eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم بتاب ای ماه در شام غریبانی که من دارم بگیر از گونه ام اشک ملالی را که آوردم بخوان از چهره ام حال پریشانی که من دارم غریب و خسته از دنیا به پایین پا رسیدم تا  بگیری باز هم  دستان لرزانی که من دارم به سویت آمدم با غصه هایی تازه می دانم که آگاهی تو از اندوه پنهانی که من دارم به جز تو ای امید مردم درمانده ی عالم که درمان می کند درد فراوانی که من دارم جواب التماسم را بده ای ضامن آهو ببین  در اشکها قلب هراسانی که من دارم دلم مثل کبوتر می پرد در صحن آزادی به کاخ آسمان می ارزد ایوانی که من دارم ندیدم زائری را از حرم نومید برگردد همیشه سفره اش پهن است سلطانی که من دارم امین الله می‌خوانم به چشم خیس و می گویم  امانت پیش تو ای شاه ایمانی که من دارم قدم بگذار بر چشمان من هنگامه ی مردن به صدق وعده روشن ساز پایانی که من دارم @raziolhossein
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد در جان ماست محنت تو یا اباالجواد با اذن فاطمه به دل ما رسیده است سرمایه محبت تو یا اباالجواد این قلبهای ما که بنام تو می تبد جامی است از ولایت تو یا اباالجواد ای نیت تو یاری زوار خسته ات قربان قصد قربت تو یا اباالجواد بیمار لاعلاج نداری در این مطب محشر کند طبابت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلش بالای مرقدت داروی درد امت تو یا اباالجواد صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما دارالشفاست تربت تو یا اباالجواد باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد آنچه ز وصف جنت اعلا شنیده ایم بالاتر است جنت تو یا اباالجواد ما دل بریده ایم ز دولت مدارها ماییم و صبح دولت تو  یا اباالجواد هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت از دست داده فرصت تو یا اباالجواد با اينهمه هنوز غریبی امام من ای جان فدای غربت تو  یا اباالجواد @raziolhossein
من اگر خوب یا بدم آقا در این خانه را زدم آقا جان زهرا مکن ردم آقا *یا امام الرئوف ادرکنی* گرچه آلوده و خطا کارم رو سیاه از گناه بسیارم به همه گفته ام رضا دارم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای شده بین اهلبیت کرم رافت و مهربانی تو علم مهربان تر زمادر و پدرم *یا امام الرئوف ادرکنی* ضامن آهوی بیابانی به من روسیاه احسانی مثل آن پیرمرد سلمانی *یا امام الرئوف ادرکنی* از تو نوری به سینه می خواهم دل پاکی زکینه می خواهم کربلا و مدینه می خواهم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای که گفتی به نازنین پسرت که کرم کن به سائلان درت چه شود بر من اوفتد نظرت *یا امام الرئوف ادرکنی* پاک این نامه سیاهم کن غرق در رحمت الاهم کن به جوادت قسم نگاهم کن *یا امام الرئوف ادرکنی* گرچه روی سیاه آوردم کوله بار گناه آوردم به حریمت پناه آوردم *یا امام الرئوف ادرکنی* این شنیدم که ای گل زهرا دوست داری تو زائر خود را گر بدم ،زائر توام آقا *یا امام الرئوف ادرکنی* روی در این مقام آوردم من زخواهر پیام آوردم به برادر سلام آوردم *یا امام الرئوف ادرکنی* رفتم اما بدان که منتظرم لحظه مردنم بیا به برم تا گذارم به دامن تو سرم *یا امام الرئوف ادرکنی* ای که گفتی حدیث "یابن شبیب" گریه کردی برای شاه غریب به تن غرقه خون و "خد تریب" *یا امام الرئوف ادرکنی* پاره پاره  ززهر  شد جگرت بر روی خاک حجره بود سرت به سرشک دو دیده پسرت *یا امام الرئوف ادرکنی* جمع کردی تو فرش حجره چرا یاد کردی مگر زکرببلا یاد آن سر که شد جدا زقفا *یا امام الرئوف ادرکنی* @raziolhossein
