eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
972 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۴۴ افسر جلومو گرفت گفت: اینجا سرعت قانونی هشتادتاست تو چرا صد و هشتادتا میرفتی؟ گفتم: گاندی میگه قوانین برای شکسته شدن ساخته شدن😊 گفت واقعا خردمندانه بود ولی خب الان پدر گاندی هم نمیتونه ماشینتو از پارکینگ دراره 😂 *به نام خدایی که علی را به ولایت منصوب کرد* *با سلام و ادب و تبریک عید بزرگ شیعه و روز انتصاب مولا علی علیه السلام به امامت و جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محضر نورانی شما* *خدای متعال در قرآن مجید فرمودند* *الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا* *امروز دین شما را به حد کمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم* *بخشی از آیه سه سوره مائده* *به اعتقاد شیعه و بخشی از علمای اهل سنت این آیه شریفه به مناسبت روز غدیر و انتصاب مولا علی علیه السلام به امامت بر امت پیامبر نازل شده است. طبق این آیه میتون به نکات زیر دست یافت.* ۱. مهم‌ترين روزنه‌ى اميد كفّار، مرگ پيامبر بود كه با تعيين حضرت على عليه السلام به رهبرى، آن روزنه بسته شد. ۲. كفّار از دينِ كامل مى‌ترسند، نه از دينى كه رهبرش تسليم، جهادش تعطيل، منابعش تاراج و مردمش متفرّق باشند. ۳. اگر كفّار از شما مأيوس نشده‌اند، چه بسا نقصى از نظر رهبرى در دين شماست. ۴. دين بدون رهبر معصوم، كامل نيست. ۵. قوام مكتب به رهبرى معصوم است و تنها با وجود آن، كفّار مأيوس مى‌شوند، نه با چيز ديگر. ۶. همه‌ى نعمت‌ها بدون رهبرى الهى ناقص است. ۷. نصب على عليه السلام به امامت، اتمام نعمت است، و رها كردن ولايت او كفران نعمت و ناسپاسى نعمت و عواقب بدى دارد -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412150525671214.pdf
8.02M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز سه شنبه ۲۸ تیر ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۲م لباس‌های نو، که داخل کمد می‌گذاشتم، تکه‌تکه شده بود. همه را پاره کرده بودند. یاد وقت‌هایی افتادم که دلم نمی‌آمد این لباسها را تن بچه‌ها بکنم و می‌گفتم زود خراب می‌شوند. علیمردان کنار بچه‌ها، روی سکوی خانه نشسته بود و با دهان باز به حیاط و وسایل داخل حیاط نگاه می‌کرد. دستش را به زانو گرفته بود و با غم و حسرت نگاه می‌کرد. جارو را کنار حیاط پیدا کردم. پر از خاک و سنگ بود. جارو را به دیوار خاکی زدم. خاک و سنگ از جارو ریخت و تمام صورتم را گرفت. دستم را جلوی دهانم گرفتم و چشم‌هایم را بستم. سطل کهنه‌ای را که کنار خانه افتاده بود، برداشتم و بیرون رفتم. کنار منبع آب که خراب شده بود، کمی‌ آب پیدا کردم. سطل را توی آب زدم و برگشتم خانه. آب سطل را که توی اتاق‌ها پاشیدم، شوهرم با تعجب دستم را گرفت و پرسید: «فرنگیس، داری چه ‌کار می‌کنی؟ نکند می‌خواهی امشب اینجا بمانی؟» روبه‌رویش ایستادم و گفتم: «آره، می‌خواهم امشب توی خانۀ خودم بمانم. علیمردان، از من نخواه که چند روز دیگر آواره باشم. به جای این حرف‌ها، کمک کن. چیزی زیر بچه‌ها بینداز و برو ببین می توانی آب خوردن از چشمه پیدا کنی. تا تو برگردی، اتاق‌ها را آماده می‌کنم.» کم‌کم صداهای آشنا توی ده شنیده شد. همسایه‌ها و فامیل و مردم ده برگشتند. یکی‌یکی با ترس می‌آمدند. مرا که می‌دیدند، می‌خندیدند و می‌گفتند: «ها، اولین نفر شدی، درسته؟» با خوشحالی آمدن مردم را نگاه می‌کردم. جای خالی گوساله‌ و گاوم را تمیز کردم. باید دنبالشان می‌گشتم؛ شاید زنده بودند. یکی از زن‌های همسایه آمد و گفت: «فرنگیس، شنیده‌ام گوساله‌ات زنده است. توی دهات بغلی بوده. مردم آن را دیده‌اند.» با خوشحالی صورت زن را بوسیدم و گفتم: «به خدا اگر حرفت درست باشد، مژدگانی داری.» به علیمردان گفتم حواست به بچه‌ها باشد، فکر کنم بتوانم گوساله‌ را برگردانم. علیمردان با تعجب گفت: «فرنگ، بس کن. الآن آن گوساله‌ را برده‌اند، یا کشته شده‌... گوساله کجا بود؟ چقدر خوش خیالی تو. تازه، اگر کسی گوساله‌ات را پیدا کرده باشد، پس می‌دهد؟» روبرویش ایستادم و گفتم: «مالم حلال است... مالم را با خون جگر و زجر به دست آوردم. مال حلال به صاحبش برمی‌گردد. خدا مال مرا برمی‌گرداند. اگر گوساله زنده باشد، برش می‌گردانم.» علیمردان اخم کرد و گفت: «اگر من تو را می‌شناسم، فکر کنم اگر بروی دنبال گوساله، باید از عراق برت گردانم.» گفتم: «چرا این حرف را می‌زنی؟ می‌خواهی نروم؟» خودش را به مرتب کردن انبار مشغول کرد و گفت: «من کاری ندارم. خوشحال شدم. فهمیدم دیگر مخالفتی ندارد. چوب بلندی دست گرفتم و راه افتادم. از کنار مزرعه‌های سوخته که می‌گذشتم، مرتب چوب را توی خاک می‌کوبیدم که نکند مین جلوی پایم باشد. با احتیاط جلو را نگاه می‌کردم و قدم برمی‌داشتم. توی دشت، لاشۀ گوسفند‌ها و سگ‌های زیادی دیده می‌شد. زبان‌بسته‌ها تکه‌تکه شده بودند. هوا گرم بود. خسته بودم، ولی باید گاو و گوساله‌ام را پیدا می‌کردم. از دور لاشۀ گاوی را دیدم. تقریباً اندازۀ گاو من بود. خوب نگاه کردم و از زنگوله‌ای که به گردنش انداخته بودم، شناختمش. با عجله دویدم. وقتی بالای سرش رسیدم، آه از دلم بلند شد. کنارش نشستم و چشم‌هایم پر از اشک شد. معلوم بود که توی دشت ول شده و گلولۀ دشمن به آن خورده. توپ‌های صدام تکه‌تکه‌اش کرده بودند. قسمتی از لاشۀ گاو را کرم‌ها داشتند می‌خوردند. گاوم را خیلی دوست داشتم. و حالا این‌طور تکه‌تکه شده بود. کمی ‌که بالای سرش اشک ریختم، بلند شدم. حالا مانده بود گوساله‌ام. شاید آن یکی هم همین نزدیکی مرده بود. از عرض جاده گذشتم. نیروهای خودی هنوز با ماشین به سمت قصرشیرین می‌رفتند. برایشان دست بلند کردم و به طرف روستای بالا (کله‌جوب علیا) به راه افتادم. توی راه، مردم در حال آوردن و بردن وسایل بودند. زنی را دیدم که به سویم می‌آمد. دست بالا برد و بلند گفت: «سلام فرنگیس.» ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
همزمان با هفتمین سالگرد امضای برجام توسط ایران و گروه موسوم به ۱+۵ سوالات و ابهامات مهمی در خصوص این توافق‌نامه با استناد به بیانات رهبر انقلاب پاسخ داده شده است. پاسخ آیت الله خامنه ای به ۱۰ پرسش کلیدی درباره برجام 🖋قسمت چهارم 🔹 ۸. در نهایت می‌توان با آمریکا کنار آمد؟ یک تصوّر غلطی در اینجا وجود دارد و آن این است که «ما با آمریکا می‌توانیم کنار بیاییم؛ با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات را حل کنیم»! خُب این تصوّر، تصوّر درستی نیست. ما نمی‌توانیم به توهّم تکیه کنیم، باید به واقعیّت‌ها تکیه کنیم. اوّلاً همان‌طور که گفتیم، از لحاظ منطقی، نظامی مثل جمهوری اسلامی ایران هرگز مورد محبّت و ملاطفت نظامی مثل آمریکا قرار نمی‌گیرد؛ امکان ندارد. ثانیاً رفتارهایشان؛ از پنجاه سال پیش، شصت سال پیش، از بیست‌وهشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژیم طاغوت، بعدش از اوّل انقلاب تا امروز، شما نگاه کنید ببینید رفتار آمریکا با ما چگونه بوده. در رژیم طاغوت، آمریکا به‌عنوان یک ثروت نگاه می‌کرد به رژیم پهلوی، درعین‌حال ضرباتی که در همان دوران از سوی آمریکا به ایران وارد شده ضربات کاری و مؤثّری است که کسانی که با تاریخ آشنایند، با زندگی آن دوران آشنایند، کاملاً این را می‌فهمند و تصدیق می‌کنند. (بیانات در دیدار مسئولان نظام ۱۲/‏۸/‏۱۳۹۲) 🔹 ۹. چرا مذاکرات اخیر برای احیای برجام بی نتیجه است؟ آمریکایی‌ها بر سر موضع عناد آمیز خودشان محکم ایستادند و یک قدم جلو نیامدند. روی کاغذ یا در مقام وعده می‌گویند بله، ما تحریم‌ها را برمی‌داریم، [امّا] برنداشتند و برنمی‌دارند هم؛ شرط می‌گذارند؛ می‌گویند اگر می‌خواهید تحریم‌ها برداشته بشود، باید الان در همین توافق یک جمله‌ای را بگنجانید که این جمله به معنای آن باشد که بعداً باید درباره‌ی این موضوعات با شما صحبت کنیم و توافق کنیم؛ اگر چنانچه این جمله را نگنجانید ما الان با همدیگر توافقی نخواهیم داشت. این جمله چیست؟ این جمله یک بهانه‌ای است برای مداخلات بعدی؛ درباره‌ی خود برجام، تمدید برجام، درباره‌ی مسائل گوناگون، درباره‌ی موشک، درباره‌ی منطقه، که اگر شما بعداً گفتید که نه من در این مورد بحث نمی‌کنم یا مثلاً سیاست کشور اجازه نمی‌دهد یا مجلس اجازه نمی‌دهد، خواهند گفت خیلی خُب شما نقض کردید، پس هیچ، توافق بی توافق! یک بار توافق‌ها را نقض کردند و کاملاً بی هزینه نقض کردند و الان هم که [به آنها] گفته می‌شود شما باید قول بدهید، تضمین بدهید که نقض نمی‌کنید، می‌گویند «نه»، ما تضمین نمی‌دهیم؛ این را الان صریح به دوستان و به دیپلمات‌های ما می‌گویند که ما تضمین نمی‌دهیم نقض نکنیم؛ نمی‌توانیم چنین تضمینی بدهیم. (بیانات در آخرین دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت دوازدهم ۰۶/‏۰۵/‏۱۴۰۰‬ 🔹 ۱۰. آیا دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید صرفاً بر حل موضوع هسته‌ای متمرکز شود؟ دیپلماسی را تحت تأثیر مسئله‌ی هسته‌ای هم نباید قرار داد؛ یعنی این جور نباشد که دیپلماسیِ کشور متّصل به قضیّه‌ی هسته‌ای باشد؛ نه، قضیّه‌ی هسته‌ای یک قضیّه‌ی جداگانه‌ای است که آن را باید به یک شکل مناسب و شایسته‌ی کشور حل کنند، امّا دایره‌ی دیپلماسی خیلی وسیع‌تر است. در قضیّه‌ی هسته‌ای، آمریکایی‌ها انصافاً وقاحت را از حد گذرانده‌اند؛ واقعاً وقاحت را از حد گذرانده‌اند: جلوی چشم همه از برجام خارج شدند، حالا جوری حرف می‌زنند انگاری که ایران از برجام خارج شده، جوری طلبکاری می‌کنند که انگار ما تعهّدات را به هم زده‌ایم! مدّت‌ها در مقابل این حرکت آمریکایی‌ها هیچ حرکتی از طرف ایران انجام نگرفت؛ بعد از گذشت مدّتی، با اعلام، با توجّه، برخی از تعهّدات کنار گذاشته شد؛ برخی، نه همه. آنها به تعهّدشان عمل نکردند. (بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم ۶/‏۶/‏۱۴۰۰) پایان -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۴۰) مقاله هفدهم 🔹 «ایری»، نام یک نهاد پیشتاز دانشی است که در سال ۱۹۵۹ میلادی، با هدف ابداع گونه‌های تراریخت توسط بنیاد راکفلر پایه‌گذاری و تاکنون هدایت شده است. دیوید راکفلر جونیور در سال ۲۰۱۳، حین بازدید از این مؤسسه،‌ آن را در زمره افتخارات خانواده راکفلر برشمرد. 🔹 «ام. اس. سوامیناتان»، تنها مدیر غیرآمریکایی مؤسسه «ایری» تا زمان خودش بود. وی از سال ۱۹۸۲ الی ۱۹۸۸ میلادی، مسئولیت این مؤسسه را به‌عهده داشت. مدیریت یک فرد «هندی» در آن زمان واکنش‌های زیادی در پی داشت؛ اما این انتخاب بی‌جهت نبود، و یک اقدام به‌شدت حساب‌شده به‌شمار می‌رفت. 🔹 سوامیناتان از طرفی با برنامه‌های «انقلاب سبز» راکفلر (در موج دوم این برنامه در هندوستان) در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ همکاری گسترده داشت و از سوی دیگر به‌دلیل تصدی مناصب رده‌بالا در وزارت کشاورزی هندوستان، به بانک‌های ژنی این کشور نیز کاملاً دسترسی داشت. 🔹 این دو فاکتور مهم – وفاداری به «برنامه» و دسترسی به هندوستان – برای بنیاد راکفلر بسیار پراهمیت بود؛ چه این‌که تنوع ژنتیک گیاهی هندوستان از غنی‌ترین گنجینه‌های دنیاست؛ برای نمونه در زمینه برنج، به‌گفته خانم پروفسور «واندانا شیوا» – فعال زیست‌محیطی برجسته هندی – در این کشور، بیش از ۲۰ هزار رقم برنج بومی وجود داشته، که به بنیاد راکفلر منتقل شده است. 🔹 اقدامات سوامیناتان البته به همین‌جا ختم نشد؛ او با خوش‌رقصی برای راکفلرها، تلاش کرد همین سناریو را علاوه بر هند به کشورهای دیگر نیز گسترش دهد، برای نمونه او در ایران نیز در سال ۱۹۸۳، معاهده‌ای را با عیسی کلانتری،‌ معاون آموزش و تحقیقات وقت وزارت کشاورزی منعقد نموده است 🔹 تلاش‌های او البته از سوی راکفلرها بی‌اجر و مزد نماند؛ وی ضمن این‌که به‌عنوان اولین برنده جایزه‌ی جهانی غذا (ی راکفلر)، و نیز یکی از ۲۰ چهره برتر و تأثیرگذار آسیا در کل قرن بیستم، معرفی شد؛ جوایز متعدد بین‌المللی را نیز از آن خود کرده است. 🔹 اما علی‌رغم این سابقه‌ی گسترده در ساخت و برکشیدن محصولات تجاری تراریخت در دنیا توسط سوامیناتان، او اکنون از سودمندی تجاری و همچنین امنیت این محصولات عقب نشسته است. وی طی هفته‌های اخیر در انتشار مقاله‌ای مشارکت داشت که در آن قید شده بود: "ما درباره: ۱. بازدهی افزون‌تر، ۲. کاهش آفت‌کُش‌ها و همچنین ۳. ایمنی این محصولات دچار اشتباه شدیم." 🔹 اظهارات این پیشتاز تولید محصولات تراریخته، یک شکست بزرگ برای طرفداران تجارت و تولید محصولات تراریخته به‌شمار می‌رود؛ وی البته پس از انتشار این مقاله به‌شدت تحت فشار قرار گرفت؛ به‌طوری که (ضمن این‌که بر سه اشتباه مهم بالا مجدداً تأکید کرد)، گفت که تنها در تدوین «بخش‌هایی از این مقاله علمی» مشارکت داشته است!! ترجمه کامل متن گزارش مجله «ساینس» از اظهارات او در قسمت بعد می‌آید. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2245 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دوربین مخفی؛ 😳وقتی نوجوونا میخوان با دست خالی، برای عید، جشن راه بندازن! بچه‌ها می‌خواستن واسه روز عید، تو محله‌شون جشن بگیرن و شربت و شیرینی بدن 😭ولی یه اتفاقی افتاد... ببینین مردم واکنششون چی بود؟ ما که فکرشو نمیکردند! -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۴۴ 🖋 مقاله‌ی دهم؛ قسمت سوم 🔹 از جمله‌ تلاش‌های‌ دیگری‌ كه‌ یهود برای‌ شكست‌ اسلام‌ انجام‌ داد، ترویج‌ و انتشار تورات و افكار یهود، در بین‌ مسلمانان‌ بود. (بخاری، صحیح بخاری، ۸ : ۱۶۰) تا بدین‌وسیله‌ با عقاید مسموم‌ و تحریف‌شده‌ی‌ یهود، عقاید پاك‌ و خالص‌ اسلام‌ را آلوده‌ ساخته‌ و زمینه‌های‌ انحراف‌ این‌ دین‌ الهی‌ را نیز همچون یهودیت‌ و مسیحیت‌، آماده‌ سازد. 🔹از جمله‌ تلاش‌های‌ دیگری‌ كه‌ یهود برای‌ شكست‌ اسلام‌ انجام‌ داد، ترویج‌ و انتشار تورات و افكار یهود، در بین‌ مسلمانان‌ بود. (بخاری، صحیح بخاری، ۸ : ۱۶۰) تا بدین‌وسیله‌ با عقاید مسموم‌ و تحریف‌شده‌ی‌ یهود، عقاید پاك‌ و خالص‌ اسلام‌ را آلوده‌ ساخته‌ و زمینه‌های‌ انحراف‌ این‌ دین‌ الهی‌ را نیز همچون یهودیت‌ و مسیحیت‌، آماده‌ سازد. 