eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرینی زندگی است ،قرص قمر است دریای لطافت و شکوه و هنر است هرچند پسـر عصای پیری است ولی ریحانـه همیشه بیقـرار پدر است @shaeranehowzavi --------------♡🌸♡----------------
یک ماه نورانی‌ست در آسمان قم معصومه و زیباست مثل گل گندم پیچیده عطر یاس در صحن‌های او ذکر توسل هم می‌آید از هر سو درصفحه تقویم با نام دخترها نامش گره‌خورده تا آخر دنیا همراه دخترها هستیم ما هم شاد میلاد پر نورش بر ما مبارک باد. @shaeranehowzavi --------------♡🌸♡----------------
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم که میترسم به جانت چشم زخم آید @shaeranehowzavi --------------♡🌸♡----------------
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
بسمه تعالی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم با همکاری امور بانوان اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی قم،مجمع جوان ستایشگر و گروه فرهنگی رَحیل به مناسبت دهه‌ی کرامت برگزار می‌کند: ✅محفل ملی شعر 🔹با شعرخوانی اعظم سعادتمند زهرا سادات هاشمی عاطفه جوشقانیان سیده فرشته حسینی سیده نرگس میرفیضی راضیه جبه داری فاطمه زاهد مقدم منصوره محمدی مزینان مهتا صانعی محدثه آشتیانی 🔹با‌اجرای رقیه خلف زاده 🔹همراه با رونمایی از دو کتاب‌ (بازدَم و هَم‌دمَ) سروده‌‌های سمانه خلف زاده 🔹زمان:شنبه،۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳،ساعت ۱۷تا ۱۹ 🔹مکان:قم،خیابان جمهوری،نبش کوچه(۶)،اداره کل تبلیغات اسلامی،سالن کوثر 🔹به همراه اهدای هدیه‌ی یادبود به همه‌ی حضار گرامی... 🔹حضور برای عموم بانوان آزاد است @shaeranehowzavi
30.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره‌ی جهانی حضرت رضا(علیه السّلام). ۱۴۰۳/۲/۱۹ 💻 Farsi.Khamenei.ir
ما از ازل فقط در این خانه را زدیم جایی نرفته ایم و به این سمت آمدیم دلداده ی کریمه ی آل محمدیم یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم حاجت به آستانه ی دیگر نمیبریم ما ریزه خوار سفره ی موسی بن جعفریم ماه آمده است خواهر خورشید را ببین این نور فاطمی که درخشید را ببین عید است روز آمدنش،عید را ببین در سیره اش تجلی توحید را ببین دست گره گشای دوعالم رسیده است پایان شام تیره ی ماتم رسیده است باید که ماه سر بگذارد به پای او خورشید جابه جا شود از هر ندای او آنکس که گفته حضرت کاظم برای او این جمله عجیب که بابا فدای او وقت شفاعت است که پرچم به دست اوست روز حساب چشم دو عالم به دست اوست نور از زمین به کل سماوات میدهد بی بی کریمه ای ست که حاجات میدهد باقم به ما مجال مباهات میدهد از بس که بوی مادر سادات میدهد از عطر فاطمه حرم اومعطر است صحن و سرای او حرم امن مادر است عفت به اوج میرسد از بال چادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش آیات نور میشود احوال چادرش بوده است مثل فاطمه منوال چادرش از نسل سیدالشهدابنت مجتبی ست آرامش و قرار دل حضرت رضاست از لطف اوست سفره ی نان باز میشود قفل هزار مشکلمان باز میشود از شهر اوست بخت جهان باز میشود از قم سه در به سمت جنان باز میشود مهرش درون سینه ی مردم نشسته است باغ بهشت گوشه ای از قم نشسته است در لحظه ی کرامت اوعالمی فقیر بر حسن خلق فاطمی اش عرشیان اسیر راه بهشت میگذرد از همین مسیر ازخانه اش رسیده بهاران به زمهریر حوا و هاجرند در این خانه خادمه بانوی خانه کیست تجلای فاطمه @shaeranehowzavi
در حریمت با تو چون دل راه یافت در کنار خویشتن، الله یافت گر چه راه حق بسی سخت و دراز دل برای وصل تو، کوتاه یافت در تو چون وصل خدا را یافت دل این جهان را جملگی آگاه یافت کوه علم تو که بر ما شد عیان عقل، علم دیگران، چون کاه یافت تو همان سری که در عرش خدا فاطمه در پیش خود، دلخواه یافت نام تو معصومه شد، چون عشق او در دلت، با نور زهرا، جاه یافت زائرم، اندر حریم قدس تو عشق را این دل گه و بیگاه یافت کاش عمرم در کنارت می گذشت تا بداند دل، تو را همراه یافت عاقبت گر دل نداند شأن تو راه، او را تا أبد ،گمراه یافت @shaeranehowzavi
غریبی در این شهر بیگانه‌ام تو شمع و چراغی که پروانه‌ام به آب وضوخانه‌ات می‌خورم قسم، تا که مهمان این خانه‌ام اگر میهمانت شده سرزده غریبانه این خانه را در زده اگر بال واکرده بر گنبدت اگر سوی گلدسته‌ات پرزده نظر کرده و نیتی داشته حرم دیده و حسرتی داشته کسی مثل من در نگاه شما عجب قدری و قیمتی داشته اگر کوی بانوی من بود کو اگر روی او سوی من بود کو به گرمی به نرمی اگر دست او نوازشگر روی من بود کو زمان، درد بود و تنت را گرفت زمین عطر و پیراهنت را گرفت به هر ریسمانی خدا چنگ زد نخِ نازک دامنت را گرفت صفایی در این مروه دارد منا نیازی به این قبله‌ی آشنا به پایت می‌افتم که سجاده‌هاست به دست تو و .. ربنا آتنا! @shaeranehowzavi
در سکوتی آن طرف‌تر از هیاهوها تو هستی! ما که عمری گم شدیم اینجا، ولی پیدا تو هستی! در هجوم خشکسالی، روح دنیا هم تَرَک خورد ای جواب تشنگی‌های جهان، دریا تو هستی سال‌ها باریده از هفت آسمان باران ندبه عهد می‌بندد زمین و خواهش دنیا تو هستی! روح سرماخورده ی ما می‌گریزد در پناهت سرپناهی در زمستان جهان،... گرما تو هستی! در میان بی‌کسی، دستی نوازش کرد ما را آنکه دیدیمش ولی نشناختیم آیا تو هستی؟ خسته‌ام از هر کجا، از هرچه، از هر کس به جز تو می‌روم از این حوالی... می‌روم هرجا تو هستی... @atefe_khorrami @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
. 💎روز پاسداشت زبان فارسی ✍️ محمدامین رضایی 📚امروز روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت است. آشنایی با قله ها در عرصه ادبیات فارسی افق نگاه انسان را بلند و نگاه انسان را به پدیده ها عمیق می‌کند. آشنایی با چهار استوانه ادبیات فارسی مولوی، حافظ، سعدی و فردوسی می‌تواند این امر را تامین کند و در زندگی علمی و شخصی ما بسیار مؤثر باشد. بخشی از سطحی زدگی امروز نسل جوان و جامعه ما بخاطر عدم ارتباط گیری و انس با این قله هاست. 🔻در این چهار شاعر احتمالا ارتباط گیری با فردوسی سخت تر است. لااقل خودم دچار این هستم؛ اخیرا با پادکست فردوسی را در پادکست رخ گوش دادم، در جهت آشنایی با فردوسی و محتوای شاهنامه خیلی قابل استفاده است. @HOWZAVIAN
شاهنامه به نثر پارسی ج ۲.pdf
3.14M
🔷شاهنامه به نثر پارسی سره 🔸 همراه با حواشی؛ بدون واژگان بیگانه ✍️میترا مهرآبادی 🗓 انتشار به مناسبت روز بزرگداشت حكيم ابوالقاسم 🆔 @ss_alavi_ir
نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی نه دائم سد خورشید است ابر روز های سرد بارانی مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی @shaeranehowzavi