ای فدای تو زندگانی ها ایه ی ختم مهربانی ها در حضور تو هیچ حرفی نیست دیگر از رنج و ناتوانی ها بوسه بر سنگ فرش صحن شما هست معراج اسمانی ها جای پایت هنوز مشهور است به قدمگاه کهکشانی ها یا امام الرئوف طی شده است پای عشق شما جوانی ها اسم تو ابروی هر شعر است نه صدای کریم خوانی ها دل کبوتر نمی شود بی تو روزها سر نمی شود بی تو پرچمت سایه بان ایران است گنبدت اسمان ایران است صوت نقاره خانه ی حرمت جلوه ای از اذان ایران است سر تعظیم بر ولایت تو عزت مردمان ایران است اثر رد پات بر این خاک سرخی زعفران ایران است السلام علیک یا سلطان دائمأ بر زبان ایران است پاره پیکر رسول الله حرمت روح و جان ایران است قلم یک دله به من دادی این غزل را سله به من دادی ماه ذی القعده ماه رحمت توست عالمی زیر دین رأفت توست هر زمان امدم حرم گفتم این زیارت فقط به دعوت توست روز و شب جبرئیل و خیل ملک منتظر در صف زیارت توست محور اعتقاد مردم ما بر مدار تو و ولایت توست نان و ابی اگر به جا داریم همه از سفره کرامت توست جامعه خواندم و به من فرمود که رضای خدا رضایت توست امدم در پناه چشمانت مستمند و فقیر احسانت با تو مشهد چه بی نظیر شده غرق در نور و دلپذیر شده شب جمعه حرم دعای کمیل توبه ام ذکر یا مجیر شده یا سریع الرضا به حق رضا در دعا خوب دست گیر شده ای که از مهربانیت حتی دشمنت خوار و سر به زیر شده ای که با یک اشاره چشمت عکس در پرده مثل شیر شده بی خیال از نیاز دنیایم چون دلم پیش تو فقیر شده چند وقتی نمی پرم اقا سفر کربلام دیر شده خواستم شعر کربلا نرود دیدم اما رضا رضا نشود گفتی یابن الشبیب گریه کنید بر حسین غریب گریه کنید بر حسین و غریبی اش باید صبح و شب بی شکیب گریه کنید اب خوردید یاد لبهایش هر کجا بود عجیب گریه کنید گفتی یابن الشبیب تنها بود پس بر ان بی حبیب گریه کنید تا به صورت به روی خاک افتاد شده خدالتریب گریه کنید ناگهان روی سینه سنگین شد حنجر و عطر سیب گریه کنید اخرین لحظه های گودالش یاد شیب الخضیب گریه کنید جد ما را به نیزه ها بردند پیکرش را جدا جدا بردند @raziolhossein
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت او را به درد کرببلا مبتلا کنند دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند از آن حریم قدسی ات آقای مهربان «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند» @raziolhossein
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟ حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو   @raziolhossein
سلطان سریر ارتضا را عشق است آیینه ی روشن صفا را عشق است هرچند که خوبان جهان بسیارند در بین همه فقط رضا را عشق است ...... بیمارم و دنبال شفا آمده ام محتاجم و در پی عطا آمده ام سوگند به تک تک کبوترهایت با آرزوی کرب و بلا آمده ام @raziolhossein
هرسو که رو نهادم و هرجا قدم زدم دیدم کشد امام رضا سوی مشهدم روزم سیاه رو سیه و نامه ام سیاه زوار قبر او همه خوبندو من بدم آنقدر لطف و مرحمتش داد رو به من تا باز آمدم در این خانه را زدم گفتم امام رانده مرا دیگر از درش از بس رؤف بود صدایم زد آمدم صد بار دید جرم و خطای مرا ولی یکبار هم نکرد از این آستان ردم وقتی که با امام رؤف آشنا شدم گررو کنم به درگه بیگانه مرتدم اول رساند دست مرا برضریح او آنگه گرفت دست ، خداوند سرمدم گفتم گناه کارم و آلوده دامنم گفتا بمال صورت خودرا به مرقدم این است هست و نیست و دارو ندار من پرونده از گنه پرو خالی بود یدم آلوده دامنم ولی اعلام می کنم من میثم محمد و آل محمدم @raziolhossein
  دل را به تو داده آمده تا مشهد با روی گشاده آمده تا مشهد آن کس که فلج بود و شفایش دادی... این بار پیاده آمده تا مشهد @raziolhossein
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان . @raziolhossein
ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا داریم زیر سایه ات ارامش بهشت بی معنی است در حرمت خواهش بهشت آقای من سلام غریب غریب ها درمانده ایم و دل زده ایم از طبیب ها زخمی مشت واشده ی نا حبیب ها لبخند توست پاسخ امن یجیب ها ای قبله ی همیشه ی دستِ توسلم با تکیه بر نگاه تو مستِ توکلم در شهر با دعای تو باران گرفته است مهر تو سایه بر سر ایران گرفته است هر دل شکسته راه خراسان گرفته است دلمرده بود زائرتان جان گرفته است اینجا گدای ساده پر آوازه می شود با هر زیارتی نفسش تازه می شود اینجا شکسته بالی زائر سعادت است هر قطره اشک واسطه ی استجابت است عاشق تر آنكه خواهش جانش شفاعت است سرمایه ی قیامت ما این زیارت است با اینکه شهر از نفس افتاده در گناه در زیر آسمان تو داریم سر پناه یادش به خیر حال خوش بی گناهی ام حالا که روسیاه جهان تباهی ام از تو جدا نکرده مرا روسیاهی ام یادت رفیق دوره ی بی تکیه گاهی ام اذن ورود،اشک زلال است در حرم رؤیای ناامید، محال است در حرم با هر بهانه سمت حرم می کشانی ام از لطف هم جواری تان آسمانی ام مهرت چه نقش ها زده بر زندگانی ام طی گشته پای آینه هایت جوانی ام این اشک های داغ که فریاد بی صداست با گونه های پنجره فولادت اشناست زائر شدم دوباره جلال امام را از من گرفته اشک مجال کلام را آقا ببخش سادگی این سلام را می خواهم از تو وعده ی حسن ختام را عمریست از هوای هیاهو بریده ایم از هر که غیر ضامن اهو بریده ایم @raziolhossein
ما را به کسی جز تو نظر عیب بود  کوبیم اگر در دگر عیب بود  با دست تهی آمدنم عیبی نیست  با دست تهی روم اگر عیب بود    @raziolhossein
ای شه طوس که سلطان سریر دو سرائی ماسوالله همه ظل تو و تو ظل خدائی . تا خلایق همه در روی تو بینند خدا را پرده بردار که بی پرده خدا را بنمائی . خازن مخزن اسماء تعالی و تقدس والی ملک قدر منشی دیوان قضائی . ثقل اکبر که به فرمان نبی تا لب کوثر در میان تو و قرآن به خدا نیست جدائی . نظری هم به گدائی چو من خاک نشین کن ای که در پادشهی صاحب ایوان طلائی . به گدا قدر بیفزاید و از شاه نه کاهد گاهگاهی که کند شاه نگاهی به گدائی . عرش رحمان بود این روضۀ سلطان خراسان پای بر عرش خدا هشته ای ای دوست کجائی . در حریم حرم زادۀ موسی به ادب رو نه زنی تا بسر و دوش ملائک سر پائی . زانکه در بارگه اقدس سلطان سلاطین خالی از فوج ملائک نبود گوشه جائی . آمدم قبر تو بوسیده و رفتم به امیدی که شب اول قبرم تو به دیدار من آئی . وای فردای « ریاضی » اگرش دست نگیری ای که خود دست خدا و پسر خون خدائی @raziolhossein
خورشید پا به خشت حریم تو چون نهد؟ ننهاده است بر سر مصحف کسی کتاب @raziolhossein
یا غریب الغـربا،بـده در راه خدا یا معین الضعفاء،بـده در راه خدا تـو پنـاه همـه‌ای،پســر فاطمـه‌ای نظری کن به گدا بـده در راه خدا  من اگـر روسیهم غرق بحـر گنهـم  تو زدی مرا صـدا بـده در راه خدا  نگشـایی در اگـرنروم جـای دگر  به جـوادت ابـدا  بده در راه خدا  من گنهکار و بدم نه تو می‌کنی رَدَم نه شوم از تو جدابـده در راه خدا  بـه هـوای کرمت آمدم در حرمت غمـم از دل بزدا  بده در راه خدا من تهی‌دست و فقیر از خجالت سربه‌زیر تـو امـام و مقتــدا  بـده در راه خدا بـه امـامتت قسم به کرامتت قسم     به مقــام شهـداء بده در راه خدا یابن‌الطور وعادیات پسـر والذاریات یـابن‌مصباح‌الهدی بده در راه خدا نگهی به «میثمت» که گدای حرمت  بــوده‌ام از ابتــدا  بـده در راه خدا @raziolhossein
