eitaa logo
مِنّا | سید حمید طباطبائی
374 دنبال‌کننده
8 عکس
14 ویدیو
0 فایل
مِـنّـــا؛ تلاشی برای یافتن خویش در #هویت فراگیر امام 【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】 یادداشت‌های سید حمید طباطبائی طلبه و پژوهشگر «تربیت هویتی» صفحه ارتباط شخصی: @toubaa صفحه قبلی در اینستاگرام: S.h.taba
مشاهده در ایتا
دانلود
الحمدلله رب العالمین
و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
🌹اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه الساعة وفي كل ساعة وليا و حافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتى تسكنه ارضك طوعا وتمتعه فيها طويلا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛ (كافى ۲:۱۱۷) 👥 برای آشنا شدن با خلقیات، فرهنگ، گرایشات و روحیات و در یک کلام برای آشنا شدن با یک جامعه باید به میان مردم آن جامعه رفت. مواجهه گزینشی با اقشار خاصی از جامعه، ما را با هویت اجتماعی آن جامعه بیگانه میکند، حتی اگر خود ما عضوی از آن جامعه باشیم. 🔍 به همین خاطر، از اقشار و گروه های مختلف جامعه، کسانی که با طیف های متنوع تری از مردم معاشرت و تعامل دارند، با هویت اجتماعی آن جامعه آشناترند و این هویت را در خود درک کرده و برای رشد و تکامل هویت اجتماعی شان ارزش بیشتری قائل هستند. مثلا کسبه و اهل بازار، همیشه یکی از بهترین گزینه ها برای آشنایی با خصوصیات آن جامعه هستند؛ زیرا با اقشار خاص یا گزینش شده ای مواجه نیستند. تقریبا همه افراد شهر را مخاطب خود میدانند و روش صحیح با افراد مختلف را بلدند. 🛂 اما بعضی مشاغل، فرد را فقط با گروه های خاصی از جامعه مواجه می‌کند. پلیس و قاضی بیشتر با مجرمین و خلافکارها مواجهند و روان شناسان با افسردگان. ایشان به اقتضای شغلشان با همه فرهنگ و افراد و خصوصیات جامعه خود آشنا نیستند. صحبت های این افراد، ما را بیشتر با هویت بخشی از جامعه آشنا میکند. 🚪 قدم اول ایجاد و تربیت هویت اجتماعی، زمینه سازی برای مواجهه متربی با اقشار مختلف جامعه است. ... متن کامل: https://eitaa.com/s_h_taba/16
أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛ (كافى ۲:۱۱۷) 👥 برای آشنا شدن با خلقیات، فرهنگ، گرایشات و روحیات و در یک کلام برای آشنا شدن با یک جامعه باید به میان مردم آن جامعه رفت. مواجهه گزینشی با اقشار خاصی از جامعه، ما را با هویت اجتماعی آن جامعه بیگانه میکند، حتی اگر خود ما عضوی از آن جامعه باشیم. 🔍 به همین خاطر، از اقشار و گروه های مختلف جامعه، کسانی که با طیف های متنوع تری از مردم معاشرت و تعامل دارند، با هویت اجتماعی آن جامعه آشناترند و این هویت را در خود درک کرده و برای رشد و تکامل هویت اجتماعی شان ارزش بیشتری قائل هستند. مثلا کسبه و اهل بازار، همیشه یکی از بهترین گزینه ها برای آشنایی با خصوصیات آن جامعه هستند؛ زیرا با اقشار خاص یا گزینش شده ای مواجه نیستند. تقریبا همه افراد شهر را مخاطب خود میدانند و روش صحیح با افراد مختلف را بلدند. 🛂 اما بعضی مشاغل، فرد را فقط با گروه های خاصی از جامعه مواجه می‌کند. پلیس و قاضی بیشتر با مجرمین و خلافکارها مواجهند و روان شناسان با افسردگان. ایشان به اقتضای شغلشان با همه فرهنگ و افراد و خصوصیات جامعه خود آشنا نیستند. صحبت های این افراد، ما را بیشتر با هویت بخشی از جامعه آشنا میکند. 🚪 قدم اول ایجاد و تربیت هویت اجتماعی، زمینه سازی برای مواجهه متربی با اقشار مختلف جامعه است. محدود کردن متربی در و مواجهه با گروه های گزینش شده از افراد جامعه، هویت اجتماعی را تضعیف میکند. برخی رفتارها هم هستند که به اسم رفتار تربیتی، از همین طریق، متربیان را با هویت اجتماعی خود بیگانه میکنند. بسیاری از مدارس غیر انتفاعی اسلامی هستند که متربی را در محیط‌های محدود و تلاشی برای مواجه کردن او با حقایق و سلایق مختلف جامعه خود نمیکنند. با این رفتار، هویت های اجتماعی را تضعیف و متربیان را با هویت اجتماعی خود ناآشنا می‌کنند. 🔀 بعضی رفتارها و بسترهای اجتماعی هم آگاهانه و برای تخریب هویت اجتماعی افراد جامعه، مردم را صنف‌صنف و دسته دسته می‌کند تا هر فرد، فقط در جمع هم فکران و هم سلیقه های خود و با افراد و اقشار مختلف جامعه بیگانه شود و روش صحیح تعامل با دیگران -که هویت اجتماعی خود او هستند- را نیاموزد. 🎳 بارزترین نمونه این کنش، رفتار است که با تکیه بر ، مخاطبین و متربیان خود را به گونه ای در جمع همفکران و هم‌سلیقگان خود غرق می‌کند تا کم‌کم چگونگی معاشرت و مدارای با افکار و سلایق مخالف را فراموش کنند. این سیاست، به سرعت جامعه را بستر شکل‌گیری انواع و مستعد بروز اختلافات سنگین اجتماعی و تضعیف هویت‌های اجتماعی می‌کند. سهم در شکل‌گیری دوقطبی‌ها و اختلافاتی که الآن در جامعه مشاهده می‌کنیم، بهترین شاهد برای اثبات این ادعاست. ↔️ آری! برای مضمحل کردن هویت اجتماعی یک جامعه و پاشیدن آن از درون، راحت‌ترین کار این است که با چنین کارهایی، دوقطبی‌های اجتماعی را تشدید، و با پیدا کردن شدیدترین کلونی‌ها، دو قطب مخالف را به جان هم بیندازی. 🧕 اگرچه مهمترین مسئله و مشکل امروز جامعه ما نیست، اما یکی از قوی‌ترین کانون‌های شکل‌گیری یک دوقطبی فراگیر در جامعه ما بود که طراحان را به این نتیجه رساند، که بهترین محور برای ایجاد اختلافات اجتماعی در جامعه امروز ما، همین مسئله باشد. اگر موضوع حجاب هم نبود، شبکه‌های اجتماعی، می‌توانست بر موضوعات ساده دیگری مثل واکسن، سفر اربعین، برجام و ... متمرکز شده و بعد از شکل‌گیری هسته‌های اولیه دو قطبی‌ها، طرفداران دو قطب (یا دست کم یکی از قطب‌ها) را در نظر خود به جزمیتی برساند که طرف مقابل را عاری از هرگونه عقلانیت و هرگونه پایگاه مردمی و اجتماعی تصور کند و با شوریدن بر آنها، جامعه را به اغتشاش و ناامنی بکشاند. ✅ راهکار اساسی برای مقابله تربیتی با این آسیب، هویت اجتماعی در افراد جامعه و القا و تشدید هویت اجتماعی به متربیان است. «نهاد تربیت» موظف به ایجاد زمینه هایی است که متربیان را از کلونی‌های ساختگی خارج و با اقشار مختلف جامعه و هویت اجتماعی اش مواجه کند. بعد از دریافت و شناخت این هویت است که میتوان راه تلاش برای تکامل این هویت و روش مدارا و مواجهه با افراد مختلف را به متربی