eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
13.3هزار ویدیو
70 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بهترین نامزدهای استان ما به رای میدهیم.. نه به حرف و شعار و دروغ.. بهترین نامزدهای شهرهای دیگر را هم معرفی میکنیم.. در کانال روشنگری لطفا پوسترها را منتشر بفرمایید ✅ گسترش = بهتر.. مرفه تر.. زیباتر.. معنوی تر.. قوی تر 👉 @roshangarii 🚩
🔴 🔺 #نماینده‌ های دیروز #مجلس، نوکر و کُلفَت‌های امروز #آمریکا و #انگلیس 👆 #رهبر انقلاب: مردم باید در انتخاب نمایندگان بسیار مراقبت کنند زیرا ما در همین دوره انقلاب، نمایندگانی در مجلس داشتیم که اکنون نوکر و کُلفَت آمریکا و دشمنان ایران هستند. اینا همون نماینده‌های سابق #مجلس هستن که الان تو شبکه‌های ماهواره‌ای تبدیل شدن به دشمن #ایران خیلی هم اتفاقی همشون از #اصلاح_طلب ها بودن👆 #شرافت #انتخابات #انتخابات_مجلس #وطنفروش #خائن #رای #روحانی #اصلاحات #خاتمی #اصلاح_طلبان #اصلاحطلبان #مزدور #منوتو #بی_بی_سی #ایران_اینترنشنال #ایرانی #مزدور 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم. دفتر چند متری با حلقه دانشجویان فاصله داشت و درست مقابل در دفتر، به او رسیدم. بی توجه به حضورم وارد دفتر شد و در دفتر تنها بود که من پشت سرش صدا بلند کردم :«چیه؟ اومدی گرای بچه ها رو بدی؟» 💠 به سمتم چرخید و بی توجه به طعنه تلخم، با چشمانی که از خشمی مردانه آتش گرفته بود، نهیب زد :«اگه خواستی بری قاطی شون، فقط با نرو!» نمی دانم چرا، اما در انتهای نهیبش، را می دیدم که همچنان نگرانم بود. هیاهوی بچه ها هرلحظه نزدیک تر می شد و به گمانم به سمت دفتر بسیج می آمدند. مَهدی هم همین را حس کرده بود که نزدیکم شد و می خواست باز هم عشقش را پنهان کند که آهسته نجوا کرد :«اینجا نمون، خطرناکه! برو خونه!» و من تشنه عشقش، تنها نگاهش می کردم! 💠 چقدر دلم برای این دلواپسی هایش تنگ شده بود و او باز تکرار کرد :«بهت میگم اینجا نمون، الانه که بریزن تو دفتر، برو بیرون!» و همزمان با دست به آرامی هُلم داد تا بروم، اما من مطمئن بودم دوستانم وحشی نیستند و دلم می خواست باز هم پیشش بمانم که زیر لب گفتم :«اونا کاری به ما ندارن! اونا فقط شون رو می خوان!» از بالای سرم با نگاهش در را می پائید تا کسی داخل نشود و با صدایی که در بانگ بچه ها گم می شد، پاسخ داد :«حالا می بینی که چجوری حق شون رو می گیرن!» 💠 سپس از کنارم رد شد و در حالی که به سمت در می رفت تا مراقب اوضاع باشد، با صدایی عصبانی ادامه داد :«تو نمی فهمی که اینا همش بهانه اس تا کشور رو صحنه کنن! امروز تا شب نشده، دانشگاه که هیچ، همه شهر رو به آتیش می کشن...» و هنوز حرفش تمام نشده، شاهد از غیب رسید و صدای خُرد شدن شیشه های آزمایشگاه های کنار دفتر، تنم را لرزاند. مَهدی به سرعت به سمتم برگشت، دید رنگم پریده که دستم را گرفت و همچنان که مرا به سمت در می کشید، با حالتی مضطرب هشدار داد :«از همین بغل دفتر برو تو یکی از کلاس ها!» 💠 مثل کودکی دنبالش کشیده می شدم تا مرا به یکی از کلاس های خالی برساند و می دیدم همین دوستانم با پایه های صندلی، همه شیشه های آزمایشگاه ها و تابلوهای اعلانات را می شکنند و پیش می آیند. مرا داخل کلاسی هُل داد و با اضطرابی که به جانش افتاده بود، دستور داد :«تا سر و صداها نخوابیده، بیرون نیا!» و خودش به سرعت رفت. 