✳️ صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت
سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
مکارم تو به آفاق میبرد شاعر
از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار
چو ذکر خیر طلب میکنی سخن این است
که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
غبار غم برود حال خوش شود #حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_247
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #یافتن_پادشاه_پرنده_باز را در خانۀ پیرزنی فرتوت
(این قسمت به علت طولانی بودن در چند بخش تنظیم گردیده و بمرور می آید)
بخش 5
🌺 احمدا خود کیست اسپاه زمین
ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین
تا بداند سعد و نحس بیخبر
دور تست این دور نه دور قمر
دور تست ایرا که موسی کلیم
آرزو میبرد زین دورت مقیم
چونک موسی رونق دور تو دید
کاندرو صبح تجلی میدمید
گفت یا رب آن چه دور رحمتست
آن گذشت از رحمت آنجا رؤیتست
غوطه ده موسی خود را در بحار
از میان دورهٔ احمد بر آر
گفت یا موسی بدان بنمودمت
راه آن خلوت بدان بگشودمت
که تو زان دوری درین دور ای کلیم
پا بکش زیرا درازست این گلیم
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_10 قسمت 5
👈ادامه دارد ...
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #یافتن_پادشاه_پرنده_باز را در خانۀ پیرزنی فرتوت (این قسمت به علت طولانی بودن در چند بخش
🔴 احمدا خود کیست اسپاه زمین
ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین
⏹ معنای لغات
ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین:اشاره دارد به آیهْ شریفهْ« اقتربتِ الساعةُ وانشقَّ القمر»[ قمر، ایه 1]
سعد و نحس: خوب و بد، مبارکى و شومى، که منجمان براى برخى ستارگان مىپنداشتند.
و سعد و نحس در این بیت مقصود کسانىاند که معتقد به سعد و نحس ستارگان و اثر آنها در زمین و زمینیاناند.
دَور قمر: آخرین دور هفت سیاره است و دور هر سیاره را هفت هزار سال دانند. هزار سال به خودى خود و شش هزار سال به مشارکت شش سیاره دیگر، و دور آدم آغاز دور قمرى است. و گفتهاند در پایان این دور قیامت آغاز شود و این دور دور نحوست و بلاست.
موسى کلیم و دور پیغمبر (ص): اشارت است به حدیثى که در تفسیر ابو الفتوح آمده است، و خلاصه آن اینکه: «چون موسى الواح را گرفت، پروردگار فرمود بستان و محافظت کن و چنان ساز که بر دوستى محمد (ص) پیش من آیى، موسى پرسید: محمد (ص) کیست؟ گفت: بر گزیده من است از جمله خلقان. موسى پرسید: هیچ اُمّت از اُمّت او فاضلتر هست؟ گفت: فضل امّت او بر دگر امّتان چنان است که فضل من بر خلقانم. موسى گفت: کاشکى من ایشان را بدیدمى. گفت: ایشان را نبینى و اگر خواهى تو را آوازشان بشنوانم. گفت: خواهم. حق تعالى فرمود تا امّت محمد (ص) از اصلاب جواب داد».
در این معنى میبدى را تعبیرى لطیف است در تفسیر «سُبحانَ الَّذِى أَسرَى بِعَبْدِهِ»: دیگر معنى آن است که تا کرامت مصطفى و شرف وى بر خلق عالم جلوه کند و تا عالمیان بدانند که مقام وى مقام ربودگان است بر بساط صحبت، نه مقام روندگان در منزل خدمت... نبینى که موسى را گفت: «جاءَ مُوسى لِمِیقاتِنا» و مصطفى را گفت: «أسرَى بِعَبْدِهِ» موسى آینده است به خویشتن رونده، محمد (ص) برده است از خود ربوده.
👈 مولانا میگوید: قدرت همه انبیا فرع قدرت پیامبر اسلام است. قدرت حق میتواند هر آفریدهای را به کارهای خارقالعاده توانا کند. قدرت همه انبیا بازتاب قدرتی است که پروردگار به رسولالله(ص) داده است. مولانا میگوید: ماه در آسمان بزرگتر از ستارههای دیگر دیده میشود و ممکن است که این ستارههای سعد و نحس، ماه را سرور و پادشاه خود بدانند. تو ماه را بشکاف تا این ستارهها که خود از سعد و نحس بودن هم بیخبرند؛ ببینند که دور دور توست. مضمون این سخن برگرفته از آیهْ شریفهْ قرآن است: « اقتربتِ الساعةُ وانشقَّ القمر» این آیهْ به معجزهْ معروف پیامبر در شکافتن ماه اشاره دارد. «تجلی»، یعنی جلوهکردن پروردگار بر بندگان که موسی چنین سعادتی را نداشت و جواب {لن ترانی} شنید، اما محمد (ص) در معراج به پیشگاه حق بار یافت و از مرتبهْ رحمت پیش رفته و به کمال قربت رسیده است: «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى»: نجم،ایه9 تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود؛ مولانا میگوید: پروردگار از موسی دلجویی میکند: من راه روزگار محمد را به این دلیل به تو نشان دادم که تو یکی از مردمان آن روزگاری که در این روزگار به جهانت آوردهام، اما نمیتوانی به آن دوران برسی. این گلیم از پای تو درازتر است. امّت او نیز دور بهترین امّتان است که «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ » [ آل عمران،آیه 110 ] موسى (ع) چون کرامت محمد و دور او را دید گفت: پروردگارا، دور محمد (ص) از دور رحمت گذشته است، دور رؤیت قدرت و عظمت توست و دور کمال و رسیدن به قرب حضرت تو. و آرزو کرد تا خدا او را به دریاهاى رحمت خود برد و غوطه دهد و در دور احمدش ظاهر گرداند.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_10 قسمت 5
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار به شکر آن که شکفتی به کام بخت
🔴جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
👈اهل معرفت لزوماً کسانی نیستند که سالها درس خوانده،دودِچراغ تحمّل کرده ومراحلِ سیروسلوک را پشت رانهاده اند. بلکه اهل معرفت ممکن است ازهمین مردم کوچه وبازار، عادی، بیسواد وعامی بوده باشدکه مورد عنایت قرارگرفته ووجودش راعشق فراگرفته است. دنیای عشق دنیای عجیب وغریبیست.! بعضی ها مسیر پُرسنگلاخ وناهمواررسیدن به حق را، با سختی ومشکلات فراوانی طی می کنند ودرنهایت دچارلغزش شده وازرسیدن به سرمنزل مقصود بازمی مانند.! درمقابل بعضی دیگر، پاکدل،ساده وبی آلایشانی هستند که ناگهان با یک آیه ، حدیث و حتی بیت شعری به منزل رسیده وبه معرفت ودانایی می رسند.!
🔴اگرچه گوشه نشینی ملازم با معرفت نیست، ولی کسی که میخواهد اهل معرفت شود باید معاشرت را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا(دنیا طلبان) کم کند و فرش هر مجلسی نباشد.همچنین برای کسی که میخواهد اهل معرفت شود، لازم است که در خوردن حلال، میانه رو باشد و افراط نکند، بلکه تا گرسنه نشده سر سفره حاضر نشود، و تا اشتها دارد دست از غذا خوردن بردارد و از لحاظ خواب و سخن گفتن باید حد اعتدال را مراعات نماید.
👤علامه #طباطبایی
#حافظ_غزل_247
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_196
دعای #سی_سه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
در #استخاره و طلب خير از خداوند "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_سه_6
بند پایانی
دعای سیدالساجدین (ع ) در هنگام #استخاره :
🔹و اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِى هِىَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيرا، إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِى الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ🔹
🔸و سرانجام كار ما بدان كشد كه ستوده تر بود و نيكو فرجام تر كه تو نعمت بزرگ مى بخشى و عطاى سترك مى دهى و هر چه مى خواهى به جاى آرى و بر هر چيز توانايى🔸
#سی_سه
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
شرح تصویری در 6 جلسه
دعای #سی_سه
اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَة
1️⃣ https://www.aparat.com/v/0o58M?playlist=274929
2️⃣ https://www.aparat.com/v/j0qFG?playlist=274929
3️⃣ https://www.aparat.com/v/fI9Ww?playlist=274929
4️⃣ https://www.aparat.com/v/GQUEC?playlist=274929
5️⃣ https://www.aparat.com/v/eHITq?playlist=274929
6️⃣ https://www.aparat.com/v/s3cdM?playlist=274929
🔗کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_6 ( قسمت اول )
جناب آقای حاج محمد سنقری یکی از دوستان و رفقای صمیمی و چندین ساله رسولِ ترک بوده است. او هم اکنون در بازار تهران فروشگاه پارچه فروشی دارد. حاج محمد سنقری از حدود سال 1324 تا 1339 هجری شمسی در حدود پانزده سال با رسول ترک دوستی و رفاقت داشته است. رسول ترک از چشم های حاج محمد سنقری بسیار خوشش می آمده است. خداوند چشم های حاج محمد سنقری را به گونه ای خلق کرده است که او هر چند ساعت هم که گریه کند باز هم اشکی برای ریختن دارد. بنابر این او یکی از افرادی بوده است که رسول ترک را در گریه های چند ساعته اش همراهی می کرده است.
زمانی که با حاج محمد سنقری درباره گریه های رسول ترک صحبت می کردم او در حالی که منقلب شده بود می گفت:
وقتی با حاج رسول در صبح های جمعه به جلسه روضه و عزای امام حسین علیه السلام می رفتیم، به طور معمول، جلسه ها از ساعت 5 صبح که شروع می شد بعضی مواقع تا ساعت 12 ظهر طول می کشید و ما در کنار حاج رسول تا ظهر یک سره گریه می کردیم. گریه ها و گریه انداختن های پی در پی و یک سره حاج رسول گاهی هفت هشت ساعت طول می کشید و تازه گاهی آن گریه ها تمام شدنی نبود و بعضی مواقع واقعاً ما را به زور از مجلس بیرون می کردند!
👈 ادامه دارد ...
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_6 ( قسمت دوم )
آقای حاج محمد سنقری می گفت: من تا قبل از سال 1331 هجری شمسی از راه گالش فروشی و این جور چیزها به کسب و کار مشغول بودم و مغازه ام در ابتدای خیابان بوذر جمهر قرار داشت. آن مغازه اجاره ای بود و من در هر ماه 155 تومان اجاره می دادم. در ضمن من از همان جوانی، آدمی عیالمند به حساب می آمدم. وظیفه مراقبت و نگهداری از مادر و مادربزرگم، دو تا از خاله هایم و خواهرم نیز بر عهده من بود. الحمدللَّه از وضعیت کسب و کارم راضی بودم و زندگی را با کم و زیادش می گذراندیم، تا اینکه در حدودهای سال 1331 چند عامل به مرور باعث شدند که اوضاع و احوال من دگرگون شود. از طرفی مقداری از سرمایه ام به خاطر ازدواج خواهرم خرج شده بود و از طرفی در کسب و کارم نیز کم آورده بودم. همچنین در همان اوضاع و احوال، شرایط و مقدّمات تشرّف به مکّه معظمه برای من مهیا شد و من هم فرصت را غنیمت شمردم و با پولی که برای من باقی مانده بود به زیارت خانه خدا مشرّف شدم. امّا از همه مهم تر و سخت تر این بود که یک روز صاحب مغازه به سراغم آمد و گفت: می خواهم اجاره مغازه را افزایش بدهم و از این به بعد اجاره این مغازه به جای 155 تومان 300 تومان خواهد بود. من به هیچ وجه نمی توانستم اجاره 300 تومانی را قبول کنم ولی هر چه مخالفت کردم و چانه زدم هیچ فایده ای نداشت و صاحب مغازه اصرار و تأکید داشت ارزش اجاره مغازه اش ماهی 300 تومان است. عاقبت من مجبور شدم مغازه را خالی کنم و آن را به صاحبش پس بدهم.
خلاصه اینکه کم کم در طول چندین ماه وضعیت مالی و معیشتی ما به هم ریخت و من بی مغازه و بیکار شدم و هیچ درآمدی نداشتم. واقعاً وضعیت آشفته ای پیدا کرده بودم و نمی دانستم چه کار باید بکنم. با آنکه تنگدستی و بیکاری خیلی آزارم می داد ولی موضوعی که بیشتر از هر چیز ناراحتم می کرد تمسخر و شماتت های بعضی از دوستان و آشنایان بود. آنها به خاطر سفر حج و پولی که صرف زیارت خانه خدا کرده بودم مرا خیلی سرزنش و شماتت می کردند.