آموخت. @s_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نظام آموزشی ایران سیستمی بیش از حد استاندارد و با کمترین انعطاف پذیری است. چرا که در این سیستم یک محتوای درسی واحد برای تمام مدارس کشور ارائه میشود و بچه های روستاهای دورافتاده ایران، همان کتاب های درسی را میخوانند که بچه های پایتخت نشین در تهران آنها را میخوانند. ... این نظام به شدت انعطاف ناپذیر و مقاوم در برابر تغییر و تحول است و در پاسخگویی به تقاضاها و نیازهای نهادهای محلی ناتوان است و مهارت ها و مفاهیمی در آن آموزش داده میشود که چندان مفید و ضروری نیست ... به طور کلی میتوان گفت که برنامه های درسی و تحصیلی در سطوح مختلف مدارس ایران، بیش از حد شلوغ و متراکم است. به طوری که خروجی آن یکسری افراد مملو از اطلاعات خاص هستند که نه برای زندگی شخصی شان مفید است نه برای کشور و عموم جامعه ... دانش آموزان ابتدایی، با انتظاراتی اندک، کودکان وحشت زده اند که به شیوه اتوماتیک و ماشینی به پرسش های معلم پاسخ میدهند. تنها هنگامی که برای زنگ تفریح آزاد گذاشته میشوند یا هنگامی که مدرسه را ترک میکنند، طبیعی و راحت به نظر میرسند». خواندید؟! اشتباه نکنید. اینها گزارش طلبه ای مثل من در سال 1401 نیست. گزارش مشاوران ماوراء بحار (بگو: اونور آبی) است که در سال 1328 تنظیم شده است، درباره "طرح توسعه هفت ساله دولت ایران با تأکید بر بخش آموزش". بله 1328. حرفی برای گفتن ندارم. فقط باید به این نظام آموزش و تربیت بگویم: «کرم! چقدر گفتی نوکرم. تو قاطی اینا چیکار میکنی. اصلا تو چرا همیشه اون‌وری نه این‌ور. از 57 [و 1328] و بابای عادل تا حالا. کار من با تو سر دراز داره، آدم فروش!» https://eitaa.com/s_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 ما نگران تشدید دوقطبی‌ها هستیم، وگرنه این درخت محکم‌تر از آن است که با اغتشاشات بی‌سر زامبی‌ها و جوکرها آسیبی ببیند ⏳ انقلاب اسلامی، ریشه در باورهای فرهنگی هزاران ساله‌ای دارد که در طول قرن‌ها، میلیون‌ها تن از افراد جامعه‌اش را با مشارکت دادن در تصمیمات و اقدامات و مجاهدات هویت‌دار کرده است. میلیون ها انسانی که خدمت و تلاش برای ارتقای این فرهنگ را بخش مهمی از هویت خانوادگی یا اجتماعی یا فردی و یا تاریخی خویش یافته و سر سپردن به فرهنگ دیگر را مخالفت با هویت خود و موجب بی‌هویتی خود می‌دانند. 🎭 در این اغتشاشات، پوچی و بی‌هویتی را با وضوح و کیفیتی بالا، در قالب فول‌اچ‌دی، در عملکرد آشوبگران و تحریک‌کنندگان آنها مشاهده کردیم. به همان وضوح کسانی را هم دیدیم که بعد از چند قدم همراهی با آشوب‌ها، به سرعت متوجه تعارض این نوع از اعتراض با هویت جمعی و تاریخی خود شدند و به ذلت خیانت به آرمان‌ها و هویت خود و ذلت خدمت به هویت اجتماعی باطل تن ندادند 🌅 این فرهنگ هویت‌بخش، گذشته و ریشه این انقلاب است و آینده‌اش رؤیایی بزرگ و هویت‌بخش‌تر. رؤیای نزدیک و باورپذیر و جهانی ظهور، که در زیر سایه خورشید ولایت، تأمین کننده سعادت دنیا و آخرت همه موجودات خواهد بود. 🎖 این عناصر هویت‌بخش، در زمان حال نیز، افراد و گروه‌های بسیاری را با مشارکت و مجاهدت‌ها، هویت‌دار کرده است. در همین جامعه امروز ایران، میلیون‌ها خانواده، هویت‌هایی انقلابی؛ همچون خانواده شهید و مجاهد و ایثارگر و عالم دینی و نیکوکار را در خود احساس و با آنها زندگی می‌کنند. متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/22
🌴 ما نگران تشدید دوقطبی‌ها هستیم، وگرنه این درخت، محکم‌تر از آن است که با اغتشاشات بی‌سر زامبی‌ها و جوکرها آسیبی ببیند ⏳ ، ریشه در باورهای فرهنگی هزاران ساله‌ای دارد که در طول قرن‌ها، میلیون‌ها تن از افراد جامعه‌اش را با مشارکت دادن در تصمیمات و اقدامات و مجاهدات هویت‌دار کرده است. میلیون ها انسانی که خدمت و تلاش برای ارتقای این فرهنگ را بخش مهمی از هویت خانوادگی یا اجتماعی یا فردی و یا تاریخی خویش یافته و سر سپردن به فرهنگ دیگر را مخالفت با هویت خود و موجب بی‌هویتی خود می‌دانند. 🎭 در این ، پوچی و بی‌هویتی را با وضوح و کیفیتی بالا، در قالب فول‌اچ‌دی، در عملکرد آشوبگران و تحریک‌کنندگان آنها مشاهده کردیم. به همان وضوح کسانی را هم دیدیم که بعد از چند قدم همراهی با آشوب‌ها، به سرعت متوجه تعارض این نوع از اعتراض با هویت جمعی و تاریخی خود شدند و به ذلت خیانت به آرمان‌ها و هویت خود و ذلت خدمت به هویت اجتماعی باطل تن ندادند 🌅 این فرهنگ هویت‌بخش، گذشته و ریشه این انقلاب است و آینده‌اش یی بزرگ و هویت‌بخش‌تر. رؤیای نزدیک و باورپذیر و جهانی ، که در زیر سایه خورشید ولایت، تأمین کننده سعادت دنیا و آخرت همه موجودات خواهد بود. 🎖 این ، در زمان حال نیز، افراد و گروه‌های بسیاری را با مشارکت و مجاهدت‌ها، هویت‌دار کرده است. در همین جامعه امروز ایران، میلیون‌ها خانواده، هویت‌هایی انقلابی؛ همچون خانواده شهید و مجاهد و ایثارگر و عالم دینی و نیکوکار را در خود احساس و با آنها زندگی می‌کنند. ↔️دشمنان این فرهنگ و این رؤیا و این مردم، برای مبارزه با این هویت، به ایجاد طمع برده‌اند. این همان طور که در دوقطبی‌های شکل‌گرفته در جامعه ریشه داشت، بیشترین خطر را برای انسجام و مردم دارد. اکنون که به لطف خدا و برکت خون آرمان‌های مظلوم این انقلاب، اغتشاش‌گران پوچ، اضغاث احلام و خواب‌های پریشان خود را بر باد رفته می‌بینند، شاهد هستیم که: ◀️ در یک‌سو؛ برخی از این جماعت، بیش از پیش، زبان به ناسزا گشوده و به بهانه اعدام‌های شرعی محاربین، بی‌پرده و از سر حرص، سعی در خالی نمودن دارند ▶️و در سوی دیگر؛ دلسوزان انقلاب، بیش از ۲ ماه از برخی آشنایان در همسایگی و فامیل، زخم‌زبان و همراهی با طاغوت و حتی کلمات کفرآمیز شنیده و به دوراهی انتخاب قطع‌رحم و بی‌محلی به برخی آشنایان و همسایگان رسیده‌اند اما خداوند متعال تکلیف ما را برای دوره بعد از فتح و به‌گونه‌ای دیگر رقم زده‌است. همان‌گونه که خوردن خون‌دل‌ها، انقلاب را از کید این نجات داد، دفع این دوقطبی خطرناک نیز با همین راه و روش ممکن است. آنها که حکم شرعی دارند را به محاکم بسپرند و اذناب غافل و جسور را به اغماض و بزرگواری خود. باید راهی برای چگونگی معاشرت با این دنباله‌ها پیش پای دلسوزان نظام بگذارد. فعلاً باید با این مدارا نمود. تا تاریخ، به