُـدايِ فاطمه گفت : نمي شكافت دگر پهلوي جوان ، اي كاش و گـفـت : لحظه ي تشييع پيكـر قاسـم صدا نداشت تَرَكهاي اُستخوان ، اي كاش فُـرات با دل سـقّــايِ آبـرو و ادب شبيه مَشـكْ كمي بود مهربان اي كاش به جاي آبِ گـوارا ، سـه شعبه ي مسموم نمي رسيد به يك طفلِ نيمه جان ،اي كاش دمي كه خونِ دلـش را به آسـمان پاشيد نشسته بود به خون قلب آسمان ،اي كاش بر آن بدن كه "مُحمّد" مُدام بـوسـيـدش نمي زدند دو صد تـيغ همزمان اي كاش و در بـرابـر زينب نمي زد آن گـونه... سنان به سينه ي آقاي ما سنان ،اي كاش تمام آنچه كه مي شد ربوده شد ز تنش نمي رسيد به گـودال سـاربان ،اي كاش براي عمـّه ي ما بعـد از آن پـريشــاني نـبود صحـبتي از قـامتِ كـمان ، اي كاش ... در آن دمي كه نگاهم به روضه معطوف است مرا نگاه كُــند صـاحب الـزّمان ، اي كاش @raziolhossein
این اشک رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک تو را پاک کند... @raziolhossein
ماندیم  در اضطراب و اندوه گناه در سایه ی شکیم و در انبوه گناه گفتند به کاه، کوه را میبخشی پس سمت تو آمدیم با کوه گناه @raziolhossein
شبهای جمعه کربلا غوغاست ای وای چشم امیرالمۅمنین دریاست ای وای ذکـــر بُنَیَّ بـرلب زهــــراست ای وای مرثیه خوانش زینب کبراست ای وای گــوید کــه یا اُمـاه آهــم را شنیـدند مادر حسینــم را همین جا سربریدند فرصت به اولاد و به اصحابش ندادند مَــرهَـــم به زخـمِ قلبِ بی تابش ندادند می گفت«اُسقـــــونی» ولی آبش ندادند مهمان که بود ، حتی از این بابَش ندادند اصحاب را بر خاک، خون آلود می دید از تشنگی ارض و سما را دود می دید تنها میان معرکه ، واغُربَتاٰ ، که... با گریه می زد ناله‌ی «واقِلَّتاٰ»که...* واحَســرتا،واضَیعَتــا،واویلتــا که... «فَوَقَفَ لِـیَسْتَـــریحَ سٰاعَتــاٰ» که... سنگ جفـــا آیینـــه را بشکست مادر تیر سه شعبه سینه را بشکست مادر از یک طرف خولی به استقبال می رفت ازیک طرف لشگر پیِ خلخال می رفت مادر نبــودی شمـــر در گـــودال می رفت مادر خودم دیدم حسین از حال می رفت بالای تَل بودم ، پُر از آه و پُر از درد من که نمی رفتم ، حسینم گفت برگرد برگشتـــم اما پیکـــــرم می سوخت مادر انگار کــــه بال و پـــرم می سوخت مادر احساس می کردم سرم می سوخت مادر در خیمه بودم ، حنجرم می سوخت مادر احساس می کردم تن من را دریدند احساس می کردم گلویم را بریدند *واقلة ناصراه @raziolhossein
در کرب وبلا که آب نایاب نشد ناکام سپاه شام از آن آب نشد گردید چو شاه کربلا زان محروم از خجلتِ آن آب چرا آب نشد ...... یک مرتبه آب کاش نایاب شدی یا تشنگی و خشک لبی باب شدی اولاد نبیّ و حسرتِ یک دم آب ای کاش که آن دم دو جهان آب شدی ...... روبه صفتان وادی کرب و بلا کردند چها با پسر شیر خدا یک دشت سپاه دشمن و او تنها ای شیر خدا تو بودی آن روز کجا ...... باجانِ حزین به دامنِ آن صحرا زینب می گفت کای حبیبِ زهرا درقتلِ توکردند چوخاکم برسر پس من به سرِخاک توام زنده چرا @raziolhossein
آن خداوندی که عالم را منظم ساخته نوکرِ  کویِ  تو را آقای عالم ساخته بنده ای را که خدایش دوستش دارد حسین در دلش والله از جنسِ غمت ، غم ساخته کشته ی اشکی و خالق هم میانِ خیرها گریه کردن در عزایت را مقدّم ساخته بس که آرامش دهد ذکر تو بر افلاکیان دستِ حق در عرش با نامِ تو پرچم ساخته نیستم دنبالِ جنت ، با تو من در جنّتم روضه های تو بهشتم را فراهم ساخته فخرِ من این است محتاجِ غذای روضه ام سفره ام را نذریِ  ماهِ محرّم ساخته هر که اهلِ روضه رفتن نیست ای آقای من عالمی را از برای خود جهنّم ساخته هر چه می خواهد بشر ، در دستِ تو باشد حسین پس خسارت دیده آن نوکر که با کم ساخته پر شده دور و بر تو از رسول ترک ها سفره ی عشقِ شما بسیار آدم ساخته تا که دستم را بگیری با بلاها ساختی دستِ تو با ساربان و زخمِ خاتم ساخته روی نی هم خلقِ عالم را هدایت کرده ای نایِ حلقومِ تو از آیاتِ حق ، دم ساخته هر که گریانِ تو باشد مَحرَمِ اسرارِ توست شکرِ حق ما را خدا بهرِ تو مَحرم ساخته @raziolhossein
حسرت کوی تو دارم نشود ارزانی دوش در گوش دلم گفت یکی میدانی بعد منزل نبود در سفر روحانی دست بر سینه گذارم چه غم از دوری راه السلام علیک یا اباعبدالله قبر شش گوش تو والله که دیدن دارد بین بین الحرمین تو دویدن دارد دوری از کرببلا آه کشیدن دارد نپسندی که من از سینه کشم این همه آه السلام علیک یا اباعبدالله کاش می‌شد که مشمول دعای تو شوم یک شبی زائر آن صحن و سرای تو شوم یا سگ قافله کرببلای تو شوم چون که هر قافله دارد سگی هم همراه السلام علیک یا اباعبدالله (هر گلی را که بچینند گلابی دارد) آخر این خون جگری حد و حسابی دارد هر سلامی که بگویند جوابی دارد تو جوابم بده ارباب به یک گوشه نگاه السلام علیک یا اباعبدالله @raziolhossein