خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 8 رمضان 1439 هستی، مظهر رب (قسمت دوم) باید بدانیم علم خدا دو وجه دارد. یکی علم ذاتی که غنی از همه چیز است و مبدأ و غایت هستی و اول و آخر همۀ اشیاء است. اما این حقیقت علمی، در لباس مظاهر ظاهر می‌شود و آن گنج مخفی الهی، ظهور خود را در اعیان بیرونی به می‌نشیند؛ که کمالش همین است. همان‌گونه که انسان هنرمند، کمالش این است که هنرش ظهور پیدا کند و وقتی ظهور پیدا کرد، لذت و نشاط برای او می‌آورد؛ اما اگر هنرش به ظهور نرسد، او را تحت فشار قرار می‌دهد. البته خداوند از این انفعالات و لذت و فشارها منزّه است. اما به طور کلی کمال هر کمال، این است که ظهور پیدا کند و اثر هرکس نمودار حقیقت عینی اوست. در عالم وجود نیز حقایق علمی می‌خواهند به عینیت برسند و خدا با ظهور فعلش آن‌ها را به عالم عینیت می‌آورد. هر شیئی، کمال خود را دارد که همان صورت حقیقی و وجودش است و این صورت را پیوسته از جریان الهی و ظهور فعل خدا می‌گیرد. پس می‌توان گفت: وجود، مساوی ظهور در مظاهر است؛ که این ظهور، همان اوست. اگر در بررسی کنیم، می‌بینیم کفّار و مشرکان هم الوهیت و خالقیت خدا را قبول داشتند [1]، اما ربوبیت او را انکار می‌کردند؛ چون می‌دیدند خودشان هم قدرت بدنی دارند، هم عقل و تشخیص و خود را در ربوبیت و تدبیر زندگی خود، مستقل می‌دیدند. حتی هم ادعای الوهیت نکرد؛ بلکه می‌گفت: "أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى" و بر هم منّت گذاشت که: "قالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فينا وَليداً..."! کلاً مشکل بیشتر انسان‌ها در پذیرش ربوبیت خداست. حال، برخی مثل فرعون، جلی دارند و آشکارا ربوبیت را از خود می‌بینند. برخی هم دچار شرک خفی هستند؛ یعنی به خدا اعتقاد دارند، اما در مقام عمل، مدیریت، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و حرکت در زندگی را کار خود می‌دانند و ربوبیت خدا را جریان در زندگی‌شان نمی‌بینند. این مسئله، ریشۀ عملی نشدن دین در همۀ زمان‌ها و طولانی شدن دوران غیبت است. اینکه علل و اسباب درونی و بیرونی، آن‌قدر افراد را محاصره می‌کند و در ذهن آن‌ها اصالت می‌یابد که خدا و دین، به حاشیۀ ذهن و بایگانی اعتقاداتشان رانده می‌شود! درنتیجه نمی‌توانند دست تربیت خدا را ببینند و در مقابل او بی چون و چرا بنشینند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى..." [2]؛ یعنی چه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و چه سپاه او، اگر تیری انداختند یا دشمنی را کشتند، خودشان نبودند؛ خدا بود که از مجرای آن‌ها ظهور پیدا می‌کرد. این آیه از جهتی دربارۀ همۀ ما صادق است و اصلاً هرچه در هستی است، مظهر علم و قدرت و سایر اسماء خداست. این باور و این نگاه، ما را به عینیت اعتقاد و علمی که نسبت به ربوبیت خدا داریم، می‌رساند. .......... [1] ازجمله در آیۀ 25، سورۀ لقمان: "وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ..."؛ اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده، هرآینه می‌گویند: الله! [2] سورۀ انفال، آیۀ 17. ادامه دارد... @Lotfiiazar