شهیدسیّدحسن نصرالله🌷
تویی آزاده ای از شهرِایمان
زِخونت سُرخگون، گُلزارِ لبنان
نمادِ آیه های سوره ی نَصر
تویی فخرِ فلسطین،فخرِ ایران
#محمود_جهاندیده
#سیدحسن_نصرالله
#فلسطین_پیروزاست
#صادق_دو
#نَصرُمِن_الله_وَفَتحٌ_قریب
#رُباعی_این_چنین_باید
#که_مردم_را_به_کارآید
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیر ،چون تیرِ کمان رفت و نبودی
در رویِ که ای دلبر ِجا خورده،گشودی؟
مرداد رسید و دلِ من ، آتش و خون شد
مرداد نبودی ، همه گَه غرقِ جنون شد
شهریور و آشفتگیش را چه بگویم؟
هی با دلِ خود گفته ،کجا یار بجویم؟
مهر هم رفت و تو را ، مهر نیامد
بر دیده دلداده ، تو را چهر نیامد
آبان شد و از تو ،خبری شاد نیامد
از این دلِ بیچاره، تو را، یاد نیامد
از بس که در آغوش کشیدم ،غمِ دل را
از یاد ببُردَم ، همه آب و گِل خود را
آبان هم اگر باز نگردی ،چه کنم من
گر دلبر دمساز نگردی ، چه کنم من
ای وای ،اگر قسمت این ماه جداییست
یک ماه دگر، قسمتِ من رنج و تباهیست
آذر به کجا سر ببرد ، این سرِ غمخوار
ای دوست از این هجر، بیا دست نگه دار
#سمیه_آبدنگچی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زوزه گرگ !!!
🍁🍂🍂💧
السلام و علیک یاروح الله و
علی الشهداء الذین بذلوا مهجتهم دونک
روایت عشق و ابتلا
روزی وطن جولانگه اهریمنان بود ،
ایران اسیر پنجه های کرکسان بود .
کاشانه مان آن روز آماج فتن بود ،
گلزار عشق آکنده از زاغ و زغن بود .
از چارسو تهدید می شد خاک ایران ،
روباه می زد پرسه در اقلیم شیران .
آن روز پیدا بود اینجا پوزه گرگ ،
♦️از دور می آمد صدای
♦️ زوزه گرگ .
می دادجولان خوک در این خاک زرخیز ،
فصل وطن بود آن زمان . پائیز پائیز .
در خاک ما آن روز آتش شعله ور بود ،
هرسوی صحبت. صحبت خوف وخطربود
کفر و نفاق و شرک باهم یار بودند ،
با هم به قصد محو ما همکار بودند .
می خواست دشمن ریشه مان را قطع سازد
بر شاخ و برگ میهن . آنگه دست یازد .
قانع به چیزی . جز زوال ما نمی شد ،
او .جز به محو نام ما . ارضا نمی شد .
ما را نبود آن روز . غیر از جنگ چاره ،
ور نه . نمی ماند از وطن جز سنگواره .
آری . دفاع از خانه واجب بود ما را ،
می خورد ور نه . گرگ . ما را . آشکارا .
با خصم باید جنگ می کردیم . ناچار ،
چاره نبود آن روز ما را . غیر پیکار .
در غیر آن صورت وطن را سیل می برد ،
بلبل ز هجران گل و گلزار می مرد .
درغیر آن صورت وطن صد پاره می شد ،
مرغ غزلخوان چمن . آواره می شد .
ما را مسلّم بود . یک ره . در نهایت ،
مردن به عزّت . یا که ماندن با مذلّت .
ما زین دو ره . مردن به عزّت را گزیدیم ،
از ننگ و عار خواری و ذلّت رهیدیم .
اسباب عزّت بود تنها . جنگ . آن روز ،
تسلیم گشتن . بود قطعا . ننگ . آن روز .
جنگی که یک سویش جهان کفر و کین بود
یک سوی . تنها . ملتی عزم آهنین بود .