مدّتی چرخه روزگار به این شکل گذشت و هیچ گشایش و تغییری برای ما حاصل نشد تا اینکه یکی از صبح های جمعه سال 1331 طلوع کرد و خانه ما پذیرای حاج رسول و بعضی از رفقای هیئتی گشت. آن روز نوبت به ما رسیده بود تا هیئت و جلسه روضه در خانه ما باشد و من نمی دانستم با آن وضعیت چگونه باید جلسه را برگزار کنم. آن روز یکی از روزهای برفی و سرد زمستان بود و حال و هوای آشفته ای بر خانه ما سایه افکنده بود. مشکلات و کمبودها همه اهل خانه را غمگین کرده بود. با وجود اینکه من بسیار دقّت و مواظبت می کردم تا اهل هیئت و میهمانها به هیچ وجه متوجه مشکلات و ناراحتی های ما نشوند ولی خودم نیز از درون بسیار ناراحت و دلگیر بودم. خوب در یادم هست آن روز وقتی برف می آمد من به ناچار لحاف بزرگی را برداشتم و بر روی کفش های اهل هیئت پهن کردم تا برف بر روی کفش های آنها ننشیند تا بعد آن لحاف را خشک کنیم.
👈 ادامه دارد ...
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_6 ( قسمت سوم )
آن روز چون من مجبور بودم برای آوردن چایی و نان و پنیر از طریق حیاط در رفت و آمد باشم، یک بار در داخل حیاط با حاج رسول که برای طهارت به حیاط آمده بود رو به رو شدم. حاج رسول نگاهی به من انداخت و گفت: حاج محمد چرا اینقدر ناراحتی،چه شده؟
من جواب دادم: چیزی نیست حاجی.
او دوباره گفت: نه، تو ناراحتی...
من باز هم انکار کردم و نمی خواستم چیزی بگویم، ولی این بار حاج رسول برای مرتبه سوم با کمی تندی و عصبانیت گفت: تو ناراحتی و باید به من بگویی چه شده...
من دیگر نمی توانستم چیزی نگویم. پس به ناچار بعضی از مشکلات و گرفتاری هایم را برای حاج رسول بازگو کردم به خصوص تأکید کردم از همه بیشتر از شماتت های مردم بسیار دلگیر و ناراحتم.
حاج رسول بعد از اینکه به حرف های من گوش داد فوری و با عجله به اتاق و جلسه روضه باز گشت. او در گوشه ای از اتاق رو به سوی کربلا ایستاد و با گریه و اشکی شدید شروع به توسل به اباعبداللَّه الحسین علیه السلام نمود. او با همان لفظی که اغلب اربابش را صدا می زد، یعنی با کلمه ترکی «آی پیغمبر اُوغلی» (یعنی ای پسرِ پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم) شروع به ناله و زاری کرد و در ظرف چند لحظه انقلاب و شوری برپا کرد. او با کارها و حرف هایش همه ما را به گریه و زاری انداخته بود. حاج رسول خطاب به امام حسین علیه السلام می گفت: ... ای پسر پیغمبر ما نوکرهای شما هستیم... آقاجان شما چرا راضی هستید مردم نوکرهای شما را شماتت کنند... آقاجان راضی نباشید وضع به این شکل باقی بماند...
او آن روز در حالی که دل های همه ما را شکسته بود و همه را به شدّت گریان کرده بود به دور اتاق می چرخید و ناله کنان و با صراحت از آقا و مولایش درخواست می کرد تا گرفتاری های ما را رفع کند.
👈 ادامه دارد ...
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_6 ( قسمت 4 )
آن روز تمام شد و من در فردای آن روز در روز شنبه بی هدف و بی اختیار از خانه بیرون آمدم و بدون هیچ علّتی سر از یکی از خیابان های تهران درآوردم و با یک شخصی رو به رو شدم. آن شخص تا مرا دید گفت: حاج محمد امروز در نزد صاحب مغازه ات بودم او سراغت را می گرفت و کار واجبی با تو داشت.
من هم همان موقع به راه افتادم و به نزد صاحب مغازه رفتم. او تا مرا دید با خوش رویی و مهربانی از من استقبال کرد و گفت: من هر چه فکر کردم می بینم مستأجری به خوبی و خوش حسابی تو پیدا نمی کنم. هنوز مغازه خالی است و به کسی اجاره نداده ام، به دلم افتاده است دوباره خودت بیایی و مغازه را اجاره کنی.
من گفتم: من به هیچ وجه از عهده اجاره ای که خواسته بودید بر نمی آیم.
صاحب مغازه جواب داد: لازم نیست اجاره بیشتری بدهی شما فقط دوباره برگرد، من از این به بعد فقط ماهی 90 تومان از تو اجاره می خواهم!
پیشنهادی که صاحب مغازه می کرد خیلی عجیب و به دور از انتظار بود. او نه اینکه دیگر 300 تومان نمی خواست بلکه به جای اجاره قبلی(155 تومان) فقط 90 تومان اجاره می خواست، صاحب مغازه با توجه به اشکال تراشی ها و اعتراض های من، باز هم بر گفته اش تأکید و اصرار داشت. او حتّی شرط
کرد که پسرانش هیچ حقّی برای دخالت ندارند و من تا هر موقعی که دلم بخواهد می توانم در آن مغازه بمانم.
به هر حال همان روز آن مغازه را با ماهی 90 تومان اجاره کردم و در این فکر بودم که چگونه لوازم و جنس های شغل قبلی را مهیا کنم که باز هم به طور تصادفی با یکی از بازاری ها برخورد کردم. او به من سفارش و توصیه کرد به شغل قبلی برنگردم و به پارچه فروشی بپردازم. من هم ناخودآگاه قبول کردم و با آنکه تجربه ای از پارچه نداشتم مغازه ام را به پارچه فروشی تبدیل کردم و خدا را شکر روزبه روز و به سرعت، وضع و حالم میزان و مطلوب شد و الآن هم من هر چه دارم از ارباب و مولای حاج رسول از حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام دارم.
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🏴 #مستند #میراث_مرثیه
« #حاج_اکبر_ناظم »
◀️ از #پیرغلامان و مداحان مطرح و مشهور تهران قدیم بوده که نغمه های بیادماندنی و شورآفرین عزاداری او سالهاست رونق مجالس عزاداری است. او همان کسی است که خوابی که برای #رسول_ترک میبند ،سبب توبه ی او شده و هنگام رحلت عارفانه ی رسول هم بالای سرش حاضر بوده و مشاهده کرده رسول با گفتن مکرر »آقام گلدی ، آقام گلدی« از دنیا رفته است.
روحشان شاد و یادش گرامی باد... 👇
🎥 https://www.aparat.com/v/7ENyk
#حدیث_سرو
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🏴 #مستند 15 قسمتی #میراث_مرثیه
◀️ شرح مختصر زندگی #پیرغلامان و شخصیت های تاثیرگذار تاریخ عزاداری مردم ایران :
#حاج_اکبر_ناظم، کربلایی محمود بهجت، سید مهدى #قوام، #شیخ_رضا_سراج، میرزا حسین بابا مشکین، حاج #مرزوق حائرى، #محتشم کاشانى، #عمان_سامانی، مرحوم احمد شمشیری، مرحوم حجت الاسلام محمدتقی #فلسفی، مرحوم محمد علامه، مرحوم احمد دلجو، مرحوم نادعلی کربلایی، مرحوم آرام دل، مرحوم سیدمحمد #کوثری و مرحوم شاه حسین بهاری افرادی
روحشان شاد و یادش گرامی باد... 👇
🎥 http://www.doctv.ir/program/152306/2
🎥 http://www.doctv.ir/program/152306/1
#حدیث_سرو
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
مجموعه #طوبای_محبت 19
در محضر حاج اسماعیل دولابی
✳️ در روضه خواندن ادب کن...
👤 حاج اسماعیل #دولابی
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🏴 مقصر اصلی کربلا ؟!!
🔹اصلیترین حرف کربلا که مورد غفلت قرار میگیرد چیست؟/ مقصر اصلی کربلا قاتلین نبودند، خاذلین بودند؛ آنها که یاری نکردند! نشستند و نگاه کردند!/ هیچکدام از ما امکان ندارد ما جزء قاتلین حسین(ع) قرار بگیریم، اما جزء خاذلین چطور؟!
*ثمرۀ مهم عاشورا و روضههای حسین(ع) برای ما، آشنایی با حسین(ع) و علاقمند شدن به ایشان نیست(این محبت را در اثر صفای دل به شما دادهاند) بلکه ثمرۀ مهم عاشورا، نفرت پیدا کردن از دشمنان امام حسین(ع) است.
* عاشورا بیشتر میخواهد جبهۀ مقابل حسین(ع) را رسوا کند و ما را از آنها متنفر کند. در عاشورا، حسین(ع) ما را دور خودش جمع کرده که دشمنانش را به ما معرفی کند تا از آنها متنفر باشیم، از آنها فاصله بگیریم و حتی یکذره هم شبیه آنها نباشیم.
* ذکری که فرمودهاند در روز عاشورا مستحب است بارها بگویید این است: «لعنت بر قاتلین حسین(ع)». این حسّ مقدس باید در ما تقویت شود که ما نمیخواهیم ذرهای مثل دشمنان حسین(ع) باشیم.
* اصلیترین حرف کربلا که مورد غفلت قرار میگیرد چیست؟ امام حسین(ع) در سخنان خود با کوفیان، یک ویژگی شخصیتی را مطرح میکند که مهمترین عبرتی است که باید از دشمنان حسین(ع) بگیریم و سعی کنیم این ویژگی رذیلانه را از شخصیت خودمان دور کنیم.
* یک ویژگی شخصیتی در برخی افراد هست که خداوند از آن بهشدت متنفر است و آن اینکه تو شاهد باشی جلوی تو به مؤمنین ظلم کنند و هیچ کاری نکنی! «وَ هُمْ عَلى ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ»(بروج/7)
* پستترین ویژگی شخصیتی که در قاتلین حسین(ع) بود که باید از دلمان دور بیندازیم، این است که حسین(ع) به آنها میفرماید: «به خدا قسم، یاری نکردن(نامردی و عهدشکنی) در خون شماست»(الْخَذْلُ فِیکُمْ مَعْرُوف..؛ بحارالانوار/45 /83 و تحفالعقول/241) درد کربلا، قاتلین حسین(ع) نبودند؛ درد کربلا، تنها گذاشتن امام حسین(ع) و یاری نکردن او و عهدشکنی بود. دردِ امام حسین(ع) این نیست که بعضیها قاتل و جنایتکارند؛ دردِ ایشان از یاری نشدن و تنها ماندن است.
* حسین(ع) در ادامه میفرماید: «لعنت خدا بر ناکثین» ناکثین کسانی هستند که بعد از پیمان، نامردی میکنند و پیمان میشکنند! این خصلت شخصیتی برخی است. ناکثین را باید شناخت. مشکل اصلی کربلا، ناکثین و خاذلینِ حسین(ع) بودند و الا قاتلین همیشه در طول تاریخ بودهاند.
* مسألۀ اصلی کربلا، ناکثین و خاذلین هستند؛ ناکث بودن در خون آن مردم بود. ما علاوه بر قاتلان، باید خاذلان حسین(ع) را هم لعنت کنیم. خاذلان کسانی هستند که نشستند و نگاه کردند. زینب(س) هم عصر عاشورا به عمر سعد فرمود: تو داری نگاه میکنی و حسین(ع) را میکُشند؟(ارشاد مفید/2/ 112) یعنی تو هم از خاذلین هستی.
* چرا ما بیشتر از قاتلین حسین(ع)، باید از خاذلین متنفر باشیم؟ چون آنها مقصر اصلی کربلا هستند! و الا در این دنیا، قاتلین همیشه بودهاند و این طبیعی است، دنیا بهشت نیست که آدم بد اصلاً نباشد! اگر حسین(ع) در کربلا تنها مانده، بهخاطر آدمبدها نبود، بلکه بهخاطر نامردها بود. بله، هیچکدام از ما امکان ندارد جزء قاتلین حسین(ع) قرار بگیریم، اما جزء خاذلین چطور؟ آن لحظۀ حساس، اگر حسین(ع) را کمک نکنیم، کار تمام است! این بزرگترین عبرتی است که باید از عاشورا گرفت. باید عمیقاً از خاذلین و ناکثین متنفر باشیم.
* بعضی از خوبان، سرِ بزنگاه که باید حق را کمک کنند، میگویند: «حالا چند روز سکوت کنیم ببینیم چه میشود!» جبهۀ حق الان به تو نیاز دارد، خودت را برای کِی نگه داشتهای؟!
* خاذل و ناکث بودن(عهدشکنی و نامردی) جزء شخصیت پلید بعضی افراد است. خیلی از نخبگان جوامع بشری اینطوری میشوند. خیلی بد است که روی ما حساب کنند، اما در لحظۀ حساس، کمک نکنیم. وقتی امام زمان(ع) هم میآید عدهای از شیعیان، یکدفعهای کنار میکشند.
👤 استاد #پناهیان – جلسه 8 مهمترین مشکل شخصیتی دشمنان امام حسین(ع)
#عبرتهای_عاشورا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
950721-Panahian-TehranUni-DinDaranDinGorizan-08-18k.mp3
6.79M
🔈استاد #پناهیان
ویژگیهای شخصیتی دینداران و دینگریزان
جلسه 8 (مهمترین مشکل شخصیتی دشمنان امام حسین(ع) )
#عبرتهای_عاشورا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
Panahian-Moharam95-DaneshgaheTehran-VijegiShakhsiatiDinDaranVaDinGorizan.zip
50.65M
#منتخب
#دعا_سوم_10
بند 10 تا 18
🔹فَصَلّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَي الرّوْحَانِيّينَ مِنْ مَلَائِكَتِكَ، پس بر آنان درود فرست، و نيز درود فرست بر روحانيون از فرشتگانت وَ أَهْلِ الزّلْفَةِ عِنْدَكَ، وَ حُمّالِ الْغَيْبِ إِلَي رُسُلِكَ، و اهل رتبه و منزلت در پيشگاهت و حاملان پيام غيب، به سوي رسولانت، وَ الْمُؤْتَمَنِينَ عَلَي وَحْيِكَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الّذِينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ، و امينان بر وحيت و اصناف فرشتگاني كه آنان را به خود اختصاص داده اي، وَ أَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطّعَامِ وَ الشّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ، در سايه تقديست، از خوراك و آشاميدن بي نياز كرده اي، وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ. و در اندرون طبقات آسمانهايت، ساكن فرموده اي. وَ الّذِينَ عَلَي أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ وَعْدِكَ و درود بر آنان كه چون فرمانت به انجام وعده ات نازل شود، به اطراف آسمانها گماشته شوند. وَ خُزّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السّحَابِ و درود بر خزانه داران باران و حركت دهندگان ابر وَ الّذِي بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ زَجَلُ الرّعُودِ، و فرشته اي كه به صداي فريادش، غرّش رعدها شنيده ميشود، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِيفَةُ السّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ. و هنگامي كه ابر خروشان به وسيله او به حركتي شتابانه درآيد، شعله هاي برق درخشيدن گيرد. وَ مُشَيّعِي الثّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، و درود بر فرشتگاني كه برف و تگرگ را بدرقه ميكنند، و فرشتگاني كه همراه قطره باران، چون ببارد، فرود آيند. وَ الْقُوّامِ عَلَي خَزَائِنِ الرّيَاحِ، و درود بر آنان كه سرپرست خزينه هاي بادند، وَ الْمُوَكّلِينَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ و آنان كه بر كوهها گماشته شده اند؛ بنابراين از جا در نميروند، وَ الّذِينَ عَرّفْتَهُمْ مَثَاقِيلَ الْمِيَاهِ، و درود بر آنان كه وزن آبها، و اندازه باران هاي سيل آسا، وَ كَيْلَ مَا تَحْوِيهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا و رگبارهاي متراكم را به آنها شناسانده اي. وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَي أَهْلِ الْأَرْضِ و درود بر فرستادگانت به سوي اهل زمين، بِمَكْرُوهِ مَا يَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرّخَاءِ از فرشتگاني كه گرفتاري ناخوشايند و گشايش خوش آيند براي آنان ميآورند، وَ السّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ، و درود بر سفيران بزرگوار نيكوكار، وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ، وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ، و نويسندگان ارجمندي كه حافظان اعمال مردمند، و درود بر فرشته مرگ و يارانش وَ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ، وَ رُومَانَ فَتّانِ الْقُبُورِ، و منكر و نكير و رومان آزمايش كننده مردگان قبرها، وَ الطّائِفِينَ بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ، و درود بر طواف كنندگان بيت معمور، وَ مَالِكٍ، وَ الْخَزَنَةِ، وَ رِضْوَانَ، وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ. و بر مالك و خازنان دوزخ و رضوان، و خدمتگزاران بهشت. ...
👌بخشی از دعای #سوم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2