eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
💥بازنشر پرونده ویژه روزنه در 🔸پرونده ویژه با موضوع « برای سوءاستفاده از بحران کرونا» در خبرگزاری دفاع مقدس بازنشر شد. متن کامل را اینجا بخوانید:👇 https://b2n.ir/532298 @rozaneebefarda
روزنه
💥 #برجامیان_عاشق_آمریکا در جستجوی #جوکر! 🔸فیلم #جوکر نماد #ناجنبش_های_اجتماعی است. 🔸بعد از بازسازی
استراتژی سیاسی برجامیان و به بازی گرفتن جنبش عدالتخواه 💥مهم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در سرمقاله سالنامه سازندگی، ارگان مطبوعاتی حزب ، صراحتا را عدل و نماد معرفی کرده که آماده است و زمینه‌ساز بر سر کار آمدن یک در تراز در ۱۴۰۰ خواهد بود. در واقع ، با شکست مفتضحانه در عرصه سیاست خارجی که همه تخم مرغ‌های خود را در سبد آن گذاشته بودند، از قبل خود را بازنده ۱۴۰۰ فرض کرده و در تدارک تجهیز عدالت‌خواهان برای بازی کردن نقش عروسک خیمه شب بازی سیاسی خود هستند. تمایل افراطی برخی سرشاخه‌های جریان موسوم به عدالت‌خواهی به ساختارشکنی و هجمه بی مبنا و چشم بسته به سرمایه‌ها، که صدالبته مورد توافق بدنه این جریان هم موجب می‌شود این گمانه تقویت شود که ممکن است بازی در سطح سران عدالت‌خواهی ولو از روی ناآگاهی، شروع شده باشد. گذر ایام و کارنامه این جریان سیاسی در آینده همه چیز را روشن خواهد کرد اما اجمالا تمرکز برخی سران جنبش مذکور بر مجموعه منتسب به رهبری، و رها کردن سایر بخش ها، خصوصا قوه مجریه، آن روی سکه بازی کثیف و نشانگر نقش عروسک دانان سیاسی در پشت ماجرا ست. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۲ شریعتمداری در آینه خاطرات/۱ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای محمدعلی گرامی قمی در خاطرات خود پیرامون ارتباط آقای شریعتمداری و شاه چنین می‌گوید: «از زمان مرحوم آیت الله بروجردی، ایادی شاه به قم آمده با آقایان ملاقات‌های خصوصی داشتند تا روحیات آنها را کشف کنند و ببینند با کدام یک می‌توانند سازگار باشند و از همان زمان دریافته بودند که با آقای بهتر می‌توان کنار آمد.» (خاطرات آقای گرامی، مرکز اسناد، ص ۳۱۵) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۳ شریعتمداری در آینه خاطرات/۲ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۴ شریعتمداری در آینه خاطرات/۳ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸شهید شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در مصاحبه ای که در سال 61 با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده‌، در رابطه با موضع گیری‌های آقای شریعتمداری می‌گوید: «به نظر من اینها [رژیم شاه] را از همان اول دیده بودند وساخته بودند برای خاطر اینکه او در یک موقعیتی در مقابل امام بایستد و حتی آن روز [سال ۴۲] که امام در قیطریه بودند ما مرتب پیش آقای شریعتمداری می‌رفتیم و به ایشان می‌گفتیم: یک اعلامیه بده، یک مبارزه منفی... ولی حاضر نمی‌شد. دو شب قبل از آزادی امام من در قم به آقای شریعتمداری حمله کردم و گفتم: آقا شما چرا این طور می‌کنید؟ چرا کمک نمی‌کنید؟ یک مجتهد را گرفته‌اند، یک مرجع را این طور محاصره کرده‌اند، مراسم عیدتان را تعطیل می‌کردید! نماز جماعتتان را تعطیل می‌کردید! این‌ها مبارزه منفی است چرا نکردید؟ ایشان در جواب من جملاتی را گفت که خدای من شاهد است من در آنجا ! ایشان گفت: ما دو نفر بودیم که مبارزه می‌کردیم –خودش را هم ردیف امام می‌دانست- در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز بعد از آن، ولی در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است! عنوان مال ایشان است. اگردر قم کسی به ایشان جسارت کند مردم تکه تکه‌اش می کنند ولی به من فحش می‌دهند کسی من دفاع نمی‌کند... پس از نظر عنوانی عنوان من زیاد نشده و همان عنوان اول است و اگر پول و سهم امام هم به قم می‌آید سرازیر شده به طرف ایشان، ولی برای ما همان دوستان قبلی که با ما آشنا بودند و پول می‌دادند، همان‌ها هستند و در این مبارزه چیزی به آنها اضافه نشده است!» (خاطرات و مبارزات ، صص ۶۲_۶۳) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/5 شریعتمداری در آینه خاطرات/۴ 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مرحوم شهید محلاتی در خاطرات خود می‌گوید: «... بعد از مدتی هم مسئله را علم کردند. ظاهراً همان موقع تأسیس دارالتبلیغ بود که امام فرمودند: من نمی‌دانم این دارالتبلیغ همان دانشگاه اسلامی نیست که شاه می‌خواهد درست بکند؟ من که حاضر نیستم آن را تأیید کنم. البته امام از نظر ملاحظه روحانیت در یک محذوری بودند که نمی‌توانستند آنچه را که در دل داشتند با صراحت بگویند، لیکن فقط می‌فرمودند: «من اعتماد ندارم، من احتمال می‌دهم این همان دانشگاه اسلامی شاه باشد...» و بعضی اختلافات از همین جا شروع شد. (خاطرات و مبارزات ، صص ۶0_۶1) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/6 شریعتمداری در آینه خاطرات/5 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای دبیر محترم جامعه مدرسین در خاطرات خود می‌گوید: «... این گونه جا افتاده بود که هر کس در دارالتبلیغ رفت و آمد می‌کند، به حکومت و شاه تمایل دارد و از انقلاب جداست. حتی یکی دوبار که مرحوم شهید مطهری در سفر به قم، در جلسات دارالتبلیغ شرکت کردند، بسیاری از شاگردان ایشان و دوستانشان از آن شهید انتقاد کردند که شما نبایدوارد مجموعه شوید.» (خاطرات آقای محمد یزدی، ص 184) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/7 شریعتمداری در آینه خاطرات/6 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹شیخ عبدالحمید باقری بنابی درخاطرات خود می گوید: « آقای میرزا محمود وحدت از روحانیون و واعظان مشهور و مرید آقای شریعتمداری، مرا همراه خود سوار ماشین کرد و به قم برد و هنگام ظهر به منزل آقای شریعتمداری رفتیم. غرض آنها همان بود که بالاخره مرا مستقیماً با خود آقای شریعتمداری مرتبط نمایند! در آن دیدار مسائل و گفتوگوهای مختلفی در حضور آقای شریعتمداری در ارتباط با آذربایجان مطرح گردید. آنچه موجب شگفتی بنده در آن دیدار شد، این بود که مرحوم آقای ضمن صحبت‌هایش به من : «سعی کنید نام آقای خمینی در منابر و محافل دینی خیلی مطرح نگردد.» آقای شریعتمداری این حرف را در حضور آقای وحدت گفت که الان زنده‌اند و در تهران زندگی می‌کنند، اما خطاب اصلی ایشان به بنده بود. این خاطره بر می‌گردد به حدود سال 1356 یا اوایل سال 1357 که طلیعه انقلاب اسلامی آغاز شده بود.» (خاطرات شیخ عبدالحمید بنابی، ص 135) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/8 شریعتمداری در آینه خاطرات/7 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹مرحوم آیت الله در خاطرات خود درباره درخواست عجیب آقای شریعتمداری از آیت الله مشکینی (در تابستان 1357) چنین می‌گوید: «آقای آشیخ مرتضی اشراقی رابط بین من و آقای شریعتمداری بود، مطالبی را به ایشان سفارش می‌کردم، یا او به من سفارش می‌کرد. روزی ایشان آمد به من گفت: آقای شریعتمداری می‌گوید در ایران کودتا می‌شود و اگر کودتا شود آمریکایی‌ها چنین و چنان می‌کنند. به ایشان گفته بود برو به آقای احمدی بگو به زنجان برود و با آقای مشکینی صحبت نماید تا او امام را قانع کند که شاه از ایران نروند، ما در انتخابات شرکت کنیم و رأی اکثریت را ببریم و از این راه شاه را محدود کنیم. تابستان بود و اقای مشکینی در زنجان اقامت داشت، رفتم و با ایشان صحبت کردم. او گفت با وجود شاه نمی‌توان انتخابات آزادانه انجام داد. وجود شاه همچون سرطانی در دربار ریشه کرده بود.» (خاطرات مرحوم احمد میانجی، ص 288) 🔶پی افزود در زمانی که امام خمینی و به پیروی از او ملت به دنبال سرنگونی نظام سلطنتی و اخراج شاه بودند آقای شریعتمداری به موازات ، شعار صیانت از قانون اساسی مشروطه را مطرح کرد. ملی گراها و در رأس آنان آقایان مهندس بازرگان، امیر انتظام، پزشکپور و امینی نیز کارگردانان این صحنه بودند. آقای شریعتمداری در این زمان با طرح کردن شعار «عمل به قانون اساسی» می توانست بزرگترین ضربه را به پیکر نهضت فراگیر ایران وارد کند و با منحرف کردن آن از مسیر اصلی تاج و تخت شاه را از سقوط حتمی نجات بخشد تا جایی که درخواست می کند شعار شاه باید برود را حذف کنید. بعدا در پیام های شان از این انحراف سیاسی پیشگیری کرده، تلاش برای بقای شاه و رژیم او را نامیدند و چنین فرمودند: « پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی ... خیانت به کشور اسلام است سران قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته به قیام دست زده است هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند... ... موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه اش بقای آن است خیانت به اسلام و قرآن و مسلمین است و هرکس باآن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است» @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/9 شریعتمداری در آینه خاطرات/8 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸آقای شریعتمداری با مبارزه قهر آمیز با رژیم موافقتی نداشت و تلاش می کرد راهی میانه سازش و مبارزه را دنبال کند، به همین دلیل تا روزهای پیش از انقلاب حاضر نبود نامی از شاه به میان آورد. 