خیرت رسید و آدم عاصی بقاگرفت پست و حقیر عالم امکان بها گرفت رو بر تو کرد با همه ی روسیاهی اش ازگوشه چشم نافذتان او شفا گرفت آقا ردش نکن که امیدش فقط تویی باصد امید کوبه ی بیت الولا گرفت جانی دوباره در تن بی جان او نشست تا عشقتان میان دلش را فرا گرفت یاایهالرءوف و زلطف مجسمت بی دست و پاترین بشردست و پا گرفت بخشیده شد تمام گناه و خطای او وقتی قدم در آن حرم باصفا گرفت شبنم ز دیده ی تر او بر زمین چکید بازائرین تو چو دم یارضا گرفت یا ایهاالکریم و به عشق نگاه تو بنگر دراز دست خودش این گدا گرفت قربان نام تو که گره را گشایش ست  باید که نام اطهرتان را طلا گرفت هرکس زآب دلکش این بارگه چشید دیگر کجا نشانه ز آب بقا گرفت من از لبان عاشق رندی شنیده ام  اینجا ز رأفت تو شود کربلا گرفت بی شک نشسته در دلتان مهر نوکری کو در حرم نوای شه سر جدا گرفت گفتی که گریه کن تو به جد غریب ما یابن الشبیب گریه ی تو هر کجا گرفت ما هم به رسم و کار شما گریه میکنیم هرجا کسی زماتم جدت عزا گرفت شعرم تمام، حرف دلم ناتمام ماند نوکر زیاده تر ز سرش از شما گرفت . @raziolhossein
دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است ‌"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم" تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد... ...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است @raziolhossein
به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست اسیر دام تورا حاجت رهایی نیست به غیر گوشهٔ بام تو-ای امام رئوف کبوتر دل من جلد هیچ جایی نیست بدون پَرتُوِنور تو ای جناب ضُحی فقط سیاهی محض است روشنایی نیست سرت همیشه شلوغ است وهیچ سلطانی به خواب صاحب همچین برو بیایی نیست اگر که نوکر این درگهم حساب کنی مرا به شاهی عالم هم اِعتنایی نیست خدا گواست که دردستهای محتاجم به جز به محضرتان کاسهٔ گدایی نیست همه قبیلهٔ من رفته اند قربانت به غیر تیر نگاهت که آشنایی نیست بدون آبرویی که شما به من دادید به قدر پول سیاهم مرا بهایی نیست دلم گره به ضریح تو خورده میدانم به غیر این گره،هیچم گره گشایی نیست هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را که دل سپردهٔ این گنبد طلایی نیست @raziolhossein
آره تنهايى رو خيلى دوست دارم مخصوصا وقتى تو مونسم باشى اون روزى كه هيچكى نيست دور و برم تو رو جون مادرت قسم، باشى اگه قسمتم نشه حرم بيام يه سلام عرض مى كنم از دور آقا لحظه هاى آخرم منتظرم مثل سلمانىِ نيشابور آقا من با هيچى مثل رفت و آمد از صحن سقاخونه حظ نمى كنم يه دقيقه موندن تو حرم و باهمه دنيا عوض نمى كنم حرمت اينقده جاى خوب داره كه يه گوشه ى مشخص ندارم وقتى فكر و ذكر من امام رضاست ديگه فرصت واسه هيچكس ندارم همه لحظه هايى كه از عمر من توى اين حرم گذشتُ دوست دارم كفشامم فهميدن از بس اومدم خيلى كفشدارى هشتُ دوست دارم @raziolhossein
مستحقم بده در راه خدا آقاجان آمدم باز به امید شما آقاجان دست تنگم به امید کرمت آمده ام رحم کن بر منِ افتاده ز پا آقاجان اهل ایرانم و همسایه چشمان شما حقِ آب و گل ما هست به جا آقاجان ؟ فقط این جاست که رویم به گدایی باز است داده ای بس که خودت رو به گدا آقاجان گره آخرتم دست تو را می بوسد مکن آن روز فراموش مرا آقاجان سر سال است و من خرجی خود میخواهم بعد دو ماه غم و اشک و عزا آقاجان من به این آب و هوا انس گرفتم اما چه کنم با هوس کرببلا آقاجان ** کودکی من از این صحن به آن صحن گذشت مثل پروانه در باد رها آقاجان با همان لهجه پاک پدری میگویم قربون کفترای صحن رضا...آقاجان @raziolhossein
اگر چه غرق گناهم اگر خطادارم ولی به رافت تو من امیدهادارم ببین به شانه من کوهی از پشیمانی ست نبین به نامه اعمال خود چها دارم یقین که در حرمت پا نمی نهم به زمین که من ز بال ملک فرش زیر پا‌ دارم هنوز مورد لطف و عنایتت هستم هنوز در حرم تو برو بیا دارم مریز آبرویم را تو ای امام رئوف که گفته ام به همه من امام رضا دارم اگر گهی ز درت میروم ز بی خردیست وگرنه من به جز از کوی تو کجا دارم؟؟ ز بی محبتیم نیست گر دلت شکنم!! نه اینکه دوست ندارم تورا، چرا دارم! مرا ز نوکری کوی خود مکن محروم که از غلامی تو دارم آنچه را دارم اگر که از تو نگیرم بگیرم از چه کسی منی که حاجت رفتن به کربلا دارم همیشه مهر تو بامن چنان نموده شها که بی خیال ز خوفم فقط رجا دارم عنایتی تو به این عبد بی نشانت کن چو آهویت سگ خود را بیا ضمانت کن @raziolhossein