تصفیه و نهایی خود نزدیک‌تر شود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ. وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا Eitaa.com/S_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣ ما معمولا معنی که اتفاقا بزرگتر از است را اشتباه فهمیده‌ایم. بعضی از ماها فکر می‌کنیم این است که انسان به اصلاح نفس مشغول شود، پس اصلاح اجتماع و درگیری با طاغوت می‌شود: این اشتباه به خاطر این است که ما انسان را منحصر در او می‌دانیم. در حالی‌که اگر هر انسان، هویت‌های متعددی دارد، جهاد نفس‌های او هم متعدد می‌شود؛ او هم متعدد می‌شود؛ او هم متعدد می‌شود. 2⃣ گاهی با ملامت‌های نفس لوامه اتفاق می‌افتد. گاهی انسان غفلت را به‌جایی می‌رساند که ناگهان به‌خود می‌آید و بر خود نهیب می‌زند، خود را ملامت می‌کند، تا نجات پیدا کند؛ «قَدْ اَتَيْتُكَ يا اِلـهي بَعْدَ تَقْصيري وَاِسْرافي عَلي نَفْسي ... لااَجِدُ مَفَرّاًمِمّا كانَ مِنّي» ✳️ حال که هویت اجتماعی هم بخشی از نفس انسان است، بیدار کردن نفس لوامه اجتماع هم است. 🕯 و شهیدی که در میدان نبرد با باطل، با مظلومیت و معصومیت خود، وجدان رو به خواب جامعه‌ای را بیدار کرده، بین جهاد اصغر و اکبر جمع کرده است. Eitaa.com/S_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙁اگر توهین به چیزی یا آن تو را کند، آن چیز بخشی از هویت توست بخشی از توست 🙂اگر یا تمجید از چیزی هم تو را کرد، آن چیز هم بخشی از تو و هویت توست 📎ممکن است آن «چیز»، یک شخص باشد، یک گذشته باشد، یک وطن، یک فامیل یا یک صنف باشد. به هر حال بخشی از توست، که با موفقیتش خوشحال می‌شوی و با شکستش ناراحت. خودت را باید درست بشناسی ، بدون شناختن همه‌ی خودت کامل نمی‌شود 🔸ما هویت‌های فراوانی داریم؛ باید همه‌اش را بشناسیم و باید برای اصلاح همه‌اش کنیم؛ ، هویت فامیلی، هویت صنفی، هویت ملی، هویت سنی، هویت جنسی، و و و 🤔 مهم‌ترین بخش و مهم‌ترین بخش و مهم‌ترین بخش و مهم‌ترین بخش ، این می‌شود که بدانی چه چیزهایی هویت تو را تشکیل می‌دهد و حدودش را تعیین می‌کند و اینکه بدانی چطور می‌توانی انتخاب کنی که چیزی، جزئی از هویت تو باشد یا نه؟! Eitaa.com/S_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳از قدیم یه بحث مفصلی بین متکلمین و فلاسفه وجود داشته و هنوز هم ادامه داره: ▪️ میگند که ریشه‌ای‌ترین انگیزه انسان در کارهاش، رسیدن به برای خودشه؛ من تا نفعی در کاری برای خودم نبینم اقدام به اون کار نمی‌کنم. ▫️ هم این منطق رو خودپرستی می‌دونند و میگند: ریشه‌ای‌ترین انگیزه‌های انسان، میل به پرستشه و مومن، هر کاری که می‌کنه، برای خداست. 🔳 بعد فلاسفه می‌گند این پرستش هم برای نفع بردن خودشه. اگه نفعی برای من نداشته باشه، انجامش نمی‌ده. حتی مادری که برای فرزندش می‌کنه، بخاطر خودش و خوشحالی خودشه. 🔲 بعد متکلمین قبول نمی‌کنند و همون حرف قبلی رو تکرار می‌کنند و خلاصه هرکدوم همین مطلب رو پِنجاه بار تکرار می‌کنند تا خسته شند.😉 خلاصه‌ی بحث این دو بزرگوار اینه که: آیا طینت ما بر پایه کسب منفعت سرشته شده یا بر پایه پرستش؟؛ پایه گازسوزیم یا بنزین‌سوز؟😁 من کاری به این دعوای گیج کننده ندارم. سؤال من اینه که: 🔍انگیزه حرکت هر چه که باشه، اون «من» که دنبال انگیزه حرکتش می‌گردید، محدوده‌ش چیه؟ آیا فقط منافعی که به من فردی برگرده می‌تونه برای انسان انگیزه‌سازی کنه؟ یا اون من قابل توسعه است و می‌تونه از گسترده تر باشه؟ متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/29
⏳از قدیم یه بحث مفصلی بین متکلمین و فلاسفه وجود داشته و هنوز هم ادامه داره: ▪️ میگند که ریشه‌ای‌ترین انگیزه انسان در کارهاش، رسیدن به برای خودشه؛ من تا نفعی در کاری برای خودم نبینم اقدام به اون کار نمی‌کنم. ▫️ هم این منطق رو خودپرستی می‌دونند و میگند: ریشه‌ای‌ترین انگیزه‌های انسان، میل به پرستشه و مومن، هر کاری که می‌کنه، برای خداست. 🔳 بعد فلاسفه می‌گند این پرستش هم برای نفع بردن خودشه. اگه نفعی برای من نداشته باشه، انجامش نمی‌ده. حتی مادری که برای فرزندش می‌کنه، بخاطر خودش و خوشحالی خودشه. 🔲 بعد متکلمین قبول نمی‌کنند و همون حرف قبلی رو تکرار می‌کنند و خلاصه هرکدوم همین مطلب رو پِنجاه بار تکرار می‌کنند تا خسته شند.😉 خلاصه‌ی بحث این دو بزرگوار اینه که: آیا طینت ما بر پایه کسب منفعت سرشته شده یا بر پایه پرستش؟؛ پایه گازسوزیم یا بنزین‌سوز؟😁 من کاری به این دعوای گیج کننده ندارم. سؤال من اینه که: 🔍انگیزه حرکت هر چه که باشه، اون «من» که دنبال انگیزه حرکتش می‌گردید، محدوده‌ش چیه؟ آیا فقط منافعی که به من فردی برگرده می‌تونه برای انسان انگیزه‌سازی کنه؟ یا اون من قابل توسعه است و می‌تونه از گسترده تر باشه؟ 📝 [منظورم از فرد: خود انسان است به‌تنهایی؛ حقیقتی از انسان که جز خودش کس دیگه‌ای در اون جا نمی‌شه] 💡به نظر میاد ما مجبور نیستیم بگیم که اون من انگیزه‌ساز، فقط شامل منافع تک نفره فردی باشه. بلکه انسان داره و رشد و بهره‌مندی چیزها یا کسانی که بهشون تعلق داره می‌تونه به او انگیزه فعالیت بده. 🙄 کاری نداریم به اون دعوای فیلسوف و متکلم که هر کدوم این انگیزه و تلاش رو چجوری تحلیل میکنند؟! به هر حال! محدوده‌ی اون من که منافعش حرکت دهنده انسان است رو؛ او معلوم می‌کنه. ❗️یعنی من انسان قابل گسترشه؟! بله! البته؛‌ قابل گسترش دانستن من انسان، نباید فردیت و انسان‌ها رو نفی و انکار کنه. 👥تعلقات انسان، یک در کنار فردیتش درست می‌کنه که منافع این حقیقت، میتونند محرک او باشند. 🔅 بهترین اسم برای این حقیقت جدید؛ است. 👤 یعنی مجموعه تعلقات انسان که منافع اونها می‌تونند انگیزه‌ساز حرکت او باشند. 🌀انسان حقیقتی داره به نام هویت؛ که با گسترش تعلقاتش قابل گسترشه: به‌خاطر تعلق به یک جمع، پیدا می‌کنه و برای منافع اون جمع تلاش میکنه. به خاطر تعلق به یک خانواده؛ پیدا می‌کنه و ... 👤فرد مستقل بودن و وحدت داشتن هر انسان و کثرت داشتن انسان‌ها، قابل انکار نیست. اما قرار نیست که تعلقات، فردیت من رو کم و زیاد کنند؛ تعلقات، هویت من رو کم و زیاد می‌کنند: 🔆 أيُّها النّاسِ ، إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ (نهج‌البلاغه) ........ ان‌شاءالله ادامه دارد Eitaa.com/S_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎭 تعلقات، شکل دهنده هویت‌ها هستند و سه دسته هویت رو در افراد شکل میدند: 1⃣ هویت فردی؛ که ناشی از تعلق فرد به خودشه. در این هویت فقط خود فرد به تنهایی جا میشه. 2⃣ هویت‌های اجتماعی که از تعلق به دیگران یا منافع مشترک ناشی میشه. هر انسانی هویت‌های اجتماعی متعددی داره. یک نفر میتونه دانشجو، مرد، ایرانی، قمی، والیبالیست، دهه شصتی، بلند قد، عینکی، پرسپولیسی، حلیم شکرگرا و ... باشه و منافع همه این هویت‌های اجتماعی رو با هم پیگیری کنه. روابط افرادی که هویت اجتماعی مشترک دارند بر اساس قراردادهایی شکل می‌گیره که منافع اکثریت رو به نحو حداکثری تأمین کند. 3⃣ هویت‌های تاریخی؛ که تعلقات و آرمان‌های مشترک موجب شکل‌گیری این هویت میشه. روابط کسانی که هویت تاریخی مشترکی دارند بر اساس از خودگذشتگی برای خدمت بیشتر و تحقق اون آرمان‌ها شکل می‌گیره. مهم‌ترین هویت تاریخی ما، ایمان به اهل بیت و پیروی از جریان تاریخی انبیاء علیهم السلام و تلاش برای تحقق آرمان ظهوره. به همین خاطر، روابطمون با کسانی‌که در این هویت با ما مشترکند، باید بر اساس و ایثار باشه 🔅 فعلا بحث خیلی خیلی مهم تربیتی اینه که: این هویت‌ها به هم چیه؟ آیا ما نسبت به تکامل همه اون‌ها به شکل مساوی تکلیف داریم؟ یا این که این هویت‌ها، یک رو درست می‌کنند و یکیشون در جایگاه محور قرار می‌گیره و به بقیه نظم میده؟ در این صورت ما هم نسبت به اون محور، تکلیف بیشتری داریم. اگر اینطوره، اون هویت محوری کدام است؟ متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/36
🎭 ، شکل دهنده هویت‌ها هستند و سه دسته هویت رو در افراد شکل میدند: 1⃣ هویت فردی؛ که ناشی از تعلق فرد به خودشه. در این هویت فقط خود فرد به تنهایی جا میشه. 2⃣ هویت‌های اجتماعی که از تعلق به دیگران یا منافع مشترک ناشی میشه. هر انسانی هویت‌های اجتماعی متعددی داره. یک نفر میتونه دانشجو، مرد، ایرانی، قمی، والیبالیست، دهه شصتی، بلند قد، عینکی، پرسپولیسی، حلیم شکرگرا و ... باشه و منافع همه این هویت‌های اجتماعی رو با هم پیگیری کنه. روابط افرادی که هویت اجتماعی مشترک دارند بر اساس قراردادهایی شکل می‌گیره که منافع اکثریت رو به نحو حداکثری تأمین کند. 3⃣ هویت‌های تاریخی؛ که تعلقات و آرمان‌های مشترک موجب شکل‌گیری این هویت میشه. روابط کسانی که هویت تاریخی مشترکی دارند بر اساس از خودگذشتگی برای خدمت بیشتر و تحقق اون آرمان‌ها شکل می‌گیره. مهم‌ترین هویت تاریخی ما، ایمان به اهل بیت و پیروی از جریان تاریخی انبیاء علیهم السلام و تلاش برای تحقق آرمان ظهوره. به همین خاطر، روابطمون با کسانی‌که در این هویت با ما مشترکند، باید بر اساس و ایثار باشه 🤲 ان‌شاءالله تفاوت هویت اجتماعی و تاریخی رو توضیح خواهم داد و در مورد راه‌های القا و تشدید این هویت‌ها هم صحبت خواهم کرد. 🔅 فعلا بحث خیلی خیلی مهم تربیتی اینه که: این هویت‌ها به هم چیه؟ آیا ما نسبت به تکامل همه اون‌ها به شکل مساوی تکلیف داریم؟ یا این که این هویت‌ها، یک رو درست می‌کنند و یکیشون در جایگاه محور قرار می‌گیره و به بقیه نظم میده؟ در این صورت ما هم نسبت به اون محور، تکلیف بیشتری داریم. اگر اینطوره، اون هویت محوری کدام است؟ 🌐 به نظر می‌رسه که همه وجود چنین نظامی رو قبول دارند. ولی نگاهشون در مورد هویت محوری متفاوته. مثلاً؛ 📿 بیشتر معتقدند که مهم‌ترین وظیفه ما، رشد دادن به هویت فردیمونه. 🌎 هویت اجتماعی رو محور هویت‌ها می‌دونند. مهم‌ترین وظیفه نظام تربیتی غربی، القای هویت اجتماعی و تشدید اونه. 📚 و بعضی از عرفا هم هستند که وظیفه نظام تربیتی رو بیش از هر چیز، خدمت به هویت تاریخی می‌دونند. اینها همون کسانی هستند که دائما از اهمیت صحبت می‌کنند و معتقدند مهم‌تر از هر چیز و أوجب واجبات، خدمت به اسلام و نظام اسلامیه. یکی از مهم‌ترین مراکز این نگاه تربیتی، مکتب فقهی-تربیتی است و می‌توان این نگاه رو، و استادشان مرحوم شاه آبادی هم دانست. 🕋 اسلام در کلمات حضرت امام یعنی همان « و دین و ». وقتی تحقق توحید و ظهور، مهم‌ترین تکلیف شرعی باشه، مهم‌ترین وظیفه نظام تربیتی، پرداختن به هویت تاریخی و مکتبی است. 🔆 محوریت دادن به هویت تاریخی یعنی: خدمت به اسلام و تلاش برای ظهور تعیین کند که فرد چه‌مقدار و چگونه کند. نه اینکه سیر و سلوک او تعیین کنه چه‌مقدار باشه و برای ظهور و تحقق توحید جهاد کنه. ✳️ محوریت ، مهم‌ترین ویژگی است. نظریه همه کسانی است که افقی وسیع‌تر از را برای توسعه تربیت در نظر دارند. همه‌ی Eitaa.com/S_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶۰۰ سال پیش، با یک اتفاق، در حرکت تربیتی فرهنگ شیعه اختلالی پدیدار شد. ↔️ با ورود به حوزه‌های علمیه شیعه توسط سید حیدر آملی، یک و اختلاف بین علما ایجاد شد که حوزه‌های علمیه را به دو قطب موافق و مخالف عرفان تقسیم کرد. این دوقطبی، هنوز هم با اسم‌های مختلفی مثل «توحیدی-ولایی»، «عرفانی-توسلی»، «اخلاقی-هیئتی» ادامه دارد. ⛔️ از همان روزهای اول، فقها عمدتا مخالف ورود این مهمان ناخوانده به حوزه‌های علمیه بودند. 🕐 در ابتدا علمای بزرگی مثل ، با نقد این جریان (مثل ابراز ارادت و ترویج و توجیه کلمات منصور حلاج)، به نقد این عمل سید آملی پرداختند. 🕑 در قدم بعدی، منتقدین عرفان بیشتر به نقد عرفان نظری مثل پرداختند و اونها رو بر خلاف عقاید و کلام شیعه دونستند. 🕒 با ترویج در اوایل قاجار، مرحوم (آل‌آقا؛ پسر استاد کل؛ وحید بهبهانی) بیشتر به نقد رفتار و دراویش به خاطر بی توجهی به احکام تمرکز کرد و معصوم علیشاه رو به همین اتهام محکوم به اعدام کرد. 👈 اتهام بی‌توجهی به احکام، همواره یکی از مهم‌ترین موانع ترویج عرفان در حوزه‌های علمیه بوده است. به همین خاطر، مرحوم با ترویج عرفان در بین طلاب فقه خوانده و ملتزم به احکام، عرفان را از یکی از مهم‌ترین و سنگین‌ترین اتهامات تبرئه کرد. حالا جمعیت قابل توجهی از عرفای شیعه، نه تنها ملتزم به احکام، بلکه فقیه و مجتهد بودند. با این حال ... ... متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/38