🔴آقای شیخ از روحانیون آذربایجانی که به گفته خودش «صرف نظراز هر چیز با تأسیس دارالتبلیغ موافق بوده و کمک هایی هم برای آن جمع آوری کرده»، با شاره به آزادی خود از زندان در سال 57 می گوید: « ما از آقایان بهشتی و مطهری خواستیم تا به منزل آقای خسروشاهی بیایند. زمانی که آمدند، من به آقای مطهری گفتم: آیت الله شریعتمداری تبریزی است و ارتباط ما با ایشان ناگسستنی است ... از محضر امام امیدوار چنانیم که در اعلامیه های معظم له اسمی از آیت الله شریعتمداری برده شود... ما می خواهیم ائتلافی به وجود آید. چند روز بعد آقای بهشتی به من پیغام دادند که ما با فرانسه تماس گرفتیم خواسته آقایان را به عرض حضرت امام رساندیم. ایشان در جواب فرمودند به آقایان بگویید بروند به آن آقا (شریعتمداری) بگویند: ایشان یکبار در اعلامیه خودشان از شاه اسم ببرند، من ده بار در اعلامیه های خودم از ایشان نام می برم! من همراه آقای دروازه ای به قم رفته نزد آقای شریعتمداری رفتیم. من از ایشان خواستم مبهم گویی راکنار بگذارد و صریحا درباره شاه چیزی بگوید. آقای شریعتمداری در پاسخ گفت: آقای فلانی! اینان ( امام خمینی و نزدیکانش) اشتباه می کنند و شکست خواهند خورد. بگذارید آیندگان بگویند در میان آنها یک آدم عاقلی هم بوده است. آقای خمینی و اعوان و انصارشان کنار بکشند، من در عرض شش ماه با همان قانون اساسی مشروطه، شاه را از کشور بیرون می کنم . من همانجا دریافتم که ایشان به اصل انقلاب ایمان ندارد.» (انقلاب نامه، شیخ محمدحسن بکایی، تهران، ۱۳۸۳، صص 270-272؛ جریان ها و سازمان ها، ص 244) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/10 شریعتمداری در آینه خاطرات/9 مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔳مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از وعاظ شهیر ایران و مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بالاگرفتن ماجرای اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، به رسم سنت‌های اخلاقی حوزه علمیه، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔘مرحوم فلسلفی در خاطرات خود به تشریح ماجرا پرداخته و چنین می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره بود. امام فرمودند ما می¬دانیم که اجانب به خصوص با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می¬زنند. حالا اول کار است که آمده¬اند و حزب درست کرده¬اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده¬اند _ مثل اینکه کلمه را می¬خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران _ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می¬خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خون¬های مسلمانان است. می¬خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 2 از 3] وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمی¬شناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. من برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الآن به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الآن از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز با حضور امام تشکیل شده و همه آقایان مراجع برای تقدیر از آیت‌الله شریعتمداری در آن حضور یافته‌اند من اعلان ایشان را می‌خوانم، سپس نوشته شما را روی منبر با حضور همه آقایان قرائت می‌کنم و بعد هم از شما بسیار تشکر و تقدیر خواهد شد. جراید و رادیو تلویزیون این مطلب را منتشر می‌کنند و با این کیفیت حیثیت شما ضربه نمی‌خورد. الآن حاضر هستید این کار عملی شود؟ چون در بیان مطلب احترام زیادی برای ایشان بود قدری فکر کرد و گفت گمان نمی‌کنم امام این کار را بکند. گفتم من می‌روم و می‌گویم اگر فرمود این کار را می‌کنم آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‌کنید؟ گذشته از امام آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند. آنها هم قطعا می‌آیند. باز متحیر ماند ولی بعد گفت خیلی خوب بروید به امام بگویید ببینید امام حاضر است یا نه؟ اگر حاضر است این کار را بکنید. برای سومین بار خدمت امام آمدم و گفتم آقای شریعتمداری با این وعده‌ای که من به او دادم و گفتم منبر می‌روم و آن‌طور که بخواهید صحبت می‌کنم موافقند اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید آیا شما موافق هستید؟ امام فرمود بله انقلاب اسلامی و حفظ عز اسلام و کوتاه کردن دست اجانب آنقدر برای من مهم است که با این طرح حتما موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‌کنم می آیم و می‎نشینم آنچه را هم خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‌دانید در منبر بگویید. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 3 از 3] گفتم بسیار خوب من گمان می‌کنم با این مذاکراتی که شد در صورتی که پیش ایشان برگردم قبول می‌کند. بعد فردا صبح سر فرصت برویم اگر کمبودی داشت بنویسم و بیاوریم تا حضرتعالی ببینید پس از آنکه قبول شد امضا شود و آخرالامر هم برای تشکیل مجلس برویم و به وعده خود وفا کنیم. امام گفت بله من می‌آیم. بروید و بگویید. برای بار سوم به منزل اقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم. گفتم خوب بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم اگر ایشان موافقت کرد امضا کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم. گفت بله بد نیست موافقت می‌کنم اما یک شرط دارد من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم بدون مشورت قول قطعی نمی‌دهم. امشب برای من شب مشورت باشد من متن را می‌نویسم. اگر مشورت درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد آن وقت فردا صبح این جا بیایید که تکمیل کنیم. مطلب را تقریبا تمام شده تلقی کردم از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم. دفعه اول که من پیش امام رفتم یکی دو نفر هم بودند و بیرون رفتند اما دفعه‌های بعد گاهی چهارنفر و گاهی پنج نفر بودند و گاهی هم اتاق پر بود ولی امام تا مرا می‌دید حرفش را قطع می‌کرد در را باز می کرد به اتاق مجاور می‌رفت و من هم آن جا می‌رفتم و آن گاه می‌فرمود چطور شد؟ و من می‌گفتم چنین و چنان شد. دفعه آخر هم که آمدم و امام فرمود چطور شد گفتم تقریبا قبول کرده ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم هم درباره اصل قضیه و هم درباره بعضی از کمبودهای احتمالی من مشورت می‌کنم. شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود خیلی خوب امشب قم بمانید و فردا صبح بروید. فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین می‌رود. ضربه بزرگی هم به شما می‌خورد. نباید اصلاً درباره مطلب فکر کنید بنابراین من آن نوشته را نمی‌نویسم! به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم، . (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تدوین: علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1382، ص395-399) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/11 بازخوانی اجمالی ماجرای دخالت آقای شریعتمداری در علیه انقلاب اسلامی [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یکی از رویداد های مهم تاریخ انقلاب اسلامی کودتای نافرجام 18 تیر ماه 1359 است. این کودتا به دلیل آنکه قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آغاز شود به کودتای «نوژه» معروف گردید. بر اساس اعترافات برخی دست اندرکاران کودتا، آقای در جریان این کودتا قرار گرفته و آمادگی همکاری و تایید عملیات کودتا را اعلام داشته بود. در کتاب «تاریخ شفاهی دکتر محسن رضائی»، فرمانده سپاه وقت، به برخی ابعاد کودتا و ارتباط آن با جریان آقای شریعتمداری پرداخته شده و چنین آمده است: «با شناسایی و دستگیری کودتاچیان، چند نقطه دیگر نیز به سبب ارتباط با کودتاگران مورد توجه و دیده¬بانی اطلاعات قرار گرفت که بیت آیت¬الله شریعتمداری و سازمان مجاهدین خلق از جمله آنها بود».( راه؛ تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی، ج1، ص376) حسین خراسانی، از دست¬اندرکاران واحد اطلاعات(سپاه) در سال¬های 61-1360، در مورد ماجرای آیت الله شریعتمداری، اینچنین می¬گوید: «من به همراه یکی از بچه های اطلاعات و به دستور آقای رضایی فیلمی از آقای شریعتمداری گرفتیم که در آن با گفتن استغفر الله اعتراف می¬کند که از ماجرای کودتا و آشوب¬گری حزب خلق مسلمان با خبر بوده است. وقتی امام فیلم را دید و اعتراف آقای شریعتمداری را شنید، به قدری ناراحت شد که بدون آنکه خداحافظی کند از پیش ما رفت».(راه؛ تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی، ج1، صص 393-394) هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز «دوشنبه 30 فروردین 1361» به این ماجرا اشاره میکند و چنین مینویسد: «ظهر احمد آقا و رضا سیف اللهی رئیس اطلاعات سپاه آمدند و گفتند آقای شریعتمداری در مذاکره با سپاه قم به اطلاع خود از قصد قطب زاده اعتراف کرده است. قرار شد که از سپاه تهران بروند و رسماً از ایشان بپرسند».( پس از بحران، ص 55) هاشمی در خاطرات « دوشنبه 3 خرداد 1361» نیز اطلاعات تازهای از برخی ارتباطات آقای شریعتمداری با خارج خبر میدهد.( پس از بحران، ص88) در کتاب «تاریخ شفاهی دکتر محسن رضائی»، فرمانده سپاه وقت، به برخی ابعاد کودتا و ارتباط آن با جریان آقای شریعتمداری پرداخته شده است. در همین کتاب آمده: «با شناسایی و دستگیری کودتاچیان، چند نقطه دیگر نیز به سبب ارتباط با کودتاگران مورد توجه و دیدهبانی اطلاعات قرار گرفت که بیت آیتالله شریعتمداری و سازمان مجاهدین خلق از جمله آنها بود».(راه، تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی، ج1، ص 376) ماجرای یکی از افسران مخابرات که «مقلد آقای شریعتمداری» بود، نیز ابعاد جالبی از اطلاعِ او از وقوع کودتا را روشن میسازد. سروان اصغری افسر مخابرات گارد، انسان متشرعی بود و از آقای شریعتمداری تقلید میکرد. وقتی کودتاچیها به دلیل گستردگی جغرافیایی و دامنه عملیاتی کودتا نیاز به ایجاد یک شبکه بیسیم خارج از شبکه مخابرات کشور به آقای اصغری مراجعه کرده و تقاضای همکاری میکنند، ایشان با آیتالله شریعتمداری مشورت میکند و میپرسد آیا میشود با کسانی که میخواهند علیه جمهوری اسلامی کودتا کنند، همکاری کرد؟ و اگر کودتاچیان از من تقاضای بیسیم و مخابرات کنند، من مجاز هستم بیسیم در اختیارشان قرار دهم؟ آنگونه که اصغری بعداً نقل کرده، آقای شریعتمداری به ایشان گفته که «ظلم پایدار نمیماند» و اصغری از این سخن اینگونه استنباط میکند که همکاری و دادن بیسیم به کودتاچیها اشکال شرعی ندارد. این موضوع سبب شد تا نیروهای امنیتی حساس شوند که چرا آقای شریعتمداری این حرف را زده است. بعد از بررسیهای اطلاعاتی متوجه ارتباط داماد و پسر آقای شریعتمداری با ضد انقلاب و بیگانگان میگردند. پیگیریها و بررسیهای اطلاعاتی بیانگر این نکته بود که این ارتباطات حتی بعد از خنثی شدن کودتا نیز ادامه داشته است. وقتی این قضیه اطلاع امام میرسد، ایشان نیز حساس میشوند با مشورت احمدآقا قرار میشود که مساله آقای شریعتمداری با جدیت بیشتری پیگیری شود. اما مشکل بزرگی که وجود داشت این بود که آیت الله شریعتمداری از مراجع تقلید بود و آنها باید به گونهای ماجرا را پیگیری میکردند که به شأن مرجعیت آسیب وارد نشود.( راه، تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی، ج1، ص394) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
بازخوانی اجمالی ماجرای دخالت آقای شریعتمداری در علیه انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بعد از معلوم شدن ارتباط و اطلاع آقای شریعتمداری با کودتای نوژه، بخشی از اموال تحت اختیار او از جمله «دارالتبلیغ» و مقداری از وجوه، مصادره شد که در خاطرات هاشمی به تعیین تکلیف این اموال، اشاره شده است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال 1361 چنین می‌نویسد: «با آقای محمد محمدی ری شهری در مورد پرداخت پول گرفته شده از آقای سید کاظم شریعتمداری که به دستور امام قرار بود به حزب جمهوری اسلامی داده شود تلفنی صحبت کردم معلوم شد که در مصارف دیگر من جمله دفتر تبلیغات اسلامی قم و خانواده های اعدام شدگان صرف شده است».(پس از بحران، ص197) آقای هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از خاطرات روزنوشت خود نیز به ساماندهی اموال مصادره شده و مصرف آن در «حزب جمهوری» با پیشنهاد احمدآقا و موافقت امام اشاره می‌کند و چنین می‌نویسد: «احمد آقا پیشنهاد داشت که پول‌های مصادره شده آقای سیدکاظم شریعتمداری به حزب داده شود و گفت که با امام صحبت کرده و ایشان مخالفتی نداشته است».