#امام_زمان_ولادت
#امام_زمان_مناجات
ای آشکار از همه پنهان ظهور کن
تا جان به لب نیامده، ای جان! ظهور کن
خورشید آسمان علی آشکار شو
ماه تمام نیمهٔ شعبان ظهور کن
جاء الحق است زینت دیوارهای شهر
برگرد ای بشارت قرآن ظهپر کن
خشکیم، بایریم، کویریم، تشنهایم
بی حاصلیم حضرت باران ظهور کن
من ظلمتم به تو نرسم دیر میشود
پس لطف کن به قلب من الآن ظهور کن
مسمار شاهد است که زهرای مرضیه
میگفت پشت آن در سوزان ظهور کن
آقا به حق دست بریده بیا بیا
آقا به حق ساقی طفلان ظهور کن
آقا به حق آن لب عطشان بیا بیا
آقا به حق آن تن عریان ظهور کن
آقا به حق آن سر مابین طشت زر
آقا به حق آن لب ودندان ظهور کن
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
خوردیم یا غم دگران را بدون تو
یا خورده ایم حسرت نان را بدون تو
از بسکه بی تو ایم نفهمیده ایم که
دیدیم باز هم رمضان را بدون تو
یادش بخیر می گذراندیم آن قدیم
با گریه خط به خط اذان را بدون تو
ما را ببخش امام زمان های بی کسی
طی کرده ایم اکر که زمان را بدون تو
دیگر دهان به بردن نام تو باز نیست
چرخاندهایم بسکه زبان را بدون تو
ما از بهار بودن تو بی تصوریم
یک عمر دیده ایم خزان را بدون تو
دل با دل تو می تپد اصلا نخواستیم
این قلب را و این ضربان را بدون تو
در کربلا به قصد فرج پهن کردهایم
هر سال سفره دلمان را بدون تو
شاید خدا به حق حسینش رقم زند
امسال آخرین رمضان را بدون تو
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_رمضان
با غم هجران تو هرچند که راه آمدیم
باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم
پای ما را دعوت چشمت به مهمانی کشاند
ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم
آمدیم اما چگونه؟! آمدیم اما چطور؟!
پر گناه و رو سیاه و باز گمراه آمدیم
چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست
ما که حتی گاها اینجا هم به اکراه آمدیم
خوب میدانی و میدانیم خیلی بد شدیم
خوب میدانی پشیمانیم، آگاه آمدیم
اوج آمال و امید ما در اینجا نوکریست
ما بدین درگاه آری در پی جاه آمدیم
شاه را انداخت نیزه از بلندی بر زمین
روضه را دیدیم سنگین است کوتاه آمدیم
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_رمضان
باز در بغض صدایم آتش آه آمده
باز هم ماه خدا بی ماه از راه آمده
آه ماه فاطمه! برگرد که حتی نفس
از میان سینه ها بی تو به اکراه آمده
باز هم شب های بخشش آمد و با لطف تو
کوه سنگین گناهم رفت و چون کاه آمده
سفره ی افطار هم با آب و نان حسرتش
باز هم بی تو به استقبال این ماه آمده
از دل سنگ و سیاه خود صدایت میزنم
مثل فریاد ضعیفی کز دل چاه آمده
کیست مانند تو که در جاده های بی کسی
با من در راه مانده هر زمان راه آمده
تا به دست آرم دلت را باز می گویم حسین
آتش قهر تو با این نام کوتاه آمده
موقع افطار با لب های تشنه بازهم
در دلم یاد لبان تشنه ی شاه امده
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را
نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را
چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را
به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را
برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود
همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود
الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه
الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت
صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد
وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی
ببین که دست های تازیانه می رود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
#محمدعلي_بياباني
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
مومنون آیههای قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند
یا نوه یا نتیجهاند همه
بچههای خدیجهاند همه
سایهاش مستدام بر سر ماست
خانه اش قبلهگاه دیگر ماست
نامش آرامش پیمبر ماست
مادر فاطمه است، مادر ماست
مادرم! ای امام مادرها
بفدایت تمام مادرها
گرمی آشیان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر
یاد تو در روان پیغمبر
نام تو بر زبان پیغمبر
خاطرات تو گرمی شب اوست
یاد تو آه حسرت لب اوست
زن، ولی مردتر ز هر مردی
جگر کفر را درآوردی
قد علم کرده پیش هر دردی
تو بر اسلام مادری کردی
نه فقط امّ مومنین هستی
امّ اسلام، امّ دین هستی
به تو جبریل احترام کند
پیش پایت نبی قیام کند
به تو باید خدا، سلام کند
و تو را صاحب مقام کند
باید اینگونه منجلی بشوی
مادر همسر علی بشوی
با نبی گرچه همنشین بودی
قبل از اسلام بی قرین بودی
بین زنها تو بهترین بودی
در زمین آسمان نشین بودی
اشک تو ای خدیجه غرا
ریخته گریه ملائک را
مثل ابر بهار گریه مکن
انقدر گریه دار گریه مکن
از بد روزگار گریه مکن
مادر بیقرار! گریه مکن
در سرت فکر کیست میدانم
گریهات مال چیست میدانم
در عذار گلت چه میبینی
که چنین بی قرار و غمگینی
نگران هجوم گلچینی
یا که رنجور دست سنگینی
آه از دست... آه از آن آزار