طوس از نفس تو باغ رضوان شد هر جا که قدم زدی گل افشان شد از صبح ازل به شوق دیدارت خورشید ، مسافر خراسان شد منظومه ی شمسی آستین افشاند خاک قدمت ستاره باران شد تا بوسه زند به پای هر زاير در صحن تو جبرییل دربان شد صحن تو به عرش می زند پهلو ایوان طلات مشرق جان شد جاروکش آستان قدس تو تاج سر اهل علم و عرفان شد هرگز نشنیده ام کسی جز تو در غربت ، ضامن غریبان شد آرام گرفت در کنار تو چون زلف تو هر دلی پریشان شد از «سلسلة الذهب» دلم فهمید عشق به تو از شروط ایمان شد سلمانی پیر شهر نیشابور هر خواسته داشت از شما آن شد دستی که دخیل برضریحت بست هر درد که داشت زود درمان شد یا حضرت ثامن الحجج ، مولا ایران ز تو بود اگر که ایران شد مهمانی و میزبان نواز آری با لطف تو رزق ما فراوان شد در خاطره اش همیشه می ماند هر کس که به سفره ی تو مهمان شد هر زخم به مرهم تو شد ترمیم هر سخت به دست مهرت آسان شد هرگاه به کشورم شکست افتاد با لطف تا کارها به سامان شد در باغ تو زاغ با امید آمد با یک نفست هزار دستان شد خوشبخت کسی که در تمام عمر بر عشق تو پایبست پیمان شد آقایی او «کمیل» ، تضمین است هر کس که گدای کوی سلطان شد @raziolhossein
من کیستم گدای گدایان این درم گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم محتاج دام و شیفته ی دانه ی توام هر چند در حریم تو کم از کبوترم زوار عارفند به حقّ تو یا رضا ای وای من که از همه بی معرفت ترم بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر تو گشت شیره ی جان و روان روح از لحظه ای که شیر به من داد مادرم فیض زیارت تو و آلوده ای چو من گر لطف تو نبود نمی گشت باورم هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم حتّی اگر بود پدرم یا برادرم از صدق و پاکی پدر و مادرم بود گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خیزد رضا رضا ز نفس های آخرم پای مرا ببند که پابند خود کنی دست مرا بگیر که مسکین این درم من «میثمم» که با همه بیدست و پائیم جز دار عشق تو نبود دار دیگرم @Raziolhossein
سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی کـرم نمـودی و بهـر زیارتت طلبیدی برای آنکه گل از اشک دیده بر تو بیارم دل مـرا تـو شکستی، غم مرا تو خریدی بـه نـامه سیه‌ام لحظه‌ای نگاه نکـردی مـرا صـدا زدی و پـرده مـرا ندریـدی چگونه راه به من دادی ای رئوف رئوفان مگـر سیـاهی پـرونده مـرا تو ندیدی در آستان تو من روی آورم به چه رویی که من چو خار سیه رویم و تو یاس سفیدی نیاز بـر کـه بیارم؟- تو حاجتی تو نیازی امید بـر کـه ببندم- تو آرزو تـو امیدی چـه رازهای نهانی که بود در دل تنگم نگفتـه بـودم و دیدم تمام را تو شنیدی به حیرتم که نکرد این همه گنه ز تو دورم من از تو هر چه بریدم، تو از کرم نبریدی چه می‌شود گره از کار «میثمت» بگشایی مگـر نـه قفـل مهمـات را فقط تو کلیدی @raziolhossein
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره دربزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدا ی را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مبادآنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت بگل ندارم باز خوشم که گاه گداری بباغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد معاشران بخدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورت گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست @raziolhossein
حریم طوس مگر طور وادی سیناست که روی پاک ،  جلوه گاه نور خداست چو کعبه ساحت قدسش مطاف اهل یقین رواق صحن نو و کهنه مروه است و صفاست پیمبران به طواف و فرشتگان در سعی یکی به ذکر نماز و دگر به فکر دعاست شرف برد به مقامش مقام ابراهیم غبار او به رخ زمزم آبرو افزاست به خاک او حجر الاسود استلام کند که پاره ی تن پیغمبر خدا این جاست چنان که در عرفاتت گنه ببخشایند نگاه او قلم محو جرم و عفوخطاست غبار خاک قدم های زائر حرمش صبا برد به شفاخانه ها که محض شفاست شعار نور خدا جلوه ی جمال نبی کمال علم علی نور دیده ی زهراست هماره این در رحمت به سوی مردم باز که حج ملّت ایران و کعبه ی فقراست بگوبه موسی عمران ب کوه طور مرو وگرنه با(ارنی)(لن ترانتیت)اولی است زکوه طوربیاخدمت رضا درطوس که درجمال خدایی اوخداپیداست چه اختلاف لطیفی ب موقع اعجاز میان موسی عمران و زاده ی موساست برای خلقت آن اژدهای هوا انگیز همیشه تکیه ی موسا برآن بلند عصاست ولی امام. نگاهی به نقش پرده فکند زهیبت نظرش شیرزنده شد برخاست یکی به فیض عصاو یکی به نور نگاه ببین تفاوت ره ازکجای تا به کجاست زمین ببوس «ریاضی» که این فضای بهشت حریم حرمت سلطان دین، امام رضاست @raziolhossein
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست  هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟  چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا  ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند  حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک  خون جگر جوشد از خشت طلای رضا آر در باب الجواد می شنوم دم به دم  یا ابتای پسر، وا ولدای رضا بوسه به قبرش زدم، تازه زطوس آمدم  باز دلم در وطن کرده هوای رضا گر برود در جنان یا برود در جحیم  بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا @raziolhossein
تـا در کنف لطف تو مأوای من است       خـــــاک در تو عرش معلای من است ای خسرو طوس، این بود مَسلک من      آنکس که بود عبد تو، مولای من است @raziolhossein
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می‌شنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیده‌ام من که گل بهشت را از حرم تو چیده‌ام من به بهای هستی‌ام، مهر تو را خریده‌ام عشق تو می‌برد مرا، تا حرمِ خدا، رضا ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو می‌دمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا آن‌که وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی تویی شمیم سورۀ کوثر و هل‌اَتی، رضا فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی بی‌تو کسی نمی‌برد، ره به سوی خدا، رضا شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم اگر ز در برانی‌ام، کجا روم، کجا رضا؟ به پیشگاه قدس تو اگر چه دست‌خالی‌ام اگر کسی نمی‌خورد، غم شکسته‌بالی‌ام هست اگرچه اشک من، گواه خسته‌حالی‌ام خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا ای که به این شکسته‌دل فرصت آه داده‌ای ای که مرا به این حرم خوانده و راه داده‌ای اگرچه در جوار خود مرا پناه داده‌ای بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا @raziolhossein
مگو که بی خردم هیچکس نمی خردم کرامت تو به بالای دست می بردم اگر جدا کنی از خود مرا، کم از صفرم و گر کنار تو باشم فزون تر از عددم گدایی درت از خلق، بی نیازم کرد که در سؤال کسی جز تو را صدا نزدم هزار بار شدم غافل از تو دیدم باز فزونی کرمت سوی این حرم کشدم زکثرت کرمت ای رئوف اهل البیت خجالتی که کشیدم هماره می کُشدم زهی کرامت و لطفت که دعوتم کردی بجای آنکه گذاری به سینه دست ردم مرا میان سگان درت پناه بده و گر نه گرگ گنه حمله کرده می دردم بهای یک ثمن بخس هم ندارم لیک به لطف خویش امام رئوف می خردم مرا به گلبن عشقش پناه داد رضا اگر چه نیست به جز مشت خار در سبدم نهاده ام به روی خویش نام «میثم» را بهانه ایست قبولم کند، اگر چه بدم @raziolhossein