(پس از بحران، ص167) هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، به نامههای آقای شریعتمداری اشاره میکند که در آن درخواست عفو دامادش –که با کودتا در ارتباط مستقیم بود- را مطرح کرده است: «احمد آقا عصر آمد و متن نامه های آقای سید کاظم شریعتمداری را به دادگاه انقلاب ارتش آورد که علیه ضد انقلاب است و تقاضای عفو برای احمد عباسی دامادش داشت که قرار شده پخش شود.»( پس از بحران، ص186) آخرین واقعه مهم از ماجرای پیچیده و پرحادثه آیتالله شریعتمداری، «اعلام عدم صلاحیت او برای تصدی جایگاه مرجعیت تقلید» توسط «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» بود که امام خمینی در پیام «منشور روحانیت» بدون ذکر نام، این مسئله را از جمله خدمات جامعه مدرسین برشمردهاند. پس از دستگیری در 17/1/1361 به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی و اعتراف صریح او به این اتهام، ابعاد وسیع این توطئه روشن شد و مشخص گردید که آقای شریعتمداری از جریان این کودتا آگاهی داشته است. در پی افشای این ارتباط و با توجه به سوابق حمایت وی از جریان های مخالف نظام، جامعه مدرسین عدم صلاحیت وی برای تصدی امر مقدس مرجعیت را اعلان کرد.(زندگی و مبارزات آیت الله مشکینی، ص 321-322) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/12 💥فیلم #اعترافات_قطب_زاده و تصریح به دخالت آقای #سیدکاظم_شریعتمداری در #کودتا علیه انقلاب اسلامی 🔻سایر مطالب مرتبط را در #روزنه بخوانید: @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/13 💥تکذیبیه #سیدکاظم_شریعتمداری بر خبر #تأیید_آثار و #تسلیت_فوت #دکتر_شریعتی #اختصاصی_روزنه 🔻سایر مطالب مرتبط را در #روزنه بخوانید: @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/14 دیدگاه کمتر منتشر شده آقای پیرامون با 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸آقای شریعتمداری نیز از جمله کسانی است که علاوه بر آنکه با را جایز نمیداند، بلکه آن را موجب از بین رفتن آنان برمیشمارد و آن را موجب اسقاط شرایط عامه افتاء معرفی می‌کند و چنین می گوید: «در صورت تعدد حکام شرعی در تصدی و ولایت، اگر حاکم شرعی مبسوط الید باشد، مزاحمت با او برای هیچ کس جایز نیست. آنچه مرحوم اصفهانی فرموده که مزاحمت یک فقیه و حاکم با فقیه دیگر جایز است، مایه تعجب است زیرا هنگامی که حفظ شأن امام و حاکم بر عموم مردم لازم است، چطور میتوان به عدم ضرورت حفظ شأن فقیه حاکم توسط فقیه دیگر شد؟! در صورتی که فقیه قبل از فقیه دیگری حکم و اقدام کرده باشد، خواه موجب مزاحمت با فقیه دیگر شده باشد یا خیر، این حکم و اقدام نافذ است و مخالفت فقیه دیگر موجب از بین رفتن عدالت و اسقاط از شرایط فقیه جامع الشرائط است.» (تحقیق و تقریرات فی ابواب البیع و الخیارات، سید کاظم شریعتمداری، تألیف: حسین حقانی، مؤسسه نشر تولّا، قم، 1388ش/ 1430ق،صص146-151) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
تحشیه و تذکاری پیرامون پرونده ویژه روزنه در مرور ماجرای آقای شریعتمداری بازخوانی مستند تحولات حوزوی، فارغ از تلخ و شیرین و خوشایند یا ناخوشایند بودن آن، یک است. ضعف حوزویان موجب خواهد شد که روایت های غیرمستند و مخدوش دیگراندیشان، در فضای زیرپوستی ترویج شود و در مواردی این روایت های ناروا، به مرز همه گیری رسیده است. آنچه در این پرونده خواندید، مروری کاملاً اجمالی بر برخی اسناد و خاطرات مرتبط با ماجرای آقای شریعتمداری است و صدالبته ابعاد پیچیده و پنهان این ماجرای درازدامن، همچنان ناگفته مانده است. چنانچه نقد و نظری در مورد این پرونده دارید، حتما همچون روال رایج، با تحریریه روزنه در میان بگذارید و آنگونه که مخاطبان قدیمی روزنه التفات دارند، حتمن همه دیدگاه ها برایمان محترم است و در پژوهش ها و تولیدات رسانه ای آتی، حتمن محل تأمل و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
#پرونده_ویژه کانال حوزوی روزنه در بازخوانی کارنامه سیاسی آقای #سیدکاظم_شریعتمداری 1)اعلامیه #جامعه_مدرسین مبنی بر عدم صلاحیت مرجعیت شریعتمداری : https://eitaa.com/rozaneebefarda/3891 2) روابط وثیق شاه و شریعتمداری در خاطرات محمدعلی گرامی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3897 3) مناسبات شریعتمداری و دربار در خاطرات #اسدالله_علم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3898 4)شریعتمداری و تمایل به عناوین، به روایت #شهید_محلاتی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3899 5) بی اعتمادی امام به #دارالتبلیع: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3900 6) #دارالتبلیغ در نگاه حوزویان به روایت #آیت_الله_یزدی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3901 7) شریعتمداری و درخواست حذف نام امام در منابر: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3903 8) تلاش شریعتمداری برای بقای شاه؛ خاطرات #آیت_الله_میانجی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3904 9) امتناع رسمی شریعتمداری از صدور اعلامیه علیه شاه؛ https://eitaa.com/rozaneebefarda/3905 10)وساطت مرحوم #فلسفی بین امام و شریعتمداری: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3906 11) شریعتمداری و #کودتا: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3909 12) فیلم #اعترافات_قطب_زاده و تصریح به اطلاع #شریعتمداری از #کودتا: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3912 13)#شریعتمداری و تکذیب #تأیید_آثار و #تسلیت_فوت #شریعتی https://eitaa.com/rozaneebefarda/3913 14)شریعتمداری و موضوع #تزاحم_فقها با #ولی_فقیه: https://eitaa.com/rozaneebefarda/3914 🔻کانال نخبگانی #روزنه: @rozaneebefarda
💥فوری دهن‌کجی و بی‌اعتنایی شهرداری و شورای شهر تهران به چرا و در ماجرای کوتاهی می‌کنند؟! /نشر حداکثری لطفا @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اقامه امر شریعت و صیانت از حدود الهی وظیفه همگانی است که علمای اعلام و قاطبه مؤمنین حتی در دوران طاغوت نیز به عنوان یک خط قرمز خلل‌ناپذیر به آن توجه داشته‌اند. اکنون چه اتفاقی افتاده که فتوای صریح مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید مبنی بر ضرورت تغسیل فوت شدگان کرونایی، در ام‌القرای جهان تشیع، نادیده گرفته شده است؟! چگونه می‌توان پذیرفت در پایتخت جمهوری اسلامی که مشروعیت نظام سیاسی‌اش به است و عموم مردم آن بر مدار شریعت حرکت می‌کنند، حفظ نمی‌شود و نسبت به تجهیز اموات مؤمنین بر اساس اصول شرعی، اقدام نمی‌شود؟! عجیب است که تغسیل اموات کرونایی نه با پروتکل‌های سازمان بهداشت جهانی تنافی دارد و نه با دستورالعمل‌های وزارت بهداشت که در دو مرحله، صریحاً بر مبنای فتوای مقام معظم رهبری، به نحو مکتوب دستور تجهیز اموات به صورت شرعی را ابلاغ نموده است. آیا و ، به دنبال است یا و را باید یک اقدام مهندسی شده برای مقابله با قلمداد کنیم؟! گفتنی آنکه، پیش از نگارش این متن، روحانیان جهادی بارها اعلان آمادگی کرده‌اند که تجهیز اموات بر اساس اصول فقهی را به نحو کامل برعهده می‌گیرند و با این وجود عدم همکاری شهرداری و مدیریت بهشت زهرای تهران، بسیار مشکوک و مرموز می‌نماید. آیا حناچی و شخص محسن هاشمی، به فقه شیعه و ولایت فقیه باور ندارند که در تدارک یک امر نه چندان پیچیده، تا این اندازه کوتاهی یا کارشکنی می‌کنند؟! از دادستان محترم کل کشور و دادستان تهران هم با صدای بلند درخواست می‌شود که نسبت به این حرمت شکنی آشکار اقدام عاجل به عمل آورند. حرمت امام زاده را باید متولی حفظ کند. آیا رواست که در دل پایتخت به فتوای شرعی رهبری معظم اینچنین دهن‌کجی شود؟! عدم پیگیری موضوع حتماً با اعتراضاتی از سوی علمای اعلام و قاطبه مؤمنین همراه خواهد شد و طبیعی است که تولید اینگونه حواشی در این موقعیت حساس برخلاف مصالح ملی و حرکت همگانی برای مقابله با ویروس منحوس کروناست. انشاءالله از این پس، روند پیگیری موضوع که تا کنون به صورت محرمانه و دوستانه در حال انجام بود، به صورت علنی به مردم عزیز ایران اطلاع‌رسانی خواهد شد. ۹۹/۱/۱۵ @rozaneebefarda
روزنه
💥فوری دهن‌کجی و بی‌اعتنایی شهرداری و شورای شهر تهران به #فتوای_رهبری چرا #حناچی و #محسن_هاشمی در
پیگیری های مسئولین متعهد در جریان و تشدید شده است. انشالله به زودی جریان دگراندیش بر سر جای خود خواهد نشست. موضع‌گیری متولیان حوزوی، خاصه اعلام قم بسیار مهم و تعیین کننده است. کسوف مرجعیت و نهاد روحانیت، دست اندازی بی‌رویه دیگراندیشان غاصب پستهای کلیدی نظام اسلامی در مسایل مذهبی را در پی خواهد داشت و قربانی شدن شعائر و شریعت شیعی، کمترین نتیجه آن است. @rozaneebefarda
مجاهدان گمنامی که به دور از خانواده و همه زیبایی‌های زندگی، در غسالخانه مشغول تجهیز اموات کرونایی هستند.
طوبی للغرباء دلنوشته ای برای پاسداشت غسال های مجاهد و گمنام علی کرمزاده 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 غسّال‌خانه از آن جاهای عجیب و غریب است. یک جورایی آخرین ایستگاه دنیا. مؤمنی که این همه دست و پا می‌زده برای ماندن، حالا روی سنگ غسّال‌خانه چشم‌هایش را بسته و بدون هیچ دست و پا زدنی، خودش را در اختیار غسّال قرار می‌دهد. لابد خاطرش با دیدن روی ماه رسول خدا مطمئن شده. آن وقتی که داشت، جان می‌داد، بالای سرش نشسته و در گوشش گفته بود: ببین! جایت در بهشت آنجاست. اگر نمی‌خواهی نمی بریمت. دوست داری همین جا در دنیا بمان. تازه طلا و نقره هم به تو می‌دهیم. حالا مؤمن خیالش راحت شده. برای همین مقاومت نمی‌کند که هیچ حتی گفته‌اند خودش هم کنار غسّال‌ها ایستاده و این پا و آن پا می‌کند برای رفتن. بیرون از این اتاق همه برای بقا دست و پا می‌زنند. رسانه‌ها از آخرین آزمایشات خبر می‌دهند. کارخانه‌ها با سرعت بیشتر، سه شیفت دارو و لوازم بهداشتی، شما بگو وسایلی برای ماندن تولید می‌کنند. کشورهای مدعی تمدّن کارشان مثل دزدان ِ سرگردنه‌گیر به راهزنی ِ ماسک و تجهیزات رسیده. از آخرین تکنولوژی‌ها برای اینکه چند صباحی بیشتر بمانند استفاده می‌کنند. خب بکنند، مفت چنگ‌شان. اما اینجا در غسّال‌خانه اوضاع فرق می‌کند. کسی برای ماندن تلاش نمی‌کند. اینجا غسّال‌ها آرام آرام مومن را آماده‌ی آن ملاقات عظیم می‌کنند. آب روی دست و پایش می‌ریزند و تمیزش می‌کنند. درست مثل دامادی که قرار است به حجله‌ی عروس برود. بدون کوچکترین آلودگی. با سدر شستشویش می‌دهند و با کافور پیشانی و دست‌ها و زانوها و پاها را معطر می‌کنند. همان نقاطی که وقت عشق بازی، به زمین می‌چسبیدند و نزدیک‌ترین حالت عاشق به معشوق را نمایش می‌دادند. درست حدس زدید. سجده را می‌گویم. نگاه نکنید که الان غسّال بودن یک شغل شده. سابق بر این شغل نبود. یک تکلیف و وظیفه بود بر گردن بازمانده‌ها. الان به واسطه‌ی تخصصی شدن کارها، سازمان‌ها درست شده‌اند و یکی از همین سازمان‌ها هم متولی شستن و پوشاندن بدن میت. قبل‌تر از این پسر ِ مرحوم یا همسرش یا برادرش و گاهی هم پدرش او را غسل می‌دادند. درس اخلاقی بود برای بازمانده‌ها که کمتر دست و پا بزنند. یاد بگیرند در مرداب هر چه کمتر دست و پا بزنند کمتر فرو می‌روند و دیرتر غرق می‌شوند. یک جایی سازمان‌ها علیل می‌شوند. تخصص‌ها فریب می‌خورند و احکام دینی با موضوع شناسی ِ غلط، دور می‌خورند. شهرداری و سازمان بهشت‌زهرا حاضر نمی‌شوند، بدن میت مسلمان را با حرمت و احترام دفن کنند. با چهار خط تحلیل آبکی و آیین‌نامه‌های دور از آیین مسلمانی. آن هم بدنی که یک عمر پای عبادت و بندگی ایستاده. پیشانی‌هایی که خاک بندگی را لمس کرده و لب‌هایی که شبکه‌های ضریح خوبان را بوسیده. دست‌هایی که به قنوت بلند و چشم‌هایی که در رثای حسین، غرق آب شده. پاهایی که صدها عبادت فردی و اجتماعی را تاب آورده. از به نماز ایستادن‌ها گرفته تا قدم قدم پا به پای هر حادثه‌ی انقلاب حرکت کرده. ده‌ها راهپیمایی و تشییع پیکر شهدا را تجربه کرده. از 22 بهمن و روز قدس‌ها گرفته تا اربعینیات حسینی. حالا به واسطه‌ی کم عقلی این کارشناس‌های دین‌نشناس این ابدان مطهر بدون تطهیر و طهارت دفن می‌شدند. این روزها مدرسه‌ها تعطیل شده. درس طلبه‌ها بخاطر این ویروس منحوس از قیل و قال واقعی به لایک و کامنت مجازی پای اصوات اساتیدشان منتقل شده است. تا قبل از این هفت صبح خودشان را به صبح‌گاه مدرسه می‌رساندند و تا دیروقت مشغول کار علمی بودند اما حالا آمده‌اند جور فشل بودن سازمان‌ها را بکشند. آمده‌اند اوّلی‌ترین وظیفه‌ی مؤمن را نسبت به بدن مؤمنی دیگر انجام دهند. آن هم درست وقتی که متخصص‌ها سفت ایستاده بودند و پروتکل‌های ِ چال‌کردن ِ کفار را برای ابدان مطهر ِ مومنین تجویز می‌کردند. این مجاهدان راه خدا به دل خطر زدند وقتی که نزدیک‌ترین افراد به میت از او فرار می‌کردند. خود و همسر و بچه‌هایشان را در معرض خطر قرار دادند. غریبانه و ناشناس پشت این گان‌ها و ماسک‌ها بجای سلبریتی‌هایی با صدها هزار فالوور و صفحه‌ی مجازی، مراسم تجهیز و تکفین و تغسیل با آدابش را انجام می‌دهند. وقتی هم که غسّال‌خانه خلوت می‌شود، یاد صبح‌گاه مدرسه می‌افتند و سینه‌ای می‌زنند و روضه‌ای می‌خوانند و اشکی می‌ریزند و دلی سبک می‌کنند. در این ایستگاه آخر ِ انسان و نزدیک‌ترین توقف‌گاهش برای آن ملاقات عظیم آماده می‌شوند. خوش به حالشان. طوبی للغرباء… @rozaneebefarda