💠 گوشه کلاس روی یکی از صندلی ها خزیدم، اما صدای شکستن شیشه ها و هیاهوی بچه ها که هر شعاری را فریاد می زدند، بند به بند بدنم را می لرزاند. باورم نمی شد اینجا است و اینها همان دانشجویانی هستند که تا دیروز سر کلاس های درس کنار یکدیگر می نشستیم. 💠 قرار ما بر بود، نه این شکل از ! اصلاً شیشه های دانشگاه و تجهیزات آزمایشگاه کجای ماجرای بودند؟ چرا داشتند همه چیز را خراب می کردند؟ هم دانشگاه و هم مسیر را؟ گیج که دوستانم آتش بیارش شده بودند، به در و دیوار این کلاس خالی نگاه می کردم و دیگر فکرم به جایی نمی رسید و باز از همه سخت تر، نگاه سرد مَهدی بود که لحظه ای از برابر چشمانم نمی رفت. 💠 آن ها مدام شیشه می شکستند و من خرده های احساسم را از کف دلم جمع می کردم که جام عشق من و مَهدی هم همین چند لحظه پیش بین دستانم شکست. دلم برای مَهدی شور می زد که قدمی تا پشت در کلاس می آمدم و باز از ترس، برمی گشتم و سر جایم می نشستم تا حدود یک ساعت بعد که همه چیز تمام شد. 💠 اما نه، شعار "" همچنان از محوطه بیرون از دانشکده به گوش می رسید. از پشت پنجره پیدا بود جمعیت معترض از دانشکده خارج شده و به سمت در خروجی دانشگاه می روند که دیگر جرأت کرده و از کلاس بیرون آمدم. از آنچه می دیدم زبانم بنده آمده بود که کف راهرو با خرده های شیشه و نشریه های پاره، پُر شده و یک شیشه سالم به در و دیوار دانشکده نمانده بود. 💠 صندلی هایی که تا دقایقی پیش، آلت قتاله بود، همه کف راهرو رها شده و انگار زلزله آمده بود! از چند قدمی متوجه شدم شیشه های دفتر بسیج شکسته شده که دلواپس مَهدی، قدم هایم را تندتر کردم تا مقابل در رسیدم. 💠 از نیمرخ مَهدی را دیدم که دستش را روی میز عصا کرده و با شانه هایی خمیده ایستاده است. حواسش به من نبود، چشمانش را در هم کشیده و به نظرم دردی بی تابش کرده بود که مرتب پای چپش را تکان می داد. تمام دفتر به هم ریخته، صندلی ها هر یک به گوشه ای پرتاب شده و قفسه کتب و نشریه ها سرنگون شده بود. نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ را روی زمین دیدم... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از  محمد عبدالهی
💢ما اینگونه به #جمهوری_اسلامی رای دادیم. اصلا ما #رای دادن و #دموکراسی را از جمهوری اسلامی یاد گرفتیم👆 #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #رفراندوم #انتخابات_آزاد #اصلاحات #انقلاب #انقلاب_اسلامی #رهبر #محمد_عبدالهی #روحانی #خاتمی #هاشمی #پهلوی ☑️ @abdollahy_moh
🔶 بهترین نامزدهای استان و شهر ما به رای میدهیم.. نه به حرف و شعار و دروغ.. بهترین نامزدهای شهرهای دیگر را هم معرفی میکنیم.. در کانال روشنگری لطفا پوسترها را منتشر بفرمایید ✅ گسترش = بهتر.. مرفه تر.. زیباتر.. معنوی تر.. قوی تر 👉 @roshangarii 🚩
🔶در توو یه حمله ۸ نفر مردن و ۵ تا زخمی شد؛ چه عملیات خشونت‌باری‌. فیلمی ازش هس؟ عکسی اومده؟ فیک‌ها شروع کردن به مزخرف گفتن توو توییتر؟ نه. اون‌جا آلمان‌ه! 👉 @roshangarii 🚩
💢 #وحدت حیاتی است 🔺 توبه #توابین به درد هیچ کس نمی خورد #تهران #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #رای_لیستی #رسایی #یامین_پور #انقلابی #قدرت #لیست_وحدت #مجلس_قوی #قالیباف #پایداری 👉 @roshangarii 🚩