1⃣ از 2⃣ ۶۰۰ سال پیش، با یک اتفاق، در حرکت تربیتی فرهنگ شیعه اختلالی پدیدار شد. ↔️ با ورود به حوزه‌های علمیه شیعه توسط سید حیدر آملی، یک و اختلاف بین علما ایجاد شد که حوزه‌های علمیه را به دو قطب موافق و مخالف عرفان تقسیم کرد. این دوقطبی، هنوز هم با اسم‌های مختلفی مثل «توحیدی-ولایی»، «عرفانی-توسلی» و «اخلاقی-هیئتی» ادامه دارد. ⛔️ از همان روزهای اول، فقها عمدتا مخالف ورود این مهمان ناخوانده به حوزه‌های علمیه بودند. 🕐 در ابتدا علمای بزرگی مثل ، با نقد این جریان (مثل ابراز ارادت و ترویج و توجیه کلمات حلاج)، به نقد این عمل سید آملی پرداختند. 🕑 عده‌ای از منتقدین عرفان بیشتر به نقد عرفان نظری مثل پرداختند و اونها رو بر خلاف عقاید و کلام شیعه دونستند. 🕒 با ترویج در اوایل قاجار، مرحوم (آل‌آقا؛ پسر استاد کل؛ وحید بهبهانی) بیشتر به نقد رفتار و دراویش به خاطر بی توجهی به احکام تمرکز کرد و معصوم علیشاه رو به همین اتهام محکوم به اعدام کرد. 👈 اتهام بی‌توجهی به احکام، همواره یکی از مهم‌ترین موانع ترویج عرفان در حوزه‌های علمیه بوده است. به همین خاطر، مرحوم با ترویج عرفان در بین طلاب فقه خوانده و ملتزم به احکام، عرفان را از یکی از مهم‌ترین و سنگین‌ترین اتهامات تبرئه کرد. حالا جمعیت قابل توجهی از عرفای شیعه، نه تنها ملتزم به احکام، بلکه فقیه و مجتهد بودند. با این حال، جریان غالب فقها، هنوز هم مکتب تربیتی-عرفانی جدید رو به همون اشکالات و مبتلا می‌دونستند و دوباره با محوریت دادن به اشکالات گرایشی، مثل ترویج و ، به مخالفت با عرفان ادامه دادند. انگار عرفان هنوز نتوانسته بود دل فقها را به دست آورده و نگرانی اونها رو رفع کند. 🤔 این در حالی بود که درست در همان زمان، فقها با اقبال به مکتب تربیتی و معنوی یعنی مکتب تربیتی و شاگردانش (مانند و )، نشان دادند که مشکلی با ندارند. پس چه مرامی از عرفان بود که فقها رو تا این حد مکدر ساخته بود؟ ادامه مطلب در 2⃣ (https://eitaa.com/s_h_taba/39)
2️⃣ از 2️⃣ 🔍 موضع‌گیری‌های بعدی نشان داد که این کدورت، بیش از نقدهای گرایشی، از ناشی شده است؛ یعنی از «بی‌تفاوتی اهل عرفان به وقایع جامعه اسلامی و اولویت ندادن به مجد و عظمت و اعتلای اسلام نسبت به رشد علمی-معنوی سالکین». ⚠️ اما این اشکال اختصاصی به عرفان نداشت و ممکن بود که برخی جریانات فقهی را هم به خود مبتلا کند. 🚨 ، نشانه‌های ضعیفی از این آسیب را در حوزه فقهی نجف دریافته و برای رفع آن تلاش‌های بسیاری کرده بود. تلاش‌های میرزا و شاگردانش در رفع این اشکال، در حوزه سامراء و بعد از او در و ، به میزان زیادی موفق بود. اما از بین شاگردان میرزا که بعد از او به نجف برگشتند، دوباره و در پشت دیوارهای امن نجف، برخی از طلاب و اساتید، به غرق شدن در قیل و قال‌های علمی و انزوای از جامعه و کم توجهی به مسائل عالم اسلام و ساده لوحی در دنیای پیچیده سیاست مبتلا شدند 🏷 اختلاف روشی در چگونگی «حفظ و » حوزه فقهی نجف را به دو قطب «شیخ محمدکاظمی‌ها» و «سید محمدکاظمی‌ها» تبدیل کرده بود. این مطلب نشان میداد که برچسب، بی توجهی به بیضه اسلام اشکالی بود که حتی می‌توانست موجب در افتادن یک فقیه با سایر فقها شود، چه برسد به اهل عرفان و مهمان ناخوانده حوزه‌های علمیه. آری! مهم‌تر از ترویج مولوی و حتی ، این اشکال بود که مانع اقبال فقها به مکتب تربیتی ملاحسینقلی شده بود. ❇️ اما در (و قم)، آحاد جامعه شیعه باید اولا به دنبال ارتقای اسلام باشند و بعد از آن، رشد فردی و علمی-معنوی خودشان را در تناسب با ارتقای اسلام و مکتب دنبال کنند. درست بر خلاف که یک کتاب اخلاقی هم از خود بیرون نداد و مبلغان چندانی به بلاد اعزام نکرد، چهره‌های شاخص مکتب تربیتی سامراء، برای عموم مردم «» و «منازل الآخرة» و «دارالسلام» می‌نوشتند و نموده، با فسادها مبارزه می‌کردند و فرهنگ عمومی را ارتقاء می‌دادند. در واقع، این اولویت دادن به اسلام، موجب مردمی‌تر شدن مکتب تربیتی سامراء شده بود. 🎯 اگرچه مرحوم ملاحسینقلی همدانی خدمت بزرگی به عرفان کرد، اما اشکال اصلی سیره‌ی عرفان را شاگردانی از مکتب ایشان اصلاح کردند که نقطه قوت مکتب تربیتی سامرا و قم را یافته و توجه به عظمت و اعتلای اسلام را به محوریت مکتب تربیتی برگرداند؛ افرادی همچون آیت الله و حضرت . 🤝 گویی این اصلاح کار خود را کرده بود. تا قبل از این، دعوا بر سر این بود که آیا می‌توان به علاقه‌مندان به عرفان، شهریه و شرعیه داد یا نه؟ اما بعد از رفع این اشکال، یک فقیه طرفدار عرفان، صلاحیت به دوش کشیدن عَلَم اسلام را حتی در نگاه مخالفین عرفان نیز به دست آورده بود. هنوز اختلافات گرایشی و علمی سابق پابرجا بود، ولی اشکال محوری عرفان، در اصلاح و سایر انتقادات به حاشیه رفته بود. ✴️ بعد از بازگشت محور تربیت از هویت فردی به هویت مکتبی و تاریخی است که رحمه‌الله با خاطری آسوده می‌گوید: عَلَم اسلام به دست آقای خمینی است و از خمینی گفتن، از اسلام گفتن است https://eitaa.com/s_h_taba
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطه‌ای است عمیق‌تر از و حتی عمیق‌تر از جامعه؛ یعنی یا همان لایه‌های عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی. 🔹وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ می‌آفرینند، کمتر در خطر اند چون فرهنگ و حوادث فرهنگی، هستند و تحریف از ترین رفتارهاست. 🔸و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر می‌گذارند، کمتر در خطر هستند، چون فراموشی آسیب است. ⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در آشکار می‌شود و هرچه می‌گذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود می‌کند. ، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، کرده و نه تحریف و نه فراموش می‌شود، بلکه بیشتر و دقیق‌تر دیده می‌شود. پی‌نوشت‌ها: 🗓 به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثه‌ای که اغتشاش‌گران برای موج‌سواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگ‌ساز تاریخی؟ متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/42
حوادثی که منشأ می‌شوند 1⃣ گاهی ایجاد می‌کنند و هیجان می‌آفرینند و به اندازه‌ی هیجانی که ایجاد کنند اثر می‌گذارند و تا وقتی هیجان فروکش نکرده فرصت دارند تا بر موج‌ها سوار شوند. به ضرر این حوادث است. به همین خاطر، این حوادث، بیش از ، و آگاهی، به و سر و صدا نیاز دارند. معمولاً هدایت کنندگان این حوادث برای القای هیجان، ترسی از دروغ، اعمال وحشیانه و رفتارهای منزجر کننده هم ندارند؛ چون معتقدند: *«تاریخ را فاتحان می‌نویسند» و روایت حرکت‌های هیجانی به دست فاتحان است و هیچ‌چیزی آنها را مجبور به در روایت نمی‌کند. بزرگترین خطر این دسته از اصلاح‌گری‌های اجتماعی است. 2⃣ گاهی هم تحول‌آفرینان به دنبال ایجاد ، بینش و اند. یعنی به جای جامعه، را مخاطب خود قرار می‌دهند. اثرگذاری این اتفاقات، بسیار پایدارتر است و نیاز چندانی به تشدید هیجان برای رسیدن به نتیجه ندارند، چون گذشت زمان کمتر به این دسته حوادث آسیب می‌زند. قبول ، از این دسته حوادث بود که برای جامعه ما یک تجربه اجتماعی آفرید؛ تجربه قابل اعتماد نبودن آمریکا. تجربه‌های اجتماعی هم اگرچه مثل دسته اول در معرض خطر هستند، اما آسیب مهم‌تر این حوادث؛ است. یعنی باطل برای مقابله با چنین حوادثی، به این گزاره نیز امید بسته است که: **«حافظه جوامع فراموشکار است». 3⃣ در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطه‌ای است عمیق‌تر از و حتی عمیق‌تر از جامعه؛ یعنی یا همان لایه‌های عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی. 🔹وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ می‌آفرینند، کمتر در خطر اند چون فرهنگ و حوادث فرهنگی، هستند (نه فاتحان) و تحریف از ترین رفتارهاست. 🔸و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر می‌گذارند، کمتر در خطر هستند، چون فراموشی آسیب است. ⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در آشکار می‌شود و هرچه می‌گذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود می‌کند. ، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، کرده و نه تحریف و نه فراموش می‌شود، بلکه بیشتر و دقیق‌تر دیده می‌شود. پی‌نوشت‌ها: 🗓 به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثه‌ای که اغتشاش‌گران برای موج‌سواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگ‌ساز تاریخی؟ 🥀 سالگرد و و شهدای هم نزدیک است. به‌زودی خواهیم دید که مثل همیشه، شهادت فرهنگ‌سازترین حادثه جامعه ما خواهد بود. 🔘 ان‌شاءالله در مورد مصادیق فرهنگ‌سازی حوادث تاریخی و اثر آن در زندگی آیندگان، مفصل‌تر با هم صحبت خواهیم کرد. https://eitaa.com/s_h_taba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗿، محلی برای حضور گذشتگان در اکنون ماست. گذشتگان با اثر گذاشتن در فرهنگ جامعه، در اکنون ما و در انتخاب و اختیارهای ما حاضرند. فرهنگ، مثل زیرساختی است که در گذشته بنا شده و باید بتواند وزن رفتارهای اکنون جامعه را تحمل کند. ♻️برای تغییر رفتارهای فرهنگی یک جامعه، نه تنها با کسانی که به این فرهنگ پای‌بندند، بلکه باید با گذشتگانی که فرهنگ اکنون را شکل داده‌اند نیز درگیر شد. باید «به اندازه» و «در اندازه» آنها فرهنگ ساخت. 🏷فرهنگ، برای زندگی ما القاب و عناوینی درست کرده است. در جامعه ما بعضی مسجدی‌اند و بعضی هیئتی. بعضی خیّرند و بعضی ریش‌سفید. مردم ما با این القاب و عناوین زندگی می‌کنند و حرمتش را حفظ و برای به دست آوردنش تلاش می‌کنند و به آنها می‌بالند. حال می‌خواهد به ما بگوید با چه القاب و عناوینی زندگی کنیم؟ همجنس‌باز یا بی‌غیرت؟ فاحشه یا بی‌حیا؟ فرهنگ بیگانه پیشنهاد نمی‌دهد که این کارها را بکن. بلکه می‌گوید این عناوین را به دست بیاور و با این القاب زندگی کن، همانطور که غربی‌ها با این القاب زندگی می‌کنند. ⏹در جامعه ما، اگرچه ممکن است این اتفاق بیفتد، اما چه اندازه ممکن است کسی بتواند با این القاب در جامعه زندگی کند و برای کسب آنها تلاش کند؟ در فرهنگی که روسپیان نیز خود را از چنین القابی تبرئه می‌کنند. 📿در جامعه ما، ممکن است از سر یا ، برهنگی و فحشا و خیانت اتفاق بیفتد؛ اما رفتار این جامعه، و مناجات است و تسلیم و و 🪶برو این دام بر مرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه متن کامل در: https://eitaa.com/s_h_taba/44
1️⃣وقتی یک رفتار اجتماعی، از ناشی شده باشد، باید برای تغییر دادنش عادت‌ها و تابوها را شکست 2️⃣اگر و جهل و خرافه جای دانش‌ها را در جامعه ای گرفت، باید آگاهی جامعه را بالا برد. به چوب زدن روسری در خیابان انقلاب، آزادی‌های یواشکی، چندشنبه‌های رنگارنگ و ، همه بر این تحلیل استوارند که در جامعه ما، ، رفتاری است که از عادت ناشی شده و ساختارهایش بر غفلت و جهل استوار است. این کودتاگران فرهنگی، به کمک تبلیغات و رسانه، به دنبال ایجاد عادت جدیدی در طیفی از جامعه هستند. اما اگر این رفتار از عادت و جهل ناشی شده بود، چرا با این همه تلاش تغییر نکرده است؟ 3️⃣برخی رفتارها، نه از عادت و جهل، بلکه از جامعه برخاسته‌اند. اینگونه رفتارها بدون درگیری با فرهنگ جامعه و تغییر نمی‌کنند. 🗿فرهنگ، عمیقترین تعلقات و آگاهی‌های یک جامعه است که به تدریج و تحت تأثیر عوامل گوناگون، به شکل کنونی درآمده. مثلا یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری فرهنگ، رفتارهای گذشتگان و آثار فرهنگی به جای مانده از آنهاست؛ فرهنگ، محلی برای حضور گذشتگان در اکنون ماست. گذشتگان با اثر گذاشتن در فرهنگ جامعه، در اکنون ما و در انتخاب و اختیارهای ما حاضرند؛ با به جای گذاشتن آداب و رسوم، مناسبات و نکوداشت‌ها، سبک شادی و عزاداری و سبک‌زندگی، با معماری و شهرسازی، با خلق آثار ماندگار هنری؛ شعر، ادبیات و ضرب‌المثل، با پوشش‌های محلی، با خلق القاب و عناوین و تکریم یا هجو القاب و عناوین اجتماعی، با شعارها و ... کسانی که اثر و امتدادی از خود در تاریخ به جای گذاشته‌اند، در الان ما حاضرند؛ سعدی با «جور استاد به ز مهر پدر» و حافظ با «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا». ♻️فرهنگ، مثل زیرساختی است که در گذشته بنا شده و باید بتواند وزن رفتارهای اکنون جامعه را تحمل کند. با این حساب، برای تغییر رفتارهای فرهنگی یک جامعه، نه تنها با کسانی که به این فرهنگ پای‌بندند، بلکه باید با گذشتگانی که فرهنگ اکنون را شکل داده‌اند نیز درگیر شد. باید «به اندازه» و «در اندازه» آنها فرهنگ ساخت. 🔹 بدون خلق چنین آثار فرهنگی، بدون معرفی آداب و رسوم جدید، بدون خلق سبک زندگی جدید و ...، دعوت به زندگی بدون فرهنگ است. و در جامعه ای که مردمش عادت دارند در هر روز و ساعت و در خم هر کوچه، نمادی از فرهنگ را حس کنند، چنین دعوتی محکوم به شکست است. 🔸و با دعوت به آثار فرهنگی وارداتی، در کشوری که حضور در آن پررنگ است نیز، از پیش شکست‌خورده است. 🏷فرهنگ از تاریخ جامعه جوشیده و از گذشته سرچشمه می‌گیرد و مانند هوایی که در آن تنفس می‌کنیم ما را احاطه کرده و بر رفتار ما اثر می‌گذارد. تاریخ و فرهنگ ما، هوایی را برای تنفس ما آفریده است. مثلاً فرهنگ، برای زندگی ما القاب و عناوینی درست کرده است. در جامعه ما بعضی مسجدی اند و بعضی هیئتی. بعضی خیّرند و بعضی ریش سفید. بعضی‌ها کربلایی‌اند، بعضی مشهدی و بعضی حاجی. محرم که می‌شود یکی میاندار سینه‌زنی است و دیگری سینه‌زن و آن دیگری زنجیرزن، یکی آشپز روضه است، یکی علامت‌دار، یکی دمام زن، یکی خادم. مردم ما با این القاب و عناوین زندگی می‌کنند و حرمتش را حفظ و برای به دست آوردنش تلاش می‌کنند و به آنها می‌بالند. حال فرهنگ وارداتی می‌خواهد به ما بگوید با چه القاب و عناوینی زندگی کنیم؟ همجنس‌باز یا بی غیرت؟ فاحشه یا بی حیا؟ فرهنگ بیگانه پیشنهاد نمیدهد که این کارها را بکن. بلکه می‌گوید این عناوین را به دست بیاور و با این القاب زندگی کن، همانطور که غربی‌ها با این القاب زندگی می‌کنند. ⏹در جامعه ما، اگرچه ممکن است این ناهنجاری‌ها اتفاق بیفتد، اما چه اندازه ممکن است کسی بتواند با این القاب در جامعه زندگی کند و برای کسب آنها تلاش کند؟ در فرهنگی که روسپیان نیز خود را از چنین القابی تبرئه می‌کنند. 📿در جامعه ما، آنچه ممکن است از سر یا صادر شود، برهنگی و فحشا و خیانت است؛ اما رفتار این جامعه، و مناجات است و تسلیم و و 🪶برو این دام بر مرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه https://eitaa.com/s_h_taba
جلسه اول آینده مدرسه و شغل معلمی گفتگو با حجه الاسلام رفیعی طباطبایی.MP3
7.21M
✅گفتگو با حجه الاسلام رفیعی طباطبایی درباره آینده مدرسه و شغل معلمی 1️⃣ از 2️⃣ در طول سالهای اخیر و بخصوص از هنگامه کرونا، یکی از موضوعات مورد علاقه ام، مساله بود. اصلا توجه به همین موضوع بود که مساله و را برایم پررنگ کرد. پژوهش های من درباره آینده، تکیه به یافته هایم در دارد. یعنی به دنبال این هستم که تحولات دنیای مدرن را رصد کنم و در این از فرصت استفاده کنم و تنور نظریه اجتماعی را گرم تر کنم. دوست دیرین و از همکاران پژوهشی من در این سالها بوده است. موضوع او است و به می اندیشد. در این دو جلسه کوتاه یک مرور اجمالی بر پروژه او از زاویه تحولات مربوط به و schooling داشتیم. گفتگوی بسیار خوبی بود و به وجد آمدم! بحث را در نقطه اوج آن خاتمه دادم تا خودتان با او و همکارانش قرار گفتگو بگذارید و با پروژه شان آشنا شوید. 👇👇 🆔 https://eitaa.com/s_h_taba ⚠️نمی دانم که چرا میکروفن من پس از آغاز قسمت اول گفتگو قطع شد و باقی مشارکت های بنده در گفتگو از میکروفن جلوی آقای طباطبایی ضبط شده و من اصلا متوجه این موضوع نشده بودم، لذا متاسفانه این گفتگوی خوب، با کیفیت مناسبی ضبط نشده است. حیف و صد حیف. تلاش کردم که کیفیت فایل را ارتقاء دهم و حاصل این شده است که می بینید! لینک جلسه دوم گفتگو 🆔 @social_theory
جلسه دوم آینده مدرسه و شغل معلمی حجه الاسلام طباطبایی.MP3
7.93M
✅گفتگو با حجه الاسلام رفیعی طباطبایی درباره آینده مدرسه و شغل معلمی 2️⃣ از 2️⃣ در طول سالهای اخیر و بخصوص از هنگامه کرونا، یکی از موضوعات مورد علاقه ام، مساله بود. اصلا توجه به همین موضوع بود که مساله و را برایم پررنگ کرد. پژوهش های من درباره آینده، تکیه به یافته هایم در دارد. یعنی به دنبال این هستم که تحولات دنیای مدرن را رصد کنم و در این از فرصت استفاده کنم و تنور نظریه اجتماعی را گرم تر کنم. دوست دیرین و از همکاران پژوهشی من در این سالها بوده است. موضوع او است و به می اندیشد. در این دو جلسه کوتاه یک مرور اجمالی بر پروژه او از زاویه تحولات مربوط به و schooling داشتیم. گفتگوی بسیار خوبی بود و به وجد آمدم! بحث را در نقطه اوج آن خاتمه دادم تا خودتان با او و همکارانش قرار گفتگو بگذارید و با پروژه شان آشنا شوید. 👇👇 🆔 https://eitaa.com/s_h_taba ⚠️نمی دانم که چرا میکروفن من پس از آغاز قسمت اول گفتگو قطع شد و باقی مشارکت های بنده در گفتگو از میکروفن جلوی آقای طباطبایی ضبط شده و من اصلا متوجه این موضوع نشده بودم، لذا متاسفانه این گفتگوی خوب، با کیفیت مناسبی ضبط نشده است. حیف و صد حیف. تلاش کردم که کیفیت فایل را ارتقاء دهم و حاصل این شده است که می بینید! لینک جلسه اول گفتگو 🆔 @social_theory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ترانه‌اش رو با این جمله شروع کرد: «میاد اون روزی که ما در اورشلیم»، مکثی کرد و من رو در چالش فرو برد؛ چالشی که اون میخاست نه، اما به شدت به این چالش برخوردم که «چه خواهد گفت؟» میخاستم ببینم او برای سفر به اورشلیم چه آرزویی دارد؟ چالش داغ من به سرعت و بعد از چند ثانیه یخ کرد و او در کمال خونسردی اینطور ادامه داد: «به کوچه پس کوچه ها سر بزنیم»!! نابود شدم. یعنی همین؟! سرزدن به کوچه و پس‌کوچه‌ها! به این کاری ندارم که چرا با خودش فکر کرده که در این سال پنجاه و هفتی باید ساواکی شود و مجیزی را برای بازخوانی کند؟ سؤال من از این است که چرا اینقدر مضحک و سرد؟! آری! استخدام هنر در موضوعی که نه هنرمند و نه مخاطب، رؤیایی در موردش ندارند به همین اندازه مضحک است و مشمئز کننده. دقیقا به همان اندازه که با کردن، بخواهی کسی رو متقاعد کنی که از رؤیاهاش دست برداره. ، آرمان و رؤیا، مهمترین شکل دهنده «» است و کار مربی و نهاد تربیت، «پرورش و تربیت هویت». حالا که وزیدن دل‌بستگی‌های وجدان‌های بیدار به رؤیاها و آرمان‌های تمدن غربی رو به باد داده، بهترین زمان است برای ساخت هویتی مشترک در میان همه آزادگان و مستضعفین جهان. ما اگر از این فرصت برای ساخت چنین هویتی استفاده کردیم، پیروز این جنگیم. نه فقط در سرزمین های اشغالی، بلکه در قلوب آزادگان جهان و امت‌های مسلمان. در قلب آن نوجوان عرب که در میان خطبه‌های نماز جمعه، برمی‌خیزد و خطبه ضد صهیونیستی می‌خواند و جوانان مصری که فریاد «یا نصرالله یا حبیب! اضرب اضرب تل ابیب» سرمی‌دهند. متن کامل رو اینجا بخونید.