یک سو مسلح . دشمنی تا بیخ دندان ،
سویی دگر . تنها سلاحش بود . ایمان .
یک سوی توپ و تانک و موشک داشت بسیار
یک سو سلاحش بود .تنها . عشق و ایثار
آن روز . آری . روز خوف و امتحان بود ،
روز محکّ ادّعای داعیان بود .
آن روز بعضی ها . تقدّس . پیشه کردند ،
در شوره زار خود فریبی . ریشه کردند .
بعضی دگر . کنج مذلّت . برگزیدند ،
چون موش ها. در لانه های خود خزیدند
سوراخ موش آن روز می جستند بعضی ،
سجّاده با نیرنگ می شستند بعضی .
بعضی ولی. بر تن لباس رزم کردند ،
عزم دفاع از دین و میهن جزم کردند .
یعنی . به امر پیشوا . لبّیک گفتند ،
مس های جان .در کوره ای زرّینه سفتند .
تنها . بسیجی بود میداندار . آن روز ،
با پاسدار و ارتشی . رهوار . آن روز .
تنها بسیجی بود و یک دنیا حرامی ،
عزّ و شرف می جست در گمنام نامی .
از پا . فتاد او . تا . ز پا . میهن . نیفتد ،
تا خاک ما در دست اهریمن نیفتد .
سر داد . تا . یک موی . از ما . کم نگردد ،
خم گشت او . تا . قامت ما .خم نگردد .
او . داد جان . تا طفل میهن .جان بگیرد ،
سر .داد . تا .ایران .سر و سامان بگیرد .
آری ، به یمن همّت آن رادمردان ،
رستیم ما . از دام موج و خشم طوفان .
سینه . سپر کردند . تا . ایمان بماند ،
تا . نام پر آوازه ایران بماند .
یاران : مبادا . از شهیدان دور گردیم ،
وز دیدن . نور ولایت . کور گردیم .
داغ هزاران لاله . ما در سینه داریم ،
ما . با جهالت . کینه ای دیرینه داریم .
قلب " حمید " از هجر یارانش غمین است
داغ دلش با داغ آلاله عجین است
#محمدرضا_مصطفیزاده_خلخالی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نظمنوین
شد از طنز این حمله آکنده ایران
در آرامش خود کُند خنده ایران
تو گویی مگس آمد و یک لگد زد
به پایِ سِتُرگ دماوندِ ایران
تو گویی که موشی سر سوزنی زد
به پهلویِ شیرِ برومندِ ایران
تو گویی که دونمایه ای ریگی انداخت
به دامانِ نستوهِ الوند ایران
نلرزید از این هجمه نخل تناور
که همواره بوده ست پاینده ایران
به هر تیر کز جانب خصم آمد
خروشید چون شیر غرنده ایران
نه چون گنبد آهنین،آبکش شد
شتک بر ستم زد پدافند ایران
خجل کرده عمری ست هر دشمنی را
از این اقتدارِ برازنده ایران
به دشمن شناسی ،به دشمن هراسی
که دیده به عالم همانندِ ایران
به یاری ایزد به صهیونِ جانی
دهد پاسخی سخت و کوبنده ایران
در آسایشخویش هستیم مدیون
به جمعِ شهیدانِ دلبند ایران
سزاوار باشد که برخود ببالی
از این عزتِ ناب،فرزند ایران
ببیند به زودی جهان،دوره ای را
که نظم نوینی در افکنده ایران
#ایران_جان
#نظم_نوین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
30.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ فریاد انتقام
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
✳️ #جدید
#️⃣ #مقاومت_و_جهاد_اسلامی
#️⃣ #گروه_سرود
#️⃣ #حماسی
#️⃣ #استودیویی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_قصهی_دلبری
#قسمتشصتویکوشصتودو
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قصهدلبری
#قسمت_شصتویکم
پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! »
اما محمدحسین برایم می خرید
داخل اتاق صدایم میزد : « بیا باهات کار دارم!»
لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت :
« زن مارو! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم ! »
نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم .
وقتی میدید مراعات می کنم ، خوشحال می شد و برایم غذای تبرکی می آورد
برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد .
پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم
بعضی را خودش تنهایی می خواند
زیاد تربت به خوردم میداد.
به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایش ها..
خودش از کربلا آورده بود و می گفت : « اصل اصله!»
اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم : امیرحسین😍
در اصل ، امیرحسین اسم بچه اولمان بود .
به پیشنهاد یکی از علمای تهران ، گذاشتیم امیرمحمد .
گفته بود : « اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم ، خدانظر كنه و شفا بگیره ! »
می گفت :
« اگه چهار تا پسر داشته باشم ، اسم هرچهارتاشون رو میذارم حسین ! »
با کمک مادرم ، داخل ماشین نشستم .
راه افتاد . روضه گذاشت ، روضه حضرت علی اصغر..
سه تایی تادم در بیمارستان گریه کردیم برای شیرخواره امام حسین (ع)💔
زایمانم در بیمارستان خصوصی بود ..
لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق .
به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی زند..
برعکس ، روی پایش بند نبود ، هی قربان صدقه ام می رفت
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#قصه_دلبری
#قسمت_شصتودوم
برای کادر پزشکی خیلی جالب بود که آدم مذهبی و این قدر تقلا وجنب و جوش!😁😁
با گوشی فیلم می گرفت .
یکی از پرستارها می گفت : « کاش میشد از این صحنه ها فیلم بگیری ، به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن ! »😁😂
قبل از اینکه بچه را بشویند ، در گوشش اذان و اقامه گفت .
همان جا برایش روضه خواند ، وسط اتاق زایمان ، جلوی دکتر و پرستارها ..
روضه حضرت علی اصغر ..
آنجایی که لالایی می خوانند .
بعدهم کام بچه را با تربت امام حسین برداشت 🙃
اصرار می کرد شب به جای همراه بماند کنارم .
مدیر بخش می گفت : « شما متوجه نیستین اینجا بخش زنانه؟!»
دکتر را راضی کرده بود با مادرم بماند ، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند .
تا یازده دوازده شب بالای سرم ایستاد . به زور بیرونش کردند 😂🤦🏻♀
باز صبح زود سروکله اش پیدا شد
چند بار بهش گفتم :
« روز هفتم مستحبه موهای سربچه رو بتراشیم!» راضی نشد ..
بهش گفتم : « نکنه چون خودت درد بی مویی کشیدی ، دلت نمیاد؟! »
می گفت : « حیفم میاد!»😕
امیر حسین سیزده روزه بود که بردیمش هیئت ، تولد حضرت زینب (ع) بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت شلوغ ، مدام به من میگفت :
« بچه رو بمال به درودیوار هیئت!»
خودش هم آمد بردش قسمت آقایان و مالیده بودش به درودیوار هیئت
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ شهادتِ مظلومانه ی شُهَدای گُلگون کفنِ امنیت و لالههای پَرپَرشُده ی حادثه ی تروریستیِ منطقۀ گوهرکوهِ شهرِ خاش در سیستان و بلوچستان شنبه ۵/ ۸/ ۱۴۰۳
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
گُلهای دیارِحق پُر اَز غم شدهاند
آشُفته و اَشکبار و در هَم شدهاند
از زخمی و پَرپَرشدنِ این همه گُل
با نالۀ یاس و لاله همدم شدهاند.
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگار مهربانم
دستانم بــه سوی تـــوست
نگاهم به مهربانی و کرم توست
با تــو غیر ممکنها ممکن میشود
نا ممکنهای زندگیام را ممکن بفرما
که باخدای بیهمتایی چون تـو
معجزه زندگی جــان میگیرد.