🔹 متأسفانه‌ این‌ ترفند یهود، جواب‌ داد و عده‌ای‌ از صحابه‌ پیامبر (ص) با آن‌كه‌ آیاتی‌ از قرآن‌ در تحذیر مسلمانان‌ از یهود و اعلام‌ تحریف‌ كتب‌ آنها نازل‌ شده‌ بود و رسول‌ گرامی‌ اسلام (ص) نیز مسلمانان‌ را از خطراتی‌ كه‌ از جانب‌ یهود تهدیدشان‌ می‌كرد برحذر داشته‌ بودند،‌ برخلاف‌ دستورات‌ خدا و پیامبرش‌ به‌ فرا گرفتن‌ تورات‌ از یهودیان‌ اقدام‌ نمودند. 🔹 سیوطی‌ در ذیل‌ آیه‌ی‌ «أَوَلَم‌ْ یكْفِهِم‌ْ أَنّا اَنْزَلْنا عَلَیك‌َ الْكِتاب‌َ یُتْلی‌ عَلَیهِم‌ْ»، این‌ روایت‌ را نقل می‌كند كه‌ گروهی‌ از صحابه‌ اقدام‌ به‌ تعلیم‌ تورات‌ و نوشتن‌ آن‌ كرده‌ بودند. به‌ پیامبر (ص) كه خبر رسید، آن‌ حضرت‌ فرمودند: "از حماقت‌ و گمراهی‌ یك‌ قوم‌ همین‌ بس‌ كه‌ از آنچه پیامبرشان‌ آورده‌ است‌، روی‌ برگردانند و به‌ سوی‌ آنچه‌ دیگران‌ آورده‌اند، بروند. (سیوطی، الدر المنثور، ۵ : ۱۴۸) 🔹 در این‌ میان‌، روایات‌ فراوانی‌ در كتب‌ معتبر شیعه‌ و سنی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد كه از مجموع آنها چنین‌ برمی‌آید كه‌ عمر در بین‌ صحابه‌ بیشتر از همه‌ مشتاق‌ فراگرفتن‌ تورات‌ و تعلّم‌ از یهود بوده‌ است‌. روایاتی‌ كه‌ به‌ احادیث تهوّک مشهور است‌ پرده‌ از چنین‌ حقایقی‌ برمی‌دارد. 🔹 عمر روزی‌ به‌ پیامبر گفت‌: "اهل‌ كتاب‌ احادیثی‌ را برای‌ ما می‌گویند كه‌ به‌ دل‌ می‌نشیند و ما را وامی‌دارد كه‌ آنها را بنویسیم‌." پیامبر فرمودند: 'ای‌ پسر خطاب‌، آیا همان‌گونه‌ كه‌ یهود و نصاری‌ متحیّرند شما نیز دچار سرگردانی‌ و تردید شده‌اید؟! قسم‌ به‌ كسی‌ كه‌ جان‌ محمد در دست‌ اوست‌، دینی‌ روشن‌ و به‌ دور از هرگونه‌ انحراف‌ و آلودگی‌ برای‌ شما آورده‌ام‌." (ابن منظور، لسان العرب، ۱۰ : ۵۰۸) 🔹 در نقلی‌ دیگر آمده‌ است‌ كه‌ این‌بار عمر با نوشته‌ای‌ كه‌ از مطالب‌ یهود تعلیم‌ گرفته‌ بود به حضور پیامبر رسید و گفت:‌ "برادری‌ از بنی‌قریظه‌ را دیدم‌ و این‌ مطالب‌ را برایم‌ از تورات نوشت‌، آیا بر شما عرضه‌ بدارم‌؟" از شدت‌ ناراحتی‌ رنگ‌ چهره‌ پیامبر سرخ‌ شد و فرمودند: "قسم به‌ كسی‌ كه‌ جان‌ محمد در دست‌ اوست‌، اگر موسی‌ در میان‌ شما بیاید و از او تبعیت‌ كنید و مرا ترك‌ نمائید، به‌ حتم‌ گمراه‌ شده‌اید. شما بهره‌ من‌ از امت‌ها هستید و من‌ بهره‌ شما از پیامبرانم‌." (احمد ابن حنبل، مسند احمد، ۳ : ۳۸۷) 🔹 در خبر دیگری‌ كه‌ حكایت‌ از تكرار أخذ مطالب‌ یهود توسط‌ عمر دارد، پیامبر بقدری ناراحت‌ و خشمگین‌ شدند كه‌ انصار فریاد السلاح‌ السلاح‌ سر دادند و آنگاه‌ كه‌ گرداگرد منبر پیامبر حلقه‌ زدند، آن‌ حضرت‌ فرمودند: "من‌ همه‌ چیز را برای‌ شما آورده‌ام‌، راهی‌ روشن‌ و بدور از هرگونه‌ ناپاكی‌ در برابر شما گشودم‌، پس‌ سرگردان‌ نشوید و اجازه‌ ندهید سرگردانان شما را مجذوب‌ خود كنند." (ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ۲ : ۴۰۸) 🔹 جالب‌ این‌جاست‌ كه‌ حفصه‌ دختر عمر و همسر پیامبر اكرم (ص) در نقلی‌، كتابی‌ را كه‌ قصه یوسف‌ در آن‌ نوشته‌ شده‌ بود و از اهل‌ كتاب‌ گرفته‌ بود، نزد رسول‌ خدا آورد و برای‌ آن حضرت‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ كرد. چهره‌ پیامبر (ص) دگرگون‌ شد و فرمودند: "قسم‌ به‌ خدایی‌ كه جانم‌ در دست‌ اوست‌، اگر یوسف‌ بیاید در حالی‌ كه‌ من‌ در میان‌ شما باشم‌ و آن‌گاه‌ شما از او تبعیت‌ نمایید و مرا رها كنید، بطور حتم‌ گمراهید." (عبدالرزاق، مصنف، ۶ : ۱۱۴) ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2242 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 03.mp3
14.35M
🎙 ، قسمت ۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب از کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سوم: 🔻 با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. 🔻 جان هایی که قبض می شد را می‌دیدم 🔻 دیوارها را نمی‌دیدم و مسلط به محیط بیمارستان بودم 🔻 نحوه متفاوت قبض روح افراد 🔻 به هرچه توجه می کردم، کنه آن را می‌دیدم 🔻 معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🔻 احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔻 احساس می کردم بالای سرم بی‌کران است و به پایین تسط دارم 🔻 تصرف در عالم ماده،از مقامات شهدا 🔻 قهقهه ی شیطان را شنیدم 🔻 در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۳ قرآن کریم