ازلشکر فاطمیون 🇦🇫 به مردم عزیز ایران 🇮🇷 بدانید که چشم همه مدافعان حرم به انتخابات ایران است. اگر در انتخابات شرکت نکنید یا انتخاب بد بکنید ، والله والله والله که روز قیامت جلوی شما را میگیریم. چون هدف مشترک همه ما شیعیان تشکیل تمدن نوین اسلامی است. 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توصیه های رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیردار وزارت بهداشت برای پیشگیری از ابتلا به ویروس 👉 @roshangarii 🚩
🔺 "کرونا "شوک انتخاباتی اصلاحطلبان و جریان مدیریتی حاکم بر کشور همه منتظر بودیم ببینیم که جریان ضدملی و دشمن این بار با کدام ترفند در جامعه ایجاد دوقطبی میکند و با فریب ملت رای آنها را برای اشغال دوباره صندلی های قدرت مصادره میکند در روزهای منتهی به انتخابات بلاخره آن ترفند بزرگ را از آستین خود بیرون آوردند و در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی (که بصورت مشترک با اسرائیلها در حال مدیریت آن هستند) خبر ویروس در ایران را در جامعه منتشر کردند. یک خبری دقیقا دو روز قبل از انتخابات برای ترساندن مردم از حضور پای صندوق های رای چه معنایی دارد جز اینکه جریان حاکم بر مدیریت کشور به شکست خود در آگاه هست و لذا بدنبال برگزاری یک انتخابات با مشارکت پایین برای ضربه زدن به حیثیت نظام است..... یحتمل اربابان آمریکاییشان این ویروس را در ایران منتشر کرده اند تا از سقوط سیاسی این مواجب بگیران غرب در کشور جلوگیری کنند . مگر عامل انتشار ویروس کرونا در همین ها نبودند؟ این خوی و خصلت جریان ضدوطن اصلاحات است که اگر مطمئن باشد پیروز انتخابات نیست یا انتخابات را میکند یا مانند سال ۸۸ مملکت را به میکشاند یا مانند این دو روز با انتشار ویروس کرونا در فضای مجازی و حقیقی مردم را از شرکت در انتخابات میترساند...‌ "سعید درخشان" 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از  محمد عبدالهی
سلاح شیطان است. لشکر شیطان در قبلی، با ترس انداختن از دیوارکشی! ذهن مردم را فریفت؛ در انتخابات فعلی با ترس انداختن از ! صف نانوایی خطرناک نیست؟ صف رای خطرناک است؟! عجب ویروس باهوشی هم هست! فقط سراغ شهرهایی میرود که شکست قاطع کاندیداهای اصلاح طلب محتمل است! در توییتر 👇 https://twitter.com/AbdollahyM ☑️ @abdollahy_moh
🔴 ما را از #کرونا نترسونید!! ما 7 سال اسیر بدتر از کرنا هستیم که هر ماه و هر هفته یه بلا بخاطرش نازل شده👆 فردا هم میریم این #بدتر_از_کرونا رو بشوریم ببریم به اذن خدا 😎👆 #انتخابات #مجلس #رای_بی_رای #مجلس_قوی #می_آیم_چون #روحانی #اصلاحات #انتخابات_مجلس #انقلاب #دولت_روحانی #رهبر #استیضاح_روحانی 👉 @roshangarii 🚩
🔶 #لیست_وحدت را نشکنیم.. به هیچ بهانه ای 👆 #مجلس #انتخابات #انتخابات_مجلس #ایران_قوی #اقتصاد #ایران_نو #اصلاحات #اصولگرا #انقلاب #رای #رای_فردی #خامنه_ای #آیت_الله_خامنه_ای #شورای_ائتلاف #جبهه_پایداری #وحدت #رای_نشکنیم #رسایی #یامین_پور #شهبازی 👉 @roshangarii 🚩
🔻در گروههای به شدت داره توصیه میشه زود بیان رای بدن خبر داریم اصلاح طلبا به همه طرفداراشون دارن اعلام میکنن صبح زود برای رای بیان ممکنه همون بساط و برنامه زمان ریاست جمهوری دفعه پیش ، مثل کمبود و زود بستن درهای محل اخذ رای و ..... دوباره یکی از ترفندهاشون باشه ازتون خواهش میکنم به همه اعلام کنید که اول وقت برای رای دادن برن هم تره. هم مطمئن تر . از خدعه های این جماعت غافل نشیم 👉 @roshangarii 🚩
