حوالی اردیبهشت
بوی بهشت می آید...
عطر شکوفه ها و خاک باران خورده
هوش از سر رهگذران شهر پرانده!
فصل بهار شوخی بردار نیست
همه را عاشق می کند......
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
نام تمامی پرندههایی را که در خواب دیدهام
برای تو در این جا نوشتهام
نام تمامی آنهایی را که دوست داشتهام
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خواندهام
و دستهایی را که فشردهام
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی
برای تو در اینجا نوشتهام
حالا تو با خیال راحت
پروانهوار
در باغ گردش کن
من بالهای پروانهها را هم
با رنگهای تازه
برای تو در اینجا نوشتهام.
رضا براهنی
🪴
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
این ساعت سال ها به من گفته است: دیر شد، بجنب، کسی انتظار می کشد. باید این تابلو کشیده شود. جلسه شروع شد. ساعت بازدید نمایشگاه به پایان رسید. فیلم شروع شد. بانک تعطیل شد. نان تمام شد. نانوایی بست. نیمرو سوخت. یارو گذاشت رفت. بقالی بست. یارت رفت. رفیقت رفت. دکتر رفت. داروخانه بست. عمرت تمام شد. بیچاره ام کرد این ساعت، سال، شب و روز گفت و گفت. و هشدار داد. بس که گفت “دیر شد”، یادم نمی آید گفته باشد “حالا حالا خیلی مانده تا دیر شود. نگران نباش. سر فرصت برو، بدون دلهره به کارت به زندگی ات برس.” بگیریدش این موجود هشداردهنده ی بی رحم را، و در قفسه ای شیشه ای نگه اش دارید از دستش خلاص شوم، ذله ام کرد...
#قاشق_چای_خوری
#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#قصه_های_مجید
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
همسرفرعون!
تصميمگرفتکهعوضشه؛وشُدیکياززنانوالایبهشتی..
پسرنوح!
تصميمیبرایعوضشدننداشت
غرقشدوشُددرسعبرتیبرایآیندگان...
اولیهمسريکطغيانگربود...!
ودومیپسریکپيامبر....!
برایعوضشدنهيچبهانهای
قابلقبولنيست
اينخودتهستیکهتصميممیگيری
عوضبشی!🌱
#حرفحساب✨
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
شاید خُرافاتی به نَظَر بیایَد، امّا من می گویَم غَذا توی بشقاب های گلسُرخی خوش طَعم تَر اَست!
انگار که آن گل های سُرخِ جادویی، دَستی به سَر و رویِ غذاها می کِشَند و رنگ و بویِشان را بیشتَر می کُنَند.
یا اصلا آن پارچِ بلوریِ قدیمی، که نه خیلی شَفّاف و ظریف اَست و نه خیلی طرّاحیِ عجیب و غریبی دارَد، امّا دِلبَری کردَن را خوب بَلَد اَست ...
یا همین قاشق و چنگال های خانه ی مادربُزُرگ که تَنِشان باغِ گُل های نُقره ایست ...
از سُفره هم بگویَم که تِرمه و قَلَمکارَش یک صفایی دارَد و آن مُشَمّایی های خوش طَرح و نَقش ، یک صفای دیگَر ...
این چیزها قِصّه نیست ؛
اگر بِخواهی ، همین زیبایی های ساده دَست به دَستِ می دَهَند و تو را از چنگِ خستِگی ها و تَلخی ها، رها می کُنَند ...
کافیست ، خو بگیری به دیدنِ زیبایی ها و دِل به دِلِ خیالَت بِدَهی تا به قَدرِ خوردنِ یک بُشقاب پلو مُرغ، تو را میانِ نور و رنگ رَها کُنَد ،
آن وَقت اَست که هم غَذا به جانَت می نِشینَد و هَم آرامِش . . .
مریم اختراعی
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی
که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را
که پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی کوتاه هست
باز کن پنجره را
روز نو در راه هست...
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
هر روزی آغاز دوباره است....
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غصه نخور....
اینجا دنیاست؛
بهشت جای دیگریست...
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
یادت نرود
کمی زندگی کنی
میان این همه
هیاهو......
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مانند ماهی های دور افتاده از آب
وقتی تو را نمی بینم حال بدی دارم.....
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
نمیدونم دل ما خوش بود
یا قدیما واقعا بیشتر خوش می گذشت ….
🍃🪴
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
راست گفتی سهراب
دلخوشی ها کم نیست ،
مثلِ یک سفره ی باز
تکه نانی حلال
مادری دلخوشِ فرزندانش
و لبخند پُر مهر پدر
آری دلخوشی ها کم نیست...
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
داشت شروع می شد که خفه اش کردم. درست وسط جمله بود که نقطه گذاشتم. نمی خواستم کلام تمام شود. نمی خواستم جمله معنا پیدا کند. نیمه شب بود، گمانم. ناگهان آمد. یا بهتر بگویم داشت می آمد که من یک گام پس رفتم. نقطه را گذاشتم و عقب کشیدم. نقطه را گذاشته بودم وسط کلمه. حتا فرصت تمام شدن کلمه را هم نداده بودم چه برسد به تمام شدن جمله. نمی دانم نقطه را کجای کلمه گذاشته بودم. شاید روی دال یا بر قوس واو یا روی لبه ی دندانه ی سین. بس که با شتاب این کار را کرده بودم. بس که می ترسیدم. دست هام انگار مرتکب قتل شده باشند، از هیجان و اضطراب می لرزیدند. انگار کسی را نیامده کشته بودم. دست هام را گذاشته بودم روی گلوش و فشار داده بودم. وقتی داشت خفه می شد، چیزی نگفت. تقلا نکرد. التماس نکرد. فقط نگاهم کرد. صبر کرد تا ذره ذره بمیرد.
#کتاب_بخوانیم
#مصطفی_مستور
#حکایت_عشقی_بی_قاف_بی_شین_
بی_نقطه
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
صبح خواهد شد
و به این کاسه آب
آسمان هجرت خواهد کرد….
سهراب سپهری
🪴
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
في أيامنا الصعبة، يأسرنا من يلمس قلوبنا بحنيّة.
در روزهایِ سخت، کسی که قَلبمان را با لطافت لمس کند، ما را مُبتلایِ خود میکند.
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
پیچیدن بویِ غذای دستپخت مادر توی خونه
از دلخوشیهای خیلی بزرگ زندگیه...
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
کیه که دلش نخواد صبح رو اینجا بیدار شه از خواب ؟
🌸
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d
کاش میشد بوی خوبشون رو به اشتراک گذاشت🌸🌸🌸🌸🌸
#کاشان
#گلاب_گیری
https://eitaa.com/joinchat/3202613567C4556fdbc7d