یکی از دوستان، ترانه‌خوانی یکی از اغتشاشگران رو برام فرستاده بود که از خواندن برای و ، رسیده بود به ستودن . اینکه سجده کردن بر شیطان بزرگ چگونه عقل و فهم رو از این جماعت زائل کرده که به ستایش سیاه‌ترین اعمال جنایتکارترین انسان‌ها آن هم در سیاه‌ترین روزهای تمدن غربی تن داده‌اند، زاویه نگاه خوبی است. اما آن ترانه از جهتی دیگر من رو به خودش مشغول کرد. وقتی ترانه‌اش رو با این جمله شروع کرد: «میاد اون روزی که ما در اورشلیم»، مکثی کرد و من رو در چالش فرو برد؛ آخه ذهنم به تلاطم افتاد از بس که با خودم فکر کردم: «چی میخاد بگه»؟ آیا میخاد بگه: «بریم تو قدس نماز جماعت بخونیم» یا «بریم و صخره معراج رو زیارت کنیم»؟!! در بهترین حالت عایا خواهد گفت «بریم و در کنار دیوار ندبه دعا کنیم»؟! چالشی که اون میخاست نه، اما به شدت به این چالش برخوردم که «چه خواهد گفت؟» میخاستم ببینم او برای سفر به اورشلیم چه آرزویی دارد؟ چالش داغ من به سرعت و بعد از چند ثانیه یخ کرد و او در کمال خونسردی اینطور ادامه داد: «به کوچه پس کوچه ها سر بزنیم»!! نابود شدم. یعنی همین؟! سرزدن به کوچه و پس‌کوچه‌ها! البته حق هم دارند. وقتی فرودگاه بن گورین غلغله شده است از یهودیانی که در حال فرار از اورشلیم و سرزمین‌های اشغالی‌اند، این بیچاره‌ها چه رؤیایی می‌توانند داشته باشند برای سفر به اسرائیل و اورشلیم؟ به این کاری ندارم که چرا با خودش فکر کرده که در این سال پنجاه و هفتی باید ساواکی شود و مجیزی را برای بازخوانی کند؟ سؤال من از این است که چرا اینقدر مضحک و سرد؟! آری! استخدام هنر در موضوعی که نه هنرمند و نه مخاطب، رؤیایی در موردش ندارند به همین اندازه مضحک است و مشمئز کننده. دقیقا به همان اندازه که با کردن، بخواهی کسی رو متقاعد کنی که از رؤیاهاش دست برداره. حتی مضحک‌تر است از رفتار ما و نظام تربیتی ما، که ساخت آرمان‌ها و رویاهای کودک و جوانمان رو به فرهنگ و تربیت غرب سپرده‌ایم و بعد تلاش می‌کنیم تا مالباخته‌ای که تمدن مادی، رویا و انتظارش رو (یعنی بزرگترین داشته‌اش رو) دزدیده، به جهاد و دینداری و آرمان‌های نظام اسلامی دعوت کنیم. لااقل نظام تربیتی ما و مربی یا هنرمند ما، خودش آرمان و آرزوی زیستن با اولیای الهی در زمان ظهور رو داره. اما این بیچاره، واضح است که خودش هم تا دیروز، هیچ رؤیایی که به خاطر آن آرزوی سفر به اسرائیل داشته باشد، در سیاهه آرزوهایش نبوده. ، آرمان و رؤیا مهمترین شکل دهنده «» است و کار مربی و نهاد تربیت، «پرورش و تربیت هویت». تلاش ما هم برای دعوت دل سپردگان به آرمان‌های غربی به همان اندازه موثر خواهد بود که تلاش این بدبخت برای ایجاد میل در سفر به اورشلیم. و حالا که وزیدن دل‌بستگی‌های وجدان‌های بیدار به رؤیاها و آرمان‌های تمدن غربی رو به باد داده، بهترین زمان است برای ساخت هویتی مشترک در میان همه آزادگان و مستضعفین جهان. ما اگر از این فرصت برای ساخت چنین هویتی استفاده کردیم، پیروز این جنگیم. نه فقط در سرزمین های اشغالی، بلکه در قلوب آزادگان جهان و امت‌های مسلمان. در قلب آن نوجوان عرب که در میان خطبه‌های نماز جمعه، برمی‌خیزد و خطبه ضد صهیونیستی می‌خواند و جوانان مصری که فریاد «یا نصرالله یا حبیب، اضرب اضرب تل ابیب» سرمی‌دهند و در قلب آن آزادگان فیلیپینی و هلندی که آزادی فلسطین از بحر تا نهر را مطالبه می‌کنند. بگذریم! بقیه ترانه رو هم با همین دست فرمون ادامه داد: «من بی دین تو یهودی با مسلمون و بهایی‌های شهر، می‌شینیم دور یه میز ساز می‌زنیم می‌گیم و می‌خندیم و شادی‌کنون، کنارش شراب شیراز می‌زنیم می‌رسه روزی که ما از اسرائیل، تا ایران بدون ترس سفر کنیم» اصلا رفتن به اورشلیم یا با یک یهودی بر سر یک میز نشستن برای توی بی دین چه جذابیتی داره؟ آرزوی ساز و شراب زدنت رو می‌فهمم. اما آرزوی سفر از (یا حتی به) اسرائیلت رو کجای دلم بذارم؟ آیا خودت صدای خالی بودن این مشک رو نمی‌شنوی؟ خالی بودن از یک قطره آرزوی واقعی. دست و پا زدن برای ایجاد میل به آرمانی این چنین تهی، تنها یک پیام دارد؛ ناامیدی از تحقق رؤیاهای قبلی. همان‌طور که بمباران وحشیانه بیمارستان‌ها و زنان و کودکان در غزه یک پیام دارد؛ عصبانیت و احساس شکست و دست نیافتن به اهداف https://eitaa.com/s_h_taba