تو آخر مُشت دل را باز کردی مرا با عاشقی دمساز کردی تو با شاه چراغ چشم مستت مرا آواره ی شیراز کردی ششم دی القعده روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ @shaeranehowzavi
هستیم کویر و میل باران داریم با آمدنش غصه فراوان داریم! در آمدن و نیامدن هایش ،شُکر عمریست مدیریت بحران داریم @shaeranehowzavi
تقدیم به دختران سرزمینم ای خوشا با خود شمیم عود و عنبر داشتن یک فضای خانه با دختر معطر داشتن مژده ها دادند مردم را که دختر رحمت است ای خوشا در خانه خود عطر دختر داشتن دختران گلواژه هایی از گلستان خدا رحمت حق است با خود نرگس تر داشتن ای خوشا آن کس که دارد دختری در خانه اش با شمیم او گل و ریحانه در بر داشتن وه چه زیبا و دل انگیز است باغ زندگی خواهری را در کنار یک برادر داشتن شاعران در وصف دختر بس غزل ها گفته اند در کتاب شعر، مطلوب است زیور داشتن دختران چون شاه بیت شعر ناب خلقتند اسوه ای گر همچنان زهرای اطهر داشتن @shaeranehowzavi
اردیبهشت ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود ای کاش راه‌ها همه راه بهشت بود باغ از شکوفه خرّم و صحرا ز سبزه سبز گویی که از بهشت خدا رونوشت بود دیوار خانه‌ها همه نسرین و نسترن گل جای خاک و آجر و سیمان و خشت بود چوپان کنار چشمه و سرگرم نی زدن دهقان میان مزرعه مشغول کشت بود بارانِ پرلطافت، می‌شست و می‌زدود هر جا که خار، یا خس و خاشاک زشت بود ای کاش هیچ‌کس دل کس را نمی‌شکست دنیا به کام مردم نیکوسرشت بود «هر جا که هست، پرتو روی حبیب هست» گیرم که دیر و مسجد و گیرم کنشت بود اردیبهشتی‌ام من و در خود شکفته‌ام ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود... غلامعلی حدّاد عادل ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ @shaeranehowzavi
به نام خدا 🌷«از آخر نوشتن»🌷 ✅نگاهی به صبح تازه‌دم سروده عاطفه جوشقانیان. از انتشارات شهرستان ادب. حتما شنیده‌اید که می‌گویند بیت اول شعر را خدایان می‌دهند و خوانده‌اید که غزل‌نویسان شعرهای خود را از چپ به راست می‌سازند. یعنی قافیه را در نظر می‌آورند و بعد کل بیت را بر اساس همان تولید می‌کنند. این حرف‌ها خالی از اغراق نیست اما همین‌قدر هست که آدم نمی‌داند بیت اول از کجا می‌افتد توی کله شاعر و به هر حال قافیه محتمل تا حد زیادی بر کلمات، تصویرها و حتی لحنی که بیت خواهد داشت تاثیر می‌گذارد. چیزهای دیگری هم هست. مثلا موضوع شعر و ایده‌ای که شاعر در مورد موضوع دارد بر خیال او سایه می‌اندازد. منتهی شعر خانم جوشقانیان چیزی دارد که کل شعر، روال تصویرها و حال و هوا و حتی نحوه پرداختن به موضوع را سر و شکل می‌دهد. آن چیز بیت آخر است. او دنیای خودش را دارد. به همین خاطر نمی‌توان به سادگی شعرش را مثلا توحیدی خواند، هر چند شاعر در صبح تازه دم مناجات می‌کند: طلوع کردی و از نورت آفریده شدم... و با همین رویه نمی‌توان شعر او را آیینی دانست به این خاطر که در منقبت مولا می‌نویسد: در خطبه‌ها از بس معطر بود کامت/ پروانه‌ها پر می‌کشیدند از کلامت... و سایر ائمه نیز در همین دفتر تعظیم می‌شوند. منتهی طرح شاعر طوری‌ست که آدم گمان می‌کند اگر یاد حضرت عباس و حضرت زهرا(س) نیز در میان نبود باز با شاعری طرف است که طرحی از توحید دارد