✍️ 💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم. تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد. 💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت... ▫️▪️▫️ 💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد. انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم. 💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند. در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت. 💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد. اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات ، غریبانه و مظلومانه شدند. 💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت... ▫️▪️▫️ 💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود. فاصله مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن ، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر نخورم. 💠 بگذار بگویند انتخابات است، بگذار مدام با واژه های و بازی کنند و به خیال شان را در برابر قرار دهند؛ انگار پس از شهادت ، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی شده اند! امروز وقتی می بینم انتخاباتی شان همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا باقی بماند؟ 💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، باز هم حرف از با زد، پیر شدم! پس به خدا دیگر به این جماعت نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام که پاسدار ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد. ✍️نویسنده: ✍️ کانال @dastanhaye_mamnooe
🔶ده‌ها دلیل برای دادن دارم اما امسال این جمله در به مهم‌ترین دلیلم تبدیل شده: «جمهوری اسلامی حرم است و ما باید با تمام توان از این حرم دفاع کنیم..» پس چون چشم سردار عزیزم به برگه‌های رأی ماست! 👉 @roshangarii 🚩
آمریکا نه از موشک های ما میترسه، نه از ناوها و کشتی های ما! آمریکا فقط از حضور و اتحاد ما میترسه، حضور و اتحاد! دوست ندارم کشورم مثل ویتنام طعم تحقیر و تجاوز وحوش تروریست آمریکا رو بچشه... (تصویر: تجاوز و قتل عام ویتنامی‌ها توسط آمریکایی‌ها) 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از  محمد عبدالهی
اصلاح طلبان با هشتگ «معترضیم» و «مردمیم» می گویند ما فقط پاسخگوی عملکرد میرحسین و خاتمی هستیم نه دولت های هاشمی و روحانی! ما هم به همین راحتی «تضمین می کنم روحانی عزیز را» و «تَکرار می کنم» در ۹۴ و ۹۶ رو فراموش می کنیم! در توییتر 👇 https://twitter.com/AbdollahyM ☑️ @abdollahy_moh
🔶 برسونید دست مردم #کرمانشاه 👆 #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #شورای_ائتلاف #ایران_قوی #ایران_نو #انقلابی 👉 @roshangarii 🚩
🔺اردوگاه پیروزی ۱۵نفر بالای لیست را پذیرفته توانش را روی ۱۵نفر پایین لیست گذاشته تا رای آنان را تحت شعاع قرار دهد سناریوی حذف۵ چهره باعث شکستن رای ۱۵ نفر از لیست انقلاب می شود رقابت سرشناسان اصلاحات با ۱۵ انقلابی، ممکن است سر تنها ۳۰هزار رای باشد پراکنده رای ندید.. به اعتنا نکنید.. 👉 @roshangarii 🚩