آه از آن کوچه... آه از آن دیوار
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#امالمومنین
مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند
یا نوه یا نتیجه اند همه
بچه های خدیجه اند همه
سایه اش مستدام بر سر ماست
خانه اش قبله گاه دیگر ماست
نامش آرامش پیمبر ماست
مادر فاطمه است، مادر ماست
مادرم! ای امام مادرها
بفدایت تمام مادرها
گرمی آشیان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر
یاد تو در روان پیغمبر
نام تو بر زبان پیغمبر
خاطرات تو گرمی شب اوست
یاد تو آه حسرت لب اوست
زن، ولی مردتر ز هر مردی
جگر کفر را درآوردی
قد علم کرده پیش هر دردی
تو بر اسلام مادری کردی
نه فقط ام مومنین هستی
ام اسلام، ام دین هستی
به تو جبریل احترام کند
پیش پایت نبی قیام کند
به تو باید خدا، سلام کند
و تو را صاحب مقام کند
باید اینگونه منجلی بشوی
مادر همسر علی بشوی
با نبی گرچه همنشین بودی
قبل از اسلام بی قرین بودی
بین زنها تو بهترین بودی
در زمین آسمان نشین بودی
اشک تو ای خدیجه غرا
ریخته گریه ملائک را
مثل ابر بهار گریه مکن
انقدر گریه دار گریه مکن
از بد روزگار گریه مکن
مادر بیقرار! گریه مکن
در سرت فکر کیست می دانم
گریه ات مال چیست می دانم
در عذار گلت چه می بینی
که چنین بی قرار و غمگینی
نگران هجوم گلچینی
یا که رنجور دست سنگینی
آه از دست... آه از آن آزار
آه از آن کوچه... آه از آن دیوار
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
مقدر بود زهرا جان ختم الانبیا باشد
علی هم دست در دست نبی دست خدا باشد
مقدر بود در دست رسول اله و اولادش
زمین باشد زمان باشد تمام ماسوا باشد
میان بانوان عالم اما یک نفر باید
که محبوب حبیب اله، عشق مصطفی باشد
علی آیینه احمد حسین آیینه زهرا
ولی آیینه روی خدیجه مجتبی باشد
به پاس زحمتش در راه دین زهرا نصیبش شد
علی داماد او گردید تا حقش ادا باشد
از او محروم شد دنیا و گرنه فاش میدیدند
که او هم در حدیث فاطمه تحت الکسا باشد
نه تنها خود کریمه، مادر نسل کریمان است
که هم خیرالنسا هم مادر خیرالنسا باشد
به این بانو فقط کافیست چیزی منتسب گردد
پیمبر دوستش دارد خزف باشد طلا باشد
عجب حسن ختامی! ده شب ماه خدا دارد
نفسهای خدیجه ضامن هر ربنا باشد
اجابت را میان دست خود ناگاه میبیند
اکر نام خدیجه مُهر آن دست دعا باشد
نه تنها ما حسین از تربت او توشه میگیرد
عجب شأنی! که قبرش ملجأ آل عبا شد
کسی که نام او قبل از انا بن الحیدر کرار
رجزهای حسین بن علی در کربلا باشد
چنان باغ فدک در روز روشن غصب شد نامش
که ام المومنین تنها بر این مادر روا باشد
کسی که هستیاش خرج خدا شد لحظهٔ آخر
تقاضایش ز احمد با خجالت یک عبا باشد
عبا را داد، اما جبرئیل آخر کفن آورد
عبا اما به گوش گریه کنها آشنا باشد
**
سر حرف عبا غم در دلم لنگر میاندازد
مرا یاد عبای شانهٔ حیدر میاندازد
عبایی که میان آتش پشت در خانه
علی با گریه آن را بر روی مادر میاندازد
عبا در کربلا هم آمد و مشکل گشایی کرد
عبا ما را به یاد قامت اکبر میاندازد
عبا جای دگر ما را دوباره یاد آن تیری
که بیرون آمده از حنجر اصغر میاندازد
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_شبهایقدر
نگاه منتظران را ببين و باور كن
ز جام خواهش اين دست ها لبي تر كن
بيا بيا گل زهرا بيا گل نرگس
ز عطر بودنت اين خانه را معطر كن
اگرچه زندگيِ بي تو گشته تقديرم
ولي تو قدر مرا با خودت مقدر كن
به مصحفي كه روي سر نهاده اي سوگند
از اين سه قدر، شبي را ميان ما سر كن
بيا و لطف كن از آب و نان افطارت
براي سفره ي ما جيره اي مقرر كن
ببين هنوز هم آلوده مانده ام بگذار
كمي حسين بگويم مرا مطهر كن
دلم ميان دوراهي كربلا نجف است
مرا كبوتر ايوان طلاي حيدر كن
براي گريه به فرق شكافته امشب
مرا نخست مهياي روضه ي در كن
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_شبهایقدر
دوباره اشك غم از گونه ام سرازير است
امام حيِّ من! احياي بي تو دلگير است
دوباره ليله ي قدر آمد و گمان دارم
مقدر است نيايي؛ فراق تقدير است
كسي ورق نزند خاطرات هجران را
كتاب بي كسي ام بي نياز تفسير است
مبين كه دست تمنا به آسمان دارم
هنوز پاي دل من به خاك، زنجير است
گرسنه آمده ام پاي سفره ي سحرت
كه ديده و دلم از شام بي كسي سير است
رواست تا كه فدايت كنم جواني را
ز فرط معصيت افسوس كه دلم پير است
براي اين شب جمعه مرا به كوفه ببر
چرا كه كرب و بلا در نجف زمينگير است
دليل مرگ علي نيست ضربه ي شمير
چرا كه قاتل مولا قلاف شمشير است
#محمدعلی_بيابانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_بیست_و_یکم
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال
که بیقراردلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شام_غریبان_مولا
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيم ها
بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حسنينند اي غريب
بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند
حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت
#محمدعلی_بیابانی
@raziolhossein