و مسئله امامت و معاد نیز با خیالش ممزوج شده است. زیرا همیشه سرانجامی در کار است که در آن امید، انتظار و سرنوشت سهم به سزایی دارد. شعر «خواب گلدان» بیشترین تصویرهای تلخ این کتاب را در خود می‌بیند و حتی می‌توان گفت جز بیت آخر در همه جا تنش و سایه تیرگی را حس می‌کنیم: روی لب‌های گنجشک، هذیان/ باغچه دیده خواب زمستان... یا: خواب دیدم ترک خورد از بس/ درد دل کاشتم توی گلدان... . با این حال در مقطع می‌خوانیم: زندگی مرده قبل از تولد/ دل نکندی هنوز آی انسان؟ خواب در این شعر اشاره‌ای است به حدیث « اَلنَّاسُ نِیامٌ فَاِذَا ماتُوا انْتَبَهُوا» مردم خوابند و وقتی بمیرند بیدار می¬شوند. گلدان، نماد تنگنای زمین است و البته بهتر است انسان از خواب «زمستانی» بیدار شود و بر خاک آزاد ببالد. چنانچه می‌بینید همین دو بیت و دو نشانه(در شعر نشانه‌های بیشتری هست) تصویرهای مخوف را به سوی سرانجامی می‌برد که همان آزادی است. حتی در شعری در رثای امام رضا می‌خوانیم: می‌خواست تا نور ایزد بعد از تو خاموش باشد/ او کیست پس می‌درخشد چون ماه بالای بالین. چنانچه می‌دانید این بیت به حضور امام جواد (ع) بر بالین مولا اشاره دارد، درست زمانی که دشمنان گمان می‌کردند با شهادت ایشان کار امامت را تمام کرده‌اند. این همان نگرشی‌ست که در تفکر شیعه به آن انتظار می‌گویند. در شعر دارالسلام که در منقبت مولاست هر چند برش‌هایی در بلا و مظلومیت داریم، کار با این بیت پایان می‌یابد: از حُسن آغاز تو می‌شد خوب فهمید/ مهدی یقینا می‌شود حسن ختامت. داشتن طرحی از سرنوشت به خودی خود نحوی نوشتن معاداندیش است. این طرح می‌تواند رنگ و بوی سیاسی بگیرد. مثلا در شعری که زبان حال خانم زینب در گفت و شنود با برادر شهیدش هست می‌خوانیم: سر می‌دهیم و روسری از سر نمی‌دهیم/ باید به دخترم برسد ارث مادرم. در این شعر حادثه عاشورا و مقاومت حضرت زینب برش می¬خورد به ماجرای حجاب که در این ایام تبدیل به مسئله‌ای سیاسی شده است. گویا قیام‌لله که از دیر باز در جریان بوده هنوز هست و در زندگی روزمره ما جریان دارد. زندگی، همین زندگی پیش رو، پشتش به سنتی گرم است و در ادامه نیز به سوی نحوی از گشایش کشیده می‌شود. طرح خانم جوشقانیان از تاریخ و سرنوشت، تبدیل به بیانی فلسفی نشده است. حتی می‌توان گفت تکیه شاعر بیش از در کار آوردن صناعت یا تصویرسازی، بر عاطفه است: بیا و دست نوازش بکش به روی سرم/ ببین که بعد تو تنهاترم، شکسته‌ترم... . اما به آنچه می‌گذرد به روش خودش یعنی با طرحی از سرنوشت، واکنش نشان می‌دهد: چه بازگشت پیکر شهید حججی باشد یا تشییع سردار قاسم سلیمانی و چه غم از دست دادن دوستان و آشنایان. در هر صورت آینده‌ای هست که بیت‌های پایانی را می‌سازد و آن را تبدیل به سرانجام زندگی یا سرانجام شعر می‌کند. یعنی عواطف، خیالات و عواطف شاعر را به سوی خود می‌کشد. در شعرهای «صبح تازه‌دم» معاد یا اگر این طور دلتان می‌خواهد بگویید سرنوشت، نه فقط مقطع شعر بلکه سرانجام شعرها را رقم می‌زند. 🔰یادداشت دکتر ، نویسنده و پژوهشگر ادبی @eitaa.com/sobhetazedam @shaeranehowzavi
یه دست تو دست مامانی یه دست تو دست بابا جون برای بار اوله می‌آم زیارت آقا جون مامان می‌گه امام رضا مهربون و با صفایی ما بچه ها رو دوس داری درست شبیه بابایی هرکسی که پیشت می‌آد خنده رو لب‌هاش می‌کاری تو چشماشم دونه دونه ماه و ستاره می ‌ذاری چقد قشنگه حرمت چه رنگارنگه کفترات کاشکی می‌شد پر بکشم منم تا گنبد طلات علیه‌السلام @shaeranehowzavi
زبان شعر الکن مانده در حُسن فراوانش جهان را غرق حیرت می کند دریای عرفانش نماز شکر میخواند برایش آب و آیینه تمام مُهرها سجاده ها مبهوت ایمانش نوای حق، نگاه مصطفی(ص)، نام علی(ع)...! ای عشق چه اوصاف خوشی پرورده ای در جسم و در جانش گره خورده ست با نور حسین‌ ابن علی قلبش فراتر می رود از حیطه ی ادراک میزانش زلال اشک هایش در نمازش جاری و ساری سجودش حلقه ی وصل است بین جان و جانانش چه شبها تا سحر مستانه خلوت میکند با دوست چه شبنم هانشسته بی امان بر رحل و قرآنش هوای فومن از عطر نفس هایش پر از شور است پر از گرماست خورشیدش، پر از دریاست بارانش هزاران بار شکر حق، هزار الحمدللهی که بخشیده چنین دُر گرانی را به گیلانش ندارم هدیه ای قابل به غیر از جان ناقابل که آن هم می کنم باجان ودل تسلیم فرمانش نسیمی می وزد آرام بر پیراهنش هر صبح کماکان‌ می رسد از غیب الطاف فراوانش تمام سنگفرش کوچه ها مست قدم هایش ببین! گل کرده رد پای او در هر خیابانش خوشا اقبال شهر من چه دنیای خوشی دارد دل فومن که شد با خاطرات خوب مهمانش ● به قم رفتم ببوسم باز خاک پای مادر را که دیدم نورِ (العبد) است در آیینه بندانش... @shaeranehowzavi
هدایت شده از H M
آیین رونمایی از مجموعه شعر «هم‌سنگ‌طوفان» اشعار برگزیده کنگره سراسری حماسه غزه مظلوم با حضور همراه با شعرخوانی شاعران مطرح کشور شنبه ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت۱۷ مصلی تهران غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem
در هیچ جای باغ اگر جای کاج نیست اهل رفاقت است، ولی اهل باج نیست در جمع منفعت طلبان کاج بی ثمر شایسته ی نشستن بر تخت و تاج نیست کاجیم و اوج شهرت ما سبز بودن است اما نگاه کور شما را علاج نیست بی راهه رفته است و به منزل نمی رسد شعری که در مسیر نگاهش سراج نیست تا ریزه خوار سفره ی اهل کرامتیم ما را به نان کنگره ها احتیاج نیست @shaeranehowzavi
السلام علیک یا صاحب الزمان خوبم؛ ولی در حق مولایم جفاکار شرمنده‌ام؛ اما مگر کافی است اقرار؟ کاری نکردم تا درآید از غریبی گرم است پشت او به من؟ رویم به دیوار در محضر خورشیدم و بی اطلاعم از روشنی‌های فراوانش به تکرار نه اهل علم و دانشم نه اهل تقوا می‌خوانمش از بی‌کسی گاهی به ناچار خود را زدم گاهی به کوری و کری آه می‌خواهمش بسیار؛ اما مصلحت‌وار کاری اگر هم بر نمی‌آید ز دستت ای دل حیا کن لااقل او را میازار روزی گواهی می‌دهد تنهایی‌اش را دست از لجاجت با امام خویش بردار اشکش درآمد بارها بی شک ز دستم او را خدایا در امان از من نگهدار @shaeranehowzavi
صبحی دگر و باز طلوعی دگر از مِهر جانِ همه مِهر است و همه بی خبر از مهر مِهری دگر آن مِهرتَر از مِهرِ جهان تاب دردا نگرفتیم ،سراغی سحر از مِهــر مِهری پس ِ ابر و دگری سر زده از شرق ای وای چرا نیست به دلها اثر از مِهر این مِهر، وجودش همه بند است به آن مِهر شرمنده بُوَد کوکب و شمس و قمر از مهر ای کاش بیاید خبـر از مِهـــــــرِ مبـــــــــارک یارب زِ چه غافل شده است این بشر از مِهر با سَر زدنش ، شمس ، همه سود رسانَد دردا که کنون سود ، رسد مختصر از مِهر @shaeranehowzavi