۱۴۵ از صبح ۳ بار رفتم سر یخچال هیچی توش نبود واسه اینکه غرور پدرم حفظ بشه آب خوردم💪💪 بار سوم گفت : یابو چی میزنی انقد آب میخوری؟ پول آب میدیمااااا 😂😂 به نام خدایی که والدین را جایگاهی سترگ بخشید سلام امام کاظم علیه السلام: سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ له مردی از پیامبر خدا سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود: ۱.او را با نام صدا نکند ۲. در راه رفتن از او جلو نیفتند. ۳. قبل از او ننشیند. ۴. کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند. *بحار ج۷۱ ص۴۵ بیایید کاری نکنیم که دیگران بگویند بر پدرش لعنت با این بچه اوردنش. انسانها هم در زمان حیات والدین و هم بعد از مرگشان ممکن است دچار نارضایتی والدین شوند باید مراقب باشیم. خداوند در روایتی قدسی به عزت و جلالش قسم خورده که اگر کسی به اندازه انبیاء کار خیر و عبادت داشته باشد ولی والدینش از او راضی نباشند اصلا ازش هیچ چیزی قبول نمی کنم. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412150525771214.pdf
10.52M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز چهارشنبه ۲۹ تیر ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۳م نزدیک که رسیدم، پرسید: «چرا ناراحتی؟» گفتم: «دنبال گوساله‌ام می‌گردم. گاوم که مرده.» با خوشحالی گفت: «خبر خوبی برایت دارم. شنیدم گوساله‌ات را توی روستای کله‌جوب علیا دیده‌اند.» با خوشحالی گفتم: «راست می‌گویی؟» خندید و گفت: «دروغم چیه؟» کمی‌ آب از او گرفتم و سر کشیدم. بقیۀ آب را روی روسری‌ام خالی کردم. تا مدتی خیس می‌ماند و خنک نگه‌ام می‌داشت. خداحافظی کردم و به‌سرعت راه افتادم. روی جاده، شروع کردم به دویدن. این‌طوری بهتر بود. اگر از توی خاک و دشت می‌رفتم، ممکن بود روی مین بروم. چوب هنوز توی دستم بود. تمام دشت از خار و خاشاک پر بود. انگار زمین سوخته بود؛ بدون آب و بدون گیاه و خشک. آن‌قدر توپ به زمین خورده بود که زمین تکه‌تکه بود و سراسر سوخته. خسته و کوفته به روستا رسیدم. نفس‌نفس می‌زدم. زنی با خوشرویی، دبۀ آبی آورد. حالم که جا آمد، گفتم: «گوساله‌ام را گم کرده‌ام. شما این‌ طرف‌ها یک گوسالۀ غریبه ندیده‌اید؟» زن به علامت ندانستن سری تکان داد. از پشت یکی از خانه‌های گلی، زنی بیرون آمد. زینب بود. او را می‌شناختم. چند بار توی مراسم فاتحه دیده بودمش. لباس خاکی تنش بود و معلوم بود مشغول کار بوده. لبخندی زد و پرسید: «آهای فرنگیس، دنبال چه می‌گردی؟» آب دهانم را قورت دادم و گفتم: «گوساله‌ام.» وقتی لبخند زد، خوشحال شدم. اشاره کرد و گفت: «بیا، گوساله‌ات را پیدا کرده‌ایم. بیا ببر.» باورم نشد. فکر کردم سر به سرم می‌گذارد، اما وقتی دیدم دارد جدی حرف می‌زند، دست‌ها را رو به آسمان بلند کردم و گفتم: «خدایا، شکر.» پشت سر زن راه افتادم. گفت: «می‌خواستم خودم برایت بیاورم، اما می‌دانستم قبل از من می‌آیی.» با هم به در خانه‌شان رفتیم. از بیرون صدای گوساله‌ام را شنیدم و شناختم. با خوشحالی گفتم: «زینب، این صدای گوسالۀ من است!» وارد حیاط شدیم. حیاط کوچک بود. گوشۀ حیاط، گوساله‌ام به چوبی بسته شده بود. طنابی به پایش وصل بود. سر بالا آورد و مرا نگاه کرد. با صدای بلند گفتم: «خدایا، شکرت.» صدایم را شناخت. پایش را زمین کوبید و به طرفم آمد. زینب خندید و گفت: «فرنگیس، خوب می‌شناسدت. نگاه کن ببین چه ‌کار می‌کند. این همه من تیمارش کردم، آن وقت برای تو پا بر زمین می‌کوبد! وقتی به روستا برگشتم، دیدم توی روستا ول می‌گردد و خسته وگرسنه و تشنه است. باور کن نزدیک یک سطل آب را خورد.» خندیدم و گفتم: «می‌داند از سرمایه زندگی همین گوساله برایم مانده. گاوم تلف شده، اما خدا را شکر که گوساله‌ام زنده است.» زینب گفت: «خسته‌ای. بیا تو یک چای برایت بریزم.» با خوشحالی گفتم: «الان وقت چای خوردن نیست. باید برگردم. خدا خیرت بدهد. تو گوساله‌ام را نجات دادی و نگهداری کردی. گوساله را جلو انداختم و خودم پشت سرش راه افتادم. روی جاده حرکت می‌کردم. چوب را کنار رانش می‌گذاشتم تا به چپ و راست برود. توی راه مرتب با گوساله‌ام حرف می‌زدم: «تو چطور این همه راه را آمدی؟ زیر باران توپ و بمب، چه بر سرت آمد...» گوساله را برگرداندم و جلوی خانه بستم. حالا نوبت خانه بود. اما چیزی برای زندگی نداشتیم. وقتی می‌دیدم همه چیز نابود شده، حرصم می‌گرفت. تلویزیون و فرش و یخچالی برایم نمانده بود. توی خانه را جمع و جور کردم و وسایل کمی‌ را که مانده بود، گوشه‌ای گذاشتم. روزهای اول به سختی چای درست می‌کردم. شب‌ها نورافکن‌ها روستا را روشن می‌کردند و ما می‌ترسیدیم باز بمباران شروع شود. شب‌ها روی پشت‌بام می‌خوابیدیم تا اگر صدامی‌ها آمدند، ما را پیدا نکنند. برق نبود و مردم از تاریکی می‌ترسیدند. بالاخره مأموری آمد و برق را درست کرد. منبع آب را هم درست کردند و مردم دوباره آب و برق داشتند. اگرچه هنوز چیزی نداشتیم، اما تصمیم گرفتیم توی روستا بمانیم. یک روز صبح بود که عده‌ای وارد روستا شدند و توی اتاقک نزدیک منبع آب جا گرفتند. مردم را صدا کردند. کسانی که آنجا بودیم، رفتیم. نیروهای بازسازی بودند. گفتند بنیاد جنگ‌زدگان توی گیلان‌غرب است و همه برویم ارزاق و خشکبار و آرد بگیریم. وقتی از بنیاد آرد گرفتم و به خانه برگشتم، خیلی خوشحال بودم. حالا دیگر می‌توانستم توی روستا بمانم. تشت را برداشتم و آب گرم تویش ریختم. آرد را قاطی کردم. بچه‌ها دور دستم می‌چرخیدند و خوشحالی می‌کردند. خوشحال بودند از اینکه دارم نان می‌پزم. رحمان و سهیلا خمیر می‌خواستند. یک تکه خمیر دادم دستشان. رحمان گفت: «من تفنگ درست می‌کنم.» سهیلا هم گفت: «من یک تانک درست می‌کنم.» وقتی تشت خمیر حاضر شد، با چیلی‌هایی که کنده بودم، آتش درست کردم و ساج را روی آتش گذاشتم. گلوله‌های خمیر را توی دستم ورز دادم و شروع کردم به نان پختن . ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۴۵ 🖋 مقاله‌ی دهم؛ قسمت چهارم 🔹 علاوه‌ بر احادیث تهوک كه‌ از برخورد شدید پیامبر اكرم (ص) نسبت‌ به‌ ارتباط‌ مسلمانان‌ با افكار و عقاید یهودیان‌ حكایت‌ دارد، قرآن‌ كریم‌ نیز در آیات‌ متعدد مسلمانان‌ را از اتخاذ اهل كتاب‌ به‌ عنوان‌ اولیاء نهی‌ نموده‌ است‌. (مائده/۵۱-۵۷) و آیات‌ دیگری‌ كه‌ مبنی‌ بر تحذیر مسلمانان‌ از یهود نازل‌ شده (بقره/۱۰۹؛۱۲۰)‌، همه‌ نشانگر خطری‌ است‌ كه‌ مسلمانان‌ را در این‌ زمینه‌ تهدید می‌نمود. و از طرفی‌ نشان‌ می‌دهد، در میان‌ مسلمانان‌ در فراگیری‌ بعضی‌ مطالب‌ از یهود، اقبال‌ عمومی وجود‌ داشته‌ است‌. 🔹 علاوه‌ بر هیمنه‌ فكری‌ یهود در قبل‌ از اسلام‌ بر اعراب،‌ علت‌ عمده‌ی‌ چنین توجهی‌ به‌ سوی‌ منابع‌ مكتوب‌ یهود، كه‌ علامه‌ طباطبایی‌ هم‌ به‌ آن‌ اشاره‌ دارند، اهتمام‌ خاصی بوده‌ است‌ كه‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ بیان‌ قصص‌ انبیاء سلف‌ و دیگر داستان‌های‌ دینی‌ داشته‌اند. از طرفی‌ قرآن‌ در نقل‌ قصص‌، چون‌ كتاب‌ هدایت‌ است‌، به‌ بیان‌ نكته‌های‌ مهم‌ در ارتباط‌ با مقصود اكتفاء نموده‌ است‌. (المیزان، ۱۳ : ۲۹۱) 🔹 لذا شوق‌ به‌ شنیدن‌ داستان‌هایی‌ كه‌ قسمت‌هایی‌ كوتاه‌ از آنها در قرآن‌ آمده‌ بود، موجب‌ شد چنین‌ مطالبی‌ در میان‌ مسلمانان‌ از طریق‌ یهود رواج‌ بیابد. و حتی‌ بنا به‌ نقلی‌ كه‌ گذشت‌ از خانه پیامبر و در دست‌ همسر آن‌ حضرت‌، حفصه‌ نیز سر در آورد. 🔹 اما نكته‌ مهم‌ در ارتباط‌ با این‌ قصص‌، تحریفات‌ و خرافاتی‌ بود كه‌ در این‌ داستان‌ها وارد شده‌ بود، همان‌ نكته‌ای‌ كه‌ قرآن‌ و پیامبر اكرم ‌(ص) به‌ خاطر آن‌، مسلمانان‌ را نسبت‌ به‌ نزدیكی با یهود و فراگیری‌ از آنها بر حذر می‌داشتند. 🔹 این‌ قصص‌ كه‌ به‌ قصد تخریب‌ اعتقادات‌، خصوصاً اعتقاد به‌ مقام‌ عصمت‌ و قداست‌ انبیای الهی‌ تنظیم‌ شده‌ بودند، نه‌ تنها در آنها از عصمت‌ و قداست‌ انبیاء خبری‌ نبود بلكه‌ رسولان‌ حق را تا حد انسان‌های‌ شهوتران‌ پستی‌ كه‌ از هیچ‌گونه‌ جنایتی‌ ابا ندارند پایین‌ می‌كشیدند. مانند داستان‌ حضرت‌ داود (ع) كه‌ در آن‌‌ به‌ حضرت‌ داود نسبت‌ زنا با همسر یكی‌ از فرماندهانش‌ بنام‌ اوریا داده‌ شده‌ و آن‌گاه‌ فرمان‌ كشتن‌ اوریا را در بحبوحه‌ جنگ‌ می‌دهد تا زن او را تصاحب‌ كند (مجمع الكنائس الشرقیة، الكتاب المقدس، صموئیل الثانی، الاصحاح۱۱) و یا داستان‌ لوط (ع)، كه‌ آن‌ حضرت‌ توسط‌ دو دخترش‌ مست‌ شده‌ و در حال‌ مستی‌ با آنها هم‌بستر و صاحب‌ فرزند از دخترانش‌ گردیده‌ است‌. (همان، سفر تكوین، اصحاح۱۹، بند۳۰-۳۸). 🔹 وجود برخی‌ قصص‌ مشابه‌ با قصه‌های‌ انبیاء در تورات‌، در كتب‌ معتبر اهل‌ سنت‌ همچون صحیح‌ بخاری‌ و صحیح‌ مسلم‌ كه‌ صحابه‌ آنها را نقل‌ كرده‌اند، دلیلی‌ است‌ كه‌ نشر این‌ داستان‌ها را از سوی‌ یهودیان‌ در بین‌ مسلمانان‌ به‌ اثبات‌ می‌رساند. (صحیح بخاری، ۴ : ۱۱۲، صحیح مسلم، ۷ : ۹۸) 🔹 كمترین‌ تأثیر این‌گونه‌ قصص‌، خصوصاً بر اعرابی‌ كه‌ مدت‌ها یهود را به‌ عنوان‌ مرجع‌ فكری خود و اهل‌ كتاب‌ و علم‌ می‌دانستند، ایجاد شك‌ و تردید در مقام‌ و منزلت‌ همه‌ انبیاء الهی‌ و ازجمله‌ شأن‌ قدسی‌ و الهی‌ پیامبر اكرم (ص) بوده‌ و در نتیجه‌ی‌ چنین‌ نگرشی‌ است‌ كه‌ برخی اصحاب‌ به‌ خود اجازه‌ می‌دادند كه‌ خود را هم‌سنگ‌ و یا به‌ قول‌ عمر، زمیل (ابن جریر طبری، تاریخ طبری، ۳ : ۲۹۱)‌ و هم‌ردیف پیامبر دانسته‌ و در نتیجه‌ در فرامین‌ و احكامی‌ كه‌ مخالف‌ طبع‌ آنهاست‌ به‌ اظهار نظر و مخالفت و اعتراض‌ بپردازند. ◀️ ظهور مخالفت‌ها در برابر پیامبر اسلام (ص) بی‌جهت‌ نیست‌ كه‌ اولین‌ مخالفت‌ها و اعتراض‌های‌ علنی‌ و جدّی‌ در برابر پیامبر اكرم (ص) از كسی‌ صادر شود كه‌ بیشترین‌ ارتباط‌ را در بین‌ صحابه‌ با تعالیم‌ یهود، از او گزارش‌ شده است‌. آری‌، "عمر" كسی‌ است‌ كه‌ در صلح‌ حدیبیه‌ با اعتراض‌ شدید به‌ پیامبر اكرم (ص)، این‌صلح‌ را ننگی‌ برای‌ اسلام‌ خواند، و با آن‌كه‌ رسول‌ خدا (ص) می‌فرمود: "من‌ هرچه‌ كردم‌، به‌ امرخدا بوده‌ است‌" در وی‌ اثر نكرد و اعتراضش‌ را به‌ دیگران‌ منتقل‌ می‌نمود. و لذا در این‌ واقعه گفت‌: "از ابتدای‌ اسلامم‌ این‌گونه‌ به‌ شك‌ نیفتاده‌ بودم‌." (سیوطی، الدر المنثور، ۶ : ۷۷) ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2258 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
⬛️ امروز سالروز قانونی شدن در کانادا، پس از تصویب پارلمان، سنا و توشیح ملکهٔ بریتانیا (٢٠٠۵م) است. به همین مناسبت مقاله‌ای (با مطالبی که دانستنش ضروری است) درباره این انحراف بزرگ از مسیر انسانی، اخلاقی و مذهبی تقدیم می‌شود: 🖋قسمت اول ◀️ مقدمه: 🔹 با دقت در عرصه‌ی فرهنگ‌سازی جهانی به مواردی خاص بر خواهیم خورد که نظام‌های غربی به‌خصوص نظام آمریکا و انگلستان با تغذیه از سرمایه‌های مالی و انسانی یهود، به شدت و با اصراری بسیار عجیب سعی در گسترش و تبلیغ آنها در میان مردم خود و دیگر ملت‌ها دارند. 🔹 یکی از این موارد که شدیداً مورد توجه نظام فرهنگ‌سازی غرب بوده همجنس‌بازی است. 🔹 حتی اگر حمایت این نظام ها از افراد همجنس باز را (به عنوان افرادی که از نظر روانی در گرایش های طبیعی انسانی دچار مشکل شده، تعادل خود را از دست داده و نیارمند کمک ها و درمان‌های روانکاوانه هستند) از منظر دعاوی حقوق بشری نگریسته و قبول کنیم؛ باز تناسبی بین هجم تبلیغات و حمایت‌های بی حساب مالی و سیاسی و اجتماعی از این افراد و تعداد آنها در جوامع مختلف نخواهیم یافت. 🔹 برای مثال تنها ۱.۵ درصد از مردم انگلستان را همجنس بازان تشکیل می‌دهند و گستردگی حمایت و پافشاری بر ارائه خدمات و به رسمیت شناختن این اقلیت بسیار کوچک هیچ تناسبی با تعداد آنها و یا قدرت اثر گذاری آنها بر جریان سیاسی و اجتماعی کشور ندارد. 🔹 اینجاست که این سوالات مطرح می شود: ✡ چرا غرب در تلاشی مصرانه سعی در گسترش پدیده ضد انسانی همجنس بازی دارد؟ ✡ چرا امروزه بخشی از برنامه ریزی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غرب علناً به حمایت از توسعه همجنس بازی در میان مردم خود و ملت های سراسر جهان اختصاص یافته است؟ ✡ نظام سیاسی غرب چه سودی از همجنس باز شدن افراد می برد که اینچنین به حمایت از نهادهای حامی همجنس بازی پافشاری کرده و به انحاء مختلف سعی در عادی سازی و قبولاندن طبیعی بودن این پدیده غیر طبیعی به بشریت دارد؟ ✡ اگر تنها نگاه انسانی و حقوق بشری موجب این سطح از فعالیت های حمایتی است؛ چرا به این افراد به صورت کسانی که به هر دلیلی (روانشناختی، جامعه شناختی و یا فیزیولوژیک) از مسیر تعادل و طبیعت بشری خارج شده و نیاز به کمک و درمان دارند تا بیش از این در باتلاق اعمال ضد اخلاقی و ضد نهاد خانواده فرو نروند؛ نگریسته نمی شود؟! 👈 بلکه برعکس با تشویق، تبلیغ، حمایت و عادی نشان دادن این پدیده، این افراد بیمار را هرچه بیشتر به اعماق دره های ضد اخلاقی فرو می کشانند؟! 🔹شایان توجه است که موضوع حمایت از همجنس بازی مرز نگرش ها و گرایش های سنتی سیاسی را نیز درنوردیده و به نظر می رسد به صورت یک سیاست استراتژیک همگانی برای نظام های غربی درآمده است. از همین رو می بینیم که دیوید کامرون محافظه‌کار در انگلستان سیاست های مشابهی با اوبامای دموکرات در آمریکا در مورد حمایت از همجنس بازی در پیش گرفته است! در انگلستان از سال ۲۰۰۴ به بعد زوج های همجنس باز از حقوق و مزایای زوج های عادی برخوردار شده اند و عده ای از مقامات دولتی در خواست کرده اند که ازدواج همجنس بازان در سراسر انگلیس تا سال ۲۰۱۵ به صورت قانونی تایید شود. در آمریکا نیز شبکه سی‌ان‌ ان گزارش داده است که ۵۳ درصد مردم خواهان قانونی شدن همجنس‌بازی در ایالت‌های این کشور هستند. 🔹 در واقع در اروپا و آمریکا دستگاه فرهنگ سازی غرب در حال کسب موفقیت و رسیدن به اهداف خود در تبدیل همجنس بازی از یک پدیده شنیع و غیر اخلاقی به یک موضوع عادی اجتماعی است. تا جایی که هم اکنون هرگونه موضع‌گیری بر علیه همجنس ‌بازی و همجنس بازان در غرب جرم محسوب شده و فرد مخالف توهین کننده محسوب شده و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. ◀️ در ابتدا به برخی از مصادیق حمایت و ترویج همجنس بازی از سوی دنیای غرب می پردازیم: ادامه دارد... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۴۱) مقاله هفدهم ◀️ ترجمه کامل متن گزارش مجله «ساینس» از اظهارات او ذیلاً می‌آید: 🔹 “یک دانشمند کشاورزی اهل هند می‌خواهد از مقاله اخیر خود با موضوع «انتقاد از محصولات تغییریافته ژنتیکی» دفاع کند. این مقاله بحث‌های زیادی میان محققان ایجاد کرده است. «مونکومبو سمباسیوان سوامیناتان» وراثت‌شناسِ ۹۳ساله را با نام «پدر انقلاب سبز هند» می‌شناسند که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ انواع محصولات «پربازده» جدید را به کشاورزان کشور ارائه داد، همچنین موقعیت‌های سطح بالای رهبری در سازمان‌های ملّی و بین‌المللی داشته است. 🔹 محققان ماه گذشته متوجه مقاله سوامیناتان در مورد علم کنونی شدند که به‌همراه «چنا کزاوان» – یک محقق مؤسسه تحقیقاتی سوامیناتان – نوشته شده بود. (۱.) این مقاله پایداری ایمنی و کنترل محصولات تراریخت را زیر سؤال می‌برد. به‌گفته این مقاله، پنبه تراریخت، به‌عنوان تنها محصولی که در هند مجوز کشت دارد، نتوانسته به (۲.) بالا بردن تولید و درآمد کشاورزان و (۳.) کاهش استفاده از آفت‌کُش‌ها کمکی کند. در این مقاله اهمیت غذایی بادنجان‌های تراریخت و انواع خردل هم مورد تردید قرار گرفته است. یک سری مطالعات هم پشتیبان این مقاله هستند. 🔹 دادگاه عالی هند در حال اعطای حق امتیاز به محصولات تراریخت بود که این مقاله باعث عقب کشیدن برخی دانشمندان هندی شد. مشاور اصلی علمی دولت هند در نامه‌ای به سوامیناتان نوشت این مقاله شدیداً غلط است و یک کلیّت‌بخشیِ غیرعادی دارد. نتایج علمی به‌طور انتخابی حذف شده، ارائه شده، یا تغییر یافته‌اند. 🔹 بسیاری محققان هم از این مقاله سوامیناتان گیج شدند،چون مؤسسه تحقیقاتی او مشغول «معرفی محصولات تراریخت» بود. برخی محققان در توییتر و صفحه‌های شخصی خود نوشتند که سوامیناتان در برابر انتقادهای پرسروصدا از محصولات جی‌ام ایمن است. 🔹 البته نظر او در مورد محصولات تراریخت نسبت به مقاله کمی متفاوت است. او عقیده دارد محصولات تراریخت برای برخی مصارف مفید هستند، ولی نه برای همه، مثلاً ایجاد محصولات تراریختِ مقاوم در برابر خشکسالی و دمای بالا، برای مقابله با تهدید تغییرات آب‌وهوایی مفید است، ولی مهندسی محصولات برای مبارزه با حشرات و قارچ‌ها در طولانی‌مدت خوب نیست، چون محصولات با دگردیسی آفت‌ها مقاومت خود را از دست می‌دهند. 🔹 او ابراز کرد: یک نخ پنبه تراریخت، که حاصل یک ژن باکتری برای مقاومت در برابر آفات است، در برخی جاها خوب عمل کرده ولی در موارد دیگر این نخ جدید مشکلاتی دارد، به‌عوض آسیب‌هایی مثل خشکسالی و سیل، مقاومت ایجاد نمی‌کنند. اگر نمونه‌ای مقاوم در برابر آب دریا بسازید، پایدارتر است. 🔹سوامیناتان گفت همکاری او در این مقاله مربوط به پاراگراف‌های اول و آخر است. کزاوان که به‌نظر او یک دانشمند ممتاز است بقیه مقاله را نوشته ولی مشارکت او در این مقاله مبنی بر تأیید تمام نظرات کزاوان نیست. پیامی که سوامیناتان می‌خواهد بر آن تمرکز شود این است که دانشمندان باید در مورد تکنولوژی‌های جدید و تأثیر شیوه استفاده آنها بر مصرف‌کنندگان مثل کشاورزان کوچک بیشتر تمرکز کنند. ادامه دارد... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2260 -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 04.mp3
17.15M
🎙 ، قسمت ۴ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هر شب در کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. جلسه چهارم: 🔻از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی خیال بودند، تعجب کردم 🔻موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم 🔻چرا شیطان بلندبلند می خندید 🔻کثافاتی که با وجود انسانها یکی بودند 🔻شبکه نور و ظلمت که به هم تنیده بودند 🔻خانه های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می گرفتند 🔻نورانی ترین نقطه عالم با رائحه ای دیوانه کننده 🔻به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم 🔻یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم 🔻اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است 🔻با وضو طهارت روحی پیدا میکنیم 🔻طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می دهد 🔻مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می کند 🔻مسجد محل صدور نور است -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۴ قرآن کریم