🌓🌓🌓🌓
شبتون زیبا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در هـوای پاک صبــح
نفـس بکـش و درونـت را
از طـراوت و تازگـی پـر کن
غصـههـای دیـروز
در گذشـته جـا مانـده
تو به امـروز رسـیدهای
و اکنـون آغـازی دوباره اسـت
تا آینـدهات را باعشــق و
امیــد رقـم بزنـی🌹
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون زیباودلآرام
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شروع کن.... - @mer30tv.mp3
5.42M
صبح 7 آبان
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🇮🇷🌷«شهیدان وطن»🌷🇮🇷
گوهران ناب کشورشدشهیدان وطن
پـیروان راه رهبـر شد شهیدان وطن
رمزحق بایاعلی ویاحسین و یاحسن
عاشقان نام حیدرشد شهیدان وطن
در نبرد کفرو ایمان ونفاق از هرطرف
فاتحان بدروخیبر شد شهیدان وطن
در میان دشـمنان دیـن و ایمان شما
عاملان محو کافـر شد شهیدان وطن
وقت ایثـار و فداکاری برای لحظه ای
یـاوران یار و یاور شد شهیدان وطن
راه و رسم بنـدگی هنگام ایثار سرش
شاهدان پاک پیکر شد شهیدان وطن
مرزعشق عاشقی هرجا معین میشود
ساکنان خاک دیگر شد شهیدان وطن
#بهروز_عبداللهی_صدرآبادی 🇮🇷
گرامیداشت شهدای مظلوم فراجا در حادثه تروریستی خاش، پاسگاه انتظامی گوهرکوه 🌹
شهادت مظلومانه 10 تن از پرسنل و مدافعان وطن را به ساحت مقدس امام زمان (عج) و محضر مقام معظم رهبری و خانواده های معظم و معزز شهدا صمیمانه تبریک و تسلیت عرض می نمائیم.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
لذا، اشرار بی شرف مطمئن باشند به لطف خداوند متعال، خون پاک شهیدان می جوشد و با همت والای یاران شهیدان می خروشد تا انتقام سختی از اشرار تروریست و سوداگران مرگ و حامیان داخلی و خارجی پلیدشان را بگیرند. عملیات نابودی و ریشه کنی تروریست های حرامزاده و بی شرف ادامه خواهد داشت.
ان شاءالله 🌷🇮🇷🌷
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبح آمد و من مست ز خورشید شدم
چرخی زدم و ساقی امّید شدم
دیدم که تویی درون و بیرون ای دوست
مهمان سراپردۀ توحید شدم
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
584.5K
#غزلرهامکن
از دفتر شعر غزل وخاطره ها 🌷
رهامکن تومرانیمه جان،که جان منی
چگونه بی تو روم ره ،که استخوان منی
بدون تو،چون چوندارم نشان، کجابروم
نشان تو، زکه جویم ،که خود نشان منی
بهار من به تمنا گذشت و گل ندمید
زبخت من، گل روییده در خزان منی
روم به حسرت مستی، چو بر زمین ریزی
شراب ناب گلو سوز استکان منی
بدان شکستن من،بسته بر شکستن توست
به پله پله این عشق، نردبان منی
کمان چوندارد تیر،به هیچ می ارزد
تویی که تیر سبکبال ،در کمان منی
اگر مرور شود، داستان زندگی ام
تو قهرمان وفادار داستان منی
#جعفر_غفاریان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گنجشکم و با بال رها می خوانم
بر پنجره ،شاخه ،درهوا می خوانم
از صبح علی الطلوع تا تنگ غروب
شعر تر آفتاب را می خوانم
#محمدعلی_ساکی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دستهایم را به سمت عصیان پنجره
باز می گذارم
شاید رد عبور باد
برایم تن پوشی از عشق بیاورد
در این هیر و ویری و دلتنگی
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
#شــــعــــر_ســــپــــیــــد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چو عاشق میشدم
گفتم که بُردم گوهرِ مقصود
ندانستم که این دریا
چه موجِ خونفشان دارد
#حافظ
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky