eitaa logo
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
618 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
315 ویدیو
11 فایل
مرکز تولید،توزیع و ترویج کتاب و محصولات جبهه فرهنگی و انقلاب اسلامی در استان خوزستان 🚩پادادشهر خ۱۷غربی پ۱۳۶ حسینیه هنر ارتباط با ادمین: @ammar_khz02
مشاهده در ایتا
دانلود
نجات از آزادی🍃✌ ۱ روز ۲ روز ۳ روز ۵ روز ۸ روز ۲ هفته ۳ هفته ۱ ماه ۲ ماه ۵ ماه ۹ ماه ۱ سال ۲ سال ۳ سال ۵ سال ۷ سال ۹ سال ۱۰ سال.... اواخر مرداد ۶۹ منزل- شب- داخلی مادر با چشمان اشک آلود نشسته. یک سمتش پسر ۱۰ ساله و سمت دیگر دختر ۱۲ ساله اش نشسته اند. هر سه دارند به مردی که روبرویشان نشسته با تعجب نگاه می کنند. پسر دست مادرش را می کشد و در گوشش می گوید: مامان... مامان، این آقاهه کیه که امشب خونه ما می مونه؟!.... ⚠️این داستان واقعیست محقق: 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
📌حاشیه‌ نگاری یک مرد جنگی به از صد هزار... 📎مدت ها بود همدیگر را ندیده بودیم. منتظر دیدن چهره ای مثل بقیه افراد دچار این بیماری بودم اما می دانستم که تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی. 🔹️خدمتت که در جنگ تمام شد. باز هم حاضر به ترک اهواز نشدی.‌ با وجودی که می توانستی بهترین بیمارستان های کشور و حتی دنیا بروی و فقط به فکر خودت و آینده ات باشی. ولی تو ماندی و در سه جبهه جنگیدی. اول ماندن در شهر و کنار مردم اهواز، دوم ماندن در بیمارستان اهواز و کنار مجروحان و سوم ماندن در دانشگاه اهواز برای تربیت متخصصان بیهوشی چون خودت که به شدت کشور به آن ها نیاز داشت. 🔸️حالا تو همچنان استوار ایستاده ای با بیش از ۳۰۰۰ عمل بیهوشی در جنگ و تربیت بیش از ۴۰۰ متخصص برای خودکفایی ایران. 🔹️سرفه هایت بیشتر از این اجازه نداد از بودن در کنارت لذت ببرم ولی می دانم که بیماری کانسر ریه برای تو چیزی نیست که نتوانی آن هم با موفقیت پشت سر بگذاری. عمری بود که مجروحان و همه مردم اهواز را با داروهای بیهوشی ات تا لبه مرگ میبردی و سلامت برشان می گرداندی. 🔸️عکس موقع خداحافظی و بستن در شاید تلخ باشد اما هم من و هم تو معتقد هستیم که خداوند به ازای هر دری که می بندد، ده ها در دیگر به رویمان باز می کند. 🔹️حالا هم من و هم همان مجروحان و همه مردم اهواز برایت دست به دعا بر می داریم تا ان شالله این دیدار، دیدار آخرمان نباشد و بازهم با همان صلابت و بازگشت سلامتی، تو را در اتاق عمل ببینیم....🙏 |دکتر محمدرضا پیپل زاده| نفر اول آزمون بورد بیهوشی کشور در سال ۱۳۶۱ 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
◼️◾️انالله و اناالیه راجعون با نهایت تاسف در آستانه تحویل سال جدید خبر نابهنگام در گذشت پدر همکارعزیزمان ایمان یوسفی مارا داغدار کرد. ◾️رسانه بیداری مصیبت وارده را عمیقا تسلیت عرض می نماید و برای بازماندگان از خداوند متعال صبر جزیل آرزو می کند. 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیدی ما به شما 💐 نوروز، فرصت خوبیست برای مطالعه، رصد و تعامل با مجموعه های فرهنگی و هنری که فعالانه دارن تلاش می کنن تا محتوایی مناسب مخاطبشان تولید کنند. اگر می خواید نوروز پر بارتری داشته باشید، یک سری به این صفحات بزنید. قول می دیم مشتری پسا نوروزی‌شان😊 می شید. 🌴🪴🌺🪻🌱🌻🪷🌻🌱🪻🌺🪴🌴 1️⃣ علاقمندان به کتاب: کافه کتاب دخترانه یک خط روشنایی @caffeketaaab 2️⃣ علاقمندان به اخبار مهم خوزستان و کشور: کانال عروج (رسانه فعالان اجتماعی خوزستان) @oruj_ir 3️⃣علاقمندان به عکاسی: ۷_عکاسان آفتاب( اولین پاتوق دختران عکاس در اهواز) @akasan_aftab 4️⃣ علاقمندان به تولید محتوا با موبایل: استاد حزباوی زاده @arman_honar 5️⃣ علاقمندان به شعر: آیینه باران(مجموعه اشعار سیدمحمدمهدی شفیعی و سیدعلیرضا شفیعی) @shafiepoems 6️⃣ علاقمندان به کار فرهنگی: مجموعه فرهنگی و تربیتی حضرت صاحب‌الامر (عج) @saheb_alamr313 7️⃣ علاقمندان به کار تشکیلاتی: حلقه میانی نُجَبا (نقش‌آفرینی جبهه بانوان انقلاب) @nojaba1400 8️⃣ علاقمندان به مطالبه‌گری: کانال امین غفاری @aminghafari_ir 9️⃣ علاقمندان به دوره‌های آموزشی هنری: آموزشگاه آزاد سینمایی سَها @sahaartschool 0️⃣1️⃣ علاقمندان به تاریخ شفاهی: مرکز تولید رسانه بیداری @resanebidari_ir 1️⃣1️⃣ علاقمندان به آثار گرافیگی: بانک آثار هنرمندان مجمع خاک‌نگار @khakenegarr
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️🔸️نام ما را ننویسید، بخوانید فقط 🔹️سر این سفره گدا را بنشانید فقط 🔹️آمدم در بزنم، در نزنم می میرم من اگر در زدم این بار نرانید فقط 🔹️میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست چند لحظه بغل سفره بمانید فقط 🔹️کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی فقط از دست گناهم برهانید... فقط 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
📌حاشیه نگاری به امید دیدار پرده اول📝🎥 _آقای احمد محمدی رو میشناسی؟ _آره، گزارشش رو دیدم. ولی نتونستم تا حالا باهاش صحبت کنم. _فردا صبح پیشمه. _یا ابالفضل! فردا اول صبح پیشتم. 🖇برای اینکه تو مسیر مشغول باشم کمی تنقلات گرفتم و تنهایی زدم به جاده. آدرس کجاست؟ نمیدانستم. چقدر وقت داریم؟ نمیدانستم. فقط ما سه نفر هستیم؟نمیدانستم. فقط میدانستم باید امروز به خرمشهر برسم و هر طور شده با آقا هادی و حاج احمد صحبت کنم. به مسجد جامع خرمشهر رسیدم. صدای کویتی پور در گوشم می پیچید: (ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته/خون یارانت پر ثمر گشته.) 🪖🎤🎼 قرار شد با آقا هادی دو تا پسرش به موزه دفاع مقدس برویم. آقا احمد کاروان راهیان نور محلات را آنجا برده بود. در و دیواری که مثل پیکر خوزستان پر از تیر و ترکش بود اولین چیزی است که فضای دفاع مقدس را زنده میکرد.🗓 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
🎬نماهنگ اَسما‌ءالحُسنی 🌃هرشب ماه مبارک رمضان قبل اذان مغرب به افق تهران از شبکه نسیم 🔹کارگردان: امید مدحج 🔸تهیه کننده: حمیدرضا بهوندی 🔻مجری طرح شبکه رسانه ای صف 📺تهیه شده در شبکه نسیم 📅رمضان 1444 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz
📌 حاشیه نگاری پرده دوم 📝🎥 🔴 از خرمشهر به شلمچه دنبال کسی میگشت تا پروژکتور را راه بندازد و برای کاروان فیلم پخش کند. 📽🎞 وقتی ما را دید با لبخند گرمی بغلمان کرد و سریع رفت. فکرش مشغول برنامه کاروان بود و از این طرف به آن طرف میرفت. هر جا میرفت دنبالش بودم. هر چه خواستم سر صحبت را باز کنم نشد، فقط میگفت: (شرمنده، الان میام.) آقا هادی برای جلسه ای رفت، حاج احمد هم مشغول بود. بهترین فرصت بود تا با پسرهای آقا هادی آشنا بشوم، حسن و مجتبی. کمی کنار هم نشستیم تا اینکه حسن پرسید: (تو دوست بابامی؟ عمو احمد رو میشناسی؟ ) از هیبت مردانه و سر زبانش خیلی خوشم آمد، گفتم: ( آره با پدرت دوستم، تازگی دوست شدیم.) حالا نوبت مجتبی بود، با کنجکاوی نگاهم میکرد و پرسید: ( با پدرم جلسه داری؟اومدی با حاج احمد و پدرم بری شلمچه؟) _پدرت آدم مهمیه، اومدم خاطراتشو بگیرم دو ساعتی منتظر بودیم. گشتی داخل موزه زدیم و بستنی خوردیم. ⌚️ از صحبت های مجتبی فهمیدم مقصد بعدی کاروان شلمچه است و خودم را برای رفتن آماده کردم. حاج احمد قرار بود کاروان سمت شلمچه راهی کند و با ما بیاید.
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
📌 حاشیه نگاری پرده دوم 📝🎥 🔴 از خرمشهر به شلمچه دنبال کسی میگشت تا پروژکتور را راه بندازد و برای
آقا هادی از جلسه برگشت و سوار ماشین شدیم. تازه فهمیدم حاج احمد به خاطر پسرش مجبور شده با کاروان برود. باز هم راهی شدم و منتظر موقعیت دیگری ماندم. 🚙⌚️ تا شلمچه با آقا هادی بیشتر هم صحبت شدیم : ( احمد رو که میبینی اینقدر خاکیه، تو وزارت خونه است، یکی از معاونین وزیر بهداشته. با احمد تو منطقه بودیم. دقیقا روزایی بود که الحاظر رو بچه ها گرفتن. روز آخر ماموریتش بود که اسیر شد.) 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz